دکتر محمد شعبانی راد

ره‌یافته با نور! گمراه در تاریکی! قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ!

Found the way! Lost the way!
Approached by the light!

«رشد» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«اسْتَرْشَدَ لِأمْرِهِ: براى كار او راهى پيدا كرد.»
«الرَّشَد: راهيابى و ثبات در حقّ كه در برابر «غىّ» يعنى گمراهى است.»
«أَرْشَدَ الغُلامُ: آن جوان بالغ شد.»
«رَشَّدَهُ القاضِي: قاضى درباره او حكم رشد و بلوغ صادر كرد.»
«سِنُ‏ الرُّشْدِ: سنّ بلوغ و رشد»
«بلغ‏ رُشْدَه‏: به سن بلوغ رسيد، بالغ شد.»
«الرَّشِيد: آنكه رشيد و بالغ باشد، هدايت كننده، راهنما.»

ره‌یافته با نور!
+ «رویکردِ نورانی!»
نورِ ارشاد! بلوغِ نورانی!
نور، راه را نشانت می‌دهد!
«نور روشنگر!»
«هدی: نور هدایت!»

کسی که با قلبش، نور قبض و بسطشو میفهمه، در تاریکی مشکلات زندگی، یه جوری راه خروج اضطراری رو پیدا میکنه!
اما حسود، در تاریکی گمراهی «غیّ»، سرگردان باقی میماند!
«قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ»
چجوری؟!
با ربوبیت خدای مهربان! با قبض و بسط نور قلبها!

امام علی علیه السلام:
سُئِلَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَيُّ اَلنَّاسِ أَكْيَسُ؟
قَالَ مَنْ أَبْصَرَ رُشْدَهُ مِنْ غَيِّهِ فَمَالَ إِلَى رُشْدِهِ.
از امير مؤمنان سؤال شد، زيركتر و هوشيار ترين مردم كيست‌؟
فرمود آن كس كه راه خوشبختى را از راه گمراهى تشخيص دهد
و بفهمد و بطرف حق و سعادت گرايش داشته باشد.

امام صادق علیه السام:
اَلْأُمُورُ ثَلاَثَةٌ:
أَمْرٌ تَبَيَّنَ لَكَ رُشْدُهُ فَاتَّبِعْهُ،
وَ أَمْرٌ تَبَيَّنَ لَكَ غَيُّهُ فَاجْتَنِبْهُ،
وَ أَمْرٌ اُخْتُلِفَ فِيهِ فَرُدَّهُ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
كارها سه قسم است:
كارى كه رهيابى آن بر تو آشكار است آن را پيروى كن.
و كارى كه گمراهيش بر تو آشكار است، از آن بپرهيز
و كارى كه مورد اختلاف است، آن را به خداى عزّ و جلّ‌ برگردان.

«غیّ: غوی» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«غوي الفصيل: إذا قطع عن اللبن ، حتى يكاد يهلك»
«غَوِيَ‏ الفصيلُ‏: إذا لم يصب ريا من اللبن حتى كاد يهلك، و يقال أيضا: إذا أكثر من اللبن فأتخم.»
«غَوِيَ‏ الفصيلُ: فسد عيشُه»
«المُغْوَاةُ: حفرة الصياد»
«المَغْوَاةالمُغَوَّاة: محل و يا جاى گمراه شدن.»
«الغَيُ‏ هو الهداية الى شرّ و فساد»
«فریب‌خوردگان تاریخ!»
شیطان، باغ سبز و سرخ نشونت میده و عقلتو می دزده «اسْتَغْواهُ‏ بِالأماني الْكَاذِبة: او را با وعده‏‌هاى پوچ فريب داد و گمراه كرد، گمراهى او را خواست.»
به کسی که میخواد سَرِتو شیره بماله میگی: دست انداختی ما رو؟!
شیطان آدمو سر کار میذاره!
چجوری؟ اونو اغواء میکنه! بهش اطلاعات غلط میده «متشابهات»!
اینجوری اونو از نور جدا میکنه! میدُزدَتِش! آدم ربایی کار شیطان است. عقلتو می دزده! عقلی که از جنس نور است و باید نور علی نور باشد.
اطلاعات غلط، شایعات دروغ غم‌انگیز «rumor»، اخبار جعلی «fake news»، اخبار ساختگیreal – fake»، «false»  «falsification: تحریف، ساختگی، «کد اشتباه» و …
اهل یقین با قلب سلیمش اطلاعات غلط رو متوجه میشه «قلب نقّاد!»!
اخبار نادرست بوی شبهه و تاریکی میده و اخبار درست بوی نور و روشنایی «قلب فقیه!»

قصه دانشمندان بد فرجام، مانند بلعم باعورا !
+ «اغوایِ دجّال!»

امام باقر علیه السلام:
اَلْأَصْلُ فِي ذَلِكَ بَلْعَمُ ثُمَّ ضَرَبَهُ اَللَّهُ مَثَلاً لِكُلِّ مُؤْثِرٍ هَوَاهُ عَلَى هُدَى اَللَّهِ مِنْ أَهْلِ اَلْقِبْلَةِ.
اصل اين آيه درباره بلعم است سپس خدا آن را به عنوان يك مثل درباره همه كسانى كه هواپرستى را بر خداپرستى و هدايت الهى، مقدم بشمارد، بيان كرده است.

امام باقر علیه السلام:
عَنْ سُلَيْمَانَ اَللَّبَّانِ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ
أَ تَدْرِي مَا مَثَلُ اَلْمُغِيرَةِ بْنِ سَعِيدٍ
قَالَ قُلْتُ لاَ
قَالَ مَثَلُهُ مَثَلُ بَلْعَمَ اَلَّذِي أُوتِيَ اَلاِسْمَ اَلْأَعْظَمَ اَلَّذِي قَالَ اَللَّهُ
آتَيْنٰاهُ آيٰاتِنٰا فَانْسَلَخَ مِنْهٰا فَأَتْبَعَهُ اَلشَّيْطٰانُ فَكٰانَ مِنَ اَلْغٰاوِينَ.
سليمان لبان گفت حضرت باقر فرمود:
ميدانى مغيرة بن سعيد مثل كيست‌؟
گفتم نه.
فرمود مانند بلعم است كه باو اسم اعظم داده شد كه خداوند در اين آيه ميفرمايد:
«آتَيْنٰاهُ‌ آيٰاتِنٰا فَانْسَلَخَ‌ مِنْهٰا فَأَتْبَعَهُ‌ اَلشَّيْطٰانُ‌ فَكٰانَ‌ مِنَ‌ اَلْغٰاوِينَ‌»

تلاش شیطان برای ربودن کسانی که به دور نور جمع شده‌اند!
ببین حسادت چه بلایی سرِ آدم میاره!
راضی نبودن به تقدیرات، چه بلایی سرِ آدم میاره!
«الْحَاسِدُ جَاحِدٌ لِأَنَّهُ لَمْ يَرْضَ بِقَضَاءِ اللَّهِ»
از تمنّاهای پوچ و بی ارزش دل نکندن، چه بلایی سرِ آدم میاره!
حسود، چی رو با چی عوض میکنه؟!
«يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ»
«أَ تَسْتَبْدِلُونَ‏ الَّذي هُوَ أَدْنى‏ بِالَّذي هُوَ خَيْرٌ»
«بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً»
«وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ»
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ»

امام علی علیه السلام:
قَصَمَ ظَهْرِي رَجُلاَنِ مِنَ اَلدُّنْيَا
رَجُلٌ عَلِيمُ اَللِّسَانِ فَاسِقٌ
وَ رَجُلٌ جَاهِلُ اَلْقَلْبِ نَاسِكٌ
هَذَا يَصُدُّ بِلِسَانِهِ عَنْ فِسْقِهِ
وَ هَذَا يَنْسُكُهُ عَنْ جَهْلِهِ
فَاتَّقُوا اَلْفَاسِقَ مِنَ اَلْعُلَمَاءِ وَ اَلْجَاهِلَ مِنَ اَلْمُتَعَبِّدِينَ
أُولَئِكَ فِتْنَةُ كُلِّ مَفْتُونٍ
فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ
يَا عَلِيُّ 
هَلاَكُ أُمَّتِي عَلَى يَدَيْ كُلِّ مُنَافِقٍ عَلِيمِ اَللِّسَانِ.
از مردم دنيا دو نفر پشت مرا شكستند:
يكى مرد سخنور بدكردار،
و ديگرى مرد نادان عابد،
اين يكى به كمك زبان بر كارهاى زشت خود پرده مى‌كشد،
و آن ديگرى با عبادتش نادانى خود را پنهان مى‌كند،
از دانشمندان گنهكار و عبادت‌كنندگان نادان بپرهيزيد،
زيرا كه اينان باعث فريب فريفتگان مى‌باشند،
از رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله شنيدم كه مى‌فرمود:
اى على!
هلاك امت من به دست سخنوران منافق و دورو است.

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۷۵ الى ۱۷۸]
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناهُ آياتِنا
فَانْسَلَخَ مِنْها
فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ (۱۷۵)
و خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت؛
آنگاه شيطان، او را دنبال كرد و از گمراهان شد.
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها
وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ
فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ
ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا
فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (۱۷۶)
و اگر مى‌‏خواستيم، قدر او را به وسيله آن [آيات‏] بالا مى‌‏برديم،
امّا او به زمين [=دنيا] گراييد و از هواى نَفْس خود پيروى كرد.
از اين رو داستانش چون داستان سگ است [كه‏] اگر بر آن حمله‌‏ور شوى زبان از كام برآورد، و اگر آن را رها كنى [باز هم‏] زبان از كام برآوَرَد.
اين، مَثَل آن گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند.
پس اين داستان را [براى آنان‏] حكايت كن، شايد كه آنان بينديشند.
ساءَ مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ أَنْفُسَهُمْ كانُوا يَظْلِمُونَ (۱۷۷)
چه زشت است داستان گروهى كه آيات ما را تكذيب و به خود ستم مى‌‏نمودند.
مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي
وَ مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (۱۷۸)
هر كه را خدا هدايت كند، او راه‏‌يافته است؛
و كسانى را كه گمراه نمايد، آنان خود زيانكارانند.

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۷۹ الى ۱۸۱]
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ
لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها
أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ
أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ (۱۷۹)
و در حقيقت، بسيارى از جنّيان و آدميان را براى دوزخ آفريده‌‏ايم.
[چرا كه‏] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمى‏‌كنند،
و چشمانى دارند كه با آنها نمى‌‏بينند،
و گوشهايى دارند كه با آنها نمى‏‌شنوند.
آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه‏‌ترند.
[آرى،] آنها همان غافل‏‌ماندگانند.
وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها
وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۱۸۰)
و نامهاى نيكو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانيد،
و كسانى را كه در مورد نامهاى او به كژى مى‌‏گرايند رها كنيد.
زودا كه به [سزاى‏] آنچه انجام مى‏‌دادند كيفر خواهند يافت.
وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ (۱۸۱)
و از ميان كسانى كه آفريده‏‌ايم، گروهى هستند كه به حقّ هدايت مى‌‏كنند و به حقّ داورى مى‌‏نمايند.

واژه‌های رشد و غیّ در آیات قرآن

[سورة البقرة (۲): آية ۱۸۶]
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (۱۸۶)
و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را -به هنگامى كه مرا بخواند- اجابت مى‏‌كنم، پس [آنان‏] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۴۶ الى ۱۴۷]
سَأَصْرِفُ‏ عَنْ آياتِيَ الَّذينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ يَرَوْا سَبيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبيلاً وَ إِنْ يَرَوْا سَبيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبيلاً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلينَ (۱۴۶)
به زودى كسانى را كه در زمين، بناحق تكبّر مى‌‏ورزند، از آياتم رويگردان سازم [به طورى كه‏] اگر هر نشانه‏‌اى را [از قدرت من‏] بنگرند، بدان ايمان نياورند،
و اگر راه صواب را ببينند آن را برنگزينند،
و اگر راه گمراهى را ببينند آن را راه خود قرار دهند.
اين بدان سبب است كه آنان آيات ما را دروغ انگاشتند و غفلت ورزيدند.
وَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ‏ أَعْمالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۱۴۷)
و كسانى كه آيات ما و ديدار آخرت را دروغ پنداشتند، اعمالشان تباه شده است.
آيا جز در برابر آنچه مى‏‌كردند كيفر مى‌‏بينند؟

[سورة هود (۱۱): الآيات ۷۷ الى ۸۳]
وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ قالَ يا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ (۷۸)
و قوم او شتابان به سويش آمدند، و پيش از آن كارهاى زشت مى‏‌كردند. [لوط] گفت: «اى قوم من، اينان دختران منند. آنان براى شما پاكيزه‌‏ترند. پس از خدا بترسيد و مرا در كار مهمانانم رسوا مكنيد. آيا در ميان شما آدمى عقل‏‌رس پيدا نمى‌‏شود؟»

[سورة هود (۱۱): الآيات ۹۶ الى ۱۰۳]
هرگز با دستوراتی که از مرکز تاریکی صادر می‌شود، راه را نخواهی یافت «وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ»! چشم از «نورِ راه‌نما» برندار!
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ (۹۶)
و به راستى، موسى‏ را با آيات خود و حجّتى آشكار،
إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ (۹۷)
به سوى فرعون و سران [قوم‏] وى فرستاديم، ولى [سران‏] از فرمان فرعون پيروى كردند، و فرمان فرعون صواب نبود.

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۹ الى ۱۲]
أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً (۹)
مگر پنداشتى اصحاب كهف و رقيم [=خفتگان غار لوحه‏‌دار] از آيات ما شگفت بوده است؟
إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً (۱۰)
آنگاه كه جوانان به سوى غار پناه جستند و گفتند:
«پروردگار ما ! از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان.»

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۱۷ الى ۱۸]
راهنمایی قلب، با قبض و بسط نور، کار خداست «الله یقبض و یبصط». نشانه‌های خدا همینه!
وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَزاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذاتَ الْيَمِينِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ وَ هُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً (۱۷)
و آفتاب را مى‌‏بينى كه چون برمى‌‏آيد، از غارشان به سمت راست مايل است، و چون فرو مى‌‏شود از سمت چپ دامن برمى‏‌چيند، در حالى كه آنان در جايى فراخ از آن [غار قرار گرفته‏]اند.
اين از نشانه‌‏هاى [قدرت‏] خداست. خدا هر كه را راهنمايى كند او راه‌‏يافته است، و هر كه را بى‏‌راه گذارد، هرگز براى او يارى راهبر نخواهى يافت.

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۲۱ الى ۲۴]
إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيتَ وَ قُلْ عَسى‏ أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً (۲۴)
مگر آنكه خدا بخواهد، و چون فراموش كردى پروردگارت را ياد كن و بگو:
«اميد كه پروردگارم مرا به راهى كه نزديكتر از اين به صواب است، هدايت كند.»

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۶۵ الى ۷۵]
قالَ لَهُ مُوسى‏ هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً (۶۶)
موسى به او گفت: «آيا تو را -به شرط اينكه از بينشى كه آموخته شده‌‏اى به من ياد دهى- پيروى كنم؟»

[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۵۱ الى ۶۰]
وَ لَقَدْ آتَيْنا إِبْراهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا بِهِ عالِمِينَ (۵۱)
و در حقيقت، پيش از آن، به ابراهيم رشد [فكرى‏]اش را داديم و ما به [شايستگى‏] او دانا بوديم.

[سورة غافر (۴۰): الآيات ۲۶ الى ۳۰]
يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلاَّ ما أَرى‏ وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلاَّ سَبِيلَ الرَّشادِ (۲۹)
اى قوم من، امروز فرمانروايى از آنِ شماست [و] در اين سرزمين مسلطيد، و[لى‏] چه كسى ما را از بلاى خدا -اگر به ما برسد- حمايت خواهد كرد؟»
فرعون گفت:«جز آنچه مى‌‏بينم، به شما نمى‌‏نمايم، و شما را جز به راه راست راهبر نيستم

[سورة غافر (۴۰): الآيات ۳۶ الى ۴۰]
وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشادِ (۳۸)
و آن كس كه ايمان آورده بود گفت: «اى قوم من، مرا پيروى كنيد تا شما را به راه درست هدايت كنم.

[سورة الحجرات (۴۹): الآيات ۶ الى ۱۰] + «قبض و بسط»
وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ (۷)
و بدانيد كه پيامبر خدا در ميان شماست. اگر در بسيارى از كارها از [رأى و ميل‏] شما پيروى كند، قطعاً دچار زحمت مى‌‏شويد، ليكن خدا ايمان را براى شما دوست‏‌داشتنى گردانيد و آن را در دلهاى شما بياراست و كفر و پليدكارى و سركشى را در نظرتان ناخوشايند ساخت. آنان [كه چنين‌‏اند] ره‏‌يافتگانند.

[سورة الجن (۷۲): الآيات ۱ الى ۱۰]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً (۱)
بگو: «به من وحى شده است كه تنى چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند: راستى ما قرآنى شگفت‌‏آور شنيديم.
يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً (۲)
[كه‏] به راه راست هدايت مى‌‏كند. پس به آن ايمان آورديم و هرگز كسى را شريك پروردگارمان قرار نخواهيم داد.

وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً (۱۰)
و ما [درست‏] نمى‌‏دانيم كه آيا براى كسانى كه در زمينند بدى خواسته شده يا پروردگارشان بر ايشان هدايت خواسته است؟

[سورة الجن (۷۲): الآيات ۱۱ الى ۲۰]
وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً (۱۴)
و از ميان ما برخى فرمانبردار و برخى از ما منحرفند: پس كسانى كه به فرمانند، آنان در جستجوى راه درستند.

[سورة الجن (۷۲): الآيات ۲۱ الى ۲۸]
قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً (۲۱)
بگو: «من براى شما اختيار زيان و هدايتى را ندارم.»

[سورة مريم (۱۹): الآيات ۵۶ الى ۶۰]
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا (۵۹)
آنگاه، پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوسها پيروى كردند، و به زودى [سزاى‏] گمراهىِ [خود] را خواهند ديد.

ادامه واژه رشد و بعدا غیّ در آیات قرآن و بعدا پوشه های ورد رشد و غیّ … + واژه «جهل»

امام علی علیه السلام:
… وَ اِعْلَمُوا أَنَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا اَلرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا اَلَّذِي تَرَكَهُ
وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِيثَاقِ اَلْكِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا اَلَّذِي نَقَضَهُ
وَ لَنْ تَمَسَّكُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا اَلَّذِي نَبَذَهُ
وَ لَنْ تَتْلُوا اَلْكِتَابَ حَقَّ تِلاَوَتِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا اَلَّذِي حَرَّفَهُ
وَ لَنْ تَعْرِفُوا اَلضَّلاَلَةَ حَتَّى تَعْرِفُوا اَلْهُدَى
وَ لَنْ تَعْرِفُوا اَلتَّقْوَى حَتَّى تَعْرِفُوا اَلَّذِي تَعَدَّى
فَإِذَا عَرَفْتُمْ ذَلِكَ عَرَفْتُمُ اَلْبِدَعَ وَ اَلتَّكَلُّفَ وَ رَأَيْتُمُ اَلْفِرْيَةَ عَلَى اَللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ وَ اَلتَّحْرِيفَ لِكِتَابِهِ
وَ رَأَيْتُمْ كَيْفَ هَدَى اَللَّهُ مَنْ هَدَى
فَلاَ يُجْهِلَنَّكُمُ اَلَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ عِلْمَ اَلْقُرْآنِ
إِنَّ عِلْمَ اَلْقُرْآنِ لَيْسَ بِعِلْمٍ مَا هُوَ إِلاَّ مَنْ ذَاقَ طَعْمَهُ فَعُلِّمَ بِالْعِلْمِ جَهْلَهُ وَ بُصِّرَ بِهِ عَمَاهُ وَ سُمِّعَ بِهِ صَمَمَهُ وَ أَدْرَكَ بِهِ عِلْمَ مَا فَاتَ وَ حَيِيَ بِهِ بَعْدَ إِذْ مَاتَ وَ أَثْبَتَ عِنْدَ اَللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ اَلْحَسَنَاتِ وَ مَحَا بِهِ اَلسَّيِّئَاتِ وَ أَدْرَكَ بِهِ رِضْوَاناً مِنَ اَللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى
فَاطْلُبُوا ذَلِكَ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ خَاصَّةً فَإِنَّهُمْ خَاصَّةً نُورٌ يُسْتَضَاءُ بِهِ وَ أَئِمَّةٌ يُقْتَدَى بِهِمْ وَ هُمْ عَيْشُ اَلْعِلْمِ وَ مَوْتُ اَلْجَهْلِ هُمُ اَلَّذِينَ يُخْبِرُكُمْ حُكْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ وَ صَمْتُهُمْ عَنْ مَنْطِقِهِمْ وَ ظَاهِرُهُمْ عَنْ بَاطِنِهِمْ لاَ يُخَالِفُونَ اَلدِّينَ وَ لاَ يَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَهُوَ بَيْنَهُمْ شَاهِدٌ صَادِقٌ وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ فَهُمْ مِنْ شَأْنِهِمْ شُهَدَاءُ بِالْحَقِّ وَ مُخْبِرٌ صَادِقٌ لاَ يُخَالِفُونَ اَلْحَقَّ وَ لاَ يَخْتَلِفُونَ فِيهِ قَدْ خَلَتْ لَهُمْ مِنَ اَللَّهِ سَابِقَةٌ وَ مَضَى فِيهِمْ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُكْمٌ صَادِقٌ وَ فِي ذَلِكَ ذِكْرىٰ لِلذّٰاكِرِينَ.
فَاعْقِلُوا اَلْحَقَّ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَةٍ وَ لاَ تَعْقِلُوهُ عَقْلَ رِوَايَةٍ فَإِنَّ رُوَاةَ اَلْكِتَابِ كَثِيرٌ وَ رُعَاتَهُ قَلِيلٌ وَ اَللّٰهُ اَلْمُسْتَعٰانُ.
بدانيد كه شما رشد و صواب را نتوانيد شناخت تا بشناسيد كسى كه تارك و مخالف آن است،
نتوانيد بعهد و پيمان و ميثاق قرآن بچسبيد تا آن كسانى كه آن را درهم شكستند بشناسيد،
بدان تمسك نداريد تا آن كسى را بشناسيد كه آن را پشت سر انداخته.
هرگز قرآن را بطور بايد و شايد نخوانديد تا آن كسى كه آن را سوزانده بشناسيد،
شما ضلالت را نفهميديد تا هدايت را بدانيد،
هرگز تقوى و پرهيزكارى را تشخيص ندهيد تا كسى كه از حق تجاوز كرده بشناسيد.
چون اين مطالب را فهميديد بدعتها و زورسازيها را ميتوانيد بفهميد.
و بدانيد كه بخدا و رسولش افتراها بسته‌اند و قرآن را تحريف كرده و از مجراى خود بدر برده‌اند
و ميدانيد چگونه خداوند هدايت كرده است آنها را كه هدايت يافته‌اند،
مبادا كسانى كه حقيقت را نمى‌دانند شما را بنادانى برانند،
علم و حقيقت قرآن را كس نداند كه چيست و مقصود حقيقى كدام است جز كسى كه طعم آن را چشيده و بواقعيت آن رسيده و با دانش آن نادانى خود را برطرف ساخته و بوسيله آن دانسته آنچه گذشته و از دست رفته و زنده شده بوسيله‌ى آن پس از مردنش و نام خود را پيش خداى عز ذكره در دفتر حسنات ثبت كرده و از دفتر بديها بدر نموده و بدان برضوان خداى تبارك و تعالى رسيده
و آن را از نزد اهلش بخصوص بجوئيد زيرا كه آنان نور ويژه‌اى باشند كه از آن بايد پرتو گرفت
و امامانى هستند كه بآنها اقتدا شود
آنان حيات و رواج دانشند و مايه مرگ و نابودى جهلند،
آنانند كه قضاوتشان شما را از علم و دانشان با خبر ميكند و خاموشى آنان گواه منطق فرزانگى آنهاست،
برونشان از درونشان حكايت دارد
با دين و مقرراتش مخالف نيستند و در آن اختلافى ندارند،
آن دين ميان آنان گواهيست صادق با اينكه دم بسته گوياست،پس آنان گواهان بر حق و خبرگزاران راستگويند،نه با حق مخالفند نه در آن اختلافى دارند، آنان در پيشگاه خدا سوء پيشينه ندارند و قضاوت درست خداى عز و جل در باره‌ى آنان صادر شده،در همين يادآورى خوبى است براى ياد آوران.
حق را درك كنيد هر گاه آن را بشنويد بطورى كه مورد عمل و رعايت سازيد نه براى محض اينكه آن را ياد بگيريد و نقل كنيد
زيرا كه راويان و ناقلان قرآن بسيارند و مراعات‌كنندگان قرآن و عمل‌كننده‌هاى بدان اندكند. وَ اَللّٰهُ‌ اَلْمُسْتَعٰانُ‌.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی