The darkness of raising a hand against someone!
A jealous man slaps his friend for telling the truth.
He is angry with his friend.
«سطو» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«السَّطْوَةُ: البطش برفع اليد؛ سَطَا به»
«سَطَا عليهِ: بر او حملهور شد.»
تمنای قابیل تقدیر نشد! لذا دست روی برادر دراز کرد!
«سَطَا الفرس على الرّمكة»
«فرس ساط: إذا سطا سائر الخيل»
يَكادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آياتِنا!
[سورة الحج (۲۲): الآيات ۷۱ الى ۷۵]
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ تَعْرِفُ في وُجُوهِ الَّذينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آياتِنا قُلْ أَ فَأُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذينَ كَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصيرُ (۷۲)
و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده مىشود، در چهره كسانى كه كفر ورزيدهاند [اثر] انكار را تشخيص مىدهى: چيزى نمانده كه بر كسانى كه آيات ما را بر ايشان تلاوت مىكنند حملهور شوند. بگو: «آيا شما را به بدتر از اين خبر دهم؟ [همان] آتش است كه خدا آن را به كسانى كه كفر ورزيدهاند وعده داده، و چه بد سرانجامى است.»
امام صادق علیه السلام:
عَنْ عِیسَیبْنِداوُدَ قَالَ حَدَّثَنَا الْإِمَامُ مُوسَیبْنُجَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ أَبِیهِ
کَانَ الْقَوْمُ إِذَا نَزَلَتْ فِی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام آیَهًٌْ فِی کِتَابِ اللَّهِ فِیهَا فَرْضُ طَاعَتِهِ أَوْ فَضِیلَهًٌْ فِیهِ أَوْ فِی أَهْلِهِ سَخِطُوا ذَلِکَ وَ کَرِهُوا حَتَّی هَمُّوا بِهِ وَ أَرَادُوا بِهِ الْعَظِیمَ وَ أَرَادُوا بِرَسُول اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَیْضاً لَیْلَهًَْ الْعَقَبَهًِْ غَیْظاً وَ غَضَباً وَ حَسَداً حَتَّی نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ.
عیسیبنداود گوید: امامکاظم از پدر بزرگوارش برایمان نقل نمود که امامصادق پیرامون آیهی وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ تَعْرِفُ فِی وُجُوهِ الَّذِینَ کَفَرُوا الْمُنْکَرَ یَکادُونَ یَسْطُونَ بِالَّذِینَ یَتْلُونَ عَلَیْهِمْ آیاتِنا… فرمود:
هرگاه آیهای از قرآن پیرامون وجوب اطاعت از امیرالمؤمنین یا در فضیلت ایشان و یا در مورد اهلبیت او نازل میشد، منافقان به شدّت خشمگین میشدند و ناخشنود میگشتند تا جاییکه سوءقصد به جان امیرالمؤمنین کردند و خواستند او را بکشند؛ همچنین در لیلهًْالعقبه، شبیکه گروهی از منافقان تصمیم داشتند بههنگام بازگشت از جنگ تبوک، در یکی از گردنههای میان راه، شتر پیامبر ص را رم دهند تا حضرت از بالای کوه به درّه پرت شود، ولی پیامبر ص در پرتو وحی الهی از این ماجرا آگاه گشت و نقشهی شوم آنها را نقش بر آب کرد، شدّت خشم، کینه و حسادت خود نسبت به رسولخدا ص را بکار بردند؛ تا اینکه در نهایت این آیه نازل شد.
تاریکی سطوت!
حسود، چشم دیدن نورِ هابیل رو نداره! برای همینه دست روی برادر بلند میکنه!
اینو واژه «سطو» و آیه 72 سوره حج به ما یاد میده!
برای همینه تبعیدش میکنه!
اینو واژه «طرح» و آیه 9 سوره یوسف ع به ما یاد میده!
برای همینه که بهش پشت میکنه و میگه نمیشناسمت!
اینو هم واژه «نکر – انکار» و آیات قرآن مثل آیه 83 سوره نحل به ما یاد میدن!
پس داستان اهل حسد و اشتباهات مرگبار آنها، داستان تکراری همیشه تاریخ بوده و هست.
داستان قتل هابیل به دست برادری حسود بنام قابیل!
داستان دو پسر آدم ع: یکی اهل نور و دیگری اهل سطوت!
[سورة المائدة (۵): الآيات ۲۷ الی 34 ]
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (۲۷)
و داستان دو پسر آدم را به درستى بر ايشان بخوان، هنگامى كه [هر يك از آن دو،] قربانيى پيش داشتند. پس، از يكى از آن دو پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد. [قابيل] گفت: «حتماً تو را خواهم كشت.» [هابيل] گفت: «خدا فقط از تقواپيشگان مىپذيرد.»
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ (۲۸)
«اگر دست خود را به سوى من دراز كنى تا مرا بكشى، من دستم را به سوى تو دراز نمىكنم تا تو را بكشم، چرا كه من از خداوند، پروردگار جهانيان مىترسم.»
إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ (۲۹)
«من مىخواهم تو با گناهِ من و گناهِ خودت [به سوى خدا] بازگردى، و در نتيجه از اهل آتش باشى، و اين است سزاى ستمگران.»
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِينَ (۳۰)
پس نفسِ [امّاره] اش او را به قتل برادرش ترغيب كرد، و وى را كشت و از زيانكاران شد.
فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُواري سَوْأَةَ أَخيهِ قالَ يا وَيْلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ (۳۱)
پس، خدا زاغى را برانگيخت كه زمين را مىكاويد، تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان كند. [قابيل] گفت: «واى بر من، آيا عاجزم كه مثل اين زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم؟» پس از [زمره] پشيمانان گرديد.
مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ (۳۲)
از اين روى بر فرزندان اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس كسى را -جز به قصاص قتل، يا [به كيفر] فسادى در زمين- بكشد، چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد. و هر كس كسى را زنده بدارد، چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است. و قطعاً پيامبران ما دلايل آشكار براى آنان آوردند، [با اين همه] پس از آن بسيارى از ايشان در زمين زيادهروى مىكنند.
إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ (۳۳)
سزاى كسانى كه با [دوستداران] خدا و پيامبر او مىجنگند و در زمين به فساد مىكوشند، جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند. اين، رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت.
إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۳۴)
مگر كسانى كه پيش از آنكه بر ايشان دست يابيد، توبه كرده باشند. پس بدانيد كه خدا آمرزنده مهربان است.
فَإِنَّ لِي سَطَوَاتٍ عِنْدَ غَضَبِي لاَ يَقُومُ لَهَا شَيْءٌ مِنْ خَلْقِي!
امام صادق علیه السلام:
عَنِ اَلْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ اَلْجَزَرِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ:
إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ إِلَى قَوْمِهِ وَ أَوْحَى إِلَيْهِ أَنْ قُلْ لِقَوْمِكَ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِ قَرْيَةٍ وَ لاَ نَاسٍ كَانُوا عَلَى طَاعَتِي فَأَصَابَهُمْ فِيهَا سَرَّاءُ فَتَحَوَّلُوا عَمَّا أُحِبُّ إِلَى مَا أَكْرَهُ إِلاَّ تَحَوَّلْتُ لَهُمْ عَمَّا يُحِبُّونَ إِلَى مَا يَكْرَهُونَ وَ لَيْسَ مِنْ أَهْلِ قَرْيَةٍ وَ لاَ أَهْلِ بَيْتٍ كَانُوا عَلَى مَعْصِيَتِي فَأَصَابَهُمْ فِيهَا ضَرَّاءُ فَتَحَوَّلُوا عَمَّا أَكْرَهُ إِلَى مَا أُحِبُّ إِلاَّ تَحَوَّلْتُ لَهُمْ عَمَّا يَكْرَهُونَ إِلَى مَا يُحِبُّونَ
وَ قُلْ لَهُمْ إِنَّ رَحْمَتِي سَبَقَتْ غَضَبِي فَلاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَتِي فَإِنَّهُ لاَ يَتَعَاظَمُ عِنْدِي ذَنْبٌ أَغْفِرُهُ
وَ قُلْ لَهُمْ لاَ يَتَعَرَّضُوا مُعَانِدِينَ لِسَخَطِي وَ لاَ يَسْتَخِفُّوا بِأَوْلِيَائِي
فَإِنَّ لِي سَطَوَاتٍ عِنْدَ غَضَبِي لاَ يَقُومُ لَهَا شَيْءٌ مِنْ خَلْقِي.
هيثم بن واقد گويد: شنيدم از امام صادق عليه السّلام مىفرمود:
خداوند يكى از پيامبرانش را به مردمى مبعوث ساخت و به او وحى كرد كه: به قومت بگو اگر مردمى باشند كه مرا اطاعت كنند و بواسطه اطاعت من در خوشى قرار گيرند و سپس از آنچه من دوست دارم به آنچه من دشمن دارم (از اطاعتم به نافرمانيم) رو گردانند من نيز آنان را از آنچه دوست دارند به آنچه ناخوش دارند بر مىگردانم، و اگر مردم قريه و خانوادهاى باشند كه مرا نافرمانى كنند و در اثر نافرمانيم به سختى گرفتار شوند و سپس از آنچه دشمن دارم به آنچه دوست دارم (از نافرمانيم به اطاعتم) رو گردانند من نيز آنان را از آنچه ناخوش دارند به آنچه دوست دارند بر مىگردانم.
و بگو بر ايشان: رحمت من بر غضبم پيشى دارد پس از رحمت من نااميد نشويد براى من بزرگ نمىباشد گناهى مگر كه آن را بيامرزم.
و بگو به آنان: با عناد و جهل در معرض خشم و سخط من خود را قرار ندهند، و دوستان مرا سبك نشمارند، همانا براى من به هنگام غضبم هيبتهائى است كه ايشان را ياراى مقاومت در برابر آنها نيست.
امام صادق علیه السلام:
عَنْ زَيْدٍ اَلشَّحَّامِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ:
اِحْذَرُوا سَطَوَاتِ اَللَّهِ بِاللَّيْلِ وَ اَلنَّهَارِ
فَقُلْتُ وَ مَا سَطَوَاتُ اَللَّهِ؟
قَالَ أَخْذُهُ عَلَى اَلْمَعَاصِي.
زيد شحام گويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام مىفرمود:
بپرهيزيد از سطوتهاى خدا (از قهر و سيطره و هيبت خدا) در شب و روز!
گفتم: سطوتهاى خداوند چيست؟
فرمود: گرفتن خدا انسان را بواسطه انجام معاصى (از روى خشم و مجازات).
+ «إِنَّ اللَّهَ … يَسْطُو عِنْدَ سَطْوَتِك»:
«إِنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ لِغَضَبِكَ وَ يَرْضَى لِرِضَاكَ وَ يَعْفُو عِنْدَ عَفْوِكَ وَ يَسْطُو عِنْدَ سَطْوَتِك».