Luminous Heart Organizer!
«اسس» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«أُسُّ الحائط: پی و پایۀ دیوار»
«الْأُسُ: أصل تَأْسِيسِ البناء»
«أَسَّسَ بُنْيَانَهِ: براى ساختمانش پايه قرار داد.»
«أَسَّسْتُ داراً: بنيت حدودها، و رفعت من قواعدها»
«اساس الحائط اصله»
«اصل کلّ شیء ما یستند وجود ذلک الشّیء الیه»
«اسّ الدّار: حدود خانه را پیریزی کرد و آن را ساخت.»
«إساس: پی و پایۀ ساختمان»
«الحُجر الأَسَاسِيّ: سنگ اوليۀ ساختمان»
«موسّس»، «بانی»: نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشۀ آنهاست.
«سازماندهنده»: «organizer»
مثال زیبای کشوهای آشپزخانه که ارگانیزر داره یا نداره!
کشوئی که ارگانیزر داره همه چیز سرجای خودش قرار میگیره و بهم ریخته نیست اما کشوئی که ارگانیزر نداره وسایلش بهم ریخته است و پیدا کردن ابزار مورد نظر سخته.
اون چیزی که به این وسایل نظم و ترتیب میده
و اساس و چهارچوب حدود هر وسیلهای رو مشخص میکنه، اون میشه ارگانیزر.
نور قبض و بسط هم توی قلب اهل نور، به همه چیز سر و سامان میده
و جای هر دستوری مشخصه،
و این اساس کار و چهارچوب کار رو، موسس نورانی با قبض و بسط نور قلب،
تعریف و مشخص میکنه که چی باید کجا قرار بگیره + «نظم».
این موسّس نورانی، بهت انگیزۀ تولید عمل صالح میده!
اصلا برای همین کار مبعوث شده!
+ «معرفة الامام بالنّورانیّة»
+ «جنب الله»
هُمْ (آلِ مُحَمَّدٍ ص) أَسَاسُ الدِّينِ!
امام علی علیه السلام:
هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِينِهِ
بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ
وَ مِنْهَا يَعْنِي قَوْماً آخَرِينَ زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ
لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ ص مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ
وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً
هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ
إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يَلْحَقُ التَّالِي
وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوَلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَة.
آنها موضع اسرار خدایند و ملجا فرمانش،
ظرف علم اویند و مرجع احکامش،
پناهگاه کتابهای او هستند و کوههای استوار دین او،
به وسیله آنان خمیدگی پشت دین راست نمود و لرزشهای وجود آن را از میان برد.
«قسمت دیگر خطبه اشاره به جمعیت دیگری است (جمعیتی از دشمنان اسلام)»
بذر فجور را افشاندند، و با آب غرور و فریب آن را آبیاری کردند،
و محصول آن را که جز بدبختی و نابودی نبود درویدند؛
احدی از این امت را با آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مقایسه نتوان کرد.
آنان که ریزهخوار خوان نعمت آل محمدند با آنها برابر نخواهند بود.
آنها اساس دینند و ارکان یقین.
غلوکننده باید به سوی آنان بازگردد، و عقب مانده باید به آنان ملحق شود.
ویژگیهای ولایت و حکومت از آن آنها است،
و وصیت پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و وراثت او در میان آنان.
داستان تکراری تقابل
موسّس مسجد قبا و موسّس مسجد ضرار!
[سورة التوبة (۹): الآيات ۱۰۷ الى ۱۱۰]
وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْريقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ
وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ
وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى
وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ (۱۰۷)
و آنهايى كه مسجدى اختيار كردند كه مايه زيان و كفر و پراكندگى ميان مؤمنان است،
و [نيز] كمينگاهى است براى كسى كه قبلاً با خدا و پيامبر او به جنگ برخاسته بود،
و سخت سوگند ياد مىكنند كه جز نيكى قصدى نداشتيم.
و[لى] خدا گواهى مىدهد كه آنان قطعاً دروغگو هستند.
لا تَقُمْ فيهِ أَبَداً
لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فيهِ
فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا
وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرينَ (۱۰۸)
هرگز در آن جا مايست،
چرا كه مسجدى كه از روز نخستين بر پايه تقوا بنا شده، سزاوارتر است كه در آن [به نماز] ايستى.
[و] در آن، مردانىاند كه دوست دارند خود را پاك سازند،
و خدا كسانى را كه خواهان پاكىاند دوست مىدارد.
أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ
أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ في نارِ جَهَنَّمَ
وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (۱۰۹)
آيا كسى كه بنياد [كار] خود را بر پايه تقوا و خشنودى خدا نهاده بهتر است
يا كسى كه بناى خود را بر لب پرتگاهى مشرف به سقوط پىريزى كرده
و با آن در آتش دوزخ فرو مىافتد؟
و خدا گروه بيدادگران را هدايت نمىكند.
لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ
وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (۱۱۰)
همواره آن ساختمانى كه بنا كردهاند، در دلهايشان مايه شكّ [و نفاق] است،
تا آنكه دلهايشان پاره پاره شود، و خدا داناى سنجيدهكار است.
حسادت، انگیزۀ ساخت مسجد ضرار، در مقابل مسجد قبا!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
أَنَّ بَنِیعَمْرِوبْنِعَوْفٍ لَمَّا بَنَوْا مَسْجِدَ قُبَا بَعَثُوا إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَأَتَاهُمْ فَصَلَّی فِیهِ
فَحَسَدَهُمْ إِخْوَتُهُمْ بَنُو غَنْمِبْنِعَوْفٍ فَبَنَوْا مَسْجِداً وَ أَرْسَلُوا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لِیَأْتِیَهُمْ فَیُصَلِّیَ فِیهِ فَاعْتَلَّ عَلَیْهِمْ بِأَنَّهُ مُتَوَجِّهٌ إِلَی تَبُوکَ وَ أَنَّهُ مَتَی قَدِمَ أَتَاهُمْ فَصَلَّی فِیهِ
فَحِینَ قَدِمَ مِنْ تَبُوکَ أُنْزِلَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً الْآیَاتِ فَأَنْفَذَ (صلی الله علیه و آله) جَمَاعَهًًْ مِنْ أَصْحَابِهِ مِنْهُمْ عَمَّارُبْنُیَاسِرٍ وَ قَالَ انْطَلِقُوا إِلَی هَذَا الْمَسْجِدِ الظَّالِمِ فَاهْدِمُوهُ وَ حَرِّقُوهُ
وَ أَمَرَ أَنْ یُتَّخَذَ مَکَانَهُ کُنَاسَهًٌْ لِلْجِیَفِ.
قبیلهی بنیعمرو هنگامیکه مسجد قبا را ساختند کسی را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرستادند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) نزد آنها آمد و در آن مسجد نماز خواند.
برادرانش، قبیلهی بنیغنمبنعوف به آنها حسادت کردند و مسجدی را ساختند و کسی را بهسوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرستادند تا اینکه نزد آنها بیاید و در آن نماز بخواند.
[پیامبر (صلی الله علیه و آله)] دلیل آورد که قصد رفتن به جنگ تبوک را دارد [و الآن نمیتواند بیاید] و [وعده داد] که هرگاه برگشت، نزد آنها بیاید و در آن [مسجد] نماز بخواند.
هنگامیکه از جنگ تبوک برگشت این آیه نازل شد:
وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً.
[پیامبر (صلی الله علیه و آله)] جماعتی از یارانش را که در میان آنها عمّاربنیاسر (رحمة الله علیه) بود، فرستاد و فرمود:
«بهسوی این مسجد ظالم بروید و آن را ویران ساخته و آتش بزنید».
و دستور داد که مکان آن را، بهعنوان جایگاه زباله قرار دهند.
تفسیر علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه):
قَوْلُهُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً
فَإِنَّهُ کَانَ سَبَبُ نُزُولِهَا أَنَّهُ جَاءَ قَوْمٌ مِنَ الْمُنَافِقِینَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَ تَأْذَنُ لَنَا فَنَبْنِیَ مَسْجِداً فِی بَنِی سَالِمٍ لِلْعَلِیلِ وَ اللَّیْلَهًِْ الْمَطِیرَهًِْ وَ الشَّیْخِ الْفَانِی فَأَذِنَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ عَلَی الْخُرُوجِ إِلَی تَبُوکَ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَوْ أَتَیْتَنَا فَصَلَّیْتَ فِیهِ قَالَ أَنَا عَلَی جَنَاحِ الطَّیْرِ فَإِذَا وَافَیْتُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ أَتَیْتُهُ فَصَلَّیْتُ فِیهِ
فَلَمَّا أَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِنْ تَبُوکَ نَزَلَتْ عَلَیْهِ هَذِهِ الْآیَهًُْ فِی شَأْنِ الْمَسْجِدِ وَ أَبِیعَامِرٍ الرَّاهِبِ وَ قَدْ کَانُوا حَلَفُوا لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَنَّهُمْ یَبْنُونَ ذَلِکَ لِلصَّلَاحِ وَ الْحُسْنَی فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً إِلَی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ یَعْنِی أَبَاعَامِرٍ الرَّاهِبَ کَانَ یَأْتِیهِمْ فَیَذْکُرُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ أَصْحَابَهُ قَوْلُهُ لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی یَعْنِی مَسْجِدَ قُبَاءَ قَوْلُهُ فِیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا قَالَ کَانُوا یَتَطَهَّرُونَ بِالْمَاءِ.
الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً؛
شأن نزول آن این است که گروهی از منافقان نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمدند و گفتند:
«ای رسول خدا! آیا به ما اجازه میدهید در [دیار] بنیسالم مسجدی را برای بیماران و شب بارانی و پیرمرد سالخورده بسازیم»؟
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به آنان اجازه داد.
سپس درحالیکه عازم تبوک بود نزد او رفتند و گفتند:
«ای رسول خدا! اگر ممکن است نزد ما بیایید و در آن نماز بخوانید»؟
فرمود: «اکنون من عازم سفر هستم و هرگاه برگشتم [به خواست خدا] میآیم و در آن نماز خواهم گزارد.
هنگامیکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از تبوک مراجعت کرد، این آیه دربارهی آن مسجد و ابوعامر راهب نازل شد و آنان برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سوگند یاد کرده بودند که آن را برای صلاح و کارهای نیک میسازند.
خدا این آیه را بر پیامبرش نازل کرد؛
وَ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ مَسْجِداً … إِرْصَأدا لِّمَنْ حَارَبَ اللهِ وَ رَسُولَهُ مِن قَبْلُ،
یعنی ابوعامر راهب که او نزد آنان میآمد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اصحابش را ذکر میکرد.
لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی؛ یعنی مسجد قبا،
فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ؛ آنان با آب، خود را پاک میکردند.
داستان تکراری ساختن مسجد ضرار،
همان داستان تکراری ساختن گوساله توسط سامری حسود است!
امام کاظم علیه السلام:
وَ لَقَدِ اتَّخَذَ الْمُنَافِقُونَ مِنْ أُمَّهًِْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) بَعْدَ مَوْتِ سَعْدِبْنِمُعَاذٍ وَ بَعْدَ انْطِلَاقِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) إِلَی تَبُوکَ أَبَا عَامِرٍ الرَّاهِبَ أَمِیراً وَ رَئِیساً وَ بَایَعُوا لَهُ وَ تَوَاطَئُوا عَلَی إِنْهَابِ الْمَدِینَهًِْ وَ سَبْیِ ذَرَارِیِّ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ سَائِرِ أَهْلِهِ وَ صَحَابَتِهِ وَ دَبَّرُوا التَّبْیِیتَ عَلَی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) لِیَقْتُلُوهُ فِی طَرِیقِهِ إِلَی تَبُوکَ فَأَحْسَنَ اللَّهُ الدِّفَاعَ عَنْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ فَضَحَ الْمُنَافِقِینَ وَ أَخْزَاهُم … ثُمَّ کَرَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) رَاجِعاً إِلَی الْمَدِینَهًِْ إِلَی إِبْطَالِ کَیْدِ الْمُنَافِقِینَ فِی نَصْبِ ذَلِکَ الْعِجْلِ الَّذِی هُوَ أَبُوعَامِرٍ الَّذِی سَمَّاهُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) الْفَاسِقَ وَ عَادَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) غَانِماً ظَافِراً وَ أَبْطَلَ اللَّهُ کَیْدَ الْمُنَافِقِینَ وَ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِإِحْرَاقِ مَسْجِدِ الضِّرَارِ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً الْآیَاتِ. وَ قَالَ مُوسَیبْنُجَعْفَرٍ (علیه السلام) فَهَذَا الْعِجْلُ فِی حَیَاهًِْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) دَمَّرَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَصَابَهُ بِقُولَنْجٍ وَ فَالِجٍ وَ جُذَامٍ وَ لَقْوَهًٍْ وَ بَقِیَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فِی أَشَدِّ عَذَابٍ صَارَ إِلَی عَذَابِ اللَّهِ.
منافقانی از امّت محمّد (صلی الله علیه و آله) بعد از درگذشت سعدبنمعاذ و حرکت محمّد (صلی الله علیه و آله) بهسوی تبوک، ابوعامر راهب را به امیری و ریاست برگزیدند و با او بیعت کردند و بر غارت مدینه و اسیر ساختن فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و سایر افراد خانواده و صحابهاش با یکدیگر توافق کردند.
و از دیگر سو نیز برای حمله شبانه به محمّد (صلی الله علیه و آله) و کشتن او در مسیرش بهسوی تبوک، دسیسهچینی نمودند.
ولی خداوند به نیکی از محمّد (صلی الله علیه و آله) دفاع نمود و منافقان را مفتضح و رسوا ساخت.
سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به سرعت برای باطل ساختن نیرنگ منافقان در برپایی آن گوساله همان ابوعامر که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را فاسق نامید بهسوی مدینه بازگشت.
و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این بازگشت، پیروزمند و با غنایم بازگردید و خداوند نیرنگ منافقان را تباه گردانید و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمان داد که مسجد ضرار را به آتش بکشد و خداوند دراینباره فرمود؛ وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً. خداوند این گوساله را در روزگار حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) هلاک ساخت و او را به قولنج و فلج و جذام و لقوه (کجی دهان و رعشه در چانه بر اثر سکته) دچار ساخت.
و او چهل روز در شدیدترین عذاب به سر برد [تا آنکه هلاک گردید] و بهسوی عذاب الهی روان شد».
اساس نور ایمان، صادق بودن با آن است!
با چه سیاستی؟ با حال دلی مملو از صداقت نه کذب و دروغ!
امام علی علیه السلام:
سُوسُوا إِيمَانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ،
وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ،
وَ ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ»
ايمانتان را با صدقه حفظ كنيد،
و اموالتان را با زكات،
و امواج بلا را با دعا كردن از خود دور كنيد.