Be Perfect with the Light!
«کمل» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«كَمَلَ الشَّهرُ: أَي كَمَلَ دَورُهُ»
«يُقَالُ كَمَلَ إِذَا تَمَّت أَجزَاؤُهُ و كَمَلَت مَحَاسِنُهُ»
+ «شهر»
+ «تمم – تمّ الشهر: کملت عدة ایانه ثلاثین»
«أَتْمِمْ لَنا نُورَنا أَلْحِقْ بِنَا شِيعَتَنَا»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَتَمَّ لِعَلِيٍّ نِعْمَتَهُ وَ هَنِيئاً لَهُ بِفَضْلِ اللَّهِ الَّذِي آتَاهُ»
«كَمَالُ الشيء: حصول ما فيه الغرض منه. فإذا قيل: كَمُلَ ذلك، فمعناه: حصل ما هو الغرض منه،
كَمَالُ الشيء: بدست آوردن يا حاصل شدن آنچه را كه غرض و مقصود از چيزى است،
پس هر گاه گفته شود : كَمُلَ معنيش اينستكه مقصود از آن بدست آمده و حاصل شده است.»
«رسیدن به نقطه اپتیموم»
+ «عدد»: «وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ ای عدّة الشهر»
عدة باید کامل شود، یعنی چه؟!
یعنی اگه تفتیشت کردند، حسد از توی جیبهات در نیاد! حسد فعال!
چون حسد غیر فعال که تا آخر عمر هم توی قلب میماند.
«استعدوا للموت»: به کنتور قلبت نگاه میکنن ببینن چند تا عمل صالح انداخته!
«العَدَّاد: كنتور برق، كنتور آب، كيلومتر شمار ماشين»
«کمل» + «دَوَل – دولت»:
چرخه دانه تا دانه: وقتی این چرخه کامل میشه و از دانه میرسیم به دانه بعدی،
اون چیزی که مد نظر بوده حاصل خواهد شد
و هدف، انتقال اندیشه نورانی آل محمد ع به یتیم بداخلاق است.
+ «ظهر – داستان زیبای تخمریزی ماهی قزل آلا!»
+ «برّ و نیکوکاری»
[کمل – عهد]:
راه تکامل، رویت تمثال نورانی و اشباح صاحبان نور در ملکوت قلب است.
نور الولایة فرایند تکامل است.
«مکمّل» نام زیبای آیاتی و رسلی است.
«وَ بِهِ أُكَمِّلُ أَنْبِيَائِي وَ نُذُرِي، به وسیلهی او انبیاء و رهبران را تکمیل میکنم.»
نقطهضعف حسادت ما با رویت تمثال نورانی صاحبان نور کامل میشود، ان شاء الله تعالی.
+ «عهد»
نور، درمان حسادت!
اگه دین خدا رو بفهمی،
اگه نور خدا رو بفهمی،
دیگه ناقص نیستی!
این نور، توی قلبته! مالِ خودته!
این نور، هر وقت اشتباه کنی، بهت میگه اشتباه کردی!
به این میگن کمال!
مِن كمالِ الإنسانِ و وُفورِ فَضلِهِ استِشعارُهُ بنفسِهِ النُّقصانَ.
امام باقر عليه السلام:
يا جابِرُ،
لا أخرَجَكَ اللّه ُ مِنَ النَّقصِ و (لا) التَّقصيرِ.
یعنی مبادا یه وقت به سرت بزنه و خیال کنی دیگه حسدی در قلب نداری و به خودت بگی: ذهب السیئات عنی، و بدنبال این خیال باطل، خودتو از درناژ حسادت قلبت بینیاز ببینی و این دِرَن و رابط نورانی قلبتو بکشی و ارتباط قلبی خودتو با صاحب نورت قطع کنی که در این صورت به جمع «نور از دست رفتگان و خودباختگان» ملحق خواهی شد!
اَللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْنِی مِنَ اَلْمُعَارِینَ وَ لاَ تُخْرِجْنِی مِنَ اَلتَّقْصِیرِ
امام علی علیه السلام:
اَلْفَضْلِ بْنِ یُونُسَ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ لِی:
أَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ
اَللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْنِی مِنَ اَلْمُعَارِینَ وَ لاَ تُخْرِجْنِی مِنَ اَلتَّقْصِیرِ
قَالَ قُلْتُ أَمَّا اَلْمُعَارِینَ فَقَدْ عَرَفْتُ فَمَا مَعْنَى لاَ تُخْرِجْنِی مِنَ اَلتَّقْصِیرِ
قَالَ کُلُّ عَمَلٍ تَعْمَلُهُ تُرِیدُ بِهِ وَجْهَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَکُنْ فِیهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِکَ
فَإِنَّ اَلنَّاسَ کُلَّهُمْ فِی أَعْمَالِهِمْ فِی مَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَصِّرُونَ.
فضل بن یونس، روایت میکند که ابىالحسن، امیرالمؤمنین(علیه السّلام) به من فرمود: بگو:
«خدایا من را از آن هایی که ایمانشان موقت و عاریهای هست قرار نده.
و هیچوقت من را از اعتراف به گناه بیرون نیاور»
گوید:گفتم:
عاریتگیران ایمان را فهمیدم، اما معنای «این که مرا از تقصیر خارج نکن، چیست؟
فرمود: هر کارى را که انجام می دهی، باز هم خود را مقصر بدان،
زیرا همۀ مردم در انجام وظیفۀ خداپرستى میان خود و خدای عز و جل مقصّر بوده
و آن طور که خداوند شایسته عبادت است او را عبادت نمی کنند.»
كَفى بالمَرءِ فَضيلَةً أن يُنَقِّصَ نفسَهُ.
امام علی علیه السلام:
«من النقص أن يكون شفيعك شيئا خارجا عن ذاتك و صفاتك.»
«از نقص و كمبود تو اين است كه شفاعت كنندهات خارج از ذات و صفاتت باشد.»
«نقص و خسران و باختن زمانی است که عامل آرامش، یعنی نورِ با ارزشِ درونِ قلبتو از دست بدهی، و حالا برای دسترسی به آرامش، به عوامل بیارزش بیرون از قلبت رو بیاری! که قطعا هیچوقت به آرامش نخواهی رسید! و این میشه خودباختگی!»
امام على عليه السلام:
بِئْسَ اَلاِخْتِيَارُ اَلرِّضَا بِالنَّقْص.
بد گزینشى است خشنودى به کاستى.
امام على عليه السلام:
أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ قَدَرَ عَلَى أَنْ يُزِيلَ النَّقْصَ عَنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ يَفْعَل.
ناتوانترين مردم كسى است كه بتواند عيب و كاستى خودش را برطرف سازد و اين كار را نكند.
امام سجاد عليه السلام:
إنَّ اللّٰهَ عز و جل رَفَعَ بِالإِسلامِ الخَسيسَةَ،
و أتَمَّ بِهِ النّاقِصَةَ،
و أكرَمَ بِهِ اللُّؤمَ،
فَلا لُؤمَ عَلَى المُسلِمِ،
إنَّمَا اللُّؤمُ لُؤمُ الجاهِلِيَّة.
به راستى كه خداوند، به واسطه اسلام، خسّت و پستى را از ميان برداشت،
و نقص و كمى را با آن تمام كرد
و به سبب آن، فرومايگى به بزرگوارى تبديل شد.
پس هيچ پستى بر مسلمان نيست.
همانا پستى و فرومايگى، پستى دوران جاهليت است.
فقه – کمال
امام صادق علیه السلام:
لاَ خَيْرَ فِيمَنْ لاَ يَتَفَقَّهُ مِنْ أَصْحَابِنَا
يَا بَشِيرُ إِنَّ اَلرَّجُلَ مِنْهُمْ إِذَا لَمْ يَسْتَغْنِ بِفِقْهِهِ اِحْتَاجَ إِلَيْهِمْ
فَإِذَا اِحْتَاجَ إِلَيْهِمْ أَدْخَلُوهُ فِي بَابِ ضَلاَلَتِهِمْ وَ هُوَ لاَ يَعْلَمُ.
حضرت صادق عليه السلام به بشير فرمود:
هر يك از اصحاب ما كه فهم دين ندارد خيري ندارد،
اي بشير هر مردي از ايشان كه از نظر فهم دين بي نياز نباشد، بديگران نياز پيدا ميكند
و چون بآنها نيازمند شد او را در گمراهي خويش وارد كنند و او نفهمد.
+ «خودباختگان!»
حسودی که چشمش به نور کمال میافته و اشتباه مرگبار انجام میده!
امام علی علیه السلام:
لما عرف أهل النقص حالهم عند أهل الكمال استعانوا بالكبر
ليعظم صغيرا و يرفع حقيرا و ليس بفاعل.
هنگامی که اهل نقص، حال خود (و عقب ماندگیشان) را نزد اهل کمال (متوجه میشوند و) میشناسند، از تکبر کمک میگیرند تا (به خیال خود) کوچکی(شان) را بزرگ کرده (و بر طرف سازند) و حقارت(شان) را (به خیال خود بر طرف ساخته و شخصیت و موقعیت خود را) بالا ببرند.
در حالی که (هرگز موفق نمیشوند و) چنین کاری را نمیتوانند انجام دهند (و نقص آنها همان گونه که بوده ادامه خواهد داشت).
«کبر» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
امام علی علیه السلام:
الحسود ظالم، ضعفت یده عن انتزاع ما حسدک علیه،
فلمّا قصر علیک بعث الیک تأسّفه.
حسود ظالم است، ولى دستش از جدا کردن آنچه بر آن به تو حسادت مى ورزد، کوتاه است،
پس چون از آسیب رساندن به تو ناتوان است، نسبت به تو تأسف مىخورد.
حسد، اشکال و نقص همه قلبهاست!
قلبی که با نور ولایت، هدایت شده،
مدام در حال درناژ و تخلیه این نقیصه است!
این قلب به نور عصمت چنگ زده است!
امام علی علیه السلام:
الْأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ،
وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ،
وَ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ؛
وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ، إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ؛
سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ،
وَ مُجِيبُهُمْ مُتَكَلِّفٌ؛
يَكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً، يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ؛
وَ يَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً، تَنْكَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِيلُهُ الْكَلِمَةُ الْوَاحِدَة.
گفتارها نگهدارى مىشود،
و نهانها آشكار،
و هر كسى در گرو اعمال خويش است،
و مردم گرفتار كمبودها و آفتهايند جز آن را كه خدا نگهدارد،
درخواستكنندگانشان مردمآزار،
و پاسخگويان به زحمت و رنج دچارند،
و آن كس كه در انديشه از همه برتر است با اندك خشنودى يا خشمى از رأى خود باز مىگردد.
و آن كس كه از همه استوارتر است از نيمنگاهى ناراحت شود يا كلمهاى او را دگرگون سازد.
امام باقر علیه السلام:
الْكَمَالُ كُلُ الْكَمَالِ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِيرُ الْمَعِيشَةِ.
منتها درجه كمال، تفقّه در دين و صبر بر بلا و تقدیر معيشت (و برنامه ریزی برای گذران زندگی) است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
مَا تَكَامَلَتِ النُّبُوَّةُ لِنَبِيٍّ فِي الْأَظِلَّةِ حَتَّى عُرِضَتْ عَلَيْهِ وَلَايَتِي وَ وَلَايَةُ أَهْلِ بَيْتِي
وَ مَثُلُوا لَهُ
فَأَقَرُّوا بِطَاعَتِهِمْ وَ وَلَايَتِهِمْ .
نبوت هیچ پیامبرى در عالم «اظله» تکمیل نشد
مگر اینکه ولایت من و ولایت اهل بیتم بر او عرضه شد
و تمثال آنها براى آن پیامبر مجسم شد
و پیامبران، اقرار به اطاعت و ولایت اهلبیت کردند.
تکامل یعنی اینکه:
در معرض آیات قرار میگیری و تمثال نورانی صاحبان نور رو در ملکوت قلبت میبینی و حس میکنی و اطاعتش میکنی و اینجوری میشی اهل نور ولایت و اهل تکامل و رشد و نمو و اصلاح و تربیت،
و عیب حسادتت اینجوری از قلبت درناژ و تخلیه میشه
و تنها راه دسترسی به آرامش جاویدان همینه و بس.
[کمل – ولی]:
امام رضا علیه السلام:
كَمَالُ الدِّينِ وَلَايَتُنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا.
كمال دين در ولايت ما و بيزارى جستن از دشمن ماست.
امام صادق عليه السلام:
يُسألُ المَيِّتُ في قَبرِهِ عن خَمسٍ:
عن صَلاتِهِ، و زَكاتِهِ، و حَجِّهِ، و صيامِهِ، و وَلايَتِهِ إيّانا أهلَ البَيتِ،
فتَقولُ الوَلايةُ مِن جانِبِ القَبرِ للأربَعِ:
ما دَخَلَ فِيكُنَّ مِن نَقصٍ فَعلَيَّ تَمامُهُ.
در قبر از مرده پنج سؤال مىكنند:
از نماز، زكات، حجّ، روزه و ولايتش نسبت به ما خاندان.
پس، ولايت از گوشه قبر به آن چهار چيز مى گويد:
هر يك از شما كم و كاستى داشتيد، كامل كردن آن با من.
قلب اهل نور، با نور ولایت علمی صاحب نورش به کمال میرسد. + «زوج»
[نقص و کمال عقل]:
با شناخت قلبی صاحبان نور، عقل کامل می شود!
کمال عقل به شناخت نور علم است .
با شناخت نور، حق شناخته میشود .
امام على عليه السلام:
الْكَمَالُ فِي الدُّنْيَا مَفْقُود.
كمال، در دنيا ناياب است.
الْأَدَبُ كَمَالُ الرَّجُل.
ادب، كمال انسان است.
لَنْ تُدْرِكَ الْكَمَالَ حَتَّى تَرْقَى عَنِ النَّقْص.
كمال را در نمىيابى تا آن گاه كه نقصانِ حسادت را پشت سر گذارى. + «فوز»
+ «رقی – ارتقاء»: ارتقاء از نقص به کمال! هجرت از تاریکی حسد به نور الولایة!
«الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور»
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً»
شیخ صدوق:
اعْتِقَادُنَا فِی الْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ وَ الْأَئِمَّهِ ع
أَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ مِنْ کُلِّ دَنَسٍ
وَ أَنَّهُمْ لَا یُذْنِبُونَ ذَنْباً صَغِیراً وَ لَا کَبِیراً
وَ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ
وَ مَنْ نَفَى الْعِصْمَهَ عَنْهُمْ فِی شَیْءٍ مِنْ أَحْوَالِهِمْ فَقَدْ جَهِلَهُمْ
وَ اعْتِقَادُنَا فِیهِمْ أَنَّهُمُ الْمَوْصُوفُونَ بِالْکَمَالِ وَ التَّمَامِ وَ الْعِلْمِ مِنْ أَوَائِلِ أُمُورِهِمْ إِلَى آخِرِهَا
لَا یُوصَفُونَ فِی شَیْءٍ مِنْ أَحْوَالِهِمْ بِنَقْصٍ وَ لَا عِصْیَانٍ وَ لَا جَهْلٍ.
اعتقاد ما این است که انبیاء و پیامبران و ائمه علیهم السّلام معصوم و پاک از هر نوع آلودگى هستند،
هرگز گناهى چه کوچک و چه بزرگ از آنها سر نمیزند،
مخالفت با خدا نمىکنند و مطیع فرمان اویند،
هر کس آنها را در هر یک از حالات غیر معصوم بداند ایشان را نشناخته است،
ما معتقدیم که آنها متصف به مرتبه کمال و تمام و علم از ابتداى امر تا آخر هستند
در هیچ یک از احوال خود نمیتوان به ایشان نسبت نقص و خطا و جهل داد.
صاحبان نور، علم رو در قلب اهل نور کامل میکنند
«وَ إِذَا نَقَصُوا أَكْمَلَهُ لَهُمْ»
و اینجوری دیگه امر بر اهل نور مشتبه نمیشه و حق و باطل رو خوب میفهمند.
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً»
امام صادق علیه السلام:
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ
إِنَّ اللَّهَ لَا يَدَعُ الْأَرْضَ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ يَعْلَمُ الزِّيَادَةَ وَ النُّقْصَانَ
فَإِذَا زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَيْئاً رَدَّهُمْ
وَ إِذَا نَقَصُوا أَكْمَلَهُ لَهُمْ فَقَالَ خُذُوهُ كَامِلًا
وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَالْتَبَسَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَمْرُهُمْ وَ لَمْ يُفَرَّقْ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ.
همانا اللَّه زمین را رها نمیکند مگر اینکه در زمین عالمی است که زیادتی و نقصان را می داند و آگاه است پس هنگامیکه مومنین چیزی (در دین) زیاد کنند آنها را برمیگرداند و هنگامیکه ناقص کنند برایشان کامل می کند و (به آنها) می گوید آن را به صورت کامل بگیرید
و همانا اگر چنین نبود بر مومنین امرشان مشتبه میشد و بین حق و باطل جدایی نمیگردید!
شَهْرُ رَمَضانَ … لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ
نوری که آمادگیِ تو رو برای یک سفر انفرادی تکمیل میکنه!
این نور، همیشه در اولویّته!
+ «عدد – العدّ: الماء الّذى لا انقطاع له، و العدّة: الاستعداد و التأهّب»
«وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُوداتٍ»
«استعدّوا للموت»
[سورة البقرة (۲): آية ۱۸۵]
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ
هُدىً لِلنَّاسِ
وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى
وَ الْفُرْقانِ
فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ
وَ مَنْ كانَ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ
يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ
وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ
وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ
وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (۱۸۵)
ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است،
[كتابى ] كه مردم را راهبر،
و [متضمّن] دلايل آشكار هدايت،
و [ميزان] تشخيص حق از باطل است.
پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد،
و كسى كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن،] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد].
خدا براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد؛
تا شماره [مقرر] را تكميل كنيد
و خدا را به پاس آنكه رهنمونيتان كرده است به بزرگى بستاييد،
و باشد كه شكرگزارى كنيد.
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ
وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي
وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً
[سورة المائدة (۵): آية ۳]
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ
ذلِكُمْ فِسْقٌ
الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً
فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۳)
بر شما حرام شده است:
مردار، و خون، و گوشت خوك، و آنچه به نام غير خدا كشته شده باشد، و [حيوان حلال گوشتِ] خفه شده، و به چوب مرده، و از بلندى افتاده، و به ضربِ شاخ مرده، و آنچه درنده از آن خورده باشد -مگر آنچه را [كه زنده دريافته و خود] سر ببريد- و [همچنين] آنچه براى بتان سربريده شده، و [نيز] قسمت كردن شما [چيزى را] به وسيله تيرهاى قرعه؛
اين [كارها همه] نافرمانى [خدا]ست.
امروز كسانى كه كافر شدهاند، از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديدهاند. پس، از ايشان مترسيد و از من بترسيد.
امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم،
و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم.
و هر كس دچار گرسنگى شود، بىآنكه به گناه متمايل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد]، بى ترديد، خدا آمرزنده مهربان است.
مطالعۀ این آیات به علاقمندان توصیه میشود.
وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ (196)
وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَكُمْ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ (233)
لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (25)