Overwhelmed with desires!
«غرق» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الغَرَقُ في الماء»
«الغَرَقُ: الرُّسُوب في الماء»
«أَغْرَقَ الرَّامِي فِي الْقَوْسِ: اسْتَوْفَى مَدَّهَا»
«أغرق النازع في القوس: إذا استوفى مدّها»
ثمّ استعير لمن بالغ في كل شيء.
+ «وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً»
«أغرقَ النازعُ: إذا استوفى مدّ قوسه.»
«النزع في القوس: مدّها.»
+ مفهوم «اپتیموم»، «در حد مطلوب»، «بحد رضایت خداوند»
+ «تحرّی»
+ «ایو الله»
داستان تکراری پسر نوح ع و همسر لوط ع:
غرق: «فَكانَ مِنَ الْمُغْرَقينَ»
غبر: «كانَتْ مِنَ الْغابِرين»
+ «غبر – جاماندگان!»
«مفهوم «اپتیموم»، «در حد مطلوب»، «بحد رضایت خداوند»
+ «وفای به عهد»:
گذشت از دلخواه، یعنی پشت کردن به تمناها و درناژ حسادت، باید اغراقآمیز باشد!
یعنی قلبت کاملا از استعمال حسد کنده و تخلیه شده باشه و فقط با نور ولایت و به دستور ولی خدا گوش جان سپرده باشی و مو به مو این امر الله رو اجرا کنی! بی کم و کاست و بی دخل و تصرف در آنچه با قلبت میشنوی و میفهمی، ان شاء الله تعالی.
مفهوم: «انتهاء فى شىء يبلغ أقصاه»
اینکه تاویلا در این خصوص، آخر غرق شدن تو، چه حدی باید باشه، اینو خدا میدونه!
اینکه چقدر باید تلاش کنی و چقدر باید زه کمانو بکشی تا وقتی تیر رو رها کردی بخوره به هدف و اثر کنه، اینو دیگه آیاتی که تقدیر میشن، معلوم میکنن و اگه میبینی سالهای ساله که از قِبَل یک آیت مدام داری رنج میبری، و خیال میکنی که داری تحمل آیات میکنی، باید بدونی که زه کمان رو یا اصلا نکشیدی یا اون مقداری که کشیدی، اگه ولش کنی، تیر می افته جلوی پات! واقعا همینه و واژه غرق و نزع اینو میگن که باید در آیاتی و رسلی، غرق بشی و نزع بشی و تا جایی که جون داری از دلخواهها بگذری و با: جونم و دلم و جان من بگذر و مرگ من بگذر و … نمیشه! مرد و مردونه از دلخواه بگذر و سیئه حسد رو استعمال نکن و جواب هر بدی رو با خوبی بده، اونوقت میبینی که فرج میرسه، ان شاء الله تعالی (اسلم نصرانی).
«ا من یجیب المضطر اذا دعاه فیکشف السوء؟!»
به هر حال اون آیاتی که برای تو تقدیر میشه، همون خواسته خداست از تو که بتونی در این آیاتی و رسلی غرق بشی و راضی باشی و قبول کنی و اعتراض نکنی و حد غرق شدن هر کسی بسته به تقدیراتش و درجاتش داره.
باید در نور ولایت غرق بشی!
ولایت فرایند غرق شدن است در نور بی انتهای ذات اقدس الهی،
یعنی نور ولایت محمد و آل محمد ع.
+ «وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً»
دو واژه نزع و غرق هر دو مترادف نور ولایتاند و وقتی عمق این دو واژه را درک میکنی، قلبا از معنا و مفهوم زیبای ولایت، نورانی میشوی و میفهمی «وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً» یعنی فرایند نورانی ولایتی که آن به آن با قلبت داری درکش میکنی و این کلام نورانی عالم بالا رو میگیری و میفهمی.
[شنیدن + درک شنیداری]
وقتی ظاهرا در ملک هستی اما در ملکوت، غرق نور ولایت هستی، این میشه بهرهمندی از نور هدایت و ولایت محمد و آل محمد ع.
زمانی به این جا میرسی که قلبت از حسادت کنده شده باشه [قرنطینه شدن حسادت علامتش اینه به هر تقدیری قلبت رضایت میده و ناراضی نیستی و قبول میکنی و پذیرا هستی].
چقدر واژه زیبای غرق، معنا و مفهوم نور ولایت رو خوب به ما یاد میده.
دیدی یا شنیدی یه نفر تو آب غرق میشه؟
یعنی رابطهاش با بیرون آب کلا قطع میشه، این میشه غرق شدن!
هر وقت رابطهات با حسد دورن قلبت کلا قطع شد، تو در نور ولایت غرق شدهای!
قسمتی از مناجات شعبانیّة امام علی ع:
«إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ
وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ
حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ
فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ
وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ»
[چه حدیث زیبایی]:
عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ:
أَنْشَدَ الْكُمَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع شِعْراً فَقَالَ:
«أَخْلَصَ اللَّهُ لِي هَوَايَ
فَمَا أُغْرِقُ نَزْعاً وَ لَا تَطِيشُ سِهَامِي»
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
لَا تَقُلْ هَكَذَا فَمَا أُغْرِقُ نَزْعاً
وَ لَكِنْ قُلْ فَقَدْ أُغْرِقَ نَزْعاً وَ لَا تَطِيشُ سِهَامِي.
يونس بن يعقوب گويد:
كميت (شاعر) اين شعر را براى امام صادق عليه السّلام سروده و گفت:
خداوند عشق مرا براى شما پاك گرداند كه زه كمان را نكشيده تيرم بخطا نرود.
امام عليه السّلام به او فرمود:
اين طور نگو كه «زه تير را نكشيده»، بلكه بگو: «زه را بخوبى كشيده، تيرم بخطا نرود».
امام صادق ع شعر کمیت رو اصلاح میکنند تا برداشت نادرست علمی از این شعر نشود.
انگاری باید خوب انجام وظیفه نمود تا فرج برسه!
الکی دلتو به اسم بی مسمّا خوش نکن!
بیایید اسم نور را معنا کنیم!
در زبان فارسی میگیم: کارهاش اغراق آمیز است!
یعنی بیش از حد معموله! شورشو در میاره!
نور، اینقدر به قلبت نزدیک میشه تا یه جوری بالاخره خودت بفهمی!
خودت باید با قلبت اینو بفهمی!
قلب باید معرفة الامام بالنورانیه پیدا نماید!
نور، واقعا جوری به تو محبت رو تمام میکنه، کانه حجت به تو تمام میشه!
اکمال دین و اتمام نعمت در همین ویژگی معالم ربانی صاحبان نور است.
نازعات، نام معالم ربانی است، یعنی با یادآوری معالم ربانی، جوری نور آرامش در قلبت هویدا میشه که دل کندن از گناه برای اهل یقین راحت و ساده میشه!
+ مفهوم «نزدیک»: نور ولایت: «غارَقَهُ: به او نزديك شد.»
أغرق الرامي في القوس: استوفى مدّها
أَغْرَقَ فى القَوسِ: كمان را تا آنجا كه ممكن بود كشيد.
أغرق في الشيء : بالغ فيه
انتهاء في شيء يبلغ أقصاه
اغترق الفرس في الخيل: إذا خالطها ثمّ سبقها
اغْتَرَقَ الفرسُ الخَيْلَ: آن اسب به درون اسبان رفت و از آنها پيشى گرفت.
اهل شک حسود، در جمع اهل معاصی، گوی سبقت در ارتکاب گناه را از همه خواهند ربود.
«صيرورة شيء في استيلاء شيء آخر بحيث تنتفى عنه القدرة و الاختيار، سواء كان المستولى أمرا مادّيّا محسوسا كالماء أو معنويّا كالابتلاءات المحيطة بالنفس و الأفكار المستولية و غيرها»
غلبه هوای نفس بر عقل = غرق (تحقّق معنى الاستيلاء و سلب القدرة)
در ارتکاب معصیت آنقدر زیاده روی میکند که کار از کار میگذرد!
میگن: غرق در معاصی و گناه شده!
دیگه امیدی به نجاتش نیست!
غرق مذموم، حاصل و نتیجه بیاحترامی به معالم ربانی صاحبان نور است:
این آیات، اینو میگن:
«وَ قَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْناهُمْ –
وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ –
وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ –
وَ أَنْجَيْنا مُوسى وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ-
فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ-
وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ»
غرق ممدوح اهل یقین با یاد عالم ربانی قصه شون میشه این :
«وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً»
الصحيفة السجادية ؛ ص92
(20) (وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَرْضِيِّ الْأَفْعَالِ:)
(13) اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِي رُوعِي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي وَ الْحَسَدِ ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ، وَ تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ، وَ تَدْبِيراً عَلَى عَدُوِّكَ، وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِي مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهَادَةِ بَاطِلٍ أَوِ اغْتِيَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِرٍ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ نُطْقاً بِالْحَمْدِ لَكَ، وَ إِغْرَاقاً فِي الثَّنَاءِ عَلَيْكَ، وَ ذَهَاباً فِي تَمْجِيدِكَ، وَ شُكْراً لِنِعْمَتِكَ، وَ اعْتِرَافاً بِإِحْسَانِكَ، وَ إِحْصَاءً لِمِنَنِكَ.
13 – بار خدايا آنچه شيطان از دروغ و گمان و رشك در دل من ميافكند بياد بزرگيت و انديشه در توانائيت و عاقبت انديشى بر دشمنت (كه از بندگيت دورى گزيده آن را دشمن دارد) مبدل گردان، و آنچه از سخن زشت يا بيهوده يا دشنام بعرض و آبرو (ى كسى) يا گواهى نادرست يا غيبت كردن مؤمن غائب يا ناسزا گفتن بحاضر و مانند آنها كه بر زبان من ميآيد بگفتن سپاس تو و بسيار ستايش تو و كوشش در بزرگ دانستن تو و شكر نعمت تو و اقرار به نيكى تو و شمردن نعمتهايت مبدّل ساز.
الصحيفة السجادية ؛ ص210
(47) وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي يَوْمِ عَرَفَةَ:
(45) حَمْداً يُعَانُ مَنِ اجْتَهَدَ فِي تَعْدِيدِهِ، وَ يُؤَيَّدُ مَنْ أَغْرَقَ نَزْعاً فِي تَوْفِيَتِهِ.
+ «والنازعات غرقا»
45 – سپاسى كه هر كه در بسيارى (يا در مواظبت) آن كوشش نمايد (از جانب تو) يارى گردد، و هر كه در كامل بجا آوردن (رعايت آداب) آن كوتاهى ننمود تأييد و كمك شود.
سُبْحَانَكَ! … لَكَ الْحَمْدُ …
حَمْداً يُعَانُ مَنِ اجْتَهَدَ فِي تَعْدِيدِهِ،
وَ يُؤَيَّدُ مَنْ أَغْرَقَ نَزْعاً فِي تَوْفِيَتِهِ!
سپاسى كه هر كه در بسيارى (يا در مواظبت) آن كوشش نمايد (از جانب تو) يارى گردد،
و هر كه در كامل بجا آوردن (رعايت آداب) آن كوتاهى ننمود تأييد و كمك شود.
یعنی اهل نور ولایت در انجام وظیفهای که در دل هر شرایط آیاتی و رسلی که براشون مقدر میشه، کوتاهی نمیکنند و خواست ولی خدا رو متوجه شده و اجراء مینمایند، ان شاء الله تعالی.
+ «وفق – توفیق الهلال»: کاملا با آیاتی و رسلی موافق اند!
و رفتارشون طبق معنای واژه «غرق» و «نزع» می باشد!
یعنی تا جایی که میفهمن و توانشو دارند، از دلخواه و تمنا میگذرند!
این میشه معنای «مَنْ أَغْرَقَ نَزْعاً» یعنی کسی که در وفای به عهد، در مودت، در ادای اجر رسالت، در رعایت حقوق اخوت، و … ذرهای کوتاهی نمیکند و تا جایی که زور و قدرت و توان داره، کمان رو میکشه «نزع» و رابطه خودشو با حسادت قلبیاش قطع میکنه «غرق» و این دو واژه از هزار واژه مترادف نور ولایت، چقدر زیبا و قشنگ با همه واژهها در معنا همخوانی داره!
دقیقا مثل واژه «وفق» در همین فراز از دعای زیبا، یعنی اهل نور ولایت اهل توفیقاند یعنی کاملا با آیاتی و رسلی مَچ و جور هستند! + واژه «حق – حق الطیب» کاملا رفتارشون اونجوری که آل محمد ع میپسندند میباشد! یعنی در رفتار و گفتار دقیقا پاشونو میذارن همونجایی که ولی خدا اشاره میکنه و دستور میده.
امام علی علیه السلام:
التحذير من الشيطان
فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ عَدُوَّ اللَّهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ بِدَائِهِ وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدَائِهِ وَ أَنْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ
فَلَعَمْرِي لَقَدْ فَوَّقَ لَكُمْ سَهْمَ الْوَعِيدِ وَ أَغْرَقَ إِلَيْكُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِيدِ وَ رَمَاكُمْ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ
پس بجان خودم سوگند كه تير شرّ (گمراه ساختن) را براى شما بزه كمان نهاده و آنرا بطرف شما سخت كشيده، و از نزديك بشما تير انداخته (تا تيرش بخطاء نرود).
فَقَالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
قَذْفاً بِغَيْبٍ بَعِيدٍ وَ رَجْماً بِظَنٍّ غَيْرِ مُصِيبٍ صَدَّقَهُ بِهِ أَبْنَاءُ الْحَمِيَّةِ وَ إِخْوَانُ الْعَصَبِيَّةِ وَ فُرْسَانُ الْكِبْرِ وَ الْجَاهِلِيَّةِ حَتَّى إِذَا انْقَادَتْ لَهُ الْجَامِحَةُ مِنْكُمْ وَ اسْتَحْكَمَتِ الطَّمَاعِيَّةُ مِنْهُ فِيكُمْ
فَنَجَمَتِ [فَنَجَمَتْ فِيهِ] الْحَالُ مِنَ السِّرِّ الْخَفِيِّ إِلَى الْأَمْرِ الْجَلِيِ اسْتَفْحَلَ سُلْطَانُهُ عَلَيْكُمْ وَ دَلَفَ بِجُنُودِهِ نَحْوَكُمْ فَأَقْحَمُوكُمْ وَلَجَاتِ الذُّلِّ وَ أَحَلُّوكُمْ وَرَطَاتِ الْقَتْلِ وَ أَوْطَئُوكُمْ إِثْخَانَ الْجِرَاحَةِ طَعْناً فِي عُيُونِكُمْ وَ حَزّاً فِي حُلُوقِكُمْ وَ دَقّاً لِمَنَاخِرِكُمْ وَ قَصْداً لِمَقَاتِلِكُمْ وَ سَوْقاً بِخَزَائِمِ الْقَهْرِ إِلَى النَّارِ الْمُعَدَّةِ لَكُمْ فَأَصْبَحَ أَعْظَمَ فِي دِينِكُمْ حَرْجاً وَ أَوْرَى فِي دُنْيَاكُمْ قَدْحاً مِنَ الَّذِينَ أَصْبَحْتُمْ لَهُمْ مُنَاصِبِينَ وَ عَلَيْهِمْ مُتَأَلِّبِينَ فَاجْعَلُوا عَلَيْهِ حَدَّكُمْ وَ لَهُ جِدَّكُمْ فَلَعَمْرُ اللَّهِ لَقَدْ فَخَرَ عَلَى أَصْلِكُمْ وَ وَقَعَ فِي حَسَبِكُمْ وَ دَفَعَ فِي نَسَبِكُمْ وَ أَجْلَبَ بِخَيْلِهِ عَلَيْكُمْ وَ قَصَدَ بِرَجِلِهِ سَبِيلَكُمْ يَقْتَنِصُونَكُمْ بِكُلِّ مَكَانٍ وَ يَضْرِبُونَ مِنْكُمْ كُلَّ بَنَانٍ لَا تَمْتَنِعُونَ بِحِيلَةٍ وَ لَا تَدْفَعُونَ بِعَزِيمَةٍ فِي حَوْمَةِ ذُلٍ وَ حَلْقَةِ ضِيقٍ وَ عَرْصَةِ مَوْتٍ وَ جَوْلَةِ بَلَاءٍ فَأَطْفِئُوا مَا كَمَنَ فِي قُلُوبِكُمْ مِنْ نِيرَانِ الْعَصَبِيَّةِ وَ أَحْقَادِ الْجَاهِلِيَّةِ فَإِنَّمَا تِلْكَ الْحَمِيَّةُ تَكُونُ فِي الْمُسْلِمِ مِنْ خَطَرَاتِ الشَّيْطَانِ وَ نَخَوَاتِهِ وَ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ وَ اعْتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ عَلَى رُءُوسِكُمْ وَ إِلْقَاءَ التَّعَزُّزِ تَحْتَ أَقْدَامِكُمْ وَ خَلْعَ التَّكَبُّرِ مِنْ أَعْنَاقِكُمْ وَ اتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ عَدُوِّكُمْ إِبْلِيسَ وَ جُنُودِهِ فَإِنَّ لَهُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ جُنُوداً وَ أَعْوَاناً وَ رَجِلًا [رَجْلًا] وَ فُرْسَاناً وَ لَا تَكُونُوا كَالْمُتَكَبِّرِ عَلَى ابْنِ أُمِّهِ مِنْ غَيْرِ مَا فَضْلٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِيهِ سِوَى مَا أَلْحَقَتِ الْعَظَمَةُ بِنَفْسِهِ مِنْ عَدَاوَةِ الْحَسَدِ [الْحَسَبِ] وَ قَدَحَتِ الْحَمِيَّةُ فِي قَلْبِهِ مِنْ نَارِ الْغَضَبِ وَ نَفَخَ الشَّيْطَانُ فِي أَنْفِهِ مِنْ رِيحِ الْكِبْرِ الَّذِي أَعْقَبَهُ اللَّهُ بِهِ النَّدَامَةَ وَ أَلْزَمَهُ آثَامَ الْقَاتِلِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
پس بندگان خدا، از دشمن خدا (شيطان) بترسيد از اينكه شما را بدرد خود (كبر و سركشى) گرفتار كند (مانند خود متكبّر و گردن كش نموده از رحمت خدا دور سازد)
و از اينكه به گفته خويش شما را (از راه راست) باز داشته نگران نمايد،
و سواران و پيادگان لشگرش (پيروانش) را دور شما گرد آورد،
پس بجان خودم سوگند كه تير شرّ (گمراه ساختن) را براى شما بزه كمان نهاده و آنرا بطرف شما سخت كشيده، و از نزديك بشما تير انداخته (تا تيرش بخطاء نرود)
و (چنانكه در قرآن كريم س 15 ى 39 خداوند از او حكايت مىفرمايد) گفت:
«رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ»
يعنى پروردگار من براى اينكه مرا گمراه كردى (بر اثر ترك سجده آدم) هر آينه گناهان را برابر بنى آدم در زمين مىآرايم (تا از اطاعت باز مانند) و همه آنان را گمراه خواهم نمود (و اين سخن را گفت) در حاليكه (ندانسته) اظهار غيب گوئى كرده از روى گمان نادرست آنرا بيان نمود (ولى) فرزندان نخوت و برادران عصبيّت و سواران گردن كش و جاهليّت و نادانى دعوى او را تصديق كرده راست آوردند (چون اهل دنيا معصيت و نافرمانى نموده به درد كبر و خود پسندى كه شيطان داشت گرفتار شدند، پس ادّعاى او را كه از روى نادانى و گمان نادرست بود درست جلوه دادند) تا اينكه سركش از شما (كه از راه راست پا بيرون نهاد) پيرو او گرديد، و (از اينرو) طمع و آز او در (گمراه كردن) شما پا بر جا شد، پس چگونگى پنهان آشكار گشت (آثار وسوسه او در دلهاى شما نمايان شد كه بى پروا بر خلاف دستور خدا رفتار مىنماييد) استيلاء او بر شما قوّت يافت، و سپاه خود را بسوى شما نزديك آورد، پس شما را در غارهاى ذلّت و خوارى افكندند، و در گودالهاى كشتن (تباه ساختن) انداختند، و شما را پايمال كردند با زخم سخت: نيزه زدن در چشمها و بريدن گلوها و كوبيدن سوراخ بينىها و اراده انداختن در قتلگاهاتان و راندنتان با حلقههاى مهار قهر و خشم كه در بينى مىنهند بسوى آتشى كه برايتان آماده شده (خلاصه شيطان و سپاهش خواهشهاى نفس امّاره و گناهان را در نظر شما جلوه داده به دام بدبختى در آورده بعذاب سوق مىدهند)
پس شيطان براى زخم زدن (زيان رساندن) در دين شما بزرگتر و براى آتش افروختن (فتنه و فساد بر پا نمودن) در دنياى شما افروزندهتر گرديد از دشمنانى كه با ايشان آشكارا دشمنى كرده براى (زد و خورد با) آنها گرد مىآييد (و از يكديگر كمك مىطلبيد) پس زور و كوشش خود را بر دفع او بگماريد كه بخدا سوگند بر ريشه شما (پدرتان آدم) فخر و نازش كرد، و در حسب (قدرت و منزلت) شما نكوهش نمود، و نسب (قرابت و خويشى) شما را كوچك و پست دانست، و سواران خود را براى (گمراه كردن) شما گرد آورده، و با پيادگانش راه شما را اراده نمود (تا در گمراهى مانده براه هدايت و رستگارى پا نهيد) در هر جا شما را شكار كرده به دام مىآرند، و سر انگشتانتان را مىزنند، و به حيله و دسيسه نمىتوانيد (از ايشان) سرباز زنيد، و بتصميم و اراده نمىتوانيد (آنها را) دفع نموده از خود دور نمائيد، در حاليكه شما در انبوه ذلّت و خوارى و دائره تنگ و عرصه مرگ و جولانگاه بلاء و سختى (دنيا گرفتار) هستيد (و از شرّ شيطان نرهيد مگر با كشتن نفس امّاره و پيروى نكردن از او)
پس خاموش كنيد آتش عصبيّت و كينههاى زمان جاهليّت را كه در دلهاى شما پنهان است كه اين تكبّر و گردنكشى و خود پسندى در مسلمان از افكندههاى شيطان و خودخواهىها و تباه كردنها و وسوسههاى او است،
و تصميم گيريد كه فروتنى را از روى سرهاتان نهاده بزرگى و خود پسندى را زير پاهاتان بيفكنيد، و تكبّر و گردنكشى را از گردنهاتان دور سازيد، و فروتنى را بين خود و دشمنانتان شيطان و لشگرش بجاى لشگر تمام سلاح بكار بريد، زيرا او را در هر امّتى لشگرها و ياران و پيادگان و سواران است (كه همه با او كمك كرده كبر و نخوت را در نظرتان مىآرايند تا شما را در بلاء و هلاكت اندازند، پس شما تواضع و فروتنى را لشگر خود قرار داده با ايشان كارزار كنيد)
و مانند متكبّر گردن كش (قابيل فرزند آدم عليه السّلام) بر فرزند مادرش (هابيل) نباشيد (تعبير از هابيل به فرزند مادر قابيل با اينكه هر دو از يك پدر و يك مادر بودند براى آنست كه مهربانى دو برادر از يك مادر بيشتر است از مهربانى دو برادر كه از دو مادر باشند) كه بر او تكبّر نمود بدون اينكه خداوند در او فزونى قرار داده باشد جز آنكه كبر و بزرگى ناشى از رشك باو روى آورد، و از آتش خشم در دل او تعصّب افروخته شد، و شيطان باد كبر و سر بلندى در بينى او دميد، چنان خود خواهى و گردنكشى كه خداوند پس از كبر و سربلندى او را پشيمانى داد (بر اثر مردن برادر حيران و سرگردانش نمود، نه بر كشتن او كه اگر بر اثر كشتن او پشيمان مىشد توبه و بازگشت از گناهى بود كه مرتكب شده و معذّب نمىماند) و گناه كشندگان را تا روز رستخيز همراه او گردانيد (چنانكه در قرآن كريم س 5 ى 31 مىفرمايد: «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ» «مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً» يعنى چون قابيل هابيل را كشت از جمله پشيمانان گرديد، از اين رو به بنى اسرائيل دستور داديم كه هر كه بكشد كسى را بى آنكه او ديگرى را كشته يا فسادى در زمين كرده باشد كه موجب كشته شدن گردد، پس چنان است كه همه مردم را كشته باشد).
مشتقات ریشۀ «غرق» در آیات قرآن:
[سورة البقرة (۲): آية ۵۰]
وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (50)
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۵۹ الى ۶۴]
فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمينَ (64)
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۳۴ الى ۱۳۶]
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلينَ (136)
[سورة الأنفال (۸): الآيات ۵۲ الى ۵۴]
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ كُلٌّ كانُوا ظالِمينَ (54)
[سورة يونس (۱۰): الآيات ۷۱ الى ۷۳]
فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ وَ أَغْرَقْنَا الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرينَ (73)
[سورة يونس (۱۰): الآيات ۹۰ الى ۹۲]
وَ جاوَزْنا بِبَني إِسْرائيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمينَ (90)
[سورة هود (۱۱): الآيات ۳۶ الى ۳۹]
وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا وَ لا تُخاطِبْني فِي الَّذينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (37)
[سورة هود (۱۱): الآيات ۴۰ الى ۴۳]
قالَ سَآوي إِلى جَبَلٍ يَعْصِمُني مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكانَ مِنَ الْمُغْرَقينَ (43)
[سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۶۶ الى ۶۹]
أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعيدَكُمْ فيهِ تارَةً أُخْرى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قاصِفاً مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِما كَفَرْتُمْ ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنا بِهِ تَبيعاً (69)
[سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۱۰۱ الى ۱۰۵]
فَأَرادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَميعاً (103)
[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۶۵ الى ۷۵]
فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا رَكِبا فِي السَّفينَةِ خَرَقَها قالَ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً إِمْراً (71)
[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۷۶ الى ۸۰]
وَ نَصَرْناهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعينَ (77)
[سورة المؤمنون (۲۳): الآيات ۲۶ الى ۳۰]
فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لا تُخاطِبْني فِي الَّذينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (27)
[سورة الفرقان (۲۵): الآيات ۳۱ الى ۴۰]
وَ قَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْناهُمْ وَ جَعَلْناهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَ أَعْتَدْنا لِلظَّالِمينَ عَذاباً أَليماً (37)
[سورة الشعراء (۲۶): الآيات ۵۱ الى ۶۸]
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرينَ (66)
[سورة الشعراء (۲۶): الآيات ۱۰۵ الى ۱۲۲]
ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقينَ (120)
[سورة العنكبوت (۲۹): الآيات ۳۶ الى ۴۰]
فَكُلاًّ أَخَذْنا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِ حاصِباً وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا وَ ما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (40)
[سورة يس (۳۶): الآيات ۴۱ الى ۵۰]
وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَريخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ (43)
[سورة الصافات (۳۷): الآيات ۷۱ الى ۸۲]
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرينَ (82)
[سورة الزخرف (۴۳): الآيات ۵۵ الى ۶۰]
فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعينَ (55)
[سورة الدخان (۴۴): الآيات ۲۲ الى ۲۹]
وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ (24)
[سورة نوح (۷۱): الآيات ۱۵ الى ۲۸]
مِمَّا خَطيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً (25)
[سورة النازعات (۷۹): الآيات ۱ الى ۱۴]
وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً (1)