Luminous Smile!
«بسم» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«ابتسم السحاب عن البرق: انكلّ عنه»
+ «کلل»
درخشیدن نور!
ابر، هنگام رعد و برق، که میدرخشد، انگاری لبخند میزند!
«تبسّم نورانی!»
التبسّم، النّور الولایة!
«لبخند نورانی! نور تبسّم!»
«لبخند» نام زیبای صاحبان نور است «مُتَبَسِّمٌ»!
«الْعَارِفُ وَجْهُهُ مُسْتَبْشِرٌ مُتَبَسِّمٌ»
+ «نور – شکوفه»
لبخند آذرخش!
تصاویری دیدنی از وقوع رعد و برق در بالای ابرها را مشاهده می کنید.
انگاری این ابر داره تبسّم میکنه!
فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها
مورچۀ دانا چی میگه که لبخند بر لبهای سلیمان ع مینشیند،
و شکر این نعمت را به خدا عرضه میدارد؟
+ «لا تقربا هذه الشجرة»
[سورة النمل (۲۷): الآيات ۱۵ الى ۱۹]
وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَ سُلَيْمانَ عِلْماً
وَ قالا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنا عَلى كَثِيرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِينَ (۱۵)
و به راستى به داوود و سليمان دانشى عطا كرديم،
و آن دو گفتند:
«ستايش خدايى را كه ما را بر بسيارى از بندگانِ باايمانش برترى داده است.»
وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ
وَ قالَ يا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتِينا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ
إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ (۱۶)
و سليمان از داوود ميراث يافت و گفت:
«اى مردم، ما زبان پرندگان را تعليم يافتهايم و از هر چيزى به ما داده شده است.
راستى كه اين همان امتياز آشكار است.»
وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ (۱۷)
و براى سليمان سپاهيانش از جنّ و انس و پرندگان جمعآورى شدند و [براى رژه] دسته دسته گرديدند.
حَتَّى إِذا أَتَوْا عَلى وادِ النَّمْلِ
قالَتْ نَمْلَةٌ
يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (۱۸)
تا آنگاه كه به وادى مورچگان رسيدند.
مورچهاى [به زبان خويش] گفت:
«اى مورچگان، به خانههايتان داخل شويد، + «لا تقربا هذه الشجرة»مبادا سليمان و سپاهيانش -نديده و ندانسته- شما را پايمال كنند.»
+ «قَالَ الرِّضَا ع:
… قالَ سُلَيْمانُ ع فَلِمَ حَذَّرْتِهِمْ ظُلْمِي
فَقُلْتِ
يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ
قالَتِ النَّمْلَةُ
خَشِيتُ أَنْ يَنْظُرُوا إِلَى زِينَتِكَ فَيَفْتَتِنُوا بِهَا فَيَبْعُدُونَ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ تَعالى …»
فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها
وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ
وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ
وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ (۱۹)
[سليمان] از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت:
«پروردگارا، در دلم افكن تا نعمتى را كه به من و پدر و مادرم ارزانى داشتهاى سپاس بگزارم،
و به كار شايستهاى كه آن را مىپسندى بپردازم،
و مرا به رحمت خويش در ميان بندگان شايستهات داخل كن.»