The jealous people escape impetuously,
like the wolf who finds his cage open!
«هور» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«تهوّر البناء: انهدم»
«هور: ضعف في أساس شيء يجعله في معرض السقوط و الانهدام.»
قلبی که از نورش برید و جدا شد، سقوط میکند.
«نفس هائر – نفس متهوّر»
+ «جرف»
نفس هائر – نفس متهور:
بنای اعتقادی کسی که رابطه علمی خود را با معالم ربانی قطع کرده است، (اعتقادات ضعیف و متزلزل) مثل ساختمان ترک خوردهای است که در شرف فرو ریختن و نابودی و هلاکت است.
«هارٍ : مشرف به سقوط»
عاقل با حفظ رابطه علمی و اعتقادی خود با معالم ربانی «نور علی نور» جای پای خود را سفت و محکم می کند.
اما حسودی که پیرو هوای نفس خود شده و رابطه با معالم ربانی را قطع نموده است و سرگرم دنیای پوچ شده، جای پایش سست و متزلزل بوده و بر لبه پرتگاه سقوط خطرناکی است که هر لحظه بیم خطر ریزش و هلاکت برایش متصور است.
أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ
أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّمَ
وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ.
آيا كسى كه بنياد [كار] خود را بر پايه تقوا و خشنودى خدا نهاده بهتر است
يا كسى كه بناى خود را بر لب پرتگاهى مشرف به سقوط پىريزى كرده،
و با آن در آتش دوزخ فرو مىافتد؟
و خدا گروه بيدادگران را هدايت نمىكند.
وَ خُذِلَ الْإِيمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ
الْمُؤْمِنُ … إِنْ طَلَبَ لَا يَتَهَوَّرُ وَ لَا يَتَهَتَّكُ وَ لَا يَتَجَبَّرُ
وَ لِلشَّجَاعَةِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَيْهِ فَهُوَ تَهَوُّرٌ
وَ إِنَّ لِلْحَزْمِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَيْهِ فَهُوَ تَهَوُّرٌ
مَنْ تَهَوَّرَ نَدِم.
+ «اسس»
حسود، بناى خود را بر لب پرتگاهى مشرف به سقوط پىريزى كرده،
و با آن در آتش دوزخ فرو مىافتد!
[سورة التوبة (۹): الآيات ۱۰۷ الى ۱۱۰]
وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْريقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ (۱۰۷)
و آنهايى كه مسجدى اختيار كردند كه مايه زيان و كفر و پراكندگى ميان مؤمنان است، و [نيز] كمينگاهى است براى كسى كه قبلاً با خدا و پيامبر او به جنگ برخاسته بود، و سخت سوگند ياد مىكنند كه جز نيكى قصدى نداشتيم. و[لى] خدا گواهى مىدهد كه آنان قطعاً دروغگو هستند.
لا تَقُمْ فيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فيهِ فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرينَ (۱۰۸)
هرگز در آن جا مايست، چرا كه مسجدى كه از روز نخستين بر پايه تقوا بنا شده، سزاوارتر است كه در آن [به نماز] ايستى. [و] در آن، مردانىاند كه دوست دارند خود را پاك سازند، و خدا كسانى را كه خواهان پاكىاند دوست مىدارد.
أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ في نارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (۱۰۹)
آيا كسى كه بنياد [كار] خود را بر پايه تقوا و خشنودى خدا نهاده بهتر است يا كسى كه بناى خود را بر لب پرتگاهى مشرف به سقوط پىريزى كرده و با آن در آتش دوزخ فرو مىافتد؟ و خدا گروه بيدادگران را هدايت نمىكند.
لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (۱۱۰)
همواره آن ساختمانى كه بنا كردهاند، در دلهايشان مايه شكّ [و نفاق] است ، تا آنكه دلهايشان پاره پاره شود، و خدا داناى سنجيدهكار است.