OUT OF CONTROL?!
Are we created out of control?!
«سدی» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می نویسند:
«يسدو الصبيان إذا لعبوا بالجوز فرموا بها في الحفرة»
يسدو الصبيان إذا لعبوا بالجوز فرموا بها في الحفرة
أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً؟!
آیا خدا انسان را اوت آو کنترل دستورات خودش خلق کرده؟!
+ «نصو – ناصیة»
حسود خیال میکنه اوت آو کنترله!
حسود خیال میکنه امر و نهیی در کار نیست!
حسود خیال میکنه خدایی در کار نیست و یا اگه هست دیگه کاری به کار کسی نداره و هر کسی هر کاری دلش میخواد بکنه، بکنه چون نظارتی بر کارها نیست!
انگاری حسود خیال میکنه خدا در کار اصلاح و تربیت بندگانش کوتاهی و کمکاری کرده!
حسود خیال میکنه ید الله مغلولة!
حسود خیال میکنه که: ان یترک سدی!
حسود خیال میکنه قبض و بسطی در کار نیست!
حسود خیال میکنه ربوبیتی در کار نیست!
حسود خیلی اشتباه خیال میکنه!
اتفاقا خیلی نظارت دقیقی در کاره!
خدا بندگانشو امر و نهی میکنه!
هدایت میکنه!
اصلاح و تربیت میکنه!
ربوبیت میکنه!
همه چیز زیر نظر خدای مهربانه!
همه چیز تحت کنترله!
اهل نور چون اینو میدونه و باور داره، هیچوقت جوگیر نمیشه «carried away»،
و خیال نمیکنه از کنترل خدای خودش خارجه «uncontrollable-unmanageable»،
لذا هر کاری دلش میخواد انجام بده!
مدام حضور و غیاب نورشو توی قلبش حس میکنه!
مدام نقش کنترلی خدای مهربان خودشو با قلبش متوجه میشه!
carried away
disorderly
out of hand
rebellious: سرکش، متمرد، عاصی، شورشی، یاغی، عصیانگر، نافرمان، کلهشق، برمخ، شورشگرانه، تمردآمیز، عصیانآمیز، (جانور) چموش، توسن، سرپیچ، بدلگام.
uncontrollable
ungovernable: وحشی، غیر قابل کنترل، لجام گسیخته، غیر قابل اداره، لگام ناپذیر، غیر قابل حکومت، سرکش، چموش، مهار نکردنی، عنان گسیخته.
unmanageable
unruly: متلاطم، یاغی، متمرد، سرکش، لگام ناپذیر، نافرمان، (بچه) شیطان، تخس، وروجک، مضطرب.
wild
«يسدو الصبيان إذا لعبوا بالجوز فرموا بها في الحفرة»
توشله یا گردو رو با دقت به سمت هدف نشونه میگیری و بعد پرتابش میکنی!
همینکه از دستت خارج شد و پرتاب شد، دیگه هیچ کنترلی روی اون نداری و نمیتونی مسیرشو عوض کنی! اینو واژۀ سدی به ما یاد میده!
این واژه که مترادف حسد است به ما میگه که حسود خیال میکنه بعد از خلقتش به دست خدای قادر متعال، مثل این توشله یا گردو از دست، پرتاب شده، و دیگه خدا، روی این بندگان مخلوقش، هیچ توان و قدرت کنترلی نداره و نمیتونه مسیرشونو عوض کنه!
باید به این حسود گفت که خیال نکن وِلِت کردن هر کاری دلت میخواد انجام بدی و کسی هم به کسی نیست و تو هم آزادی هر کاری دلت میخواد بکنی!
تهمت بزنی! سیلی بزنی! تجنّی کنی! شایعات دروغ غمانگیز پخش کنی!
و خیال کنی هیچ کس هم به کارهات نظارت نمیکنه! «ید الله مغلولة»!
نه اینجوری که خیال کردی نیست!
همه چی حساب و کتاب داره!
به همه چیز رسیدگی خواهد شد!
فعلا دوران مهلته و امتحان افراد که از اختیارشون سوء استفاده میکنن یا نه!
عرب میگه شترمو ولش کردم هر جوری دلش میخواد بچره
«أسديت إبلي: أهملتها»
غافل از اینکه ممکنه یه علف سمی هم بخوره و مریض بشه.
مثال توشله کنترلی!
خداوند بعد از خلقت ما، ما رو به حال خودمون که ول نکرده! تا بعدا مدعی بشیم کسی به ما چیزی یاد نداد، ما هم هر جوری فکر میکردیم درسته، همون کارو کردیم! نه، خدا از ما زرنگتره و بنده رو که خلق میکنه، از دور و نزدیک کنترلش میکنه، مثل ماشینهای بازی کنترلی پسر بچهها!
+ «قبض و بسط»
در کتاب التحقیق، مفهوم واژۀ سدی رو اینجوری بیان کرده:
«الحركة الى جانب من دون فكر و تدبير و نظم صحيح، سواء كانت تلك الحركة مهملة بذاتها كما في اللعب بالجوز، أو مهملة بانتفاء القصد الصحيح كما في الحركات المهملة الباطلة لغوا»
«سدا البعير: مدّ يده في السير»:
موقع راه رفتن شلنگ تخته میندازه!
انگاری کنترلی روی راه رفتنش نداره!
«السدو: ركوب الرأس في السير»
[تار «السَّدَى» – پود «اللَّحمة»]:
[السَّدَى من الثوب : تارهاى كشيدۀ جامه – اللَّحمة (مَدَّة) : پود]:
ریشههای ول انتهای لباس!
«و قالت الیهود ید الله مغلولة»!
حسود خیال میکنه آیاتی و رسلی در کار نیست
و دست خدا از اینکه بتونه ما رو اصلاح و تربیت کنه بسته است؟!
نه جانم! اینجوری نیست که خلقت ما صورت گرفته و بدون نور ولایت یعنی بدون فرایند اصلاح و تربیت به حال خود رها شده و هر کسی هر کاری دلش میخواد بکنه و حساب و کتابی در کار نیست!
نه، خلقت دومی هم در کار است و اونم با آیاتی و رسلی محقق می گردد.
واژه «سدی» اینا رو در آیه « أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً » میگه!
انگاری خدای مهربان اگه فرایند نور ولایت رو برای ما قرار نداده بود، در کارش قصور کرده بود، مثل قصور پزشک و پرستاری که بیماری رو ویزیت کردند اما بعدا در مراقبتهای بعدی اش کوتاهی نموده اند و منجر به فوت بیمار شده، به این میگیم قصور پزشکی !
« negligence »: اهمال تقصیر پشت گوش انداختن سرسری گرفتن فراموشکاری غفلت قصور …
[سورة القيامة (۷۵): الآيات ۲۶ الى ۴۰]
أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً (۳۶)
آيا انسان پندارد كه بيهوده رها مىشود؟!
علیّبنابراهیم رحمة الله علیه:
قوله
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدیً
قَالَ لَا یُحَاسَبَ وَ لَا یُعَذَّبَ وَ لَا یُسْأَلَ عَنْ شَیْء.
این است که از او حساب کشیده نمیشود و عذاب داده نمیشود
و دربارهی چیزی از او سؤال نخواهد شد.
امام صادق علیه السلام:
جَعْفَرُبْنُمُحَمَّدِبْنِعُمَارَهًَْ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:
سَأَلْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَبْنَمُحَمَّدٍ (علیه السلام) فَقُلْتُ لَهُ
لِمَ خَلَقَ اللَّهُ الْخَلْقَ؟
فَقَالَ
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَخْلُقْ خَلْقَهُ عَبَثاً وَ لَمْ یَتْرُکْهُمْ سُدًی
بَلْ خَلَقَهُمْ لِإِظْهَارِ قُدْرَتِهِ
وَ لِیُکَلِّفَهُمْ طَاعَتَهُ فَیَسْتَوْجِبُوا بِذَلِکَ رِضْوَانَهُ
وَ مَا خَلَقَهُمْ لِیَجْلِبَ مِنْهُمْ مَنْفَعَهًًْ وَ لَا لِیَدْفَعَ بِهِمْ مَضَرَّهًًْ
بَلْ خَلَقَهُمْ لِیَنْفَعَهُمْ وَ یُوصِلَهُمْ إِلَی نَعِیمِ الْأَبَدِ.
محمّدبنعمّاره از پدرش نقل میکند که گوید:
از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم:
«چرا و برای چه جهتی خداوند بشر را خلق نمود»؟
فرمود:
«خدای تعالی بشر را عبث و بیهوده نیافریده و آنها را مهمل وانگذارده
بلکه خلق فرمود آنها را برای اظهار قدرت خود،
و ایشان را به اطاعت و بندگی خود تکلیف فرموده تا مستوجب و مستحق بهشت شوند،
و خلق نفرموده ایشان را که منفعت و سودی ببرد،
و یا به سبب ایشان دفع سوء و ضرری از خود بنماید،
بلکه آنان را آفریده که منفعت به ایشان برساند
و متنعم به نعمتهای همیشگی آخرت خود گرداند».
امام صادق علیه السلام:
عَنْ مَسْعَدَهًَْبْنِزِیَادٍ قَالَ:
قَالَ رَجُلٌ لِجَعْفَرِبْنِمُحَمَّدٍ (علیه السلام)
یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ
إِنَّا خُلِقْنَا لِلْعَجَبِ
قَالَ
وَ مَا ذَاکَ لِلَّهِ أَنْتَ
قَالَ
خُلِقْنَا لِلْفَنَاءِ
فَقَالَ مَهْ یَا ابْنَ أَخِ
خُلِقْنَا لِلْبَقَاءِ
وَ کَیْفَ تَفْنَی جَنَّهًٌْ لَا تَبِیدُ وَ نَارٌ لَا تَخْمُدُ
وَ لَکِنْ قُلْ إِنَّمَا نَتَحَرَّکُ مِنْ دَارٍ إِلَی دَارٍ.
مردى بحضرت صادق عليه السّلام عرضكرد كه:
ما آفريدهشدهايم براى يك أمر عجيبى،
آن حضرت فرمود:
أمر عجيب چيست اى بنده خدا،
عرضكرد آفريده شدهايم براى فنا و نابود شدن
(كه پس از مردن اثرى از بدن ما باقى نميماند و تا أبد فانى خواهيم بود).
آن حضرت فرمود:
ساكت باش (چنين نيست) اى پسر برادر،
بلكه خلقشدهايم براى بقاء و هميشه بودن
(همچنان كه رسول خدا فرموده:
ما خلقتم للفناء بل خلقتم للبقاء و إنما تنقلون من دار إلى دار.
شما براى نيستى خلق نشدهايد بلكه براى باقى بودن خلق شدهايد
و فقط از خانهاى بخانه ديگر منتقل ميشويد)
چگونه فانى و نابود ميگردد (اهل) بهشتى كه در آن هلاكت (و مرگ) نيست،
و آتشى كه هيچ وقت خاموش نميشود
و ليكن بايد بگوئى كه ما منتقل ميشويم از خانهاى بخانه ديگر
(يعنى از دنيا منتقل خواهيم شد بآخرت).
حسود خیال میکنه خدا، اهمالکاری کرده
و نور ولایتی بمنظور امر و نهی بندگان در کار نیست!
ابنعبّاس رحمة الله علیه:
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ یَعْنِی أَبَا جَهْل أَنْ یُتْرَکَ سُدیً مُهْمَلا لا یؤمر و لا یُنهَی.
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ منظور ابوجهل است.
أَنْ یُتْرَکَ سُدیً بدون تکلیف که به او امر و نهی نمیشود.
+ «حکم»
+ «رقب»