دکتر محمد شعبانی راد

خودنویسِ نورانی! الَّذينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ‏ مِنْهُمْ! يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ!

Luminous Fountain Pen!

«نبع» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«نبع الماءُ»
«النَّبْعُ‏: خروج الماء من العين،
جوشيدن آب از چشمه»
«المنبع: مخرج الماء»
«هُوَ من‏ نَبْعَةٍ كريمةٍ: او از نژاد بزرگوارى است.»

+ «عین – سرچشمه نورانی!»
+ «طوی – خاستگاه نورانی!»

«نبط» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«نبط الماء: نبع»
«الاسْتِنْبَاط: الاستخراج بالاجتهاد»

+ «فجر»
+ «نجم»
+ «ارث»
+ «جهر»

جوهر این خودنویس، تمام‌شدنی نیست!

قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي
لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي
وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۱۰۷ الى ۱۱۰]
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً (۱۰۷)
بى‏‌گمان كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند،
باغهاى فردوس جايگاه پذيرايى آنان است.
خالِدِينَ فِيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً (۱۰۸)
جاودانه در آن خواهند بود، و از آنجا درخواست انتقال نمى‌‏كنند.
قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً (۱۰۹)
بگو: «اگر دريا براى كلمات پروردگارم مركّب شود، پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان پذيرد،
قطعاً دريا پايان مى‏‌يابد، هر چند نظيرش را به مدد [آن‏] بياوريم.»
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ
فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً
وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (۱۱۰)
بگو: «من هم مثل شما بشرى هستم و[لى‏] به من وحى مى‌‏شود كه خداى شما خدايى يگانه است.
پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد،
و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد.»

جوشش بی‌پایان چشمه نورانی علوم صاحبان نور را
در ملکوت قلبت باید احساس کنی!

[سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۹۰ الى ۹۵]
وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعاً (۹۰)
و گفتند:
«تا از زمين چشمه‏‌اى براى ما نجوشانى، هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد.
أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجِيراً (۹۱)
يا [بايد] براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشكارا از ميان آنها جويبارها روان سازى،
أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَيْنا كِسَفاً أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبِيلاً (۹۲)
يا چنانكه ادعا مى‏‌كنى، آسمان را پاره پاره بر [سر] ما فرو اندازى،
يا خدا و فرشتگان را در برابر [ما حاضر] آورى،
أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقى‏ فِي السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً (۹۳)
يا براى تو خانه‌‏اى از طلا[كارى‏] باشد،
يا به آسمان بالا روى، و به بالا رفتن تو [هم‏] اطمينان نخواهيم داشت،
تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم.»
بگو: «پاك است پروردگار من، آيا [من‏] جز بشرى فرستاده هستم؟»
وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‏ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولاً (۹۴)
و [چيزى‏] مردم را از ايمان آوردن باز نداشت، آنگاه كه هدايت برايشان آمد، جز اينكه گفتند:
«آيا خدا بشرى را به سِمَتِ رسول مبعوث كرده است؟»
قُلْ لَوْ كانَ فِي الْأَرْضِ مَلائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ مَلَكاً رَسُولاً (۹۵)
بگو: «اگر در روى زمين فرشتگانى بودند كه با اطمينان راه مى‌‏رفتند،
البته بر آنان [نيز] فرشته‏‌اى را بعنوان پيامبر از آسمان نازل مى‌‏كرديم.»

[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً
فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ
ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ
ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا
ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً
إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‏ لِأُولِي الْأَلْبابِ (۲۱)
مگر نديده‌‏اى كه خدا از آسمان، آبى فرود آورد
پس آن را به چشمه‏‌هايى كه در [طبقات زيرينِ‏] زمين است راه داد،
آنگاه به وسيله آن كشتزارى را كه رنگهاى آن گوناگون است بيرون مى‏‌آورد،
سپس خشك مى‏‌گردد، آنگاه آن را زرد مى‌‏بينى، سپس خاشاكش مى‏‌گرداند.
قطعاً در اين [دگرگونيها] براى صاحبان خرد عبرتى است.
أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ
فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (۲۲)
پس آيا كسى كه خدا سينه‏‌اش را براى [پذيرش‏] اسلام گشاده،
و [در نتيجه‏] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مى‏‌باشد [همانند فرد تاريكدل است‏]؟
پس واى بر آنان كه از سخت‏‌دلى ياد خدا نمى‌‏كنند؛
اينانند كه در گمراهى آشكارند.
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ
تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ
ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ
ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ
وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (۲۳)
خدا زيباترين سخن را [به صورت‏] كتابى متشابه، متضمّن وعده و وعيد، نازل كرده است.
آنان كه از پروردگارشان مى‏‌هراسند، پوست بدنشان از آن به لرزه مى‌‏افتد،
سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم مى‏‌گردد.
اين است هدايت خدا، هر كه را بخواهد، به آن راه نمايد،
و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست.
أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ
وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ (۲۴)
پس آيا آن كس كه [به جاى دستها] با چهره خود، گزند عذاب را روز قيامت دفع مى‏‌كند [مانند كسى است كه از عذاب ايمن است‏]؟
و به ستمگران گفته مى‏‌شود: «آنچه را كه دستاوردتان بوده است بچشيد.»
كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (۲۵)
كسانى [هم‏] كه پيش از آنان بودند به تكذيب پرداختند،
و از آنجا كه حدس نمى‌‏زدند عذاب برايشان آمد.

مقایسه این دو آیه:
آیا قصه اهل نور و اهل حسادت یکسان است؟!

أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ؟!
أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ؟!

استنباط نور!

استنباط نور، کار قلب سلیمه!
با قلبت باید نور و ظلمت رو استنباط کنی!
«لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ»

درستی و نادرستی امور رو با قلبت باید استنباط کنی!
صاحب نورتو بشناس
و برای استنباط درستی یا نادرستی اموراتت، به او مراجعه کن:
«وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى‏ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ»!
+ «نور شایسته سالاری»:
«
بِتَفْضِيلِكَ إِيَّاهُمْ وَ بِرَدِّكَ اَلْأُمُورَ إِلَيْهِمْ
… وَ اَلْمُسَالَمَةِ لَهُمْ وَ اَلرِّضَا بِمَا قَالُوا
»
+ «ماخذ نورانی!»

[سورة النساء (۴): الآيات ۸۲ الى ۸۳]
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ
وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً (۸۲)
آيا در [معانى‏] قرآن نمى‌‏انديشند؟
اگر از جانب غير خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسيارى مى‌‏يافتند.
وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ
وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى‏ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ
لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ
وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَلِيلاً (۸۳)
و چون خبرى [حاكى‏] از ايمنى يا وحشت به آنان برسد، انتشارش دهند؛
و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند،
قطعاً از ميان آنان كسانى‏‌اند كه [مى‌‏توانند درست و نادرست‏] آن را دريابند،
و اگر فضل خدا و رحمتِ او بر شما نبود، مسلّماً جز [شمارِ] اندكى، از شيطان پيروى مى‏‌كرديد.

امام باقر علیه السلام:
لِعِلْمِهِ فِی أَیِّ وَجْهٍ یَذْکُرُهُ أَوْ یَذْکُرُونَهُ
الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ یَسْتَخْرِجُونَ تَدْبِیرَهُ بِعَقْلِهِمُ الْمُؤَیَّدِ بِرُوحِ الْقُدُسِ
وَ أَصْلُ الْإِسْتِنْبَاطِ إِخْرَاجُ النَّبَطِ
وَ هُوَ الْمَاءُ یَخْرُجُ مِنْ أَوَّلِ الْبِئْرِ أَوَّلَ مَا یُحْفَرُ
.
یعنی هر وجه و حالت مطلبی را که ذکر شود یا آنان ذکر کنند را می‌دانند،
کسانی که آن را استنباط می‌کنند
و با عقلشان که توسّط روح‌القدس «جبرئیل (علیه السلام)» تأیید شده،
تدبیر امور را درک می‌کنند
و منظور از استنباط، استخراج «نبط» است
و نبط به اوّلین آبی می‌گویند که هنگام حفر چاه مشاهده می‌شود.

اهل نور، اهل استنباط هستند!
اهل حسادت خیال میکنن اهل استنباط هستند!
«وَ زَعَمُوا أَنَّهُمْ أَهْلُ اسْتِنْبَاطِ عِلْمِ اللَّهِ!»

داستان تکراری هزار باره تاریخ!

امام رضا علیه السلام:
عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ قَالَ
كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ:
ذَكَرْتَ رَحِمَكَ اَللَّهُ هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمَ اَلَّذِينَ وَصَفْتَ أَنَّهُمْ كَانُوا بِالْأَمْسِ لَكُمْ إِخْوَاناً
وَ اَلَّذِي صَارُوا إِلَيْهِ مِنَ اَلْخِلاَفِ لَكُمْ وَ اَلْعَدَاوَةِ لَكُمْ وَ اَلْبَرَاءَةِ مِنْكُمْ
وَ اَلَّذِي تَأَفَّكُوا بِهِ مِنْ حَيَاةِ أَبِي صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ رَحْمَتُهُ
وَ ذَكَرَ فِي آخِرِ اَلْكِتَابِ
أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ سَنَحَ لَهُمْ شَیْطَانٌ
اعْتَرَّهُمْ بِالشُّبْهَهًِْ وَ لَبَّسَ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دِینِهِمْ
وَ ذَلِکَ لَمَّا ظَهَرَتْ فِرْیَتُهُمْ
وَ اتَّفَقَتْ کَلِمَتُهُمْ
وَ نَقَمُوا عَلَی عَالِمِهِمْ
وَ أَرَادُوا الْهُدَی مِنْ تِلْقَاءِ أَنْفُسِهِمْ
فَقَالُوا لِمَ وَ مَنْ وَ کَیْفَ
فَأَتَاهُمُ الْهُلْکُ مِنْ مَأْمَنِ احْتِیَاطِهِمْ
وَ ذَلِکَ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیهِمْ
وَ ما رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ
وَ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ لَهُمْ وَ لَا عَلَیْهِمْ
بَلْ کَانَ الْفَرْضُ عَلَیْهِمْ وَ الْوَاجِبُ لَهُمْ مِنْ ذَلِکَ الْوُقُوفَ عِنْدَ التَّحَیُّرِ
وَ رَدَّ مَا جَهِلُوهُ مِنْ ذَلِکَ إِلَی عَالِمِهِ وَ مُسْتَنْبِطِهِ
لِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ
وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَی الرَّسُولِ وَ إِلی أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ
یَعْنِی آلَ مُحَمَّدٍ ع وَ هُمُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَ مِنَ الْقُرْآنِ
وَ یَعْرِفُونَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ
وَ هُمُ الْحُجَّهًُْ لِلَّهِ عَلَی خَلْقِهِ
.

عبد اللّٰه بن جندب گفت:
نامه‌اى حضرت رضا عليه السّلام به من نوشت كه:
ياد از آن گروه كرده بودى كه ديروز جزء برادران دينى شما بودند
و اينك مخالف و دشمن با شمايند و از شما بيزارند

و آن دروغى كه از خود در آوردند
راجع به زنده بودن پدرم صلوات اللّٰه عليه
در آخر نامه نوشته بود:
این‌ها چیزی به نظرشان رسید
و شیطان آن‌ها را به شبهه افکند
و در راه دین به اشتباه افتادند.
این به‌واسطه‌ی افترائی بود که زدند
و گرد هم آمده
و امام (علیه السلام) خود را ندیده گرفته
و می‌خواستند خودشان، خودشان را هدایت کنند [و امام را رها کنند].
لذا گفتند:
«به چه دلیل حضرت موسی‌بن‌جعفر (علیه السلام) از دنیا رفته،
امام بعد از او کیست
و به چه دلیل می‌گوید رضا امام است»؟
این احتیاطی که کردند موجب هلاکت آن‌ها شد
و به دست خود گرفتار شدند، خدا به احدی ستم روا نمی‌دارد.
این پرسش‌ها به آن‌ها ربطی نداشت
بلکه بر آن‌ها لازم بود توقّف کردن در هنگام تحیّر و آنچه نمی‌دانند «الْوُقُوفَ عِنْدَ التَّحَیُّرِ»،
و به کسی که عالم و دارای قدرت استنباط است مراجعه نمایند: «ردّ الامور الی اولی الامر»
زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید:
وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَی الرَّسُولِ وَ إِلی أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ
منظور آل محمّد ع است
آنها هستند که علم قرآن را دارند و حلال و حرام را تشخیص می‌دهند
و ایشان حجّت خدا بر مردم هستند».

وظیفه اینه:

الْوُقُوفَ عِنْدَ التَّحَیُّرِ
اَلْوُقُوفُ عِنْدَ اَلشُّبْهَةِ

امام باقر علیهم السلام:
اَلْوُقُوفُ عِنْدَ اَلشُّبْهَةِ خَيْرٌ مِنَ اَلاِقْتِحَامِ فِي اَلْهَلَكَةِ،
وَ تَرْكُكَ حَدِيثاً لَمْ تُرْوَهُ خَيْرٌ مِنْ رِوَايَتِكَ حَدِيثاً لَمْ تُحْصِهِ،
إِنَّ عَلَى كُلِّ حَقٍّ حَقِيقَةً وَ عَلَى كُلِّ صَوَابٍ نُوراً
فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اَللَّهِ فَخُذُوا بِهِ،
وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اَللَّهِ فَدَعُوهُ
.
توقف کردن در مورد یک شبهه، بهتر از گرفتار شدن در مهلکه است
و این که حدیثی را رها کنی بهتر از آن است که
حدیثی را روایت کنی که از صحت آن اطمینان نداری.

بر هر حقی، حقیقتی است و بر هر کار صحیحی، نوری است؛
پس آن چه موافق با کتاب خدا بود، بگیرید
و آن چه مخالف با کتاب خدا بود، رها کنید.

مواظب باش، ایمانت ملبس به ظلم نشه!
مواظب باش، نورت ملبس به تاریکی نشه!

+ «لباس نورانی!»
«وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَ‏»
تقدیراتت رو با تمناهات قاطی نکن!
«الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ‏ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ‏ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»
اهل حسد (جنّ و انس) تلاش میکنن تا همه رو مثل خودشون
پشت به نور تقدیرات و رو به تاریکی تمنا، یعنی رو به جهنم بنمایند:
«لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ»
حسود، چشمش به مَلَک هم که بیفته، باز هم نور رو باور نخواهد کرد!
«وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ»

مشتقات ریشۀ «نبع» در آیات قرآن:

وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعاً (90)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابيعَ‏ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَذِكْرى‏ لِأُولِي الْأَلْبابِ (21)

مشتقات ریشۀ «نبط» در آیات قرآن:

وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى‏ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ‏ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَليلاً (83)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی