دکتر محمد شعبانی راد

خدمتگزارِ خدمتگزارانِ نور! عبدالله – امة الله!

SERVANT OF THE SERVANTS OF THE LIGHT!

«امو» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
«أَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ – أَمَةٌ مُشْرِكَةٍ»
«وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ»
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«أَمُوَتِ المرأَةُ: صارت أَمَةً»
«أَمَة: كنيز مملوك. جمع آن در قرآن اماء آمده است.»
«الإِماء: جمع أَمَة، پرستاران، خدمتگزاران زن»
«أَمَةُ اللّٰه: امرأة مُتعبِّدة للّٰه و تخدمه بأَمانة»
خدمتگزارِ خدمتگزارانِ نور باشیم!
+ «دلو – سلسله مراتب نورانی!»

پرستار اسکراب «scrub nurse»

پرستار اسکراب، یکی از اعضای تیم جراحی است که:
… وسایلی مانند: کلمپ، سوزن‌گیر، نخ، گاز و … را به جراح می‌دهد.

عَبْدُ الله – اَمَةُ الله

وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ

«امو» نام زیبای اهل نور یقین است «أَمَةُ اللَّهِ»،
که با صاحبان نور خود «عَبْدُ اللَّهِ» جفت می‌شود!
«قَالَ اللَّهُ تَعَالَى هَذِهِ أَمَتِي فَأَنْتَ عَبْدِي»
«وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ»
«أَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ» نام اهل نور یقین و «أَمَةٌ مُشْرِكَةٍ» نام اهل حسادت است!

«الْأَمَةُ خلاف الحرّة، المملوکة»:
اهل یقین طاق نیستند و آزاد نیستند «خلاف الحرّة» که هر کاری دلشون خواست بکنند، بلکه باید با جفت نورانی خود مشورت کنند و این نور همراه، نطفه‌های علمی را به اطلاع اهل نورش می‌رساند.
اهل نور در این پیوند مبارک، نقش پذیرش نطفه‌های علمی علوم ربانی را دارد «انث» و این اهل نور، در خدمتگذاری به این نطفه‌های علمی، همچون کنیزی باوفا «خادمة – امة مومنة» در دل شرایط آیات با اخذ این علم نورانی «حملت المراة»، از صاحب نور خود، توان تحمل سختی مشکلات «قرن» را پیدا نموده «عبوديّة المملوكة» و در نهایت در عالَم معنا، مادر فرزندی بنام عمل صالح می‌شود که پدر این فرزند نورانی، تاویلا آل محمد ع هستند، ان شاء الله تعالی.
+ «شعب – انشعاب نورانی!»
+ «دلو – سلسله مراتب نورانی!»

در آیه اسجودا لآدم نیز به همین مطلب اشاره شده که همه باید این اندیشه نورانی را از صاحبان نور خود اخذ نموده و در زندگی روزمره خود استعمال نمایند تا از حالت توقف و تاریکی، به حالت حرکت و نور آرامش برسند و این معنای واژۀ سجده بر صاحبان نوری بنام یوسف ع است.

صاحبان نور علم خودشونو از نور آل محمد ع اخذ می‌کنن و اهل نور علمشونو از این صاحبان نور اخذ می‌کنند، و این میشه پیوند زیبا و مبارک عبدالله و امة الله!
اقتباس علوم آل محمد ع از صاحبان نور نقش اهل نور بعنوان امة الله است!
به این میگن «امو».

[سورة مريم (۱۹): الآيات ۲۱ الى ۳۰]
قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا (۳۰)
[كودك‏] گفت: «منم بنده خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است،

[سورة الجن (۷۲): الآيات ۱۱ الى ۲۰]
وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً (۱۹)
و همين كه «بنده خدا» برخاست تا او را بخواند، چيزى نمانده بود كه بر سر وى فرو اُفتند.

ازدواج – زندگی مشترک

نور الولایة فرایند زندگی مشترک است!
[عبد – امة]:
[عبدالله – امةالله]:
اهل نور یقین با جفت علمی خود، یعنی صاحبان نور، در دل شرایط، زوج می‌شوند و ازدواج می‌کنند و یک زندگی مشترک تشکیل می‌دهند،
زندگی: «حیّ – ثقل»
مشترک: «زوج  – جفت – قرین»
عامل زندگی و حیات، نور علم آل محمد ع است که در قلب اهل نور یقین جای می‌گیرد و این اهل نور، حالا طعم شیرین حیات را می چشد.
شنیدی میگن اون دو تا زندگی مشترکشونو شروع کردند؟!
در این حدیث زیبا، آدم ع یعنی زوج را صاحب نور و «عبدالله» در نظر بگیر، و حواء یعنی زوجه را اهل نور و «امةالله» در نظر بگیر، که ازدواج این دو لنگه و تشکیل یک جفت «علم و عمل»، قراره به تولید عمل صالح بیانجامد
«فَتَزَوَّجَ آدَمُ بِحَوَّاءَ عَلَى الطَّاعَةِ وَ الْتُّقَى وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ».

أَنَا أَمَةُ اللَّهِ وَ أَنْتَ عَبْدُ اللَّهِ

پیوند عبد الله و امة الله در عالَم معنا:
صاحب نور و اهل نور، هر دو بندگان خدا هستند.
ماموریت صاحبان نور، آموزش نور به اهل نور است!
ماموریت اهل نور، عمل به نور و معنا کردن اسم نور و تولید عمل صالح است!
«حوّاء»، نام زیبای اهل نور!
که عامل حیات خود یعنی نور علمش را از صاحبان نور خود اخذ می‌نماید!
«كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتى»
+ «جنجال مرگ و زندگی! نور حیات طیّبة!»

اللَّهُ هُوَ الْمُعَلِّمَ لَهُمْ!

سلسله مراتب نورانی تعلیم و تربیت!

امام باقر علیه السلام:
لَيْسَ عَلَى النَّاسِ أَنْ يَعْلَمُوا حَتَّى يَكُونَ اللَّهُ هُوَ الْمُعَلِّمَ لَهُمْ
فَإِذَا أَعْلَمَهُمْ‏ فَعَلَيْهِمْ أَنْ يَعْلَمُوا.
بر مردم نيست كه بدانند، تا اين‌كه خداوند به آنان بياموزد.
آن‌گاه كه خدا آنان را آموخت، بر آنان است كه ياد گيرند و بدانند.

داستان خلقت حوّاء: تاویل خلقت اهل نور!

امام صادق علیه السلام:
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ ع فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ قَالَ:
فَلَمَّا نَامَ آدَمُ ع خَلَقَ اللَّهُ مِنْ ضِلْعِ جَنْبِهِ الْأَيْسَرِ مِمَّا يَلِي الشَّرَاسِيفَ‏ وَ هُوَ ضِلْعٌ أَعْوَجُ
فَخَلَقَ مِنْهُ حَوَّاءَ
وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ بِذَلِكَ لِأَنَّهَا خُلِقَتْ مِنْ حَيٍّ
و «حواء» بدین جهت چنین نامیده شد زیرا از یک «حیّ» (= زنده) آفریده شد.
وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى‏
و این همان سخن خداوند متعال است که می‌فرماید:
يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها
«ای مردم! پروای پروردگارتان را داشته باشید، همان که شما را از نفس واحدی آفرید، و از او زوجش را خلق کرد.»
وَ كَانَتْ حَوَّاءُ عَلَى خَلْقِ آدَمَ وَ عَلَى حُسْنِهِ وَ جَمَالِهِ
و حوا بر آفرینش حضرت آدم و بر حُسن و جمال وی آفریده شد.
إِلَى أَنْ قَالَ

فَلَمَّا خَلَقَهَا اللَّهُ تَعَالَى أَجْلَسَهَا عِنْدَ رَأْسِ آدَمَ ع

پس چون خداوند او را آفرید در کنار سر حضرت آدم ع نشاند
وَ قَدْ رَآهَا فِي نَوْمِهِ وَ قَدْ تَمَكَّنَ حُبُّهَا فِي قَلْبِهِ
و آدم وی را در خوابش دید و محبتش در دلش نشست؛
قَالَ فَانْتَبَهَ آدَمُ مِنْ نَوْمِهِ وَ قَالَ يَا رَبِّ مَنْ هَذِهِ
پس، از خواب بیدار شد و گفت: پروردگارا ! این کیست؟
فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى
هِيَ أَمَتِي حَوَّاءُ
خداوند فرموده:
این هم بنده [کنیز] من حوا است.
قَالَ يَا رَبِّ لِمَنْ خَلَقْتَهَا
گفت: پروردگارا ! او را برای که آفریدی؟!

قَالَ
لِمَنْ أَخَذَهَا بِالْأَمَانَةِ وَ أَصْدَقَهَا الشُّكْرَ

فرمود:
برای هرکس که آن را همچون امانتی تحویل بگیرد و شکر و سپاسی مهریه‌اش کند.

قَالَ
يَا رَبِّ أَقْبَلُهَا عَلَى هَذَا فَزَوِّجْنِيهَا

گفت:
خدایا: من قبول می‌کنم. او را به همسری من درآور!

قَالَ
فَزَوَّجَهُ إِيَّاهَا قَبْلَ دُخُولِ الْجَنَّةِ
پس خداوند وی را به همسری او درآورد پیش از آنکه وارد بهشت شوند؛

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع
و امیرالمومنین ع فرمود:
رَآهَا فِي الْمَنَامِ وَ هِيَ تُكَلِّمُهُ وَ هِيَ تَقُولُ لَهُ
او را در خواب دید و حوا در خواب با او سخن گفت و به او گفت:
أَنَا أَمَةُ اللَّهِ وَ أَنْتَ عَبْدُ اللَّهِ
من هم بنده [کنیز] خدا هستم و تو هم بنده خدا هستی؛
فَاخْطُبْنِي مِنْ‏ رَبِّكَ
پس مرا از پروردگارت خواستگاری کن!

وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع
طَيِّبُوا النِّكَاحَ فَإِنَّ النِّسَاءَ عُقَدُ الرِّجَالِ لَا يَمْلِكْنَ لِأَنْفُسِهِنَّ ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً
وَ إِنَّهُنَّ أَمَانَةُ اللَّهِ عِنْدَكُمْ فَ لا تُضآرُّوهُنَ‏ وَ لا تَعْضُلُوهُنَ‏


وَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ ع

إِنَّ آدَمَ ع رَأَى حَوَّاءَ فِي الْمَنَامِ فَلَمَّا انْتَبَهَ قَالَ يَا رَبِّ مَنْ هَذِهِ الَّتِي آنَسَتْنِي بِقُرْبِهَا
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى هَذِهِ أَمَتِي فَأَنْتَ عَبْدِي
يَا آدَمُ مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَكْرَمُ عَلَيَّ مِنْكُمَا إِذَا أَنْتُمَا عَبَدْتُمَانِي وَ أَطَعْتُمَانِي
وَ خَلَقْتُ لَكُمَا دَاراً وَ سَمَّيْتُهَا جَنَّتِي فَمَنْ دَخَلَهَا كَانَ وَلِيِّي حَقّاً وَ مَنْ لَمْ يَدْخُلْهَا كَانَ عَدُوِّي حَقّاً
فَقَالَ آدَمُ وَ لَكَ يَا رَبِّ عَدُوٌّ وَ أَنْتَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى يَا آدَمُ لَوْ شِئْتُ أَجْعَلُ الْخَلْقَ كُلَّهُمْ أَوْلِيَائِي لَفَعَلْتُ وَ لَكِنِّي أَفْعَلُ مَا أَشَاءُ وَ أَحْكُمُ مَا أُرِيدُ
قَالَ آدَمُ يَا رَبِّ فَهَذِهِ أَمَتُكَ حَوَّاءُ قَدْ رَقَّ لَهَا قَلْبِي فَلِمَنْ خَلَقْتَهَا
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى خَلَقْتُهَا لَكَ لِتَسْكُنَ الدُّنْيَا فَلَا تَكُونَ وَحِيداً فِي جَنَّتِي
قَالَ فَأَنْكِحْنِيهَا يَا رَبِّ
گفت: پروردگارا ! او را از تو خواستگاری کردم. شرط رضایت تو [بدین وصلت] چیست؟
قَالَ أَنْكَحْتُكَهَا بِشَرْطِ أَنْ تُعَلِّمَهَا مَصَالِحَ دِينِي وَ تَشْكُرَنِي عَلَيْهَا
خداوند عز و جل فرمود:
اینکه آموزه‌های دینم را به او تعلیم دهی.
فَرَضِيَ آدَمُ ع بِذَلِكَ
گفت: اگر تو چنین می‌خواهی من هم پذیرفتم.
فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِكَةُ
فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى جَبْرَائِيلَ أَنِ اخْطُبْ
فَكَانَ الْوَلِيُّ رَبَّ الْعَالَمِينَ

وَ الْخَطِيبُ جَبْرَئِيلَ الْأَمِينَ
وَ الشُّهُودُ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ
وَ الزَّوْجُ آدَمَ أَبَ النَّبِيِّينَ
وَ الزَّوْجَةُ حَوَّاءَ

فَتَزَوَّجَ آدَمُ بِحَوَّاءَ عَلَى الطَّاعَةِ وَ الْتُّقَى وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ
فَنَثَرَتِ الْمَلَائِكَةُ عَلَيْهِمَا مِنْ نِثَارِ الْجَنَّةِ الْخَبَرَ.

امام صادق علیه السلام:
سُمِّیَتِ الْمَرْأَةُ مَرْأَةً لِأَنَّهَا خُلِقَتْ مِنَ الْمَرْءِ یَعْنِی خُلِقَتْ حَوَّاءُ مِنْ آدَمَ.
مرأة [= زن] مرأة نامیده شد، چون از مرء [= مرد] آفریده شد؛ یعنی حوا از آدم آفریده شد.

امام صادق علیه السلام:
سُمِّیَ النِّسَاءُ نِسَاءً لِأَنَّهُ لَمْ یَکُنْ لآِدَمَ ع أُنْسٌ غَیْرُ حَوَّاءَ.
«نساء» (= زنان) نساء نامیده شدند چون برای آدم اُنسی جز با حوا نبود.

عِبَادِي وَ إِمَائِي

«عبد الله – امة الله» + «حلّ – حرم»
«وَ أُحِلُّكُمْ [أَحْلَلْتُكُمْ‏] بِرِضَائِي عَنْكُمْ دَارَ الْجَلَالِ»
یعنی قلب اهل نور عامل به اندیشه صاحبان نور، مورد رضایت ذات اقدس الهی قرار گرفته و نور علم حکمت آل محمد ع به سبب یاد علوم ربانی صاحبان نور بر قلب اهل نور حلول و هجوم می‌آورد!
محصول حضور نور علم در قلب سلیم و عمل به این اوامر نورانی، اعمال صالح است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَلَكاً يُقَالُ لَهُ مِيخَائِيلُ
يَأْخُذُ الْبَرَاءَاتِ لِلْمُصَلِّينَ عِنْدَ كُلِّ صَلَوَاتٍ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ جَلَّ جَلَالُهُ

فَإِذَا أَصْبَحَ الْمُؤْمِنُونَ
وَ قَامُوا وَ تَوَضَّئُوا وَ صَلَّوْا صَلَاةَ الْفَجْرِ
أَخَذَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَرَاءَةً لَهُمْ
مَكْتُوبٌ فِيهَا

أَنَا اللَّهُ الْبَاقِي
عِبَادِي وَ إِمَائِي
فِي حِرْزِي جَعَلْتُكُمْ فِي حِفْظِي وَ تَحْتَ كَنَفِي صَيَّرْتُكُمْ
وَ عِزَّتِي لَا خَذَلْتُكُمْ وَ أَنْتُمْ مَغْفُورٌ لَكُمْ ذُنُوبُكُمْ إِلَى الظُّهْرِ

فَإِذَا كَانَ وَقْتُ الظُّهْرِ
فَقَامُوا وَ تَوَضَّئُوا وَ صَلَّوْا
أَخَذَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى الْبَرَاءَةَ الثَّانِيَةَ مَكْتُوبٌ فِيهَا

أَنَا اللَّهُ الْقَادِرُ
عِبَادِي وَ إِمَائِي
بَدَّلْتُ سَيِّئَاتِكُمْ حَسَنَاتٍ وَ غَفَرْتُ لَكُمُ السَّيِّئَاتِ
وَ أُحِلُّكُمْ [أَحْلَلْتُكُمْ‏] بِرِضَائِي عَنْكُمْ دَارَ الْجَلَالِ

فَإِذَا كَانَ وَقْتُ الْعَصْرِ
فَقَامُوا وَ تَوَضَّئُوا وَ صَلَّوْا
أَخَذَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى الْبَرَاءَةَ الثَّالِثَةَ مَكْتُوبٌ فِيهَا

أَنَا اللَّهُ الْجَلِيلُ جَلَّ ذِكْرِي وَ عَظُمَ شَأْنِي
عَبِيدِي وَ إِمَائِي
حَرَّمْتُ أَبْدَانَكُمْ عَلَى النَّارِ وَ أَسْكَنْتُكُمْ مَسَاكِنَ الْأَبْرَارِ
وَ دَفَعْتُ عَنْكُمْ بِرَحْمَتِي شَرَّ الْأَشْرَارِ

فَإِذَا كَانَ وَقْتُ الْمَغْرِبِ
فَقَامُوا وَ تَوَضَّئُوا وَ صَلَّوْا
أَخَذَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْبَرَاءَةَ الرَّابِعَةَ مَكْتُوبٌ فِيهَا

أَنَا اللَّهُ الْجَبَّارُ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ
عَبِيدِي وَ إِمَائِي
صَعِدَ مَلَائِكَتِي مِنْ عِنْدِكُمْ بِالرِّضَا
وَ حَقٌّ عَلَيَّ أَنْ‏ أُرْضِيَكُمْ وَ أُعْطِيَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُنْيَتَكُمْ

فَإِذَا كَانَ وَقْتُ الْعِشَاءِ
فَقَامُوا وَ تَوَضَّئُوا وَ صَلَّوْا
أَخَذَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْبَرَاءَةَ الْخَامِسَةَ مَكْتُوبٌ فِيهَا

أَنِّي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ غَيْرِي وَ لَا رَبَّ سَوَائِي
عِبَادِي وَ إِمَائِي
فِي بُيُوتِكُمْ تَطَهَّرْتُمْ وَ إِلَى بُيُوتِي مَشَيْتُمْ
وَ فِي ذِكْرِي خُضْتُمْ وَ حَقِّي عَرَفْتُمْ وَ فَرَائِضِي أَدَّيْتُمْ
أُشْهِدُكُمْ يَا مِيخَائِيلُ وَ سَائِرَ مَلَائِكَتِي أَنِّي قَدْ رَضِيتُ عَنْهُمْ

قَالَ
فَيُنَادِي مِيخَائِيلُ بِثَلَاثَةِ أَصْوَاتٍ كُلَّ لَيْلَةٍ بَعْدَ صَلَاةِ الْعِشَاءِ
يَا مَلَائِكَةَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ غَفَرَ لِلْمُصَلِّينَ الْمُوَحِّدِينَ
فَلَا يَبْقَى مَلَكٌ فِي السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ إِلَّا اسْتَغْفَرَتْ لِلْمُصَلِّينَ
وَ دُعِيَ لَهُمْ بِالْمُدَاوَمَةِ عَلَى ذَلِكَ

فَمَنْ رَزَقَهُ صَلَاةَ اللَّيْلِ مِنْ عَبْدٍ أَوْ أَمَةٍ
قَامَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مُخْلِصاً فَتَوَضَّأَ وَضُوءاً سَائِغاً [سَابِغاً]
وَ صَلَّى لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِنِيَّةٍ صَادِقَةٍ وَ قَلْبٍ سَلِيمٍ وَ بَدَنٍ خَاشِعٍ وَ عَيْنٍ دَامِعَةٍ
جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى خَلْفَهُ تِسْعَةَ صُفُوفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ
فِي كُلِّ صَفٍّ مَا لَا يُحْصِي عَدَدَهُمْ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِلَّا اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَحَدُ
طَرَفَيْ كُلِّ صَفٍّ بِالْمَشْرِقِ وَ الْآخَرُ بِالْمَغْرِبِ
فَإِذَا فَرَغَ كَتَبَ لَهُ بِعَدَدِهِمْ دَرَجَاتٍ

قَالَ مَنْصُورٌ كَانَ رَبِيعُ بْنُ بَدْرٍ إِذَا حَدَّثَ بِهَذَا الْحَدِيثِ يَقُولُ
أَيْنَ أَنْتَ يَا غَافِلُ عَنْ هَذَا الْكَرَمِ
وَ أَيْنَ أَنْتَ عَنْ قِيَامِ هَذَا اللَّيْلِ وَ عَنْ جَزِيلِ هَذَا الثَّوَابِ وَ عَنْ هَذِهِ الْكَرَامَةِ
.

پيامبر خدا صلی الله علیه و آله فرموده‌اند:
خدا را فرشته‌يى به نام سخائيل است
كه در هر نمازى براى نمازگزاران براتهايى از پروردگار جهانيان مى‌گيرد،
هنگام سحر چون مؤمنان برمى‌خيزند وضو مى‌گيرند و نماز صبح را مى‌گزارند،
براتى از خداوند براى ايشان مى‌‌گيرد كه در آن چنين نوشته شده است
«من پروردگار جاودانم،
اى بندگان و كنيزكان من!
شما را در پناه خود در آوردم و در حفظ‍‌ و تحت حمايت خويش قرار دادم
و سوگند به عزت خودم كه شما را زبون نمى‌كنم
و گناهان شما تا نيم روز براى شما آمرزيده و بخشيده است.»،
و چون وقت ظهر فرا مى‌رسد و آنان برمى‌خيزند وضو مى‌سازند و نماز مى‌گزارند
از خداى عز و جل براتى براى ايشان مى‌گيرد كه برات دوم است
و در آن چنين نوشته شده است
«من پروردگار توانايم،
اى بندگان و كنيزكان من!
خطاها و اعمال ناپسند شما را به اعمال پسنديده مبدل كردم
و از خطاهاى شما درگذشتم و به سبب خشنودى خود از شما، شما را به بهشت در مى‌آورم»،
و چون وقت نماز عصر فرا مى‌رسد و برمى‌خيزند و وضو مى‌سازند و نماز مى‌گزارند
براى آنان از خداوند برات سوم را مى‌گيرد كه در آن نوشته شده است
«من خداوند جليلم و ياد من جليل و پر شكوه است و قدرت من بزرگ است.
اى بندگان و كنيزان من!
بدنهاى شما را بر آتش حرام كردم و شما را در مساكن نيكوكاران مسكن دادم و به رحمت خود شر اشرار را از شما دور كردم.»،
و چون وقت نماز مغرب فرا مى‌رسد و برمى‌خيزند و وضو مى‌سازند و نماز مى‌گزارند،
براى آنان برات چهارم را مى‌گيرد كه در آن نوشته شده است
«من خداوند متعال جبار متكبرم.
اى بندگان و كنيزكان من!
فرشتگان من با خشنودى از پيش شما به آسمان برآمدند و اكنون سزاوار است كه از شما خشنود باشم و آرزوى شما را در قيامت برآورم.»،
و چون وقت نماز عشاء فرا مى‌رسد و برمى‌خيزند و وضو و نماز مى‌گزارند،
برات پنجم را براى آنان مى‌گيرد كه در آن چنين نوشته است
«من خدايم كه خدايى جز من نيست و پروردگارى غير از من وجود ندارد.
اى بندگان و كنيزكان من!
در خانه‌هاى خود طهارت ساختيد و به سوى خانه‌هاى من رفتيد و به ياد من افتاديد و حق مرا شناختيد و فرايض مرا بجا آورديد،
اكنون اى سخائيل! تو و ديگر فرشتگانم گواه باشيد كه از ايشان خشنود شدم.»
و سخائيل همه شب پس از نماز عشاء سه بار ندا مى‌دهد كه اى فرشتگان خدا گواه باشيد كه خداوند براى يكتاپرستان نمازگزار، آمرزش خويش را مقرر فرمود و هيچ فرشته‌يى در آسمانها باقى نمى‌ماند مگر آنكه براى نمازگزاران آمرزش‌خواهى و تقاضاى مداومت بر اين كار را مى‌كند
و هر مرد و زنى كه سعادت نماز شب به او ارزانى شود
و با خلوص براى خداى عز و جل از جاى برخيزد و وضو بگيرد
و با نيت صادق و دل پاك و بدن خاشع و چشم گريان نماز گزارد،
خداوند نُه صف از فرشتگان را پشت سرش قرار مى‌دهد كه همراه او نماز گزارند و شمار فرشتگان هر صف را كسى جز خدا نمى‌داند.
يك سر هر صف در خاور و ديگرى در باختر است
و چون بنده از نماز شب فارغ مى‌شود، خداوند به شمار آن فرشتگان براى او حسنه مى‌نويسد.
منصور بن مجاهد مى‌گويد:
ربيع بن بدر وقتى اين حديث را نقل مى‌كرد، مى‌گفت:
«اى غافل، چرا متوجّه اين بزرگوارى نيستى‌؟
چرا شب برنمى‌خيزى و از اين پاداش بزرگ و احترام الهى بهره نمى‌برى‌؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
إِنِّي لَأَسْتَحْيِي مِنْ عَبْدِي وَ أَمَتِي يَشِيبَانِ فِي الْإِسْلَامِ ثُمَّ أُعَذِّبُهُمَا.
من از عبد و کنیز خودم که در اسلام و مسلمانی پیر شده‌اند، حیا می‌کنم که آنان را عذاب کنم.
+ «عفو»

وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ

[سورة النور (۲۴): الآيات ۳۲ الى ۳۴]
وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ
إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ (۳۲)
بى‌‏همسران خود، و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد.
اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خويش بى‌‏نياز خواهد كرد، و خدا گشايشگر داناست.
وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ فَكاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِي آتاكُمْ وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۳۳)
و كسانى كه [وسيله‏] زناشويى نمى‌‏يابند، بايد عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خويش بى‏‌نياز گرداند.
و از ميان غلامانتان، كسانى كه در صددند با قرارداد كتبى، خود را آزاد كنند، اگر در آنان خيرى [و توانايى پرداخت مال‏] مى‌‏يابيد، قرار بازخريد آنها را بنويسيد،
و از آن مالى كه خدا به شما داده است به ايشان بدهيد [تا تدريجاً خود را آزاد كنند]،
و كنيزان خود را – در صورتى كه تمايل به پاكدامنى دارند – براى اينكه متاع زندگى دنيا را بجوييد، به زنا وادار مكنيد، و هر كس آنان را به زور وادار كند، در حقيقت، خدا پس از اجبار نمودن ايشان، [نسبت به آنها] آمرزنده مهربان است.
وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ مَثَلاً مِنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ (۳۴)
و قطعاً به سوى شما آياتى روشنگر و خبرى از كسانى كه پيش از شما روزگار به سر برده‌‏اند،
و موعظه‏‌اى براى اهل تقوا فرود آورده‌‏ايم.

[سورة البقرة (۲): آية ۲۲۱]
وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ 
وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ 
وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا 
وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ 
أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ
وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ 
وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (۲۲۱)
و با زنانِ مشرك ازدواج مكنيد، تا ايمان بياورند.
قطعاً كنيزِ با ايمان بهتر از زنِ مشرك است، هر چند [زيبايى‏] او شما را به شگفت آوَرَد.
و به مردانِ مشرك زن مدهيد تا ايمان بياورند.
قطعاً برده با ايمان بهتر از مردِ آزاد مشرك است، هر چند شما را به شگفت آوَرَد.
آنان [شما را] به سوى آتش فرا مى‏‌خوانند،
و خدا به فرمان خود، [شما را] به سوى بهشت و آمرزش مى‏‌خواند،
و آيات خود را براى مردم روشن مى‏‌گرداند، باشد كه متذكّر شوند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی