دکتر محمد شعبانی راد

حسود، خودش خودسرانه تصمیم میگیره!

A jealous person who is making an arbitrary choice!

«انف» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«ائْتَنَفَ‏ الدّاء: و ذلك أوّل ما تبدو علاماته»
«قالَ آنِفاً»
حسودی که خودش خودسرانه تصمیم میگیره، 
این تهمت خودسرانه تصمیم گرفتن رو به صاحبان نور میزنه،
«قالُوا لِلَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً»
کِی این تهمتو میزنن؟
وقتی که پیغام نورانی رو ازشون میشنون،
به اونا تهمت میزنن که این کلام خودشه و کلام عالَم بالا نیست!

أنف: قالَ آنِفاً
ائْتَنَفَ‏ الدّاء: و ذلك أوّل ما تبدو علاماته

استنكاف – استكبار – استیناف!
به هیچی کاری نداره، خودش میشه نقطه شروع کار!
«استأنفت الشي‏ء: أخذت فيه و ابتدأت»
در صورتیکه نقطه شروع برای اهل نور، امر الله نورانی است و باید با او، همه چیز را آغاز نمود «فرمان – ملک»!
اهل حسادت، خود را نقطۀ آغاز می‌دانند «أنف كلّ شي‏ء: أوّله» و لذا واژه استئناف عبارات استنکاف و استکبار را در مورد حالت قلبی اهل حسد برای ما کامل می‌کند.
در واژه مصلی گفته شد که ما باید دومی خوبی باشیم، نه ادعای اولی کنیم!
اولی، سابق است!
حسود به نورش پشت میکنه و خودش مدعی ربوبیت میشه و سر نخ رو بدست میگیره و خودش میبُره و میدوزه و هیچ‌کس رو آدم حساب نمیکنه در صورتیکه خدای مهربان، قانون داره و حساب و کتاب داره و ما نباید خودمونو از همه بالاتر و نفر اولی فرض کنیم!
ما اوّلی نیستیم، ما باید دوّمی خوبی باشیم!

بینی «انف»: حسود خودشو نقطه شروع و برتر و بالاتر میدونه! 
«استأنفت الشي‏ء: أخذت أنفه أى مبدأه، و منه قوله عزّ و جلّ: ما ذا قالَ آنِفاً، أى مبتدأ»
اصلا مگه میشه بدون اجازه از آل محمد ع، ابتدا به ساکن «آنِفاً»
و از پیش خود (خودسرانه) اظهار نظر نمود؟!

اولین نقطه کوه که برات معلوم و ظاهر میشه دماغه کوه «أنف الجبل» نامیده میشه.
خط پایان برای دوندگان سرعت رو وقتی با حرکت آهسته نشون بدن، اولین نقطه‌ای که از بدن دونده به خط پایان می‌رسه و از خط پایان میگذره، نوک بینی اونه و بینی رو به اعتبار همین مقدم بودنش در جلوترین نقطه بدن میگن «انف»!
«ما يقابل في النظر اوّلا»

[سورة محمد (۴۷): الآيات ۱۶ الى ۲۰]
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً
أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ (۱۶)
و از ميان [منافقان‏] كسانى‌‏اند كه [در ظاهر] به [سخنان‏] تو گوش مى‌‏دهند،
ولى چون از نزد تو بيرون مى‏‌روند، به دانش يافتگان مى‌‏گويند:
«هم اكنون چه گفت؟»
اينان همانانند كه خدا بر دلهايشان مُهر نهاده است و از هوسهاى خود پيروى كرده‏‌اند.
وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ (۱۷)
و[لى‏] آنان كه به هدايت گراييدند [خدا] آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد
و [توفيق‏] پرهيزگارى‌‏شان داد.
فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً 
فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها 
فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ (۱۸)
آيا [كافران‏] جز اين انتظار مى‌‏برند كه رستاخيز به ناگاه بر آنان فرارسد؟
و علامات آن اينك پديد آمده است.
پس اگر [رستاخيز] بر آنان دررسد، ديگر كجا جاى اندرزشان است؟
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ 
وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ 
وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ (۱۹)
پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست؛
و براى گناه خويش آمرزش جوى؛ و براى مردان و زنان با ايمان [طلب مغفرت كن‏]؛
و خداست كه فرجام و مآلِ [هر يك از] شما را مى‌‏داند.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ 
فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتالُ
رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلى لَهُمْ (۲۰)
و كسانى كه ايمان آورده‌‏اند مى‏‌گويند:
«چرا سوره‌‏اى [درباره جهاد] نازل نمى‌‏شود؟»
امّا چون سوره‏‌اى صريح نازل شد و در آن نامِ كارزار آمد،
مى‌‏بينى آنان كه در دلهايشان مرضى هست،
مانند كسى كه به حال بيهوشى مرگ افتاده به تو مى‌‏نگرند.

+ «انف – ائْتَنَفَ‏ الدّاء»
کانه اهل حسادت دارن میگن این حرفها رو از خودش در آورده!
در حالیکه «فَيُخْبِرُنَا بِالْوَحْيِ»!
عرب به تاثیری که دارو، ابتدا به ساکن بخاطر ماهیتی که در خود داروست و به بیمار موثر واقع می‌شود می‌گوید «ائْتَنَفَ‏ الدّاء»،
کلام نورانی از مصدر نور اقتباس می‌شود، ولی اهل حسد اینو باور ندارند!

امام علی علیه السلام:
عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ:
لَمَّا قَدِمَ عَلِيٌّ ع الْكُوفَةَ صَلَّى بِهِمْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً
فَقَرَأَ بِهِمْ‏ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى
فَقَالَ الْمُنَافِقُونَ
وَ اللَّهِ مَا يُحْسِنُ أَنْ يَقْرَأَ ابْنُ أَبِي طَالِبٍ الْقُرْآنَ
وَ لَوْ أَحْسَنَ أَنْ يَقْرَأَ لَقَرَأَ بِنَا غَيْرَ هَذِهِ السُّورَةِ

قَالَ فَبَلَغَهُ ذَلِكَ فَقَالَ
وَيْلَهُمْ إِنِّي لَأَعْرِفُ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ وَ فِصَالَهُ مِنْ وِصَالِهِ‏ وَ حُرُوفَهُ مِنْ مَعَانِيهِ
وَ اللَّهِ مَا حَرْفٌ نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ص إِلَّا وَ أَنَا أَعْرِفُ فِيمَنْ أُنْزِلَ وَ فِي أَيِّ يَوْمٍ نَزَلَ وَ فِي أَيِّ مَوْضِعٍ نَزَلَ

وَيْلَهُمْ أَ مَا يَقْرَءُونَ‏ إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‏ صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى
وَ اللَّهِ عِنْدِي‏ وَرِثْتُهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ وَرِثَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى
وَيْلَهُمْ وَ اللَّهِ إِنِّي أَنَا الَّذِي أَنْزَلَ اللَّهُ فِيَ‏ وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ
فَإِنَّا كُنَّا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَيُخْبِرُنَا بِالْوَحْيِ فَأَعِيهِ وَ يَفُوتُهُمْ
فَإِذَا خَرَجْنَا قَالُوا ما ذا قالَ آنِفاً
.
اصبغ‌بن‌نباته گوید:
هنگامی‌که علی (علیه السلام) به کوفه آمد، چهل صبح با آن‌ها نماز جماعت خواند
و [در همه‌ی چهل صبح] برایشان سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی را می‌خواند.
منافقان گفتند:
«به خدا سوگند فرزند ابوطالب نمی‌تواند خوب قرآن بخواند
و اگر می‌توانست خوب بخواند، حتما غیر این سوره را برای ما می‌خواند».
این سخنان به علی (علیه السلام) رسید. فرمود:
«وای بر آنان، من ناسخ و منسوخش، محکم و متشابهش، فصل [آیات] آن را از وصلش و حروفش را [که معنای مستقلّی ندارند] از [کلمات دارای] معانی آن می‌شناسم
به خدا سوگند! هیچ حرفی بر محمّد (صلی الله علیه و آله) نازل نشد مگر آنکه من می‌دانم درباره‌ی چه کسی نازل شد و در چه روزی نازل شد و در چه موضعی نازل شد.
وای بر آن‌ها آیا نمی‌خوانند:
إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولی صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی.
به خدا سوگند [کتاب‌های ابراهیم و موسی (علیها السلام)] نزد من است.
آن را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ارث بردم و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن را از ابراهیم و موسی (علیها السلام) به ارث برد».
وای بر آنها، من همان کسی هستم که خدا درباره او نازل کرده
«وَ تَعِیها أُذُنٌ واعِیةٌ»
«و گوشهاى شنوا آن را دریابد و بفهمد».
فَإِنَّا كُنَّا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَيُخْبِرُنَا بِالْوَحْيِ فَأَعِيهِ وَ يَفُوتُهُمْ
فَإِذَا خَرَجْنَا قَالُوا ما ذا قالَ آنِفاً
.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی