دکتر محمد شعبانی راد

قلب پویا! يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ!

The Dynamic Heart!
“Our hearts are not steel. They are living, complex things that grow and change. Sometimes they fly so high we scrape the top of heaven. Sometimes they barely make it off the ground. Sometimes they feel buried under the ground. What hope do we have of understanding ourselves when we are so changeable? …”
Jeremy Pierre
THE DYNAMIC HEART IN DAILY LIFE: CONNECTING CHRIST TO HUMAN EXPERIENCE

Our hearts were designed to worship God.

برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) در یوتیوب کلیک کنید.
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) در کست باکس کلیک کنید.

خودت میفهمی!

you'll understand

از قلبت خوب استفاده میکنی؟!
اصلا قلب به چه دردی میخوره؟!
راستی این قلب چیه و کجاست؟!
قلب همون روح و روان و حال درونی ماست که گاهی خوشه و گاهی ناخوشه!
چه کسی اختیار قلبش به دست خودشه که وقتی ناخوش‌احوال بود، تغییرش بده و خودش، حال خودشو خوب کنه؟ هیچکس!
اونیکه قلب رو بالا پایین میکنه، تاریک و روشن میکنه ، خوشحال و بدحال میکنه ، اون فقط خداست و بس! اجازه اینجا رو خدا به هیچکس – حتی خود تو که این قلب، قلب توست،- نداده! کلید «on & off» قلب همه دست خداست! اوست که نور قلب رو میگیره و میده و این اشاره صریح قرآن به این مطلب بصورت «الله یقبض و یبصط» است که مشخص میکنه وقتی حالت گرفته است، بدونی که خلاف چیزی که خدا دوست داره تو اونجوری باشی، گام برداشتی و این تاریکی، پیغام خداست برای هدایت قلبی که مسیر رو اشتباه رفته و تنها راه ارتباطی خدا با بنده که باهاش سخن بگوید و اونو هدایت کند، همین قلب ناپیدا و روان ناشناخته درون ماست.
خودت میفهمی اشتباه کردی!
یعنی خدای تو بهت میفهمونه که اشتباه کردی و ازت میخواد وقتی فهمیدی، اختیارا مسیرتو عوض کنی و بازم خودت میفهمی یعنی خدای تو بهت میفهمونه مسیر درست چیه و چجوری میشه اشتباه رو جبران کرد و مسیر درست رو دنبال کرد.
دست خدا برای هدایت لحظه به لحظه انسان بسته نیست و در قرآن به این باور باطل اشاره شده که کسی که خیال میکنه «ید الله مغلولة» است، چون نمیخواد حسادت رو کنار بگذاره و راضی به رضای خدای خودش باشه، علیرغم اینکه خدای او اسباب آشنایی او با اوامرش رو فراهم کرده و بهش یاد داده، اما چون نمیخواد زیر بار این حقیقت بره، لذا توانایی فطری قلب بر درک نور و ظلمت درونی رو انکار و کتمان میکنه، اینجوری از پیامدهای شوم تاریکی حسادت، قطعا در امان نخواهد بود.
پس قلب، یعنی چیزی که در حال تقلّب و جابجایی بین نور و تاریکی، بین حال خوب و حال بد، بین سبکی و سنگینی، و … است و اگه معرفت و آشنایی با این درون بی‌انتهای خودت نداشته باشی چجوری میخوای کلام خدای خودتو بشنوی و ببینی و بفهمی و پی به اشتباهاتت ببری و مسیر زندگیتو عوض کنی! اگه این نور و تاریکی خودتو فهمیدی، در حقیقت نفست رو شناختی و شناخت نفس، انگاری توام با شناخت خدا و کلام نورانی خداست، پس چه زیباست این جمله طلایی علی ع : «من عرف نفسه فقد عرف ربّه». هر کسی نور و تاریکی نفس و قلب و روح و روان و باطن – و هزار اسم دیگه برای قلب – رو متوجه شد و یادگرفت چجوری با این زبان، اشارات و کنایات خدای خودشو خیلی لطیف بفهمه و بگیره و بکار ببنده، در حقیقت میشه گفت او ارتباط قلبی خودشو با خالق خودش یعنی خالق نور درون خودش بخوبی کشف کرده و این ارتباط ارزشمندی است که محدود به زمان و مکان و این دنیا و اون دنیا و … نیست که یک دستیابی به جاودانگی نورانی بهشتی است که وعده خدا برای اهل نور – یعنی اونایی که به قبض و بسط قلبشون اهمیت میدن و بهش توجه میکنن – است!
پس این سوال که قلب چیه و کجاست و به چه دردی میخوره و آیا ما قلبمونو کشف کردیم، یا نه همچنان کورکورانه زندگی نباتی را ادامه میدهیم، باید تلنگری باشه به اینکه بخود بیاییم و به آلارمهای درونمان توجه کنیم و بفهمیم اشتباهاتمون رو، و بخواهیم کلید باز کردن مشکلاتمونو!
فرشته نگهبان یا همان «مَلَک مُوکَّل» بر قلب ما، در واقع شعبه و انشعاب و نمایندگی و فرانچایزی از طرف خداست برای ما، که باید قدرش را بدانیم «اکرمی مثواه» که اگر لحظه‌ای این سرِنخ نورانی حیات از دست برود، هویّت نورانی و شخصیت واقعی خودتو از دست میدی و تاریکی بر قلبت مسلط میشه و این همون زمانی است که نه برای خودت و نه برای هیچ کسِ دیگری امنیت روانی نخواهی داشت و این همان ساعت سوئی است که هر اقدام و فکر و تصمیمی مغایر با رضایت ذات اقدس الهی است و اینجا باید متذکر نور هادی خداوند شوی تا با عنایات خداوند مهربان، اول قلبت به نور هدایت روشن بشه، اونوقت خودت میفهمی برای جبران اشتباهی که نتیجه‌اش تاریکی قلبت بوده، چکاری باید انجام بدهی و همه این داستانها در فضای روحانی و ملکوتی و عِلوی ناپیدای درون قلبت در حال انجام است که هیچ کسی، جز خودت و خدای خودت، از این چیزها خبر نداره. پس مواظب خلوت خودت با خدای خودت باش که نامحرمی از شیاطین جنّ و انس، منتظر است تا بوی حسادت در قلبت استشمام نماید، اینجاست که وِلِت نمیکنه تا اون مطالب تاریک شیطانی خودشو به قلبت القاء کنه و تا به اون سوگندی که برای گمراه نمودن فرزندان آدم ع خورده عمل نماید. آیات ۵۲ تا 55 سوره حج این مکانیسم پیچیده دنیای قلبها رو خیلی صریح و واضح بیان نموده که خواندن این آیات برای درک شرح ماوقعی که بیان شد لازم و واجب است.

[سورة الحج (22): الآيات 52 الى 55]:

وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (52)
و پيش از تو [نيز] هيچ رسول و پيامبرى را نفرستاديم جز اينكه هر گاه چيزى تلاوت مى‌‏نمود، شيطان در تلاوتش القاى [شبهه‏] مى‌‏كرد. پس خدا آنچه را شيطان القا مى‏‌كرد محو مى‌‏گردانيد، سپس خدا آيات خود را استوار مى‌‏ساخت، و خدا داناى حكيم است.
لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقاقٍ بَعِيدٍ (53)
تا آنچه را كه شيطان القا مى‌‏كند، براى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است و [نيز] براى سنگدلان آزمايشى گرداند، و ستمگران در ستيزه‏‌اى بس دور و درازند.
وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (54)
و تا آنان كه دانش يافته‏‌اند بدانند كه اين [قرآن‏] حق است [و] از جانب پروردگار توست. و بدان ايمان آورند و دلهايشان براى او خاضع گردد. و به راستى خداوند كسانى را كه ايمان آورده‏‌اند، به سوى راهى راست راهبر است.
وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ (55)
و[لى‏] كسانى كه كفر ورزيده‏‌اند، همواره از آن در ترديدند، تا بناگاه قيامت براى آنان فرا رسد، يا عذاب روزى بدفرجام به سراغشان بيايد.

شناخت این 5 مرحله برای درک مکانیسم پیچیده حسادت در دنیای قلب حسود بسیار حائز اهمیت است:
[رویت نعمت علوم نورانی– تمنّای حسود – القای شیطان – نسخ رحمان – تحکیم آیات]:

(1) رویت نعمت علوم نورانی : « وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ »
(2) تمنای حسود : « إِذا تَمَنَّى »
(3) القای شیطان : « أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ »
(4) نسخ رحمان : « فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ »
(5) تحکیم آیات : « ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ » : حالا خدا محکم‌کاری میکنه!

در فرهنگ لغات عربی راجع به واژه قلب می‌نویسند:
«قَلَبْتُ‏ الثَّوبَ»: یعنی این کاپشن دو رویه را پشت و رو کردم!
پس قلب به زبان خودمونی یعنی «جابجا شونده»!
قلب «دِل‌دِل» میکنه!
+ «فیء»

علیرضا با اسباب‌بازی و عروسک خودش، واژۀ قلب رو به ما یاد میده!

قَلَبْتُ‏ الثَّوبَ

يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ

خداست كه شب و روز را با هم جابجا مى‏‌كند.

[سورة النور (۲۴): الآيات ۴۱ الى ۴۶]
يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ (۴۴)
خداست كه شب و روز را با هم جابجا مى‏‌كند.
قطعاً در اين [تبديل‏] براى ديده‏‌وران [درس‏] عبرتى است.

قلب ریورسیبل!

قلب مثل یک سکه دو رو میماند!
یک روی تاریکی و روی دیگرش روشنایی!
حالا: شیر یا خط؟!

أَ لَا تَرَى إِلَى الْإِنْسَانِ
فَهُوَ مُتَقَلِّبٌ بَيْنَ الْعِصْمَةِ وَ الْخِذْلَانِ
الْإِيمَانُ فِي الْقَلْبِ وَ الْيَقِينُ خَطَرَات
خَيْرُ مَا أُلْقِيَ فِي الْقَلْبِ الْيَقِين 

مدام درون خودت بین درست و غلط، در حال جابجا شدنی! مگه نه؟!
خوب، همین قلبته دیگه!

مدام بین خوب و بد در رفت و آمد هستی! این داستان درون قلبته!

انگاری مدام یه سری میزنی جهنم ببینی چه خبره! و میدویی میای بهشت ببینی اونجا چی میدن!

قلب تاریک حسود، فقط به اشاره نورانی فرشته نگهبان، لبخند بر لبانش می شکفد!

ای پدرها! ای مادرها!
اگه خودتون تاریکی حسدتونو با نور فرشته نگهبان درمان نکنین، چجوری میتونین این زبان نورانی رو به دلبندانتون آموزش بدین؟! «زبان نور، فراتر از زبان مادری!»
اصلا یادگیری زبان نورانی فرشته نگهبان باید پیش‌نیاز ازدواجها باشه!
و کسی که این واحد درسی رو با نمره قبولی پاس نکنه اجازه ازدواج نداره! واقعا!!!
قلب ما برای پرستش خدا طراحی شده است!
و همه ما نیاز به آموزش داریم. و آموزگار دانا، همان فرشته نگهبان ماست!
قلب ما بصورت کاملا پویا، منعکس کننده دستورات خدای ماست!
و ما باید این اشارات نورانی را با قلبمان ببینیم و بشنویم و بفهمیم!
قلب به همین سادگی کلام خالق خویش را درک می کند! و این عملکرد منحصر به فرد قلب است!
می توان گفت: همه قرآن راجع به همین قلب و قبض و بسط آن صحبت میکند!
اگه بدقت به تاریکی و روشنایی درونت توجه کنی خودت متوجه تفسیر این فرم کلام مرموز خواهی شد! اینجاست که میشه گفت: قلب اینجوری، با تجربه کردن تاریکی و روشنایی، دانش لازم رو بدست می آورد! و انتخابش را با این دانش، هماهنگ می کند! و همین ویژگی قلب است که به ما این امکان را می دهد تا کسب دانش نماییم و حقیقت را تشخیص دهیم.
این نور، سرچشمه دانش ما و راهنمای قابل اعتمادی برای ماست!
میزان سنجش ارزش انسانها، بود و نبود همین نور است در درون قلب آنها!
و اما نفهمیدن تاریکی و نور قلب، میشه نادانی و جهل و بی‌سوادی!
این نوع دانشی که قلب با درک نور و تاریکی بدست میاره برای زندگی کردن بسیار حائز اهمیت است. و اصلا زندگی بدون داشتن قلبی نورانی بی معناست.
«قساوت قلب» یعنی قلبی سنگی، که درک سردی از واقعیتها دارد! رفتارهای بدون احساس و ناقص! این واکنشهای ناسالم قلبی، نشانه عدم حیات است!
قلب ناسالم شخص حسود، ابزار شکننده‌ای است که هیچ کمکی برای دریافت نور دانش به صاحب خود نمی کند! قلبی که درونش این اتفاق نمی افتد یعنی تاریکی و روشنایی را تجربه نمی‌کند، این قلب به درستی کار نمی‌کند!
حسود، قلبی با این توانایی رو باور نداره!
حسود، داشتن قلبی نورانی را تجربه نخواهد نمود!
هیچ لذتی بالاتر از تجربه شنیدن موعظه‌های نورانی فرشته نگهبان وجود ندارد!
«نور، همراه ضروری!»
پرستش خدا جز با داشتن قلبی سلیم که نور و ظلمتش را درک می کند، اصلا ممکن نخواهد بود.
بیایید کلام خدا را باور کنیم و او را بپرستیم!
و انتخاب خدا را بر انتخاب خود ترجیح دهیم! انجام انتخاب از ساختاری عمیق! و این یعنی «وفاداری به خدا!»، خدایی که این قلب رو به ما هدیه داده! «هدیه مقدّس».
قطعا خداوند رفتارهای مبتنی بر نور هدایت را ارج می نهد.
در مقاله «دروس نورانی مستمر»: اول یادبگیر، بعدا درآمد کسب کن!
اول قبض و بسط قلبتو یادبگیر، اونوقت تا میتونی اعمال صالح تولید کن!

چقدر این تیزر تبلیغاتی «بیسکوتارت» زیبا ساخته شده و با معناست!
نشون میده حسادت دیفالت‌مُد همه انسانهاست!
و درمان حسادت رو هدیه مقدس نورانی قلب دوست‌داشتنی معرفی میکنه!
و البته پدری دانا که حواسش هست و زبان نور را به دخترش می‌آموزد!
واقعا «بیسکوتارت قلبی نیکا دلبری میکنه»؟!

قلب سلیم، شاهکار خلقت!

اللّهُمَّ خَلَقتَ القُلوبَ عَلى إرادَتِكَ!

على عليه السلام:
اللّهُمَّ خَلَقتَ القُلوبَ عَلى إرادَتِكَ،
خداوندا! دل‏ها را بر اراده خود آفريدى،

و فَطَرتَ العُقولَ عَلى مَعرِفَتِكَ،
و خِردها را بر شناخت خودت سرشتى.

فَتَمَلمَلَتِ الأَفئِدَةُ مِن مَخافَتِكَ،
پس دل‏ها از ترس تو بى‌‏قرارند،

وصَرَخَتِ القُلوبُ بِالوَلَهِ،
و قلب‏ها حيران و شيدا، بانگ بر مى‌‏آورند،

وتَقاصَرَ وُسعُ‏ قَدرِ العُقولِ عَنِ الثَّناءِ عَلَيكَ،
و گستره اندازه خِردها در ثناى تو كم مى‏‌آيد،

وَانقَطَعَتِ الأَلفاظُ عَن مِقدارِ مَحاسِنِكَ،
و الفاظ از بيان اندازه نيكويى‏‌هاى تو در مى‏‌مانند،

وكَلَّتِ الأَلسُنِ عَن إحصاءِ نِعَمِكَ،
و زبان‏ها از شمارش نعمت‏هايت گُنگ مى‌‏شوند،

فَإِذا وَلَجَت بِطُرُقِ البَحثِ عَن نَعتِكَ بَهَرَتها حَيرَةُ العَجزِ عَن إدراكِ وَصفِكَ،
و هر گاه در راه جستجوى وصف تو گام نهند، حيرت ناتوانى از درك اوصاف تو، آنها را مبهوت مى‌‏سازد.

فَهِيَ تَرَدَّدُ فِي التَّقصيرِ عَن مُجاوَزَةِ ما حَدَدتَ لَها؛
و خِرد، نگرانِ كوتاهى [خويش‏] است در رعايت محدوده‏‌اى كه برايش معيّن ساخته‏‌اى؛

إذ لَيسَ لَها أن تَتَجاوَزَ ما أمَرتَها.
چرا كه او را حقّ پا برون نهادن از آنچه به وى فرمان داده‌‏اى، نيست.

اللَّهُمَّ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ قَلِّبْ قَلْبِي عَلَى طَاعَتِكَ
يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ يَا مُدَبِّرَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‏ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ
وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْيَمِينِ وَ ذاتَ الشِّمالِ‏
يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ

إِلَهِي … فَأَيْنَ خِزَانَتُكَ ؟
… لِي خِزَانَةٌ … وَ لَهَا أَرْبَعَةُ أَبْوَابٍ الْعِلْمُ وَ الْحِلْمُ وَ الصَّبْرُ وَ الرِّضَا أَلَا وَ هِيَ الْقَلْبُ الْقَلْبُ خِزَانَةٌ الله … أَعْظَمُ مِنَ الْعَرْشِ وَ أَوْسَعُ مِنَ الْكُرْسِيِّ.

درونِ ما چه خبره؟!

در دنیای درونی ما چه می گذرد؟
چه هیاهویی در درون ماست!
به نظر می رسد که آرام روی مبل نشسته ایم ، اما چنان در افکار عمیق فرو رفته ایم که اگر بتوانیم حال و هوای این دنیای درونی را به تصویر بکشیم ، یک فیلم عجیب و تخیلی را می بینیم.
بیایید در مورد آنچه در درون ما می گذرد صحبت کنیم.
بیایید نگاهی دقیق به آنچه در درون ما می گذرد بیاندازیم و ببینیم در این دنیای عجیب لایتناهی چه می گذرد.
این افکار آلوده عصبانیت و انتقام از کجا ناشی می شود؟
و این احساس آرامش نورانی از چه منبعی به قلب ما تزریق می شود؟
ما بین این دو قطب نور و تاریکی گیر کرده ایم!
انتخاب هر یک از این دو مسیر به خود ما بستگی دارد و ما کاملا آگاهانه راه خود را انتخاب می کنیم و اگر راه اشتباهی را انتخاب کنیم نباید کسی را به جز خودمان مقصر بدانیم.
این “ملکوت” قلب ماست!
آیا دنیای نامرئی درونی ما پایانی دارد ؟!
جاودانگی مفهومی است که یقینا می دانیم برای ما محقق خواهد شد اما آیا این جاودانگی در تاریکی است یا روشنایی؟!
نکته مهم این است که ما باید خودمان و فقط خودمان مسیر پیش فرض را – که به سمت تاریکی است – تغییر دهیم و آگاهانه و داوطلبانه مسیر نور الهی را در هر لحظه از زندگی دنیوی خود دنبال کنیم.
مثالهای آفاقی – مشاهدات انفسی «سَنُريهِمْ‏ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِمْ»
و آیاتی از قرآن کریم

آیات مربوطه:

[سورة الكهف (18): الآيات 17 الى 18] :
« وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْيَمِينِ وَ ذاتَ الشِّمالِ »
وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَزاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذاتَ الْيَمِينِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ وَ هُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً (17)
و آفتاب را مى‌‏بينى كه چون برمى‏‌آيد، از غارشان به سمت راست مايل است، و چون فرو مى‏‌شود از سمت چپ دامن برمى‌‏چيند، در حالى كه آنان در جايى فراخ از آن [غار قرار گرفته‏]اند. اين از نشانه‏‌هاى [قدرت‏] خداست. خدا هر كه را راهنمايى كند او راه‌‏يافته است، و هر كه را بى‌‏راه گذارد، هرگز براى او يارى راهبر نخواهى يافت.
وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْيَمِينِ وَ ذاتَ الشِّمالِ وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِراراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً (18)
و مى‏‌پندارى كه ايشان بيدارند، در حالى كه خفته‏‌اند و آنها را به پهلوى راست و چپ مى‌‏گردانيم، و سگشان بر آستانه [غار] دو دست خود را دراز كرده [بود]. اگر بر حال آنان اطلاع مى‏‌يافتى، گريزان روى از آنها برمى‌‏تافتى و از [مشاهده‏] آنها آكنده از بيم مى‌‏شدى.

 

 

صحيفة إدريس النبي (أَخْنُوخ) ع :
الصحيفة السادسة عشر صحيفة الأفلاك‏:
« أَ مَا نَظَرْتَ إِلَى هَذِهِ الشَّمْسِ الْمُنِيرَةِ الْمُفَرِّقَةِ بَيْنَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ … الْمُرَبِّيَةِ لِثِمَارِ الْأَشْجَارِ »
يَا أَخْنُوخُ
أَ مَا تَفَكَّرْتَ فِي بَدَائِعِ فِطْرَةِ اللَّهِ الَّذِي بَصَّرَكَ عَجَائِبَهَا وَ أَرَاكَ مَرَاتِبَهَا مِنْ هَذِهِ الْأَفْلَاكِ الدَّوَّارَةِ وَ النُّجُومِ السَّيَّارَةِ الَّتِي تَطْلُعُ وَ تَأْفُلُ وَ تَسْتَقِرُّ أَحْيَاناً وَ تَرْحَلُ وَ تُضِي‏ءُ فِي الظُّلَمِ وَ الدَّآدِي وَ تُهْتَدَى بِهَا فِي اللُّجَجِ وَ الْفَيَافِي تَنْجُمُ وَ تَغُورُ وَ تُدَبِّرُ عَجَائِبَ الْأُمُورِ لَازِمَةً مَجَارِيَ مَنَاطِقِهَا عَانِيَةً خَاضِعَةً لِأَمْرِ خَالِقِهَاأَ مَا نَظَرْتَ إِلَى هَذِهِ الشَّمْسِ الْمُنِيرَةِ الْمُفَرِّقَةِ بَيْنَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ الْمُعَاقِبَةِ بَيْنَ الْأَظْلَامِ وَ الْأَسْفَارِ الْمُغَيِّرَةِ فُصُولَ السَّنَةِ إِسْخَاناً وَ تَبْرِيداً وَ إِفْرَاطاً وَ تَعْدِيلًا الْمُرَبِّيَةِ لِثِمَارِ الْأَشْجَارِ وَ جَوَاهِرِ الْمَعَادِنِ فِي الْآبَارِ الَّتِي إِنْ دَامَتْ عَلَى حَالٍ وَاحِدَةٍ لَمْ يَنْبُتْ زَرْعٌ وَ لَمْ يَدِرَّ ضَرْعٌ وَ لَا حَيِيَ حَيَوَانٌ وَ لَا اسْتَقَرَّ زَمَانٌ وَ مَكَانٌ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ ذَلِكَ بِفِطْرَةِ حَكِيمٍ وَسِعَ عِلْمُهُ الْأَشْيَاءَ وَ خَلْقٍ قَوِيٍّ لَا يَسْتَثْقِلُ الْأَعْبَاءَ وَ أَمْرِ عَلِيمٍ لَا يَتَكَأَّدُهُ الْإِحْصَاءُ وَ حُكْمِ قَادِرٍ لَا يَلْحَقُهُ نَصَبٌ وَ لَا إِعْيَاءٌ وَ تَدْبِيرِ عَالٍ لَا مُغَالِبَ لِحُكْمِهِ وَ أَنَّ ذَلِكَ لِعِنَايَتِهِ بِضِعَافِ الْخَلْقِ وَ كَرَمِهِ فِي إِدْرَارِ الرِّزْقِ وَ أَنَّهُ تَعَالَى الْعَالِمُ الْحَقُّ الَّذِي لَا يَغِيبُ عَنْهُ مَا كَانَ وَ لَا مَا يَكُونُ.

[سورة النور (24): الآيات 41 الى 46] : « يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ »
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ (41)
آيا ندانسته‌‏اى كه هر كه [و هر چه‏] در آسمانها و زمين است براى خدا تسبيح مى‏‌گويند، و پرندگان [نيز] در حالى كه در آسمان پر گشوده‏‌اند [تسبيح او مى‏‌گويند]؟ همه ستايش و نيايش خود را مى‌‏دانند، و خدا به آنچه مى‏‌كنند داناست.
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (42)
و فرمانروايى آسمانها و زمين از آنِ خداست، و بازگشت [همه‏] به سوى خداست.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ (43)
آيا ندانسته‏‌اى كه خدا[ست كه‏] ابر را به آرامى مى‌‏راند، سپس ميان [اجزاء] آن پيوند مى‏‌دهد، آنگاه آن را متراكم مى‌‏سازد، پس دانه‌‏هاى باران را مى‌‏بينى كه از خلال آن بيرون مى‌‏آيد، و [خداست كه‏] از آسمان از كوههايى [از ابر يخ‌‏زده‏] كه در آنجاست تگرگى فرو مى‌‏ريزد؛ و هر كه را بخواهد بدان گزند مى‌‏رساند، و آن را از هر كه بخواهد باز مى‏‌دارد. نزديك است روشنى برقش چشمها را ببرد.
يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ (44)
خداست كه شب و روز را با هم جابجا مى‌‏كند. قطعاً در اين [تبديل‏] براى ديده‏‌وران [درس‏] عبرتى است.
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (45)
و خداست كه هر جنبنده‏‌اى را [ابتدا] از آبى آفريد. پس پاره‌‏اى از آنها بر روى شكم راه مى‌‏روند و پاره‏اى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار [پا] راه مى‌‏روند. خدا هر چه بخواهد مى‏‌آفريند. در حقيقت، خدا بر هر چيزى تواناست.
لَقَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (46)
قطعاً آياتى روشنگر فرود آورده‏‌ايم، و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‏‌كند.

 

 

 

 

+ « اللَّهُمَّ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ قَلِّبْ قَلْبِي عَلَى طَاعَتِكَ »
+ « يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ يَا مُدَبِّرَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ »
[سورة النور (24): الآيات 35 الى 38] :
« يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ … يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ »
اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ (35)
خدا نور آسمانها و زمين است. مَثَلِ نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى، و آن چراغ در شيشه‏‌اى است. آن شيشه گويى اخترى درخشان است كه از درخت خجسته زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى، افروخته مى‌‏شود. نزديك است كه روغنش – هر چند بدان آتشى نرسيده باشد – روشنى بخشد. روشنى بر روى روشنى است. خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت مى‏‌كند، و اين مثلها را خدا براى مردم مى‏‌زند و خدا به هر چيزى داناست.فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (36)
در خانه‏‌هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت‏] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه‏]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى‏‌كنند:
رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ (37)
مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نمى‌‏دارد، و از روزى كه دلها و ديده‌‏ها در آن زيرورو مى‌‏شود مى‏‌هراسند.
لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ (38)
تا خدا بهتر از آنچه انجام مى‏‌دادند، به ايشان جزا دهد و از فضل خود بر آنان بيفزايد، و خدا [ست كه‏] هر كه را بخواهد بى‌‏حساب روزى مى‌‏دهد.

 

[سورة ق (50): الآيات 31 الى 40] : « إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‏ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ »
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ (31)
و بهشت را براى پرهيزگاران نزديك گردانند، بى‌‏آنكه دور باشد.
هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ (32)
[و به آنان گويند:] اين همان است كه وعده يافته‌‏ايد [و] براى هر توبه‏‌كار نگهبانِ [حدود خدا] خواهد بود:
مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ (33)
آنكه در نهان از خداى بخشنده بترسد و با دلى توبه‏‌كار [باز] آيد.
ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ (34)
به سلامت [و شادكامى‏] در آن درآييد [كه‏] اين روزِ جاودانگى است.
لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ (35)
هر چه بخواهند در آنجا دارند، و پيش ما فزونتر [هم‏] هست.
وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ (36)
و چه بسا نسلها كه پيش از ايشان هلاك كرديم كه [بس‏] نيرومندتر از اينان بودند و شهرها را درنورديدند [امّا سرانجام‏] مگر گريزگاهى بود؟
إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‏ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ (37)
قطعاً در اين [عقوبتها] براى هر صاحبدل و حق نيوشى كه خود به گواهى ايستد، عبرتى است.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ (38)
و در حقيقت، آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم.
فَاصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ (39)
و بر آنچه مى‏‌گويند صبر كن، و پيش از برآمدن آفتاب و پيش از غروب، به ستايش پروردگارت تسبيح گوى.
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ (40)
و پاره‏‌اى از شب و به دنبال سجود [به صورت تعقيب و نافله‏] او را تسبيح گوى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم فرمودند:
ناجى‏ داوودُ رَبَّهُ فَقالَ: إلهي، لِكُلِّ مَلِكٍ خِزانَةٌ فَأَينَ خِزانَتُكَ؟ قالَ جَلَّ جَلالُهُ: لي خِزانَةٌ أعظَمُ مِنَ العَرشِ، وأوسَعُ مِنَ الكُرسِيِّ، وأطيَبُ مِنَ الجَنَّةِ، وأزيَنُ مِنَ المَلَكوتِ؛ أرضُهَا المَعرِفَةُ، وسَماؤُهَا الإِيمانُ، وشَمسُهَا الشَّوقُ، وقَمَرُهَا المَحَبَّةُ، ونُجومُهَا الخَواطِرُ، وسَحابُهَا العَقلُ، ومَطَرُهَا الرَّحمَةُ، وأشجارُهَا الطّاعَةُ، وثَمَرُهَا الحِكمَةُ. ولَها أربَعَةُ أبوابٍ: العِلمُ وَالحِلمُ وَالصَّبرُ وَالرِّضا، ألا وهِيَ القَلبُ.
داوود عليه السلام با پروردگارش مناجات كرد و گفت:
بار الها! هر پادشاهى خزانه‌‏اى دارد. پس خزانه تو كجاست؟
خداوند عز و جل فرمود: «من خزانه‌‏اى دارم بزرگ‏تر از عرش، گسترده‏‌تر از كرسى، خوش‏بوتر از بهشت و آراسته‌‏تر از ملكوت. زمينِ آن، معرفت است، آسمانش ايمان، خورشيدش شوق، ماهتابش دوستى، ستارگانش دل‏ها، ابرش خِرد، بارانش رحمت، درختانش طاعت و ميوه‌‏اش، حكمت. آن را چهار در است: دانش، بردبارى، شكيبايى، و خشنودى. باخبر باش كه اين خزانه، همان دل است».

مصباح الشريعة ص75
قَالَ الصَّادِقُ ع‏:
الْجَهْلُ صُورَةٌ رُكِّبَتْ فِي بَنِي آدَمَ فِي الدُّنْيَا إِقْبَالُهَا ظُلْمَةٌ وَ إِدْبَارُهَا نُورٌ
نادانى آميزه‌‏اى است در بنى آدم، كه آمدنش ظلمت است و رفتنش نور
.

وَ الْعَبْدُ مُتَقَلِّبٌ مَعَهَا كَتَقَلُّبِ الظِّلِّ مَعَ الشَّمْسِ‏
انسان با اين آميزه هميشه همراه است، همچون سايه با خورشيد.
أَ لَا تَرَى إِلَى الْإِنْسَانِ تَارَةً تَجِدُهُ جَاهِلًا بِخِصَالِ نَفْسِهِ حَامِداً لَهَا عَارِفاً بِعَيْبِهَا فِي غَيْرِهِ سَاخِطاً لَهَا
آيا نمى‌‏نگريد كه آدمى گاه از چگونگى خصلتهاى خويش بيخبر است و آنها را مى‌‏ستايد، با آنكه همانها را در ديگران عيب مى‏‌بيند و بر آنها خشمناك مى‏‌گردد.
وَ تَارَةً تَجِدُهُ عَالِماً بِطِبَاعِهِ سَاخِطاً لَهَا حَامِداً لَهَا فِي غَيْرِهِ
و گاه از طبع و اخلاق خويش ناخرسند است با اينكه همان را در ديگران مى‌‏پسندد و مى‌‏ستايد؟
فَهُوَ مُتَقَلِّبٌ بَيْنَ الْعِصْمَةِ وَ الْخِذْلَانِ
اين است كه آدمى ميان توفيق و بى‏‌توفيقى در كشاكش است.
فَإِنْ قَابَلَتْهُ الْعِصْمَةُ أَصَابَ
اگر توفيق به ياريش آيد كار درست مى‏‌كند،
وَ إِنْ قَابَلَهُ الْخِذْلَانُ أَخْطَأ
َو اگر بى‏‌توفيقى نصيبش گردد كار خطا.
وَ مِفْتَاحُ الْجَهْلِ الرِّضَا وَ الِاعْتِقَادُ بِهِ
و كليد نادانى خودپسندى و خودباورى است،
وَ مِفْتَاحُ الْعِلْمِ الِاسْتِبْدَالُ مَعَ إِصَابَةِ مُرَافَقَةِ التَّوْفِيقِ
‏و كليد دانايى، دگرگون كردن اين خصلت است در خويش، البته به شرط توفيق.
وَ أَدْنَى صِفَةِ الْجَاهِلِ دَعْوَاهُ بِالْعِلْمِ بِلَا اسْتِحْقَاقٍ‏
نخستين مرتبه نادانى، بدون شايستگى، ادعاى دانايى كردن است.
وَ أَوْسَطُهُ جَهْلُهُ بِالْجَهْلِ‏
مرتبه بعد از آن، ندانستن نادانى خويش است.
وَ أَقْصَاهُ جُحُودُهُ‏ بِالْعِلْمِ
و آخرين مرتبه، انكار علم و دانايى و ارزش آن است.
وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ إِثْبَاتُهُ حَقِيقَةُ نَفْيِهِ إِلَّا الْجَهْلُ وَ الدُّنْيَا وَ الْحِرْصُ‏
و هيچ چيز نيست كه اثبات آن در حقيقت نفى آن باشد، مگر نادانى و دنيا (پرستى) و آزمندى،
فَالْكُلُّ مِنْهُمْ كَوَاحِدٍ وَ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ كَالْكُلِ.
كه همه آنها همچون يكى از آنها، و يكى از آنها همچون همه آنها است.

[سورة النور (24): الآيات 41 الى 46] :
« كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ »
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ (41)
آيا ندانسته‏‌اى كه هر كه [و هر چه‏] در آسمانها و زمين است براى خدا تسبيح مى‌‏گويند، و پرندگان [نيز] در حالى كه در آسمان پر گشوده‏‌اند [تسبيح او مى‏‌گويند]؟ همه ستايش و نيايش خود را مى‌‏دانند، و خدا به آنچه مى‏‌كنند داناست.
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (42)
و فرمانروايى آسمانها و زمين از آنِ خداست، و بازگشت [همه‏] به سوى خداست.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ (43)
آيا ندانسته‏‌اى كه خدا[ست كه‏] ابر را به آرامى مى‌‏راند، سپس ميان [اجزاء] آن پيوند مى‏‌دهد، آنگاه آن را متراكم مى‌‏سازد، پس دانه‏‌هاى باران را مى‏‌بينى كه از خلال آن بيرون مى‌‏آيد، و [خداست كه‏] از آسمان از كوههايى [از ابر يخ‌‏زده‏] كه در آنجاست تگرگى فرو مى‏‌ريزد؛ و هر كه را بخواهد بدان گزند مى‌‏رساند، و آن را از هر كه بخواهد باز مى‏‌دارد. نزديك است روشنى برقش چشمها را ببرد.
يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ (44)
خداست كه شب و روز را با هم جابجا مى‌‏كند. قطعاً در اين [تبديل‏] براى ديده‌‏وران [درس‏] عبرتى است.
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (45)
و خداست كه هر جنبنده‏‌اى را [ابتدا] از آبى آفريد. پس پاره‏‌اى از آنها بر روى شكم راه مى‏‌روند و پاره‏‌اى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار [پا] راه مى‏‌روند. خدا هر چه بخواهد مى‌‏آفريند. در حقيقت، خدا بر هر چيزى تواناست.
لَقَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (46)
قطعاً آياتى روشنگر فرود آورده‏‌ايم، و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‌‏كند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی