دکتر محمد شعبانی راد

شاهدینِ خلقتِ نور! وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ!

Testimony of witnesses!
Heartwitness Testimony!
Conscious testimony to the truth!

Who consciously testifies to the truth?
One who sees the light of truth with his heart and acts on this command and prohibition can be one of the true witnesses.
A jealous eye is blind to see the light of truth because he is not satisfied with what he has.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #DivineLight #testimony #witness

«شهد» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.

شهادت آگاهانه بر حقیقت!
چه کسی آگاهانه به حقیقت شهادت می دهد؟
کسی که نور حقیقت را با قلب خود می بیند و به این امر و نهی عمل می کند ،
می تواند یکی از شاهدان واقعی باشد.
چشم حسود از دیدن نور حقیقت کور است زیرا از آنچه دارد راضی نیست.
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم

«شهد» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«الشَّهْدُ: العسل في شمعها، و الجمع‏ شِهَادٌ»
«الشهد: العسل على‏ ما شوهد في موضعه»
«الشهد: العسل ما دام لم يُعْصَر من شَمْعه»
«شهد، عسلی است که در موم مشاهده می‌شود!»
گواه و شاهد، یعنی کسی که چیزی رو دیده و حالا در دادگاه حاضر شده و داره شهادت میده و گواهی میده که چی دیده «مدارک نورانی»!
پس خدا هم کاراش از روی سند و مدرکه، «اویدنس بیسد» است!
خدا با مدرک صحبت میکنه!
با مدرک اتمام حجت می‌کنه!
اصلا خدا مدرک جور میکنه!
اینم آیه زیبایش:
«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»،
این مدارک همان نشانه‌های نورانی قلبی هستند، یعنی «آیاتی و رسلی».
بی‌مدرک، حرف هیچکسی در هیچ دادگاهی پذیرفته نیست!
کسی که دیده، میتونه توصیف آنچه را که دیده، بنماید! ندیده، چی رو توصیف کنه!
عاقل باش و حرف کوردلان اهل شک نابینا رو گوش نکن،
چون چیزی رو ندیده و نفهمیده، اما گستاخانه مثل یک زن فالگیر حسود، تطیّر میزنه و پیشگویی میکنه و فال میگیره و طالع‌بینی می‌نماید و دیگران را قضاوت می‌نماید!

تا بحال چند بار شاهد روشن شدن یک چراغ خاموش بوده‌اید؟!

آیا شاهد روشن شدن قلب تاریک خود با درخشش ستاره نورانی فرشته نگهبان نیز بوده‌اید؟!
«إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَوَاهِدَ»
امام على عليه السلام:
أَيُّهَا النَّاسُ!

إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَوَاهِدَ تُجْرِي الْأَنْفُسَ عَنْ مَدْرَجَةِ أَهْلِ التَّفْرِيطِ
«همانا براى دلها گواهانى است كه نفْس را از راه اهل تفريط دور مى‏‌گردانند.»
فِطْنَةُ الْفَهْمِ لِلْمَوَاعِظِ مِمَّا يَدْعُو النَّفْسَ إِلَى الْحَذَرِ مِنَ الْخَطَإِ
تيز هوشى در فهم اندرزها نفس را به پرهيز از خطا فرا مى‏‌خواند.
وَ لِلنُّفُوسِ خَوَاطِرُ لِلْهَوَى وَ الْعُقُولُ تَزْجُرُ وَ تَنْهَى
گرايشهايى به هوى بر دلها خطور كند. (ولى) خرد (آدمى را از خطا) پرهيز دهد و باز دارد.
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»
«و بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حايل مى‏ گردد.»

شاهدین خلقت نور!

«وَ الْمُحِبُّ يَعْبُدُ رَبَّهُ عَلَى الرَّجَاءِ بِمُشَاهَدَةِ أَحْوَالِهِ بِعَيْنِ سَهَرٍ و الزّاهد یعبد على الخوف. شخصِ محبّ، خدایش را به امید و با چشمانى بیدار عبادت کند و زاهد، خدایش را از سر بیم بندگى می کند»:
مشاهده احوالات قلب یعنی دیدن قبض و بسط قلبی و فهمیدن نور و ظلمت قلب خودت، که چیز با ارزشی است «مشاهده قلبی»! این همان «زبان آنلاین اهل بهشت» است.
«الله یقبض و یبصط»: خدا این قبض و بسط نور رو انجام میده «سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ»! ما خدا رو نمیتونیم ببینیم اما این تغییرات نور درون قلبمونو که همون «آیات انفسی» هستند رو مشاهده میکنیم و این یعنی معرفت به نور هدایت الهی!
پس کار ما اینه مدام حالات قلبیمونو مشاهده کنیم و زیر نظر بگیریم و این میشه «محاسبه نفس».
اگه خوب مشاهده کنی باید مدام بگی: «چه نور زیبایی! الله اکبر!»

مثال زیبا از کتاب مجموعه ورام :
فالعجب منك لو نظرت إلى صورة على حائط تأنق النقاش في تصويرها حتى قرب ذلك من صورة الإنسان و قال الناظر إليها كأنه إنسان عظيم يعجبك من صنعة النقاش و حذقه و خفة يده و تمام فطنته و عظم في قلبك محله مع أنك تعلم أن تلك الصورة إنما تمت بالصبغ و القلم و الحائط و باليد و القدرة و العلم و الإرادة و شي‏ء من ذلك ليس من فعل النقاش و لا خلقه بل هو من خلق الله تعالى و إنما منتهى و فعله الجمع بين الصبغ و الحائط على ترتيب مخصوص فيكثر تعجبك منه و تستعظمه.

مثال زیبا از کتاب مجموعه ورام :
… پس تعجب از تو كه اگر نقشى روى ديوار مشاهده كنى كه نقاش در تصوير آن مهارت به خرج داده، به حدّى كه به شكل انسان شباهت نزديكى داشته باشد، و بيننده بگويد كه گويا او انسان بزرگى بوده است، چيره دستى نقاش، مهارت و هوشيارى زياد او تو را به شگفتى واداشته، و جايگاه والايى در قلب تو پيدا مى‌‏كند، با اينكه مى‏‌دانى اين تصوير با رنگ آميزى قلم، ديوار و با دست، قدرت، علم، و اراده انجام گرفته است، و هيچ كدام از اينها كار نقاش و آفريده او نيست، بلكه تمام اينها آفريده خداست، و تنها كار نقاش ارتباط دادن رنگ آميزى با ديوار به ترتيب مخصوص است، با اين حال از او بيشتر تعجب مى‌‏كنى و بزرگش مى‌‏شمارى!

حتما مسابقه «نقاشی با شن روی شیشه» رو تماشا کردی و چقدر شگفت زده و متعجبانه نگاه میکردی و خالق این اثرهای زیبا رو تو دلت تشویق میکردی. و دیدی که آخرش هم چهار چراغ سفید از داوران مسابقه گرفت.
خوب اگه میتونستی خلقت زیبای آفریدگار دانا و توانا رو همانطور که در آفاق میبینی، در انفس خودت هم میدیدی و مشاهده میکردی، باید خیلی بیشتر از اینها شگفت زده میشدی.

«و شاهد و مشهود»: وقتی اهل نور خواهیم بود که بتونیم این حالات مختلف قلبی رو مشاهده کنیم!
ایجاد کننده این حالات، خداست «الله یقبض و یبصط» و بیننده و شاهد این حالات، ما باید باشیم و این راه ارتباط کلامی بین ما و خدای ماست.
امام على عليه السلام:
«إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَوَاهِدَ تُجْرِي الْأَنْفُسَ عَنْ مَدْرَجَةِ أَهْلِ التَّفْرِيطِ»
«همانا براى دلها گواهانى است كه نفْس را از راه اهل تفريط دور مى‏‌گردانند.»

«و شاهد و مشهود»:
«مشاهده دستورات مافوق» !!! نه «مشاهده خود مافوق» !!!
«شاهد» یعنی اهل نوری که مدام داره قبض و بسط قلبشو مشاهده میکنه! و «مشهود» اون نوری است که توی این قلب، مشاهده میشه «قبله نورانی مشهود»، در واقع همون امر الله است که این قلب سلیم این دستورات رو میفهمه و اجرا میکنه «فَعَايَنَ رَبَّهُ فِي قَلْبِهِ. و در درون دلش خدا را مى‌بيند».

«مشاهده دستورات مافوق» نه «مشاهده خود مافوق»: مافوق، بزرگتر از اون چیزی است که بشه فکرشو کرد یا مشاهده‌اش نمود! هر کسی به میزان توان عقلی که خدا بهش داده میتونه دستورات نورانی این مافوقشو توی قلبش مشاهده کنه.
اینکه با چشم قلب باید نور ایمان را مشاهده نمود منظور همین است. «مشاهده قلبی»: «مشاهده قلبی مِن وَراءِ الغِربال» «مشاهدات عینی» «مشاهده آیات خدا»: «سنریهم آیاتنا … ».
برای اهل نور، این مشاهده، مشاهده از دور نیست، که نسبت به آن شک و شبهه‌ای داشته باشد، بلکه مشاهده نور عظیم رب خویش است، در درون قلبش! «ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت» … اینجاست که با قلبت مشاهده میکنی که «لا حول و لا قوة الا بالله» یعنی میبینی که هر حول و قوه‌ای درون قلبت باذن الله صورت میگیره و تو فقط شاهد این دستورات نورانی هستی.

[مشاهده – معرفت] :
امام صادق علیه‌السلام:
اگر زمان غیبت را درک کردی، این دعا را همیشه داشته باش:
… اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ‏
خدایا، خودت را به من بشناسان، چون اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت،
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَبِيَّكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَبِيَّكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ

خدایا رسول خود را به من معرّفی کن چون اگر رسول تو را نشناسم، حجّت تو را نخواهم شناخت،
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي …
خدایا حجّت خود را به من معّرفی کن زیرا اگر حجّت تو را نشناسم از دین خود گمراه شده‌ام.

باید طاقت مشاهده ملکوت قلبتو داشته باشی!
داستان خضر ع و موسی ع همینه ! داستان مشاهده ملکوت توسط ابراهیم ع همینه.
باید طاقت شنیدن اشتباهاتتو داشته باشی! باید از قبض نور قلبت بفهمی اشتباه کردی و درصدد جبران و استغفار برآیی! باید برای درمان بیماری قلبت طاقت چشیدن درد آمپول رو داشته باشی! شنیدی میگن فلانی خیلی با جنبه است! یعنی اگه باهاش شوخی کنی و بدیهاشو بهش بگی تحمل شنیدنشو داره. حسادت تو قلب ما کولاک میکنه! کسی که جنبه درمانشو نداره، اینو بدونه که از درک نور هم خبری نیست!

تنها اونایی نور گیرشون میاد که میدونن درمان بیماری حسدشون، جز این نور، چاره دیگه ای نداره لذا از این کلام نورانی که اشتباه اونا رو بهشون گوشزد میکنه بدشون نمیاد و ناراحت نمیشن و خوششونم میاد چون دارن مسیر رشد و کمال رو طی میکنن! به بعضی از بیماران که اضافه وزن زیاد دارن یا آزمایشاتشون اشکال داره، اگه بهشون بگی چه مشکلی دارن، بهش بر میخوره و از شما ایراد میگیرن که اینجور و اونجور … اینه که پزشکانی که شمّ بیزینس خوبی دارن برای اینکه مریضهاشون کم نشه، معمولا روی عیوب بیمار انگشت نگذاشته و بیشتر وقت ویزیت خودشونو به حال و احوالپرسی میگذرونند و بیمار هم میگه: به‌به! چه دکتر خوبی! به این میگن دکتر! از نظر اونا دکتری خوبه که حرف اشتباه اونا رو تایید کنه! کم بیمار عاقلی دیده میشه که اومده دردشو بفهمه و دواشو از زبان طبیب متوجه بشه و بگیره بره سراغ خوردن دارو و عمل به نسخه، اونم بی چون و چرا! پس اهل حسد تحمل شنیدن این حقیقت که معیوب هستند رو ندارند لذا پشت به نور می‌کنند [خذلان]، اما اهل نور، گرچه طبیب دانا اشتباهاتشونو بهشون میگه، هیچوقت دکترشونو عوض نمیکنن و با او کار درمانشونو ادامه میدن[توفیق] و سراغ فالگیران حسودی که با تطیّر فقط میخوان دل اونا رو بدست بیارن، نمیرن!

کیه که طاقت شنیدن اشتباهاتشو داشته باشه؟!
در داستان خضر ع و موسی ع، جناب خضر ع یه جایی به حضرت موسی ع می گوید: «قال له: يا موسى اني وكلت بأمر لا تطيقه‏» من ماموریتی دارم که تو طاقت شنیدن و دیدنشو هم حتی نداری!
[سورة الكهف (18): الآيات 65 الى 82]:
قالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً (67) …
قالَ أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً (72) …
قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً (75) …
سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْراً (78) … …
ذلِكَ تَأْوِيلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْراً (82)

عدم استطاعت در صبر بر مصائب یعنی نارضایتی از تقدیرات و تسلیم امر خدا نبودن، یعنی استعمال حسد، یعنی قلبی که تحمل مشاهده نور خودشو نداره!
کیه که واقعا وقتی بهش بگی: حسودی! بهش برنخوره؟! کیاهستند اهل فضل و کجاها نشستند؟! اونایی که حسد دارند و ازش استفاده نمیکنن! خدا چه قدرت مالکیت بر نفسی بهشون عنایت کرده! بخاطر اینکه خودشونو حسود میبینن و خدای خودشونو رحیم و بخشنده! لذا از خدا میخوان اونا رو هم به برکت نور خودش، رحیم و بخشنده نماید! یعنی نسبت به یتیم بداخلاق، اهل رحم و بخشش و سخا باشند تا عملا نور رو به او منتقل کنند و اسمشونو در دیوان الهی بعنوان نیکوکار ثبت و ضبط بنمایند.

[مشاهده قلبی – ارائه ملکوت ]:
[سورة الأنعام (6): الآيات 74 الى 75] :
وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ (75)
+ «سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ»

عالِم به حالِ خودت باش!
عالم کسی است که توانایی مشاهده نور رب خویش را درون قلبش دارد و جاهل کسی است که توانایی مشاهده این نور را درون قلب خویش ندارد.
عالم به حالات قلبی خود آگاه است و جاهل خبر از حالات قلبی خویش ندارد.
[مشاهده – علم و جهل – عقل و هوی] 
مشاهده عظمت پروردگار، درون قلب خودت، فقط اینجوری و با فهم قبض و بسط نور، معنا پیدا میکنه! چه خدای بزرگی «الله اکبر»! همین نزدیکی هاست و داره منو میبینه و منو میشنوه و با من به اندازه فهمم حرف میزنه و منو هدایت و راهنمایی میکنه و دستمو میگیره و تنهام نمیذاره و کمکم میکنه و …
اگه همه اینارو داری می فهی، خوب دیگه چی میخوای واقعا؟!
آیا حاضری بهای واقعی این ارتباط نورانی با ارزش رو بپردازی؟
حاضری هر چی داری رو بدی اما این رابطه کلامی نورانی قلبیتو از دست ندی؟!
[شَهِدَ … أُولُوا الْعِلْمِ]:
«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»
قلبی که مکانیسم نورانی‌اش فعال شده، نور هدایت رو مشاهده میکنه! صاحب نور علم میشه!
«قلب شاهد» بالاترین نعمت خداست. مدام سعی کن جوری باشی که این حال خوشو از دست ندی! انگاری میخوای مدام ، اونجوری که خدا دوست داره، باشی و خودتو اونجوری تنظیم کنی «تحرّی»! «وَ كُنْ بِحَيْثُ يَرَاكَ لِمَا أَرَادَ مِنْكَ وَ دَعَاكَ إِلَيْهِ» این میشه اون حال خوش عبادت! اگه نفهمی خدا اَزَت چی میخواد، چجوری میخوای عبادتش کنی؟! باید خواست خدا رو با قلبت ببینی و بفهمی و درکش کنی و انجامش بدی و ترکش ننمایی «وَ تَرْكِ رُؤْيَةِ مَشِيَّتِهِ».
حسود، آگاهانه خواست خدا رو ترک میکنه و خودش میفهمه چه خطای بزرگی رو مرتکب شده «شاهِدِينَ‏ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ». نابجاتر و نادرست‌تر از کتمان نور مشاهده شده، وجود ندارد «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ‏ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ»، وای به حال کسی که مرتکب این اشتباه بزرگ بشه و توبه نکنه «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ‏ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ».

[سورة الزخرف (43): الآيات 86 الى 89]
وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (86)
و كسانى كه به جاى او مى‌‏خوانند [و مى‏‌پرستند] اختيار شفاعت ندارند،
مگر آن كسانى كه آگاهانه به حقّ گواهى داده باشند.

أَيُّهَا النَّاسُ
إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَوَاهِدَ
تُجْرِي الْأَنْفُسَ عَنْ مَدْرَجَةِ أَهْلِ التَّفْرِيطِ.
اى مردم،
به راستى دلها را نشانه‏‌يابهايى است
كه نفوس را از پيمودن راه تقصيركاران به سويى ديگر مى‏‌كشاند.
+«فَعَايَنَ رَبَّهُ فِي قَلْبِهِ.»

«بَيِّنَة – شاهِد»

[سورة هود (11): الآيات 17 الى 22]:
أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ
وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى‏ إِماماً وَ رَحْمَةً
أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ
وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ
فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ
إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ
وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ (17)
آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجّتى روشن است و شاهدى از [خويشان‏] او، پيرو آن است،
و پيش از وى [نيز] كتاب موسى راهبر و مايه رحمت بوده است [دروغ مى‏‌بافد]؟
آنان [كه در جستجوى حقيقت‏‌اند] به آن مى‏‌گروند،
و هر كس از گروه‏هاى [مخالف‏] به آن كفر ورزد آتش وعده‏‌گاه اوست.
پس در آن ترديد مكن كه آن حقّ است [و] از جانب پروردگارت [آمده است‏]
ولى بيشتر مردم باور نمى‏‌كنند.

[سورة المائدة (5): الآيات 82 الى 84]

وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‏ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ (83)
و چون آنچه را به سوى اين پيامبر نازل شده، بشنوند، مى‏‌بينى بر اثر آن حقيقتى كه شناخته‏‌اند، اشك از چشمهايشان سرازير مى‌‏شود.
مى‏‌گويند: پروردگارا، ما ايمان آورده‏‌ايم؛ پس ما را در زمره گواهان بنويس.

[سورة التوبة (9): الآيات 17 الى 18]

ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدِينَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ
أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِي النَّارِ هُمْ خالِدُونَ (17)
مشركان را نرسد كه مساجد خدا را آباد كنند،
در حالى كه به كفر خويش شهادت مى‏‌دهند.
آنانند كه اعمالشان به هدر رفته و خود در آتش جاودانند.
… وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ‏ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ
و كيست ستمكارتر از آن كس كه شهادتى از خدا را در نزد خويش پوشيده دارد؟

وَ مَنْ‏ أَظْلَمُ مِمَّنِ … ؟!!!
کسیکه اشتباه مرگبار تهمت رو مرتکب شده!

وَ مَنْ‏ أَظْلَمُمِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ في‏ خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ (114)
أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى‏ قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ‏ أَظْلَمُ‏ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (140)
وَ مَنْ‏ أَظْلَمُمِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (21)
وَ مَنْ‏ أَظْلَمُ‏ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ قالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْ‏ءٌ وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَوْ تَرى‏ إِذِ الظَّالِمُونَ في‏ غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِكَةُ باسِطُوا أَيْديهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَ كُنْتُمْ عَنْ آياتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ (93)
وَ مَنْ‏ أَظْلَمُ‏ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى‏ رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذينَ كَذَبُوا عَلى‏ رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ (18)
وَ مَنْ‏ أَظْلَمُ‏ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها وَ نَسِيَ ما قَدَّمَتْ يَداهُ إِنَّا جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ في‏ آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدى‏ فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً (57)
وَ مَنْ‏ أَظْلَمُ‏ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَيْسَ في‏ جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرينَ (68)
وَ مَنْ‏ أَظْلَمُمِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِمُونَ (22)
وَ مَنْ‏ أَظْلَمُمِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى‏ إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (7)
إِنَ‏ الَّذينَ‏ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ‏ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُمْ (25)
بى‏‌گمان، كسانى كه پس از آنكه [راهِ‏] هدايت بر آنان روشن شد [به حقيقت‏] پشت كردند، شيطان آنان را فريفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت.

[سورة الشورى (42): الآيات 11 الى 15]: 

شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏ وَ عِيسى‏ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ (13)
وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (14)

«وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ»
«أَرْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ حَامِلُهُ»
+ «میز»

شاهد و بیّنة!

وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ! مشهود همان بیّنة است!

«نور علی نور» داستان تکراری بلوهر و یوذاسف!

أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ

اهل نور، فالوئر صاحبان نور خود هستند!
شاهد، فالوئر نور بیّنۀ خود می‌باشد!
حسود، نور بیّنۀ خود را تکذیب می‌کند!

حسود کذّاب، با این بینه اتمام حجت شده و هلاک میگردد و فالوئرهای این کذاب نیز با این آیت متشابه، به اشتباه افتاده و هلاک می‌شوند!

امام صادق علیه السلام:
إِنَّ اَلْكَذَّابَ يَهْلِكُ بِالْبَيِّنَاتِ وَ يَهْلِكُ أَتْبَاعُهُ بِالشُّبُهَاتِ.
دروغگو با برهانهاى روشن هلاك گردد، و پيروانش بوسيلۀ شبهات.

امام علی علیه السلام:
قَالَ سُلَيْمُ بْنُ قَيْسٍ:
سَأَلَ رَجُلٌ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ وَ أَنَا أَسْمَعُ –
أَخْبِرْنِي بِأَفْضَلِ مَنْقَبَةٍ لَكَ

قَالَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ
قَالَ وَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيكَ
قَالَ
أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ
أَنَا الشَّاهِدُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص.
سليم بن قيس گويد:
شخصى از حضرت أمير عليه السّلام پرسيد
– و من به آن گوش مى‏‌دادم-:
مرا از بهترين مناقب خود باخبر ساز،
فرمود:
آنچه خداوند در قرآن نازل فرموده،
پرسيد:
چه آياتى را در باره شما نازل فرموده؟
فرمود:
أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ
من آن شاهد از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مى‏‌باشم.

[سورة هود (11): الآيات 17 الى 22]:
أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ
وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى‏ إِماماً وَ رَحْمَةً
أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ
وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ
فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ
إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ
وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ (17)
آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجّتى روشن است و شاهدى از [خويشان‏] او، پيرو آن است،
و پيش از وى [نيز] كتاب موسى راهبر و مايه رحمت بوده است [دروغ مى‏‌بافد]؟
آنان [كه در جستجوى حقيقت‏‌اند] به آن مى‏‌گروند،
و هر كس از گروه‏هاى [مخالف‏] به آن كفر ورزد آتش وعده‏‌گاه اوست.
پس در آن ترديد مكن كه آن حقّ است [و] از جانب پروردگارت [آمده است‏]
ولى بيشتر مردم باور نمى‏‌كنند.

وَ مِنْ أَسْمَائِهِ ص الشَّاهِدُ
لِأَنَّهُ يَشْهَدُ فِي الْقِيَامَةِ لِلْأَنْبِيَاءِ بِالتَّبْلِيغِ وَ عَلَى الْأُمَمِ أَنَّهُمْ‏ بَلَغُوا
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏
فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِيداً أَيْ شَاهِداً
وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏
وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً.

وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى‏ مِثْلِهِ
وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها
إِنَّا أَرْسَلْناكَ‏ شاهِداً

هدیۀ مقدّس!

Albert Einstein
The intuitive mind is a sacred gift and the rational mind is a faithful servant. We have created a society that honors the servant and has forgotten the gift!

آلبرت انیشتین:
ذهن شهودی یک هدیه مقدس است و ذهن عقلانی یک بنده وفادار است.
ما یک جامعه ایجاد کرده ایم که به بنده افتخار می‌کند و هدیه را فراموش کرده است.

Sacred Gift
How much have you experienced this sacred gift? How much do you trust this sacred gift? How much do you trust the light of the guardian angel of your heart? The light in which there is no possibility of error and no need for analysis! Hear and see and understand and execute. The light that space and time do not limit. The prerequisite for enjoying this free light is just having a healthy heart. So leave me alone with my guardian angel! Because I have entrusted my affairs to him.

هدیه مقدس!
«نور مقدّس طوبی!»
چقدر این موهبت مقدس را تجربه کرده اید؟
چقدر به این موهبت مقدس اعتماد دارید؟
چقدر به نور فرشته نگهبان قلب خود اعتماد دارید؟
نوری که در آن امکان خطا وجود ندارد و نیازی به تجزیه و تحلیل نیست! بشنوید و ببینید و درک کنید و اجرا کنید.
نوری که مکان و زمان آن را محدود نمی کند.
لازمه لذت بردن از این نور رایگان فقط داشتن قلب سالم است.
پس مرا با فرشته نگهبانم تنها بگذار! زیرا امور خود را به او سپرده ام!

همه این هدیه مقدس را قبلا یه جایی دیده‌اند:

آیات مربوطه:

« وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ »

[سورة الأعراف (7): الآيات 172 الى 174] :
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ (172)
و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذريّه آنان را برگرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم؟ گفتند: «چرا، گواهى داديم» تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم.
أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ (173)
يا بگوييد پدران ما پيش از اين مشرك بوده‌‏اند و ما فرزندانى پس از ايشان بوديم. آيا ما را به خاطر آنچه باطل‌‏انديشان انجام داده‏‌اند هلاك مى‏‌كنى؟
وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (174)
و اينگونه آيات [خود] را به تفصيل بيان مى‌‏كنيم، و باشد كه آنان [به سوى حقّ‏] بازگردند.
+ [سورة الأنعام (6): الآيات 130 الى 132] : 
قالُوا شَهِدْنا عَلى‏ أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ شَهِدُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ 
+ « ثَبَتَتِ الْمَعْرِفَةُ وَ نَسُوا ذَلِكَ الْمَوْقِفَ وَ سَيَذْكُرُونَهُ »

« قالُوا شَهِدْنا عَلى‏ أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا 
وَ شَهِدُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ »

[سورة الأنعام (6): الآيات 130 الى 132] :
يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلى‏ أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ شَهِدُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ (130)
اى گروه جن و انس، آيا از ميان شما فرستادگانى براى شما نيامدند كه آيات مرا بر شما بخوانند و از ديدار اين روزتان به شما هشدار دهند؟ گفتند: «ما به زيان خود گواهى دهيم.» [كه آرى، آمدند] و زندگى دنيا فريبشان داد، و بر ضد خود گواهى دادند كه آنان كافر بوده‏‌اند.
ذلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى‏ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ (131)
اين [اتمام حجت‏] بدان سبب است كه پروردگار تو هيچ گاه شهرها را به ستم نابود نكرده، در حالى كه مردم آن غافل باشند.
وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ (132)
و براى هر يك [از اين دو گروه‏]، از آنچه انجام داده‌‏اند، [در جزا] مراتبى خواهد بود، و پروردگارت از آنچه مى‏‌كنند غافل نيست.

« النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ »

[سورة الأحزاب (33): الآيات 6 الى 10] :
النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ إِلاَّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلى‏ أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً (6)
پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزديكتر] است و همسرانش مادران ايشانند، و خويشاوندان [طبقِ‏] كتاب خدا، بعضى [نسبت‏] به بعضى اولويّت دارند [و] بر مؤمنان و مهاجران [مقدّمند]، مگر آنكه بخواهيد به دوستان [مؤمن‏] خود [وصيّت يا] احسانى كنيد، و اين در كتاب [خدا] نگاشته شده است.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً (7)
و [ياد كن‏] هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم، و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى‏ و عيسى‏ پسر مريم، و از [همه‏] آنان پيمانى استوار گرفتيم.
لِيَسْئَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً أَلِيماً (8)
تا راستان را از صدقشان باز پرسد، و براى كافران عذابى دردناك آماده كرده است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً (9)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، نعمت خدا را بر خود به ياد آريد، آنگاه كه لشكرهايى به سوى شما [در]آمدند، پس بر سر آنان تندبادى و لشكرهايى كه آنها را نمى‏‌ديديد فرستاديم، و خدا به آنچه مى‏‌كنيد همواره بيناست.
إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا (10)
هنگامى كه از بالاى [سر] شما و از زير [پاى‏] شما آمدند، و آنگاه كه چشمها خيره شد و جانها به گلوگاهها رسيد و به خدا گمانهايى [نابجا] مى‌‏برديد.

رسول: شاهد و شهید!!!

« يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ‏ شاهِداً »
« لِيَكُونَ الرَّسُولُ‏ شَهيداً عَلَيْكُمْ »
« وَ يَكُونَ الرَّسُولُ‏ عَلَيْكُمْ شَهيداً »
« إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ »
قلبی که شاهد نورشه، نورش هم به این امر شهادت میده!
نور به حقانیت قلوبی که اونو شاهد بوده‌اند، شهادت میدهد!
نور به حقانیت قلوبی که نورشونو شاهد بوده‌اند، شهادت میدهد!
تابع نورت باش تا از جملۀ شاهدین نور قرار بگیری!
دومی نورت باش تا نورت به این تبعیت شهادت بده!
شاهد نورت باش! شاهد بیّنة باش!

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی