Conformity to the Will of God!
«صبغ» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات نورانی مینویسند:
«صَبَغَ الثَّوبَ: لَوَّنَهُ»
«اصْطَبَغْتُ بِالخَلّ: با سركه چاشنىاش زدم.»
« الصِّباغُ الخَلُّ»
«چاشنی نورانی!»
چاشنی و مزهی زندگیات باید نور باشه!
نور تقدیرات، نمک زندگی هستند!
بدون اصلاح و تربیت، زندگی بینمک و بیمزه میشه!
خوشمزگیِ زندگیِ اهل نور، به همین دستاندازهاشه!
به این میگن کربلا!
اهل نور، این چاشنی را با دل و جان میچشند!
تمنا، فدای تقدیر کردن، باید بهت خوش بیاد!
«صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً»
«كلّ ما تقرّب به الى اللّه فهو الصبغة»
امام صادق علیه السلام:
«الصِّبْغَةُ مَعْرِفَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع بِالْوَلَايَةِ فِي الْمِيثَاقِ»
الصبغة، النّور الولایة
+ «صور»
+ مثال زیبای «آفتاب پرست – حرب»
هر کسی خودش باید طبیب خودش باشه و خودشو همرنگ تقدیراتش بنماید!
چجوری؟ با فهم نور و ظلمت قلبش!
اگه از تقدیراتت راضی هستی، خدا هم از تو راضیه!
اینو خودت از روشنایی و صفای قلبت میفهمی!
به این میگن بندگی! + «عبد»
به این میگن مسلمان و تسلیم و سلام!
به این میگن: نور الولایة!
حسود راضی به این نور تقدیراتش نیست و تمناهاشو فدای تقدیراتش نمیکنه!
حسود، بندگیِ خدا رو نمیکنه!
حسود، در بند تمناهای خویش است!
+ «بردگی اموال و اولاد!»
لذا خدا هم از حسود راضی نیست!
و چون با حسادت، چشم دلش رو کور کرده، اخم و سخط و نارضایتی خدا رو نمیبینه و نمیفهمه!
برای همینه که با سرعت داره به سمت آتش جهنم (یعنی تمناهای خودش) گام بر میداره!
قلب اهل نور، رنگ خدایی به خود گرفته!
همرنگ با خدا!
صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً
[سورة البقرة (۲): آية ۱۳۷]
فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا
وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِي شِقاقٍ
فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (۱۳۷)
پس اگر آنان [هم] به آنچه شما بدان ايمان آوردهايد، ايمان آوردند، قطعاً هدايت شدهاند،
ولى اگر روى برتافتند، جز اين نيست كه سر ستيز [و جدايى ] دارند؛
و به زودى خداوند [شر] آنان را از تو كفايت خواهد كرد، كه او شنواى داناست.
[سورة البقرة (۲): آية ۱۳۸]
صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً
وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ (۱۳۸)
اين است نگارگرى الهى؛ و كيست خوشنگارتر از خدا؟
و ما او را پرستندگانيم.
صِبْغَةَ الْمُؤْمِنِينَ بِالْوَلَايَةِ فِي الْمِيثَاقِ
امام صادق علیه السلام:
فِي قَوْلِهِ تَعَالَى
صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً
قَالَ صِبْغَةَ الْمُؤْمِنِينَ بِالْوَلَايَةِ فِي الْمِيثَاقِ
وَ قَالَ نَزَلَ قَوْلُهُ تَعَالَى
مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ
فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع.
صاحبان نور، مسیر دسترسی به ارزاق علمی نورانی!
«صِبْغٍ لِلْآكِلِينَ»
[سورة المؤمنون (۲۳): الآيات ۲۰ الى ۲۵]
وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلِينَ (۲۰)
و از طور سينا درختى برمىآيد كه روغن و نان خورشى براى خورندگان است.
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِها
وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ كَثِيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (۲۱)
و البته براى شما در دامها[ى گلّه درس] عبرتى است:
از [شيرى] كه در شكم آنهاست، به شما مىنوشانيم،
و براى شما در آنها سودهاى فراوان است و از آنها مىخوريد.
وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ (۲۲)
و بر آنها و بر كشتيها سوار مىشويد.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ
فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ (۲۳)
و به يقين نوح را به سوى قومش فرستاديم.
پس [به آنان] گفت:
«اى قوم من، خدا را بپرستيد.
شما را جز او خدايى نيست. مگر پروا نداريد؟»
فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ
ما هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ (۲۴)
و اشراف قومش كه كافر بودند گفتند:
«اين [مرد] جز بشرى چون شما نيست، مىخواهد بر شما برترى جويد،
و اگر خدا مىخواست قطعاً فرشتگانى مىفرستاد.
[ما]در ميان پدران نخستين خود، چنين [چيزى] نشنيدهايم.»
إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ
فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ (۲۵)
او نيست جز مردى كه در وى [حال] جنون است،
پس تا چندى در بارهاش دست نگاه داريد.