Seven, the light of perfection!
«سبع» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«هو سُباعىُ البدَن: إذا كان تامَّ البدن، آنكه اندام كامل و تمام داشته باشد.»
«سَبَعَ الْحَبْلَ: طناب را هفتلايه كرد.»
[شنیدی میگن: گربه هفتا جون داره!
یا اصطلاح «آدم هفت خط» رو شنیدی؟!]
[«7» مفهوم تمام یک چیز]:
«هو سباعيّ البدن» تو فارسی میگیم: چهارستون بدنش سالمه!
در عربی وقتی بدنی کامل و تمام و سالمه، میگن هفت جزئش کامله «سُبَاعِيُ البَدَنِ»
کانه عدد هفت بر تمام و کامل بودن دلالت دارد.
+ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»
قلب سلیم اهل یقین با نور ولایت علمی صاحبان نور خود کامل میشود،
کانه مفهوم عدد 7 را درک کرده است
و این میشه بهرهمندی از سبع سنابل و سبع مثانی.
«سبعت له الأيّام:كملتها سبعة»: همه ایام هفته رو بطور کامل منظور نظره.
«و اللّهمّ سبّع لفلان و عشّر، من قوله تعالى سَبْعَ سَنابِلَ … عَشْرُ أَمْثالِها.»
«السبع (السَّبُعُ): معروف، قيل سمّي بذلك لتمام قوّته»
چرا عرب به حیوانات وحشی و درندگان میگه سبع؟! لتمام قوته.
مَعْرِفَةُ السَّبْعَةِ! مَعْرِفَةُ لَيْلَةِ الْقَدْرِ!
اهل درایت، نورِ لیلة قدر را درک می کنند!
+ «سایز شما، سرنوشت شما!»
فَأَجْرَى جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ عَلَى سَبْعَةٍ!
«قاعده هفت» بر همه اشياء جارى است!
… وَ مَعْرِفَةُ السَّبْعَةِ
و شناخت «هفت»
فَإِنَّ مَنْ فَازَ بِالسَّبْعَةِ كَمَّلَ الدِّينَ كُلَّهُ
هر كه به «هفت» دست يابد، همه دين را كامل كرده است!
هر كه به «نور» دست يابد، همه دين را كامل كرده است!
«النّور الولایة»
إِنَّ اللَّهَ فَرْدٌ يُحِبُّ الْوَتْرَ وَ فَرْدٌ اصْطَفَى الْوَتْرَ
فَأَجْرَى جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ عَلَى سَبْعَةٍ … مَعْرِفَةُ السَّبْعَةِ
فهم «لیلة القدر» در گرو فهم واژه «سبع» است.
امام علی علیه السلام:
وَ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ:
أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ عَلِيّاً ع عَنِ الرُّوحِ قَالَ: «لَيْسَ هُوَ جَبْرَئِيلَ»
اصبغ بن نباته گويد:
مردى از على (ع) پرسيد: كه «روح» چيست؟ آيا جبرئيل نيست؟
قَالَ عَلِيٌّ ع:
جَبْرَئِيلُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحُ غَيْرُ جَبْرَئِيلَ»
على (ع) گفت:
جبرئيل از ملائكه است و روح غير از جبرئيل است.
وَ كَانَ الرَّجُلُ شَاكّاً فَكَبُرَ ذَلِكَ عَلَيْهِ فَقَالَ:
لَقَدْ قُلْتُ شَيْئاً عَظِيماً
وَ مَا أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ يَزْعُمُ أَنَّ الرُّوحَ غَيْرُ جَبْرَئِيلَ
آن مرد در ترديد بود و گفت:
سخنى شگفت گفتى،
هيچ يك از مردم نپندارد كه روح غير از جبرئيل باشد.
قَالَ عَلِيٌّ ع:
«أَنْتَ ضَالٌّ تَرْوِي عَنْ أَهْلِ الضَّلَالِ
على (ع) به او گفت:
تو مردى گمراهى و از گمراهان نقل سخن مىكنى
يَقُولُ اللَّهُ لِنَبِيِّهِ:
أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ
يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ
فَالرُّوحُ غَيْرُ الْمَلَائِكَةِ
خداى تعالى به پيامبرش مىگويد:
«فرمان خدا در رسيد، به شتابش مخواهيد.
او منزه است و از هر چه شريك او مىسازيد برتر.
فرشتگان را همراه روح- كه فرمان اوست- بر هر يك از بندگانش كه بخواهد فرو مىفرستد.»
پس روح غير از ملائكه است.
وَ قَالَ:
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ
و نيز گويد:
«شب قدر بهتر از هزار ماه است.
در آن شب ملائكه و روح به فرمان پروردگارشان فرود مىآيند.»
وَ قَالَ:
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا
و گفت:
«روزى كه روح و ملائكه در يك صف مىايستند.»
وَ قَالَ لآِدَمَ وَ جَبْرَئِيلَ يَوْمَئِذٍ مَعَ الْمَلَائِكَةِ
إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ
فَسَجَدَ جَبْرَئِيلُ مَعَ الْمَلَائِكَةِ لِلرُّوحِ
و نيز درباره آدم گفت:
«من بشرى از گل مىآفرينم،
چون تمامش كردم و در آن از روح خود دميدم، همه سجدهاش كنيد .»
اين خطاب به ملائكه بود و جبرئيل نيز از ملائكه بود.
پس جبرئيل با ملائكه براى روح سجده كردند.
وَ قَالَ لِمَرْيَمَ:
فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا
و درباره مريم گفت:
«ما روح خود را نزدش فرستاديم و چون انسانى تمام بر او نمودار شد.»
وَ قَالَ لِمُحَمَّدٍ ص:
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ
و در حق محمد (ص) گفت:
«آن را روح الامين نازل كرده است بر دل تو.
ثُمَّ قَالَ:
لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ وَ إِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ
وَ الزُّبُرُ الذِّكْرُ
وَ الْأَوَّلِينَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْهُمْ
سپس گفت:
تا از بيمدهندگان باشى. به زبان عربى روشن.
و آن در نوشتههاى پيشينيان نيز هست .»
«زبر» به معنى «ذكر» يعنى كتاب است.
«اولين» رسول اللّه (ص) هم از ايشان است.
فَالرُّوحُ وَاحِدَةٌ وَ الصُّوَرُ شَتَّى
پس روح يكى است و صورتها گوناگون.
قَالَ سَعْدٌ:
فَلَمْ يَفْهَمِ الشَّاكُّ مَا قَالَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع غَيْرَ أَنَّهُ قَالَ:
الرُّوحُ غَيْرُ جَبْرَئِيلَ
سعد گويد:
آن مرد كه در ترديد افتاده بود سخن امير المؤمنين در نيافت جز اينكه گفت:
روح غير از جبرئيل است.
فَسَأَلَهُ عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ فَقَالَ:
إِنِّي أَرَاكَ تَذْكُرُ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ تَنَزُّلَ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ فِيهَا
پس على (ع) را از ليلة القدر پرسيد و گفت:
مىبينم كه از ليلة القدر ياد كردى و فرود آمدن ملائكه و روح در آن شب؟
قَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع
قَدْ رَفْرَشَتْ نُزُولُ الْمَلَائِكَةِ بِمِشْفَرَةٍ [عَلَى قَدَرٍ فَرَشْتُ]
على (ع) گفت:
آرى به نزول ملائكه تنها اشارتى كردم،
فَإِنْ عَمِيَ عَلَيْكَ شَرْحُهُ فَسَأُعْطِيكَ ظَاهِراً مِنْهُ
تَكُونُ أَعْلَمَ أَهْلِ بِلَادِكَ بِمَعْنَى لَيْلَةِ الْقَدْرِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ
اگر هنوز هم در نيافتهاى ظاهر مطلب را، براى تو خواهم گفت،
تا تو داناترين مردم بلاد خود به معنى ليلة القدر باشى.
قَالَ:
قَدْ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ إِذاً بِنِعْمَةٍ
آن مرد گفت:
اگر چنين كنى مرا نعمتى فراوان بخشيده باشى.
قَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع:
«إِنَّ اللَّهَ فَرْدٌ يُحِبُّ الْوَتْرَ
وَ فَرْدٌ اصْطَفَى الْوَتْرَ
على (ع) گفت:
خدا يكتاست و طاق را دوست دارد.
خدا يكتاست و طاق را برگزيده است.
فَأَجْرَى جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ عَلَى سَبْعَةٍ
و اين قاعده هفت را بر همه اشياء جارى ساخت:
فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ:
خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَ
خداى عزّ و جلّ فرمود:
«هفت آسمان بيافريد و همانند آنها زمين»
وَ قَالَ:
خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً
و گفت:
«هفت آسمان طبقه طبقه بيافريد»
وَ قَالَ
جَهَنَّمُ لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ
و گفت:
«جهنم را هفت در است .»
وَ قَالَ:
سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ
و گفت:
«هفت سنبله سبز و هفت سنبله خشك»
وَ قَالَ:
سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ
و گفت:
«هفت گاو فربه كه هفت گاو لاغر آنها را خورد.»
وَ قَالَ:
حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ
و گفت
«دانهاى كه هفت خوشه رويانيد»
وَ قَالَ
سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ
و گفت:
«سبع المثانى و قرآن بزرگ »
فَأَبْلِغْ حَدِيثِي أَصْحَابَكَ
پس سخن من را به يارانت برسان،
لَعَلَّ اللَّهَ يَكُونُ قَدْ جَعَلَ فِيهِمْ نَجِيباً
إِذَا هُوَ سَمِعَ حَدِيثَنَا
نَفَرَ قَلْبُهُ إِلَى مَوَدَّتِنَا
وَ يَعْلَمُ فَضْلَ عِلْمِنَا
شايد خداوند در ميان آنها نجيبى قرار دهد
كه سخن ما را بشنود
و دلش به محبت ما گرايد
و برترى علم ما را بداند
وَ مَا نَضْرِبُ مِنَ الْأَمْثَالِ الَّتِي لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ بِفَضْلِنَا
و ما مثلها مىزنيم كه معنى آنها را جز كسانى كه به بركت ما علم آموختهاند در نمىيابند.
قَالَ السَّائِلُ:
بَيِّنْهَا فِي أَيِّ لَيْلَةٍ أَقْصِدُهَا؟
پرسنده گفت:
بيان كن كه من شب قدر را در كدام شب سراغ گيرم؟
قَالَ:
«اطْلُبْهَا فِي السَّبْعِ الْأَوَاخِرِ
وَ اللَّهِ لَئِنْ عَرَفْتَ آخِرَ السَّبْعَةِ لَقَدْ عَرَفْتَ أَوَّلَهُنَّ
وَ لَئِنْ عَرَفْتَ أَوَّلَهُنَّ لَقَدْ أَصَبْتَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»
گفت: در هفتهاى آخرى.
به خدا سوگند اگر آخرين هفت را بشناسى اولين هفت را هم شناختهاى
و اگر اولين آنها را شناخته باشى ليلة القدر را دريافتهاى.
قَالَ:
مَا أَفْقَهَ مَا تَقُولُ
آن مرد گفت:
نفهميدم كه چه مىگويى.
قَالَ:
«إِنَّ اللَّهَ طَبَعَ عَلَى قُلُوبِ قَوْمٍ فَقَالَ:
إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً
گفت:
خدا بر دلهاى قومى مهر نهاده است و در حق آنان گفته است كه
«اگر آنها را به هدايت فراخوانى هرگز هدايت نمىشوند.»
فَأَمَّا إِذَا أَبَيْتَ وَ أَبَى عَلَيْكَ أَنْ تَفْهَمَ
فَانْظُرْ فَإِذَا مَضَتْ لَيْلَةُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ
فَاطْلُبْهَا فِي أَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ
وَ هِيَ لَيْلَةُ السَّابِعِ
وَ مَعْرِفَةُ السَّبْعَةِ
فَإِنَّ مَنْ فَازَ بِالسَّبْعَةِ كَمَّلَ الدِّينَ كُلَّهُ
و اما اگر فهم سخن بر تو دشوار است؛
پس بنگر، چون بيست و سه شب از ماه رمضان رفت،
تو ليلة القدر را در شب بيست و چهارم بطلب.
و آن هفتمين شب است.
و شناخت هفت
كه هر كه به هفت دست يابد، همه دين را كامل كرده است
وَ هُنَّ الرَّحْمَةُ لِلْعِبَادِ
وَ الْعَذَابُ عَلَيْهِمْ
و آنها براى بندگان رحمتاند و بر آنها عذاب.
وَ هُمُ الْأَبْوَابُ الَّتِي قَالَ تَعَالَى:
و آنها درهايى هستند كه خداى تعالى گويد:
لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ
براى هر در از ايشان جزئى قسمت شده است.
يَهْلِكُ عِنْدَ كُلِّ بَابٍ جُزْءٌ
در هر در جزئى هلاك مىشوند
وَ عِنْدَ الْوَلَايَةِ كُلُّ بَابٍ.
و در نزد ولايت همه درهاست.
«السَّابِعُ: الْقَائِمُ ع»
امام باقر علیه السلام:
نَحْنُ الْمَثَانِی الَّتِی أَعْطَی اللَّهُ نَبِیَّنَا
وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ نَتَقَلَّبُ فِی الْأَرْضِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ.
عَرَفَنَا مَنْ عَرَفَنَا
وَ مَنْ جَهِلَنَا فَأَمَامَهُ اَلْيَقِينُ.
ما هستيم مثانى كه خدا به پيامبر عطا نموده
و ما وجه اللّٰه هستيم كه روى زمين بين شما رفت و آمد ميكنيم
ميشناسد ما را آن كس كه شناخته و جاهل است بحق ما آنكه نادان است
هر كه ما را بشناسد در آينده «هنگام مرگ» بهرهمند مىشود
و هر كه جاهل بحق ما باشد باستقبال آتش سوزان ميرود.
امام صادق علیه السلام:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ
وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ
قَالَ
إِنَّ ظَاهِرَهَا الْحَمْدُ وَ بَاطِنَهَا وُلْدُ الْوَلَدِ
وَ السَّابِعُ مِنْهَا الْقَائِمُ ع.
ظاهر آن سوره حمد است
و باطن آن فرزند فرزند
و هفتمین آنها حضرت قائم (ع) است.
سبع مثانی: النّور الولایة
وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ
[سورة الحجر (۱۵): الآيات ۸۵ الى ۹۱]
وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ (۸۵)
و ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است جز به حق نيافريدهايم، و يقيناً قيامت فرا خواهد رسيد. پس به خوبى صرف نظر كن،
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ (۸۶)
زيرا پروردگار تو همان آفريننده داناست.
وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ (۸۷)
و به راستى، به تو سبع المثانى [=سوره فاتحه] و قرآن بزرگ را عطا كرديم.
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (۸۸)
و به آنچه ما دستههايى از آنان [=كافران] را بدان برخوردار ساختهايم چشم مدوز، و بر ايشان اندوه مخور، و بال خويش براى مؤمنان فرو گستر.
وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ (۸۹)
و بگو: «من همان هشداردهنده آشكارم.»
كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ (۹۰)
همان گونه كه [عذاب را] بر تقسيمكنندگان نازل كرديم:
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ (۹۱)
همانان كه قرآن را جزء جزء كردند [به برخى از آن عمل كردند و بعضى را رها نمودند].
[سبعا – فاتحة: نامهای زیبای صاحبان نور است.] :
این «سَبْعاً» همون نور ولایت است که منا اهل البیت ع است که بارها و بارها تکرار شده «مِنَ الْمَثانِي» و تمامکننده نعمت آل محمد ع برای ماست، زیرا این نور، در ملک و در ملکوت، اندیشه آل محمد ع را به ما میآموزد و آفرینش ما را کامل میگرداند «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ».
« قَوْلُهُ وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ يَعْنِي فَاتِحَةَ الْكِتَابِ»
کانه اولین دری که باید از این کتاب عظیم برای ما گشوده شود،
تا ما از آن بهرهمند گردیم یعنی «فَاتِحَةَ الْكِتَابِ» یعنی «بسم الله» نام زیبای صاحبان نور ولایت است.
پس فاتح و فاتحة یعنی النّور الولایة.
هفت راه آسمانی!
وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ
و به راستى [ما] بالاى سر شما هفت راه [آسمانى] آفريديم!
[سورة المؤمنون (۲۳): الآيات ۱۲ الى ۱۹]
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ (۱۲)
و به يقين، انسان را از عصارهاى از گِل آفريديم.
ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ (۱۳)
سپس او را [به صورت] نطفهاى در جايگاهى استوار قرار داديم.
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً
ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ
فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ (۱۴)
آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم.
پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانيديم،
و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم،
بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم،
آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم.
آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است.
ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ (۱۵)
بعد از اين [مراحل] قطعاً خواهيد مرد.
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ (۱۶)
آنگاه شما در روز رستاخيز برانگيخته خواهيد شد.
وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ (۱۷)
و به راستى [ما] بالاى سر شما هفت راه [آسمانى] آفريديم
و از [كار] آفرينش غافل نبودهايم.
وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ (۱۸)
و از آسمان، آبى به اندازه [معين] فرود آورديم، و آن را در زمين جاى داديم،
و ما براى از بين بردن آن مسلماً تواناييم.
فَأَنْشَأْنا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ لَكُمْ فِيها فَواكِهُ كَثِيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (۱۹)
پس براى شما به وسيله آن باغهايى از درختان خرما و انگور پديدار كرديم
كه در آنها براى شما ميوههاى فراوان است و از آنها مىخوريد.
[نامهای اختصاصی صاحبان نور در این حدیث زیبا آمده است]:
«وَ خَصَصْتَهُ بِالْكِتَابِ اَلْمَنْزَلِ عَلَيْهِ وَ اَلسَّبْعِ اَلْمَثَانِي اَلْمُوحَاةِ إِلَيْهِ
وَ أَسْمَيْتَهُ اَلْقُرْآنَ وَ أَكْنَيْتَهُ اَلْفُرْقَانَ اَلْعَظِيمَ
فَقُلْتَ جَلَّ اِسْمُكَ
وَ لَقَدْ آتَيْنٰاكَ سَبْعاً مِنَ اَلْمَثٰانِي وَ اَلْقُرْآنَ اَلْعَظِيمَ …
فِي كُلِّ ذَلِكَ ثَنَّيْتَ بِالْكِتَابِ مَعَ اَلْقَسَمِ اَلَّذِي هُوَ اِسْمُ مَنِ اِخْتَصَصْتَهُ لِوَحْيِكَ وَ اِسْتَوْدَعْتَهُ سِرَّ غَيْبِكَ»
داستانِ تکراریِ هفت خوشه نورانی!
[سورة البقرة (۲): آية ۲۶۱]
مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ
فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ
وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ (۲۶۱)
مَثَل [صدقاتِ] كسانى كه اموالِ خود را در راه خدا انفاق مىكنند
همانند دانهاى است كه هفت خوشه بروياند
كه در هر خوشهاى صد دانه باشد؛
و خداوند براى هر كس كه بخواهد [آن را] چند برابر مىكند،
و خداوند گشايشگر داناست.
مشتقات ریشۀ «سبع» در آیات قرآن:
هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ (29)
وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ (196)
مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ (261)
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً فَمَنِ اضْطُرَّ في مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (3)
وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعينَ رَجُلاً لِميقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدي مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغافِرينَ (155)
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ (80)
وَ قالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُوني في رُءْيايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّءْيا تَعْبُرُونَ (43)
يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنا في سَبْعِ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعِ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ (46)
قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنينَ دَأَباً فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ في سُنْبُلِهِ إِلاَّ قَليلاً مِمَّا تَأْكُلُونَ (47)
ثُمَّ يَأْتي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ سَبْعٌ شِدادٌ يَأْكُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَليلاً مِمَّا تُحْصِنُونَ (48)
لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ (44)
وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني وَ الْقُرْآنَ الْعَظيمَ (87)
تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً (44)
سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ قَليلٌ فَلا تُمارِ فيهِمْ إِلاَّ مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فيهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً (22)
وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلينَ (17)
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ (86)
وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ (27)
فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ في يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ (12)
اللَّهُ الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً (12)
الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى في خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ (3)
سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فيها صَرْعى كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ (7)
ثُمَّ في سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ (32)
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً (15)
وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً (12)