دکتر محمد شعبانی راد

نورِ دلرُبا و داستان پرنده‌‏ای بنام قرلى!

Enchanting light and the story of a bird called Qereli!
A magnet that attracts hearts!

نور هم مشتریان خاص خودشو داره!

نورِ دلرُبا!

«خطف» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
نور، قلب سلیم را می‌رُباید! «نور دلرُبا»
تاریکی هم قلب حسود را می‌رُباید!
توضیح: کاربرد واژه بصورت ممدوح و مذموم! «الاضداد».
مثلا کاربرد «خطف» در معنای ممدوح مترادف نور، و در معنای مذموم مترادف حسد است.
«رُبایش» اگر به سمت نور باشد، ممدوح است و اگر در جهت تاریکی باشد، مذموم است.
«بَازٌ مِخْطَفٌ‏: يختطف ما يصيده، باز شكارى كه بسرعت شكار را مى‌رباید».
«اختطاف الطير لصيده: پرنده شکارشو رو هوا زد.»
«الْخُطَّافُ‏: پرستو»
«فَتَخْطَفُهُ‏ الطَّيْرُ»

[سورة القصص (28): الآيات 56 الى 60] : « نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا »
[سورة العنكبوت (29): الآيات 61 الى 69] : « وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ »

مثالی از مثالهای زیبای داستان بلوهر و یوذاسف!

[طَائِرٍ يُقَالُ لَهُ قدمٌ: پرنده‌‏ای بنام قرلى] :

… وَ إِنَّمَا مَثَلُ ذَلِكَ مَثَلُ طَائِرٍ كَانَ فِي سَاحِلِ الْبَحْرِ يُقَالُ لَهُ قدمٌ
فَمَثَلُ الطَّيْرِ الَّذِي دَعَا بِصَوْتِهِ مَثَلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ الَّتِي تَعُمُّ النَّاسَ بِدُعَائِهِمْ وَ مَثَلُ الْبَيْضِ الْمُتَفَرِّقِ فِي أَعْشَاشِ الطَّيْرِ مَثَلُ الْحِكْمَةِ وَ مَثَلُ سَائِرِ فِرَاخِ الطَّيْرِ الَّتِي أَلِفَتْ فِرَاخَ قدمٍ مَثَلُ مَنْ أَجَابَ الْحُكَمَاءَ قَبْلَ مَجِي‏ءِ الرُّسُلِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِأَنْبِيَائِهِ وَ رُسُلِهِ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّأْيِ مَا لَمْ يَجْعَلْ لِغَيْرِهِمْ مِنَ النَّاسِ وَ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْحُجَجِ وَ النُّورِ وَ الضِّيَاءِ مَا لَمْ يُعْطِ غَيْرَهُمْ وَ ذَلِكَ لِمَا يُرِيدُ مِنْ بُلُوغِ رِسَالَتِهِ وَ مَوَاقِعِ حُجَجِهِ وَ كَانَتِ الرُّسُلُ إِذَا جَاءَتْ وَ أَظْهَرَتْ دَعْوَتَهَا أَجَابَهُمْ مِنَ النَّاسِ أَيْضاً مَنْ لَمْ يَكُنْ أَجَابَ الْحُكَمَاءَ وَ ذَلِكَ لِمَا جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى دَعْوَتِهِمْ مِنَ الضِّيَاءِ وَ الْبُرْهَانِ.

… مثل آن چون پرنده‏‌ايست بنام قرلى كه در كنار دريا زندگى ميكند تخم فراوان ميگذارد و علاقه شديدى به جوجه خود و افزايش آن دارد بالاخره در يك موقعيت برايش امكان پرورش جوجه فراهم نيست و مجبور مى‌‏شود محل ديگرى را انتخاب كند تا آن زمان سپرى شود تخمهاى خود را از ترس اينكه نابود شود بر ميدارد و در آشيانه ساير پرندگان ميگذارد. آن پرنده‏‌ها جوجه‏‌هاى او را با جوجه‌‏هاى خود پرورش ميدهند. در اين مدت طولانى كه جوجه‌‏هاى قرلى همراه با آن پرنده جوجه‌‏هاى آن پرنده ديگر هستند با بعضى از آنها انس پيدا ميكنند. وقتى قرلى بمكان اولى خود برميگردد ، شب هنگام ، از آشيانه آن پرنده‏‌ها ميگذرد و صداى خود را به گوش جوجه‏‌ها ميرساند وقتى جوجه‌‏ها صداى مادر را ميشنوند از پى او به پرواز درمى‌‏آيند. جوجه‌‏های پرنده‏‌هاى ديگر هم كه با آنها انس گرفته‏‌اند بهمراه جوجه قرلى پرواز ميكنند ولى آن جوجه‌‏هائى كه مربوط به او نيست و انس نگرفته‌‏اند نمى‌‏آيند. چون علاقه زياد به جوجه دارد ساير جوجه‌ها را نيز بهمراه جوجه‏‌هاى خود ميپذيرد.
همين طور انبياء تمام مردم را دعوت به دين خويش مينمايند. اهل حكمت و عقل، بواسطه اطلاعى كه از ارزش حكمت دارند، دعوت آنها را مى‌‏پذيرند.
پس آن پرنده كه فرياد ميزند مانند انبياء هستند كه همه را دعوت ميكنند و تخمهائى كه در آشيانه پرنده‏‌ها متفرق جاى گرفته مانند حكمت است. و مثل ساير جوجه‌ها كه با جوجه قرلى انس گرفته‌‏اند چون كسانى است كه دعوت حكما را پاسخ ميدهند قبل از آمدن پيامبران، زيرا خداوند به پيامبران فضيلت و مقام و اطلاعاتى بخشيده كه به ديگران نداده و به آنها دلائل و براهين و نور و روشنى مخصوص داده است، چون مايل است كه انبياء و پيامبرانش رسالت و حجت او را تكميل كنند وقتى آنها را مبعوث مينمايد گروهى از مردم كه پاسخ به دعوت حكما نداده‏‌اند پيرو انبيا ميشوند، چون انبياء در دعوت خود از دليل و برهان مخصوص استفاده ميكنند» .

«نار و نور» – «اصحاب اخدود»

[قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا - قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا]

[سورة البقرة (2): آية 93]
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (93)

[سورة البقرة (2): آية 285]
آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ (285)

[سورة النساء (4): آية 46]
مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً (46)

[سورة غافر (40): الآيات 56 الى 60] : « ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ »

[سورة آل‏‌عمران (3): الآيات 190 الى 194] : « رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِي لِلْإِيمانِ » 

«طوع» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
«عصی» یکی از هزا رواژه مترادف «حسد» است.

نور دلربا، شفق قطبی! «aurora»
نورهای قطبی شمالی در کوهستان سوالبارد نروژ.
«بَرْقٌ‏ خاطفٌ‏ لنور الأبْصار»
«يَكادُ الْبَرْقُ‏ يَخْطَفُ‏ أَبْصارَهُمْ»

The polar Northern lights in Norway Svalbard in the mountains (time-lapse)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی