نور، راه نفوذ تکلمات شیطان به قلب را می‌بندد! فَأَعينُوني‏ بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً!

داستان تکراری سدّ ذوالقرنین!
ردم:
رَدَمْتُ‏ الثلمةَ!
رَدَمْتُ‏ الثلمةَ : إذا سددتها
+ [سد ذوالقرنین – تقیّة]
رَدَمَ‏ الثلمةَ أو البابَ: روزنه يا درب را بست.
نور، راه نفوذ تکلمات شیطان به قلب را می‌بندد! فَأَعينُوني‏ بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً!
ببین اگه یه روزی قالی دستباف درجه یک خونت سوخت چکار می کنی ؟! اونو بر میداری میری پیش قالی باف ماهری که استاد رفو کردن است و از او میخوای تا دوباره اونو به روز اولش برگردونه!
+ «فاردت ان اعیبها»
قصه خضر ع و موسی ع، قصه عبد و ربّ است.
ربّ به عبد میگه من خودم بنا به مصالحی، یه روز کشتی تو رو سوراخ می کنم و یه روز میشنیم جوری رفو میکنمش که اصلا با ذره بین هم بگردی، پیدا نکنی کجاش سوراخ شده بود!
[ردم – رفا – رقع – قبض و بسط]:
«الثوب المردّم»
«الرديم: الثوب الخلق»
+ «رفأ – رفو کردن»
+ «رقع»
تردّم الثوب أى أخلق و استرقع، فهو متردّم،
و المتردّم: الثوب الّذى يرقّع
انگاری این واژه نقش معالم ربانی صاحبان نور رو در اصلاح عیوب نفس ما، داره توضیح میده!
+ «خلق – اخلاق»:
رسیدن به «آداب رفیعة و اخلاق شریفة» به برکت یادآوری معالم ربانی در دل آیات است.
یکی از کارهای مهمی که مدام ملّاحین انجام میدن، رفوی سوراخهای کشتی است:
«الأردم: الملّاح – الملّاح فانّه يسدّ منافذ السفينة»
کشتی نجات قلب ما اگه مدام با یاد معالم ربانی رفو و ردم و رقع نشه، هر لحظه بیم آن می‌رود که در تاریکی جهل فرو رود و دیگر خارج نگردد، لذا یاد معالم ربانی، قلب تاریک ما را منور به نور علم و حکمت آل محمد ع می نماید. و قلبی که به نور معالم ربانی منور شود در واقع روزنه‌های عیوبش گرفته شده و حالا با عمل به علوم ربانی در دل شرایط «سَحَاب‏ مُرْدِم‏: ابرهائى پر آب و ثابت» از علم بی‌پایان آل محمد ع بهره‌مند می‌شود.
[ردم – سد الابواب]:
« الردم: سدّك بابا كلّه أو ثلمة أو مدخلا و نحو ذلك »
سد تمامی ابواب، الا باب صاحب نور بر قلوب اهل یقین، که موجب از بین رفتن تاریکی قلب و نورانیت همیشگی آن می شود.
+ داستان تکراری «سد ابواب مسجد النبی ص الا باب بیت علی ع»
[ردم – تقیّة]:
+ بحار 12 باب 8 قصص ذي القرنين‏
عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ سَأَلْتُ الصَّادِقَ ع‏
عَنْ قَوْلِهِ‏
أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً
قَالَ التَّقِيَّةَ
فَمَا اسْطاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً
قَالَ مَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْباً إِذَا عُمِلَ بِالتَّقِيَّةِ لَمْ يَقْدِرُوا فِي ذَلِكَ عَلَى حِيلَةٍ وَ هُوَ الْحِصْنُ الْحَصِينُ
وَ صَارَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ أَعْدَاءِ اللَّهِ سَدّاً لَا يَسْتَطِيعُونَ لَهُ نَقْباً
قَالَ
وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ‏
فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ
قَالَ
رَفَعَ التَّقِيَّةَ عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَيَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ‏.
داستان ذوالقرنین و قوم یاجوج و ماجوج!
ذوالقرنین، سد درست کرد، اما قوم یاجوج و ماجوج رو نابود نکرد، و قرار شد نابودی این قوم، موکول بشه به زمانی که دیگه تقیه برداشته میشه یعنی در حکومت قائم آل محمد ع، لذا این درس کلی رو میگیریم از این آیات زیبا و مهم مربوط به بحث تقیه، که امتحان بزرگ ما در این زمان حفظ تقیه است و نباید قبل از موقع، اقدام بیجا و بیموقع شود.
داستان ساخت سد ذوالقرنین و بحث تقیه مهم و زیباست.