Chat with online light!
A live chat!
Light quenches the thirst of your heart!
اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ!
السَّلَامُ عَلَى مَشَاكِي نُورِ اللَّهِ!
سلام بر مشکهای پر از نور خدای مهربان!
+ «مشربة نورانی!»
راز دل خود را فقط به فرد قابل اعتماد بازگو کنیم!
«شکو – مشکاة» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الشَّكْوَة – الشُّكَيَّة»
«الشَّكْوَة: مشك آب يا شير، قمقمه آب»
قمقمه نظامی «military flask» که به فانسقه می بندند.
«الشَّكْوَةِ: سِقاء صغير يجعل فيه الماء»
«الشُّكَيَّة: مشك چرمى كه در آن آب يا شير نهند.»
«المِشْكَاةُ: كوّة غير نافذة، ظرفى است بدون روزن»
«یعنی قلبی که سوراخ شک و حسادت نداشته باشه»
قلب حسود، ظرفی که هیچوقت پر نمیشه!
اینقدر سوراخهای شک و حسادتش بدخیمه که با هیچ پچی درمان نمیشه!
«شککته بالرمح»
پَچهای نورانی آنلاین!
«live patching»
با نور، دردِدل کن!
دلت شکسته؟!
گلایه داری؟!
شکایتتو فقط پیش خدا ببر «شَكَا امْرَهُ الى اللّهِ»!
«اللَّهُمَّ … إِلَيْكَ مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى»
«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ»
تشنگیتو پیش کسی بازگو کن که بتونه با آب زمزم سیرابت کنه! عرب به مشک پر آب میگه «مشاکی»! «السَّلَامُ عَلَى مَشَاكِي نُورِ اللَّهِ»! «كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ»، «مِشْكاةٍ فَاطِمَةَ ع».
از بیماری خودت، نزد طبیبت شکایت کن که میتونه درمانت کنه «شَكَا مرضَهُ لِلطَبيب: بيمارى خود را براى پزشك شرح داد»!
+ «با نور دست و دل باز باش!»
خواندن آیه نور در سوره نور باید آگاهانه باشه!
با درک مفاهیم عمیق واژه هایی که همه مترادف نور هستند، باشه!
«الله نور» یعنی چه؟ «کمشکوة» یعنی چه؟ و …
مِشْكاةٍ فَاطِمَةَ ع!
نور، عطش قلب شما را فرو مینشاند!
امام صادق علیه السلام:
«الْمِشْكَاةُ جَوْفُ الْمُؤْمِنِ وَ الْقِنْدِيلُ قَلْبُهُ
وَ الْمِصْبَاحُ النُّورُ الَّذِي جَعَلَهُ اللَّهُ فِي قَلْبِهِ»
اهل نور، با نورِ درون قلب خود، دردِدل می کنند و به آرامش میرسند!
قلبی که خزانه الهی است و روزنه و سوراخ شک ندارد!
+ مقاله «درون ما چه خبره؟!»
+ مقاله «نصایح نورانی!»
رَوَى السَّيِّدُ بْنُ طَاوُسٍ … قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع
أَنَّ الرَّجُلَ يُحِبُّ أَنْ يُفْضِيَ إِلَى إِمَامِهِ مَا يُحِبُّ أَنْ يُفْضِيَ إِلَى رَبِّهِ
قَالَ فَكَتَبَ إِنْ كَانَ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْكَ فَإِنَّ الْجَوَابَ يَأْتِيكَ.
سيد بن طاوس نقل مىكند:
شخصی نامهاى به اين مضمون براى امام هادى ع نوشت:
شخص ميل دارد درخواستى که از خدا مينمايد، از امامش درخواست کند،
در جواب نوشت اگر حاجتى داشتى لبهاى خود را حركت بده، جواب را خواهى يافت.
قلب حسود شکاک، با همه چت میکنه! الا با اسم نورش!
به نظرت، تشنه، از تشنگیاش، به کی باید شکوه و شکایت کنه؟
به قمقمه پر از آب!
زبان عربی چه زیبا و فصیح است!
اسم قمقمهی پر از آب رو که سالمه و سوراخ نیست، میذاره: مشکاة
و بعد به این اسماء الله الحسنی، سلام میکنه و میگه:
«السَّلَامُ عَلَى مَشَاكِي نُورِ اللَّهِ»
تشنه ای که از مشک آب میخوره و سیراب میشه، خودش میفهمه که اسم مشک و قمقمه او چیه!
[سورة سبإ (۳۴): الآيات ۱۵ الى ۱۹]
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ (۱۸)
و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بوديم، و در ميان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بوديم. در اين [راه]ها، شبان و روزان آسودهخاطر بگرديد.
السَّلَامُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ!
امام هادی علیه السلام:
در زیارت جامعه کبیره می خوانیم:
السَّلَامُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَشَاكِي نُورِ اللَّهِ وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِكْمَةِ اللَّهِ وَ خَزَنَةِ عِلْمِ اللَّهِ وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ وَ حَمَلَةِ كِتَابِ اللَّهِ وَ وَرَثَةِ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَوْصِيَائِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
الصَّبْرُ الْجَمِيلُ: صَبْرٌ لَيْسَ فِيهِ شَكْوَى إِلَى النَّاسِ!
به مشک خالی که خودش تشنهی آبه و نمیتونه حتی خودشو سیراب کنه، نباید شِکوِه حال نمود!
امام باقر علیه السلام:
عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع يَرْحَمُكَ اللَّهُ مَا الصَّبْرُ الْجَمِيلُ؟
قَالَ ذَلِكَ صَبْرٌ لَيْسَ فِيهِ شَكْوَى إِلَى النَّاسِ.
جابر گويد بامام باقر عليه السّلام عرضكردم:
صبر جميل چيست؟
فرمود:صبرى كه در آن شكايت نزد مردم نباشد.
+ مقاله «نور پاکدامنی!»
[ شِکوِه حال: «إِلَى النَّاسِ یا إِلَى اللَّهِ»]
«إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ»
[سورة يوسف (12): الآيات 81 الى 87] :
قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (83)
«فَصَبْرٌ جَمِيلٌ»: راضی به تقدیرات باش و صبر بر مصائب بنما آنهم صبر جمیل «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ» یعنی صبری که ذرهای خدا رو در این تقدیراتش متهم ننمایی!
داستان شکوه یعقوب به خداست نه غیر او «قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ»
اگه راضی به تقدیرات نباشی انگاری داری به خدا تهمت میزنی!
امام کاظم علیه السلام:
يَنْبَغِي لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا يَسْتَبْطِئَهُ فِي رِزْقِهِ وَ لَا يَتَّهِمَهُ فِي قَضَائِهِ»
كسى كه خدا را شناخت [عقل خدائى پيدا كرد] سزاوار است که روزى دادن او را كند و دير نشمارد و او را در حكمش متهم ندارد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
مَا أَنْصَفَ اللَّهَ مِنْ نَفْسِهِ مَنِ اتَّهَمَ اللَّهَ فِي قَضَائِهِ وَ اسْتَبْطَأَهُ فِي رِزْقِه.
كسى كه خدا را در قضاء و قدر متهم نموده و رزق و روزى خود را از طرف خدا ديررس خيال كند با خداى مهربان انصاف را مراعات نكرده و در حق خدا تصور باطل كرده است.
امام علی علیه السلام:
«لا تتّهم اللّه في شيء قضاه عليك».
«الْحَاسِدُ جَاحِدٌ لِأَنَّهُ لَمْ يَرْضَ بِقَضَاءِ اللَّهِ: آدم حسود – در حقیقت – یک آدم لَجوج و ستیزهجو است. زیرا او به قضا و مقدرات الهی تن نمیدهد.»
انگاری حسود – که راضی به تقدیراتش نیست – خدا رو متهم میکنه که خدای خوبی نیستی و خوب تقدیر نکردی و این لباسی که برای من مقدر نمودی اندازه من نیست «وَ مَنْ لَمْ يَرْضَ بِمَا قُسِمَ لَهُ اتَّهَمَ اللَّهَ فِي قَضَائِهِ».
گفتن جمله «ای روزگار!» که بارها و بارها شنیدیمو گفتیم، خودش تهمت زدن به خداست ! «يَا عَلْقَمَةُ … أَ لَمْ يَقُولُوا إِنَّهُ الدَّهْرُ؟!»
اعتراض به تقدیرات، چه کار زشتیه!
شکایت از خدا چقدر زشته!
حسود، از خدا شاکی است! از تقدیرات ناراضی است!
حسود، از خدا راضی نیست! خدا هم از حسود راضی نیست!
اهل نور، از خدا راضیه، از خودش شاکیه!
اهل نور، از تقدیراتش راضیه! خدا هم از او راضیه! به این میگن: «راضِيَةً مَرْضِيَّةً».
[سورة الفجر (۸۹): الآيات ۱ الى ۳۰]
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (۲۷)
اى نفس مطمئنّه،
ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً (۲۸)
خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد،
فَادْخُلِي فِي عِبادِي (۲۹)
و در ميان بندگان من درآى،
وَ ادْخُلِي جَنَّتِي (۳۰)
و در بهشت من داخل شو.»
پس:
به کار خدا نمیشه اعتراض کرد و اصلا نمیشه ایراد گرفت! کاراش درسته و حرف نداره «حمد – ذمّ».
«الْمُؤْمِنُ هُوَ … قَلِيلُ الشَّكْوَى … كَظَّامٌ».
اعتراض به تقدیرات!
داستان یونس ع:
[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۸۷ الى ۹۰]
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ (۸۷)
و «ذو النون» را [ياد كن] آنگاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم، تا در [دل] تاريكيها ندا درداد كه: «معبودى جز تو نيست، منزّهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم.»
فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ (۸۸)
پس [دعاى] او را برآورده كرديم و او را از اندوه رهانيديم، و مؤمنان را [نيز] چنين نجات مىدهيم.
داستان شجره منهیّه:
[سورة البقرة (۲): آية ۳۵]
وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ (۳۵)
و گفتيم: «اى آدم، خود و همسرت در اين باغ سكونت گير[يد]؛ و از هر كجاى آن خواهيد فراوان بخوريد؛ و[لى] به اين درخت نزديك نشويد، كه از ستمكاران خواهيد بود.»
[سورة البقرة (۲): آية ۳۶]
فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ (۳۶)
پس شيطان هر دو را از آن بلغزانيد؛ و از آنچه در آن بودند ايشان را به درآورد؛ و فرموديم: «فرود آييد، شما دشمن همديگريد؛ و براى شما در زمين قرارگاه، و تا چندى برخوردارى خواهد بود.»
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۸ الى ۲۱]
قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعينَ (۱۸)
فرمود: «نكوهيده و رانده، از آن [مقام] بيرون شو؛ كه قطعاً هر كه از آنان از تو پيروى كند، جهنّم را از همه شما پر خواهم كرد.»
وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ (۱۹)
«و اى آدم! تو با جفت خويش در آن باغ سكونت گير، و از هر جا كه خواهيد بخوريد، و[لى] به اين درخت نزديك مشويد كه از ستمكاران خواهيد شد.»
داستان خضر ع و موسی ع:
[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۶۵ الى 82]
فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا رَكِبا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَها قالَ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً إِمْراً (۷۱)
پس رهسپار گرديدند، تا وقتى كه سوار كشتى شدند، [وى] آن را سوراخ كرد. [موسى] گفت: «آيا كشتى را سوراخ كردى تا سرنشينانش را غرق كنى؟ واقعاً به كار ناروايى مبادرت ورزيدى.»
قمقمه با آب زمزم!
اینم وسیله قشنگیه که همیشه مشک آبی برای چتکردن بهمراه داشته باشی!
به شرط اینکه اونو از آب چاه زمزم پر کرده باشی!
و آداب استفاده از این هدیه مقدس و نورانی رو بخوبی بلد باشی!
و طالب معنای این دعا هم باشی:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نَافِعاً وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ شِفَاءً مِنْ کلِّ دَاءٍ وَ سُقْم»
«خداوندا! این را عملی سودمند و رزقی گسترده و درمانی برای هر درد و بیماری قرار بده.»
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم:
مَن مَرِضَ يَوماً و لَيلَةً فَلَم يَشكُ إلى عُوّادِهِ،
بَعَثَهُ اللّهُ عز و جل يَومَ القِيامَةِ مَعَ خَليلِهِ إبراهيمَ خَليلِ الرَّحمنِ عليه السلام،
حَتّى يَجوزَ الصِّراطَ كَالبَرقِ اللّامِعِ.
هر كس يك شبانه روز بيمار شود و نزد عيادتكنندگانش شكوه نكند،
خداوند، او را در روز قيامت، با خليل خويش، ابراهيم خليل الرحمن، برمىانگيزد،
تا بسان برقى پُردرخشش، از صراط بگذرد.