Follow My Footsteps!
«حفد» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«سيف مُحْتَفِدٌ: سريع القطع»
«أصل الْحَفْدِ: مداركة الخطو؛
اصل حفد، پا در جاى پاى ديگر نهادن و دنبال او رفتن و به او پيوستن است.»
این همان «فالو کردن» انگلیسی است.
[لیدر – فالوئر]
+ «صلی – دوّمی نورت باش!»
+ «قدو»
اهل نور، به سرعت امر الله نورانی خودشو متوجه میشه و راضی به تقدیراتش میشه و جا پای نورش میذاره و از او تقلید میکنه و به نیابت از او اقدام میکنه و …
واژۀ حفد مفهوم سرعت در تبعیت اهل نور از صاحبان نور در دل شرایط را میفهماند.
«الإعانة بخلوص و سرعة»
«اللَّهُمَّ إِلْيَكَ نَسْعَى وَ نَحْفِدُ»:
خدايا بسوى تو سعى و سرعت ميكنيم.
السّعی و الحفد، النّور الولایة!
یعنی با رضایت به تقدیرات الهی و پشت نمودن به تمناها،
اسامی سعی و حفد، در زندگی معنا میشوند!
اینجوری عملا جا پای نورت میذاری و شیوه و روش زندگی اونو در پیش میگیری!
معنای واژۀ «صلی» بعینه همین است.
یعنی مصلی باید پا در جای پای سابق (صاحبان نور) بگذارد.
ثمره این روش الگو برداری در زندگی یعنی مثل صاحبان نور شدن به درجاتی.
+ «وصف»
« حَفَدَةً » اشاره به عمل صالح اهل نور یقینی دارد که با یاد معالم ربانی خود قرین و زوج شده و مدام با یاد او روش رسیدن به نور را تجربه میکند و حاصلش هم همین حفدة است.
«الحفد: السرعة في الطاعة»:
+ «خدم»
+ «بذل»
+ «وظف»
الحفدة جمع حافد
و أصل الحفد الإسراع في العمل
و منه ما جاء في الدعاء و إليك نسعى و نحفد
و مر البعير يحفد حفدا إذا مر يسرع في سيره
قيل للأعوان حفدة لإسراعهم في الطاعة
حفدة: جمع «حافد».
اصل اين كلمه به معناى سرعت در عمل است.
علت اينكه به ياران «حفدة» گفته ميشود اين است كه
آنها در طاعت انسان، كوشا هستند و سرعت عمل دارند.
امام صادق علیه السلام:
يُقْتَلُ حَفَدَتِي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ فِي مَدِينَةٍ يُقَالُ لَهَا طُوسُ
مَنْ زَارَهُ إِلَيْهَا عَارِفاً بِحَقِّهِ أَخَذْتُهُ بِيَدِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ وَ إِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِرِ
قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا عِرْفَانُ حَقِّهِ
قَالَ يَعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ غَرِيبٌ شَهِيدٌ
مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ سَبْعِينَ شَهِيداً
مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى حَقِيقَةٍ.
کشته میشود نواده من در سرزمین خراسان در شهری که طوس نامیده میشود،
هر کس او را زیارت کند و به حق او معرفت داشته باشد، خودم روز قیامت دستش را میگیرم و به بهشت میبرم، اگر چه از اهل گناهان بزرگ باشد،
به آن حضرت گفته شد، معرفت حق او چیست؟
فرمود: دانستن اینکه او امام و اطاعتش واجب است، غریب و شهید است.
کسی که او را با معرفت به حقش زیارت کند،
خداوند اجر هفتاد شهید از شهدایی که در کنار رسول خدا پیکار کردهاند به او خواهد داد.
«وَ أَعِذْنِي … مِنْ شَرِّ كُلِّ مُتْرَفٍ حَفِيدٍ»
«حفد، در معنای مذموم»: یعنی:
حسودی که بسرعت به سمت تمناهای خودش خیز برمیداره!
الصحيفة السجادية ؛ ص114
(6) وَ أَعِذْنِي وَ ذُرِّيَّتِي مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، وَ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ و الْعَامَّةِ وَ اللَّامَّةِ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ سُلْطَانٍ عَنِيدٍ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ مُتْرَفٍ حَفِيدٍ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ شَدِيدٍ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَرِيفٍ وَ وَضِيعٍ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ قَرِيبٍ وَ بَعِيدٍ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِكَ وَ لِأَهْلِ بَيْتِهِ حَرْباً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها، إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ.
و مرا و فرزندانم را از شیطان رانده شده و از شر جانوران زهرناک و زهردارکشنده، و سایر جانوران و چشمزخم، و از شر هر شیطان سرکش، و از شر هر پادشاه ستمگر، و از شر هر خوشگذران نازپرورده سرکش، و از شر هر ضعیف و قوی، و از شر هر عالیمقام و فرومایه، و از شر هر کوچک و بزرگ، و از شر هر نزدیک و دور، و از شر هر کسی از جن و انس که به جنگ پیامبرت و اهلبیتش اقدام کرده، و از شر هر جنبندهای که مسخّر قدرت توست پناه ده، زیرا که تو در سلطنت بر صراط حق و عدلی.
وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۷۱ الى ۷۴]
وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ
فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ
فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ
أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (۷۱)
و خدا بعضى از شما را در روزى بر بعضى ديگر برترى داده است.
و[لى] كسانى كه فزونى يافتهاند، روزىِ خود را به بندگان خود نمىدهند تا در آن با هم مساوى باشند.
آيا باز نعمت خدا را انكار مىكنند؟
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً
وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً
وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ
أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ (۷۲)
و خدا براى شما از خودتان همسرانى قرار داد،
و از همسرانتان براى شما پسران و نوادگانى نهاد
و از چيزهاى پاكيزه به شما روزى بخشيد.
آيا [باز هم] به باطل ايمان مىآورند و به نعمت خدا كفر مىورزند؟
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطِيعُونَ (۷۳)
و به جاى خدا چيزهايى را مىپرستند كه در آسمانها و زمين به هيچ وجه اختيار روزى آنان را ندارند و [به كارى] توانايى ندارند.
فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (۷۴)
پس براى خدا مثل نزنيد، كه خدا مىداند و شما نمىدانيد.