Radiant Gift:
The Beauty Lover’s Ultimate Gift!
These brilliant gifts will be kept forever
in the Art and Heritage Center of Beauty!
«تحف» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«المَتْحَف: موزه آثار هنرى و ارزشمند»
مثال زیبای موزۀ لوور پاریس!
«أَتْحَفَهُ الشيءَ و بالشيءِ: آن چيز را به او ارمغان نمود، آن چيز را به او بخشيد.»
«التُّحْفَة: هديه، ارمغان، چيز گرانبها و ارزشمند»
«تُحْفَةٌ فَنِّيَّةٌ: هديهاى ارزنده»
انگاری ورکلایفها و اعمال صالح تولید شده رو در یک موزه هنری نگه میدارند تا یه عده ای بیان و اونا رو مشاهده کنن. این ها چیزهای با ارزشی هستند که باید توی موزه ها نگهداری شوند و مورد بازدید علاقمندان زیادی قرار بگیرند تا با دیدن اینها لذت ببرند و از اونها الگو برای رفتارهای روزمره زندگیشون بگیرند.
اینها میشن آثار فرهنگی و هنری با ارزشی که باید قدرشو دونست و در معرض دید همگان قرار داد تا آثار عمل به علوم نورانی آل محمد ع رو همه ببینند و لذت و ببرند و به ذوق و شوق در آیند و انگیزۀ لازم برای مهربانی کردن را بدست بیاورند. ان شاء الله تعالی.
«Arts & Heritage Center»:
اعمال صالح نورانی اهل نور، در موزه و مرکز هنر و میراث آل محمد ع نگهداری میشوند!
این هدیههای درخشان، در مرکز هنر و میراث زیباییهای آل محمد ع تا ابد نگهداری میشوند.
مَتحف اللوفر!
ویکی پدیا:
موزهٔ لووْر:
(به فرانسوی: Musée du Louvre)
(به انگلیسی: The Louvre Museum)
بزرگترین موزهٔ هنر و یک بنای تاریخی در مرکز شهر پاریس در کشور فرانسه میباشد.
این موزه یکی از شاخصههای مشهور فرانسه و پاریس است که در سمت راست رودخانه سن، در منطقه ۱ شهر پاریس واقع گردیده است.
در این موزه، بالغ بر ۳۸۰۰۰ اثر هنری مربوط به پیش از تاریخ، تا سده ۲۱ میلادی، در فضایی بالغ بر ۷۲۷۳۵ متر مربع جمعآوری و در معرض دید قرار گرفته است.
در سال ۲۰۱۷ میلادی، موزه لوور، با ۸/۱ میلیون بازدید کننده،
در فهرست پربازدیدترین موزههای جهان قرار گرفت.
در زیارتنامۀ امام علی علیه السلام میخوانیم:
أَنْتُمْ أُمَنَاءُ اللَّهِ، وَ أَنْتُمْ آلَاءُ اللَّهِ، وَ أَنْتُمْ دَلَائِلُ اللَّهِ، وَ أَنْتُمْ خُلَفَاءُ اللَّهِ، وَ أَنْتُمْ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ،
فَبِكُمْ يَعْرِفُ اللَّهَ الْخَلَائِقُ، وَ بِكُمْ يُتْحِفُهُمْ.
فَاطِمَةَ … التُّحْفَةِ!
[«فَاطِمَةَ … التُّحْفَةِ»]:
تحفه نام زیبای فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
در واقع در دل شرایط و حوادثی که لیله قدر تنظیم می فرماید هدیه و تحفه ما مستتر است.
+ «نور و نار»
« … فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِكَ وَ بَضْعَةِ لَحْمِهِ وَ صَمِيمِ قَلْبِهِ وَ فِلْذَةِ كَبِدِهِ وَ النُّخْبَةِ مِنْكَ لَهُ
وَ التُّحْفَةِ خَصَصْتَ بِهَا وَصِيَّهُ وَ حَبِيبَةِ الْمُصْطَفَى وَ قَرِينَةِ الْمُرْتَضَى … »
+ «بسم الله الرحمن الرحیم»
به نام آفرینندۀ زیبائیها!
+ «أَوَّلُ مَا يُتْحَفُ بِهِ الْمُؤْمِنُ يُغْفَرُ لِمَنْ يَمْشِي خَلْفَ جَنَازَتِهِ»
+ «الطِّيبِ تُحْفَةُ الصَّائِمِ»
«التُّحَفَةُ: طرفة الفاكهة، و الجمع تُحَف.»
«و استعملت في غير الفاكهة من الألفاظ و البر، يقال أَتْحَفَهُ بشيء من التحفة.
و منه قَوْلُهُ ص: مَا مِنْ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ إِلَّا وَ لِيَ فِيهَا تُحْفَةٌ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى.
و أصل تحفة وحفة فأبدلت الواو تاء كما في تراث،
و إنما ذكرناها في هذا الباب لقرب التفاهم.
وَ فِي الْحَدِثِ: تُحْفَةُ الْمُؤْمِنِ الْمَوْتُ.
تحف:
ارمغان نورانی! وَ بِكُمْ يُتْحِفُهُمْ!
+ «هدیه (ارمغان)»
«التُّحَفَةُ: طرفة الفاكهة»
+ «طرفة: عَيْنٌ مَطْروُفة»
«التُّحْفَة- ج تُحَف: هديه، ارمغان (سوغات – حاجة تذکاریة – ، ره آورد سفر)، چيز گرانبها و ارزشمند.
«بِكُمْ يُتْحِفُهُمْ»: ارمغان نام زیبای معالم ربانی و آیات محکم موید اندیشه آنهاست.
«وَ أَتْحِفْنِي بِتُحْفَةٍ مِنْ تُحَفَاتِكَ:
و تحفه و ارمغانى از تحفههايت (نيكوئيهاى برگزيدهات) بسويم بفرست.»
+ «أَفْضَلُ تُحْفَةِ الْمُؤْمِنِ الْمَوْتُ» + «درک موت»
فنون علمی که از صاحبان نور میآموزیم، همان تحفههای با ارزش آل محمد ع هستند:
«تُحْفَةٌ فَنِّيَّةٌ: هديهاى ارزنده»
مَثَل صاحبان نور، مَثَل موزهای بسیار زیبا و ارزشمند است که تمام چیزهای نایاب و عتیقه، در آنجا جمع شده، لذا مَتحف نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است:
«المَتْحَف- ج مَتَاحِف [تحف]: موزه آثار هنرى و ارزشمند»
صاحبان نور، همان حاملان علوم ارزشمند آل محمد ع هستند که برای ماموریت مهم و خطرناک کربلا- که همانا رساندن پیام مهمی به مخاطبین است- برگزیده شدهاند.
«أَوَّلُ مَا يُتْحَفُ بِهِ الْمُؤْمِنُ يُغْفَرُ لِمَنْ يَمْشِي خَلْفَ جَنَازَتِهِ»
«الطِّيبِ تُحْفَةُ الصَّائِمِ»: ارمغان روزه چیست؟ آرامش!
«مَا مِنْ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ إِلَّا وَ لِيَ فِيهَا تُحْفَةٌ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى»:
منظور، نگاه نورانی صاحب نور به قلب اهل یقین در فضای ملکوتی قلب اوست!
در این خصوص، دلنوشتۀ زیبایی در ادامۀ مقاله، بدنبال واژۀ «هدیه» آمده است.
[بِكُمْ يُتْحِفُهُمْ]:
اگه قراره چیز ارزشمندی گیر کسی بیاد، راهش اینه که قبض و بسط قلبشو بفهمه و بهش عمل کنه، اینجوری عمل صالحی تولید میکنه که با ارزشتر از اون نداریم.
در قسمتی زیارتنامۀ امام علی علیه السلام میخوانیم:
… أَنْتُمْ أُمَنَاءُ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ آلَاءُ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ دَلَائِلُ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ خُلَفَاءُ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ فَبِكُمْ يَعْرِفُ اللَّهَ الْخَلَائِقُ وَ بِكُمْ يُتْحِفُهُمْ أَنْتُمْ يَا سَادَاتِي السَّبِيلُ الْأَعْظَمُ وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ وَ النَّبَأُ الْعَظِيمُ وَ الْحَبْلُ الْمَتِينُ وَ السَّبَبُ الْمَمْدُودُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْض …
وَ النِّعَمِ الَّتِي أَتْحَفْتَنِي بِهَا!
دعای پانزدهم صحیفه سجادیه:
دعا برای بیماری و اندوه و بلا و مریضی:
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا مَرِضَ أَوْ نَزَلَ بِهِ كَرْبٌ أَوْ بَلِيِّةٌ
﴿۱﴾ اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِيهِ مِنْ سَلَامَةِ بَدَنِي ، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا أَحْدَثْتَ بِي مِنْ عِلَّةٍ فِي جَسَدِي
(۱) خدایا! تو را سپاس بر تندرستی بدنم که پیوسته از آن برخوردار بودم و تو را سپاس بر بیماری و مرضی که در جسمم پدید آوردی.
﴿۲﴾ فَمَا أَدْرِي ، يَا إِلَهِي ، أَيُّ الْحَالَيْنِ أَحَقُّ بِالشُّكْرِ لَكَ ، وَ أَيُّ الْوَقْتَيْنِ أَوْلَى بِالْحَمْدِ لَكَ
(۲) ای خدای من! کدام یک از این دو حال، برای سپاسگزاری به درگاهت سزاوارتر و کدام یک از این دو وقت، برای سپاس و ثنا به پیشگاهت شایستهتر است؟
﴿۳﴾ أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِي هَنَّأْتَنِي فِيهَا طَيِّبَاتِ رِزْقِكَ ، وَ نَشَّطْتَنِي بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِكَ وَ فَضْلِكَ ، وَ قَوَّيْتَنِي مَعَهَا عَلَى مَا وَفَّقْتَنِي لَهُ مِنْ طَاعَتِكَ
(۳) آیا زمان سلامت که روزیهای پاکیزهات را در آن برایم گوارا فرمودی و به سبب آن برای به دست آوردن خشنودی و احسانت به من نشاط دادی؛ و مرا همراه آن، بر آنچه که از اطاعتت توفیق دادی، نیرو بخشیدی؟
﴿۴﴾ أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِي مَحَّصْتَنِي بِهَا ، وَ النِّعَمِ الَّتِي أَتْحَفْتَنِي بِهَا ، تَخْفِيفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَيَّ ظَهْرِي مِنَ الْخَطِيئَاتِ ، وَ تَطْهِيراً لِمَا انْغَمَسْتُ فِيهِ مِنَ السَّيِّئَاتِ ، وَ تَنْبِيهاً لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ ، وَ تَذْكِيراً لِمحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِيمِ النِّعْمَةِ
(۴) یا هنگام بیماری که مرا به وسیلۀ آن از ناخالصیها خالص ساختی و نعمتهایی که به من هدیه دادی، برای سبک کردن گناهانی که پشتم را گران و سنگین کرده و پاک کردن زشتیهایی که در آن فرو رفتهام و آگاهی دادن برای این که توبه را فراگیرم و به یادآوردن نعمتهای قدیم، برای محو کردن گناهان بزرگ از پروندهام؟
﴿۵﴾ وَ فِي خِلَالِ ذَلِكَ مَا كَتَبَ لِيَ الْكَاتِبَانِ مِنْ زَكِيِّ الْأَعْمَالِ ، مَا لَا قَلْبٌ فَكَّرَ فِيهِ ، وَ لَا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ ، وَ لَا جَارِحَةٌ تَكَلَّفَتْهُ ، بَلْ إِفْضَالًا مِنْكَ عَلَيَّ ، وَ إِحْسَاناً مِنْ صَنِيعِكَ إِلَيَّ .
(۵) و در اثنای آن بیماری، از جمله تحفههایی که به من عنایت کردی این است که فرشتگان نویسنده بر عهده من اعمال پاکیزهای نوشتند؛ اعمالی که نه دلی در آن فکر کرده و نه زبانی به آن گویا شده و نه عضوی در انجامش رنج برده؛ بلکه بخششی از جانب تو بر من و احسانی از ساختۀ تو به سوی من بود.
﴿۶﴾ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ حَبِّبْ إِلَيَّ مَا رَضِيتَ لِي ، وَ يَسِّرْ لِي مَا أَحْلَلْتَ بِي ، وَ طَهِّرْنِي مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ ، وَ امْحُ عَنِّي شَرَّ مَا قَدَّمْتُ ، وَ أَوْجِدْنِي حَلَاوَةَ الْعَافِيَةِ ، وَ أَذِقْنِي بَرْدَ السَّلَامَةِ ، وَ اجْعَلْ مَخْرَجِي عَنْ عِلَّتِي إِلَي عَفْوِكَ ، وَ مُتَحَوَّلِي عَنْ صَرْعَتِي إِلَى تَجَاوُزِكَ ، وَ خَلَاصِي مِنْ كَرْبِي إِلَى رَوْحِكَ ، و سَلَامَتِي مِنْ هَذِهِ الشِّدَّةِ إِلَى فَرَجِكَ
(۶) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و آنچه را برایم پسندیدهای محبوب من ساز و آنچه را بر من وارد کردهای آسان کن و از آلودگی اعمال زشتی که در گذشته انجام دادهام پاکم فرما و شرّ آنچه که پیش از این مرتکب شدهام، از صفحۀ وجودم محو کن؛ و از شیرینی عافیت کامیابم ساز و گوارایی تندرستی را به من بچشان؛ و راه بیرون رفتن از بیماریام را به سوی بخشش و عفوت و جابهجا شدنم را از بستر بیماری به جانب گذشتت و نجاتم را از اندوهم به عرصۀ رحمتت و تندرستیام را از این دشواری به دایرۀ گشایشت، قرار ده.
﴿۷﴾ إِنَّكَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْإِحْسَانِ ، الْمُتَطَوِّلُ بِالِامْتِنَانِ ، الْوَهَّابُ الْكَرِيمُ ، ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ .
(۷) همانا تو نیک رفتار به احسان و عطاکنندۀ به نعمتی، بسیار بخشنده و بزرگواری؛ دارای جلال و اکرامی.
امام سجاد علیه السلام:
(46) وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي يَوْمِ الْفِطْرِ
… (6) وَ يَا مَنْ يَجْتَبِي صَغِيرَ مَا يُتْحَفُ بِهِ، وَ يَشْكُرُ يَسِيرَ مَا يُعْمَلُ لَهُ.
و اى آنكه چيز خُردى را كه باو ارمغان دهند (عمل كوچكى را كه باو اختصاص دهند) ميپذيرد،
و اندك چيزى (كارى) را كه براى او انجام دهند جزا ميدهد.
امام سجاد علیه السلام:
(47) وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي يَوْمِ عَرَفَةَ:
(125) وَ أَوْجِدْنِي بَرْدَ عَفْوِكَ، وَ حَلَاوَةَ رَحْمَتِكَ وَ رَوْحِكَ وَ رَيْحَانِكَ، وَ جَنَّةِ نَعِيمِكَ، وَ أَذِقْنِي طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَةٍ مِنْ سَعَتِكَ، وَ الِاجْتِهَادِ فِيمَا يُزْلِفُ لَدَيْكَ وَ عِنْدَكَ، وَ أَتْحِفْنِي بِتُحْفَةٍ مِنْ تُحَفَاتِكَ.
و از لذت و خوشى گذشتت، و شيرينى مهربانى و آسودگى و روزيت، و بهشت پر نعمتت فيروز و كامياب ساز، و بوسيله توانگرى از توانگريت مزه فراغت و انجام دادن براى آنچه (عبادت و بندگى كه) تو دوست دارى، و كوشش در آنچه (عمل از روى اخلاص و پاكيزگى) را كه نزد (درگاه رحمت عامه و خاصه) تو نزديك ميگرداند بمن بچشان،
و تحفه و ارمغانى از تحفههايت (نيكوئيهاى برگزيدهات) بسويم بفرست (بمن عطا فرما).
در حديث نبوى- صلى الله عليه و آله- است:
روز و شبى نيست جز آنكه در آن از جانب خداى عز و جل براى من تحفه و ارمغانى است.
الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ الْمَوْتُ تُحْفَتُهُ وَ الْجَنَّةُ مَأْوَاهُ.
الْمُؤْمِنُ الدُّنْيَا مِضْمَارُهُ وَ الْعَمَلُ هِمَّتُهُ وَ الْمَوْتُ تُحْفَتُهُ وَ الْجَنَّةُ سُبْقَتُهُ.
أَفْضَلُ تُحْفَةِ الْمَوْتِ أَشَدُّ مَا يُتَمَنَّى الْخَلَاصُ مِنْهُ بِالْمَوْتِ.
أَفْضَلُ تُحْفَةِ الْمُؤْمِنِ الْمَوْتُ.
مَنْ أُتْحِفَ الْعِفَّةَ وَ الْقَنَاعَةَ حَالَفَهُ الْعِزُّ.
أَخُو الْغِنَى مَنِ الْتَحَفَ بِالْقَنَاعَةِ.
تُحْفَةُ الْمُؤْمِنِ الْمَوْتُ.
هدیه! پیشکش! کادو! سوغات!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
الْعَقْلُ هَدِيَّةٌ.
جُبِلَتِ الْقُلُوبُ عَلَى حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَيْهَا وَ بُغْضِ مَنْ أَسَاءَ إِلَيْهَا.
دلها به فطرت دوست داشتن كسى كه به ايشان نيكى كند،
و دشمن داشتن كسى كه به ايشان بدى كند آفريده شدهاند.
فرهنگ هدیهدادن!
با یاد معالم ربانی، داشتم فکر می کردم، درمان در این مورد که یکی داره به تو حسادت میکنه چیه؟!
این واژه هدیه به دلم افتاد!
و این حدیث از مقالۀ زیبای هدیه:
«جُبِلَتِ الْقُلُوبُ عَلَى حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَيْهَا وَ بُغْضِ مَنْ أَسَاءَ إِلَيْهَا»
واقعا اونیکه این قلب رو ساخته، ویژگیهای اونو هم خوب میدونه، یعنی همون کسی که قلبش مملو از حسد نسبت به تو شده، اگه بهش خوبی بکنی و هدیه بهش بدی، خاصیتش اینه که باید – چه بخواد چه نخواد – به این ابراز محبت تو، خوبی کنه و به حسدش ادامه نده «تَهَادَوْا تَحَابُّوا».
+ «أن تكافئوا على الإحسان، و تعدلوا عن الإساءة»
اگه میخوای حسد قلب حسودی که داره به تو حسادت میکنه رو نابود کنی، راهش اینه:
«فَإِنَّ الْهَدِيَّةَ تَذْهَبُ بِالضَّغَائِن»
هديه، كينهها را از بین میبرد.
این فنّ و هنر در نحوۀ زندگی روزمره، کلید مشکلگشاست:
«نِعْمَ الشَّيْءُ الْهَدِيَّةُ مِفْتَاحُ الْحَوَائِج»
خوب چیزى است هدیه؛ زیرا آن کلید حوائج است.
در واقع با یاد معالم ربانی و استعمال اندیشه صاحبان نور که از جمله اندیشههای زیبای آنها همین هدیه دادن است، در دل حوادث، نور او به دلت میندازه که چه هدیهای برای اونیکه داره حسودیتو میکنه و باهات بدخلقی میکنه، بگیری تا بوی نور مهربانی رو از تو استشمام کنه!
در واقع فرهنگ هدیه دادن از فرهنگ غنی آل محمد ع است و درمان درد تاریکی قلب شخص حسود است «هَدَى العروس الى بعلها» کانه شخص هدیه دهنده به شخص حسود کمک می کند تا به نور آرامش دست پیدا کند «اقرضهم من عرضک».
در واژه «عروس» گفتیم که آرامش عروس در ملازمت داماد است «عَرس الصبىُّ بأمِّه» و عروسی که از داماد دور افتاده باشد ناآرام است و داماد هدیه ای است برای عروس برای رسیدن به آرامش.
در آیه ای از قرآن اشاره به این مطلب زیبا شده که با این روش زندگی ، همونی که دشمن بود حالا میشه دوستی که جونشو میخواد برای تو فدا کنه. این آیه همون آیه است:
«ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيم»
با این روش، دشمن، تبدیل میشه به دوست حامی!
با نور ولایت، دفع سیئه حسد باید نمود.
از جمله اسامی مترادف زیبای نور ولایت در اینجا واژه «هدیه» است، که کارسازی مینماید.
لذا در «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» کانه با یاد معالم ربانی «بِكَ [تمليخا] قَدْ هَدَانَا اللَّهُ مِنَ الضَّلَالَةِ»، دنبال اخذ اون هدیۀ علمی هستیم که ما را به نور آرامش رهنمون نمایید، ان شاء الله تعالی.
+ ادامه مبحث از مقالۀ زیبای هدایت:
«الْهِدَايَةُ هِيَ الْوَلَايَةُ»
هدیه و هدایت! یعنی نور ولایت.
یعنی یادآوری معالم ربانی،
یعنی آرامش در دل ناآرامی حوادث،
یعنی مهربانی،
یعنی گم شدهای که همه دنبال اون هستن.
حالا وقت خوندن این دعاست که:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانِي لِوَلَايَتِكَ وَ خَصَّنِي بِزِيَارَتِكَ»
+ «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ»
+ «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی ع»
یعنی واقعا روش اهل بیت ع برای دسترسی به آرامش حرف نداره! نقص نداره! ذمّ نداره! حمد داره!
پس الحمد لله!
+ مقالههای واژههای (حمد – ذمّ)
راه و روش زندگی در ناملایمات همینه که تا ناآرام شدی، زود داد و بیداد راه نندازی و صبر کنی و در ضمن فکر کنی تا با کمک یادآوری معالم ربانی، ببینی فرشتۀ مهربان چی به دلت میندازه!
برای انجام این کار «قلب سلیم» لازم است.
بمحض اینکه جوابو بگیری، روشن و آرام میشی و مشکل حل خواهد شد.
+ «انرژی اولیه»
+ «هدی»:
«هَوَادِي الوحشِ: پيشتازان گلههاى حيوانات»
اون انرژی اولیه …
اون گره پیشاهنگ …
اون پِیسمِیکری که باید استارت شروع کار رو برای تو بزنه تا نیرو و توان و انرژی لازم برای انجام کار رو داشته باشی …
اون همون یادآوری معالم ربانی صاحبان نور است.
+ «ذکر الله»
خُب معلومه «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى» قطعا اینجوریه دیگه …
+ در حوادث نار تقدیرات، نور ولایت عرضه میشه، اگه اهل یقین باشی، اهل شکر خواهی بود و خواهان ادامه رابطه خواهی بود و اگه اهل شک باشی، ترک و قطع می کنی و کافر میشی!
اینم آیه اش:
«إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً: أَيْ عَرَّفْنَاهُ إِمَّا آخِذٌ وَ إِمَّا تَارِكُ»
وظیفه این است: «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ»
اقتدا به نور یاد معالم ربانی و روش پیشنهادی او برای حل مشکل!
«مهدی» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است، یعنی کسی که یادش نور علم آل محمد ع را به ما هدیه میدهد و راه هدایت را نشانمان میدهد: «فالخلق به مَهْدِيُّونَ».
پس دعامون باید این باشه:
«اللَّهُمَ اهْدِنِي فِيمَنْ هَدَيْتَ»
چون ما یقین داریم که «وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» و آنها صاحبان نور علم آل محمد ع هستند.
«وَ فِي حَدِيثِ عَلِيٍّ (ع): كُنْتُ أَشْبَهَهُمْ بِرَسُولِ اللَّهِ (ص) هَدْياً».
آل محمد ع، صاحبان و حاملان نور را کانون انرژی اولیه قرار دادهاند:
«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا»
تا در حوادث تقدیرات، با یاد این مطالب آموزشی، راه دسترسی به آرامش را بخاطر آورده و جواب، به قلبمان بیفتد!
«الْهَدِيَّةُ تَجْلِبُ الْمَحَبَّةَ: هدیه دادن دوستی میآورد.»
[هدیه – تُحْفَةً]:
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم:
مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَى تُحْفَةً فَحَمَلَهَا إِلَى عِيَالِهِ
كَانَ كَحَامِلِ صَدَقَةٍ إِلَى قَوْمٍ مَحَاوِيجَ
وَ لْيَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ قَبْلَ الذُّكُورِ
فَإِنَّهُ مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَكَأَنَّمَا أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ
وَ مَنْ أَقَرَّ عَيْنَ ابْنٍ فَكَأَنَّمَا بَكَى مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ
وَ مَنْ بَكَى مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ جَنَّاتِ النَّعِيمِ.
هر كس وارد بازار شود و چيزى خريده، و آن را براى خانوادهاش ببرد،
مانند كسى است كه صدقه اى را براى گروهى نيازمند مىبرد
و بايد پيش از پسران، از دختران آغاز كند؛
چرا كه هر كس دخترش را شاد كند، گويا بردهاى از فرزندان اسماعيل را آزاد كرده است
و هر كس چشمِ پسرش را روشن كند، گويا از ترس خداوند گريسته است
و هر كس از ترس خداوند بگِريد، خداوند، او را وارد بهشتهاى پُر نعمت مىسازد.
+ «تحفة – ارمغان»
«تحفة المؤمن في الدّنيا الفقر. ارمغان مؤمن در اين جهان فقر است.»
+ «فقر»: نام زیبای معالم ربانی است:
«أَفْقَرَهُ الأرضَ»
آل محمد ع به ما در دنیا فرصت آشنایی با اندیشه خودشان به سبب معالم ربانی صاحبان نور را عنایت مینمایند.
+ «راضیة مرضیة»
راضیة بالولایة میشه زیارت نور!
مرضیة بالثواب میشه تحفهای که خالق نور به این بندۀ زائر نورش عنایت میکنه! میشه بهشت!
« وَ حَقُّ الزَّائِرِ عَلَى الْمَزُورِ التُّحْفَةُ
فَاجْعَلْ تُحْفَتِي مِنْكَ وَ تُحْفَتَكَ لِي رِضًا [رِضَاكَ] وَ الْجَنَّةَ »
این خیلی زیباست!
آل محمد ع میفرمایند ای اهل یقین که با یاد معالم ربانی تلاش می کنین اندیشه ما آل محمد ع رو استعمال کنید و استمرار ببخشید [اقرضهم من عرضک]، بدانید تحفهای نفیس نزد ما دارید، هدیه شما محفوظ است و دعای شما مقبول و مستجاب است و اگر کمی معلق ماند، نگران نباشید. در طرفة العینی به شما تنفیذ خواهد شد، ان شاء الله تعالی. این تحفه نفیس واژه زیبای «رضا» است.
اگه آل محمد ع رو با نام و پسورد بروزرسانی شدۀ آنها صدا بزنیم [قسم به اسم]، قلب ما را با علوم نورانی خودشان «ارضاء» مینمایند.
بهبه چقدر مطلب هدیه زیبا شد واقعا!
+ « اللّهُمَّ إِنِّي عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدَيْكَ، هارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ، أَتَيْتُكَ وافِداً إِلَيْكَ، تائِباً مِنْ ذُنُوبِي إِلَيْكَ زائِراً، وَ حَقُّ الزَّائِرِ عَلَى الْمَزُورِ التُّحْفَةُ، فَاجْعَلْ تُحْفَتِي مِنْكَ وَ تُحْفَتُكَ لِي رِضاكَ وَ الْجَنَّةَ.»
امام حسین ع میفرمایند:
اهل سجده، اهل تحمل آیات است و زائر واقعی است.
و این زائر حتما نزد آل محمد ع ارمغانی با ارزش خواهد داشت
و این را باید یقین بداند ان شاء الله تعالی.
+ «زیارت»
+ «سجده»
« قال الحسن عليه السّلام:
اهل المسجد زوّار اللَّه و حقّ على المزور التحفة لزائره.»
« … بِالْحِبَاءِ وَ الْكَرَامَاتِ وَ عَجَائِبِ التُّحَفِ وَ الْهَدَايَا وَ الْمَبَرَّاتِ
يَقُولُونَ [لَهُمْ] : سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ … »
تحفه های نورانی علم آل محمد ع بر قلب صاحبان نور:
قسمتهایی از این حدیث زیبا و استثنایی که راجع به معالم ربانی صاحبان نور است:
«بِحُبِّ هَذَيْنِ»: چِک دو امضاء!
« هَؤُلَاءِ مَعَ قُوَّتِهِمْ لَا يُطِيقُونَ حَمْلَ صَحَائِفَ تُكْتَبُ فِيهَا حَسَنَاتُ رَجُلٍ مِنْ أُمَّتِي … وَ عَقْلُكَ مِنْ عَقْلِهِ، … فَإِذَا هُوَ سَعْدُ بْنُ مُعَاذٍ الْأَوْسِيُّ الْأَنْصَارِيُّ … فَإِذَا هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع.
ثُمَّ قَالَ:
مَا أَكْثَرَ مَنْ يَسْعَدُ بِحُبِّ هَذَيْنِ،
وَ مَا أَكْثَرَ مَنْ يَشْقَى مِمَّنْ يَحِلُ حُبَّ أَحَدِهِمَا وَ بُغْضَ الْآخَرِ،
إِنَّهُمَا جَمِيعاً يَكُونَانِ خَصْماً لَهُ
وَ مَنْ كَانَا لَهُ خَصْماً كَانَ مُحَمَّدٌ لَهُ خَصْماً
وَ مَنْ كَانَ مُحَمَّدٌ لَهُ خَصْماً كَانَ اللَّهُ لَهُ خَصْماً [وَ] فَلَجَ عَلَيْهِ وَ أَوْجَبَ (اللَّهُ عَلَيْهِ عَذَابَهُ) .
… قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَكْثَرُ عَدَداً مِنْهَا مَلَائِكَةٌ يَبْتَذِلُونَ لِآلِ مُحَمَّدٍ ص فِي خِدْمَتِهِمْ، أَ تَدْرُونَ فِيمَا يَبْتَذِلُونَ لَهُمْ [يَبْتَذِلُونَ] فِي حَمْلِ أَطْبَاقِ النُّورِ، عَلَيْهَا التُّحَفُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِمْ فَوْقَهَا مَنَادِيلُ النُّورِ، [وَ] يَخْدِمُونَهُمْ فِي حَمْلِ مَا يَحْمِلُ آلُ مُحَمَّدٍ مِنْهَا إِلَى شِيعَتِهِمْ وَ مُحِبِّيهِمْ، وَ إِنَّ طَبَقاً مِنْ تِلْكَ الْأَطْبَاقِ يَشْتَمِلُ مِنَ الْخَيْرَاتِ عَلَى مَا لَا يَفِي بِأَقَلَّ جُزْءٍ مِنْهُ جَمِيعُ أَمْوَالِ الدُّنْيَا »
[تحفه – سلام]:
[تحفه چیست؟ سلام]:
تحفه نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است که استعمال این نام و اندیشه در دل شرایط، ارمغانی از جنس آرامش برای خود و دیگران در پی دارد و سلام نیز نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است با همین معنای آرامش.
اهل یقین باید موجبات ایجاد امنیت و آرامش و مهربانی را برای دوستان و اطرافیان خود فراهم نمایند «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيُتْحِفُ أَخَاهُ التُّحْفَةَ»، اما چگونه؟ فقط با فهم نور این امکان وجود دارد.
«عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيُتْحِفُ أَخَاهُ التُّحْفَةَ
قُلْتُ: وَ أَيُّ شَيْءٍ التُّحْفَةُ؟
قَالَ مِنْ مَجْلِسٍ وَ مُتَّكَإٍ وَ طَعَامٍ وَ كِسْوَةٍ وَ سَلَامٍ
فَتَطَاوَلُ الْجَنَّةُ مُكَافَأَةً لَهُ
وَ يُوحِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا أَنِّي قَدْ حَرَّمْتُ طَعَامَكِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا إِلَّا عَلَى نَبِيٍّ أَوْ وَصِيِّ نَبِيٍّ
فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا أَنْ كَافِئِي أَوْلِيَائِي بِتُحَفِهِمْ
فَيَخْرُجُ مِنْهَا وُصَفَاءُ وَ وَصَائِفُ مَعَهُمْ أَطْبَاقٌ مُغَطَّاةٌ بِمَنَادِيلَ مِنْ لُؤْلُؤٍ
فَإِذَا نَظَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ وَ هَوْلِهَا وَ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَا فِيهَا طَارَتْ عُقُولُهُمْ وَ امْتَنَعُوا أَنْ يَأْكُلُوا
فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ حَرَّمَ جَهَنَّمَ عَلَى مَنْ أَكَلَ مِنْ طَعَامِ جَنَّتِهِ
فَيَمُدُّ الْقَوْمُ أَيْدِيَهُمْ فَيَأْكُلُونَ.»
[« إِيَّاكَ وَ قَبُولَ التُّحَفِ مِنَ الْخُصُومِ وَ حَاذِرِ الدُّخْلَةَ »] :
مبادا به اشتباه بیفتی و اندیشه باطل رو (وسوسه های شیطانی) از اهل شک به خیال اینکه تحفه است بپذیری ! نقاد و صراف کلام های متشابه اونها باش ! درست مثل اصحاب کهف … « إِيَّاكَ وَ قَبُولَ التُّحَفِ مِنَ الْخُصُومِ » حواست به این لیدرها و صاحبان اندیشه باطل باشه « وَ حَاذِرِ الدُّخْلَةَ » …
از نکات زیبای دیگه این حدیث :
« مِلَاكُ الْعِلْم أَمْرُنَا » این نور است که تعیین میکنه اونیکه به دلت افتاده درسته یا نادرسته ، محکمه یا متشابه ، باید بهش عمل کنی یا باید تحویلش نگیری ، ملاک کار برای اهل یقین ، نور و ظلمت قلب است و تفسیر و توضیح تاویلات و خوابها، با توجه به تفاوت اخلاقها، متفاوت است:
« الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ سُنَّةٌ مُتَّبَعَةٌ وَ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ وَ مِلَاكُهُنَ أَمْرُنَا »
« ذَرِ الْمَطَامِعَ وَ خَالِفِ الْهَوَى وَ زَيِّنِ الْعِلْمَ بِسَمْتٍ صَالِحٍ
نِعْمَ عَوْنُ الدِّينِ الصَّبْرُ لَوْ كَانَ الصَّبْرُ رَجُلًا لَكَانَ رَجُلًا صَالِحاً
وَ إِيَّاكَ وَ الْمَلَالَةَ فَإِنَّهَا مِنَ السُّخْفِ وَ النَّذَالَةِ لَا تُحْضِرْ مَجْلِسَكَ مَنْ لَا يُشْبِهُكَ وَ تَخَيَّرْ لِوِرْدِكَ اقْضِ بِالظَّاهِرِ وَ فَوِّضْ إِلَى الْعَالِمِ الْبَاطِنَ دَعْ عَنْكَ أَظُنُّ وَ أَحْسَبُ وَ أَرَى لَيْسَ فِي الدِّينِ إِشْكَالٌ
لَا تُمَارِ سَفِيهًا وَ لَا فَقِيهاً أَمَّا الْفَقِيهُ فَيَحْرِمُكَ خَيْرَهُ وَ أَمَّا السَّفِيهُ فَيَحْزُنُكَ شَرُّهُ
لَا تُجَادِلْ أَهْلَ الْكِتابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ بِالْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ
لَا تُعَوِّدْ نَفْسَكَ الضِّحْكَ فَإِنَّهُ يَذْهَبُ بِالْبَهَاءِ وَ يُجْرِي الْخُصُومَ عَلَى الِاعْتِدَاءِ
إِيَّاكَ وَ قَبُولَ التُّحَفِ مِنَ الْخُصُومِ وَ حَاذِرِ الدُّخْلَةَ
مَنِ ائْتَمَنَ امْرَأَةً حَمْقَاءَ وَ مَنْ شَاوَرَهَا فَقَبِلَ مِنْهَا نَدِمَ
احْذَرْ مِنْ دَمْعَةِ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهَا تَقْصِفُ مَنْ دَمَّعَهَا وَ تُطْفِئُ بُحُورَ النِّيرَانِ عَنْ صَاحِبِهَا لَا تَنْبُزِ الْخُصُومَ وَ لَا تَنْهَرِ السَّائِلَ وَ لَا تُجَالِسْ فِي مَجْلِسِ الْقَضَاءِ غَيْرَ فَقِيهٍ وَ لَا تُشَاوِرْ فِي الْفُتْيَا فَإِنَّمَا الْمَشُورَةُ فِي الْحَرْبِ وَ مَصَالِحِ الْعَاجِلِ وَ الدِّينُ لَيْسَ هُوَ بِالرَّأْيِ إِنَّمَا هُوَ الِاتِّبَاعُ لَا تُضَيِّعِ الْفَرَائِضَ وَ تَتَّكِلْ عَلَى النَّوَافِلِ
أَحْسِنْ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيْكَ
وَ اعْفُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ
وَ ادْعُ لِمَنْ نَصَرَكَ
وَ أَعْطِ مَنْ حَرَمَكَ
وَ تَوَاضَعْ لِمَنْ أَعْطَاكَ
وَ اشْكُرِ اللَّهَ عَلَى مَا أَوْلَاكَ
وَ احْمَدْهُ عَلَى مَا أَبْلَاكَ
الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ سُنَّةٌ مُتَّبَعَةٌ وَ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ وَ مِلَاكُهُنَ أَمْرُنَا. »
[تحفه بهشتی در دنیا همان معالم ربانی است.]:
اینکه اهل یقین با یاد معالم ربانی – در دنیا « فِي الدُّنْيَا فِي حَيَاتِهِ » – از تحفه های بهشتی بهره مند می شوند خیلی زیباست و ارزش دارد. این تحفه های بهشتی در دنیا همان نور علمی همزمان با یاد معالم ربانی در حوادث است که برای اهل یقین پیش می آید.
« وَ رَفَعَ اللَّهُ إِدْرِيسَ النَّبِيَّ ع وَ قَالَ لِنَبِيِّنَا ص وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ
وَ أَطْعَمَ إِدْرِيسَ النَّبِيَّ ع مِنْ تُحَفِ الْجَنَّةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَ إِنَّ مُحَمَّداً أَطْعَمَهُ فِي الدُّنْيَا فِي حَيَاتِهِ بَيْنَمَا هُوَ ص إِذْ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ ع بِجَامٍ مِنَ الْجَنَّةِ فِيهِ تُحْفَةٌ مِنَ الْجَنَّةِ فَهَلَّلَ الْجَامُ وَ هَلَّلَتِ التُّحْفَةُ فِي يَدِهِ ص وَ سَبَّحَا وَ كَبَّرَا وَ حَمَّدَا فَنَاوَلَهَا أَهْلَ بَيْتِهِ فَقَالَتْ مِثْلَ ذَلِكَ فَهَمَّ أَنْ يُنَاوِلَهَا بَعْضَ أَصْحَابِهِ فَتَنَاوَلَهَا جَبْرَئِيلُ ع قَالَ لَهُ
كُلْهَا فَإِنَّهَا تُحْفَةٌ مِنَ الْجَنَّةِ أَتْحَفَكَ اللَّهُ بِهَا وَ لَيْسَتْ تَصْلُحُ إِلَّا لِنَبِيٍّ أَوْ وَصِيِّ نَبِيٍّ
فَأَكَلَ وَ أَكَلْنَا مَعَهُ فَإِنِّي لَأَجِدُ حَلَاوَتَهُ إِلَى سَاعَتِي »
[عمل – سدرة]:
+ «سدرة المنتهی»
« إِنَّمَا سُمِّيَتْ سِدْرَةَ الْمُنْتَهَى لِأَنَّ أَعْمَالَ أَهْلِ الْأَرْضِ تَصْعَدُ بِهَا الْمَلَائِكَةُ الْحَفَظَةُ إِلَى مَحَلِّ السِّدْرَةِ
وَ الْحَفَظَةُ الْكِرَامُ الْبَرَرَةُ دُونَ السِّدْرَةِ يَكْتُبُونَ مَا تَرْفَعُ إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ مِنْ أَعْمَالِ الْعِبَادِ فِي الْأَرْضِ »
+ «تحف – موزۀ هنرهای زیبا!»
+ «قلّک»
+ «برند – اعمالت باید مهر استاندارد داشته باشه!»