دکتر محمد شعبانی راد

اشتباه خودتو به گردن بگیر!

Admit your mistakes!
do not be jealous! Just do not worry about your comfort!
If you like calmness, the first step is to admit your mistakes
As soon as you accept the mistake, you will open your heart to the constructive criticism of your guardian angel. This is the process of creating security and peace that you will create first for yourself and later for others. Admitting your mistakes though they may seem discomfort, it’s actually the key to getting calmness. Let us say that human training and evolvement to achieve comfort are accompanied by not being comfortable. So, our mission is not to be comfortable! And this is a dangerous mission.

اشتباه خودتو به گردن بگیر!
به اشتباهات خود اعتراف کنید!
حسود نباشید!
فقط نگران راحتی خود نباشید!
اگر آرامش را دوست دارید، اولین قدم اعتراف به اشتباهات خود است!
«اشتباه حتمیه! فقط زود جلوشو بگیر!»
به محض پذیرفتن اشتباه، قلب خود را به انتقاد سازنده از طرف فرشته نگهبان خود باز خواهید کرد.
این فرایند ایجاد امنیت و آرامش است که ابتدا برای خود و بعداً برای دیگران ایجاد خواهید کرد.
اعتراف به اشتباهات خود اگرچه ممکن است ناراحت کننده به نظر برسد،
اما در واقع کلید اصلی رسیدن به آرامش است.
بگذارید بگوییم که آموزش و تکامل انسان برای رسیدن به راحتی،
با راحت نبودن همراه است «دست‌اندازها!».
بنابراین ، ماموریت ما راحت نبودن است!
و این یک چالش بزرگ و مأموریت خطرناک است!
«کرب –  کربلا»

آیات مربوطه:

اعتراف آدم ع و حوا ع به خطا:

«قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا»
[سورة الأعراف (7): الآيات 22 الى 25]:
فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبينٌ (22)
پس آن دو را با فريب به سقوط كشانيد؛ پس چون آن دو از [ميوه‏] آن درختِ [ممنوع‏] چشيدند، برهنگى‏‌هايشان بر آنان آشكار شد، و به چسبانيدن برگ‏[هاى درختانِ‏] بهشت بر خود آغاز كردند؛ و پروردگارشان بر آن دو بانگ بر زد: «مگر شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه در حقيقت شيطان براى شما دشمنى آشكار است.»
قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ (23)
گفتند: «پروردگارا، ما بر خويشتن ستم كرديم، و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى، مسلماً از زيانكاران خواهيم بود.»
قالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ (24)
فرمود: «فرود آييد، كه بعضى از شما دشمن بعضى [ديگر]يد؛ و براى شما در زمين، تا هنگامى [معيّن‏] قرارگاه و برخوردارى است.»
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ (25)
فرمود: «در آن زندگى مى‌‏كنيد و در آن مى‏‌ميريد و از آن برانگيخته خواهيد شد.»

حدیث:

«إِيَّاكُمَا أَنْ تَنْظُرَا إِلَيْهِمْ بِعَيْنِ الْحَسَدِ»
« إِنَّكُمَا إِنَّمَا ظَلَمْتُمَا أَنْفُسَكُمَا بِتَمَنِّي مَنْزِلَةِ مَنْ فُضِّلَ عَلَيْكُمَا»

خطای زلیخا:

«وَ اسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخاطِئِينَ»
[سورة يوسف (12): الآيات 25 الى 29]
وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلاَّ أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ (25)
و آن دو به سوى در بر يكديگر سبقت گرفتند، و [آن زن‏] پيراهن او را از پشت بدريد و در آستانه در آقاى آن زن را يافتند. زن گفت: «كيفر كسى كه قصد بد به خانواده تو كرده چيست؟ جز اينكه زندانى يا [دچار] عذابى دردناك شود.»
قالَ هِيَ راوَدَتْنِي عَنْ نَفْسِي وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَ هُوَ مِنَ الْكاذِبِينَ (26)
[يوسف‏] گفت: «او از من كام خواست.» و شاهدى از خانواده آن زن شهادت داد: «اگر پيراهن او از جلو چاك خورده، زن راست گفته و او از دروغگويان است،
وَ إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ (27)
و اگر پيراهن او از پشت دريده شده، زن دروغ گفته و او از راستگويان است.»
فَلَمَّا رَأى‏ قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ (28)
پس چون [شوهرش‏] ديد پيراهن او از پشت چاك خورده است گفت: «بى‌‏شك، اين از نيرنگ شما [زنان‏] است، كه نيرنگ شما [زنان‏] بزرگ است.»
يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا وَ اسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخاطِئِينَ (29)
«اى يوسف، از اين [پيشامد] روى بگردان. و تو [اى زن‏] براى گناه خود آمرزش بخواه كه تو از خطاكاران بوده‌‏اى.»

خطای فرعون و پیروانش:

«إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما كانُوا خاطِئِينَ»
[سورة القصص (28): الآيات 7 الى 10]
وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافِي وَ لا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (7)
و به مادر موسى وحى كرديم كه: «او را شير ده، و چون بر او بيمناك شدى او را در نيل بينداز، و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بازمى‏‌گردانيم و از [زمره‏] پيمبرانش قرار مى‌‏دهيم.»
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما كانُوا خاطِئِينَ (8)
پس خاندان فرعون، او را [از آب‏] برگرفتند تا سرانجام دشمنِ [جانِ‏] آنان و مايه اندوهشان باشد. آرى، فرعون و هامان و لشكريان آنها خطاكار بودند.
وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ لا تَقْتُلُوهُ عَسى‏ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (9)
و همسر فرعون گفت: «[اين كودك‏] نور چشم من و تو خواهد بود. او را مكُشيد. شايد براى ما سودمند باشد يا او را به فرزندى بگيريم، ولى آنها خبر نداشتند.
وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسى‏ فارِغاً إِنْ كادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلى‏ قَلْبِها لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (10)
و دل مادر موسى [از هر چيز، جز از فكر فرزند] تهى گشت. اگر قلبش را استوار نساخته بوديم تا از ايمان‏‌آورندگان باشد، چيزى نمانده بود كه آن [راز] را افشا كند.

اعتراف برادران یوسف ع به خطا:

«قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ»
[سورة يوسف (12): الآيات 94 الى 98]
وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ (94)
و چون كاروان رهسپار شد، پدرشان گفت: «اگر مرا به كم‏‌خردى نسبت ندهيد، بوى يوسف را مى‌‏شنوم.»
قالُوا تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلالِكَ الْقَدِيمِ (95)
گفتند: «به خدا سوگند كه تو سخت در گمراهى ديرين خود هستى.»
فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلى‏ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (96)
پس چون مژده‌‏رسان آمد، آن [پيراهن‏] را بر چهره او انداخت، پس بينا گرديد. گفت: «آيا به شما نگفتم كه بى‌‏شك من از [عنايت‏] خدا چيزهايى مى‌‏دانم كه شما نمى‌‏دانيد؟»
قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ (97)
گفتند: «اى پدر، براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم.»
قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (98)
گفت: «به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى‌‏خواهم، كه او همانا آمرزنده مهربان است.»

سجده، پیش‌نیاز غفران خطا:

«وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ»
[سورة الأعراف (7): الآيات 161 الى 162]
وَ إِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ وَ كُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ (161)
و [ياد كن‏] هنگامى را كه بديشان گفته شد: «در اين شهر سكونت گزينيد، و از آن -هر جا كه خواستيد- بخوريد، و بگوييد: [خداوندا،] گناهان ما را فرو ريز. و سجده‏‌كنان از دروازه [شهر] درآييد، تا گناهان شما را بر شما ببخشاييم [و] به زودى بر [اجر] نيكوكاران بيفزاييم.»
فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَظْلِمُونَ (162)
پس، كسانى از آنان كه ستم كردند، سخنى را كه به ايشان گفته شده بود به سخن ديگرى تبديل كردند. پس به سزاى آنكه ستم مى‌‏ورزيدند، عذابى از آسمان بر آنان فرو فرستاديم.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی