Nasr Allah! The Rain of Divine Victory; The Light of the Teacher’s Knowledge upon the Soil of Hearts
Nasr Allah is not merely a word of victory; it is the descent of divine light.
In the Qur’an, Nasr is described in terms of rain: “nasara al-ghaythu al-ard”—when the rain revives the barren earth. Likewise, Nasr Allah is the heavenly shower of knowledge and guidance that revives the dry and dusty hearts of believers.
This divine rain comes through the heavenly teacher—the Prophet, the Imams, and the righteous guides—whose light washes away the dust of envy, doubt, and despair. It is more than external help; it is the inner illumination that strengthens faith and steadies the steps of the believer:
“Until Our victory came to them” (6:34).
“Indeed, it is a duty upon Us to help the believers” (30:47).
“When the help of Allah and the victory arrives” (110:1).
Nasr Allah means the union of the heart with divine light:
A heart surrendered to God and His chosen ones.
An action that follows the commands of light.
A readiness to stand as a helper of truth at all times.
Ultimately, the final manifestation of Nasr Allah is in the awaited Imam al-Mahdi (may Allah hasten his reappearance), the promised rain that will cleanse the whole earth and bring the world to its true flourishing.
Nasr Allah, then, is the eternal rain of mercy—
The light of divine knowledge pouring upon the soil of our hearts,
reviving them, greening them,
and preparing them to bear the fruits of truth and goodness. 🌧✨
«نصر» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«نَصَرَ الغيثُ الأرضَ: باران زمين را پر بركت نمود.»
«النُّصْرةُ: المَطْرةُ التّامّة، باران كافى و بسيار.»
«أرضٌ منصورةٌ»
«نُصِرَتِ الأَرضُ: وُلِيَتِ الأرضُ: بر روى زمين باران آمد.»
«وَ أَمَّا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ فَلِلنَّجَاةِ مِنَ السَّلَاطِينِ وَ مِنْ مَفْسَدَةِ الشَّيَاطِينِ»
«وَ الْمَنْصُورُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ»
«وَ أُخْرى تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ»
«و [رحمتى] ديگر كه آن را دوست داريد:
يارى و پيروزى نزديكى از جانب خداست.
و مؤمنان را [بدان] بشارت ده.»
«اللَّهُمَّ فَكُنْ أَنْتَ لَهُ وَلِيّاً وَ نَاصِراً»
«اللَّهُمَّ … ارْزُقْنِي نَصْرَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ثَبِّتْنِي عَلَى أَمْرِهِمْ»
«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ
وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ
قَالَ يَا عَبْدَ اللَّهِ بْنَ سَلَامٍ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ نَاصِرُكُمُ اللَّهُ عَلَى الْيَهُودِ الْقَاصِدِينَ بِالسُّوءِ لَكَ وَ رَسُولُهُ
إِنَّمَا وَلِيُّكَ وَ نَاصِرُكَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ صِفَتُهُمْ أَنَّهُمْ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»
+ «نور هدایت!»
+ «نور روشنگر!»
مثال زیبای فانوس دریایی!
نورِ یاریرسان!
یاورِ نورانی!
+ «با نور همکاری کنید!»
«فَقَلْبِي لَكُمْ مُسَلِّمٌ وَ أَمْرِي لَكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ»
«پس دلم تسليم شما است و امر و كارم تابع شما بوده، و نصرت و يارى من آماده براى شما است.»
«همکاری با نور، یعنی اینکه قلب، تسلیم و متبع اوامر نورانی باشد!»
«السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّيْطَانِ، وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ»
«درود بر تو يارى دهندهاى كه ما را بر مغلوب ساختن شيطان يارى كرد،
و مصاحب و يارى كه راههاى نيكى را آسان نمود.»
نَصْرُ اللَّه
از نظر لغوی:
«نصر» در اصل یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«نَصَرَ الغيثُ الأرضَ»؛ یعنی باران زمین را پر برکت ساخت.
«النُّصْرَةُ»؛ یعنی بارانی بسیار و کامل.
«أرضٌ منصورة»؛ زمینی که باران بر آن باریده است.
«نُصِرَتِ الأَرضُ»؛ یعنی زمین به باران زنده شد.
پس «نصر» در ریشهی لغوی خود، به بارانی اشاره دارد که زمین خشک را زنده میکند و غبار از چهرهی خاک میشوید.
در معنای قرآنی:
«نَصْرُ اللَّه» یعنی نور خدا؛ یعنی علمی که از جانب او میرسد. این علم، همان علم آنلاین الهی است که از طریق معلم ربانی در ملک و ملکوت جاری میشود. نصرت، بارانی است که بر دل شاگرد میبارد؛ دلی که در معرض گرد و خاک حسد، غم و تهمتها قرار گرفته است.
وقتی این بارانِ نصرت فرود میآید، قلب شاگرد از آلودگیها شسته میشود و دوباره سرسبزی و طراوت مییابد. همانطور که زمینِ خشک با باران زنده میشود، قلب انسان هم با نورِ نصرت الهی جان تازه میگیرد.
نتیجه:
نصر الله یعنی ظهور نور علم در دلها،
یعنی پاکسازی قلب از تیرگی حسد،
یعنی بارانی که خدا از آسمان رحمت خود میفرستد تا مؤمنان را زنده و شاداب کند.
نَصْرُ اللَّه؛ باران نور بر دلها
قرآن کریم، «نصر» را نه فقط به معنای یاری ظاهری، بلکه به معنای نزول نورانی ربانی معرفی میکند؛ نوری که اهل ایمان را زنده و اهل حسد را رسوا میسازد.
🔹 در سوره انعام میخوانیم:
«وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتّى أَتاهُمْ نَصْرُنا» (انعام/۳۴)
پیامبران، بر آزارها و تهمتها صبر کردند تا آنکه باران نصرت الهی رسید. این نصرت همان بارش نور بر قلبهایشان بود که آنها را از بنبستها بیرون آورد.
🔹 و باز میفرماید:
«وَ كانَ حقّاً عَلَينا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ» (روم/۴۷)
یاری مؤمنان، حقی است که خداوند بر خودش واجب کرده است. یعنی هر کس در مدار نور قرار گیرد، مشمول این باران رحمت خواهد شد.
🔹 و سرانجام در آخرین وعدۀ عمومی:
«إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» (نصر/۱)
وقتی نصر الهی میآید، درهای فتح گشوده میشود؛ نه فقط فتح سرزمینها، بلکه فتح دلها.
پس، «نصر الله» همان بارش علم ربانی است که از طریق معلم نورانی به شاگرد میرسد.
برای اهل ایمان: جانبخش، زندهکننده و آرامشبخش.
برای اهل حسد: جداساز، رسواکننده و نابودکننده.
این همان حقیقتی است که بارها در قرآن تکرار شده است:
نصر الهی یعنی نزول نور، همان بارانِ رحمت که زمینِ دلها را زنده میسازد.
معنای «نصر» با ولایت خاصۀ امام سجاد علیهالسلام پیوند خوره است:
ولایت خاصه؛ نصر الله در قلبها
نصرت الهی، تنها یک «یاری ظاهری» نیست، بلکه جلوۀ خاص نور خدا در قلبهای مؤمنان است؛ و این حقیقت در ولایت خاصهی امامان علیهمالسلام به اوج خود میرسد.
در روایت آمده است:
«وَ أَمَّا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ فَلِلنَّجَاةِ مِنَ السَّلَاطِينِ وَ مِنْ مَفْسَدَةِ الشَّيَاطِينِ»
امام سجاد علیهالسلام برای نجات دلها از سلطۀ حاکمان ظالم و فساد شیاطین است.
و در ادامه:
«وَ الْمَنْصُورُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ»
او همان منصور است؛ یعنی آنکه نصرت الهی در وجودش تجلی یافته و به واسطۀ او، دلهای مؤمنان نیز منصور میشوند.
ولایت امام سجاد علیهالسلام همان نصر الله است؛
چرا که با او، قلب به فهم علم قبض و بسط نور میرسد. قلبِ شاگرد، با نور علم آنلاین، شستوشو میشود و به بارانی از رحمت ربانی طراوت مییابد. این همان نصرتی است که نهتنها نجات میدهد، بلکه مسیر را نیز روشن میسازد.
پس هرگاه از «نصر الله» سخن میگوییم، باید آن را در پرتو ولایت امام معصوم معنا کنیم؛ چرا که نصرت حقیقی جز در سایۀ نور ولایت تحقق نمییابد.
نصر؛ همان ولایت و فتح نزدیک
قرآن کریم به مؤمنان بشارت داده است:
«وَ أُخْرى تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» (صف/۱۳)
رحمتی دیگر که دوستش دارید: یاری و پیروزی نزدیکی از جانب خداست، پس به مؤمنان بشارت بده.
این بشارت، همان وعدهی نصر الهی است؛ نوری که قلبهای مؤمنان را روشن میکند و آنان را به فتح نزدیک میرساند.
اهل دعا هم این حقیقت را با زبان قلب طلب کردهاند:
«اللَّهُمَّ فَكُنْ أَنْتَ لَهُ وَلِيّاً وَ نَاصِراً»؛ خدایا تو ولیّ و یاور ما باش.
«اللَّهُمَّ … ارْزُقْنِي نَصْرَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ثَبِّتْنِي عَلَى أَمْرِهِمْ»؛
خدایا نصرت آل محمد را روزی من گردان و مرا بر راه ایشان استوار بدار.
این یعنی نصرت حقیقی، همان پیوند با ولایت الهی در وجود رسول و اهلبیت علیهمالسلام است.
چنانکه در قرآن آمده است:
«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ * وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» (مائده/۵۵-۵۶)
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله در توضیح این آیه فرمودند:
«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ نَاصِرُكُمُ اللَّهُ عَلَى الْيَهُودِ الْقَاصِدِينَ بِالسُّوءِ لَكَ وَ رَسُولُهُ…»
یعنی تنها ولیّ و ناصر حقیقی شما، خدا و رسول او و مؤمنانی هستند که در حال رکوع زکات میدهند.
پس «نصر الله» در قرآن و دعاها، چیزی جز ولایت الهی در وجود اهلبیت علیهمالسلام نیست.
این ولایت، همان باران نصرت است که:
دلها را از غبار حسد و سلطۀ شیاطین میشوید،
مؤمنان را به فتح نزدیک میرساند،
و آنها را در حزبالله قرار میدهد؛ همان حزبی که قرآن فرمود: «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ».
دلنوشته 🌧✨
«نصر» برای من فقط یک کلمه نیست؛
نصر، باران است… بارانی که از آسمان رحمت خدا میبارد.
باران علم معلمی که خدا فرستاده،
تا خاک خشک دلِ من را زنده کند.
من شاگردم…
گاهی در طوفان حسدها و تهمتها،
گم میشوم، خسته میشوم، دلم گرد و غبار میگیرد.
اما درست همانجا که ناامید میشوم،
صدای آیه در گوشم میپیچد:
«حَتّى أَتاهُم نَصْرُنا» 🌿
آری… نصرت خدا، یعنی لبخند معلمی که از جنس نور است،
یعنی کلماتی که بر جان مینشیند و غبارها را میشوید،
یعنی بارانی که بیصدا میبارد
و قلب را نرم و سبز میکند.
من این باران را دوست دارم…
چون هر قطرهاش نوری است که به دلم میگوید:
«تو تنها نیستی…
خدا ولیّ توست،
و او هرگز تو را بینصیر نمیگذارد.»
«إِذا جاءَ نصرُ اللَّهِ وَ الفَتح»
این همان وعدۀ عاشقانهای است که به دل مینشیند؛
وقتی باران نصرت بر من میبارد،
دیگر چیزی جز نور نمیبینم.
نور یاریرسان؛ یاور نورانی
نصرت الهی یعنی همکاری با نور.
وقتی خدا از ما میخواهد در کنار معلم نورانی بایستیم، یعنی قلب را به تسلیم و تبعیت دعوت میکند.
در زیارتنامهها میخوانیم:
«فَقَلْبِي لَكُمْ مُسَلِّمٌ وَ أَمْرِي لَكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ»
«پس دلم تسلیم شماست، کارم تابع شماست، و یاری و نصرت من آماده برای شماست.»
این تعبیر، حقیقت «همکاری با نور» را نشان میدهد:
یعنی قلب، تسلیم نور شود؛
یعنی عمل، در مسیر امر نورانی قرار گیرد؛
و یعنی نصرت، برای اهل نور مهیا باشد.
پس نصرت واقعی فقط «یاریکردن» نیست،
بلکه یعنی هماهنگ شدن با نوری که از آسمان ولایت میتابد.
همکاری با نور، یعنی زندگیات را طوری بسازی که دل و عملت، همنوا با معلم نورانی شود؛
و این همان نصرتی است که خدا از ما میخواهد.
نصرت قلبی، نه صرفاً ظاهری
بسیاری نصرت را تنها به شکل یاریِ بیرونی میبینند؛ مثل حمایت در جنگ یا کمک در سختیها. اما قرآن و روایات نشان میدهند که اصل نصرت، نصرت قلبی است.
وقتی در زیارت عرضه میکنیم:
«فَقَلْبِي لَكُمْ مُسَلِّمٌ وَ أَمْرِي لَكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ»
این یعنی نخستین گام نصرت، در دل است:
قلب باید تسلیم نور باشد؛
عمل باید مطیع امر نورانی شود؛
و آمادگی برای یاری، باید همیشه حاضر در جان شاگرد باشد.
نصرت ظاهری بدون نصرت قلبی، پوچ و فریبنده است.
اهل ادعا بسیارند؛ اما آنکه قلبش تسلیم است، در میدان امتحان هم ثابتقدم میماند.
پس «نصر الله» یعنی همین:
نور خدا قلب مؤمن را میشوید،
او را از وسوسههای حسد جدا میکند،
و آمادهاش میسازد که نه فقط با زبان، بلکه با جان و دل، یاور معلم ربانی باشد.
نصرت؛ یاری خدا برای غلبه بر شیطان و گشودن راههای احسان
در زیارات نورانی اهلبیت علیهمالسلام میخوانیم:
«السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّيْطَانِ، وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ»
«سلام بر تو، ای یاوری که ما را بر مغلوب ساختن شیطان یاری کرد،
و همراهی که راههای نیکی را آسان نمود.»
این تعبیر، حقیقت نصرت را آشکار میکند:
نصرت، یاری درونی است که انسان را بر دشمن اصلیاش ــ شیطان ــ پیروز میسازد.
نصرت، همراهی نورانی است که مسیر احسان را هموار میکند و قدمها را به سوی خیر آسان میگرداند.
پس هر شاگردی که زیر باران نصرت الهی قرار میگیرد،
نه تنها قلبش از غبار حسد و وسوسه شیاطین شسته میشود،
بلکه در عمل نیز راه خیر برایش روشن و سبک میگردد.
این همان نصرتی است که خدا در قرآن وعده داد:
«وَ كانَ حَقّاً عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ»؛
یاری مؤمنان، حقی است که خدا بر خودش نوشته است.
دلنوشته ✨🌧
خدایا…
من تنهایم در برابر وسوسههای پنهان شیطان.
گاهی دل خستهام میلرزد و پاهایم سست میشود.
اما میدانم که تو وعده دادی:
«وَ كانَ حَقّاً عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ» 🌿
پس قلبم را در باران نصرتت بشوی،
چنانکه زمین خشک را با باران زنده میکنی.
مرا در صف یاورانی قرار بده که نهتنها خود بر شیطان پیروز میشوند،
که دیگران را نیز در این پیروزی کمک میکنند.
خدایا…
من نصرتی میخواهم که از دل تو بجوشد؛
نصرتی که راههای احسان را برایم آسان کند،
و گامهایم را سبک و نورانی بسازد.
ای نور یاریرسان،
ای یاور مهربان،
مرا از اصحاب نصرتت قرار بده،
تا در کنار معلم ربانیام،
بر شیاطین ظاهری و باطنی غلبه کنم،
و در جادهی نور، همواره رو به تو بمانم.
نصر؛ باران پایانی خدا بر زمین دلها
«نصر» در قرآن، فقط یک واژه نیست؛
روایت یک حقیقت است: باران نوری که از آسمان رحمت خدا فرو میریزد.
این باران، دلهای مؤمنان را زنده میکند و دلهای حسودان را رسوا میسازد.
«حَتّى أَتاهُم نَصْرُنا» (انعام/۳۴)؛ نصرت خدا یعنی گشایش بعد از صبر.
«وَ كانَ حَقّاً عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ» (روم/۴۷)؛ وعدهای است که خدا خود بر عهده گرفته.
«إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْح» (نصر/۱)؛ تحقق نهایی فتح نورانی در زمین و آسمان دلها.
نصر، همان باران علم معلم ربانی است که بر قلب شاگرد میبارد.
او را از غبار حسد و وسوسهی شیاطین پاک میکند،
و راههای احسان را بر او آسان میسازد.
ولایت اهلبیت علیهمالسلام تجلی همین نصرت است؛
ولایتی که دل را در قبض و بسط نور میپروراند،
و مؤمن را به حزبالله میپیوندد؛ همان حزبی که قرآن وعده داد:
«فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» (مائده/۵۶).
پس نصر الله، باران پایانی خداست بر زمین دلها؛
بارانی که هر روز، هر لحظه، و هر نفس،
شاگرد را به سرچشمه نور نزدیکتر میکند. ✨🌧
اللَّهُمَّ … ارْزُقْنِي نَصْرَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ثَبِّتْنِي عَلَى أَمْرِهِمْ
نصرت آل محمد علیهمالسلام؛ ریشهی ثبات قلب
اهل دعا، نصرت الهی را در پرتو آل محمد علیهمالسلام معنا کردهاند. در مناجاتها میخوانیم:
«اللَّهُمَّ … ارْزُقْنِي نَصْرَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ثَبِّتْنِي عَلَى أَمْرِهِمْ»
«خدایا، نصرت آل محمد را روزی من گردان و مرا بر امر ایشان استوار بدار.»
این کلمات نشان میدهد که:
نصرت حقیقی، همان ایستادن در کنار آل محمد علیهمالسلام است؛
ثبات بر امر آنان، یعنی ریشهدار شدن قلب در زمین نور، تا طوفانهای حسد و شبهه، آن را از جا نکند.
پس باران «نصر الله» وقتی بر دل میبارد، شاگرد را در مدار اهلبیت علیهمالسلام نگاه میدارد و به او قدرت استقامت میبخشد.
این همان حقیقتی است که قرآن وعده داد:
«فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» (مائده/۵۶).
دلنوشته دعایی 🌧💓
خدایا…
من چه دارم جز ضعفی که هر لحظه بر من غلبه میکند؟
و چه امیدی جز بارانی که تو از آسمان رحمتت میفرستی؟
ای پروردگار مهربان،
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي نَصْرَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ثَبِّتْنِي عَلَى أَمْرِهِمْ» 🌿
من جز این نصرت، نصیری نمیشناسم،
و جز این ثبات، پناهی ندارم.
خدایا…
دلم را چنان در ولایتشان ریشهدار کن
که هیچ طوفان حسدی آن را نلرزاند،
و هیچ وسوسهی شیطانی آن را از مدار نور جدا نکند.
مرا در صف یاوران حقیقیشان قرار بده؛
آنانکه نصرتشان فقط در زبان نیست،
بلکه در قلب و جان و عمل،
همراه معلم نور میمانند تا آخرین نفس.
ای یاور نورانی…
مرا در باران نصرتت خیس کن،
تا روزی که دیدگانم به جمال خورشید ولایت روشن شود،
و دلم بفهمد:
«همین است آن نصر الله که وعدهاش را داده بودی…» ✨🌧
شرط نصرت؛ نصرت قلبی از نور خدا
قرآن کریم یک قاعده بزرگ را بیان میکند:
«إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ» (محمد/۷)
«اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری میکند و قدمهایتان را استوار میسازد.»
اما مگر ما چگونه میتوانیم خدا را یاری کنیم؟
خدا نیازی به یاری ما ندارد.
نصرت خدا، یعنی نصرت دین خدا؛
یعنی ایستادن در کنار معلم نورانی،
یعنی تسلیم بودن قلب در برابر ولایت،
یعنی عمل کردن به نور علمی که بر دلها میبارد.
وقتی شاگرد دلش را در اختیار نور معلم میگذارد،
همان لحظه مشمول باران نصرت الهی میشود.
در نتیجه، خدا قدمهای او را در مسیر حق ثابت میکند؛
نه لغزشی در امتحانات، نه سستی در طوفانها،
چون او در مدار نوری ایستاده که هرگز خاموش نمیشود.
پس «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ» یعنی:
قلبت را تسلیم نور کن،
و «يَنْصُرْكُمْ» یعنی:
باران رحمت خدا بر تو خواهد بارید،
و تو را در میدان زندگی پایدار و ریشهدار نگاه خواهد داشت.
دلنوشته 🌧✨
خدایا…
من چه دارم جز دلی لرزان و قدمهایی سست؟
اما شنیدم وعدهات را:
«إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ» 🌿
من میخواهم یاور تو باشم،
یاور نور تو،
یاور معلمی که از جانب تو آمده است.
پس دلم را بگیر در پناه خودت،
قدمهایم را در مسیر نور محکم کن،
و مرا از کسانی قرار ده که در باران نصرتت،
نه تنها زنده میشوند،
که دیگران را هم به زندگی نورانی فرا میخوانند.
خدایا…
به من بچشان طعم نصرتت را،
آن باران شیرینی که همه غبارها را میشوید،
و مرا به یقین میرساند
که هیچوقت تنها نبودم. ✨
نصر نهایی در وجود مهدی (عج)
در دعاها میخوانیم:
«وَ أَنَّ الْمَهْدِيَّ أَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِي»
«و بهراستی که من بهوسیله مهدی دینم را یاری میکنم.»
این جمله، حقیقت نصرت را به آخرین منزل میرساند:
نصرت خدا در طول تاریخ، جلوههایی داشته؛ در یوسف، در موسی، در پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، در امامان نور.
اما تحقق کامل و جهانی نصرت، در وجود حضرت مهدی علیهالسلام است.
او همان باران پایانی رحمت است که بر تمام زمین خواهد بارید،
و غبار ظلم و حسد و شرک را خواهد شست.
در پرتو او، زمین تازه میشود و دلهای مؤمنان به فتح حقیقی میرسند.
نصر الله در عصر ظهور یعنی:
دین خدا به دست ولیّ خدا استوار میشود،
قلبهای اهل ایمان با باران علم او سبز میشوند،
و وعده قرآن به کمال میرسد:
«إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» (نصر/۱).
دلنوشته 🌧💓
ای مهدی جان…
ای باران نصرت خدا بر زمین خشک قلب ما…
دلم سالهاست تشنه است،
چشمهایم به افق دوخته شده،
و روحم بیقرار نسیم ظهورت مانده.
شنیدم در دعاهایمان آمده:
«وَ أَنَّ الْمَهْدِيَّ أَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِي» 🌿
یعنی دین، با تو یاری میشود؛
یعنی نور، با تو کامل میگردد؛
یعنی باران نصرت، با آمدنت بر همهی زمین خواهد بارید.
ای فرزند باران رحمت،
هر قطره دعایم صدایت میزند،
هر شب، در تاریکیاش،
دل کوچک من زمزمه میکند:
«خدایا، زودتر بباران این باران نصرت را…»
مهدی جان…
میدانم تو آن بارانی هستی که همه غبارها را میشویی،
و زمینِ دلها را دوباره سبز میکنی.
پس بیا…
که دل ما خسته است از خشکیها،
و جان ما تشنه است برای دیدن نور. ✨🌧
نصرت؛ پیوند با ولایت علی و اوصیای پس از او
در روایات آمده است:
«النُّصْرَةُ … لِمَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً وَ ائْتَمَّ بِالْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ»
«نصرت، برای کسی است که علی را دوست بدارد و به اوصیای بعد از او اقتدا کند.»
اینجا حقیقت نصرت روشن میشود:
نصرت الهی تنها یک یاری ظاهری نیست؛
نصرت همان محبت و تبعیت از ولایت علی و فرزندان معصوم اوست.
پس هر دلی که در شعاع محبت علی علیهالسلام قرار گیرد،
و هر قدمی که در تبعیت از اوصیای بعد از او برداشته شود،
زیر باران نصرت الهی قرار گرفته است.
این همان وعدهای است که قرآن کریم داد:
«وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» (مائده/۵۶)
یعنی نصرت خدا در ولایت خدا، رسول و اوصیای مؤمن است؛
و آنانکه در این مسیر گام برمیدارند،
اهل غلبه و پیروزیاند.
دلنوشته ✨🌧💓
خدایا…
من چه دارم جز دلی لرزان و قدمهایی سست؟
اما شنیدم وعدهات را:
«إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ» 🌿
و دانستم که نصرت تو، در محبت و ولایت اولیایت جاری میشود.
یا علی…
ای یاور حقیقی، ای نور خدا در زمین،
دلم نصرت را جز در محبت تو نمیشناسد،
و جانم آرام نمیگیرد جز در پیروی از تو و اوصیای بعد از تو.
شنیدم که فرمودند:
«النُّصْرَةُ لِمَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً وَ ائْتَمَّ بِالْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ» 🌸
پس من، با تمام ضعف و کمبودهایم،
محبّتت را سرمایه نصرت خویش قرار دادهام.
خدایا…
باران نصرتت را بر من بباران،
تا قلبم از غبار حسد شسته شود،
و قدمهایم در راه نور ثابت بماند.
یا علی…
ای یاور نورانی،
هر بار که نامت را میبرم،
احساس میکنم باران رحمت خدا بر جانم میبارد.
مرا در صف یاوران حقیقیات قرار بده؛
نه آنانکه فقط به زبان میگویند،
بلکه کسانی که در قلب و عمل،
تا آخرین نفس در کنار تو میمانند.
خدایا…
مرا در حزبالله نگاه دار،
تا در سایه ولایت امیرالمؤمنین و اوصیای پس از او،
از منصورین باشم،
و همیشه زیر باران «نصر الله» زندگی کنم. ✨🌧
تسلیم قلب؛ حقیقت نصرت
در زیارات اهلبیت علیهمالسلام، حقیقت نصرت چنین خلاصه شده است:
«فَقَلْبِي لَكُمْ مُسَلِّمٌ، وَ أَمْرِي لَكُمْ مُتَّبِعٌ، وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ»
«قلبم تسلیم شماست، کار و امرم تابع شماست، و یاری من برای شما آماده است.»
این جمله سه مرحله نصرت را روشن میسازد:
تسلیم قلب: پیش از هر چیز، دل باید به نور ولایت آرام بگیرد. بدون تسلیم قلب، هیچ نصرتی پایدار نمیماند.
تبعیت عمل: نصرت فقط یک احساس قلبی نیست؛ بلکه باید در عمل و تصمیمها خود را نشان دهد.
آمادگی دائمی برای یاری: شاگرد باید همیشه در حال آمادهباش برای همکاری با معلم نورانی باشد؛ چه در میدان فکر، چه در میدان عمل.
پس نصرت حقیقی، یک پیمان عاطفی و عملی است.
وقتی دل تسلیم است و عمل تابع، نصرت به معنای واقعی تحقق مییابد.
این همان همکاری با نور است؛ همکاریای که شاگرد را از صف مدعیان جدا میکند و در صف منصورین قرار میدهد.
دلنوشته ✨🌧
ای نورهای خدا در زمین،
ای معلمان ربانی،
ای یاوران حقیقی دلها…
من چیزی ندارم جز دلی شکسته و دستی خالی،
اما همین دل،
با تمام ضعفش،
با تمام لرزشهایش،
رو به شما زمزمه میکند:
«فَقَلْبِي لَكُمْ مُسَلِّمٌ،
وَ أَمْرِي لَكُمْ مُتَّبِعٌ،
وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ.» 🌿
ای عزیزان خدا،
من میخواهم نصرت قلبم را به پای شما بریزم،
میخواهم عملم را دنبالهرو اوامر نورانی شما کنم،
میخواهم یاوریام همیشه آماده باشد؛
نه در ادعا، بلکه در حقیقتِ زندگی.
خدایا…
این عهد را از من بپذیر،
و مرا در صف یاورانی بنویس
که نصرتشان خالصانه، عاشقانه، و همیشگی است. ✨🌧
نصر الله!
نصر الله تنها یک واژۀ پیروزی نیست؛ بلکه فرود آمدن نور الهی است.
در قرآن، «نصر» با باران توصیف شده است: «نَصَرَ الغَيْثُ الأرض» ـ یعنی بارانی که زمین خشک را زنده میکند.
به همین صورت، نصر الله باران آسمانیِ علم و هدایت است که دلهای خشک و غبارگرفته مؤمنان را زنده میسازد.
این باران الهی از طریق معلم ربانی نازل میشود ـ پیامبر، امامان و راهنمایان نورانی ـ که نورشان غبار حسد، شک و ناامیدی را از دل میشوید.
نصرت، تنها یاری بیرونی نیست؛ بلکه روشنایی درونی است که ایمان را استوار میسازد و قدمهای مؤمن را محکم میکند:
«حَتّى أَتاهُم نَصْرُنا» (انعام/۳۴)
«وَ كانَ حَقّاً عَلَينا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ» (روم/۴۷)
«إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» (نصر/۱۱۰:۱)
پس نصر الله یعنی پیوند قلب با نور الهی:
دلی که تسلیم خدا و برگزیدگان اوست.
عملی که تابع فرمانهای نورانی است.
و آمادگی همیشگی برای یاری حق.
در نهایت، تجلی کامل نصر الله در وجود حضرت مهدی علیهالسلام خواهد بود؛ همان باران موعود که سراسر زمین را خواهد شست و جهان را به شکوفایی حقیقی خواهد رساند.
نصر الله، باران همیشگی رحمت است؛
نوری از علم الهی که بر خاک دلها میبارد،
آنها را زنده و سبز میکند،
و برای میوه دادنِ حقیقت و نیکی آماده میسازد. 🌧✨
دلنوشته
باران موعود 🌧✨
تجلی کامل «نصر الله» در وجود توست، ای مهدی جان…
تو همان باران موعودی که سراسر زمین را خواهی شست
و جهان را به شکوفایی حقیقی خواهی رساند.
ای باران نوری که وعدهاش در کتاب خدا آمده است:
«إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» (نصر/۱)
و فرمود: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ» (قصص/۵)
تو همان وارث وعدهای،
که زمین و آسمان در انتظار قدمت، نفَسها را در سینه حبس کردهاند.
ای مهدی…
تو بضاعۀ نورانی هستی که برادران حسود روزگارت، در تاریکیها پنهان کردند؛
اما امروز، خداوند میخواهد آن را آشکار کند.
تو ثَمَن حقیقی هستی که جهان، ارزش تو را نشناخت و به «ثمن بخس» فروخت،
اما خدا میخواهد بهای واقعیات را نشان دهد.
تو عدد کامل تقدیراتی،
همان کسی که قرآن دربارهاش گفت: «وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ» (بقره/۱۸۵)،
تا شمارۀ نور به کمال برسد.
ای صاحب بیت معمور…
دلهای مؤمنان در جستوجوی خانهایاند که ویران نشود.
تو همان بیت نورانی هستی که پناه دلهای خسته خواهی شد.
ای ساقی جانها…
قرآن وعده داده است:
«وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً» (انسان/۲۱).
ما تشنهایم به دست تو،
که کاسۀ شراب طهور را به جانهای خسته بنوشانی.
ای مشکات فروزان…
تو همان چراغی که آیه گفت:
«مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ» (نور/۳۵).
زمین، چشم به راه مصباح توست تا تاریکیِ هزار سالهاش را بدرانی.
ای کرامت بیانتها…
تو همان نور اکرم هستی،
که آیه دربارهات گفت: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ» (اسراء/۷۰).
و تو اوج کرامت آدمی، اوج کرامت نورانی خدایی.
ای همراه دلها…
تو همان صاحب نورانی هستی که با آمدنت،
تنهایی مؤمنان پایان مییابد.
ای باران موعود…
ما سالها در غیبت،
در بیابان حسرت و تمنّا سرگردان بودیم،
اما وعده دادهاند که:
«وَ مِنَّا مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا».
ای نصر خدا در آخرین تجلیاش،
ای بارانِ علم آنلاین،
ای نوری که غبارها را خواهد شست…
بیا…
تا زمین و آسمان تازه شوند،
و قلبها در باغ ولایت تو گل کنند.
ما دلمان را آماده کردهایم:
«فَقَلْبِي لَكُمْ مُسَلِّمٌ، وَ أَمْرِي لَكُمْ مُتَّبِعٌ، وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ» 🌿
بیا ای باران موعود،
که دنیای ما تشنه است…
و جان ما جز با تو سبز نخواهد شد. ✨🌧
نصرت؛ جریانی همیشگی و پیوسته
نصرت الهی یک واقعه مقطعی نیست که در لحظهای بیاید و تمام شود؛ بلکه فرایندی ساری و جاری است، از معلمی به معلمی دیگر، و از نسلی به نسل دیگر.
امام مهدی علیهالسلام میفرمایند:
«كُلَّما غابَ عَلَمٌ بَدا عَلَمٌ، وَ إذِا أفَلَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ، فَلَمّا قَبَضَهُ اللّه ُ إلَيْهِ ظَنَنْتُمْ أنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ قَدْ قَطَعَ السَّبَبَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ؟ كَلاّ ما كانَ ذلك وَ لا يَكُونُ حَتّى تَقُومَ السّاعَةُ وَ يَظْهَرُ أمْرُ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُمْ كارِهُونَ» 🌿
این بیان نورانی نشان میدهد که:
نصرت خدا همیشه ادامه دارد؛
با رحلت هر معلم، معلمی دیگر برپا میشود؛
با غروب هر ستاره، ستارهای تازه طلوع میکند؛
رشته ارتباط خدا با خلق هرگز قطع نمیشود، تا روزی که قیامت برپا شود و امر خدا آشکار گردد.
پس «نصر الله» یک سنت الهی است که در تاریخ و در قلبها جریان دارد.
از نوح تا ابراهیم، از موسی تا عیسی، از محمد صلیاللهعلیهوآله تا علی و اوصیای معصومش علیهمالسلام، و تا ظهور موعود الهی، این باران نصرت پیوسته باریده است و خواهد بارید.
همین استمرار نصرت است که به مؤمنان آرامش میدهد:
بدانند هرگز زمین بیمعلم و بینور نمیماند.
و هرگاه ستارهای افول کند، خورشیدی تازه خواهد دمید.
دلنوشته امیدبخش ✨🌧
خدایا…
چه آرامشی دارد این وعده،
که رشتهی میان تو و بندگانت هیچگاه بریده نمیشود.
هرگاه ستارهای افول کرد،
ستارهای تازه طلوع کرد.
هرگاه چراغی خاموش شد،
چراغی دیگر دل تاریکی را شکافت.
ای معلم مهربان،
ای باران همیشگی نصرت،
میدانم اگر روزی نگاهت پنهان شود،
نگاه دیگری از همان نور خواهد تابید.
ای خدای مهربان،
تو هرگز زمین را بیمعلم،
و دلها را بیچراغ رها نمیکنی.
پس دلم آرام میگیرد…
که نصرت تو جریانی بیپایان است،
از نوح تا ابراهیم،
از موسی تا عیسی،
از محمد صلیاللهعلیهوآله تا علی و فرزندانش،
و تا تو، ای مهدیِ موعود…
ای آخرین باران خدا 🌧
ای نصرت نهایی…
دلم میداند که میآیی،
و زمین، دوباره سبز خواهد شد. ✨🌿
حضرت مهدی علیه السلام:
فَإِنـّا يُحيطُ عِلمـُنا بِأنْبـائِكُمْ، وَلا يَعْزُبُ عَنّا شَى ءٍ مِنَ أخبارِكُمْ وَ مَعْرِفَتِـنا بَالِزَّلَلِ الَّذى أصابَكُمْ.
براستى كه علم ما بر اوضاع شما احاطه دارد و هيچ چيز از احوال شما بر ما پوشيده نيست و نسبت به لغزشهايى كه از شما سرمى زند شناخت داريم.
إنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لاناسينَ لِذِكْرِكُمْ،
وَلَوْلا ذلِك لَنَزَلَ بِكُمْ الْلَأواءُ وَاصْطَلَمَكُمْ الْأعْداءُ فـَاتـَّقـُوااللّه َ جَلَّ جـَلالُهُ.
ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى كنيم و شما را فراموش نمى كنيم، اگر جز اين بود گرفتاريها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ريشه كن مى كردند پس تقواى خداى بزرگ را پيشه خود سازيد.
نصر مهدوی؛ احاطه علم و مراقبت همیشگی
امام مهدی علیهالسلام در کلامی دلنشین فرمودند:
«فَإِنّا يُحيطُ عِلمُنا بِأَنبائِكُم، وَ لا يَعْزُبُ عَنّا شَى ءٌ مِن أَخبارِكُم، وَ مَعرِفَتُنا بِالزَّلَلِ الَّذي أَصابَكُم.»
«براستی علم ما بر اوضاع شما احاطه دارد و هیچ چیز از احوال شما بر ما پوشیده نیست؛ و ما به لغزشهایی که از شما سر میزند، شناخت داریم.»
این یعنی «نصر الهی» در عصر غیبت هم جاری است؛ چرا که علم امام، بارانی است که بر همهی زوایای دل و زندگی ما احاطه دارد. لغزشهای ما از او پنهان نیست و نگاه او، مراقب ماست.
و در بیان دیگری فرمودند:
«إنّا غَيرُ مُهمِلينَ لِمُراعاتِكُم، وَ لا ناسينَ لِذِكرِكُم، وَلَولا ذلِك لَنَزَلَ بِكُمُ اللأواءُ واصطَلَمَكُمُ الأَعداءُ، فَاتَّقُوا اللَّهَ جَلَّ جَلالُهُ.»
«ما در رعایت حال شما کوتاهی نمیکنیم و شما را فراموش نمیکنیم. اگر جز این بود، گرفتاریها بر شما فرود میآمد و دشمنان، شما را نابود میکردند. پس تقوای خدای بزرگ را پیشه سازید.»
اینجا معنای عمیق «نصر الله» روشن میشود:
نصرت یعنی مراقبت دائم امام بر دلهای مؤمنان.
نصرت یعنی یاد همیشگی او نسبت به ما، حتی در حالی که ما یاد او را کمرنگ کردهایم.
نصرت یعنی مانع شدن از سختیها و دشمنیها، پیش از آنکه ما حتی بفهمیم چه چیزی در انتظارمان بود.
پس نصرت خدا در عصر غیبت، همان مراقبت و احاطهی امام مهدی علیهالسلام بر ماست.
این نصرت، ناپیدا اما پیوسته است؛
مثل بارانی آرام که شبانه بر زمین میبارد،
بیآنکه ما بشنویم،
ولی صبح که میرسد،
زمین را سبز و زنده میبینیم. 🌧✨
دلنوشته عاشقانه با امام زمان ✨🌧
ای مولای مهربانم…
ای نصر الهیِ همیشگی…
وقتی خواندم که فرمودی:
«فَإِنّا يُحيطُ عِلمُنا بِأَنبائِكُم…»
قلبم لرزید؛
چطور میتوانم در مقابل چنین نگاهی پنهان بمانم؟
تو حتی لغزشهای کوچک دلم را میبینی،
و هنوز مرا از یاد نبردهای.
وقتی شنیدم که گفتی:
«إنّا غَيرُ مُهمِلينَ لِمُراعاتِكُم، وَ لا ناسينَ لِذِكرِكُم…»
اشک در چشمم نشست؛
من چقدر تو را فراموش کردهام،
اما تو هرگز یادم را از دل نبردهای.
ای باران موعود…
من در شبهای تاریک،
گاهی خیال میکنم تنهایم،
اما تو در همان لحظه
با نگاهت مرا در حصن نور حفظ کردهای،
و من حتی نفهمیدهام.
مولای من…
اگر نصرت تو نبود،
دشمنان مرا از پای در میآوردند.
اگر نگاهت نبود،
چند بار تا امروز سقوط کرده بودم؟
ای حجت خدا…
به شکرانۀ این نصرت پنهان،
قلبم را تسلیم تو میکنم و میگویم:
«فَقَلْبِي لَكُمْ مُسَلِّمٌ، وَ أَمْرِي لَكُمْ مُتَّبِعٌ، وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ.» 🌿
پس بمان در کنار من،
اگرچه در پردۀ غیبت…
که همین کافی است تا بدانم
باران نصرت خدا هرگز قطع نمیشود. ✨🌧
وَ أمّا وَجْهُ الاْءنْتِفاعِ بى فى غَيْبَتى فـَكَالاْءنْتِـفاعِ بِـالشَّـمْسِ إذا غَيَّبَها عَنِ الْأبْصارِ السَّحابُ.
نصرت در غیبت؛ خورشید پشت ابر
امام مهدی علیهالسلام در پاسخ به پرسشی درباره فایده وجودشان در دوران غیبت فرمودند:
«وَ أمّا وَجْهُ الاْنتِفاعِ بي في غَيْبَتي فَكَالاْنتِفاعِ بِالشَّمسِ إذا غَيَّبَها عَنِ الأَبْصارِ السَّحابُ.»
«اما چگونگی بهرهبرداری از من در زمان غیبتم همچون بهرهبرداری از خورشید است، آنگاه که ابرها آن را از دیدگان پنهان کنند.»
این بیان نورانی به ما میگوید:
نصرت الهی همواره جاری است، چه امام ظاهر باشد و چه در پرده غیبت.
خورشید اگر پشت ابر هم باشد، گرما و نورش به زمین میرسد؛ دلها را زنده میکند و زمین را سرسبز نگه میدارد.
پس دلهای مؤمنان نیز زیر باران نصرت و گرمای ولایت محفوظ میمانند، حتی اگر چشم ظاهری آنان، خورشید را نبیند.
نصر الله در غیبت یعنی:
پناه آرامی که حتی در تاریکیها هم هست.
نوری که از لابهلای ابرهای تردید، دلت را گرم نگاه میدارد.
حضوری که اگر نبود، زمینِ دلها یخ میزد و مؤمنان در گرداب دشمنان نابود میشدند.
این همان «نصرت پنهان» است؛
نصرتی که هرگز قطع نمیشود،
و وعده خدا را در دل مؤمنان زنده نگه میدارد.
دلنوشته ✨☀️🌧
ای خورشید پشت ابر…
ای روشنای همیشگی دلها…
حتی اگر چشمم تو را نبیند،
گرمایت را در جانم حس میکنم.
حتی اگر ابرهای تردید و غیبت،
دیدگانم را بپوشانند،
نور تو هنوز سبزی زمین دلم را زنده نگه میدارد.
مولای من…
گاهی خیال میکنم تنها ماندهام،
اما وقتی در سکوت،
امید دوباره در قلبم جوانه میزند،
میفهمم که تو بودی؛
تو بودی که نفسم را به باران نصرت آغشته کردی.
ای مهدی…
تو همان وعدهی خدا هستی که هرگز قطع نمیشود،
همان نصر اللهی که در پرده غیبت هم جاری است.
پس بمان…
هرچند پشت ابر،
هرچند پنهان از دیدهها،
که دل من، گرمای حضورت را میشناسد،
و میداند:
اگر تو نبودی،
زمین جانم خشک میشد
و دشمنان روحم را میربودند.
ای خورشید پنهان…
ای باران موعود…
دلم به تو روشن است،
که نصرت خدا،
هیچگاه زمین را تنها نمیگذارد. ✨🌧☀️
نصر در غیبت؛ حکمت الهی و خروج بیبیعت
امام مهدی علیهالسلام فرمودند:
«وَ أَمّا عِلَّةُ ما وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَاِنَّ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ… إنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبائي إِلّا وَ قَدْ وَقَعَتْ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطاغِيَةِ زَمانِهِ وَ إنّي أَخْرُجُ حينَ أَخْرُجُ وَ لا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّواغِيتِ في عُنُقي.»
یعنی:
غیبت، یک راز و حکمت الهی دارد؛ رازهایی که آشکار شدنش شاید برای فهم محدود ما سنگین باشد. خداوند خودش در قرآن هشدار داده:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ» (مائده/۱۰۱).
در حقیقت، غیبت امام مهدی (عج) زمینهساز تحقق کامل «نصر الله» است:
همه امامان پیشین در ظاهر، بیعتی اجباری یا محدود با طاغوت زمان داشتند و به خاطر شرایط، ناچار به تَقِیه بودند.
اما حضرت مهدی علیهالسلام هنگام ظهور، بدون هیچ بیعت و تعهدی به طاغوتها قیام خواهد کرد؛ یعنی او آزادترین حجت الهی است و دستش بسته نیست.
این همان راز غیبت است که به نصرت نهایی پیوند میخورد.
غیبت یعنی آمادهسازی دلها، پاک شدن خاک زمین، تا وقتی باران نصرت بیاید، هیچ سدّی در برابرش نباشد.
دلنوشته ✨🌧
ای مولای غایب از دیده و حاضر در دل…
میدانم که غیبت تو، خاموشی و نبودن نیست،
بلکه مقدمهی بارانی است که هنوز نباریده،
مقدمهی نصرتی است که زمینِ خسته را تازه خواهد کرد.
مولای من…
وقتی شنیدم که فرمودی:
هیچ یک از پدرانم نبودند مگر آنکه بیعتی بر گردنشان بود،
اما تو قیام خواهی کرد و هیچ بیعتی بر گردنت نیست…
قلبم لرزید.
فهمیدم غیبت تو، یعنی آزادی دستهای تو،
برای شکستن همهی زنجیرهای طاغوت.
پس صبر میکنم…
نه صبری از جنس ناامیدی،
بلکه صبری پر از امید به باران موعود.
ای باران نصرت…
هرچند امروز در پسِ ابرها پنهانی،
اما من گرمای خورشیدت را در جان حس میکنم.
و ایمان دارم روزی خواهد آمد
که ابرها کنار بروند
و زمین، یکباره، در باران نصرتت
سبز و نورانی شود. ✨🌿
نصرت معوق؛ مانع از درون ماست
امام زمان علیهالسلام در توقیعی به شیخ مفید نوشتند:
«وَ لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطاعَتِهِ ـ عَلى اجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ في الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ، لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقائِنا، وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا، عَلى حَقِّ الْمَعرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُم بِنا، فَما يَحْبِسُنا عَنْهُم إِلّا ما يَتَّصِلُ بِنا مِمّا نُكْرِهُهُ.»
یعنی:
اگر دلهای شیعیان ما، یکدل و متحد در وفای به عهدشان بود،
هرگز سعادت دیدار ما به تأخیر نمیافتاد.
بلکه زودتر، با معرفت حقیقی و صداقت، به دیدار ما میرسیدند.
آنچه ما را از آنان محبوس میدارد، چیزی جز اعمال ناشایستشان نیست.
این سخن یعنی:
«نصر الله» همیشه آماده است؛
تأخیر در نزول کامل این نصرت، به سبب دوری و غفلت دلهای ماست؛
اگر دلهایمان یکی شود و عهد ولایت را پاس بداریم، باران نصرت زودتر خواهد بارید.
پس مانع اصلی نه در آسمان، که در زمین دلهاست.
هرچه قلبهایمان پاکتر، متحدتر و تسلیمتر شود،
فتح نزدیکتر خواهد شد.
دلنوشته توبه و عهد ✨🌧
ای مولای غایب از چشم و حاضر در جان…
ای باران نصرت خدا…
وقتی کلامت را خواندم که فرمودی:
اگر دلهای شیعیان در وفای به عهد یکی بود،
دیدار ما به تأخیر نمیافتاد…
قلبم شکست.
فهمیدم که تقصیر از من است،
از ماست،
نه از تو.
مولای من…
ما با غفلتهامان، با سستیهامان،
ابرهای سیاهی بر آسمان کشیدیم
که باران حضورت را از چشمهایمان پنهان کرد.
تو آماده بودی،
اما دلهای ما آماده نبود.
پس امروز، با قلبی شکسته،
با چشمی پر از اشک،
به درگاهت بازمیگردم و میگویم:
ای حجت خدا، ببخش ما را…
ما را یاری کن تا وفای به عهد را بیاموزیم،
و دلهایمان را یکی کنیم.
ای مولای مهربان…
به حق همانی که هستی،
به حق «نصر الله»ی که در وجودت متجلی است،
دست ما را بگیر
و ما را در زمرۀ کسانی قرار بده که هرگز مانع ظهور و باران نصرت تو نمیشوند.
ای باران موعود…
دلم با تو عهد میبندد:
قلبم تسلیم تو، عملم تابع تو، و نصرتی که در توان دارم برای تو آماده است. 🌿
و از خدا میخواهم تا این عهد را به اجابت برساند،
و دیدار با تو را در سایۀ معرفت و صداقت نصیبم کند. ✨
نصر الهی؛ باران رحمت و پوشش عیوب
امام مهدی علیهالسلام در دعایی خطاب به پروردگار فرمودند:
«يا مَن أظهَرَ الجَميلَ و سَتَرَ القَبيحَ، يا مَن لَم يُؤاخِذ بِالجَريرَةِ و لَم يَهتِكِ السِّترَ، يا عَظيمَ المَنِّ، يا كَريمَ الصَّفحِ، يا حَسَنَ التَّجاوُزِ…»
«ای آنکه کار زیبا را آشکار میسازی و کار زشت را میپوشانی!
ای آنکه بر بدکاری مؤاخذه نمیکنی و پرده نمیدری!
ای آنکه منّتت بزرگ است و گذشتت کریمانه و چشمپوشیات نیکو!»
این دعا نشان میدهد که نصر الله یک جلوه بیشتر دارد:
همانگونه که باران رحمت زمین خشک را زنده میکند،
رحمت خدا در سایه دعای ولیّش، زشتیهای ما را میپوشاند و زیباییها را آشکار میکند.نصرت فقط پیروزی بر دشمن بیرونی نیست؛
بلکه پیروزی بر نفس و لغزشهای درونی است، به مدد ستر و رحمت الهی.این باران نصرت، هم پالایش است و هم پرورش؛
هم زشتیها را میشوید، هم زیباییها را میرویاند.
پس ما در پرتو دعای امام،
نه تنها از دشمنان بیرونی مصون میشویم،
بلکه از سقوط در چاههای درونی هم نجات مییابیم.
دلنوشته شرمندگی و شکر ✨🌧
ای مولای مهربانم…
ای نصر الهی، ای باران دعا…
وقتی کلامت را خواندم که گفتی:
«يا مَن أظهَرَ الجَميلَ و سَتَرَ القَبيح…»
قلبم از شرم لرزید.
چطور میشود اینهمه لغزش داشته باشم
و هنوز خدا به دعای تو، زشتیهایم را بپوشاند
و زیباییهای اندکم را آشکار کند؟
مولای من…
من بارها پرده حرمت را شکستم،
اما خدای من، به خاطر دعای تو، پردهام را ندرید.
من بارها به راه خطا رفتم،
اما رحمت خدا، با نگاه تو، مرا برگرداند.
ای عزیز دلها…
چقدر بزرگ است منّت پروردگار
که با دعای تو، عیبهایم را میپوشاند
و اندکی خوبیام را هزار برابر نشان میدهد.
مولای من…
اگر نصر تو نبود،
در باران گناه غرق میشدم.
اما امروز، در باران رحمت خدا،
به شکر دعای تو، هنوز ایستادهام.
پس با تمام شرمندگی و با اشک شکر میگویم:
الحمدلله…
که دعای تو پناه من است،
و ستر خدا، پوشش عیبهای من. ✨🌿
نصرت؛ عمل به سیره و استعانت به ورع
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
«مَن أحبَّنا فَليَعمَل بَعَملِنا، وَليَستَعِن بِالوَرَعِ، فَإنَّهُ أفضَلُ ما يُستعانُ بِهِ في أمرِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ.»
«هرکه ما را دوست دارد، باید به کردار ما عمل کند و از پارسایی مدد گیرد؛ زیرا ورع، بهترین یاریگر در امور دنیا و آخرت است.»
این حدیث نشان میدهد:
محبت اهلبیت علیهمالسلام تنها یک احساس قلبی نیست؛
محبت باید به عمل به سیره و پاکی دل و ورع تبدیل شود؛
و همین ورع، همان نصرت درونی است که انسان را در سختیهای دنیا و آخرت یاری میکند.
پس «نصر الله» فقط باران رحمت از آسمان نیست؛
بلکه بذرهایی است که باید در زمین عمل و تقوا کاشته شوند.
ورع، خاک دل را آماده میکند تا باران نصرت الهی در آن نفوذ کند.
بیورع، باران هم اگر ببارد، در زمین سخت فرو نمیرود.
به تعبیر دیگر:
نصر آسمانی: نگاه و دعای امام.
نصر زمینی: ورع و عمل مؤمن.
و آنگاه است که زمین دل، هم به باران متصل میشود و هم به ریشههای استوار.
دلنوشته ✨🌿
یا امیرالمؤمنین…
ای معلم حقیقت…
دوستت دارم؛
اما میدانم دوستی، تنها در کلام معنا نمیشود.
اگر تو را دوست دارم، باید به عملت عمل کنم.
باید در آینه سیرهات، رفتار خودم را بسنجـم.
تو فرمودی:
«مَن أحَبَّنا فَليَعمَل بَعَملِنا، وَليَستَعِن بِالوَرَعِ…»
و من امروز میفهمم،
که ورع، همان یار حقیقی در دنیا و آخرت است.
مولای من…
من میخواهم یار تو باشم، نه در ادعا،
که در عمل و در ورع.
میخواهم دل خود را چنان پاک کنم،
که باران نصرت خدا در آن فرو رود و ریشه بدواند.
پس دستم را بگیر…
که محبت من به عمل بدل شود،
و عملم با ورع نورانی شود،
و ورعم، مرا در صف یاورانت استوار سازد.
یا علی…
میخواهم شاگردی باشم
که نه فقط نام تو را میبرد،
که ردّ قدمت را دنبال میکند.
دوستت دارم…
و این بار میخواهم عشق را در عمل اثبات کنم. ✨🌧
در دوران غیبت کبری طبق این دستور اکید حضرت مهدی ع بر خلاف دوران غیبت صغری که هر معلم، معلم بعد از خودش را به صراحت معرفی مینمود، در دوران غیبت کبیر اینگونه نیست:
عنه عليه السلام ـ في التّوقيعِ إلى السَّمُريِّ ـ : اسْمَعْ ، أعْظَمَ اللّه ُ أجرَ إخوانِكَ فيكَ ، فإنَّك مَيّتٌ ما بينَكَ و بينَ ستّةِ أيّامٍ ، فاجمَعْ أمرَكَ و لا تُوصِ إلى أحدٍ يقومُ مَقامَكَ بعدَ وفاتِكَ ، فقد وَقعَتِ الغَيبةُ التّامّةُ ، فلا ظُهورَ إلاّ بعدَ إذْنِ اللّه ِ تعالى ذِكرُهُ، و ذلكَ بعدَ طُولِ الأمَدِ و قَسْوةِ القلوبِ و امْتِلاءِ الأرضِ جَورا .
امام مهدى عليه السلام ـ در توقيع به سمرى ـ نوشت : گوش كن! خداوند در [مصيبت مرگ ]تو به برادرانت پاداش نيك دهاد! تو تا شش روز ديگر خواهى مُرد، كارهايت را سر و سامان بده و به هيچ كس وصيّت نكن كه پس از مرگت جانشين تو شود؛ زيرا غيبت كامل رخ داده است، پس ظهورى در كار نخواهد بود، مگر با اجازه خداوند متعال و آن پس از سپرى شدن روزگارى دراز و سخت شدن دلها و آكنده شدن زمين از ستم و بيداد است.
نصر الله در دوران غیبت کبری؛ مسیر متفاوت از غیبت صغری
در دوران غیبت صغری، نصرت الهی در مسیر روشنی جریان داشت:
هر نائب خاص، شاگردان و شیعیان را به نائب بعدی معرفی میکرد؛
و سلسلهی معلمان ربانی بهطور صریح ادامه پیدا میکرد.
در حقیقت، «نصر الله» در آن دوران، با زنجیرهای از معرفیهای مستقیم، پیوسته میماند.
اما در دوران غیبت کبری، وضعیت به گونهای دیگر است.
امام مهدی علیهالسلام در توقیع شریف به علی بن محمد سمری ـ آخرین نائب خاص ـ نوشتند:
«اسْمَعْ، أعْظَمَ اللّه ُ أجْرَ إخوانِكَ فيكَ، فإنَّكَ مَيّتٌ ما بينَكَ و بينَ سِتَّةِ أيّامٍ، فاجمَعْ أمرَكَ و لا تُوصِ إلى أحدٍ يقومُ مَقامَكَ بعدَ وفاتِكَ، فقد وَقَعَتِ الغَيْبَةُ التّامّةُ، فلا ظُهورَ إلاّ بعدَ إذْنِ اللّه ِ تعالى ذكرُهُ، و ذلكَ بعدَ طولِ الأمدِ و قَسوَةِ القلوبِ و امتلاءِ الأرضِ جوراً.»
یعنی:
ای سمری! تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. کارهایت را سر و سامان بده و به هیچکس وصیت مکن که پس از تو جانشینت شود. چرا که اکنون غیبت کامل آغاز شده است. پس ظهوری در کار نخواهد بود مگر با اذن خدا، و آن پس از گذشت زمان طولانی، قساوت دلها و پر شدن زمین از ظلم خواهد بود.
این توقیع به ما میفهماند:
در غیبت کبری، دیگر نصرت الهی در قالب معرفی صریح نائب خاص جریان ندارد.
پس «نصر الله» در غیبت کبری، یک جریان پنهان اما زنده است،
و از طریق معرفی صریح اشخاص نیست،
بلکه از طریق جریان علم، ورع، هدایت، و احاطه علمی و دعای دائمی امام بر پیروانش مشخص میشود.
دلنوشته
انتظار در غیبت کبری ✨🌧
ای مولای من…
ای نصر الهیِ پنهان اما زنده…
در این دوران غیبت کبری،
که دیگر نام معلم به صراحت آشکار نمیشود
و نصرت خدا در قالب معرفی مستقیم جاری نیست،
دلم بیش از هر زمان دیگری محتاج توست.
مولای من…
من شاگردی کوچک و ناتوانم،
اما میخواهم در مسیر نور بمانم.
از تو میخواهم توانایی فهم علمی عطا کنی،
که در میان تاریکیها، نشانههای حق را بشناسم،
و با علم صحیح، معلم حقیقیام را بیابم.
به یاد دارم کلام جدّت علی علیهالسلام را که فرمود:
«إِنَّ دِينَ اللَّهِ لا يُعْرَفُ بِالرِّجالِ بَلْ بِآيَةِ الحَقِّ، فَاعْرِفِ الحَقَّ تَعرِفْ أَهلَهُ.» 🌿
دین خدا با نامها شناخته نمیشود،
بلکه با نشانههای حق است که حقیقت آشکار میشود.
پس ای امام مهربان…
مرا از دنبال کردن نامها و صورتها نجات بده،
و چشم دلم را چنان روشن کن
که نور حق را بشناسم و اهل آن را از میان همه تمایز دهم.
ای حجت خدا…
من مشتاق دیدن صورت توام،
اما بیش از آن، تشنهی فهمیدن حق توام.
پس بر من ببار…
باران نصرت علمی، باران هدایت، باران ورع…
تا هیچگاه از مسیر معلم حقیقی و نورانی گمراه نشوم.
مولای من…
اگرچه در پردهای،
اما نور تو هنوز میتابد.
و من با امید به همین نور،
راه خود را ادامه میدهم،
تا روزی که خورشیدت بیحجاب طلوع کند. ✨🌞
ثبات در غیبت کبری؛ قلبی با یقین و معرفت
امام سجاد علیهالسلام فرمودند:
**«فِينَا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآيَةُ: وَ أُولُوا اَلْأَرْحٰامِ بَعْضُهُمْ أَوْلىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتٰابِ اَللّٰهِ، وَ فِينَا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآيَةُ: وَ جَعَلَهٰا كَلِمَةً بٰاقِيَةً فِي عَقِبِهِ، وَ اَلْإِمَامَةُ فِي عَقِبِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ.
وَ إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَتَيْنِ: إِحْدَاهُمَا أَطْوَلُ مِنَ اَلْأُخْرَى؛ أَمَّا اَلْأُولَى فَسِتَّةُ أَيَّامٍ وَ سِتَّةُ أَشْهُرٍ وَ سِتُّ سِنِينَ، وَ أَمَّا اَلْأُخْرَى فَيَطُولُ أَمَدُهَا حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ أَكْثَرُ مَنْ يَقُولُ بِهِ، فَلاَ يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلاَّ مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ، وَ لَمْ يَجِدْ فِي نَفْسِهِ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْنَا، وَ سَلَّمَ لَنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ.»** 🌿
امام علیهالسلام روشن کردند که:
امامت تا روز قیامت در نسل امام حسین علیهالسلام باقی است.
قائم آلمحمد دو غیبت دارد؛ یکی کوتاهتر (غیبت صغری) و دیگری طولانیتر (غیبت کبری).
در دوران غیبت کبری، بسیاری از کسانی که در ابتدا مدعی ایماناند، از این مسیر بازمیگردند.
تنها کسانی ثابت میمانند که:
یقینشان قوی باشد،
معرفتشان صحیح باشد،
و دلشان نسبت به قضاوتها و احکام اهلبیت، هیچ تردید و حرجی پیدا نکند.
این یعنی در دوران غیبت کبری، ثبات قدم وابسته به نور معرفت است.
نه نامها، نه ظاهرها، نه ادعاها…
بلکه تنها قلبهایی که با یقین روشن و علم صحیح پیوند خوردهاند، در صف منصورین باقی میمانند.
پس «نصر الله» در غیبت کبری، نصرت قلبی و معرفتی است؛
نوری که دل را به تسلیم و رضا میکشاند،
و شاگرد را در مسیر اهلبیت علیهمالسلام ثابت قدم نگه میدارد.
دلنوشته
ثبات قلب ✨🌧
مولای من…
ای نصر الهی در روزگار تاریک غیبت…
از تو میخواهم مرا در زمره کسانی قرار دهی
که یقینشان محکم است و معرفتشان صحیح.
قلبم را آنچنان سلیم کن
که بتواند علم ناب شما اهلبیت را از علم متشابه و آمیخته به هوسِ رهبران سوء تشخیص دهد.
چرا که در این دوران، نامها بسیارند و صداها فراوان،
اما تنها قلبی که به نور معرفت پیوند خورده باشد،
میتواند معلم ربانی را بشناسد
و فریب مدعیان دروغین را نخورد.
مولای من…
من میدانم معرفت به علم، همان چراغی است که تو به دلها میبخشی؛
چراغی که اگر در قلب افروخته شود،
راه را از بیراهه، و نور را از سایه بازمیشناسد.
پس دل مرا با نور خود زنده کن،
تا شاگردیام گم نشود در ازدحام صداهای باطل،
و دلم همیشه بداند:
کجا حقیقت است و کجا فریب.
ای صاحبعصر…
ثبات قدم و سلامت قلب را تنها از تو میخواهم.
باشد که با یقین و معرفت صحیح،
همیشه در صف منصورین باقی بمانم. ✨🌿
عَنْ جَابِرٍ عَنِ اَلْبَاقِرِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
يَأْتِي عَلَى اَلنَّاسِ زَمَانٌ يَغِيبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ، فَطُوبَى لِلثَّابِتِينَ عَلَى أَمْرِنَا فِي ذَلِكَ اَلزَّمَانِ، إِنَّ أَدْنَى مَا يَكُونُ لَهُمْ مِنَ اَلثَّوَابِ أَنْ يُنَادِيَهُمُ اَلْبَارِي تَعَالَى فَيَقُولُ: عِبَادِي وَ إِمَائِي آمَنْتُمْ بِسِرِّي وَ صَدَّقْتُمْ بِغَيْبِي فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ اَلثَّوَابِ مِنِّي، أَنْتُمْ عِبَادِي وَ إِمَائِي حَقّاً، مِنْكُمْ أَتَقَبَّلُ وَ عَنْكُمْ أَعْفُو وَ لَكُمْ أَغْفِرُ وَ بِكُمْ أَسْقِي عِبَادِي اَلْغَيْثَ وَ أَدْفَعُ عَنْهُمُ اَلْبَلاَءَ، لَوْلاَكُمْ لَأَنْزَلْتُ عَلَيْهِمْ عَذَابِي.
از جابر از امام باقر عليه السلام نقل كرده كه حضرت فرمود:
زمانى مىآيد كه امام مردم غايب مىشود. پس خوشا به حال كسانى كه در آن زمان در امر امامت ما استوار بمانند. چون كمترين ثواب آنها اين است كه خداوند آنها را صدا كرده مىفرمايد: اى بندگان و اى كنيزان من، شما به سرّ من ايمان آورديد و غيب مرا تصديق كرديد. پس من بهترين ثواب را به شما مژده مىدهم. شما بندگان و كنيزان من هستيد و بر من حق است كه عبادتهاى شما را قبول كنم و از تقصيرات شما بگذرم و به خاطر شما به بندگان باران نازل مىكنم و به خاطر شما بلاها را از بندگانم دفع مىكنم. اگر شما نبوديد هر آينه من عذاب خود را بر آنان نازل مىكردم.
خوشا به حال ثابتقدمان در زمان غیبت
امام باقر علیهالسلام فرمودند:
«زمانى مىآيد كه امام مردم غايب مىشود. پس خوشا به حال كسانى كه در آن زمان در امر امامت ما استوار بمانند. چرا که کمترین ثواب آنها این است که خداوند آنها را صدا میزند و میفرماید:
اى بندگان و اى کنیزان من، شما به سرّ من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید. پس من بهترین ثواب را به شما مژده مىدهم. شما بندگان و کنیزان من هستید و بر من حق است که عبادتهاى شما را قبول کنم و از تقصیرات شما بگذرم، و به خاطر شما به بندگانم باران مىفرستم و بلاها را از آنان دفع مىکنم. اگر شما نبودید، هر آینه عذاب خود را بر آنان نازل مىکردم.» 🌿
این روایت، قلب پیام «نصر الله» را در دوران غیبت روشن میکند:
امام غایب است، اما نصرت الهی جاری است.
ثبات قدم در این زمان، کمترین پاداشش وعدۀ مستقیم خداست.
ایمان به سرّ خدا (امامت پنهان) و تصدیق غیب، خود عامل نزول رحمت، باران و دفع بلاهاست.
خداوند برای دلهای ثابت، نقشی شبیه قناتهای پنهان قرار میدهد؛ به خاطر آنها رحمتش را بر دیگران نیز جاری میکند.
پس در زمان غیبت، «نصر الله» یعنی:
ایمان به غیب، تصدیق سرّ اهلبیت، تسلیم و ثبات در مسیر آنها.
این نصرت نه تنها خودِ فرد را نجات میدهد، بلکه واسطۀ رحمت برای همه مردم میشود.
دلنوشته
ثبات در غیبت ✨🌧
ای خدای مهربان…
ای صاحب سرّ و غیب…
تو وعده دادی که در روزگار غیبت،
بندگان ثابتقدم را صدا خواهی زد،
و خواهی گفت: «ای بندگان من، ای کنیزان من،
شما به سرّ من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید…»
مولای من…
من میخواهم از همان دلهای استوار باشم،
نه از آنان که در تردید و بیتابی میلغزند.
میخواهم ایمانم به غیب، چراغی باشد در تاریکی،
و یقینم به سرّ تو، بارانی باشد بر دلهای خشکیده.
ای امام زمان…
اگرچه در پردهای،
اما من به حضورت ایمان دارم.
تو را میبینم با چشم دل،
و هر روز با نفسهایم تصدیق میکنم
که نصر خدا، زنده و جاری است.
ای خدا…
مرا از همان بندگانی قرار بده
که به برکتشان باران میبارد،
بلاها دفع میشود،
و عذابت از دیگران برداشته میشود.
خدایا…
کمترین پاداشی که وعده دادی،
برای من بزرگترین آرزوست:
که نامم را در صف ثابتقدمان بخوانی،
و صدای تو، آرام جانم شود.
آمین یا رب العالمین 🤲✨
«جاءَهُم نصرُنا»؛ سنت همیشگی نجات با حجت الهی
خداوند در قرآن میفرماید:
«حَتّى إِذا استَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُم قَدْ كُذِبُوا جاءَهُم نَصرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ القَومِ المُجرِمينَ.» (یوسف/۱۱۰)
این آیه یک سنت الهی را آشکار میکند:
در هر زمان، وقتی رسولان در اوج فشار و تکذیبها قرار گرفتند و یاران اندکشان خسته و نومید شدند،
در همان لحظهی تاریک، «جاءَهُم نصرُنا»؛ نصرت ما رسید.
این نصرت، همیشه همراه با دو جلوه است:
نجات اهل نور: همان گروهی که به نور خدا دل سپردهاند.
نزول عذاب بر اهل جرم و حسد: کسانی که به نور پشت کردند و در صف مجرمین ایستادند.
به تعبیر دیگر، در هر قومی، «مهدی موعود»ی بوده است؛
یعنی حجت زندهای از سوی خدا که در لحظهی اوج استیصال،
نقش نجاتبخش ایفا کرده و خط حق را از باطل جدا نموده است.
این سنت، تا امروز ادامه دارد.
و در نهایت، در آخرالزمان، به شکل کامل و جهانی در وجود مهدی آل محمد علیهمالسلام محقق خواهد شد.
در تاویلات الهی، این نصرت همان ولایت خاصۀ مهدی موعود است که نجات اهل ایمان و عذاب اهل باطل را رقم میزند.
در تنزیلات زمانی، تحقق نهایی این نصرت، به پایان دوران غیبت کبری موکول شده است؛ جایی که حجت خدا بیپرده ظهور میکند و زمین از حاکمیت ظالمان پاک میگردد.
پس «جاءَهُم نصرُنا» تنها یک ماجرای تاریخی نیست؛
بلکه یک جریان همیشگی است:
هر بار که حق و باطل درهم میآمیزند،
با رسیدن نصر الهی، نور از ظلمت جدا میشود،
و این سنت، در ظهور حضرت مهدی علیهالسلام به کمال خواهد رسید.
دلنوشته ظهور ✨🌿
«ظهور و تحقق نهایی نصرت»
مولای من…
هر بار که این آیه را میخوانم:
«حَتّى إِذا استَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُم قَدْ كُذِبُوا جاءَهُم نَصرُنا…»
احساس میکنم این قصه همیشه تکرار میشود.
در هر قومی، در هر عصر و زمانی،
وقتی اهل حق به نهایت سختی رسیدند،
وقتی امیدها کمرنگ شد و دلها در فشار حسد و تهمت شکست،
در همان لحظه تاریک،
باران نصرت خدا باریده است. 🌧️
مولای من…
امروز هم جهان در همان لحظه تاریک ایستاده؛
دلها خسته، زمین پر از ظلم،
و امیدها در گردباد غیبت متزلزل.
اما من میدانم،
که وعدۀ خدا تغییرناپذیر است.
پس من منتظرم…
منتظر همان روز که «جاءَنا نصرُ الله»،
و تو، ای مهدی آل محمد،
چون خورشید بیپرده طلوع کنی. ☀️
آن روز، اهل نور نجات خواهند یافت،
و اهل جرم و حسد از آنها جدا خواهند شد.
آن روز، زمین تازه خواهد شد،
و دلها سبک میشوند از بار غمها.
مولای من…
من در صف انتظار ایستادهام،
با قلبی که هر روز میگوید:
خدایا، مرا در زمرۀ منصورین قرار بده…
و به باران ظهور، زندهام کن. ✨🌿
دربارۀ قوم لوط، قرآن کریم بارها «نصرت الهی» و نجات لوط و مؤمنان همراهش را بیان کرده است. یکی از روشنترین آیات در این باره:
سوره هود، آیه 81
قَالُوا يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ لَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ ۚ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ ۚ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ
«(فرشتگان) گفتند: ای لوط، ما فرستادگان پروردگار تو هستیم؛ آنها هرگز به تو دست نخواهند یافت. پس خانوادهات را در پاسی از شب بیرون ببر و هیچیک از شما پشت سر خود نگاه نکند، جز همسرت که همان بلا که به آنان میرسد به او نیز خواهد رسید. موعد نابودی آنان صبح است؛ آیا صبح نزدیک نیست؟»
و بلافاصله بعد از این، نصرت الهی و عذاب قوم بیان میشود:
سوره هود، آیه 82
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَ أَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ
«و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، آن [شهر] را زیر و زبر کردیم و بارانی از سنگهای گِلِ متراکم بر آنها فرو ریختیم.»
یعنی همان سنتی که دربارۀ دیگر پیامبران هم گفت:
«حَتَّى إِذا استَيْأَسَ الرُّسُلُ… جاءَهُم نَصرُنا» (یوسف/۱۱۰).
«نصر الله» + آیات مربوط به قوم لوط:
نصرت خدا در داستان قوم لوط؛ جداسازی نور از ظلمت
یکی از نمونههای آشکار «جاءَهُم نصرُنا» در قرآن، ماجرای قوم لوط است.
قرآن کریم در سوره هود میفرماید:
«قَالُوا يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَ لَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ» (هود/۸۱)
«(فرشتگان) گفتند: ای لوط، ما فرستادگان پروردگار تو هستیم؛ آنها هرگز به تو دست نخواهند یافت. پس خانوادهات را در پاسی از شب بیرون ببر و هیچکس از شما پشت سر نگاه نکند، جز همسرت که همان بلایی که به آنان میرسد به او نیز خواهد رسید. موعد نابودی آنان صبح است؛ آیا صبح نزدیک نیست؟»
و سپس میافزاید:
«فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَ أَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ» (هود/۸۲)
«و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، آن [شهر] را زیر و زبر کردیم و بارانی از سنگهای گلِ متراکم بر آنان فرو ریختیم.»
اینجا نصرت الهی جلوهای آشکار دارد:
نجات لوط و اهل ایمان،
و عذاب قاطع برای مجرمین و پشتکنندگان به نور.
این همان سنت همیشگی خداست:
نور و اهل ایمان از دل ظلمت جدا میشوند،
و اهل حسد و جرم گرفتار میگردند.
در حقیقت، نصرت خدا در ماجرای لوط نیز همان ولایت خاصه حجت الهی است؛
ولایتی که سبب نجات گروهی کوچک اما مؤمن شد،
و همزمان، عذاب الهی را بر سر مجرمین فرود آورد.
این جداسازی، در طول تاریخ تکرار شده است،
و در آخرالزمان، در ظهور حضرت مهدی علیهالسلام به صورت کامل و جهانی تحقق خواهد یافت؛
یعنی همان جایی که «نصر الله» در بالاترین حد خود آشکار میشود.
دلنوشته
صف اهل ایمان یا اهل عذاب ✨🌧
خدایا…
هر بار که آیات قوم لوط را میخوانم،
صدای فرشتگانت در گوشم میپیچد:
«إِنَّ مَوعِدَهُمُ الصُّبحُ أَلَيسَ الصُّبحُ بِقَريبٍ؟» 🌅
آن صبح نزدیک شد،
و نصرت تو رسید…
لوط و اهل ایمان نجات یافتند،
و زمین، گورستانِ اهل جرم و حسد شد.
پروردگارا…
من از تو میخواهم در روزی که «جاءَ نَصرُك» فرا میرسد،
در صف لوطها و اهل نور قرار گیرم،
نه در صف کسانی که صبح عذاب بر آنان نازل شد.
ای خدای مهربان…
دل مرا به نور یقین روشن کن،
تا وقتی پردهها کنار رفت
و جداسازی آغاز شد،
قدمهایم در کنار معلم ربانیام ثابت بماند،
و نصر تو،
به جای عذاب، نصیب من شود. 🤲✨
+ «نور، فرایند جداسازی! حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ!»
[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۱۱۰ الى ۱۱۱]
حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا
فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ (۱۱۰)
[سورة يس (۳۶): الآيات ۵۱ الى ۶۰]
وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ (۵۹)
نصرت، فرایند جداسازی مجرمین حسود از اهل ایمان!
نصرت؛ غربال و جداسازی اهل نور از اهل حسد
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
«وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُنَّ، وَ اللَّهِ لَتُمَيَّزُنَّ، وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ، حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا الْأَنْدَرُ.» 🌿
«به خدا سوگند شما آزمایش خواهید شد، و به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا خواهید شد، و به خدا سوگند شما غربال خواهید شد، تا آنکه جز اندکی خالص باقی نمانید.»
این روایت حقیقت «نصر الله» را آشکار میکند:
نصرت الهی یک یاری صرفاً ظاهری نیست،
بلکه فرایند پالایش و جداسازی است.
اهل نور، یعنی دلهایی که با یقین و معرفت روشن شدهاند، در غربال باقی میمانند.
اهل حسد و جرم، خودبهخود از این صف جدا میشوند و سقوط میکنند.
در واقع، همانطور که باران، زمین را شستوشو میدهد و کلوخهای سخت را از خاک زنده جدا میسازد، نصرت الهی نیز دلها را غربال میکند؛ تا اهل تسلیم و ایمان شناخته شوند و اهل حسد و عناد رسوا گردند.
این همان سنتی است که در همه اقوام رخ داد:
در قوم نوح، اهل ایمان در کشتی ماندند و دیگران غرق شدند.
در قوم لوط، اهل نور نجات یافتند و اهل جرم زیر و زبر شدند.
و در آخرالزمان، این غربالگری در سطحی جهانی رخ خواهد داد.
پس نصرت یعنی: تمحیص و تمییز، غربالی که تنها خالصترین دلها در آن میمانند.
دلنوشته
غربال ✨🌧
«نصرت؛ جداسازی اهل نور از اهل حسد»
خدایا…
وقتی کلام امیرم را میشنوم که فرمود:
«وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُنَّ، وَ اللَّهِ لَتُمَيَّزُنَّ، وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ، حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا الْأَنْدَرُ»،
قلبم میلرزد.
میدانم نصرت تو، تنها یاری در ظاهر نیست،
بلکه غربالی است که همه چیز را روشن میکند.
غربالی که اهل نور را از اهل حسد جدا میسازد،
و تنها دلهای خالص را باقی میگذارد.
خدایا…
مرا از همان «اندَر»های باقیمانده قرار بده،
از همان اندکهایی که در غربال نصرت تو پایدار میمانند.
نگذار حسد، من را از صف نور جدا کند.
نگذار تردید، مرا به سقوط بکشاند.
قلبم را چنان صیقل بده که در تمحیص تو نلغزد،
و در میان طوفانها، به نور ایمانم بچسبد.
پروردگارا…
میدانم نصرت تو یعنی پاکسازی،
یعنی جداسازی،
یعنی غربالی که سخت است اما نجاتبخش.
پس مرا از همان اندکِ خالص کن…
تا در روز «جاءَ نصرُك»،
در صف نور باشم،
نه در صف آنان که در گرداب حسد فرو رفتند. ✨🌿
نصرت و جداسازی پس از آشکار شدن علم
خداوند در قرآن میفرماید:
«وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ» (شوری/۱۴)
«و آنان پراکنده و جدا نشدند، مگر بعد از آنکه علم برایشان آمد، و این جدایی تنها به خاطر بَغی و ستیزهجویی در میانشان بود.»
این آیه نشان میدهد که:
جداسازی حقیقی زمانی رخ میدهد که علم آشکار شود.
معلم ربانی در برابر چشمها میایستد، نور علمش را عرضه میکند، و حجت خدا کامل میشود.
از این لحظه به بعد، تفرقه و دو دستگی نه از جهل، بلکه از بغی و حسد آگاهانه است.
یکی به نور دل میسپارد و منصور میشود؛ دیگری پشت میکند و از صف نور جدا میگردد.
این همان مرحلهای است که «نصر الله» معنای غربالی خود را پیدا میکند:
اهل تسلیم، در نصرت باقی میمانند،
و اهل حسد، با دست خود، از دایره نصرت خارج میشوند.
در حقیقت، نصرت الهی به شکل کامل،
با آشکار شدن معلم و روشن شدن علم او تجلی میکند؛
و درست در همین نقطه است که غربال بزرگ اتفاق میافتد.
دلنوشته تسلیم ✨🌿
مولای من…
وقتی به این آیه میرسم:
«وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ»،
قلبم میلرزد.
میدانم که خطر بزرگ، جهل نیست،
بلکه دیدن حقیقت و پشت کردن از روی بغی و حسد است.
دیدن معلم، شنیدن کلام نور،
و با این همه، آگاهانه روی گرداندن…
این است غربال سختی که نصرت خدا را برای اهل نور،
و عذاب را برای اهل حسد رقم میزند.
مولای من…
از تو میخواهم دلم را چنان سلیم کنی،
که وقتی علمت آشکار شد،
چشم و گوشم کور و کر نشود.
یاد دلم را تسلیم خودت کن،
تا در صف کسانی بمانم که با علمت زنده میشوند،
نه آنان که با بغی و حسد سقوط میکنند.
پروردگارا…
مرا از کسانی قرار بده که علم را ببینند و تسلیم شوند،
نه از کسانی که علم را ببینند و به عمد پشت کنند.
و این همان نصرتی است که من هر روز به آن محتاجم:
نصرت تسلیم، نصرت نور، نصرت اهلبیت. ✨🌧
نصرت الهی؛ غربالگری فتنهها و جداسازی خبیث از طیب
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ» (یس/۵۹)
«امروز ای مجرمان، جدا شوید!»
و نیز فرمود:
«لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ» (انفال/۳۷)
«تا خداوند پلید را از پاکیزه جدا کند.»
این همان معنای عمیق «نصر الله» است:
یاری خدا یعنی جداسازی؛ یعنی آن غربال بزرگ که اهل نور و اهل تسلیم را نگه میدارد، و اهل بغی و حسد را کنار میزند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ أَعَاذَكُمْ مِنْ أَنْ يَجُورَ عَلَيْكُمْ، وَ لَمْ يُعِذْكُمْ مِنْ أَنْ يَبْتَلِيَكُمْ، وَ قَدْ قَالَ جَلَّ مِنْ قَائِلٍ: إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ وَ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ.»
خداوند شما را از ظلم در امان داشته است،
اما شما را از آزمون و ابتلا معاف نکرده است؛
زیرا او خود فرموده است: «بیگمان ما آزمونکنندهایم.»
امام رضا علیهالسلام در توضیح این ابتلا فرمودند:
«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لَا يُفْتَنُونَ… يُفْتَنُونَ كَمَا يُفْتَنُ الذَّهَبُ، ثُمَّ قَالَ يُخَلَّصُونَ كَمَا يُخَلَّصُ الذَّهَبُ.»
آیا مردم پنداشتهاند همین که گفتند ایمان آوردیم، رها میشوند و آزموده نمیگردند؟!
آری، آنان آزموده میشوند همانگونه که طلا در کوره فتنه آزمایش میشود،
و سپس خالص میشوند، همانطور که طلا خالص میگردد.
و امام صادق علیهالسلام پرده از راز این غربال بزرگ برداشتند:
«لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ يُمَحَّصُوا وَ يُمَيَّزُوا وَ يُغَرْبَلُوا، وَ يُسْتَخْرَجَ فِي الْغِرْبَالِ خَلْقٌ كَثِيرٌ.»
مردم ناگزیرند امتحان شوند، غربال گردند و تمییز داده شوند؛
و در این غربال، بسیاری کنار گذاشته خواهند شد.
پس روشن است:
نصرت = تمحیص + تمییز + غربال.
هر فتنهای، در حقیقت غربالی است برای جداسازی.
و در پایان، تنها دلهایی باقی میمانند که مثل طلا در کوره فتنهها خالص شدهاند.
این همان نصرت نهایی است که در ظهور حضرت مهدی علیهالسلام به اوج خواهد رسید؛
جداسازی کامل خبیث از طیب، و تحقق آیه «وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ» در سطحی جهانی.
دلنوشته
غربالگری فتنهها؛ اخلاص، راز ماندگاری در صف نور
خدایا…
وقتی میشنوم که فرمودی:
«وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ»،
و نیز:
«لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ»,
میفهمم که راه ایمان،
راه جداسازی است…
راه غربال است.
پروردگارا…
من میترسم از اینکه در کوره فتنهها ذوب شوم و از صف نور جدا گردم.
میترسم از اینکه چونان خبیثان،
با بغی و حسد، خودم را از دایره نصرت تو بیرون بیندازم.
خدایا…
دلم را همانند طلایی قرار بده که در آتش فتنهها،
نه میسوزد، بلکه نابتر و درخشانتر میشود.
آنگونه که امامانم فرمودند:
«يُفْتَنُونَ كَمَا يُفْتَنُ الذَّهَبُ… ثُمَّ يُخَلَّصُونَ كَمَا يُخَلَّصُ الذَّهَبُ.»
ای خدای آزمونگر…
مرا در غربال بزرگت نگه دار،
تا از آن اندک خالص باشم که در کورهها آبرو نمیبازند.
و وقتی «جاءَ نصرُك» فرا میرسد،
نامم در صف طیبها نوشته شود،
نه در زمره خبیثانی که به جرم بغی و حسد کنار زده شدند.
آمین یا رب العالمین 🤲✨
خدایا…
در کوره فتنهها، تنها یک چیز است که دل را از سوختن نجات میدهد:
اخلاص.
همان اخلاصی که شیطان با همه غرورش اعتراف کرد:
«إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» (حجر/۴۰).
او گفت همه را میلغزانم، همه را فریب میدهم،
جز بندگان خالصت را…
خدایا…
میخواهم از همان بندگان باشم،
که غربال تو، تنها زنگار دلشان را میگیرد،
و نورشان را آشکارتر میسازد.
ای پروردگارم…
اخلاص همان کلید نصرت است؛
ویژگیای که در آتش امتحان نه میسوزد،
بلکه صیقل مییابد.
همان جوهرهای که نور را از تاریکی جدا میکند،
و شاگرد حقیقی را در صف منصورین نگه میدارد.
پس به من دلی عطا کن
که در آن جز تو هیچ کس ننشیند،
چشمی که جز نور نبیند،
و نَفَسی که جز برای رضای تو بلند نشود.
خدایا…
اگر غربالها برای جداسازیاند،
اجازه بده اخلاص، نگهبان قلب من باشد؛
تا وقتی «جاءَ نصرُك»،
من در صف مُخلَصین باشم…
همان گروه اندکی که نه شیطان به آنها دست یافت،
و نه فتنهها آنها را لرزاند. ✨🌿
اهلبیت؛ میزان غربال و نصرت الهی
جان کلام این است:
«بِكُمْ أُمَيِّزُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ» 🌿
یعنی بهوسیله شما (اهلبیت)،
خبیث از طیب جدا میشود؛
و این همان معنای عمیق نصرت الهی است.
روایت میگوید:
«يَا مُحَمَّدُ، إِنَّهُ الْمُبْتَلَى وَ الْمُبْتَلَى بِهِ. وَ إِنِّي جَعَلْتُكُمْ مِحْنَةً لِخَلْقِي؛ أَمْتَحِنُ بِكُمْ جَمِيعَ عِبَادِي وَ خَلْقِي فِي سَمَائِي وَ أَرْضِي وَ مَا فِيهِنَّ، لِأُكَمِّلَ الثَّوَابَ لِمَنْ أَطَاعَنِي فِيكُمْ، وَ أُحِلَّ عَذَابِي وَ لَعْنَتِي عَلَى مَنْ خَالَفَنِي فِيكُمْ وَ عَصَانِي، وَ بِكُمْ أُمَيِّزُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ.»
«ای محمد!
علی همان آزمون شده است و مردم به او آزمون میشوند.
من شما (اهلبیت) را وسیلۀ امتحان آفریدگانم قرار دادم.
به سبب شما تمام بندگان و مخلوقاتم در آسمان و زمین را میآزمایم،
تا برای کسی که مرا درباره شما اطاعت کند، ثواب را کامل گردانم،
و عذاب و لعنت خود را بر کسی که مرا درباره شما مخالفت و عصیان کند جاری سازم.
و به سبب شما، خبیث را از طیب جدا کنم.»
این یعنی:
اهلبیت میزان امتحان و نصرت هستند.
«یوم الفصل» یعنی روزی که این میزان آشکار میشود و حجت کامل میگردد.
هر کس به اندازه ارتباطش با این میزان امتحان میشود:
«جَمِيعَ عِبَادِي» یعنی همه بندگان، نسبت به معلم ربانی و ولایت او سنجیده میشوند.این امتحان و جداسازی، برای این است که ثواب اهل طاعت کامل شود و اهل مخالفت، مستحق عذاب شوند.
پس نصرت الهی، هم حجت را آشکار میکند (معلم و علم او)،
و هم جداسازی را رقم میزند:
یک طرف، اهل نور و اهل طاعت که ثوابشان کامل میشود؛
طرف دیگر، اهل حسد و بغی که با آگاهی پشت میکنند و عذاب الهی نصیبشان میشود.
این همان معنای پنهان آیه «يَوْمَ الْفَصْل» است:
روز جدا شدن صفها، روزی که معلم ربانی آشکار شده و اتمام حجت صورت گرفته است.
دلنوشته
امتحان قلب نسبت به معلم ✨🌿
خدایا…
وقتی میشنوم که فرمودی:
«بِكُمْ أُمَيِّزُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ»,
میفهمم که راه من، راه امتحان است.
امتحانی که میزانش، اهلبیتاند؛
معلمانی که نور علم تو را آشکار کردهاند.
پروردگارا…
من میترسم از آن روزی که معلم را ببینم،
علم او را بشنوم،
و آگاهانه، از روی بغی و حسد، پشت کنم.
این همان سقوط است؛
جایی که خبیث از طیب جدا میشود.
خدایا…
دلم را چنان خالص و سلیم کن
که در امتحان اهلبیت،
در صف نور و طاعت بمانم.
به من قدرت تسلیم عطا کن،
تا وقتی معلم و علمش آشکار شد،
به جای انکار، سجده کنم و بپذیرم.
ای خدای مهربان…
مرا از کسانی قرار بده که با اهلبیتت آزمایش شدند
و سربلند بیرون آمدند؛
همانها که با نصرت تو،
ثوابشان کامل شد،
و نامشان در صف طیبها ثبت گردید. ✨🌧
قلب مُمَیِّز؛ صرافیِ نور در غربال الهی ✨🌿
قلبِ مُمَیِّز اهل نور، کارش صرافی و نقادی است؛
چون صرافی که سکهها را زیر و رو میکند تا سره را از ناسره بازشناسد،
دلِ اهل نور هم بهوسیلهی عشق و پیوند همیشگی با نور،
قدرت تمییز مییابد.
در لغت آمده است:
«التَّمْيِيز [ميز]: نيروى فكرى و معنوى است كه با آن معانى استنباط مىشود.»
یعنی توان فهم، نقد و استنباط.
اهل نور، با وابستگی عاشقانه به نور،
به نوعی خودکفایی قلبی میرسند:
نه به این معنا که بینیاز از معلم میشوند،
بلکه چون پیوندشان دائمی است،
نور علوم ربانی در دلشان جاری میشود،
و این نور، توان شناسایی و تمییز را به آنها عطا میکند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
«مِيزَةُ الرّجُلِ عَقلُهُ، وَ جَمالُهُ مُروءَتُهُ.»
«شناسه مرد، خرد اوست و زیبایی او در مردانگی اوست.»
این عقلِ نوری، همان صرافی باطنی است؛
نوری که در دلِ اهل ایمان، اشتباهاتشان را آشکار میسازد
و آنان را در مسیر بازگشت و اصلاح زنده نگه میدارد.
فهم «قبض نور» و «بسط نور»،
کار همین قلب پویاست؛
قلبی که به قول روایات، به مقام «معرفة الإمام بالنورانیة» رسیده است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
«تَمييزُ الباقي مِنَ الفاني، مِن أشرَفِ النَّظرِ.»
«تمییز دادن باقی از فانی، از شریفترین اندیشههاست.»
پس نصرت خدا، در نهایت، دل را به جایی میرساند که
بتواند باقی را از فانی، نور را از ظلمت، حق را از باطل تمییز دهد.
این همان معنای زیباست که دلِ مُمَیِّز،
وقتی در برابر جلوهی نور قرار میگیرد، میگوید:
«هذا مِن فضلِ ربي» ✨
و در برابر معلم نورانی، میگوید:
«أنتَ ميزانٌ لا عينَ فيه» 🌹
دلنوشته؛ صرافی دل ✨🌿
ای قلب من…
ای صرافی کوچک در سینهام،
که هر روز سکههای فکر و خاطره را میچشی
و سره را از ناسره جدا میکنی…
به یاد داشته باش که صرافی تو، بینور هیچ است.
اگر نوری نباشد،
هر مسی به جای طلا مینشیند
و هر تقلیدی به جای حقیقت.
اما تو، ای دل…
وقتی به نور پیوند خوردی،
قدرت تمییز مییابی؛
میتوانی باقی را از فانی بشناسی،
و معلم ربانی را از رهبران سوء.
امیرم علی علیهالسلام فرمود:
«تَمييزُ الباقي مِن الفاني، مِن أشرَفِ النَّظرِ.»
پس نگاهت شریف خواهد شد
وقتی حق را از باطل بازشناسی.
ای قلب من…
در قبض و بسط نور،
پویا بمان؛
و هر بار که حقیقتی در تو روشن شد،
با فروتنی بگو:
«هذا مِن فضل ربي» ✨
و در برابر معلمی که خدا نشانت میدهد،
بیهیچ شک و تردید زمزمه کن:
«أنتَ ميزانٌ لا عينَ فيه» 🌹
ای قلب…
صرافیات با نور باشد،
تا در روز غربال،
تو را در صف اهل نور بنویسند،
نه در زمرهی خبیثانی که به چشم حسد کور شدند.
تمییز در اخلاق؛ رأس علم و عمل ✨🌿
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
«رَأْسُ الْعِلْمِ التَّمْييزُ بَيْنَ الاَْخْلاقِ، وَ إِظْهارُ مَحْمودِها وَ قَمْعُ مَذْمومِها.»
و در تعبیری دیگر:
«رَأْسُ الْعَمَلِ التَّمْييزُ بَيْنَ الاَْخْلاقِ، وَ إِظْهارُ مَحْمودِها وَ قَمْعُ مَذْمومِها.»
«بالاترین درجه دانایی و عمل، تشخیص دادن اخلاق از یکدیگر است؛
آشکار ساختن اخلاق پسندیده و سرکوب کردن اخلاق ناپسند.»
این بیان نورانی نشان میدهد:
نصرت الهی وقتی در قلب جاری میشود، تنها یک معرفت نظری نیست.
قلبِ ممیز، هم در حوزه «علم» و هم در حوزه «عمل» توان شناسایی پیدا میکند.
این تمییز، یعنی غربال درونی: جداسازی اخلاق نیکو از بد،
شکوفا کردن فضایل، و خاموش کردن رذایل.
پس «نصر الله» در باطن انسان، همان قدرت تمییز اخلاقی است:
یعنی نور الهی به شاگرد عطا میشود تا خودش را غربال کند؛
محبوبها را تقویت کند و مذمومها را سرکوب نماید.
این همان ولایت باطنی نور است:
یعنی نصرت درونی، که دل را از تناقضها پاک میکند
و زمینهی ثبات قدم در غربالهای بیرونی را فراهم میسازد.
دلنوشته تمییز اخلاق ✨🌿
خدایا…
وقتی امیرم فرمود:
«رَأْسُ الْعِلْمِ التَّمْييزُ بَيْنَ الأَخْلاقِ، وَ إِظْهارُ مَحْمُودِها وَ قَمْعُ مَذْمُومِها»,
فهمیدم که نصرت تو فقط جداسازی بیرونی نیست،
بلکه غربالی در درون من است.
ای نور جانها…
من محتاجم به این نصرت باطنی،
که دل مرا صرافی کنى برای اخلاقم.
به من قدرت بده محمود را آشکار کنم؛
محبت، صبر، صدق، وفا…
و مذمومها را در خودم سرکوب نمایم؛
حسد، کینه، تکبر، دروغ…
ای خدای مهربان…
نصرتت را در قلب من جاری کن،
تا هیچ خبیثی درونم نماند
و هیچ فضیلتی در سایه نماند.
پروردگارا…
من میخواهم در صف منصورین باشم،
نه فقط با زبان و ادعا،
بلکه با دل و عمل.
پس مرا یاری کن،
تا هر لحظه در درونم یومالفصل برپا شود؛
جایی که محمود بماند و مذموم نابود گردد.
آمین یا رب العالمین 🤲✨
دانهدرشتهای قبیله شیطان؛ مهلتی تا آتش! 🔥
داستان جداسازی، همواره همراه نصرت الهی بوده است.
از همان آغاز، در ماجرای ابلیس و ملائکه،
وقتی ابلیس با تکبّر و حسد سر باز زد،
نور خداوند پرده از حقیقت برداشت،
و «جاءَهُم نَصرُنا» در آن صحنه،
یعنی آشکار شدن تفاوت میان اهل تسلیم و اهل تکبّر.
این همان سنت جاری خداست:
هر زمان، معارینی همچون «ابن قیاما» غربال میشوند؛
ظاهرشان شاید در لباس ایمان باشد،
اما باطنشان با بغی و عناد آشکار میگردد.
امام رضا علیهالسلام فرمودند:
«ابلیس در جوار قرب الهی بود،
ولی چون مأمور شد، سرباز زد و تکبر ورزید.
پس خدا به او مهلت داد،
و سوگند به خدا که هیچ عذابی سختتر از مهلتدادن نیست!»
این «مهلت» همان «املا»ست؛
یک فرصت ظاهری، اما در حقیقت عذابی پنهان.
مهلتی که شیطان و پیروانش در آن بیشتر در تاریکی میافتند،
تا آتش حقیقت آشکار شود و غربال کامل گردد.
اینگونه است که «نصرت الهی» نه فقط یک باران رحمت برای اهل نور،
که یک «جداسازی» برای دانهدرشتهای قبیلهی شیطان است؛
تا در نهایت، آنان با پای خود به سوی آتشی که ساختهاند کشیده شوند.
مهلتی تا آتش!
این بزرگترین عذاب خداست بر کسانی که علم و معلم را دیدند،
اما از روی حسد و تکبّر پشت کردند.
دلنوشته؛ مهلتی تا آتش 🔥
ای حسودِ اسیرِ تاریکی…
ای دانهدرشتِ قبیلهی شیطان!
مغرور نشو به این «مهلت»ی که به تو دادهاند.
این سکوت خدا، بیتفاوتی نیست…
این مهلت، آتشِ پنهانی است
که هر روز در رگهایت شعله میکشد
و تو را قدمبهقدم به پرتگاه نزدیکتر میکند.
ای آنکه نور معلم را دیدی و پشت کردی،
بدان که این مهلت، فرصتی برای توبه نیست اگر در دل، کینه و بغی را حفظ کنی.
این همان عذابی است که امام رضا علیهالسلام فرمود:
«وَ اللّهِ، ما عَذَّبَ اللّهُ بشيءٍ أشدّ من الإملاء» ✨
آری…
تو گمان کردی آزاد گذاشته شدی،
اما حقیقت این است که در بندترین بندها گرفتار شدی.
اهل نور اما، در همین روزها باران نصرت را میچشند،
هر لحظه پاکتر میشوند،
و تو…
هر لحظه سیاهتر و سنگینتر میگردی.
پس بدان…
این «مهلت»، نه رحمت است، نه لطف،
بلکه آتشی است که آهستهآهسته از درونت شعله میکشد،
تا روزی که فرمان جداسازی فرا رسد و گفته شود:
«وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ».
جداسازی به دست خدا؛ نه با حدسهای ما ✨
خداوند در قرآن کریم فرمود:
«ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ»
«خدا بر آن نیست که مؤمنان را بر همان حال بگذارد تا آنکه پلید را از پاک جدا کند.»
این یعنی سنت الهی، غربال دائمی است.
مؤمنان واقعی، همیشه در معرض امتحاناند تا سره از ناسره جدا شود.
این امتحان همان «نصرت» است؛
یاری خدا برای اهل نور،
و رسوایی تدریجی برای اهل حسد.
اما قرآن ادامه میدهد:
«وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ»
«و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه سازد.»
یعنی انسانها، خودشان توان دیدن باطنها و پایان کارها را ندارند.
ما نمیتوانیم با چشم ظاهری بفهمیم چه کسی خبیث و چه کسی طیب است.
این جداسازی، به دست خداست؛
و ابزار آن، همان رسولان و معلمان ربانی هستند:
«وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ»
«اما خدا از میان پیامبرانش هر که را بخواهد برمیگزیند.»
پس کار ما چیست؟
«فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ.»
«به خدا و رسولانش ایمان بیاورید؛ و اگر ایمان آورید و تقوا داشته باشید، برای شما پاداشی بزرگ خواهد بود.»
اینجا راز نصرت روشن میشود:
نصرت یعنی یاری خدا در فرایند امتحان و جداسازی.
نصرت یعنی قرار گرفتن در کنار رسولان و معلمان ربانی، نه در برابرشان.
نصرت یعنی پایداری با تقوا، حتی وقتی همهچیز مبهم است و غیب آشکار نیست.
این همان صحنهای است که در پایان دوران غیبت هم رخ خواهد داد:
وقتی «یوم الفصل» میرسد، خبیثها که خود را مؤمن مینامیدند از طیبها جدا خواهند شد،
و آن روز، نصرت الهی مثل خورشید بر اهل نور خواهد تابید.
دلنوشته غربال دل ✨🌿
خدایا…
آیهات را که میخوانم، قلبم میلرزد:
«حَتّى يَميزَ الخَبيثَ مِنَ الطَّيّبِ».
میدانم که رهایم نمیکنی،
میدانم که باید امتحان پس بدهم،
و من باید روزی در غربالت قرار گیرم.
ای پروردگار نور…
من طاقت تاریکی ندارم.
مرا در زمرهی طیبها قرار بده؛
آنانی که با نور زندهاند و در صف منصورین میایستند.
خدایا…
اگر غیب را نمیبینم،
اگر باطنها برایم پوشیده است،
خودت دستم را بگیر تا معلم حقیقیات را بشناسم،
و در کنار او بمانم، نه در برابرش.
ای مهربانترین…
من نمیخواهم جزو خبیثانی باشم
که در لباس ایمان پنهان شدند،
اما در امتحان، رسوا گشتند.
به من قلبی ده که نور را از ظلمت تمییز دهد،
و مرا ثابتقدم بدار در مسیر سخت غربال.
ای خدا…
تو وعده دادی که اگر ایمان بیاورم و تقوا پیشه کنم،
«فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظيمٌ».
من جز آن اجر عظیم چیزی نمیخواهم؛
اجرِ طیببودن در نگاه تو. ✨
انباشتهشدن خبیثها؛ غربال نهایی ✨🔥
قرآن کریم میفرماید:
«إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ، فَسَيُنْفِقُونَها ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ، وَ الَّذينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ» (انفال/۳۶)
«بىگمان كسانى كه كفر ورزيدند، اموال خود را خرج مىكنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند.
پس به زودى [همه] آن را خرج مىكنند، و آنگاه حسرتى بر آنان خواهد گشت؛ سپس مغلوب مىشوند.
و كسانى كه كفر ورزيدند، به سوى دوزخ گردآورده خواهند شد.»
و سپس راز این جریان را چنین آشکار میکند:
«لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ، وَ يَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَميعاً، فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ، أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ» (انفال/۳۷)
«تا خدا، ناپاك را از پاك جدا كند،
و ناپاكها را روى يكديگر نهد و همه را متراكم سازد،
آنگاه در جهنم قرار دهد.
اينان همان زيانكارانند.»
🔹 این آیه نشان میدهد که جداسازی الهی یک فرایند تصادفی نیست.
خبیثها با انتخاب خودشان، کنار یکدیگر جمع میشوند.
سرمایه و نیرویشان را خرج مقابله با نور میکنند.
اما دست آخر، همهی این انفاقها، حسرتی بزرگ میشود.
و سرانجام، مثل تودهای متراکم بر روی هم انباشته میشوند و در جهنم جای میگیرند.
🔹 در مقابل، اهل طیب نیز با نور گرد هم میآیند.
دلهایشان با باران نصرت پاک میشود و در صف منصورین ثبت میگردند.
این همان معنای عمیق نصرت است:
یعنی غربال الهی نهتنها جدا میکند، بلکه هر گروه را در جایگاه نهاییاش جمع میکند:
اهل طیب در بهشتِ نصرت،
و اهل خبیث در جهنم حسرت.
دلنوشته حسرت خبیثها ✨🔥
ای دل من…
قرآن میگوید:
«لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ».
یعنی روزی خواهد آمد که صفها از هم جدا میشوند؛
طیبها در کنار نور مینشینند،
و خبیثها مثل تودهای بر هم انباشته میشوند،
تا در جهنم حسرت بسوزند.
ای دل…
مبادا از صف طیبها جدا شوی.
مبادا حسد، تکبر یا دلبستگی به دنیا تو را آرامآرام به قبیلهی خبیثها نزدیک کند.
آنجا که همه سرمایهشان را خرج کردند،
اما جز حسرت و آتش نصیبشان نشد.
خدایا…
من نمیخواهم در شمار زیانکاران باشم،
نمیخواهم در انباشتهی خبیثها دفن شوم.
من میخواهم در باران نصرتت،
همچون زمینی پاک،
شکوفا شوم و به سبزی بمانم. 🌿
پروردگارا…
مرا به صف اهل طیب ملحق کن،
همانها که با نور زندهاند و با نصرتت جاودانه میشوند. ✨
یوم الامتياز؛ روز جداسازی مجرمین ✨⚖️
قرآن کریم صحنهای تکاندهنده را ترسیم میکند:
«وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ»
«و در صور دميده خواهد شد، پس ناگاه همه از قبرهايشان شتابان به سوى پروردگارشان برمىخيزند.»
در آن روز، پردهها کنار میرود.
کافران و منکران که عمری نور را انکار کرده بودند، فریاد میزنند:
«قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا؟ هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ»
«اى واى بر ما! چه كسى ما را از آرامگاهمان برانگيخت؟ اين همان وعده خداى رحمان است و فرستادگان راست گفتند.»
آنچه در طول تاریخ نصرت الهی بهطور تدریجی رخ داده بود،
اینجا در یک صیحه واحده به نهایت میرسد:
«إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَميعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ».
و آنگاه، فرمان نهایی صادر میشود:
«وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ» (یس/۵۹)
«و اى گناهكاران، امروز از اهل نور جدا شوید!»
این همان یومالفصل است:
اهل بهشت در شادمانی، آرامش و نعمت ابدی به سر میبرند:
«إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ… سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ»و اهل جرم، به صفی جدا رانده میشوند؛ همانها که عهد الهی را شکستند و شیطان را معبود خود گرفتند.
این صحنه، نتیجهی همان سنت همیشگی خداست:
نصرت الهی، یعنی جداسازی دائمی؛
گاهی در دنیا با ظهور انبیاء و اوصیاء،
و در نهایت، در قیامت با آشکارترین صورت.
دلنوشته
مبادا در صف مجرمین باشم
خدایا…
روزی خواهد آمد که صور دمیده میشود،
و همه ما، بیاختیار، از قبرها برمیخیزیم.
هیچکس دیگر خواب نیست؛
هیچ نقابی باقی نمیماند.
صدای حسرت گناهکاران در گوشم میپیچد:
«يا وَيْلَنا، مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا؟»
و من میخواهم در آن روز، با اهل ایمان بایستم و بگویم:
«هذا ما وَعَدَ الرَّحمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ.»
پروردگارا…
من میترسم از آن فرمانی که خطاب میرسد:
«وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ».
من نمیخواهم از صف نور جدا شوم،
من نمیخواهم در صف مجرمین رانده شوم.
خدایا…
مرا در زمرهی کسانی قرار بده
که در بهشت مشغول شادیاند:
«إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ»,
همراه همسرانشان در آرامش،
و سلامی از تو بر جانشان میبارد:
«سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ».
ای خدا…
اگر روزی، جداسازی نهایی فرا رسد،
مرا در صف طیبها نگاه دار؛
و دستم را بگیر تا مبادا در صف مجرمین ایستاده باشم.
آمین یا رب العالمین 🤲✨
خشم جهنم؛ اعتراف دیرهنگام خبیثها 🔥
خداوند در سوره ملک فرمود:
«وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ» (۶۷:۶)
«و برای کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیدند، عذاب جهنم است؛ و چه بد سرانجامی!»
صحنهای هولناک تصویر میشود:
«إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ * تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ» (۷–۸)
«چون در جهنم افکنده شوند، صدایی مهیب و خروشان از آن میشنوند؛
نزدیک است که از شدت خشم از هم متلاشی شود.»
اینجاست که جداسازی نهایی رخ میدهد.
هر فوجی که به دوزخ افکنده میشود، فرشتگان نگهبان از آنان میپرسند:
«أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ؟»
«مگر برای شما هشداردهندهای نیامد؟»
و آنان، اعترافی تلخ میکنند:
«بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا…» (۹)
«آری، هشداردهنده آمد، اما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خدا چیزی نازل نکرده است.»
و با حسرتی جانسوز اضافه میکنند:
«لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» (۱۰)
«اگر گوش داده بودیم یا خردورزی میکردیم، در میان اهل آتش نبودیم!»
اما این اعتراف، دیگر سودی ندارد:
«فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ» (۱۱)
«به گناه خود اعتراف میکنند؛ پس مرگ و دوری باد بر اهل جهنم!»
🔹 این آیات نشان میدهد:
اهل خبیث همیشه هشداردهنده را دیدهاند.
معلم و نذیر برایشان آمد، اما آنها به جای تسلیم، تکذیب کردند.
حسرت نهاییشان همین است: اگر میشنیدیم، اگر میفهمیدیم، امروز در آتش نبودیم.
این همان نقطه مقابل «نصرت» است:
برای اهل نور، نصرت = باران علم، ثبات قدم، و بهشت.
برای اهل خبیث، تکذیب نذیر = حسرت جاودان و خشم جهنم.
دلنوشته؛
خشم جهنم؛ اعتراف دیرهنگام خبیثها 🔥
مبادا فردا بگویی «لو كُنّا نَسمَع أو نَعقِل» 🔥
ای دل من…
قرآن تصویر هولناک فردای تکذیبکنندگان را نشان داد:
وقتی به آتش جهنم افکنده میشوند،
و فریاد خشم آن شعلهها،
روحشان را میلرزاند.
آنگاه به نگهبانان دوزخ میگویند:
«بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا…»
«آری، هشداردهنده آمد، اما ما او را تکذیب کردیم…»
و با حسرتی بیپایان مینالند:
«لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» ✨
«اگر گوش داده بودیم، اگر تعقل کرده بودیم،
امروز در صف آتشزدگان نبودیم.»
ای دل…
مبادا این حسرت فردا، سهم تو باشد!
امروز بشنو، امروز بفهم،
امروز معلم نور را تصدیق کن.
مبادا فردا، تنها اقرار تو، اعتراف بیثمر در شعلهها باشد.
خدایا…
به من قلبی عطا کن که بشنود،
عقلی عطا کن که بفهمد،
و نوری عطا کن که مرا در صف اهل نصرت بنویسد،
نه در میان اصحاب سعیر.
آمین یا رب العالمین 🤲✨
معیار غربال؛ تمییز نهایی با نور ✨⚖️
در دعاها و روایات آمده است:
«وَ بِكَ يُمَيِّزُ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الْكَافِرِينَ،
وَ الْمُخْلَصِينَ مِنَ الْمُنَافِقِينَ،
وَ أَوْلَادَ الرُّشْدِ مِنْ أَوْلَادِ الْغَيِّ.»
یعنی به برکت نور اهلبیت علیهمالسلام است که خدا جداسازی میکند:
مؤمن از کافر،
مخلص از منافق،
فرزند هدایت از فرزند گمراهی.
🔹 این همان حقیقت نصرت است:
نصرت یعنی «معیار گذاشتن».
معیار، نه سلیقههای شخصی است، نه قضاوتهای ظاهری.
معیار، نور خداست که در اهلبیت تجلی یافته است.
به همین دلیل است که در طول تاریخ، هر بار معلم ربانی ظاهر شده،
غربال آغاز شده:
برخی به صف مخلصین پیوستند،
و برخی در صف منافقین رسوا شدند.
این همان «یومالفصل» است؛
هم در دنیا با ظهور هر امام و معلم نوری،
و هم در آخرت با جداسازی نهایی.
دلنوشته؛ فرزند رشد باشم نه فرزند غی ✨🌿
مولای من…
وقتی میخوانم که:
«وَ بِكَ يُمَيِّزُ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الْكَافِرِينَ،
وَ الْمُخْلَصِينَ مِنَ الْمُنَافِقِينَ،
وَ أَوْلَادَ الرُّشْدِ مِنْ أَوْلَادِ الْغَيِّ»,
میفهمم که تویی معیار همه امتحانها.
ای حجت خدا…
من میترسم از آن روزی که غربال به پا شود
و من در صف منافقان یا گمراهان نوشته شوم.
من فقط یک آرزو دارم:
مرا در زمرهی مخلصین قرار ده،
در کنار کسانی که دلشان تسلیم نور است،
نه در صف آنان که ایمان را به نفاق آلودهاند.
مولای من…
من میخواهم فرزند رشد باشم، نه فرزند غی.
میخواهم دلم در مدار هدایت تو بماند،
و گامهایم در مسیر نصرت الهی استوار شود.
ای صاحب نصرت…
دست مرا بگیر و در دل غربالهای این زمانه
مرا از لغزشها برهان.
من میخواهم به هنگام امتياز نهایی،
در صف نور باشم،
نه در صف جرم و ظلمت.
یا صاحب الزمان… 🤲✨
به حق همان نوری که در قلبت ودیعه گذاشتهاند،
شفاعتم کن تا در دفتر مخلصین نوشته شوم.
