Be in charge of your affairs
by following the light of your heart’s emotions!
با پیروی از نور دنیای قلب خودتون ، عهده دار امور خودتون باشید!
این نور، بینظیر است!
راه پرستش خدا، راه یکتاپرستی، فقط درک این نور یگانه است!
«وحد» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است!
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«اتَّحَدَ الشَّيئان [أحد و وحد]: آن دو چيز با هم يكى شدند»:
نورٌ علی نور شد! قلب با نور، یکی شد! قلب، نورانی شد! قلب، خدایی شد!
این میشه خداپرستی و یکتاپرستی!
پس توحید و یکتاپرستی با فعال شدن مکانیسم نورانی قلب محقّق می شود.
توحید، ثمره قرین شدن و زوج شدن قلب، با نور الهی است.
به این میگن «اتّحاد» و «اتّصال» و «اتّفاق» یعنی موافقت و یکی شدن
و راضی شدن به تقدیرات ذات اقدس الهی!
این میشه رسیدن به حیات طیبه جاویدان
«فَبِالتَّوْحِيدِ حَرَّمَ أَجْسَادَ أُمَّتِي عَلَى النَّارِ»
قلبی که صاحب نور شد، خوراک نار نخواهد شد!
+ «نور یکتاپرستی – توحید المعاییر!»
+ «یتم»
إِلَهِي كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِي بَعْدَ مَمَاتِي وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِي إِلَّا الْجَمِيلَ فِي حَيَاتِي.
خدايا من چگونه مأيوس شوم از اينكه پس از مرگ مورد حسن نظر تو واقع گردم، در صورتى كه در دوران زندگيم جز به نيكى سرپرستيم نكردى.
إِلَهِي تَوَلَّ مِنْ أَمْرِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ.
خدايا سرپرستى كن كار مرا چنانچه تو شايسته آنى و توجه كن بر من بفضل خويش كه همچون گنهكارى هستم كه نادانيش سرا پاى او را فرا گرفته.
إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ.
فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ.
[سورة الإخلاص (112): الآيات 1 الى 4]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1)
بگو: «او خدايى است يكتا،
اللَّهُ الصَّمَدُ (2)
خداى صمد.
لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ (3)
نه كس را زاده، نه زاييده از كَس،
وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ (4)
و او را هيچ همتايى نباشد.»
[الصّمد – الولیّ – النّور]:
«اللَّهُ الصَّمَدُ … – اللَّهُ وَلِيُّ … – اللَّهُ نُورُ …»
«صمد» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ يَا اللَّهُ يَا أَحَدُ.
يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ يَا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ،
اعْصِمْنِي وَ طَهِّرْنِي، وَ اذْهَبْ بِبَلِيَّتِي.
اى يگانه اى يكتا اى مقصود در حوائج و خواستهها
اى آنكه نزائيده و زائيده نشده و كسى همتاى او نبوده
مرا (از هر پيشامدى) نگاهدار، و (از گناهان) پاك گردان، و غم و اندوهم را دور كن.
[سورة الأعراف (7): آية 157] : « وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ »
الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (157)
همانان كه از اين فرستاده، پيامبر درس نخوانده -كه [نام] او را نزد خود، در تورات و انجيل نوشته مىيابند- پيروى مىكنند؛ [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مىدهد، و از كار ناپسند باز مىدارد، و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مىگرداند، و از [دوش] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمىدارد. پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند، آنان همان رستگارانند.
[سورة البقرة (2): آية 61] : «طَعامٍ واحِدٍ»
وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ (61)
و چون گفتيد: «اى موسى، هرگز بر يك [نوع] خوراك تاب نياوريم، از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمين مىروياند، از [قبيل] سبزى و خيار و سير و عدس و پياز، براى ما بروياند.» [موسى] گفت: «آيا به جاى چيز بهتر، خواهان چيز پستتريد؟ پس به شهر فرود آييد، كه آنچه را خواستهايد براى شما [در آنجا مهيا]ست.» و [داغ] خوارى و نادارى بر [پيشانى] آنان زده شد، و به خشم خدا گرفتار آمدند؛ چرا كه آنان به نشانههاى خدا كفر ورزيده بودند، و پيامبران را بناحق مىكشتند؛ اين، از آن روى بود كه سركشى نموده، و از حد درگذرانيده بودند.
إِنَّ مَعْرِفَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ... نُورٌ مِنْ كُلِّ ظُلْمَةٍ!
امام صادق علیه السلام:
لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي فَضْلِ مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مَدُّوا أَعْيُنَهُمْ إِلَى مَا مَتَّعَ اللَّهُ بِهِ الْأَعْدَاءَ مِنْ زَهْرَةِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ نَعِيمِهَا وَ كَانَتْ دُنْيَاهُمْ أَقَلَّ عِنْدَهُمْ مِمَّا يَطَئُونَهُ بِأَرْجُلِهِمْ وَ لَنُعِّمُوا بِمَعْرِفَةِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ تَلَذَّذُوا بِهَا تَلَذُّذَ مَنْ لَمْ يَزَلْ فِي رَوْضَاتِ الْجِنَانِ مَعَ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ إِنَّ مَعْرِفَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آنِسٌ مِنْ كُلِّ وَحْشَةٍ وَ صَاحِبٌ مِنْ كُلِّ وَحْدَةٍ وَ نُورٌ مِنْ كُلِّ ظُلْمَةٍ وَ قُوَّةٌ مِنْ كُلِّ ضَعْفٍ وَ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ سُقْمٍ
ثُمَّ قَالَ ع وَ قَدْ كَانَ قَبْلَكُمْ قَوْمٌ يُقْتَلُونَ وَ يُحْرَقُونَ وَ يُنْشَرُونَ بِالْمَنَاشِيرِ وَ تَضِيقُ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِرُحْبِهَا فَمَا يَرُدُّهُمْ عَمَّا هُمْ عَلَيْهِ شَيْءٌ مِمَّا هُمْ فِيهِ مِنْ غَيْرِ تِرَةٍ وَتَرُوا مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ بِهِمْ وَ لَا أَذًى بَلْ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ دَرَجَاتِهِمْ وَ اصْبِرُوا عَلَى نَوَائِبِ دَهْرِكُمْ تُدْرِكُوا سَعْيَهُمْ.
اگر مردم مىدانستند در معرفت و شناخت خدا چه فضيلتى نهفته است هرگز به رونق زندگى دنيا و نعمتهاى دنيوى كه خداوند به دشمنان خود داده نظر نمىافكندند و دنياى آنها در نگاه ايشان زبونتر از چيزى بود كه آنها زير پاى خود لگد مىكنند. ايشان بهرهمند گردند به معرفت و شناخت خداى عزّ و جلّ و بدان شادكام باشند چونان شادكامى كسى كه هميشه در باغهاى بهشت با اولياى خدا به سر مىبرند. همانا شناخت خداى عزّ و جلّ انس بخش هر وحشتى، و يار و همدم هر گونه تنهايى، و روشنا بخش هر ظلمتى و نيرو رسان هر ناتوانى و در ميان هر دردى است.
سپس فرمود: همانا پيش از شما مردمى بودند كه كشته مىگشتند و به آتش كشيده مىشدند و با ارّه تكه تكه مىگشتند و زمين با همه پهناورى بر ايشان تنگ مىشد، و تمام اين شرايط آنها را از باورى كه داشتند بر نمىگرداند، و كسانى كه بر سر آنها چنين بلاهايى مىآوردند نه به سبب مطالبه خون يا آزارى بود كه از آنها مىديدند، بلكه از ايشان تنها از آن روى انتقام مىكشيدند كه، بخداى نيرومند ستوده، ايمان داشتند. پس از پروردگارتان درجات ايشان را طلب كنيد و بر ناگواريهاى روزگار خود شكيب ورزيد، تا به پيامدهاى تلاش آنها دست يازيد.
+ مقاله «نور استاندارد! نور یکتاپرستی!»