I am waiting for the luminous command!
I am a dynamic heart!
My luminous mechanism is active!
منتظر اوامر نورانی هستم! از پیش خود کاری انجام نمیدهم!
چشمانتظار نور!
انتظار نور – انتظار فرج
اهل انتظار – اهل نور
حسود، منتظر نمیمونه! خودش یه کاری میکنه!
awaiting the luminous command!
[نظر – فرج: انتظار فرج]:
«نظر» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
«النَّظَرُ إلى الشيء: مشاهدته»
+ «شهد»:
نور فرایندی است دیدهشدنی!
قلبی که مکانیسم نورانیاش فعال شده، شاهد و ناظر نور است!
«فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ»
یعنی باید قلبت پویا بشه و رزق علمی خودت رو – که همانا قبض و بسط نور دنیای درون توست – بخوبی ببینی و این اوامر نورانی رو بفهمی.
«قلب پویا – قلب ناظر – قلب شاهد».
«و شاهد و مشهود».
قلبی که مدام نورشو «حضور و غیاب» میکنه!
اینکه مدام حواسِت به نور قلبت باشه، میشه مجاهده نفس، میشه مجاهده قلبی!
انگاری کار سختیه، مثل جهاد! از اونم سختتره! اما واجب و لازمه!
اولش سخته! یادبگیری، آسون میشه! شیرینه!!!
***
«فرج» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
«أَفْرَجَ الغبارُ: أَجْلَى، گرد و غبار بر طرف شد».
وقتی گرد و غبار حسادت از جلوی چشمان قلبت بره کنار، نور رو مشاهده میکنی!
نورِ فَرَج رو نظاره میکنی!
«أَفْرَجُ الثَّنَايا»: دیاستم بین دندانی.
«أَفْرَجُ الثَّنَايا»
نور فرج!
+ مقاله «چشمانتظارِ نور!»
امام صادق علیه السلام:
لَوَدِدْتُ أَنِّي وَ أَصْحَابِي فِي فَلَاةٍ مِنَ الْأَرْضِ حَتَّى نَمُوتَ أَوْ يَأْتِيَ اللَّهُ بِالْفَرَجِ.
مايلم من و اصحابم در بيابان خشکى باشيم در چنين شرايطى بميريم يا خدا فرج برساند.
نور فرج!
اگه بجای اینکه تابع قوانین نورانی باشی، از قوانین حسادت استفاده کنی، نباید انتظار داشته باشی که نتیجه ای جز ناامنی و استرس برای خودت و دیگران ایجاد بنمایی!
این مطلب رو خوب به گوشِت فرو کن:
«لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ «انتظار فرج» بِغَيْرِ الْعَمَلِ».
اهل دوزخ کارشون استعمال حسد است،
خوب معلومه نباید آرزوی ورود به بهشت رو در سر بپرورانند.
«تَعْمَلُ عَمَلَ أَهْلِ النَّارِ وَ تَرْجُو أَنْ تَدْخُلَ الْجَنَّة».
وقتی قلبا منتظری که خدا برای تو تصمیم بگیره و اوامر نورانیشو برات بفرسته، این صبر و انتظار هیچوقت کسلکننده نخواهد بود «وَ مَنْ تَوَاضَعَ قَلْبُهُ لِلَّهِ لَمْ يَسْأَمْ بَدَنُهُ مِنْ طَاعَةِ اللَّه».
قلبی که مکانیسم نورانیاش فعاله، میدونه داره چکار میکنه
«يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ».
تنها راه دستیابی به حیات طیبه جاویدان، تولید عمل صالح است که همان فرایند تولید نور از نور است! یعنی قلبی که منتظر اوامر نورانی است، بمحض دریافت ماموریت، طبق نقشه عمل نموده و خواسته خداوند را برآورده میکند و اینگونه غرق در نور ابدیّت می شود
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً
وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ».
بهشت فقط پاداش منتظرین فرج است و بس!
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا
أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ».
این وعده الهی یقینا محقق خواهد شد.
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ
وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ
وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً
يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً
وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ».
لذا کسانی که خواهان این وعده هستند،
میکوشند تا کلام طیب را با گوش جان بشنوند و به آن عمل نمایند
«مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ».
تنها راه اخذ نور و مالکیت نور، همین تولید نور از نور است!
یعنی تولید عمل صالح، موجب ازدیاد نگاه نورانی خدا به قلبت می شود
«وَ يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ».
خداوند با آشکار نمودن نور خود، با همه بندگانش اتمام حجت نموده، لذا کسی که اختیارا با اخذ این نور و تولید نور عمل صالح، بهشت را انتخاب می نماید، به خودش خدمت کرده، و کسی که با دیدن این نور هدایت، علیرغم دریافت اولتیماتوم، پشت به نور نموده و حسادت، چشمِ دلش را کور کرده، اختیارا جهنم را انتخاب نموده و به خودش ظلم کرده است.
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ».
خداوند به بندهاش می گوید:
«يَا ابْنَ آدَمَ! أَطِعْنِي فِيمَا أَمَرْتُكَ وَ لَا تُعَلِّمْنِي مَا يُصْلِحُكَ.
اى فرزند آدم تو مرا اطاعت كن و مصالح خودت را بمن نياموز!
من مصالح تو را بهتر از تو ميدانم.»
یعنی قرار نیست که ما به خدا یاد بدهیم چگونه خدایی کند!
باید منتظر اوامر نوارنیاش باشیم و از پیش خود کاری انجام ندهیم
و به محض دریافت ماموریت، بی کم و کاست اجرایش نماییم.
پس راه پرستش خدا فقط و فقط همینه و بس که:
«أَوَّلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ».
البته تا مکانیسم نورانی قلبت فعال نشه و معرفت به نور و ظلمت قلبت یعنی آگاهی از اوامر و نواهی الهی پیدا نکنی، انتظار فرج یعنی انتظار نور، بی معنا خواهد بود.
«أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ انْتِظَارُ الْفَرَج».
در توضیح واژه های زیبای «درک» و «درایت» گفته شد که شکارچی با معرفت و دانا به امر شکار، بخوبی میداند که برای اینکه با مدرک شکار و صید خود، ثابت کند که شکارچی لایقی است، طعمه خوبی برای شکار خود پیشکش میکند و با درایت کافی و لازم منتظر می نشیند، و بیتابی نمیکند، تا وقتش برسد «اصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ إِنْ كَانَ مُرّاً» و طعمه نورانی، خودش، در دام صیاد قرار بگیرد «سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» و تا قبل از رسیدن نور، هیچ اقدامی در تاریکی نخواهد نمود «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا».
ماهی تیرانداز، وقتی اشاره های نورانی صیدش رو میبینه، اقدام میکنه.
وقتی هدف رو ندیدی، به کجا شلیک میکنی؟!
هر اقدامِ قبل از دستور، نادرست و نابجاست و محکوم به شکست است.
در دوران انتظار فرج، باید استقامت به خرج داد!
«إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ».
وقتی با قلب پویای خودت حس نورانی آرامش رو داری تجربه میکنی، همین میشه فرج، گرچه هنوز دعاهای مستجاب معلّق، تنفیذ نشده باشه و در دوران انتظار فرج باشی، همینکه قلبت نورانیه و آرامش داری، خودش فرجه دیگه، مگه از خدا چیز دیگری هم میخوای؟!
«مَتَى الْفَرَجُ ؟ فَقَالَ يَا بَا بَصِيرٍ أَنْتَ مِمَّنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا! مَنْ عَرَفَ هَذَا الْأَمْرَ فَقَدْ فُرِجَ عَنْهُ بِانْتِظَارِهِ»،
لذا انتظار فرج، خودش فرج و نور است.
«انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ»!
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»
در مُلک و در ملکوت، در آفاق و در انفس.
شکارچی دانا، بیکار نمینشیند! دام را پهن میکند و بی سر و صدا منتظر به دام افتادن نور است «ثُمَّ اسْتَقامُوا». بمحض وصول اوامر نورانی «اشعار بالوصول»، اقدام میکند و این مفهوم زیبای انتظار فرج است که با این مثال بخوبی فهمیده می شود.
صبرِ دورانِ انتظار فرج، با عجله حسود جور در نمیاد
«لَوْ كانَ عَرَضاً قَرِيباً وَ سَفَراً قاصِداً لَاتَّبَعُوكَ وَ لكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ».
شکارچی عجول، با بیتابی نمودن، مدارک نورانی رو فراری میده! و چیزی گیرش نخواهد آمد.
«وَ الصَّبْرُ عَلَى ضِيقٍ تَرْجُو انْفِرَاجَهُ خَيْرٌ مِنْ غَدْرٍ تَخَافُ أَوْزَارَهُ وَ تَبَاعَتَهُ وَ سُوءَ عَاقِبَتِه»
پس صبر و تحمل و عجله نکردن شکارچی دانا، نشون میده که او منتظره تا صید نورانی، با پای خودش بیفته توی دام.
«ارْفَعِ الْمَسْأَلَةَ مَا وَجَدْتَ التَّحَمُّلَ يُمْكِنُكَ …
فَاصْبِرْ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ لَكَ بَاباً يَسْهُلُ الدُّخُولُ فِيهِ …
فَرُبَّمَا كَانَتِ الْغِيَرُ نَوْعاً مِنْ أَدَبِ اللَّهِ …
وَ اعْلَمْ أَنَّ الْمُدَبِّرَ لَكَ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ الَّذِي يَصْلُحُ حَالُكَ فِيهِ».
ظفر و پیروزی که با انتظار فرج بدست می آید شیرین است نه با ظلم.
«اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ سَيَجْعَلُ لَكَ فَرَجاً أَمَا إِنَّهُ لَمْ يَظْفَرْ بِخَيْرٍ مَنْ ظَفِرَ بِالظُّلْمِ».