Making mistakes is an integral part of our existence!
Mistakes cannot be prevented!
We need to know something because of it, as soon as we make a mistake, we realize it and stop the mistake and prevent it from continuing.
In every defective device, there is a mistake!
The default of any human fashion begins with the flaw of jealousy.
So making a mistake is inevitable.
The important thing is to find out soon a mistake.
This is the art of a sound heart that …
اشتباه، حتمیه! فقط زود جلوشو بگیر!
اشتباه کردن، جزء لاینفک وجودی ماست!
ما نمی توانیم از بروز اشتباهات، پیشگیری کنیم!
خواه ناخواه، اشتباه پیش می آید.
ما باید چیزی بدانیم که به سبب آن، بمحض اینکه اشتباه از ما سر میزند، متوجه آن شده و جلوی اشتباه را بگیریم و از ادامه آن ممانعت بعمل بیاوریم.
در هر وسیله معیوبی، خطا و اشتباه وجود دارد!
زندگی هر انسانی، دیفالت مد، با عیب حسادت آغاز می شود و استمرار مییابد.
«إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي»
پس اشتباه کردن، حتمی است.
مهم اینه که زود بفهمیم اشتباه کردهایم و تغییر مسیر بدهیم.
این هنر قلب سلیم است که مکانیسم نورانیاش فعال شده و همینکه اشتباهی از صاحبش سر میزند، فورا او را از این اشتباه آگاه می نماید و این با فرایند قبض نور یعنی ایجاد تاریکی درک می شود.
اکثرا پیش آمده که شخص خطاکار را اینگونه ملامت و سرزنش و نصیحت کرده ایم که: اصلا با خودت فکر نکردی که آخر و عاقبت این کار اشتباهت چقدر زشته و در عین حال چقدر واضحه که نباید انجامش بدی؟ چطور این کارو کردی؟ … واقعیت اینه که وقتی اشتباه داره از انسان سر میزنه، انگاری اصلا مجالی برای فکر کردن و فهمیدن شومی سرانجام این رفتار و افکار اشتباه نیست و این توصیه و نصیحت عملا به درد شخص خاطی نمیخوره که در اشتباهات آینده، یه فرصتی برای فکر کردن به نتیجه کار اشتباهش بده و وقتی خوب فکر کرد و نتیجه اشتباه رو در نظر گرفت اونوقت دست از اشتباهش برداره! تنها راه عملی که بتونی «آنلاین» بدون اینکه مثلا به نتیجه کار اشتباهت واقف بشی، از بدی اون سردربیاری و متوجهش بشی اینه که قلبت تاریکی رو در لحظه اشتباه بفهمه و با این آلارم و هشدار، پی به اشتباهش ببره و این قدرت الهی در نشان دادن علامتی در دنیای درون قلبهاست که کلام «اخم پدرانه» را در هنگام اشتباهش میفهمد و درصدد جبران اشتباهش برمی آید.
هر چقدر تلاش کنیم شخص خاطی را موعظه کنیم که برای پیشگیری از بروز اشتباه، باید به عاقبت کارِت فکر کنی، عملا فایده ای ندارد، چون عیب حسادت شخص را به سمت خواستههایی – که حتی فرض را بر این بگذاریم که نمیداند اشتباه است – سوق می دهد. پس یک قلب آگاه و پویا و سلیم، لازم داریم تا از بروز اشتباه آگاهی پیدا کند و بموقع اطلاع رسانی نماید تا ما جلوی اشتباهمان را بگیریم.
پیشگیری از اشتباه و جرم، بدون غیرفعال کردن عیبی بنام حسد با کمک نور الولایة، اصلا امکان ندارد.
در واژه «فکر» گفتیم که یکی از هزار واژه مترادف «نور» است و از «الفاکورة» یعنی دستگیره درب و پنجره گرفته شده!
اگر اینجوری شخص اشتباهکار و خطاکار رو متوجه کنیم، عملا بهش یاد دادهایم که فکر کردن یعنی «به نور، و قبض و بسطش دقت کردن است» و مثل دستگیرهای که برای باز کردن پنجره از آن استفاده میشود، قبض و بسط نور قلب هم کلامی است که باید با این کلام فکر کنیم. و این همون توصیه آموزش صحیح یادگیری هر زبان جدید است که برای یادگیری مثلا زبان انگلیسی، باید به زبان انگلیسی فکر کنیم و اینجوری اساسا اون زبان رو یاد میگیری. «ترجمه نکن، با زبان اصلی فکر کن!»
اهل بهشت، در دنیا، به زبان نور فکر میکنند! و این خیلی مهمه یعنی خودشون خودسرانه عمل نمیکنند بلکه با تدبیرات نورانی که خدای اونها بهشون تفهیم میکنه، مسیر زندگیشونو تنظیم میکنن و این فکر کردن با زبان اصلی نور، هنر انسانهای دانایی است که بخوبی آموختهاند که برای لذّت بردن، در دنیا زندگی نمیکنند بلکه برای رسیدن به هدفی والا، طبق الگوی دستورات نورانی الهی گام بر میدارند.
لازم نیست که حجم زیادی از مطالب آفلاین در اختیار انسان باشد تا از وقوع جرم و اشتباه بتواند جلوگیری نماید که این کار عملا فایده ای ندارد و در لحظه ارتکاب جرم و جنایت و اشتباه، هیچکدام از اینها به داد انسان نمیرسد و فقط یک چشم بینا و قلب پویا میخواهد که تاریکی و اخم خدا رو بصورت «آنلاین» و در لحظه بروز جرم و ارتکاب هر اشتباهی بببیند و اختیارا دست از خطا و اشتباهش بردارد وگرنه هر چقدر هم که شخص بداند که عاقبت کار اشتباهش چیست، اما وقتی عیب حسادت و نارضایتی و تمنای چیزهایی که متعلق به او نیست، فعال میشه هیچ نیرویی، بجز اخم خدا نمیتونه جلوشو بگیره. و این دیدن و توجه به قبض و بسط نور دنیای درون، یک چیز فوق العاده عجیب و لازم است که بدون آن هیچ انسانی نمیتونه درست زندگی کنه.
داستان ورکشاپ آدم ع برای پسرش شیث ع را اینجا یادآوری می کنیم که همین توصیه مهم را آموزش میدهد.
مقاله: «من برای خودم کافی هستم، اگر …».
مقاله: «تاریکی دروغ!».
در این داستان، آدم ع به پسرش شیث ع، اصلا نمیگه وقتی میخوای اشتباه کنی به آخر و عاقبت کار فکر کن تا متوجه اشتباهت بشی و دست از اشتباهت برداری، چون اون لحظه اصلا فرصت این کارا نیست. فقط اون لحظه به آلارم قلبت توجه کن که : «إذا نَفَرَت قُلوبُكُم مِن شَيءٍ فَاجتَنِبوهُ» اشاره میکنه که یک قلب گوشبهزنگ برای متوجه شدن اشتباه لازمه و توجه و ترتیب اثر دادن به این آلارمهاست که میتونی از راه اشتباهی که در پیش گرفتی برگردی و مسیرتو عوض کنی!
امام علی عليه السلام:
من أجهَدَ نَفسَهُ في إصلاحِها سَعِدَ.
هركس خود را در راه اصلاح نفس خویش، در رنج افكند،
به سعادت دست پیدا خواهد کرد.
ما مِن آدَمِيٍّ إلّا و لَهُ ذُنوبٌ و خَطايا يَقتَرِفُها!
هيچ انسانى نيست، مگر اينكه گناهان و لغزشهايى را مرتكب شده است!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
أنَسٌ:
قيلَ: يا رَسولَ اللَّهِ، الرَّجُلُ يَكونُ حَسَنَ العَقلِ كَثيرَ الذُّنوبِ؟
قالَ:
ما مِن آدَمِيٍّ إلّا و لَهُ ذُنوبٌ و خَطايا يَقتَرِفُها،
فَمَن كانَت سَجِيَّتُهُ العَقلَ و غَريزَتُهُ اليَقينَ لَم تَضُرُّهُ ذُنوبُهُ.
قيلَ:
كَيفَ ذلِكَ يا رَسولَ اللَّهِ؟
قالَ:
لِأَنَّهُ كُلَّما أخطَأَ لَم يَلبَث أن تَدارَكَ ذلِكَ بِتَوبَةٍ و نَدامَةٍ عَلى ما كانَ مِنهُ،
فَيَمحو ذُنوبَهُ، و يَبقى لَهُ فَضلٌ يَدخُلُ بِهِ الجَنَّةَ.
انس میگوید:
سؤال شد:
«اى رسول خدا ممكن است مردى از خردى نيكو برخوردار باشد و گناهان بسيار داشته باشد؟».
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«هيچ انسانى نيست، مگر اينكه گناهان و لغزشهايى را مرتكب شده است.
«اشتباه حتمیه!»
پس هر كس سرشتش خردمندى و نهادش يقين باشد، گناهانْ بدو آسيبى نرساند».
گفته شد:
«اى رسول خدا! چگونه است اين؟».
فرمود:
«زيرا [خردمند] هرگاه مرتكب لغزشى گردد، آن را با توبه و پشيمانى جبران كند
و از اين رو، گناهانش پاك گردد و تنها خوبىها باقى مىماند كه با آن وارد بهشت گردد».
قَالَ النَّبِيِّ ص:
أَنَّ مُوسَى سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ يَجْمَعَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَبِيهِ آدَمَ حَيْثُ عَرَجَ إِلَى السَّمَاءِ فِي أَمْرِ الصَّلَاةِ فَفَعَلَ
فَقَالَ لَهُ مُوسَى يَا آدَمُ أَنْتَ الَّذِي خَلَقَكَ اللَّهُ بِيَدِهِ وَ نَفَخَ فِيكَ مِنْ رُوحِهِ وَ أَسْجَدَ لَكَ مَلَائِكَتَهُ وَ أَبَاحَ لَكَ جَنَّتَهُ وَ أَسْكَنَكَ جِوَارَهُ وَ كَلَّمَكَ قُبُلًا ثُمَّ نَهَاكَ عَنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ فَلَمْ تَصْبِرْ عَنْهَا حَتَّى أُهْبِطْتَ إِلَى الْأَرْضِ بِسَبَبِهَا فَلَمْ تَسْتَطِعْ أَنْ تَضْبِطَ نَفْسَكَ عَنْهَا حَتَّى أَغْرَاكَ إِبْلِيسُ فَأَطَعْتَهُ
فَأَنْتَ الَّذِي أَخْرَجْتَنَا مِنَ الْجَنَّةِ بِمَعْصِيَتِكَ
فَقَالَ لَهُ آدَمُ ارْفُقْ بِأَبِيكَ أَيْ بُنَيَّ فِيمَا لَقِيَ فِي أَمْرِ هَذِهِ الشَّجَرَةِ يَا بُنَيَّ إِنَّ عَدُوِّي أَتَانِي مِنْ وَجْهِ الْمَكْرِ وَ الْخَدِيعَةِ فَحَلَفَ لِي بِاللَّهِ أَنَّهُ فِي مَشُورَتِهِ عَلَيَّ إِنَّهُ لَمِنَ النَّاصِحِينَ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قَالَ لِي مُنْتَصِحاً إِنِّي لِشَأْنِكَ يَا آدَمُ لَمَغْمُومٌ
قُلْتُ وَ كَيْفَ
قَالَ قَدْ كُنْتُ أَنِسْتُ بِكَ وَ بِقُرْبِكَ مِنِّي وَ أَنْتَ تَخْرُجُ مِمَّا أَنْتَ فِيهِ إِلَى مَا سَتَكْرَهُهُ
فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا الْحِيلَةُ
فَقَالَ إِنَّ الْحِيلَةَ هُوَ ذَا هُوَ مَعَكَ أَ فَلَا أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى
فَكُلَا مِنْهَا أَنْتَ وَ زَوْجُكَ فَتَصِيرَا مَعِي فِي الْجَنَّةِ أَبَداً مِنَ الْخَالِدِينَ
وَ حَلَفَ لِي بِاللَّهِ كَاذِباً إِنَّهُ لَمِنَ النَّاصِحِينَ
وَ لَمْ أَظُنَّ يَا مُوسَى أَنَّ أَحَداً يَحْلِفُ بِاللَّهِ كَاذِباً فَوَثِقْتُ بِيَمِينِهِ
فَهَذَا عُذْرِي
فَأَخْبِرْنِي يَا بُنَيَّ هَلْ تَجِدُ فِيمَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ أَنَّ خَطِيئَتِي كَائِنَةٌ مِنْ قَبْلِ أَنْ أُخْلَقَ
قَالَ لَهُ مُوسَى بِدَهْرٍ طَوِيلٍ
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَحَجَّ آدَمُ مُوسَى
قَالَ ذَلِكَ ثَلَاثاً.
ملاقات موسی ع با آدم ع!
موسی ع از خداوند درخواست می کند که یک قرار ملاقات با پدرش آدم ع داشته باشد.
درخواست موسی ع پذیرفته می شود و این ملاقات، در عالم ملکوت شکل میگیرد.
موسی ع از پدر گله میکند که ای پدر این اشتباه تو بود که همه ماها از بهشت رانده شدیم! «فَأَنْتَ الَّذِي أَخْرَجْتَنَا مِنَ الْجَنَّةِ بِمَعْصِيَتِكَ».
آدم ع بعد از اینکه داستان را برای پسر توضیح میدهد، میگوید این داستان برای این بوقوع پیوست که همه فرزندانم یاد بگیرند که بخاطر داشتن عیب حسادت، اشتباه کردن امری حتمی است. مهم این است که چه کسی متوجه اشتباهش میشود و چگونه متوجه این اشتباهش میشود و برای جبران اشتباهش چه راه حلی را در پیش میگیرد.
واژه «رفق» در این حدیث زیبا «فَقَالَ لَهُ آدَمُ ارْفُقْ بِأَبِيكَ» به ما می آموزد که شکستن دست حتمی است و باید با چنگ زدن به معنای واژه رفق، و صاحب اسم رفق، فرصت جبران اشتباه داده شود.
اینجوری پدر، با آموزش راه جبران اشتباه به کمک نور هدایت، با پسر اتمام حجت میکند! «فَحَجَّ آدَمُ مُوسَى».
در این حدیث زیبا و مهم و خواندنی میبینیم که: اشتباه حتمیه! از هر جای اشتباه که متوجه شدی باید سریع جلوی اشتباه رو بگیری و برگردی. متوجه شدن اشتباه، با شنیدن کلام خدا ممکن خواهد شد. حتما خداوند با بندهای که میخواد اشتباه بکنه، قبل از اینکه افکار اشتباه او کار دستش بده، باهاش اتمام حجت میکنه و باهاش حرف میزنه و بهش میفهمونه این کارِت اشتباهه. خداوند بدون اتمام حجت با کلام نور و ظلمتی که قلب، قبل از ارتکاب جرم، متوجه اون میشه، هرگز بندهای را عقوبت نمیکنه. عقوبت زمانی است که شخص عیب حسدش فعال شده و تصمیم اشتباه در سر می پروراند و در شرف اقدام است و قبل از اینکه با عمل به این اقدام مجرمانه، مستحق عذاب شود خداوند با او وارد مذاکره شده و به او اشتباهش را متذکر می شود و این همان قبض نور و تاریکی است که آدم ع هم وقتی داره میره به سمت شجره منهیه، متوجه اون میشه، اما بهش بیتوجهی میکنه.
نمیشه خداوند با کسی، قبل از ارتکاب جرم، اتمام حجت ننماید و بعد از ارتکاب جرم، او را مقصّر بداند و عقوبت نماید.
این کلامی که مجرم قبل از ارتکاب جرم با آن زبان، متوجه امر و نهی خدای خویش می شود، عنوان مهمی است که یادگیریاش بر همگان واجب است یعنی فهم نور و ظلمت دنیای قلب. یعنی فعال شدن مکانیسم نورانی قلب، یعنی داشتن قلب پویا.
اشتباه حتمیه! فقط نباید زیاد کِشِش بِدی!
امام صادق عليه السلام:
المؤمنُ يَحقِدُ مادامَ في مَجلسِهِ، فإذا قامَ ذهبَ عنهُ الحِقدُ.
كينه مؤمن تا زمانى است كه نشسته است، همين كه برخاست كينه نيز از دل او مىرود.
«حقد» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است. «المؤمنُ يَحقِدُ» یعنی مومن هم اشتباه میکنه و حسادت میکنه و راضی به تقدیرات نمیشه و نسبت به کسی که خیال میکنه وجود او مزاحم رسیدنش به خواستهها و تمنّاهاشه، جبهه میگیره اما چون متوجه اخم فرشته نگهبان میشه یعنی تاریکی و قبض قلبیشو زود میفهمه، فورا استغفار میکنه و توبه میکنه و هر چی تو ذهنش گذشته رو میریزه دور و بهشون ترتیب اثر نمیده و دنبال انتقامجویی از کسی که نسبت بهش این حس بد رو پیدا کرده نمیره! خلاصه زیاد کِشِش نمیده! زود متوجه اشتباهش که همانا نارضایتی نسبت به تقدیرات خداست (یعنی حسادت) میشه و میفهمه این کینه بدل گرفتنها کار بدیه، چون نورانیت قلبشو ازش سلب میکنه. پس مومن هم میره اشتباه کنه، اما فورا متوجه مسیر اشتباهش میشه و برمیگرده و مهم اینه زبانی رو بلد باشی که زود بفهمی داری اشتباه میکنی.
«یک زبان دیگه – یک دنیای دیگه».
اخم خدا معنیش این نیست که دیگه برای همیشه ازت بدم میاد!
معنیش اینه که داری اشتباه میکنی! برگرد!
دوستت دارم، که دارم بهت میگم داری اشتباه میکنی، برگرد.
اگه دوستت نداشتم مانع اشتباهاتت نمیشدم.
پدر، کارش همینه که نذاره اشتباه کنی!
اینو واژه زیبای «ابو» به ما یاد میده! «أَبَوْتُ المأووفَ»
وَ كَيْفَ يُحَاسِبُ الرَّجُلُ نَفْسَهُ؟!
کتاب ارزشمند «محاسبه نفس» جناب سید بن طاووس رضوان الله تعالی علیه را حتما مطالعه کنیم.
کتاب اینگونه آغاز میشود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
خداى بزرگ را سپاس كه مرا با نعمت وجود آغاز فرمود و در پشت پدران و رحم مادران پرورشم داد و به وسيله شناختش شرافت بخشيدن و بزرگ داشتن را به من الهام كرد و براى عبادتش خشنود و دلشادم ساخت و از راه ندامت به طريق سلامت هدايتم فرمود و به روز قيامت دلگرمم كرد و آگاهم نمود كه در دنيا پيروزى در كرامت و بزرگوارى است نه در استيلاء و قدرتطلبى.
عارفم ساخت كه با من فرشتگانى است كه نگهبان و نويسندگان اعمال منند. و فرمانم داد به محاسبه گفتار و كردارم تا از روز جزا پروا كنم و شهادت دهم كه جز اللَّه خدايى نيست شهادتى كه به من شرف يقين بخشيده و مرا به اسرار اجداد طاهرينم آگاه كرده است.
و نيز شهادت دهم كه محمد سيد رسولان و خاتم پيامبران است.
همو كه همه پيغمبران خداى اولين و آخرين شهادت دادهاند به آنچه كه در ذات و صفات و معجزات و آيات روشنش در زمان حيات و وفات كمال يافته و بر زبان و قرآنش از راهنمايى و هدايت و اسرار و مقاصدش مكشوف گشته است.
و شهادت دهم كه خداوند براى امتش نگهبانان و حافظان اسرار و راهنمايانى انوار زداينده جهل و گمراهى قرار داد تا حجّت را بر خلق و دلالت و هدايت را بر امت تمام كند تا جاى عذر و بهانه مخالفان را در قيامت باقى نگذارد.
اوست كه خوبىها و سليقهها را گوناگون آفريد و اوست كه منازعات مردم را در شريعت و دين و آئين خويش مىداند. اما بعد: …
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِأَكْيَسِ الْكَيِّسِينَ وَ أَحْمَقِ الْحُمَقَاءِ ؟
شما را به زيركترين زيركها و نادانترين نادانها آگاه كنم،
أَكْيَسُ الْكَيِّسِينَ مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ (یعنی حواسش به قبض و بسط قلبش باشه) وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ
زرنگتر از همه كسى است كه خود به حساب خويشتن برسد و براى بعد از مرگ كار كند.
وَ أَحْمَقُ الْحُمَقَاءِ مَنِ اتَّبَعَ نَفْسُهُ هَوَاهُ وَ تَمَنَّى عَلَى اللَّهِ الْأَمَانِيَّ.
نادانترين نادانها هم آن كسى است كه از هواى نفس خود پيروى كند و آرزوهاى دور و دراز داشته باشد.
[قبض و بسط – محاسبه نفس] :
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
مَنْ سَاءَتْهُ سَيِّئَتُهُ وَ سَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ.
هر كه كار بدش او را ناراحت كند و از كار خوبش خوشحال گردد، همو مؤمن است.
این دو عبارت زیبا برای توصیف قلب سلیم اهل یقین است:
«مَنْ سَاءَتْهُ سَيِّئَتُهُ … فَهُوَ مُؤْمِنٌ»
«مَنْ … سَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ»
وقتی قبض و بسط قلبی خودتو می فهمی در واقع کلام نورانی خدا رو با قلبت می فهمی، متوجه این خوشحالی و ناراحتی دنیای درون خودت میشی.
اهل یقین از قبض قلبی خودش میفهمه اشتباه کرده لذا عذر خواهی میکنه «وَ إِذَا أَسَاءُوا اسْتَغْفَرُوا».
امام باقر علیه السلام:
أَنَّهُ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ خِيَارِ الْعِبَادِ فَقَالَ الَّذِينَ إِذَا أَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا وَ إِذَا أَسَاءُوا اسْتَغْفَرُوا.
امام رضا عليه السلام:
المؤمنُ الّذي إذا أحْسَنَ اسْتَبْشَرَ، وإذا أساءَ اسْتَغْفَرَ.
مؤمن كسى است كه چون كار نيك انجام دهد، شادمان شود و هرگاه بدى كند، آمرزش بطلبد.
علی علیه السلام:
لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ كُلَّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ خَيْراً حَمِدَ اللَّهَ وَ اسْتَزَادَهُ وَ إِنْ عَمِلَ سُوءاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ.
«اللَّهُمَ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَعْصِمَنِي بِوَلَايَتِكَ عَنْ مَعْصِيَتِكَ»
با این دعا اظهار می داریم که باور داریم راه پیشگیری از وقوع جرم، درک کلام نورانی خداست!
[عصم – ولی – 1000 – نور]
[عصی – 1000 – حسد]
أَنَّ اَلْقُلُوبَ تَزِيغُ – رَبَّنٰا لاٰ تُزِغْ قُلُوبَنٰا
اشتباه حتمیه و قلب، دستخوش انحراف میشه!
پس چه باید کرد؟
امام کاظم علیه السلام:
يَا هِشَامُ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ حَكَى عَنْ قَوْمٍ صَالِحِينَ أَنَّهُمْ قَالُوا
رَبَّنٰا لاٰ تُزِغْ قُلُوبَنٰا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنٰا وَ هَبْ لَنٰا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ اَلْوَهّٰابُ
حِينَ عَلِمُوا أَنَّ اَلْقُلُوبَ تَزِيغُ وَ تَعُودُ إِلَى عَمَاهَا وَ رَدَاهَا
إِنَّهُ لَمْ يَخَفِ اَللَّهَ مَنْ لَمْ يَعْقِلْ عَنِ اَللَّهِ وَ مَنْ لَمْ يَعْقِلْ عَنِ اَللَّهِ لَمْ يُعْقَدْ قَلْبُهُ عَلَى مَعْرِفَةٍ ثَابِتَةٍ يُبْصِرُهَا وَ يَجِدُ حَقِيقَتَهَا فِي قَلْبِهِ وَ لاَ يَكُونُ أَحَدٌ كَذَلِكَ إِلاَّ مَنْ كَانَ قَوْلُهُ لِفِعْلِهِ مُصَدِّقاً وَ سِرُّهُ لِعَلاَنِيَتِهِ مُوَافِقاً
لِأَنَّ اَللَّهَ لَمْ يَدُلَّ عَلَى اَلْبَاطِنِ اَلْخَفِيِّ مِنَ اَلْعَقْلِ إِلاَّ بِظَاهِرٍ مِنْهُ وَ نَاطِقٍ عَنْهُ.
اى هشام! به راستى خداوند جليل و عزيز از مردمى درستپيشه حكايت كرد كه آنان گفتند:
«پروردگارا، پس از آن كه ما را هدايت كردى دلهايمان را دست خوش انحراف مگردان و از جانب خود، رحمتى بر ما ارزانى دار كه تو خود بخشايشگرى».
اين سخن، آن هنگام بود كه فهميدند دلها منحرف مىشوند و به كورى و تباهى خود بازمىگردند.
به راستى هر كه از خدا خرد نيابد از او بيمناك نباشد و هر كه از خدا خرد نيابد دلش بر معرفتى پايدار كه بينايش سازد و حقيقتش را در دلش دريابد پايبند نشود و هيچ كس اين چنين نخواهد شد جز آن كس كه سخنش كردارش را تأييد كند و نهانش با عيانش يكسان باشد؛ چرا كه خداوند بر باطن نهان خرد گواهى قرار نداده جز با ظاهر و سخن گفتن از آن.
+ «هجع»
إِنَّ الْمُتَّقِينَ … كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ!
[سورة الذاريات (۵۱): الآيات ۱۵ الى ۲۳]
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (۱۵)
پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند.
آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ (۱۶)
آنچه را پروردگارشان عطا فرموده مىگيرند، زيرا كه آنها پيش از اين نيكوكار بودند.
كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ (۱۷)
و از شب اندكى را مىغنودند.
وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ (۱۸)
و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش مىكردند.
وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (۱۹)
و در اموالشان براى سائل و محروم حقّى [معيّن] بود.
وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ (۲۰)
و روى زمين براى اهل يقين نشانههايى [متقاعدكننده] است،
وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ (۲۱)
و در خود شما ؛ پس مگر نمىبينيد؟
وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ (۲۲)
و روزى شما و آنچه وعده داده شدهايد در آسمان است.
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ (۲۳)
پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين، كه واقعاً او حقّ است همان گونه كه خود شما سخن مىگوييد.