دکتر محمد شعبانی راد

قسم به چکیدۀ نور علم آل محمد ع! وَ الْعَصْرِ!

By the Essence of the Light of the Knowledge of the Household of Muhammad (PBUH): By Al-Asr!

In the Arabic language, the word ‘Asr carries the meaning of extracting the very essence of something, as in pressing grapes to bring forth their juice or wringing a cloth to release its water. In the Qur’anic oath “By Al-Asr”, beyond the passage of time, lies a profound spiritual metaphor: the role of the divinely guided teacher — the Rabbanī mentor — who extracts, refines, and delivers the pure knowledge of the Light of the Household of Muhammad (PBUH) to the hearts of seekers.

The hadith narrates that Allah created Muhammad, ‘Ali, Fatimah, Hasan, Husayn, and the Imams from a single Light, and then pressed that Light so that their followers emerged from it. This “pressing” is not merely an act of creation, but an act of purification and distillation, producing a community shaped by divine remembrance — those who glorify, sanctify, magnify, and declare the Oneness of Allah, in perfect harmony with the Imams themselves.

In this way, the Qur’anic oath By Al-Asr can be seen as a pledge upon the distilled essence of Prophetic and Imamic knowledge — the very nectar of divine wisdom — entrusted to the teacher who stands in each era as the living inheritor of this Light, guiding souls to the eternal spring of truth.

«عصر» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«عَصَرْتُ الْعِنَبَ: استخرجت ماءه»
«عَصَرْتُ‏ الثَّوْبَ: إِذَا اسْتَخْرَجْتَ مَاءَهُ بِلَيّهِ»
+ «پالایشگاه نور الولایة!»
+ «حسن»
+ «اسم الله»

برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید.
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید.

پیام عصر برای انسان معاصر: بازخوانی نور علم آل محمد (ع)!

قسم به چکیدۀ نور علم آل محمد ع! وَ الْعَصْرِ!

از نظر لغوی
واژۀ «عصر» در لغت عرب، به معنای فشردن برای استخراج عصاره است:
عَصَرْتُ الْعِنَبَ: انگور را فشردم تا آبش را بگیرم.
عَصَرْتُ الثَّوْبَ: لباس خیس را فشردم تا آب آن خارج شود.

این تصویر زبانی، معنایی بسیار لطیف و عمیق در دل خود دارد:
همان‌طور که میوه یا پارچه را می‌فشارند تا گوهر نهفته‌اش بیرون آید، قلب مؤمن نیز با لمس و مداخلۀ نورانی معلم ربانی، عصاره‌ای از علوم آل محمد ع را بیرون می‌دهد.

نقش معلم ربانی
معلم ربانی، همچون پالایشگاه نور الولایة عمل می‌کند؛
علوم ناب آل محمد ع را می‌گیرد و به صورت جرعه‌های زلال و قابل‌فهم، در اختیار تشنگان معرفت می‌گذارد.

او در عالم مُلک، با روشنگری و تعلیم مستقیم،
و در عالم ملکوت، به صورت و تمثال نورانی فرشتۀ مهربانِ الهام‌بخش،
چون دستی از غیب، گوهرهای ناب معرفتی را از دل معادن قرآن و حدیث بیرون می‌کشد و به قلب اهل یقین می‌رساند.

پس قسم به «عصر»،
قسم به همین لحظه‌های استخراج، پالایش و رساندن عصاره نور ولایت به اهلش،
که بی‌همراهی و مداخلۀ معلم ربانی، دل‌ها هرگز به چشمه آرامش و امنیت راه نمی‌یابند.

سوگند الهی و راز «عصر» در قرآن

خدای مهربان می‌فرماید:
وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ.

این قسم، حامل سه پیام بزرگ است:
زمانی که عصاره حیات انسان است ارزش قسم خوردن دارد.
بیشتر انسان‌ها در خسران‌اند؛ چون به عصاره حیات (نور ولایت) دست پیدا نکرده‌اند.
نجات فقط با سه شرط است: ایمان، عمل صالح، و توصیه متقابل به حق و صبر.

پیوند «عصر» با معلم ربانی

اگر «عصر» را به معنای استخراج عصاره نور علم آل محمد ع بگیریم، معلم ربانی همان کسی است که:
از باغستان قرآن و احادیث، انگور معرفت را می‌چیند.
آن را با فشاری نورانی و حکیمانه می‌فشارد.
عصاره زلال و ناب ولایت را به دست اهل یقین می‌رساند.

این همان کاری است که فرشتۀ مهربان در ملکوت انجام می‌دهد:
به قلب اهل یقین سرک می‌کشد، تاریکی‌ها را می‌زداید، و جرعه‌ای از زمزم ولایت را می‌نوشاند.

عصر؛ از خسران تا امنیت

بی‌مداخله معلم ربانی، دل‌ها در بیابان خسران سرگردان‌اند.
اما وقتی نور ولایت، همان عصاره ناب، به قلب وارد می‌شود:
انسان از خسران نجات می‌یابد.
در مسیر حق، هم ایمانش استوار می‌شود، هم عملش صالح.
در سختی‌ها، صبرش شکوفا می‌گردد.

پس «عصر» در این سوگند الهی، نه‌فقط نشانه زمان، بلکه نشانه فشرده‌شدن برای تولد عصاره نور ولایت است؛ همان لحظه‌ای که معلم ربانی، مأمور می‌شود گوهر ناب را از دل معادن آل محمد ع بیرون بکشد و به ما برساند.
قسم به این لحظه‌ها که عمر ما را معنا می‌بخشند.

فَعَصَرَ ذَلِكَ النُّورَ عَصْرَةً فَخَرَجَ مِنْهُ شِيعَتُنَا

معرفة الامام بالنّورانیّة + معرفة الشّیعة بالنّورانیّة

شناخت صاحبان نور با قلب سلیم، مثل شناخت امام علیه السلام با فهم نور ولایت است!

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ
سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ
إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنِي وَ خَلَقَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ نُورٍ
فَعَصَرَ ذَلِكَ النُّورَ عَصْرَةً فَخَرَجَ مِنْهُ شِيعَتُنَا
فَسَبَّحْنَا فَسَبَّحُوا وَ قَدَّسْنَا فَقَدَّسُوا وَ هَلَّلْنَا فَهَلَّلُوا وَ مَجَّدْنَا فَمَجَّدُوا وَ وَحَّدْنَا فَوَحَّدُوا
ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ خَلَقَ الْمَلَائِكَةَ
فَمَكَثَتِ الْمَلَائِكَةُ مِائَةَ عَامٍ لَا تَعْرِفُ تَسْبِيحاً وَ لَا تَقْدِيساً وَ لَا تَمْجِيداً
فَسَبَّحْنَا فَسَبَّحَتْ شِيعَتُنَا فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِكَةُ لِتَسْبِيحِنَا
وَ قَدَّسْنَا فَقَدَّسَتْ شِيعَتُنَا فَقَدَّسَتِ الْمَلَائِكَةُ لِتَقْدِيسِنَا
وَ مَجَّدْنَا وَ مَجَّدَتْ شِيعَتُنَا فَمَجَّدَتِ الْمَلَائِكَةُ لِتَمْجِيدِنَا
وَ وَحَّدْنَا فَوَحَّدَتْ شِيعَتُنَا فَوَحَّدَتِ الْمَلَائِكَةُ لِتَوْحِيدِنَا
وَ كَانَتِ الْمَلَائِكَةُ لَا تَعْرِفُ تَسْبِيحاً وَ لَا تَقْدِيساً مِنْ قَبْلِ تَسْبِيحِنَا وَ تَسْبِيحِ شِيعَتِنَا
فَنَحْنُ الْمُوَحِّدُونَ حِينَ لَا مُوَحِّدَ غَيْرُنَا
وَ حَقِيقٌ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى كَمَا اخْتَصَّنَا وَ اخْتَصَّ شِيعَتَنَا أَنْ يُنْزِلَنَا فِي أَعْلَى عِلِّيِّينَ
إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى اصْطَفَانَا وَ اصْطَفَى شِيعَتَنَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَكُونَ أَجْسَاماً
فَدَعَانَا وَ أَجَبْنَا فَغَفَرَ لَنَا وَ لِشِيعَتِنَا مِنْ قَبْلِ أَنْ نَسْبِقَ أَنْ نَسْتَغْفِرَ اللَّهَ
.

جابربن عبدالله انصاری می‌گوید:
از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمودند:
«همانا خداوند، من و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان را از یک نور آفرید.
سپس آن نور را فشرد، و از آن فشردن، شیعیان ما پدید آمدند.
پس ما تسبیح گفتیم، شیعیانمان نیز تسبیح گفتند؛
ما تقدیس کردیم، آنها نیز تقدیس کردند؛
ما تهلیل گفتیم، آنها نیز تهلیل گفتند؛
ما تمجید کردیم، آنها نیز تمجید کردند؛
و ما توحید را بیان کردیم، آنها نیز توحید را بیان کردند.
سپس خداوند آسمان‌ها و زمین‌ها و فرشتگان را آفرید.
فرشتگان صد سال ماندند در حالی که تسبیح و تقدیس و تمجیدی را نمی‌شناختند.
پس ما تسبیح گفتیم و شیعیانمان تسبیح گفتند و فرشتگان به پیروی از تسبیح ما تسبیح گفتند.
و ما تقدیس کردیم و شیعیانمان تقدیس کردند و فرشتگان به پیروی از تقدیس ما تقدیس کردند.
و ما تمجید کردیم و شیعیانمان تمجید کردند و فرشتگان به پیروی از تمجید ما تمجید کردند.
و ما توحید را بیان کردیم و شیعیانمان توحید را بیان کردند و فرشتگان به پیروی از توحید ما توحید را بیان کردند.
فرشتگان پیش از تسبیح ما و شیعیانمان، تسبیح و تقدیسی نمی‌شناختند.
پس ما یگانه‌پرستان هستیم، در حالی که هیچ یگانه‌پرست دیگری جز ما نبود.
و شایسته است بر خداوند متعال، همان‌گونه که ما و شیعیانمان را برگزید، ما را در بالاترین درجات بهشت (عِلّیّین) جای دهد.
همانا خداوند سبحان و متعال، ما و شیعیانمان را پیش از آنکه جسم‌ها باشند، برگزید.
پس ما را خواند و ما اجابت کردیم.
و ما و شیعیانمان را پیش از آنکه حتی فرصت استغفار پیدا کنیم، آمرزید.»

عصر؛ فشردن نور برای تولد شیعه

در این حدیث شگفت‌انگیز از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده است که خداوند، حقیقت محمد و آل محمد علیهم‌السلام را از نوری واحد آفرید.
سپس:
فَعَصَرَ ذَلِكَ النُّورَ عَصْرَةً فَخَرَجَ مِنْهُ شِيعَتُنَا
«آن نور را فشرد، و از آن فشردگی، شیعیان ما پدید آمدند.»

این «عصر» نه صرفاً فشردن مادّی، بلکه یک استخراج حقیقت از حقیقت است:
از دریای بی‌کران نور ولایت، قطره‌هایی به شکل ارواح شیعیان به ظهور رسیدند.

پیوند واژۀ زیبای «عصر» با نقش معلم ربانی

همان‌گونه که خداوند، نور اهل‌بیت علیهم‌السلام را فشرد و شیعیان را پدید آورد،
معلم ربانی نیز عصاره علوم آن نور را برای قلب‌های مشتاق استخراج می‌کند.
بدون این عصر و پالایش، معرفت ناب در میان غبار شبهات گم می‌شود.

«عصر»؛ مبدأ تعلیم ملائکه است!

حدیث ادامه می‌دهد:
پیش از آن فشردگی نور و پیدایش شیعیان، حتی فرشتگان، تسبیح و تقدیس را نمی‌دانستند.
ملائکه، صد سال در خاموشی معرفت بودند، تا آن‌که اهل‌بیت تسبیح کردند، شیعیان‌شان تسبیح کردند، و پس از آن فرشتگان آموختند.

این یعنی:
اهل‌بیت و شیعیان‌شان، چشمه نخستین توحید و تسبیح هستند.
عصر، به معنای بیرون آوردن سرچشمه‌های حیات معنوی از درون گنجینه ولایت است.

عصاره‌ای که ازلی است!

رسول خدا فرمودند:
«خداوند ما و شیعیان ما را پیش از جسم‌ها برگزید.»

یعنی پیوند «عصر» و «شیعه» یک پیوند ازلی است؛
فشردگی نور ولایت، اولین اتفاق عالم امکان بود و سرچشمه حیات تمام مخلوقات، حتی فرشتگان.

تفسیر باطنی سوگند «وَالعصر»:

در پرتو این حدیث، می‌توان گفت:
«وَالعصر» یعنی قسم به همان فشردگی نخستین نور، که از آن اهل‌بیت و شیعیان‌شان متولد شدند.
اکثرا از این عصاره بهره نبردند، لذا در خسران هستند؛
فقط آنان که در دایره ایمان، عمل صالح، و ولایت باقی بمانند، استثناء هستند.

پس «عصر» یک استعاره ولایی است:
آغاز لحظه آفرینش نور اهل‌بیت است.
تجلّی‌اش در تعلیم ملائکه و هدایت انسان‌هاست.
استمرارش در قلب معلم ربانی است که در هر عصر و زمان،
نور ناب را از معدن ولایت می‌گیرد و به طالبان می‌رساند.

امام صادق علیه السلام:
أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ
فَجَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً
وَ جَعَلَ لِكُلِّ شَرْحٍ عِلْماً
وَ جَعَلَ لِكُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً
عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ
وَ جَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ
ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَحْنُ.
خداوند از این که کارها را بدون سبب جاری سازد، ابا دارد.
پس برای هر سببی شرحی قرار داد،
و برای هر شرحی علمی،
و برای هر علمی بابی گویا قرار داد
که هر کس آن را شناخت، به آن پی برد
و هر کس نشناخت، از آن بی‌خبر ماند.
این باب گویا، رسول خدا (ص) و ما (اهل بیت ع) هستیم.

«precis»: چکیدۀ مطلب!
عصارۀ زمان!
«درة یتیمة: یکی‌یک‌دونه!»
مفهوم «ضغط في شي‏ء لتحصيل نتيجة منظورة»
[انتظار فرج – و العصر]
وَ الْعَصْرِ:
«سوگند به نور فرج [آیاتی و رسلی]، که فرج، فقط از آنِ اهل ایمان، یعنی عاملین به نور ولایت و صبور در دوران انتظار فرج است»!
مفهوم «اکستراکشن»:
«آیاتی و رسلی» همه رو می‌چلونن!
«العَصْر: الدهر»
«الْعَصَرُ: الملجأُ»
با تقدیراتت، بخوبی تخلیه میشی!
«extract»
هر چی تو قلبت باشه، اکسترکت میشه، رو میشه، آشکار میشه، دستت رو میشه!
اگه عامل به نور باشی، حسدت درناژ میشه! به فرج میرسی! به نور فرج میرسی!
و اگه عامل به نور نباشی، در باتلاق حسادتت غرق میشی!
«لم یکن منفکین حتی تاتیهم البینة»
«دیتا اکسترکشن»
مثال «آیاتی و رسلی»، مثال آبمیوه‌گیری است! «juicer»
+ «عبثت الاقط»
چلاندن لباس: «squeeze clothes»
«عَصَرْتُ‏ الثَّوْبَ: إِذَا اسْتَخْرَجْتَ مَاءَهُ بِلَيّهِ»
«وَ فِيهِ‏ يَعْصِرُونَ‏ أي: يستنبطون منه الخير»
کسب نور با یاد معالم ربانی در دل آیات.
«العَصَّارَة: آب‌ميوه‌گيرى»
«المِعْصَار: دستگاه افشره‌گيرى، آبميوه‌گيرى»
«المِعْصَرَة: آب‌ميوه‏‌گيرى»

العصر، النّور الولایة!

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: 
ألَا إِنَّهُ لَا یُبْغِضُ عَلِیّاً (علیه السلام) إِلَّا شَقِیٌّ
وَ لَا یَتَوَالَی عَلِیّاً (علیه السلام) إِلَّا تَقِیٌّ
وَ لَا یُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ
فِی عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ اللَّهِ نَزَلَتْ سُورَهًُْ الْعَصْرِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ الْعَصْرِ إِلَی آخِرِهَا
مَعَاشِرَ النَّاسِ
قَدْ أَشْهَدْتُ اللَّهَ وَ بَلَّغَتْکُمْ رِسَالَتِی
وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ
.
آگاه باشید! به علی (علیه السلام) جز بدبخت خشم نمی‌ورزد،
و از علی (علیه السلام) جز پرهیزگار پیروی نمی‌کند،
به او جز مؤمنی که ایمانش به خدا خالص است، ایمان نمی‌آورد،
سوره «عصر» در شأن علی (علیه السلام) نازل شده است،
ای مردم!
من خدا را گواه می‌گیرم که رسالتم را ابلاغ نمودم،
و بر پیامبر چیزی جز رساندن آشکار نیست.

عصر؛ سوگند به ولایت علی علیه‌السلام است!

پس از آن‌که معنای «عصر» را به فشردگی نور ولایت و استخراج عصاره معرفت ربط دادیم، این حدیث پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، پرده از راز مهمی برمی‌دارد:
أَلَا إِنَّهُ لَا یُبْغِضُ عَلِیّاً إِلَّا شَقِیٌّ،
وَلَا یَتَوَالَى عَلِیّاً إِلَّا تَقِیٌّ،
وَلَا یُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ.

👈فِی عَلِیٍّ وَاللَّهِ نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْرِ.👉

ولایت؛ محور «وَالعصر» است!

پیامبر اکرم به صراحت فرمودند که سوره «وَالعصر» در شأن امیرالمؤمنین علیه‌السلام نازل شده است.
یعنی:
«إِنَّ الإِنسَانَ لَفِی خُسْر» = هر کس از ولایت علی جدا شود، در زیانکاری است.
«إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا» = ایمان حقیقی جز با محبت علی ع کامل نمی‌شود.
«وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» = عمل صالح جز در مسیر ولایت ثمربخش نیست.
«وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» = حق و صبر، دو صفت اصیل یاران علی ع هستند.

شقاوت اهل حسادت بعلت بغض به نور ولایت!

طبق حدیث، تنها انسان شقی می‌تواند بغض علی ع را در دل داشته باشد،
و تنها انسان باتقوا و مخلص، به ولایت او گردن می‌نهد.
پس «عصر» یک مفهوم نورانی دارد و ملاک تشخیص سعادت و شقاوت ابدی است.

مأموریت پیامبر در این سوگند:

پیامبر پس از بیان این حقیقت فرمودند:
«قَدْ أَشْهَدْتُ اللَّهَ وَبَلَّغْتُکُمْ رِسَالَتِی، وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ.»

این یعنی رساندن پیام ولایت علی علیه‌السلام، بخش جدایی‌ناپذیر رسالت است،
و «وَالعصر» یکی از گواهی‌های الهی بر این پیام.

مفهوم وواژۀ «عصر»:
لغوی: فشردن و استخراج عصاره.
باطنی: فشردگی نور اهل‌بیت و پیدایش شیعیان (حدیث جابر).
قرآنی-تفسیری: سوگند الهی به ولایت علی علیه‌السلام و نجات‌بخشی آن.

در این نگاه، «وَالعصر» یعنی:
سوگند به آن لحظه و حقیقتی که نور ولایت فشرده شد، شیعیان پدید آمدند، و راه نجات از خسران ابدی آشکار گردید.

اهل حسادت، ضرر بزرگی میکنند!

امام صادق علیه السلام:
عَنِ الْمُفَضَّلِ
قَالَ سَأَلْتُ الصَّادِقِ علیه السلام:
إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ یَعْنِی أَعْدَاءَنَا.
یعنی دشمنان ما در زیانکاری هستند.

عصر؛
خسران، نتیجۀ دشمنی با نور ولایت!

امام صادق علیه‌السلام در پاسخ به پرسش مفضّل فرمودند:
إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ یَعْنِی أَعْدَاءَنَا.
«بی‌تردید انسان در زیان است» یعنی دشمنان ما (اهل‌بیت).

خسران؛ حقیقت اهل حسادت نسبت به نور ولایت!

بر اساس این تفسیر، واژه «الخُسر» در آیه، حقیقتی کاملاً مشخص دارد:
خسران = بریدن از ولایت و ایستادن در صف دشمنی با اهل‌بیت ع.
این خسران، در دنیا و آخرت، و در اخلاق و حقیقت وجودی انسان رخ می‌دهد.

استمرار معنایی با حدیث پیامبر ص:

در حدیث پیشین، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، ولایت علی علیه‌السلام را محور نجات از خسران معرفی کردند.
اکنون امام صادق علیه‌السلام همان مسیر را ادامه داده و می‌فرمایند:
هر کس در دایره دشمنان اهل‌بیت ع باشد، در مصداق «الخُسر» قرار گرفته است.

ساختار سوره عصر با محوریت نور ولایت

با این توضیح، سوره «وَالعصر» را می‌توان به این شکل خواند:
وَالْعَصْرِ → سوگند به حقیقت فشرده نور ولایت.
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ → دشمنان اهل‌بیت، در زیانکاری ابدی‌اند.
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا → ایمان، یعنی تصدیق ولایت.
وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ → عمل صالح، یعنی رفتار بر مدار ولایت.
وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ → سفارش به ولایت.
وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ → پایداری بر ولایت در سختی‌ها.

نقش نور ولایت؛ پالایشگر از خسران

در نگاه ولایی، ولایت همان «عصر» است که عصاره ایمان و نجات را از میان توده‌ها جدا می‌سازد.
دشمنان اهل‌بیت، همچون تفاله‌ای‌اند که پس از فشردن، جدا می‌شود و به کناری می‌افتد؛ و دوستان و شیعیان، همان عصاره ناب‌اند که در «إلّا الّذین آمنوا…» جای گرفته‌اند.

صاحبان نور و اهل نور، همیشه دشمن دارند!
ریشۀ دشمنی آنها حسادت است!
+ «حسود، دشمن خداست! تاریکیِ عداوت!»

اهل نور، استثناء هستند!
چون نورشونو باور دارند!
و به نورشون عمل میکنند!

امام صادق علیه السلام:
عَنْ عَبْدِ‌الرَّحْمَنِ‌بْنِ‌کَثِیرٍ
عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ

إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ
فَقَالَ
اسْتَثْنَی أَهْلَ صَفْوَتِهِ مِنْ خَلْقِهِ
حَیْثُ قَالَ
إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا
یَقُولُ
آمَنُوا بِوَلَایَهًِْ أَمِیرِ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام)

وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ مَنْ خَلَّفُوا بِالْوَلَایَهًِْ
وَ تَواصَوْا بِهَا وَ صَبَرُوا عَلَیْهَا
.
عبدالرّحمن‌بن‌کثیر از امام صادق (علیه السلام) درباره کلام خداوند متعال:
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ نقل کرده است که فرمود:
خداوند سبحان، برگزیدگان خود را از آفریدگانش استثنا کرد،
در آنجا که فرمود:
انسان‌ها همه در زیانند…
مگر کسانی که به ولایت امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) ایمان آورده‌اند.
وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ یعنی واجبات را به جا آوردند.
وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ یعنی به ولایت وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
یعنی فرزندان خود و کسانی را که پس از خود به جا گذاشتند،
به ولایت و شکیبایی در این راه سفارش کردند.

عصر؛ سوره‌ای که از «صفوت» سخن می‌گوید!

امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:
خداوند، اهلِ صفوتِ خویش را از میان خلق استثناء کرده است،
آن‌گاه که فرمود:
«إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا»،
یعنی: ایمان آوردند به ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام.
و «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» یعنی فرزندان و بازماندگان خود را به ولایت سفارش کردند.
و «تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» یعنی بر ولایت پایداری ورزیدند.

اهل صفوت؛ عصاره عصاره‌ها

واژه «صفوت» به معنای برگزیدگان و زُبدگان است؛ و این تعبیر امام صادق علیه‌السلام با مفهوم «عصر» که به معنای گرفتن عصاره و پالوده کردن است، هماهنگی عجیبی دارد.
«عصر» در اینجا همان فرآیند الهی است که از میان همه انسان‌ها، اهل صفوت را جدا می‌کند.
این اهل صفوت، همان کسانی‌اند که ایمانشان، ایمان به ولایت است؛ و اعمال صالحشان، اعمالی بر مدار ولایت.

ولایت، حقیقتِ حق!

در نگاه امام صادق علیه‌السلام، «حق» در این سوره به ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و فرزندان طاهرش بازمی‌گردد.
تواصی به حق = توصیه متقابل به حفظ و پاسداشت ولایت.
تواصی به صبر = پایداری در مسیر ولایت، حتی در برابر فشار، فتنه، یا تنهایی.

سوره «والعصر» به زبان ولایت:

با این روایات، این سوره زیبا چنین معنا می‌یابد:
وَالْعَصْرِ → سوگند به عصاره نور ولایت که از انوار آل‌محمد علیهم‌السلام استخراج شد.
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ → همه انسان‌ها، جزیره‌های جداافتاده از نهر ولایت‌اند و در تباهی‌اند.
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا → ایمان به ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام.
وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ → اعمالی که با معیار ولایت سنجیده می‌شود.
وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ → سپردن و سفارش کردن ولایت به نسل‌های بعدی.
وَتَواصَوْا بِالصَّبْرِ → استقامت بر این عهد تا آخرین نفس.

وَ أَوْصَاهُ بِقَضَاءِ دَیْنِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ!

داستان تکراری بدهکاری صاحبان نور، پس از موت!
پرداخت بدهی صاحبان نور، با صاحبان نور است!

وَ وَرِثَهُ … مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ

+ «وصی – نورِ همپوشانی! اوصیاء الله!»:
«واصَى‏ البلدُ البلدَ»
«وصی» + «ورث – ارث»
وارث (وصی) پردازندۀ دِینی است که باید پرداخت شود!

ابن‌عبّاس رحمة الله علیه:
جَمَعَ اللَّهُ هَذِهِ الْخِصَالَ کُلَّهَا فِی عَلِیٍ
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا کَانَ وَ اللَّهِ أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ إِیمَاناً
وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ کَانَ أَوَّلَ مَنْ صَلَّی وَ عَبَدَ اللَّهَ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)
وَ تَواصَوْا بِالْحَقِ یَعْنِی بِالْقُرْآنِ،
وَ تَعَلُّمِ الْقُرْآنِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ کَانَ مِنْ أَبْنَاءِ سَبْعٍ وَ عِشْرِینَ سَنَهًًْ
وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ یَعْنِی وَ أَوْصَی مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) عَلِیّاً (علیه السلام) بِالصَّبْرِ عَنِ الدُّنْیَا
وَ أَوْصَاهُ بِحِفْظِ فَاطِمَهًَْ
وَ بِجَمْعِ الْقُرْآنِ بَعْدَ مَوْتِهِ
وَ بِقَضَاءِ دَیْنِهِ

وَ بِغُسْلِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ
وَ أَنْ یَبْنِیَ حَوْلَ قَبْرِهِ حَائِطاً لِئَلَّا تُؤْذِیَهُ النِّسَاءُ بِجُلُوسِهِنَّ عَلَی قَبْرِهِ
وَ أَوْصَاهُ بِحِفْظِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ
فَذَلِکَ قَوْلُهُ: وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ
.
خداوند همۀ این خصلت‌ها را در علی (علیه السلام) جمع کرده است.
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا به خدا سوگند! که نخستین کس از مؤمنان بود.
وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ او نخستین کس از اهل زمین بود که با پیامبر (صلی الله علیه و آله) نماز خواند.
وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ یعنی به قرآن سفارش می‌کرد،
او قرآن را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یاد گرفت درحالی‌که بیست‌وهفت سال داشت.
وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ؛ یعنی محمّد (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) وصیّت کرد که
از دنیا خودداری کند
و به او وصیّت کرد به حفظ فاطمه (سلام الله علیها)
و جمع آوری قرآن پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله)
و پرداخت بدهی پیامبر (صلی الله علیه و آله)
و غسل دادن او پس از مرگش
و اینکه بر قبر او دیواری بنا کند تا زن‌ها با نشستن بر روی قبر او، او را اذیّت نکنند
و او را وصیّت کرد که حسن و حسین (علیها السلام) را حفظ کند،
این است معنای سخن خداوند وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ.

عصر در آیینه روایت ابن‌عباس

ابن‌عباس با تأکید می‌گوید:
«إلّا الّذین آمنوا» → به خدا سوگند، او نخستین ایمان‌آورنده به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود.
«وَعَمِلُوا الصّالحات» → نخستین نمازگزار و عابد خدا در زمین همراه با پیامبر.
«وَتَواصَوا بالحق» → سفارش متقابل به حق، که در این روایت به یادگیری و آموزش قرآن از رسول خدا تعبیر شده است، آن هم زمانی که علی علیه‌السلام ۲۷ سال داشت.
«وَتَواصَوا بالصّبر» → مجموعه‌ای از وصایای خاص رسول خدا به علی علیه‌السلام که ماهیت واقعی صبر را نشان می‌دهد.

صبرِ جانشین؛ صبری امانتی

ابن‌عباس نقل می‌کند که پیامبر، علی علیه‌السلام را به چند امر وصیت فرمود:
حفظ فاطمه علیهاالسلام — صبری همراه با پاسداری از عزیزترین امانت پیامبر.
جمع‌آوری قرآن پس از رحلت پیامبر — نشان‌دهنده استمرار مأموریت علمی و معنوی معلم ربانی پیشین، همان پالایش و حفظ «عصاره وحی».
پرداخت بدهی پیامبر — نشان از امانتداری در امور اجتماعی و مالی که بخشی از صبر و وفاداری جانشین است.
غسل دادن پیکر پیامبر و حفاظت از مزارش — صبری آمیخته با عشق و وفاداری.
حفظ و نگهداری حسن و حسین علیهماالسلام — صبری در پاسداری از نسل و تداوم مسیر ولایت.

جانشینی به سبک معلم ربانی

در نگاه ولاییِ ما، «عصر» یعنی استخراج عصاره نور علم و ولایت.
در حیات پیامبر، این استخراج بر عهده خود ایشان بود.
با رحلت ایشان، علی علیه‌السلام به عنوان جانشین، دقیقاً همان مأموریت را ادامه داد: حفظ امانت‌ها، پاسداری از حقیقت، و انتقال بی‌کم‌وکاست آن به نسل‌های بعدی.
وصایای پیامبر به علی، نقشه راه جانشین برای حفظ میراث علمی، معنوی و اجتماعی رسول خداست.

پیوند با مفهوم «عصر»

اگر آغاز این بحث را به یاد بیاوریم، گفتیم «عصر» از نظر لغوی یعنی فشردن و گرفتن عصاره.
در این روایت:
پیامبر، تمام عصاره رسالت را در قالب وصیت، به جانشین خود منتقل کرد.
این انتقال امانت، ادامه همان فرآیند «عصر» است که ابتدا از نور اهل‌بیت علیهم‌السلام آغاز شد و حالا به شکل عملی، در کارهای پس از رحلت رسول خدا تجلّی یافت.

قسم به عصاره نور علم آل‌محمد (ع)؛ تفسیر ولایی سوره والعصر

واژه «عصر» در نگاه ولایی

واژه «عصر» از نظر لغوی به معنای فشردن و گرفتن عصاره است:
«عَصَرْتُ العِنَبَ: استخرجت ماءه»
«عَصَرْتُ الثَّوْبَ: إذا استخرجت ماءه بلیّه»

در فرهنگ نورانی قرآن و عترت، «عصر» یکی از هزار نام برای «نور الولایة» است.
نقش معلم ربانی همانند پالایشگری است که علوم ناب ولایت را از سرچشمه می‌گیرد، پالایش می‌کند و خالص و بدون تحریف به شاگردان می‌رساند.

آفرینش نور و آغاز عصر

حدیث جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله:
خداوند مرا، علی، فاطمه، حسن، حسین و ائمه از نور آفرید.
سپس آن نور را فشرد (عصره) و شیعیان ما از آن پدید آمدند…

این فشردن نور، همان آغاز فرآیند «عصر» در ملکوت است؛
جایی که رابطه معلم ربانی (پیامبر) و مخاطبان ویژه (شیعه) شکل می‌گیرد.
آن‌ها در تسبیح، تقدیس، تهلیل و تمجید، هم‌نوا با معلم خویش شدند.

سوره والعصر و علی (ع)

حدیث پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله:
… در مورد علی علیه‌السلام به خدا سوگند، سوره والعصر نازل شد.

«والعصر» سوگندی است به شخصیت عصاره‌گونه ولایت که همه‌ی ایمان، عمل صالح، حق‌محوری و صبر در او متجلی است.

تفسیر امام صادق (ع)

امام صادق علیه‌السلام درباره‌ی «إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسر» فرمود:
یعنی دشمنان ما.

و درباره‌ی استثناء «إلّا الّذین آمنوا…» فرمود:
ایمان، یعنی ایمان به ولایت امیرالمؤمنین؛
تواصی به حق، یعنی سفارش به ولایت در میان ذریه و پیروان؛
صبر، یعنی پایداری بر ولایت.

این نشان می‌دهد که «عصر» یک سوگند عادی نیست،
بلکه بیانی فشرده از تمام مسیر ولایت است.

تجسم «عصر» در شخصیت علی (ع)

روایت ابن‌عباس:
«إلّا الّذین آمنوا» — به خدا سوگند، علی نخستین مؤمن بود.
«عملوا الصالحات» — نخستین نمازگزار در زمین.
«تواصوا بالحق» — آموزش قرآن از پیامبر.
«تواصوا بالصبر» — وصایای پیامبر به علی برای حفظ فاطمه، جمع قرآن، پرداخت دین، غسل پیکر پیامبر، حفاظت از مزار، و نگهداری حسن و حسین.

نقش جانشین معلم ربانی

در اینجا «عصر» معنای عملی خود را پیدا می‌کند:
همان‌گونه که پیامبر معلم ربانی بود و نور وحی را پالایش و عرضه می‌کرد، جانشین او نیز باید همان مسیر را ادامه دهد.
حفظ میراث علمی (جمع قرآن)
حفظ میراث انسانی (حفاظت از فاطمه، حسن و حسین)
حفظ میراث اجتماعی و مالی (قضای دین)
این وظایف، نه فقط خدمت به پیامبر، بلکه استمرار جریان «عصر» در زمین است.

«عصر» در نگاه ولایی، عصاره‌گیری نور ولایت و رساندن آن به اهلش است.
این فرآیند از ملکوت آغاز شد،
در رسالت پیامبر به اوج رسید،
و با جانشینی امیرالمؤمنین استمرار یافت.
سوره والعصر، سوگندی است به این جریان مقدس؛
جریانی که اگر کسی از آن جدا شود، در خسران خواهد بود.

قسم به چکیدۀ نور علم خاندان محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله! وَ الْعَصْرِ!

در زبان عربی، واژۀ عصر معنای «استخراج و بیرون کشیدن عصاره» را دارد؛ همان‌گونه که انگور را می‌فشارند تا آب آن بیرون آید یا پارچه‌ای را می‌پیچند تا آبش گرفته شود. در سوگند قرآنی «وَالعصر»، فراتر از معنای گذر زمان، یک تمثیل عمیق معنوی نهفته است: نقش معلم ربانیِ الهی که عصاره و حقیقت ناب دانش نورانی خاندان محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله را استخراج، پالایش، و به قلب‌های جویندگان منتقل می‌کند.

در حدیث آمده است که خداوند محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین و امامان را از یک نور واحد آفرید، سپس آن نور را فشرد تا شیعیانشان از آن پدید آیند. این «فشردن» تنها یک عمل آفرینش نیست، بلکه عملی برای تصفیه و تقطیر است که جامعه‌ای را پدید می‌آورد که با ذکر الهی شکل گرفته‌اند؛ آنان که در ستایش، تقدیس، تمجید و توحید، هم‌آوا و هماهنگ با خود امامان عمل می‌کنند.

به این ترتیب، سوگند قرآنی وَالعصر را می‌توان سوگندی دانست بر عصارهٔ پالودهٔ دانش پیامبر و امامان؛ همان شهدۀ حکمت الهی که به دست معلمی سپرده شده است که در هر عصر، وارث زندهٔ این نور است و جان‌ها را به چشمهٔ جاوید حقیقت راهنمایی می‌کند.

مشتقات ریشۀ «عصر» در آیات قرآن:

أَ يَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ (266)

وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّي أَراني‏ أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّي أَراني‏ أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسي‏ خُبْزاً تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْويلِهِ إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنينَ (36)

[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۴۳ الى ۴۹]
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ (۴۹)

وَ قَالَ الصَّادِقُ ع
إِنَّمَا نَزَلَ مَا قَرَّبْتُمْ لَهُنَ‏
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ‏ أَيْ يُمْطَرُونَ
وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع
قَرَأَ رَجُلٌ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع‏
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ‏
فَقَالَ وَيْحَكَ أَيَّ شَيْ‏ءٍ يَعْصِرُونَ أَ يَعْصِرُ الْخَمْرَ
قَالَ الرَّجُلُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ كَيْفَ أَقْرَؤُهَا
فَقَالَ
إِنَّمَا نَزَلَتْ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ
وَ فِيهِ يُعْصَرُونَ أَيْ يُمْطَرُونَ بَعْدَ سِنِي الْمَجَاعَةِ
وَ الدَّلِيلُ عَلَى ذَلِكَ قَوْلُهُ‏
وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً.
امام صادق (ع) فرمود:
«إِنَّمَا نَزَلَ مَا قَرَّبْتُمْ لَهُنَّ» یعنی:
آنچه را که برای آنان نزدیک کردید، چنین نازل شده است.
این جمله اشاره به قرائت و فهم صحیح آیه دارد، که در ادامه امام علی (ع) توضیح می‌دهد که چگونه باید آن را به درستی خواند و معنا کرد.
«آیه چنین نازل شده است:
سپس از پی آن، سالی خواهد آمد که مردم در آن یاری می‌شوند
و در آن سال باران خواهد بارید.»
و از امام صادق (ع) روایت شده که:
مردی آیه را بر امیرالمؤمنین (ع) چنین خواند:
«ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ.»
پس امام علی (ع) به او فرمود:
«وای بر تو! چه چیزی را می‌فهمی از «یَعْصِرُونَ»؟ آیا یعنی شراب می‌گیرند؟!»
مرد پرسید:
«ای امیرالمؤمنین، پس چگونه آن را بخوانم؟»
حضرت فرمود:
«این آیه چنین نازل شده است:
“عامٌ فِيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يُعْصَرُونَ”،
یعنی در آن سال مردم پس از سال‌های قحطی سیراب می‌شوند و باران فراوان می‌بارد.»
و دلیل این تفسیر، سخن خداوند است:
«وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ مَاءً ثَجَّاجاً.»
(و از ابرهای باران‌زا، آبی ریزان فرو فرستادیم).

وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ‏ ماءً ثَجَّاجاً (14)

وَ الْعَصْرِ (1)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی