دکتر محمد شعبانی راد

نورِ نرم‌دلی! إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ!

Light of mercy!

«رأفریف» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«الرِّيفُ: ما قارَبَ الماء من الأَرض، زمين نزديك به آب»، «واحه»
اون زمینی که نزدیک آب قرار گرفته، چه فرقی داره با اون زمینی که از آب دوره؟!
نرم‌تره، حاصلخیزتره، زمینی که آب داره، آبادانی و سبزه داره!
«الرِّيفُ‏: أرض فيها زرع و خصب»
«راف‏ البَدَوِىّ‏: أتى‏ الرِيف‏ حيث الخضرة و المياه و الزرع.»
واژه «رافت» از اینجا گرفته شده!
«الرأفة: شدّة الرحمة» + «رحم»
«  mollification: تسکین، دلجویی، نرم‌کردن، خمود، فتور»
«رَأَّفَهُ: از وى دلجوئى كرد.»
عرب به خمر می‌گوید: رأف! «الرَّأْفُ‏: الْخَمْرُ‏، مِی.»
چون خاصیتش ایجاد خمودگی و فتور و سستی و نرمی است «sedation».

+ «واسطه‌ی نورانی!»
+ «مسیر دسترسی به نور!»
+ «جنب الله!»
+ «رفتارت میگه، قلبت به نور، نرم شده!»:
«رفتارت میگه، قلبت نورانی شده! از رفتارت صدای نور می‌شنوم! خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا!»
+ «نکح»
+ «قَوْمٌ رَقِيقَةٌ قُلُوبُهُمْ رَاسِخٌ إِيمَانُهُمْ»

نور رأفت!
نورِ نرم‌دلی!
«Light of mercy»
مجاورین نور!
همسایگان نور!

سُبْحَانَ الْقَابِضِ الْبَاسِطِ
سُبْحَانَ الرَّءُوفِ الرَّحِيمِ

يَا قَابِضَ الْفَرَجِ
يَا بَاسِطَ الْفَرَجِ
يَا رَءُوفَ الْفَرَجِ

وَ أَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ أَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ!
و دست از آنكه شايسته توليت و امامت است برداشته‌‏ايد!

حضرت زهرا سلام الله علیها:
… أَلَا وَ قَدْ أَرَى أَنْ قَدْ أَخْلَدْتُمْ إِلَى الْخَفْضِ‏
وَ أَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ أَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ
وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ
وَ نَجَوْتُمْ بِالضِّيقِ مِنَ السَّعَةِ
فَمَجَجْتُمْ مَا وَعَيْتُمْ
وَ دَسَعْتُمُ الَّذِي تَسَوَّغْتُمْ‏
فَ إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ

أَلَا وَ قَدْ قُلْتُ مَا قُلْتُ هَذَا عَلَى مَعْرِفَةٍ مِنِّي بِالْجِذْلَةِ الَّتِي خَامَرَتْكُمْ‏ وَ الْغَدْرَةِ الَّتِي اسْتَشْعَرَتْهَا قُلُوبُكُمْ
وَ لَكِنَّهَا فَيْضَةُ النَّفْسِ وَ نَفْثَةُ الْغَيْظِ وَ خَوَرُ الْقَنَاةِ وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ
فَدُونَكُمُوهَا فَاحْتَقِبُوهَا دَبِرَةَ الظَّهْرِ نَقِبَةَ الْخُفِ‏ بَاقِيَةَ الْعَارِ
مَوْسُومَةً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ وَ شَنَارِ الْأَبَدِ
مَوْصُولَةً بِنَارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ
فَبِعَيْنِ اللَّهِ مَا تَفْعَلُونَ
وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون‏
وَ أَنَا ابْنَةُ نَذِيرٍ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ
فَاعْمَلُوا إِنَّا عامِلُونَ وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُون‏.

… آرى مى‌‏بينم كه شما ميل به رفاه و آسايش دنيا نموده
و دست از آنكه شايسته توليت و امامت است برداشته‌‏ايد،
و خود را از مسئوليّت تكاليف و حدود و وظائف دينى رها نموده و آزاد ساختيد،
و هر آنچه ديده و شنيده و مى‌‏دانستيد را بدور انداختيد،
حال اينكه اگر شما و اهل زمين كافر شوند، براستى كه خداوند، بى‌‏نياز و ستوده است.
آرى من با كمال دقّت و معرفت شما را از آن ضلالت و خذلان و تيرگى كه ظاهر و باطن شما را فرا گرفته است آگاه ساختم،
و ناخواسته لبريز جان شد، و شور و خشمى به بيرون جهيد، و طاقتم طاق شد، و حبس آن نتوانستم، و پيشگيرانه بر زبانم آمد،
اكنون بگيريد و ببريد اين شترى كه به ناحقّ غصب نموديد
و اين دابّه خلافت و فدك را مأخوذ داريد
او را رام و منقاد خود شماريد و به آسودگى سوار شويد،
امّا بدانيد كه پاى اين دابّه مجروح و پشت او زخم دارد،
حمل آن عار؛ و ننگ آن باقى و برقرار و به وسم و نشان خداوند تعالى داغ‏دار
و موسوم بودنش به ننگ هميشگى آشكار
و پيوسته و متّصل به آتش غضب خداوندگار
و كشاننده است راكب خود را به سوى آتشى كه شكافنده قلب فاجران و كفّار نابكار است
همانا خداوند نگران است بدان چه ميكنيد
و ميداند ظالمان به كجا ميروند و جاى ميگيرند.
من دخت پيغمبر شمايم كه برايتان بشير و نذير بود،
و شما را به عذاب شديد بيم ميداد،
پس آنچه كه مى‏‌توانيد انجام دهيد، ما نيز انتقام خواهيم كشيد،
حال شما منتظر آن روز باشيد، ما نيز منتظر آن روز هستيم.

desert oasis

واحه:
به نقطه‌ای سرسبز در میان صحرا، واحه گفته می‌شود.
واحه‌ها معمولاً در پیرامون یک چشمه یا یک چاه پدید می‌آیند.
واحه‌ها ممکن است از یک چاه و چند درخت تشکیل یافته باشند
ولی برخی واحه‌های بزرگ‌تر چند کیلومتر مربع وسعت دارند
و در آن‌ها خانه‌های مسکونی هم وجود دارد.
بیشتر واحه‌ها را می‌توان در صحرای بزرگ آفریقا یافت.
وجود واحه‌ها برای برپایی راه‌های ترابری و بازرگانی در بیابانها اهمیت حیاتی داشته‌است.
واحه‌ها ایستگاه توقف کاروان‌ها است و تسلط بر واحه‌ها از نظر سیاسی اهمیت فراوانی داشته‌است.

وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً!
و در دلهاى كسانى كه از او پيروى كردند رأفت و رحمت نهاديم!

[سورة الحديد (۵۷): الآيات ۲۶ الى ۲۹]
ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى‏ آثارِهِمْ بِرُسُلِنا
وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ
وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً
وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ
فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها
فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ
وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ (۲۷)
آنگاه به دنبال آنان پيامبران خود را، پى‏‌درپى، آورديم،
و عيسى پسر مريم را در پى [آنان‏] آورديم و به او انجيل عطا كرديم،
و در دلهاى كسانى كه از او پيروى كردند رأفت و رحمت نهاديم
و [اما] ترك دنيايى كه از پيش خود درآوردند ما آن را بر ايشان مقرّر نكرديم مگر براى آنكه كسب خشنودى خدا كنند، با اين حال آن را چنانكه حقّ رعايت آن بود منظور نداشتند. پس پاداش كسانى از ايشان را كه ايمان آورده بودند بدانها داديم و[لى‏] بسيارى از آنان دستخوش انحرافند.

[سورة الحديد (۵۷): الآيات ۷ الى ۱۰]
هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلى‏ عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (۹)
او همان كسى است كه بر بنده خود آيات روشنى فرو مى‏‌فرستد،
تا شما را از تاريكيها به سوى نور بيرون كشاند.
و در حقيقت، خدا [نسبت‏] به شما سخت رؤوف و مهربان است.

امام باقر علیه السلام:
فِی قَوْلِهِ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ
یَقُولُ مِنَ الْکُفْرِ إِلَی الْإِیمَانِ یَعْنِی إِلَی الْوَلَایَهًِْ لِعَلِی (علیه السلام).
از [ظلمات] کفر خارج شدن به معنای ولایت علی (علیه السلام) را پذیرفتن است.
«النُّورِ: الْوَلَایَهًِْ»

ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ!
سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم مى‏‌گردد!

[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ
تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ
ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ
ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ
وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (۲۳)
خدا زيباترين سخن را [به صورت‏] كتابى متشابه، متضمّن وعده و وعيد، نازل كرده است.
آنان كه از پروردگارشان مى‏‌هراسند، پوست بدنشان از آن به لرزه مى‌‏افتد،
سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم مى‏‌گردد.
اين است هدايت خدا، هر كه را بخواهد، به آن راه نمايد،
و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست.
+ «ترسیم اوامر نورانی!»

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی