The eradication of jealousy.
God will eradicate jealousy completely!
«قطع دبر» یکی از هزار واژگان مترادف «نور» است.
نور عامل «انقراض حسادت» است.
نسل حسود، منقرض خواهد شد.
حسادت، منقرض خواهد شد، اما نور، همیشه جاوید و ماندگار است!
تمناها، بیارزش و فانی و منقرض شوندهاند!
اما نور تقدیرات، با ارزشی است که پایانی ندارد!
«دبر» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
قطعِ دبر، یعنی قطع نور، و این بلایی است که بر سر حسود خواهد آمد.
در واقع حسود، با قطع رابطه با ماخذ نورانیاش، این بلا را بر سر خودش میآورد!
+ «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ؛ دشمنت، خود بىتبار خواهد بود.»
+ «بتر: بَتَرْتُ الشىء: قطعتُه قبل الإتمام»
«حسودِ دُمبُریده!»
+ «بلس – ابلیس!»
خدا حسادتو ریشهکن میکنه!
«eradication»: قلع و قمع.
خداوند اهل حسادت را قلع و قمع میکند!
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا
پس ريشه آن گروهى كه ستم كردند بركنده شد!
[سورة الأنعام (۶): الآيات ۴۲ الى ۴۵]
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ (۴۲)
و به يقين، ما به سوى امّتهايى كه پيش از تو بودند [پيامبرانى] فرستاديم ، و آنان را به تنگى معيشت و بيمارى دچار ساختيم، تا به زارى و خاكسارى درآيند.
فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۴۳)
پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنان رسيد تضرّع نكردند؟ ولى [حقيقت اين است كه] دلهايشان سخت شده، و شيطان آنچه را انجام مىدادند برايشان آراسته است.
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا
أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ (۴۴)
پس چون آنچه را كه بدان پند داده شده بودند فراموش كردند، درهاى هر چيزى [از نعمتها] را بر آنان گشوديم، تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند شاد گرديدند؛ ناگهان [گريبان] آنان را گرفتيم، و يكباره نوميد شدند.
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (۴۵)
پس ريشه آن گروهى كه ستم كردند بركنده شد، و ستايش براى خداوند، پروردگار جهانيان است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
إِنَّ اَللَّهَ يُمْهِلُ اَلظَّالِمَ حَتَّى يَقُولَ قَدْ أَهْمَلَنِي!
ثُمَّ يَأْخُذُهُ أَخْذَةً رَابِيَةً
إِنَّ اَللَّهَ حَمِدَ نَفْسَهُ عِنْدَ هَلاَكِ اَلظَّالِمِينَ فَقَالَ:
فَقُطِعَ دٰابِرُ اَلْقَوْمِ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا وَ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِينَ.
خداوند ظالم را آنقدر مهلت میدهد تا اینکه ظالم میگويد: خدا مرا رها كرده!
سپس به سختى او را میگيرد.
براستى خدا، خودش را در ريشهكن كردن ستمكاران، ستوده كه فرموده:
پس ريشه آن گروهى كه ستم كردند بركنده شد، و ستايش براى خداوند، پروردگار جهانيان است.
وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ
و كسانى را كه آيات ما را دروغ شمردند و مؤمن نبودند ريشهكن كرديم!
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۶۵ الى ۷۲]
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ (۶۵)
و به سوى عاد، برادرشان هود را [فرستاديم]؛ گفت:
«اى قوم من، خدا را بپرستيد كه براى شما معبودى جز او نيست، پس آيا پرهيزگارى نمىكنيد؟»
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي سَفاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكاذِبِينَ (۶۶)
سرانِ قومش كه كافر بودند گفتند:
«در حقيقت، ما تو را در [نوعى] سفاهت مىبينيم و جداً تو را از دروغگويان مىپنداريم.»
قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ (۶۷)
گفت: «اى قوم من، در من سفاهتى نيست، ولى من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانيانم.
أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ (۶۸)
پيامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم و براى شما خيرخواهى امينم.
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ
وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً
فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (۶۹)
آيا تعجب كرديد كه بر مردى از خودتان، پندى از جانب پروردگارتان براى شما آمده
تا شما را هشدار دهد؟
و به خاطر آوريد زمانى را كه [خداوند] شما را پس از قوم نوح، جانشينان [آنان] قرار داد،
و در خلقت، بر قوّت شما افزود.
پس نعمتهاى خدا را به ياد آوريد، باشد كه رستگار شويد.»
قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا
فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (۷۰)
گفتند: «آيا به سوى ما آمدهاى كه تنها خدا را بپرستيم و آنچه را كه پدرانمان مى پرستيدند رها كنيم؟
اگر راست مىگويى، آنچه را به ما وعده مىدهى براى ما بياور.»
قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ
أَ تُجادِلُونَنِي فِي أَسْماءٍ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ
فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ (۷۱)
گفت: «راستى كه عذاب و خشمى [سخت] از پروردگارتان بر شما مقرر گرديده است.
آيا درباره نامهايى كه خود و پدرانتان [براى بتها] نامگذارى كردهايد، و خدا بر [حقانيت] آنها برهانى فرو نفرستاده با من مجادله مىكنيد؟
پس منتظر باشيد كه من [هم] با شما از منتظرانم.»
فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا
وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ (۷۲)
پس او و كسانى را كه با او بودند به رحمتى از خود رهانيديم؛
و كسانى را كه آيات ما را دروغ شمردند و مؤمن نبودند ريشهكن كرديم.
وَ يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرينَ
خداوند، اهل حسادت را، با کلام نورانی صاحبان نورش، ریشهکن میکند!
هرچند که اهل حسادت، خوش نداشته باشند!
[سورة الأنفال (۸): الآيات ۵ الى ۸]
كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكارِهُونَ (۵)
همان گونه كه پروردگارت تو را از خانهات به حقّ بيرون آورد
و حال آنكه دستهاى از مؤمنان سخت كراهت داشتند.
يُجادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَيَّنَ
كَأَنَّما يُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ (۶)
با تو در باره حقّ -بعد از آنكه روشن گرديد- مجادله مىكنند.
گويى كه آنان را به سوى مرگ مىرانند و ايشان [بدان] مىنگرند.
وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّها لَكُمْ
وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ
وَ يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرينَ (۷)
و [به ياد آوريد] هنگامى را كه خدا يكى از دو دسته [كاروان تجارتى قريش يا سپاه ابوسفيان] را به شما وعده داد كه از آنِ شما باشد،
و شما دوست داشتيد كه دسته بىسلاح براى شما باشد،
و[لى] خدا مىخواست حقّ [=اسلام] را با كلمات خود ثابت، و كافران را ريشهكن كند.
لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ (۸)
تا حقّ را ثابت و باطل را نابود گرداند، هر چند بزهكاران خوش نداشته باشند.
وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ
ریشهی اهل حسادت، «صبحگاهان» بریده خواهد شد!
[سورة الحجر (۱۵): الآيات ۶۱ الى ۷۲]
فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ (۶۱)
پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند،
قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ (۶۲)
[لوط] گفت: «شما مردمى ناشناس هستيد.»
قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ (۶۳)
گفتند: «[نه،] بلكه براى تو چيزى آوردهايم كه در آن ترديد مىكردند،
وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ (۶۴)
و حق را براى تو آوردهايم و قطعاً ما راستگويانيم،
فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ
وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ
وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ (۶۵)
پس، پاسى از شب [گذشته] خانوادهات را حركت ده و [خودت] به دنبال آنان برو،
و هيچ يك از شما نبايد به عقب بنگرد،
و هر جا به شما دستور داده مىشود برويد.
وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ (۶۶)
و او را از اين امر آگاه كرديم كه ريشه آن گروه صبحگاهان بريده خواهد شد.
وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ (۶۷)
و مردم شهر، شادىكنان روى آوردند.
قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ (۶۸)
[لوط] گفت: «اينان مهمانان منند، مرا رسوا مكنيد،
وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ (۶۹)
و از خدا پروا كنيد و مرا خوار نسازيد.»
قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ (۷۰)
گفتند: «آيا تو را [از مهمان كردن] مردم بيگانه منع نكرديم؟»
قالَ هؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ (۷۱)
گفت: «اگر مىخواهيد [كارى مشروع] انجام دهيد، اينان دختران منند [با آنان ازدواج كنيد].»
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ (۷۲)
به جان تو سوگند، كه آنان در مستى خود سرگردان بودند.
إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ
[سورة الكوثر (۱۰۸): الآيات ۱ الى ۳]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ (۱)
ما تو را [چشمه] كوثر داديم،
فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ (۲)
پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن.
إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ (۳)
دشمنت خود بىتبار خواهد بود.