SELF-SABOTAGE!!!
Be aware and know that those who harbor jealousy will fall into the pit they have dug for the people of light!
Jealousy can be a destructive emotion, leading people down a path of negativity and self-sabotage.
It’s essential to recognize it and strive for more positive feelings.
«سقط» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«مسقط الطائر: موقعه»
«رفعَ الطائرُ سِقْطيه: يعني جناحيه»
+ «وقع»
self-sabotage
«مسقط الطائر: موقعه»
+ «وقع»
آثار سوء حسادت در قلب حسود واقع شد!
السُّقُوطُ في الشيء: الوقوع فيه
سَقَطَتِ الفأرةُ في الإناء : إذا وقعت فيه
قدیما لباسها و پارچه ها رو موش میخورد!!!
از روی قسمتهای از بین رفته می فهمیدن موش اومده تو خونه و پارچه ها رو خورده !
+ مفهوم ممدوح: آثار علمی صاحبان نور در قلب اهل یقین «سقط» …
سِقْطُ الزَّنْدِ : ما وقع من النَّارِ حينَ تُقْدَحُ
سِقُطْ النار: ما يسقط منها من الزَّند
قصه فرودآمدن پرنده ای بلند پرواز از آسمان بر زمین است!
فرودگاه این پرنده قلوب اهل یقین و اهل شک است!
اهل یقین چگونه از این پرنده زیبا – که حامل پیغامی از آسمانی ها برای زمینی هاست «زجل – کبوتر نامه رسان» – استقبال می کنند ؟! و اهل شک چگونه ؟!!!
اسَّاقَطَ الشيءُ : آن چيز پياپى فرود آمد.
تَسَقَّطَ الخَيْرَ : اندك اندك از نكوئى بهرهمند شد.
سَقَّاطَةُ البَابِ : زبانۀ پشت درب كه با آن درب را بندند.
«سَقَّاطَةُ البَابِ»: نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که با ورود نور زیبای آنها به درون قلب اهل یقین کانه زبانه پشت در قلب اهل یقین برای ورود شیطان بسته شده و تاریکی، اجازه ورود پیدا نمیکند، لذا «سقط» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور برای اهل یقین است (مفهوم ممدوح) و برای اهل شک حسود با این نام إتمام حجت میشود (مفهوم مذموم).
سَقَطَ على ضَالَّتِهِ : گمشدۀ خود را پيدا كرد.
مسقط الطائر : موقعه
مسقط الطائر : جناحه
رفعَ الطائرُ سِقْطيه: يعني جناحيه
سِقْطا جناحَىِ الظليم: ما يُجَرُّ منهما على الأرض
السِّقْط : بال پرنده : به کمک بالهایش فرود می آید.
«بال» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است!
+ «پرواز»
صعود و نزول ملائکه (فرشتۀ مهربان) بر قلب اهل یقین با یاد معالم ربانی در دل شرایط آیات.
+ «وحی»
المَسْقَط : جاى افتادن و فرو ريختن.
مَسْقُط رأسِ الرجُلِ : جاى تولد شخص، زادگاه.
کتاب فقه اللغة؛ … فصل في تفصيل الرمال … السِّقْط: ما جعل ينقطع و ينفصل منه
برداشت کتاب التحقیق:
«وقوع شيء و نزول دفعة بلا اختيار»
این عبارت مفهوم واژه «وحی» را در ذهن تداعی می کند!
در واقع هر دو نامهای زیبای معالم ربانی صاحبان نور هستند!
یعنی یهو، نور، سر راهت سبز میشه!
+ «نزل»
برای اهل یقین اون چیزی که از آسمان نورانی ولایت سقوط میکنه «لقط»، تا به دست اونها برسه، معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست، پس «سقط» نیز در آیات قرآن نامی زیبا برای معالم ربانی و آیات محکم است که اهل یقین با این بقیت الله علمی در دل شرایط آیات و معالم ربانی تولید نور آرامش عمل صالح می نمایند ان شاء الله تعالی. از واژه سقط این مفهوم زیبا باید استنباط و استخراج گردد.
أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا
بدانيد كه اين مردم هنگام امتحان باختند!
اهل حسادت، بازندگان امتحان کربلا! الا فی الفتنة سقطوا!
تركت المنزل: رحلت عنه
تركت الرجل: فارقته،
ثمّ استعير للإسقاط في المعاني فقيل ترك حقّه إذا أسقطه،
بعضی از منافقین «وَ مِنْهُمْ، أي و من المنافقين» حق صاحبان نور، که مودت با او بود را ترک نمودند و اینگونه سقوط کردند.
[جثم – سقط]:
جثم: جُثُومٌ بمعنى سقوط بر روى و يا نشستن به زانوست:
«فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ»
[اهل شک – با «سقط» چکار کردند؟!]:
اشتباه بعضی از کسانی که از نور خود جدا شدند و نور را ترک کردند و سقوط کردند «باختند!» چه بود؟!
این نکته جالبی است که بعضی ها دچار اشتباه بزرگی می شوند و آن اینکه وقتی دستور از مافوق بر انجام کاری می رسد ، به خیال خودشان عاقلانه کار می کنند و احتیاط می کنند!
« ائْذَنْ لِي وَ لا تَفْتِنِّي – قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ »
تا به مصیبت دچار نشوند !
به اینها باید گفت شما با تخطی از فرمان مافوق دچار اصل خطا و معصیت و مصیبت شدید
« أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا »
و با این شبهه که دارید احتیاط می کنید، فقط خودتان و امثال خودتان را گول خواهید زد.
و این افراد با این کارشان یعنی پشت کردن به فرمان مافوق « وَ يَتَوَلَّوْا » ، از کرده خویش خوشحالند « وَ هُمْ فَرِحُونَ » به اینکه دیدی ما خوب پیش بینی کرده بودیم و خوب شد گوش به حرف نور ندادیم ! دیدی چی شد و چی به سرشون اومد ؟! آنها باید بدانند و با خواندن این آیات زیبا و شان نزول آن بخوبی درک کنند که دوباره تاریخ تکرار می شود .
بعضی ها این شبهه رو به دلت ممکنه بندازن که :
خدا بهت عقل داده، خوب احتیاط کن !!!
جواب اینه که عقل اگر درست کار کنه می دونه که در اطاعت از مافوق نورانیاش باید باشه و در این مورد احتیاط جایگاهی نداره و این از نیرنگهای شیطان و شیطانصفتان میباشد که میگن «وَ لا تَفْتِنِّي» حال آنکه خود این مطلب یعنی سقوط! « أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا » و با این کارشان از چشم آل محمد ع افتادند «سقوط»، ببین چقدر وقیحانه اهل حسادت به نور خود میگویند دست از سر ما بردار و ما را به حال خودمان واگذار کن «ائْذَنْ لِي» و ما رو به دردسر و دستانداز نینداز! «وَ لا تَفْتِنِّي»، جواب «قُلْ» برادران حسودی که یوسف ع رو فروختند اینه که اهل نور با نور تا پای جان هستند و هیچ چیزی جز آنچه مقدر شده باشد نخواهد شد «لَنْ يُصِيبَنا إِلاَّ ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا». مگر یقین نداری که همه چیز دست خداست که یدالله فوق ایدیهم همان دست آل محمد ع است « هُوَ مَوْلانا » ، در نهایت می بینید که ما پیشاپیش میدانستیم آخر چه خواهد شد!
[سورة التوبة (۹): الآيات ۴۹ الى ۵۲]
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَ لا تَفْتِنِّي أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ (۴۹)
و از آنان كسى است كه مىگويد:
«مرا [در ماندن] اجازه ده و به فتنهام مينداز.»
هشدار، كه آنان خود به فتنه افتادهاند، و بىترديد جهنَّم بر كافران احاطه دارد.
إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَ يَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ (۵۰)
اگر نيكى به تو رسد آنان را بدحال مىسازد، و اگر پيشامد ناگوارى به تو رسد مىگويند:
«ما پيش از اين تصميم خود را گرفتهايم.»
و شادمان روى بر مىتابند.
قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلاَّ ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (۵۱)
بگو: «جز آنچه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمىرسد.
او سرپرست ماست، و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند.»
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ (۵۲)
بگو: «آيا براى ما جز يكى از اين دو نيكى را انتظار مىبريد؟
در حالى كه ما انتظار مىكشيم كه خدا از جانب خود يا به دست ما عذابى به شما برساند.
پس انتظار بكشيد كه ما هم با شما در انتظاريم.»
[«سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ»]:
وَ لَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قالُوا
لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنا رَبُّنا وَ يَغْفِرْ لَنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ (149)
و چون انگشت ندامت گزيدند و دانستند كه واقعاً گمراه شدهاند گفتند:
«اگر پروردگار ما به ما رحم نكند و ما را نبخشايد قطعاً از زيانكاران خواهيم بود.»
اللغة:
معنى سقط في أيديهم وقع البلاء في أيديهم أي وجدوه وجدان من يده فيه يقال ذلك للنادم عند ما يجده مما كان خفي عليه و يقال سقط في يده و أسقط في يده و بغير ألف أفصح و قيل معناه صار الذي كان يضربه ملقى في يده.
سقط فى ايديهم: يعنى بلا را در دست خود يافتند، اين جمله را در باره كسى مىگويند كه به اشتباه خود پى برده و پشيمان شده است.
[سقط – کسف – سماء]:
سقوط (ممدوح) قطعه علمی از آسمان برای اهل زمین همان معالم ربانی صاحبان نور است و همان آیاتی و رسلی است و همان مفهوم بقیت الله را تداعی میکند.
[سقط – وقع]:
« سقط : وقع من أعلى الى أسفل »
+ «وقع»
[سقط – وقع – وقف : وقوف – حنابندان!]
[سقط – لقط]:
«و لكلّ ساقطة لاقطة»:
اون گزینه علمی سقوط کرده از آسمان به زمین، مُفت، سر راه بعضی ها قرار داده میشه! «لقط»، خواه در خشکی باشه «یوسف ع» خواه در دریا باشه «موسی ع». بالاخره یه عده ای تقدیر میشه که با این مطالب آشنا میشن! حالا قدرشو بدونن یا نه «اکرمی مثواه»، بستگی به این داره که اهل یقین باشن یا اهل شک و حسادت!
اهل شک براشون ارزشی نداره و معالم ربانی و آیات را اسقاطی (مفهوم مذموم) میدانند!
«السقط: رديء المتاع»
+ «نسیان: کالای بیارزش، فراموش میشود و جا میماند!»
الْعَالِمُ بِمَنْزِلَةِ النَّخْلَةِ تَنْتَظِرُ مَتَى يَسْقُطُ عَلَيْكَ مِنْهَا شَيْءٌ.
كُلُوا مَا سَقَطَ مِنَ الْخِوَانِ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَسْتَشْفِيَ بِهِ.
امام علی علیه السلام:
إِنَّ مِنْ حَقِّ اَلْعَالِمِ أَنْ لاَ تُكْثِرَ اَلسُّؤَالَ عَلَيْهِ وَ لاَ تَسْبِقَهُ فِي اَلْجَوَابِ
وَ لاَ تُلِحَّ عَلَيْهِ إِذَا أَعْرَضَ وَ لاَ تَأْخُذَ بِثَوْبِهِ إِذَا كَسِلَ
وَ لاَ تُشِيرَ إِلَيْهِ بِيَدِكَ وَ لاَ تَغْمِزَهُ بِعَيْنِكَ وَ لاَ تُسَارَّهُ فِي مَجْلِسِهِ وَ لاَ تَطْلُبَ عَوْرَاتِهِ
وَ أَنْ لاَ تَقُولَ قَالَ فُلاَنٌ خِلاَفَ قَوْلِكَ
وَ لاَ تُفْشِيَ لَهُ سِرّاً وَ لاَ تَغْتَابَ عِنْدَهُ أَحَداً
وَ أَنْ تَحْفَظَ لَهُ شَاهِداً وَ غَائِباً
وَ أَنْ تَعُمَّ اَلْقَوْمَ بِالسَّلاَمِ وَ تَخُصَّهُ بِالتَّحِيَّةِ
وَ تَجْلِسَ بَيْنَ يَدَيْهِ
وَ إِنْ كَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ سَبَقْتَ اَلْقَوْمَ إِلَى خِدْمَتِهِ
وَ لاَ تَمَلَّ مِنْ طُولِ صُحْبَتِهِ
فَإِنَّمَا هُوَ مِثْلُ اَلنَّخْلَةِ فَانْتَظِرْ مَتَى تَسْقُطُ عَلَيْكَ مِنْهَا مَنْفَعَةٌ
وَ اَلْعَالِمُ بِمَنْزِلَةِ اَلصَّائِمِ اَلْقَائِمِ اَلْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ
وَ إِذَا مَاتَ اَلْعَالِمُ اِنْثَلَمَ فِي اَلْإِسْلاَمِ ثُلْمَةٌ لاَ تُسَدُّ إِلَى
وَ إِنَّ طَالِبَ اَلْعِلْمِ لَيُشَيِّعُهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ مِنْ مُقَرَّبِي اَلسَّمَاءِ .
از حقوق عالم اين است كه از او زياد نپرسى و در جواب دادن به او پيشى نگيرى،
و هر گاه كه پاسخ نداد اصرار نكنى و هر گاه كه خسته شد به لباس او نچسبى،
و با دست خود به او اشاره نكنى و با چشم خود به او چشمك نزنى و در مجلس او سرگوشى صحبت نكنى، و اسرار او را طلب نكنى، و نگويى كه فلانى بر خلاف سخن تو گفته، و سرّ او را فاش نسازى و نزد او از كسى غيبت نكنى، و شخصيّت او را، هم در حضور او و هم در غياب او، حفظ كنى و همه را سلام دهى و او را مخصوص به تحيّت كنى و در برابر او بنشينى، و اگر او نيازى داشته باشد در خدمت او از ديگران پيشى بگيرى، و از زياد سخن گفتن او خسته نشوى،
همانا او مانند درخت خرماست.
منتظر باش تا از او سودى به تو رسد،
و عالم به منزلۀ روزهدار و شب زندهدار و مجاهد در راه خداست،
و چون عالم بميرد در اسلام رخنهاى ايجاد شود كه تا قيامت پر نشود،
و طالب علم را هفتاد هزار فرشته از مقربان آسمان مشايعت مىكند.
مشتقات ریشۀ «سقط» در آیات قرآن:
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبينٍ (59)
وَ لَمَّا سُقِطَ في أَيْديهِمْ وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قالُوا لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنا رَبُّنا وَ يَغْفِرْ لَنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ (149)
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لي وَ لا تَفْتِنِّي أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرينَ (49)
أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَيْنا كِسَفاً أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبيلاً (92)
وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا (25)
فَأَسْقِطْ عَلَيْنا كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقينَ (187)
أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلى ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنيبٍ (9)
وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ (44)