دکتر محمد شعبانی راد

با اشکهای من، مهربان باش! يَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ وَ يَا كَاشِفَ الْكُرُبَاتِ! دعای عبرات!

O Most Compassionate towards the drops of tears,
and O Reliever of burning hearts!
Be kind to my tears!

با اشکهای من مهربان باش!

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ وَ يَا كَاشِفَ الْكُرُبَاتِ!

داستان تکراری اذیت‌های اهل حسادت نسبت به اهل نور و صاحبان نور در دوران مهلتی که خدای مهربان برای اهل حسادت در نظر گرفته است.
خواندن دعای عبرات با توجه به معانی این دعای زیبا بسیار مهم است.
+ آیات مربوط به «ورکلایف یونس ع»
وقتی که قلبت بخاطر اشتباهت تاریک شده، حالا وقتشه که به حال تاریک خودت اشک بریزی و بخاطر فقدان نورت گریه کنی تا خدای مهربان دوباره این نور قلب رو بهت برگردونه!
این گریه بخاطر از دست دادن نور، گریه و اشک ممدوح است! گریۀ رحمانی است!
+ «نور پشیمانی!»
گریه برادران حسود یوسف ع که بعد از اذیت و آزار یوسف ع،
در حالیکه، عشاء یبکون، نزد پدر بازگشتند گریۀ شیطانی است!
این دعاها، انگاری یه جور دلنوشته هستند که باید اون حال نویسنده رو درک کنی و با همون حال خوش، این دعاها رو بخونی و حال دلت با فهم حقیقت این دعاها که همانا درک نور الولایة است خیلی خوب و خوش میشه ان شاء الله تعالی.

دُعَاءَ الْعَبَرَاتِ:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ وَ يَا كَاشِفَ الْكُرُبَاتِ
بار الها؛
از تو درخواست مى‏ كنم اى رحم كننده بر قطرات اشك‏ها و اى برطرف كنندۀ سوز دل‏ها؛
أَنْتَ الَّذِي تَقْشَعُ سَحَابَ الْمِحَنِ وَ قَدْ أَمْسَتْ ثِقَالًا وَ تَجْلُو ضِبَابَ الْإِحَنِ
تو كسى هستى كه ابرهاى محنت و اندوه را پراكنده مى‏‌كنى در حالى كه بسيار سنگين و پربار شده‏‌اند؛
وَ قَدْ سَحَبَتْ أَذْيَالًا
و ابرهاى فتنه را در حالى كه دامن بر زمين كشيده ‏اند برطرف مى‏ كنى،
وَ تَجْعَلُ زَرْعَهَا هَشِيماً
و كشته آنها را خشك و شكننده قرار مى‌دهى،
وَ بُنْيَانَهَا هَدِيماً
و پايه‌اش را نابود و منهدم مى‌گردانى،
وَ عِظَامَهَا رَمِيماً
و استخوان‏هايش را پوسيده مى‏ كنى،
وَ تَرُدُّ الْمَغْلُوبَ غَالِباً
و شكست خورده را پيروز مى‏‌گردانى،
وَ الْمَطْلُوبَ طَالِباً
و طلب‌شده را طلب‌كننده مى‏‌گردانى؛
وَ الْمَقْهُورَ قَاهِراً
و كسى را كه بر او چيره شده‏‌اند، چيره‏ شونده مى‏‌گردانى،
وَ الْمَقْدُورَ عَلَيْهِ قَادِراً
و كسى را كه بر او توانايى و قدرت داشته‌‏اند، قدرتمند مى‌كنى.
+ «اعادۀ حیثیت یوسف ع»
إِلَهِي
فَكَمْ مِنْ عَبْدٍ نَادَاكَ رَبِّ إِنِّي‏ مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ
چه بسيار بنده ‏اى كه تو را ندا در داد و عرض كرد:
پروردگارا؛ واقعيّت آن است كه من شكست‏ خورده‌ام؛ پس، مرا يارى كن.
فَفَتَحْتَ لَهُ مِنْ نَصْرِكَ‏ أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ
و تو براى يارى‏‌كردنش، درهاى آسمان را با آبى ريزان باز كردى؛
وَ فَجَّرْتَ لَهُ مِنْ عَوْنِكَ عُيُوناً
و چشمه‌هايى از مددكارى خود براى او گشودى،
فَالْتَقَى مَاءُ فَرَجِهِ‏ عَلى‏ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ
پس آب بر امرى كه مقّدر شده و اندازه‏ گيرى شده پيوست ؛
وَ حَمَلْتَهُ مِنْ كِفَايَتِكَ‏ عَلى‏ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ
و او را از كفايت خودت بر چيزى كه داراى تخته‌ها و ميخ‏ها است (كشتى) سوار كردى.
يَا رَبِّ إِنِّي‏ مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ
يَا رَبِّ إِنِّي‏ مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ
يَا رَبِّ إِنِّي‏ مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ
پروردگارا ؛ من شكست‌خورده‌‏ام؛ پس يارى كن.
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
پروردگارا ؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست،
وَ افْتَحْ لِي مِنْ نَصْرِكَ‏ أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ
و در يارى من درهاى آسمانت را با آبى ريزان بگشا،
وَ فَجِّرْ لِي مِنْ عَوْنِكَ عُيُوناً
و چشمه‌‌هايى از مددكارى خود براى من بگشا
لِيَلْتَقِيَ مَاءَ فَرَجِي عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ
تا ملاقات كند مايۀ فرج و گشايش بر امرى كه تقدير شده،
وَ احْمِلْنِي يَا رَبِّ مِنْ كِفَايَتِكَ‏ عَلى‏ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ
مرا نيز از كفايت خودت بر چيزى كه داراى تخته‏ ها و ميخ‏ها است (كشتى) سوار كن.
يَا مَنْ إِذَا وَلَجَ الْعَبْدُ فِي لَيْلٍ مِنْ حَيْرَتِهِ بَهِيمٍ
اى كسى كه وقتى بنده در شب وارد شود كه از تحيّر سرگردان گردد،
وَ لَمْ يَجِدْ صَرِيخاً يُصْرِخُه مِنْ وَلِيٍّ حَمِيمٍ
و هيچ فريادرسى از دوست و خويشاوند براى فريادرسى‏ اش نيابد؛
وَ جُدْ يَا رَبِّ مِنْ مَعُونَتِكَ صَرِيخاً مُغِيثاً
اى پروردگار؛ كمك تو را فريادرس خود مى‏ يابد
وَ وَلِيّاً يَطْلُبُهُ حَثِيثاً يُنَجِّيهِ مِنْ ضِيقِ أَمْرِهِ وَ حَرَجِهِ
و يار و سرپرستى كه شتابان او را طلب مى‏ كند تا او را از گرفتارى و رنجش نجات بخشد
وَ يُظْهِرُ لَهُ مِنَ الْمُهِمِّ مِنْ أَعْلَامِ فَرَجِهِ
و نشانه‏‌هاى گشايش و راحتى را برايش آشكار كند.
اللَّهُمَّ
فَيَا مَنْ قُدْرَتُهُ قَاهِرَةٌ
وَ آيَاتُهُ بَاهِرَةٌ
بار الها؛
اى كسى كه توانش نيرومند و پيروز،
و نشانه‏‌هايش آشكار و روشن است،
وَ نَقِمَاتُهُ قَاصِمَةٌ لِكُلِّ جَبَّارٍ
دَامِغَةٌ لِكُلِّ كَفُورٍ خَتَّارٍ
و انتقامش تمام جبّاران و سركشان را هلاك مى‏ كند،
و هر كافر مكّار و حيله‏ گر را از بين مى‏ برد؛
صَلِّ يَا رَبِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
بر محمّد و آل محمّد درود بفرست،
وَ انْظُرْ إِلَيَّ يَا رَبِّ نَظْرَةً مِنْ‏ نَظَرَاتِكَ رَحِيمَةً
و – اى پروردگار ؛ – به من نگاه كن نگاهى از نگاه‏‌هاى پرمحبّت و مهرت
تُجِلُّ بِهَا عَنِّي ظُلْمَةً وَاقِفَةً مُقِيمَةً مِنْ عَاهَةٍ
تا برطرف شود تاريكى پايدار و ديرينه‏ اى را كه مرا گرفتار كرده است؛
جَفَّتْ مِنْهَا الضُّرُوعُ وَ تَلِفَتْ مِنْهُ الزُّرُوعُ
از قبيل آفتى كه از آن سينه ‏ها بخشكد، و كشت و زرع‏ها تباه گردد،
وَ انْهَلَّتْ مِنْ أَجْلِهَا الدُّمُوعُ
و خاطر آن اشك‏ها سرازير گردد،
وَ اشْتَمَلَ بِهَا عَلَى الْقُلُوبِ الْيَأْسُ
و نااميدى بر قلب‏ها احاطه كند،
وَ جَرَتْ وَ سَكَنَتْ بِسَبَبِهَا الْأَنْفَاسُ
و به سبب آن نفَس‏ها بند آيد.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ أَسْأَلُكَ حِفْظاً حِفْظاً لِغَرَائِسَ غَرَسَتْهَا يَدُ الرَّحْمَنِ
وَ شُرْبُهَا مِنْ مَاءِ الْحَيَوَانِ
أَنْ تَكُونَ بِيَدِ الشَّيْطَانِ تُحَزُّ وَ بِفَأْسِهِ تُقْطَعُ وَ تُجَزُّ
بار خدايا؛
درخت‌هايى را كه با دست خداى مهربان نشانده شده،
و با آب زندگى‌بخش آبيارى شده، و با ورود به بهشت نجات مى‏‌يابد، حفظ كن و نگه دار
كه به دست شيطان بريده نشود و با تَبر او تكّه ‏تكّه نشود.
إِلَهِي
مَنْ أَوْلَى مِنْكَ أَنْ يَكُونَ عَنْ حَرِيمِكَ دَافِعاً
بار خدايا؛
چه كسى سزاوارتر از توست براى اين كه از حريم خود دفاع كند؟
وَ مَنْ أَجْدَرُ مِنْكَ أَنْ يَكُونَ عَنْ حِمَاكَ حَارِساً وَ مَانِعاً
و چه كسى شايسته‏ تر از توست براى اين كه حراست و نگهبانى از نزديكان خود را بر عهده گيرد؟
إِلَهِي
إِنَّ الْأَمْرَ قَدْ هَالَ فَهَوِّنْهُ
خداى من؛
كار مشكل شده است، پس آسانش گردان؛
وَ خَشُنَ فَأَلِنْهُ
و كارها سخت و خشن شده‌اند، پس آنها را به نرمى و ملايمت بگرايان؛
وَ إِنَّ الْقُلُوبَ قَدْ كَاعَتْ فَهَمِّنْهَا
دل‏ها، سست و لرزان شده است، آنها را آرام گردان؛
وَ النُّفُوسَ ارْتَاعَتْ فَسَكِّنْهَا
و نفس‏ها (جانها) دچار ترس و دلهره شده‌‌اند، پس آن‏ها را به آرامش و سكون برسان .
إِلَهِي
تَدَارَكْ أَقْدَاماً زَلَّتْ
خدايا؛ خدايا؛
قدم‏هاى لغزان را درياب؛
وَ أَفْهَاماً فِي مَهَامِهِ الْحَيْرَةِ ضَلَّتْ
انديشه‏‌هاى گم‏شده در سرگردانى‌ها را درياب
أَنْ رَأَتْ جَبْرَكَ عَلَى كَسِيرِهَا
كه ببينند شكست‏شان را جبران كرده‌اى،
وَ إِطْلَاقَكَ لِأَسِيرِهَا
و اسيران‏شان را آزاد كرده‏ اى،
وَ إِجَارَتَكَ لِمُسْتَجِيرِهَا
و پناه‏جويان‏شان را پناه ده،
أَجْحَفَ الضُّرُّ بِالْمَضْرُورِ
كه بيچارگى، بيش از توان و طاقت، به خسارت‌‌ديده ضرر وارد كرده،
مَعَ دَاعِيهِ الْوَيْلَ وَ الثُّبُورَ
و فراخوان خود را با واى و ناله پاسخ داده.
فَهَلْ يَحْسُنُ مِنْ فَضْلِكَ أَنْ تَجْعَلَهُ فَرِيسَةَ الْبَلَاءِ وَ هُوَ لَكَ رَاجٍ
اى مولاى من؛
آيا از فضل تو نيكو است كسى را كه به تو اميدوار است طعمۀ بلا گردانى؟!
أَمْ هَلْ يَجْمُلُ مِنْ عَدْلِكَ أَنْ يَخُوضَ فِي لُجَّةِ النَّقِمَاتِ وَ هُوَ إِلَيْكَ لَاجٍ
يا از عدل تو زيباست كسى را كه به تو پناهنده شده است در گرداب غم و غصّه فرو رود؟!
مَوْلَايَ
لَئِنْ كُنْتُ لَا أَشُقُّ عَلَى نَفْسِي فِي التُّقَى
اى مولاى من؛
اگر چه من براى رعايت پرهيزگارى و تقوا بر خود سخت نگرفته‌ام،
وَ لَا أَبْلُغُ فِي حَمْلِ أَعْبَاءِ الطَّاعَةِ مَبْلَغَ الرِّضَا
و آن چنان كه موجب رضايت تو شود به فرمان‏برداريت نپرداخته‏‌ام،
وَ لَا أَنْتَظِمُ فِي سِلْكِ قَوْمٍ رَفَضُوا الدُّنْيَا
و در زمرۀ گروهى درنيامده‏‌ام كه دنيا را رها كرده‏‌اند
فَهُمْ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الطَّوَى
و در نتيجه شكم‏‌هایشان از گرسنگى تو رفته است
و از تشنگى لب‏هاى‌شان خشك شده است
عُمْشُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ
و چشمان‏شان از گريه رنجور شده است؛
بَلْ أَتَيْتُكَ يَا رَبِّ بِضَعْفٍ مِنَ الْعَمَلِ
(بلكه) در عمل و رفتارهاى دينى ضعيف بوده‏‌ام،
وَ ظَهْرٍ ثَقِيلٍ بِالْخَطَاءِ وَ الزَّلَلِ
و پشتم از بار گناهان و لغزش‏ها سنگين شده،
وَ نَفْسٍ لِلرَّاحَةِ مُعْتَادَةٍ
و روانم را به راحتى و خوشى عادت داده‏‌ام،
وَ لِدَوَاعِي التَّسْوِيفِ مُنْقَادَةٍ
و تسليم انگيزه‏ هاى شهوت هستم.
أَ مَا يَكْفِيكَ يَا رَبِّ وَسِيلَةً إِلَيْكَ وَ ذَرِيعَةً لَدَيْكَ أَنَّنِي لِأَوْلِيَائِكَ مُوَالٍ
با اين وجود، اى پروردگار من؛
آيا از جهت وسيله و واسطه و سبب كه به سوى تو راه پيدا كنم،
كافى نيست كه من، ارادتمند اوليا و سرپرستان دينت هستم،
وَ فِي مَحَبَّتِهِمْ مُغَالٍ
و در دوستى‏‌شان سعى فراوان مى‏ كنم،
وَ لِجِلْبَابِ الْبَلَاءِ فِيهِمْ لَابِسٌ
و لباس بلا را در مورد ايشان بر تن مى‏‌كنم.
وَ لِكِتَابِ تَحَمُّلِ الْعَنَاءِ بِهِمْ دَارِسٌ.
و كتاب تحمّل سختى را به سبب آنان فراگيرنده‏‌ام.

أَ مَا يَكْفِينِي أَنْ أَرُوحَ فِيهِمْ مَظْلُوماً
أَوْ أَغْدُوَ مَكْظُوماً
وَ أَقْضِيَ بَعْدَ هُمُومٍ هُمُوماً
وَ بَعْدَ وُجُومٍ وُجُوماً
آيا برايم بس نيست كه به خاطر آن بزرگواران مظلوم واقع شده‌ام،
و سكوت كرده‏‌ام و خشم خود را باز داشته‌‏ام،
و پيوسته گرفتار اندوه هستم؟
و از شدّت ترس پيوسته گرفتار خاموشى‌ام؟
أَ مَا عِنْدَكَ يَا رَبِّ بِهَذَا حُرْمَةٌ لَا تَضِيعُ
وَ ذِمَّةٌ بِأَدْنَاهَا يَقْتَنِعُ
اى مولاى من؛
آيا اين باعث نمى‌شود كه براى من حرمتى باشد كه ضايع نشود و تباه نگردد،
و باعث حقّى شود كه هر چند كم باشد ولى نجات‏بخش است؟
فَلِمَ تَمْنَعُنِي نَصْرَكَ‏ يَا رَبِّ وَ هَا أَنَا ذَا غَرِيقٌ وَ تَدَعُنِي وَ أَنَا بِنَارِ عَدُوِّكَ حَرِيقٌ
اى پروردگار من؛
مى‏‌بينى كه من غرق شده‌ام، پس چرا از غرق‏‌شدن نگاهم نمى‌دارى؟
مى‌بينى كه با آتشى كه دشمنت افروخته است آتش گرفته‏‌ام،
(پس چرا مرا اين گونه رها مى‌كنى؟)
أَ تَجْعَلُ أَوْلِيَاءَكَ لِأَعْدَائِكَ طَرَائِدَ
وَ لِمَكْرِهِمْ مَصَائِدَ
مولاى من؛
آيا دوستانت را جلوى دشمنانت مى‌اندازى؟
و آن‏ها را گرفتار مكر و حيله‏ شان قرار مى‌دهى؟
وَ تُقَلِّدُهُمْ مِنْ خَسْفِهِمْ قَلَائِدَ
و از خوارى و فرومايگى آنان، حلقه‌اى بر گردن ايشان مى‏‌افكنى؟
وَ أَنْتَ مَالِكُ نُفُوسِهِمْ أَنْ لَوْ قَبَضْتَهَا جَمَدُوا
در حالى كه صاحب‏ اختيار جان همه‏‌شان تويى،
به گونه‏‌اى كه اگر جان‏شان را بگيرى جماد و بى‏ جان مى‏‌گردند؛
وَ فِي قَبْضَتِكَ مَوَادُّ أَنْفَاسِهِمْ لَوْ قَطَعْتَهَا خَمَدُوا
از طرفى مايۀ نفس‏ كشيدن‏شان در دست توست، و اگر آن را قطع كنى مى‌ميرند؛
فَمَا يَمْنَعُكَ يَا رَبِّ أَنْ تَكُفَّ بَأْسَهُمْ
پس – پروردگار من؛ – چه چيزى مانع جلوگيرى تو از بدرفتارى آن‏هاست،
وَ تَنْزِعَ عَنْهُمْ مِنْ حِفْظِكَ لِبَاسَهُمْ
تا لباس نگهبانى خودت را از تن‏شان بيرون كنى،
وَ تُعْرِيَهُمْ مِنْ سَلَامَةٍ بِهَا فِي أَرْضِكَ يَفْرَحُونَ
و سلامتى را كه به واسطۀ آن در زمين تو مى‏‌گردند، از آن‏ها بگيرى؛
وَ فِي مَيْدَانِ الْبَغْيِ يَمْرَحُونَ.
همان سلامتى كه به واسطۀ آن در ميدان تجاوز و ستم بر بندگانت، با تكبّر و خودپسندى راه مى‌روند؟

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
بار الها؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست،
وَ أَدْرِكْنِي وَ لَمَّا يُدْرِكْنِي الْغَرَقُ
و مرا درياب تا غرق نشده‏ ام؛
وَ تَدَارَكْنِي وَ لَمَّا غَيَّبَ شَمْسِيَ الشَّفَقُ
پيش از آن كه خورشيد عمرم غروب شود و غروب زندگانيم فرا رسد، مرا تدارك كن.
إِلَهِي
كَمْ مِنْ عَبْدٍ خَائِفٍ الْتَجَأَ إِلَى سُلْطَانٍ فَآبَ عَنْهُ مَحْفُوفاً بِأَمْنٍ وَ أَمَانٍ
خداى من؛
چه بسيار ترسان‏هايى كه به پادشاهى پناه برده‌اند و با امنيّت و ايمنى از پيش آن پادشاه بازگشتند؛
أَ فَأَقْصِدُ يَا رَبِّ أَعْظَمَ مِنْ سُلْطَانِكَ سُلْطَاناً
پروردگار من؛
آيا باعظمت‏‌تر از سلطنت و قدرت تو سلطانى هست كه به طرف او بروم؟
أَمْ أَوْسَعَ مِنْ إِحْسَانِكَ إِحْسَاناً
آيا از احسان تو احسانى فراگيرتر هست؟
أَمْ أَكْثَرَ مِنِ اقْتِدَارِكَ اقْتِدَاراً
آيا از اقتدار تو اقتدارى بزرگ‏تر هست؟
أَمْ أَكْرَمَ مِنِ انْتِصَارِكَ انْتِصَاراً
آيا از يارى‏‌رساندن تو يارى‏‌رساندنى گرامى‌تر هست؟
مَا عُذْرِي يَا إِلَهِي إِذَا حُرِمْتُ فِي حُسْنِ الْكِفَايَةِ نَائِلَكَ
خداى من؛
اگر تو كسى را كه نزدت آمده است از رفتار بزرگوارانه و نيكويت محروم گردانى،
ديگر من چه عذرى دارم؟
وَ أَنْتَ الَّذِي لَا يُخَيَّبُ آمِلُكَ وَ لَا يُرَدُّ سَائِلُكَ.
البتّه تو هيچگاه آرزومندت را نااميد و درخواست‏ كننده‌ات را رد نمى‌كنى.

إِلَهِي إِلَهِي
أَيْنَ رَحْمَتُكَ الَّتِي هِيَ نُصْرَةُ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْأَنَامِ
اللَّهُمَّ أَيْنَ أَيْنَ كِفَايَتُكَ الَّتِي هِيَ نُصْرَةُ الْمُسْتَغِيثِينَ مِنَ الْأَنَامِ
خداى من؛ خداى من؛
كجاست، كجاست كفايت و بسندگى تو كه يارى‏‌گر مردم مستضعف است؟
وَ أَيْنَ أَيْنَ عِنَايَتُكَ الَّتِي هِيَ جُنَّةُ الْمُسْتَهْدَفِينَ لِجَوْرِ الْأَيَّامِ
كجاست، كجاست عنايت و توجّه تو كه سپرى نگهبان براى كسانى است كه هدف جور و ستم روزگار قرار مى‏ گيرند؟
إِلَيَّ إِلَيَّ بِهَا
آن را به من بده، آن را به من بده،
يَا رَبِ‏ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
اى پروردگار من؛ از گروه ستم‌پيشگان نجاتم بخش؛
إِنِّي‏ مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ‏.
واقعيّت آن است كه من بيچاره‌ام، و اين در حالى است كه تو مهربان‏ترين مهربانان هستى.

مَوْلَايَ تَرَى تَحَيُّرِي فِي أَمْرِي
مولاى من؛
سرگردانى مرا در كارهايم مى‌بينى،
وَ تَقَلُّبِي فِي ضُرِّي
و دست و پا زدن در گرفتارى و بيچارگى‌ام را مى‌نگرى،
وَ انْطِوَايَ عَلَى حُرْقَةِ قَلْبِي وَ حَرَارَةِ صَدْرِي
و قلب سوخته و آتش‌گرفته، و گداختگى سينۀ مرا شاهد هستى؛
فَصَلِّ يَا رَبِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
پس، بر محمّد و آل محمّد درود بفرست،
وَ جُدْ لِي يَا رَبِّ بِمَا أَنْتَ أَهْلُهُ فَرَجاً وَ مَخْرَجاً
و – اى پروردگار؛ –
آن گونه كه تو شايستۀ آن هستى، برايم گشايشى و گريزگاهى مرحمت كن،
وَ يَسِّرْ لِي يَا رَبِّ نَحْوَ الْيُسْرَى مَنْهَجاً
و – اى پروردگار من؛ –
راهى روشن به شادمانى فرا رويم بگشاى و رسيدن به آن را برايم آسان كن.
وَ اجْعَلْ يَا رَبِّ مَنْ نَصَبَ لِي حِبَالًا لِيَصْرَعَنِي بِهَا صَرِيعَ مَا مَكَرَ
اى پروردگار؛
هر كسى برايم دامى مى‏‌افكند تا با حيله‌اش مرا در آن بيفكند،
خودش را گرفتار دام و حيله‏ اش گردان؛
وَ مَنْ حَفَرَ لِي بِئْراً لِيُوقِعَنِي فِيهَا أَنْ يَقَعَ فِيمَا حَفَرَ
هر كس برايم چاهى مى‏ كند تا مرا در آن بيندازد،
خودش را در آن چاه بينداز؛
وَ اصْرِفِ اللَّهُمَّ عَنِّي مِنْ شَرِّهِ وَ مَكْرِهِ وَ فَسَادِهِ وَ ضَرِّهِ
و خدايا ؛
شرّ و مكر و حيله و تباهى و ضرر و زيانش را از من برطرف كن،
مَا تَصْرِفُهُ عَمَّنْ قَادَ نَفْسَهُ لِدِينِ الدَّيَّانِ 
وَ مُنَادٍ يُنَادِي لِلْإِيمَانِ.
آن چنان كه از پرهيزگاران برطرف مى‌كنى؛
و از كسانى كه خويشتن را تسليم محض دين و تسليم منادى ايمان كرده است، برطرف مى‌كنى.

إِلَهِي
عَبْدُكَ عَبْدُكَ أَجِبْ دَعْوَتَهُ

وَ ضَعِيفُكَ ضَعِيفُكَ فَرِّجْ غُمَّتَهُ
خداى من؛
بنده‏ ات؛ بنده‏ ات؛ خواهشش را پاسخ بده،
ضعيفت، ناتوانت؛ اندوهش را برطرف كن.
فَقَدِ انْقَطَعَ كُلُّ حَبْلٍ إِلَّا حَبْلَكَ

هر دستاويزى جز رشتۀ اتّصال تو را از دست داده است،
وَ تَقَلَّصَ كُلُّ ظِلٍّ إِلَّا ظِلَّكَ وَ تَسْجُدُ.
جز سايۀ رحمت تو هر سايه‏ اى از سرش رفته است.

إِلَهِي
دَعْوَتِي هَذِهِ إِنْ رَدَدْتَهَا أَيْنَ تُصَادِفُ مَوْضِعَ الْإِجَابَةِ
مولاى من؛
اگر اين خواهش و دعايم را رد كنى، پس در كجا به هدف اجابت برسد؟
وَ مَخِيلَتِي إِنْ كَذَّبْتَهَا أَيْنَ تلافي [تُلَاقِي‏] مَوْقِعَ الْإِخَافَةِ

اين خوش گمانى مرا اگر راست مگردانى در كجا به جايگاه كمك خواهد رسيد؟
فَلَا تَرُدَّ دَاعِيَ بَابِكَ مَنْ لَا يَعْرِفُ غَيْرَهُ بَاباً

پس كسى كه جز درگاه تو درى را بلد نيست، هيچ‏گاه از درگاهت برمگردان؛
وَ لَا تَمْنَعُ دُونَ جَنَابِكَ مَنْ لَا يَعْرِفُ سِوَاهُ جِنَاناً [جَنَاباً]
.
و كسى كه جز آستان حضرت تو سراغ ندارد، از آستان سخاوت‏مندت محروم نفرما.

وَ تَقُولُ
إِلَهِي
سپس به سجده برو و بگو:
معبود من ؛ اعتقادم بر اين است،
إِنَّ وَجْهاً إِلَيْكَ بِرَغْبَتِهِ تَوَجَّهَ خَلِيقٌ بِأَنْ تُجِيبَهُ

رويى كه با اشتياق به سوى تو آمده است سزاوار پاسخ مثبت توست؛
وَ إِنَ‏ جَبِيناً لَكَ بِابْتِهَالِهِ سَجَدَ حَقِيقٌ أَنْ يَبْلُغَ مَا قَصَدَ

و پيشانى كه با نهايت تضرّع و زارى در برابرت سجده كرده است،
شايسته است به نيّت و مقصودش برسد؛
وَ إِنَّ خَدّاً لَدَيْكَ بِمَسْأَلَتِهِ تَعَفَّرَ جَدِيرٌ بِأَنْ يَفُوزَ بِمُرَادِهِ وَ يَظْفَرَ.
و گونه‏ اى كه به خاطر درخواستش، در پيشگاه تو خود را به خاك ماليده است،
لايق آن است كه با دست‏يابى به آن‏چه اراده كرده است كامياب و پيروز شود.

وَ هَا أَنَا ذَا يَا إِلَهِي قَدْ تَرَى تَعَفُّرَ خَدِّي
اى خداى من؛
اين منم كه مى‏ بينى گونه‏ ام را بر خاك نهاده‏ ام
وَ ابْتِهَالِي وَ اجْتِهَادِي فِي مَسْأَلَتِكَ وَ جِدِّي
و تلاش و كوششم را براى درخواست از تو، بكار برده‌ام.
فَتَلَقَّ يَا رَبِّ رَغَبَاتِي بِرَأْفَتِكَ قَبُولًا
اى پروردگار من؛
به خاطر رحمت و مهربانيت آن چه را مشتاق هستم بپذير،
وَ سَهِّلْ إِلَيَّ طَلِبَاتِي بِعِزَّتِكَ وُصُولًا

و مرا با رأفت و مهربانى ويژه‌ات، به آسانى به آن چه خواستم برسان؛
وَ ذَلِّلْ لِي قُطُوفَ ثَمَرَةِ إِجَابَتِكَ تَذْلِيلًا.
و چيدن ميوه اجابتت را برايم فراهم گردان.

إِلَهِي
وَ إِذَا قَامَ ذُو حَاجَةٍ فِي حَاجَتِهِ شَفِيعاً
فَوَجَدْتَهُ مُمْتَنِعَ النَّجَاحِ مُطِيعاً
معبود من؛
هنگامى كه حاجت‏خواهى براى حاجت و خواسته‏ اش شفيعى معرّفى مى‏ كند،
پس مى‏ يابى او را در حالى كه رستگاريش ممتنع است كسى كه به آسانى منقاد و مطيع مى‏‌گردد،
فَإِنِّي أَسْتَشْفِعُ إِلَيْكَ بِكَرَامَتِكَ وَ الصَّفْوَةِ مِنْ أَنَامِكَ
الَّذِينَ لَهُمْ أَنْشَأْتَ مَا يُقِلُّ وَ يُظِلُّ وَ نَزَّلْتَ مَا يَدِقُّ وَ يَجِلُّ
من نيز كرامت و بزرگواريت را، و برگزيدگانت از بين مردم را شفيع مى‏‌گردانم؛
همان‏هايى كه هر آنچه سايه مى‌افكند و هر چيز كوچك و بزرگ را براى‏شان خلق كرده‌اى.

أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِأَوَّلِ مَنْ تَوَّجْتَهُ تَاجَ الْجَلَالَةِ
وَ أَحْلَلْتَهُ مِنَ الْفِطْرَةِ مَحَلَّ السُّلَالَةِ
حُجَّتِكَ فِي خَلْقِكَ وَ أَمِينِكَ عَلَى عِبَادِكَ مُحَمَّدٍ رَسُولِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
به تو تقرّب مى‏ جويم به واسطۀ اوّل شخصيّتى كه تاج شكوه‏مندى را بر سرش نهادى،
و فطرت و سرشت روحانيّت را برايش قرار دادى؛
يعنى حجّت و دليل آشكار تو در آفريدگانت،
و امين تو بر بندگانت، حضرت محمّد، فرستاده‏ ات – كه درود خدا بر او و آل او باد – را شفيع گردانيدم.
وَ بِمَنْ جَعَلْتَهُ لِنُورِهِ مَغْرِباً [مَغْرَماً] وَ عَنْ مَكْنُونِ سِرِّهِ مُعْرِباً سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِيَاءِ يَعْسُوبِ الدِّينِ وَ قَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ أَبِي الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ
هم چنين شفيع خود را كسى قرار دادم كه براى نور پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم پگاه است؛
و كسى كه راز پوشيدۀ آن حضرت را به گونه‏‌اى فصيح بيان كرد؛
يعنى، سالار و سرور جانشينان، و پيشواى پرهيزكاران، پادشاه دين، و زمامدار روسفيدان، و پدر امامان رشيد درست‏كار، حضرت علىّ امير مؤمنان – كه بر او درود و سلام باد.
وَ أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِخِيَرَةِ الْأَخْيَارِ وَ أُمِّ الْأَنْوَارِ وَ الْإِنْسِيَّةِ الْحَوْرَاءِ الْبَتُولِ الْعَذْرَاءِ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ
نيز به تو تقرّب مى‏ جويم به واسطۀ شفيع قرار دادن بهترين نيكان به اصل و اساس نورها، حوريّۀ انسان‏‌نما، بتول پاك پاك، حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام).
وَ بِقُرَّةِ عَيْنِ الرَّسُولِ وَ ثَمَرَتَيْ فُؤَادِ الْبَتُولِ السَّيِّدَيْنِ الْإِمَامَيْنِ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ
هم‏چنين با شفيع قرار دادن دو نور ديدۀ رسول، دو ميوۀ قلب حضرت زهراى بتول، يعنى دو آقا و دو امام حضرت ابو محمّد حسن و حضرت ابو عبداللَّه امام حسين،(عليهما السلام)
وَ بِالسَّجَّادِ زَيْنِ الْعُبَّادِ ذِي الثَّفِنَاتِ رَاهِبِ الْعَرَبِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
و نيز با شفيع قرار دادن حضرت سجّاد، زينت عبادت‏ كنندگان، صاحب پينه‌‏ها (در سجده‌‏گاه‏ها)، راهب در ميان قوم عرب، يعنى علىّ بن الحسين (عليهما السلام).
وَ بِالْإِمَامِ الْعَالِمِ وَ السَّيِّدِ الْحَاكِمِ النَّجْمِ الزَّاهِرِ وَ الْقَمَرِ الْبَاهِرِ مَوْلَايَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ
و نيز با امام و پيشواى دانشمند، آقاى حكم‏ كننده، ستارۀ درخشنده، ماه روشن و زيباروى، مولاى من حضرت محمّد بن علىّ امام باقر (عليه السلام)؛
وَ بِالْإِمَامِ الصَّادِقِ مُبَيِّنِ الْمُشْكِلَاتِ مُظْهِرِ الْحَقَائِقِ الْمُفْحِمِ بِحُجَّتِهِ كُلَّ نَاطِقٍ مُخْرِسِ أَلْسِنَةِ أَهْلِ الْجِدَالِ مُسَكِّنِ الشَّقَاشِقِ مَوْلَايَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ
و نيز با امام راستگو كه بيان‏ كنندۀ مسائل مشكل ، آشكار كنندۀ حقيقت‏ها، كسى كه با حجّت و دليلش هر گوينده‏‌اى را ساكت و خاموش مى‏‌كند، و زبان كسانى را كه به جدال و ستيزه برمى‏ خواستند لال مى‏ كرد ، كسى كه بهترين جايگاه‏ها را داشت يعنى حضرت امام جعفر بن محمّد صادق (عليه السلام).
وَ بِالْإِمَامِ التَّقِيِّ وَ الْمُخْلِصِ الصَّفِيِّ وَ النُّورِ الْأَحْمَدِيِّ وَ النُّورِ الْأَنْوَرِ وَ الضِّيَاءِ الْأَزْهَرِ مَوْلَايَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ
هم‏چنين با شفيع قرار دادن امام پرهيزگار بااخلاص برگزيده، نور احمدى، روشنى روشنى‏‌ها، پرتو درخشنده، مولايم حضرت موسى بن جعفر (عليهما السلام)؛
وَ بِالْإِمَامِ‏ 
الْمُرْتَضَى وَ السَّيْفِ الْمُنْتَضَى مَوْلَايَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا
نيز به واسطۀ امام برگزيده شده، شمشير كشيده از نيام، كسى كه به حكم و قضاى الهى راضى است يعنى مولايم حضرت علىّ بن موسى الرضا (عليهما السلام)
وَ بِالْإِمَامِ الْأَمْجَدِ وَ الْبَابِ الْأَقْصَدِ وَ الطَّرِيقِ الْأَرْشَدِ وَ الْعَالِمِ الْمُؤَيَّدِ يَنْبُوعِ الْحِكَمِ وَ مِصْبَاحِ الظُّلَمِ سَيِّدِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ الْهَادِي إِلَى الرَّشَادِ وَ الْمُوَفَّقِ بِالتَّأْيِيدِ وَ السَّدَادِ مَوْلَانَا مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْجَوَادِ
و نيز به واسطۀ امام بزرگ، بهترين باب الهى كه مورد توجّه و قصد و هدف است، بهترين راه به سوى رشد و كمال و هدايت، دانشمند مورد تأييد، سرچشمه حكمت‏ها، چراغ تاريكى‏‌ها، آقا و سرور عرب و عجم، هدايت‌كننده به سوى راه درست، و كسى كه با تأييد و موفقيّت و راستى و درستى و استوارى زندگى كرد يعنى مولايم حضرت محمّد بن علىّ الجواد (عليه السلام).
وَ بِالْإِمَامِ مِنْحَةِ الْجَبَّارِ وَ وَالِدِ الْأَئِمَّةِ الْأَطْهَارِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَوْلُودِ بِالْعَسْكَرِ الَّذِي حَذَّرَ بِمَوَاعِظِهِ وَ أَنْذَرَ
و نيز با شفيع قرار دادن امام بزرگوار، هديۀ الهى، پدر امامان پاك، حضرت علىّ بن محمّد كه در لشكرگاه دشمن به دنيا آمد، و با پند و اندرزهاى خود بيم داد و ترسانيد؛
وَ بِالْإِمَامِ الْمُنَزَّهِ عَنِ الْمَآثِمِ الْمُطَهَّرِ مِنَ الْمَظَالِمِ الْحِبْرِ الْعَالِمِ بَدْرِ الظُّلَامِ وَ رَبِيعِ الْأَنَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِّ مَوْلَايَ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ
نيز به واسطۀ امام منزّه و پاك از بدى‏ ها، به دور از ستم‏ها، دانشمند كامل، بهار دل مردمان، ماه روشنى‏ بخش تاريكى‏ ها ، پرهيزگار پاكيزه پاك خالص ، مولايم حضرت امام ابو محمّد حسن بن علىّ عسكرى
به سوى تو نزديك مى‏ شوم و تقرّب مى‏ جويم
وَ أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِالْحَفِيظِ الْعَلِيمِ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ
وَ الْأَبِ الرَّحِيمِ الَّذِي مَلَّكْتَهُ أَزِمَّةَ الْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ
صَاحِبِ النَّقِيبَةِ الْمَيْمُونَةِ وَ قَاصِفِ الشَّجَرَةِ الْمَلْعُونَةِ
مُكَلِّمِ النَّاسِ فِي الْمَهْدِ وَ الدَّالِّ عَلَى مِنْهَاجِ الرُّشْدِ
الْغَائِبِ عَنِ الْأَبْصَارِ الْحَاضِرِ فِي الْأَمْصَارِ
الْغَائِبِ عَنِ الْعُيُونِ الْحَاضِرِ فِي الْأَفْكَارِ
بَقِيَّةِ الْأَخْيَارِ
الْوَارِثِ لِذِي الْفَقَارِ الَّذِي يَظْهَرُ فِي بَيْتِ اللَّهِ ذِي الْأَسْتَارِ
الْعَالِمِ الْمُطَهَّرِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَلَيْهِمْ أَفْضَلُ التَّحِيَّاتِ وَ أَعْظَمُ الْبَرَكَاتِ وَ أَتَمُّ الصَّلَوَاتِ

هم‏چنين، به واسطۀ كسى كه او را نگهبان و داناى گنجينه‏ ها و پنهانى‏ هاى زمين خود قرار دادى،
و او را پدرى مهربان قرار دادى و زمام هر گشايش و بستگى را در اختيارش گذاشتى؛
صاحب پيشوايى و رياست مبارك، بر كنندۀ درخت لعنت‏ شده (بنى‏ اميّه)،
سخن‏گوى در گهواره با مردمان ، راهنما به راه روشن كمال و درستى.
پنهان از ديدگان، كسى كه هميشه در شهرها حضور دارد ولى از چشم مردم پنهان مى‏ باشد،
ليكن در انديشه‌ها حضور دارد،
باقى ماندۀ نيكوكاران، ارث‏ برندۀ ذوالفقار، كه در خانۀ خدا – كه صاحب پرده‏ ها است – ظهور مى‏ فرمايد، دانشمند پاك و پاكيزه، حضرت محمّد فرزند حسن ، كه بر تمام آن بزرگواران برترين و بافضيلت‌ترين بركت‌ها و تحيّت‌ها و كامل ترين درودها نثار باد.

اللَّهُمَّ فَهَؤُلَاءِ مَعَاقِلِي إِلَيْكَ فِي طَلِبَاتِي وَ سَائِلِي

فَصَلِّ عَلَيْهِمْ صَلَاةً لَا يَعْرِفُ سِوَاكَ مَقَادِيرَهَا
وَ لَا يَبْلُغُ كَثِيرُ الْخَلَائِقِ صَغِيرَهَا

وَ كُنْ لِي بِهِمْ عِنْدَ أَحْسَنِ ظَنِّي
وَ حَقِّقْ لِي بِمَقَادِيرِكَ تَهْيِئَةَ التَّمَنِّي.
بارخدايا؛ اين عزيزان پناهگاه و وسيلۀ من براى عرضۀ درخواست‏ هايم در محضر تو هستند؛
پس درودى نثارشان كن كه مقدارهايش را جز تو نداند،
و هر چه مردم با همّت‏هاى بسيار بالا تلاش كنند نتوانند به كوچك‏ترين مقدار درودهايت برسند.
از طرفى نيز به واسطۀ ايشان نيك‏‌ترين گمان‏هايم را برآورده،
و آرزوهايم را محقّق گردان .

إِلَهِي
لَا رُكْنَ لِي أَشَدُّ مِنْكَ فَآوِي‏ إِلى‏ رُكْنٍ شَدِيدٍ

خداى من؛
ركن و پايه و جايگاهى محكم تر از تو ندارم،
پس به اين پايگاه و جايگاه محكم پناهنده مى‏ شوم؛
وَ لَا قَوْلَ لِي أَسَدُّ مِنْ دُعَائِكَ فَأَسْتَظْهِرُكَ بِقَوْلٍ سَدِيدٍ

گفتارى نيک تر و استوارتر از خواندن تو ندارم.
پس با بهترين گفتار از تو كمک مى‏ جويم؛
(وَ لَا قُوَّةَ لِي أَشَدُّ مِنْ دُعَائِكَ فَأَسْتَظْهِرَ بِقَوْلٍ شَدِيدٍ)
وَ لَا شَفِيعَ لِي إِلَيْكَ أَوْجَهُ مِنْ هَؤُلَاءِ
و شفيع و واسطه ‏اى آبرومندتر از اين بزرگواران (محمّد و آل محمّد عليهم السلام) ندارم،
فَآتِيكَ بِشَفِيعٍ وَدِيدٍ
پس با واسطه‌‏اى دوست‌داشتنى نزدت مى‏ آيم؛
وَ قَدْ أَوَيْتُ إِلَيْكَ
وَ عَوَّلْتُ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِي عَلَيْكَ

حال به سوى تو پناه آورده ‏ام،
و براى برآوردن خواسته ‏هايم به تو اعتماد كرده‏ ام،
وَ قَدْ دَعَوْتُكَ كَمَا أَمَرْتَ
و همان گونه كه دستور داده‏ اى تو را خواندم؛
فَاسْتَجِبْ لِي بِفَضْلِكَ كَمَا وَعَدْتَ

پس دعايم را نيز طبق وعده ‏ات پاسخ مثبت بده .
فَهَلْ بَقِيَ يَا رَبِّ غَيْرُ أَنْ تُجِيبَ وَ تَرْحَمَ مِنِّي الْبُكَاءَ وَ النَّحِيبَ
اى پروردگار من؛
آيا با اين شرايط، جز پاسخ‏گويى به خواستۀ من و جز رحم‏ كردن به گريه و ناله‌هاى جانسوز من، كار ديگرى باقى مانده است؟

يَا مَنْ لَا إِلَهَ سِوَاهُ

اى كسى كه جز او معبود پرستش‏ شونده ‏اى نيست؛
يَا مَنْ‏ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ

اى كسى كه پاسخ شخص درمانده كه او را مى‏ خواند، مى‏ دهد؛
يَا رَاحِمَ عَبْرَةِ يَعْقُوبَ

اى كسى كه به اشك‏هاى چشم يعقوب پيامبر رحم كرد؛
يَا كَاشِفَ ضُرِّ أَيُّوبَ

اى كسى كه بيمارى و گرفتارى حضرت ايّوب را برطرف فرمود؛
اغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي
مرا ببخش و به من رحم كن،
وَ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ

و مرا بر گروه كافران يارى ده؛
وَ افْتَحْ لِي‏ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ.‏
و برايم پيروزى عنايت فرما، كه تو بهترين پيروزكنندگان هستى.

وَ الْطُفْ بِي يَا رَبِّ
وَ بِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
.
ای پروردگار من؛
به من لطف و مرحمت كن،
و به تمام مردان و زنان مؤمن نيز لطف فرما.
يَا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِينَ
يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
اى صاحب نيروى محكم.
با رحمت و مهربانيت اى مهربان‏ترين مهربانان؛

و تمام ستايش ها اختصاص به خداوند – پروردگار جهانيان – دارد.
و درود خداوند بر سرور و سيّد ما حضرت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم پيامبر خدا و خاندان پاكش نثار باد.
اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی