دکتر محمد شعبانی راد

مقالات

نور عفاف!

Light of chastity! «عفف» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:«أصله: الاقتصار على تناول الشي‏ء القليل الجاري مجرى‏ الْعُفَافَةِ.»کارمندها به حقوقشون میگن: آب‌باریکه! و به همون…

بیشتر بخوانید

بویِ خوشِ نورِ آدمیّت!

The luminous smell of humanity! «ادم» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:«خبزٌ مَأْدُومٌ‏: نان کنجدی»«نان ساده + کنجد: خوشمزه و خوشبو و با خاصیت میشه!»انگاری:…

بیشتر بخوانید

مشتاقِ سیری‌ناپذیرِ نور باش!

Eager and Insatiable!Be insatiable eager for light! «جوع» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:«جاعَ اليه: به سوى او مُشتاق شد.»«عامُ‏ مَجَاعَة: سال قحطى»«اهل جوع» باش،…

بیشتر بخوانید

ره‌یافته با نور! گمراه در تاریکی! قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ!

Found the way! Lost the way!Approached by the light! «رشد» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:«اسْتَرْشَدَ لِأمْرِهِ: براى كار او راهى پيدا كرد.»«الرَّشَد: راهيابى…

بیشتر بخوانید

نورِ دائم! نوری که معتادش میشی! أُكُلُها دائِمٌ!

Permanent light! The light you get addicted to! «دوم» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:«تدويم الخمر: جعل الخمر من يشربها ثابتا معتادا بها بالاستمرار»«تدويم الخمر…

بیشتر بخوانید

احساس مسئولیت! وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ!

responsibility! الفبای نورانی، نسخه های نورانی(س أ ل – احساس مسئولیت! وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ!)برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنیدبرای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید«فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ…

بیشتر بخوانید

با نور، همکاری کنید! بازی دو نفره!

Collaborate with the light! «عون» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:«العَوْنُ‏: الظَّهِيرُ عَلَى الْأَمْرِ»«عَوْن: يارى و پشتیبانی» «فُلَانٌ‏ عَوْنِي‏: فلانى يار و كمك من است.»«تَعاوُن‏:…

بیشتر بخوانید

شارژر نورانی! فُلک مشحون!

Luminous charger! «شحن» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:«شاحن البطَّاريّة: شارژر باطری»«أَشْحَنَ‏ للبكاء: امتلأت نفسه لتهيّئه له، جانش سرشار از اندوه و اشك شد.»«أَشْحَنَ‏ المكانَ:…

بیشتر بخوانید

کجا میخوای فرار کنی؟! عبد آبق! إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ!

Wanted!Where do you want to escape? «ابق» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:«أَبَقَ‏ العبد: إذا هرب‏، بنده گریزپا، گريخت و فرار كرد و خود را…

بیشتر بخوانید

نورِ بی غلّ و غش! إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ!

pure light! «خلص» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:«خَلَصَ‏ الماءُ مَن الكَدَر: آب صاف شد.» (دستگاه تصفیه آب)«خلاصة السمن: و هو ما يلقى فيه تمر…

بیشتر بخوانید