The Light! My Hidden Friend!
«خدن» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الخدن: الصاحب، الصديق في السرّ، دوست و يار و همدم»
اخذ خدن: «وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ – وَ لا مُتَّخِذي أَخْدانٍ»
مفهوم «المصاحب سرّا» از این واژه استنباط میشود.
+ «صحب – أديم مُصْحَبٌ»
«خدن» نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنها در دل شرایط برای اهل یقین است «آیاتی و رسلی»، که اهل نور یقین در این فرصتهای ایجاد شده با استعمال اندیشه این دوست پنهان خود «خدن» تولید نور آرامش میکنند.
«عليّ خدن رسول اللّه ص»
الْعِلْمُ خَدِينُ الْمُؤْمِنِ!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
الْعِلْمُ خَدِينُ الْمُؤْمِنِ وَ الْحِلْمُ وَزِيرُهُ وَ الْعَقْلُ دَلِيلُهُ وَ الصَّبْرُ أَمِيرُ جُنُودِهِ وَ الرِّفْقُ وَالِدُهُ
وَ الْبِرُّ أَخُوهُ وَ النَّسَبُ آدَمُ وَ الْحَسَبُ التَّقْوَى وَ الْمُرُوءَةُ إِصْلَاحُ الْمَالِ.
دانش دوست مؤمن است، و بردبارى وزيرش؛ و عقل راهنمايش؛ و صبر، فرماندۀ سپاه او، و سازگارى و نرمش پدرش، و نكوكارى برادرش، و نژاد همه از آدم است، و افتخار و اصالت هر كس پرهيزگارى او است، و مردانگى به اصلاح مال مىباشد.
نور، دوست پنهان من!
علم، دوست پنهان من!
نور علم، دوست پنهان من!
نور معلّم، دوست پنهان من!
+ «نور معلّم!»
+ «نور، راز پنهان! نور الولایة، سرّ الله!»
+ «احراز هویّت نور معلّم در ملکوت قلب!»
+ «معرفة الامام بالنّورانیّة!»
+ «دلو – سلسله مراتب نورانی!»
نور، نیروی پنهان دوستی و رفاقت!
سلام بر امام سجاد علیه السلام
السَّلَامُ عَلَى خِدْنِ التَّأْوِيلِ
السَّلَامُ عَلَى النُّورِ السَّاطِعِ،
وَ الْبَرْقِ اللَّامِعِ،
وَ الْعَالِمِ الْبَارِعِ،
سَلِيلِ النُّبُوَّةِ،
وَ فَطِيمِ الْوَصِيَّةِ،
خِدْنِ التَّأْوِيلِ،
وَ الزِّنَادِ الْأَقْدَحِ،
وَ الْفِنَاءِ الْأَفْيَحِ،
وَ الْمَتْجَرِ الْأَرْبَحِ،
بُرْجِ الْبُرُوجِ،
ذِي الثَّفِنَاتِ،
رَاهِبِ الْعَرَبِ،
السَّجَّادِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ الْبَكَّاءِ،
عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ.
[زعم – خدن]:
«زعیم» نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که اهل نور یقین در دل شرایط، انگاری از دید دیگران تضمین و تعهد و سرپرستی و نور ولایت و ریاست و زعامت یاد معالم ربانی صاحبان نور را بطور شفاهی میپذیرند. [«خدن: السَّلَامُ عَلَى خِدْنِ التَّأْوِيلِ- رفیق مخفی! دوست پنهان!] و خواهان هیچ سند و مدرک مُلکی برای این تفویض اختیار خود به خدای مهربان خویش «امر الله»، نیستند. «تضمين و تعهّد شفاهى و سرپرستى و رياست را- زَعَامَت- و سرپرستى و رئيس را هم- زَعِيم- گفتهاند.» و اینجوری قلبا به نور خود اعتماد میکنند «اعتماد به نفس»، جالب اینکه همه این شخص رو در این مورد قبول نور ولایت علمی از مافوق خود، سرزنش و تکذیب نموده و بر او که به این راحتی به آل محمد ع «بله» میگوید، ریشخند زده «هزأ» و کارش را اصلا از روی اصول محکمکاری شده به گمان خودشان نمیبینند! ( اصطلاحا میگن: داری بیگدار به آب میزنی! یعنی: نسنجیده کاری را انجام دادن).
«الولایة سر الله»
دیدی بانکها موقع دادن وام به مشتری، برای محکمکاری چه کارهایی که نمیکنند! از سفته و چک ضامن و قباله و سند خونه در رهن بانک و … جون به لبت میکنن تا آیا بهت وام بدن یا نه؟!
اهل شک این روش رو میپذیرند، اما اهل نور یقین با یقینی که در نورانیت قلب خود با یاد معالم ربانی پیدا میکنند، هیچ چیز دیگری برای اینکه قلبا اختیار خود را به این نور زیبا تفویض نمایند، از او نمیخواهند و همینکه این رابطۀ نورانی حفظ شود آنها را کافی است «پرستش نور»، هر چند این نور قلب آنها برای دیگران نامرئی باشد و قابل اثبات نباشد. عبارت تعهد شفاهی زیباست! اینقدر اهل نور یقین، معالم ربانی صاحبان نور خود را باور و قبول دارند که این تعهد شفاهی برای آنها، حکم سند ششدانگ را دارد!
مفهوم زیبایی در واژه «زعم» و عبارت زیبای «و انا به زعیم» وجود دارد.
«وَ أَنَا بِهِ زَعيمٌ»
[حلم – خدن]:
«حلم» نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست
که در کلام زیبای امام علی ع خیر خدن نامیده شده،
لذا خیر خدن برای اهل یقین نام زیبای معالم ربانی و نورانی و آیات محکم موید اندیشه آنهاست.
وَ كُنْ صَاحِباً لِلْحِلْمِ فِي كُلِّ مَشْهَدٍ
فَمَا الْحِلْمُ إِلَّا خَيْرُ خِدْنٍ وَ صَاحِبٍ
راه دسترسی به آرامش، همانی است که این بهترین دوست پنهان «خَيْرُ خِدْنٍ» در دل شرایط، درِ گوش تو نجوا میکنه و انگاری وادارت میکنه که حلیم و صبور باشی!
اللَّهُمَّ أَعِذْنِي فِيهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ … أَخْدَانِهِ
اخدان شیطان کیانند؟!
«اللَّهُمَّ أَعِذْنِي فِيهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ وَ نَفْثِهِ وَ نَفْخِهِ وَ وَسْوَاسِهِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكْرِهِ وَ حِيَلِهِ وَ أَمَانِيِّهِ وَ خُدَعِهِ وَ غُرُورِهِ وَ فِتْنَتِهِ وَ رَجْلِهِ وَ شَرَكِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ أَخْدَانِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ وَ شُرَكَائِهِ وَ جَمِيعِ كَيْدِهِمْ.»
خدایا در این ماه مرا از شیطان رجیم، و تلقینهایش، و عیبجوئیش، و القائاتش، و دمیدنش، و وسواسش و نیرنگش، و مکرش، و حیلههایش، و انگیختن آرزوهایش، و فریبش، و فتنهاش، و نیروى سواره و پیادهاش، و شرکایش، و [و احزابش]، و یارانش، و پیروانش، و مصاحبانش، و اشیاعش، و دوستانش، و همگى خدعههاشان پناه ده.
دو مورد مشتقات ریشۀ «خدن» در آیات قرآن:
وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ (25)
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ (5)