دکتر محمد شعبانی راد

مشتریان نور! مشتریان نار! تقدیر رو، به هیچ قیمتی با تمنا عوض نکن! اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى! مَنْ يَشْري‏ نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ!

Are you a buyer of Hell
or a buyer of Heaven?
Heaven Or Hell?
It’s Your Choice!

«شری» در معنای ممدوح یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایۀ»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«شري البرق: إذا تفرّق في وجه الغيم»
«أَشْرَى‏ البرقُ: برق درخشيد و درخشندگى آن بسيار شد.»
«تَشَرَّى‏: پراكنده شد.»
«الشَّارِي‏- ج‏ شُرَاة [شري‏] : دنبالۀ كشيدۀ برق كه از صاعقه در آسمان پديد آيد.»
+ «خودباختگان! وَ الْعَصْرِ  إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ!»
+ «هدایت»
+ «بدل»
+ «شأن اهل نور، نور است! شأن اهل حسادت، نار است! لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ‏ يُغْنيهِ!»

خریداران بهشت! خریداران جهنّم!

بهشت یا جهنّم؟! انتخاب با شماست!

خریداران بهشت؛ فروشندۀ جهنم هستند!
خریداران بهشت، فروشندۀ تمناها هستند!
خریداران جهنم، فروشندۀ بهشت هستند!
خریداران جهنم، فروشندۀ نور هستند!

نورتو چند میفروشی؟! يَشْرِي‏ نَفْسَهُ!

+ «قلبِ گران‌قیمت!»
خدا، خودش خریدارِ پروپاقرص قلبهای نورانی است!
پول خوبی هم واسشون میده!
جوری راضیت میکنه که سراغ غیر او برای فروش قلب نورانی خودت نری!
+ «راضیة مرضیة»
شرطش اینه که حسود و لجوج و پیجوی تمناهای خودت نباشی و راضی به تقدیرات او باشی.
«إِنَّ اللَّهَ‏ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي‏ نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»

امام علی عليه السّلام:
أَ لاَ حُرٌّ كَرِيمٌ يَدَعُ هَذِهِ اَللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا
إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ اَلْجَنَّةُ فَلاَ تَبِيعُوهَا إِلاَّ بِهَا.
«آيا آزاد مرد بزرگوارى نيست كه اين ريزه‌هاى غذايى را كه لاى دندانها باقيمانده است [متاع دنيا] به اهلش واگذارد،
زيرا براى وجود شما بهايى جز بهشت نيست،
پس آنها را جز در برابر بهشت به چيز ديگرى نفروشيد.»

امام علی علیه السلام:
دوائــــک فـیــک و لا تـبـصـــر
و دائــک منــک و مــا تــشــعــر
دوای تو در خود تو است و تو آن را نمی‌بینی
و درد تو از خود تو است و تو شعور شناخت آن را نداری
ا تـــزعـــم انــک جــرم صـغیـر
و فـیـــک انـطــوی الـعالـم الاکـبـر

تصور می کنی موجود کوچک و ناچیزی هستی
درحالی که عالم اکبر در درون تو نهفته است.
و انت الکتاب المبین الذی
باحرفه یظهر المضمر
و تو آن کتاب روشن و روشنگری
که با خواندن حروف آن نکات پنهان آشکار می شود.
فلا حاجت لک فی خارج
یخبر عنک بما یسطر
پس تو نیاز به خارج از خود نداری
زیرا درون نگری از آنچه در وجود تو نوشته شده است خبر می دهد.


بهای قلب نورانی، بهشت است! ارزان نفروش!

قلبی که مکانیسم نورانی‌اش فعال شده و اوامر الهی خودشو میفهمه و بهشون عمل میکنه و ایجاد امنیت و آرامش برای خودش و دیگران مینماید،
این قلب خیلی مفید و ارزشمنده و خیلی گران‌قیمت هست.
حواسِت باشه ارزون نفروشی‌اش!
حسود با تمناهاش و شیطان با تلاشش، این قلب رو میخوان، قلبِ دورانداختنی و قلب فرسوده‌اش کنند!

[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۱۹ الى ۲۰]
وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ كانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ (۲۰)
و او را به بهاى ناچيزى -چند درهم- فروختند و در آن بى‌‏رغبت بودند.

این کالای نفیس رو، جز با خدا، با هیچ‌کسِ دیگری معامله نکن!
تقدیر رو، به هیچ قیمتی با تمنا عوض نکن!

«وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ»
«اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى»
«اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى»
«اشْتَرَوُا الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ»
«وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلًا»
«وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلًا»
«فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ‏ … بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا»

اگه تمنا رو با تقدیر عوض کنی، خدا ضرر نمیکنه!
بلکه این تو هستی که خیلی ضرر میکنی!
[سورة آل‏‌عمران (۳): الآيات ۱۷۶ الى ۱۷۷]
وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ
إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً
يُرِيدُ اللَّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ
وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ (۱۷۶)
و كسانى كه در كفر مى‏‌كوشند، تو را اندوهگين نسازند؛
كه آنان هرگز به خدا هيچ زيانى نمى‏‌رسانند.
خداوند مى‏‌خواهد در آخرت براى آنان بهره‏‌اى قرار ندهد،
و براى ايشان عذابى بزرگ است.
إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً
وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (۱۷۷)
در حقيقت، كسانى كه كفر را به [بهاى‏] ايمان خريدند، هرگز به خداوند هيچ زيانى نخواهند رسانيد، و براى آنان عذابى دردناك است.

بررسی واژۀ شری:
«أشرى حوضه: ملأه»
«أشراء الحرم: نواحيه»
اون نوری که از اون یاقوت بهشتی ساطع شد و محدوده حرم رو روشن کرد.
«الشريانات: عروق رقاق في جسد الإنسان»
به شریان میگن شریان چون تا اعماق بافتها رسوخ پیدا میکنه و این مفهوم در این واژه مهم است.
برداشت کتاب لغت التحقیق از این واژه شری:
«تحصيل شي‏ء و أخذه في جريان أمره»
در معنای ممدوح برای اهل نور و در معنای مذموم برای اهل حسد!
+ «حسد»
+ «قصه لیلة المبیت»
عبارت معامله و مبادله کالا به کالا خیلی زیباست.
«کالای نورانی – کالای ظلمانی»
این مطلب در دو گروه اهل یقین و اهل شک خیلی زیبا قابل بیان است،
به این معنی که در مورد اهل یقین:
«إِنَّ اللَّهَ‏ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»
+ «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ‏ يَشْرِي‏ نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»
انگاری خدا میگه این گناه نکردنتو [عدم استعمال حسد] ازت میخرم چون کالای با ارزشی است.
انگاری عمل صالح همون کالای با ارزش و با بِرَند است که نزد عالم بالا خریدار داره.
انگاری نفس مومن کجا و ارزش بهشت آل محمد ع کجا؟!
مومن زرنگه و نفسشو میده تا رضایت اهل بیت ع رو بگیره و این میشه داد و ستد کالا به کالا!
در مورد اهل شک نیز در این آیات قرآن اینجوری اومده که:
«وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ‏ – اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏ –
اشْتَرَوُا الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ – وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلًا»
حسود کالای بی‌ارزش گناه در دنیا رو می‌ستاند، و کالای با ارزش حب نورانی آل محمد ع را در مقابل آن میدهد، و این یعنی «یخرجونهم من النور الی الظلمات»، یعنی کالای گرانبهای نور را دادند و کالای بی ارزش نار را ستاندند!
+ «هدایت»
[هدایت – شری «داد و ستد»]:
«فَاسْتَحَبُّوا» + «اشْتَرَوُا»
تا چیزی رو دوست نداشته باشی، پول رو که به جونت وصله رو نمی‌دی اونو بخری!
«فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‏»
+ «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ»
انگاری معارین و لیدرهای سوء دوست داشتند که ضلالت و کوری را خریدند.
«فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‏ عَلَى الْهُدى‏» + «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏»

«اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏ – اشْتَرَوُا الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ»
«وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‏ عَلَى الْهُدى‏»

[شری – بدل]:
داد و ستد!
+ «بدل – بدّلوا»:
اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏ أي بدلوا،
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ
مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ
فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً
چی رو با چی عوض کنیم؟!
+ «أَتَسْتَبْدِلُونَ‏ الَّذِي هُوَ أَدْنَى‏ بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ»
چی بدیم، چی بستانیم؟! تا مشمول هدایت شویم؟!
و چه توفیق بزرگی!
به ما نور علم داده شده و با کمک این نور علم، قراره تمناها رو بدیم و بهشت رو بجاش بستانیم!
در دل شرایط تقدیرات، باید به این نور عمل کنیم تا نور آرامش عمل صالح تولید بشه،
اما اگه در لحظه حساس و مهمی که باید عامل به این نور ولایت باشیم، پشت به تمنا نکنیم و گناه کنیم، انگاری دادو ستد و ما اینجوری میشه که معالم ربانی رو به هدر میدیم، نور رو میدیم و بجاش فلان گناه رو انجام میدیم! آیا این ارزششو داره؟!
«لا تَفي لَذَّةُ الْمَعْصِيَةِ بِعِقابِ النّارِ»
هر کسی توی این دنیا یه جوری داد و ستد میکنه!
اهل یقین دلشون نمیخواد معالم ربانی رو بدن و گناه کنن!
حتی باید اهل یقین اینجوری باشن که برای رسیدن به فروعات حلال هم اصل حلال رو نفروشند (قصه سلیمان ع و اسبها) یعنی وقتی پی به ارزش اصل حلال بردی، حرامها که جای خود، هیچ فرعی از حلالها هم نمی‌تونن جای این اصل رو بگیرن، لذا الحمد لله که این اصل حلال یعنی نور ولایت آل محمد ع را به برکت معالم ربانی آموختیم تا در دل شرایط تقدیرات با استعمال اندیشه اصل حلال، دل از هر گناه حرام و فروعات حلالی که صلاح نباشد نیز بکنیم ان شاء الله تعالی.
در معامله کالا به کالا، طرفین در آنِ واحد هم خریدارند و هم فروشنده!
فروشنده کالای خود و خریدار کالای طرف مقابل و بالعکس!
انگاری نمیشه فقط گناه رو بخری و فروشنده کالای با ارزش نور ولایت نباشی!
هر دو رو با هم نمیتونی داشته باشی !
بده بستونه!
کلاه سر خدا نمیشه گذاشت!
ای مشتری گناه!
ای مشتری کالا به کالای گناه!
میدانی برای خرید گناه، چه کالای ارزشمندی را از دست می‌دهی و چه بدبختی را به جان می‌خری!
و چه معاوضۀ زیان‌باری میکنی!
باید یوسف ع را بعنوان کالایی که در ازای گناه کردن است بپردازی!
«و شروه بثمن بخس»
«شری البرق: تتابع لمعانه»
«شری العین بالدمع: تابعت الهملان»
«شری الجلد: خرج علیه الشری فهو شر»
«جلد شریّ: ظهرت علیه علة الشری، بيمارى كهير»
یه چیزی ایجاد حساسیت پوستی می‌کنه و تمام بدن قرمز میشه بیرون میریزه و کهیر میزنه، به این میگن شری، مثل صاعقه که در ابر پراکنده میشه و دیده میشه.
«استشرت الامراض فی المدینة: انتشرت، تفاقمت، تعاظمت»
«استشری الفساد فی البلاد: عمّ، ازداد، کثر»
«استشراء الداء: انتشاره ، استفحاله»
«شری اللحم او الثوب: بسطه نشره فی الشمس لیجف»
«اینم جالبه: «تسمّى الخوارج‏ شُرَاة:
لأنّهم زعموا أنّهم شروا أنفسهم بالجنّة لأنّهم فارقوا أئمّة الجور»
«إِنَّ الَّذِينَ‏ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً»:
کسانی که معامله کالا به کالایشان اینجوریه: کالای کفر را می‌ستانند و کالای ایمان را می‌دهند.
با یک دست کفر رو می گیره و با دست دیگر ایمان را میده و این بطور همزمان انجام میشه.
«وَ شَرَوْهُ‏ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ»:
معامله کالا به کالا حسود اینجوریه:
یوسف را «هُ‏ – وَ شَرَوْهُ‏» دادند و «بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ» را ستاندند!
+ مفهوم بورس «bourse» – «exchange»
آیات همان اوراق بهاداری هستند که اهل یقین مدام در این بورس شرکت می کنند و از این اوراق بهادار خریداری نموده و ذخیره اعمال صالح خود را روزبروز بیشتر و بیشتر می کنند.
+ «رهن»
انگاری میگن: آیات رو از ما [رایگان] بخرید و به بالاترین قیمت دوباره به خود ما بفروشید [به قیمت بهشت جاویدان] و ما خریداریم و در این دادو ستد، ما آل محمد ع هرگز متضرر نمی‌شویم و شما اهل یقین بالاترین سود را خواهید نمود و اهل شک که در این بورس آیات، شرکت نمی‌کنند، بیشترین ضرر را خواهند نمود.
در این بورس، هیچوقت ارزش اعمال صالح افت نمیکند.
بازار سرمایه «آیاتی و رسلی» چقدر کساد است و کسی در این بورس شرکت نمی‌کند.
+ «بئر معطلة»
چجوری سرمایه دنیایی رو تبدیل به سرمایه‌های اخروی بنماییم ؟! با فرمول زندگی!
اهل یقین چقدر زرنگند! پول بی‌ارزش دنیایی [عاجل] خودشونو با پول با ارزش آخرتی [آجل] معاوضه می‌کنند «اکسچنج»!
روزبروز ارزش پول معنوی قلب اهل یقین افزایش می‌یابد.
اهل شک چون پول دنیایی خودشونو با پولهای اُخروی، اکسچینج نمی‌کنند، روزبروز فقیرتر میشوند و فرصت را از دست می دهند.
وقتی عمل صالح تولید میکنی، انگاری سهام شرکت آل محمد ع رو خریداری کردی [+ «ملک»]،
در نتیجه به کُر وصل شدی و روز به روز توی حسابت پول واریز میشه، که پیامکهاشو توی قلبت دریافت میکنی و در این بانک ملکوتی، برای خودت ذخیره میکنی.
زرنگ باش، ببین در بازار بورس دادوستد دنیا، با پولت سهام کدام طرف رو خریداری میکنی!
نور ولایت آل محمد ع یا حسد اهل حسادت «من دون الله»؟!

[سورة البقرة (۲): آية ۲۰۷]
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ 
وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (۲۰۷)
و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‏‌فروشد،
و خدا نسبت به [اين‏] بندگان مهربان است.

امام سجاد علیه السلام:
أَوَّلُ مَنْ شَرَی نَفْسَهُ لِلَّهِ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبِ (علیه السلام)
کَانَ الْمُشْرِکُونَ یَطْلُبُونَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَامَ مِنْ فِرَاشِه
.
اوّلین کسی که جان خود را [در راه رضای خدا] فروخت (دست از جان خود شست)، علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) بود.
مشرکین [وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در بستر خود ندیدند] در پی [قتل] رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) رفتند و علی (علیه السلام) از بستر پیامبر (صلی الله علیه و آله) برخاست.

امام هادی علیه السلام:
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ سَیِّدَ الْوَصِیِّین …
أَنْتَ لَمَّا أَبَاتَکَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) وَ أَمَرَکَ أَنْ تَضْجَعَ فِی مَرْقَدِهِ وَاقِیاً لَهُ بِنَفْسِکَ
أَسْرَعْتَ إِلَی إِجَابَتِهِ مُطِیعاً وَ لِنَفْسِکَ عَلَی الْقَتْلِ مُوَطِّناً
فَشَکَرَ اللَّهُ تَعَالَی طَاعَتَکَ وَ أَبَانَ عَنْ جَمِیلِ فِعْلِکَ بِقَوْلِهِ جَلَّ ذِکْرُهُ
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ.
امام هادی (علیه السلام) [امام عسکری (علیه السلام) از پدرش که ایشان در روز غدیر أمیرالمؤمنین را این‌گونه زیارت می‌نمود:]
سلام بر تو ای امیرمؤمنین! و ای سرور اوصیاء! …»
آنگاه که پیامبر (صلی الله علیه و آله) تو را امر فرمود که شب در بسترش دراز بکشی و جانت را برای محافظت از ایشان سپرگردانی، تو خواسته‌ی ایشان را به سرعت اجابت نمودی و خودت را برای کشته‌شدن آماده کردی. پس خداوند متعال، با بیان این آیه وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ فرمانبری تو را قدر نهاد و زیبایی کارت را واضح و آشکار نمود.

امام علی علیه السلام:
أَنَّ الْمُرَادَ بِالْآیَهًِْ الرَّجُلُ یُقْتَلُ عَلَی الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ.
مراد از این آیه هر شخصی است که در راه امر به معروف و نهی از منکر کشته شود.

امام عسکری علیه السلام:
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ یَبِیعُهَا ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ فَیَعْمَلُ بِطَاعَهًِْ اللَّهِ وَ یَأْمُرُ النَّاسَ بِهَا وَ یَصْبِرُ عَلَی مَا یَلْحَقُهُ مِنَ الْأَذَی فِیهَا فَیَکُونُ کَمَنْ بَاعَ نَفْسَهُ وَ سَلَّمَهَا بِرِضَی اللَّهِ عِوَضاً مِنْهَا
فَلَا یُبَالِی مَا حَلَّ بِهَا بَعْدَ أَنْ یَحْصُلَ لَهَا رِضَی رَبِّهَا
وَ اللهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ کُلِّهِمْ
أَمَّا الطَّالِبُونَ لِرِضَاهُ فَیُبْلِغُهُمْ أَقْصَی أَمَانِیِّهِمْ وَ یَزِیدُهُمْ عَلَیْهَا مَا لَمْ تَبْلُغْهُ آمَالُهُمْ
وَ أَمَّا الْفَاجِرُونَ فِی دِینِهِ فَیَتَأَنَّاهُ (فَیَتَأَنَّاهُمْ) وَ یَرْفُقُ بِهِمْ وَ یَدْعُوهُمْ إِلَی طَاعَتِهِ
وَ لَا یَمْنَعُ مَنْ عَلِمَ أَنَّهُ سَیَتُوبُ عَنْ ذُنُوبِهِ التَّوْبَهًَْ الْمُوجِبَهًَْ لَهُ عَظِیمَ کَرَامَتِهِ.

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَه، یعنی کسی‌که از جان خود برای کسب رضای پروردگار گذشت و مطابق فرامین الهی عمل کرد و مردم را به اطاعت از پروردگار امر نمود و در این راه هر آزار و اذیّتی را تحمّل کرد. او همچون کسی است که جانش را در ازای رضایت پروردگار معامله کرد و جانش را در عوض رضایت او تسلیم او نمود و دیگر برایش مهم نیست که پس از کسب رضایت خداوند چه بلایی بر سر او بیاید؟! و حال آنکه خداوند بر تمام بندگانش مهربان است.
امّا آنان که رضای پروردگار را می‌طلبند، خداوند ایشان را به بالاترین آرزوهایشان و حتّی به تمام چیزهایی که آرزویش را هم نداشتند، می‌رساند.
و امّا آنان که در دین الهی مرتکب فسق و فجور می‌شوند، [خداوند] به ایشان مهلت داده، با آن‌ها مدارا کرده و به اطاعت خود فرامی‌خواند و هرکه بداند خداوند گناهانش را می‌بخشد، [از توبه‌کردن] امتناع نمی‌کند و توبه بزرگترین کرامت‌های خداوند را برای چنین بنده‌ای به ارمغان می‌آورد.

مشتقات ریشۀ «شری» در آیات قرآن:

أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏ فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدينَ (16)
وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ وَ لا تَكُونُوا أَوَّلَ كافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتي‏ ثَمَناً قَليلاً وَ إِيَّايَ فَاتَّقُونِ (41)
فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (79)
أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (86)
بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْياً أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى‏ غَضَبٍ وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ مُهينٌ (90)
وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطينُ عَلى‏ مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ‏ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (102)
إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتابِ وَ يَشْتَرُونَ‏ بِهِ ثَمَناً قَليلاً أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (174)
أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏ وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ (175)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري‏ نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (207)
إِنَّ الَّذينَ يَشْتَرُونَ‏ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَليلاً أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (77)
إِنَّ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (177)
وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ‏ (187)
وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خاشِعينَ لِلَّهِ لا يَشْتَرُونَ‏ بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَليلاً أُولئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِسابِ (199)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ أُوتُوا نَصيباً مِنَ الْكِتابِ يَشْتَرُونَ‏ الضَّلالَةَ وَ يُريدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبيلَ (44)
فَلْيُقاتِلْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يَشْرُونَ‏ الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ وَ مَنْ يُقاتِلْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً (74)
إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذينَ أَسْلَمُوا لِلَّذينَ هادُوا وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّهِ وَ كانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتي‏ ثَمَناً قَليلاً وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ (44)
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا شَهادَةُ بَيْنِكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حينَ الْوَصِيَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصابَتْكُمْ مُصيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَري‏ بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى‏ وَ لا نَكْتُمُ شَهادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَمِنَ الْآثِمينَ (106)
اشْتَرَوْا بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَليلاً فَصَدُّوا عَنْ سَبيلِهِ إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (9)
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (111)
وَ شَرَوْهُ‏ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ كانُوا فيهِ مِنَ الزَّاهِدينَ (20)
وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ‏ مِنْ مِصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمي‏ مَثْواهُ عَسى‏ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْويلِ الْأَحاديثِ وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى‏ أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (21)
وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَليلاً إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (95)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري‏ لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ (6)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی