دکتر محمد شعبانی راد

قلب نورانی، هرگز تشنۀ گناه نیست! اما حسود، همیشه تشنۀ گناه است!

The camel’s tolerance for drought is real enough.
Camels are excellent examples
of biotic resistance against drought.

«ابل» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«أَبَلَ‏ الوحشيّ‏: اجتزأ عن الماء تشبّها بالإبل في صبرها عن الماء،
حيوان وحشى به خاطر طاقت و پايدارى در نخوردن آب به شتر تشبيه شده است،
يعنى در پايدارى و صبر كردن بر آب مانند شتران است.»
«تَأَبَّلَ‏ الرجل عن امرأته: إذا ترك مقاربتها،
در دورى كردن مرد از همسرش بكار مى‌‏رود.»
«اخَذَتْهُ‏ أَبَلَةُ الطَّعامِ: سنگينى غذا باعث امتلاء معده او شد.»
بی‌میلی به آب، بی‌میلی به غذا، بی‌میلی به همسر!
بی‌میلی به تمنا، بی‌میلی به گناه، بی‌میلی به حسد!
مفهوم «بی‌میلی» از واژۀ ابل استنباط می‌شود.

+ «صوم»
شتر چه خوب میتونه تشنگی رو تحمل کنه!
انگاری واژۀ ابل میخواد به ما یاد بده که به همین خوبی باید به تمناها پشت کرد و در تن ندادن به معصیتی که همانا استعمال عیب حسد برای رسیدن به تمناهاست، صبر و پایداری نمود.

قلب نورانی، هرگز تشنۀ گناه نیست!
اما حسود، همیشه تشنۀ گناه است!

أَبَلَ‏ الوحشيّ!
یکی از هزار واژه مترادف نور ولایت است.

ابابیل: نمادی است که نتیجه غلبه اندیشه نورانی است
که عامل آزار دهنده یعنی حسادت را نیست و نابود می‌کند،
پس ابابیل برای اهل نور نام زیبای علوم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که اهل نور یقین با استعمال این اندیشه نورانی در دل شرایط (با فهم قبض و بسط)، بالاخره از گناه کنده شده و آفاق به طبع این نفوس مطمئنه و آرام، باید از لوث وجود اندیشه تاریک ابرهه پاک گردد، ان شاء الله تعالی.

[ابل – فطم – طوع] :
مفهوم مجزا شدن!
«disassociate»
مفهوم «disconnection» ممدوح!
«أَبَلَ‏ الوحشيّ‏: اجتزأ عن الماء تشبّها بالإبل في صبرها عن الماء.

قلب اهل نور از حسدش مجزّاست! جداست! تجزیه شده! تفکیک شده!
به برکت نور، حسد متوقف شده! درناژ شده!

حيوان وحشى به خاطر طاقت و پايدارى در نخوردن آب به شتر تشبيه شده است،
يعنى در پايدارى و صبر كردن بر آب مانند شتران است.
ویژگی مهم شتر اینه: خیلی به تشنگی صبر میکنه!
بطوریکه عرب وقتی میخواد حیوانی رو بخاطر این ویژگی توصیف کنه
اونو به شتر مثل میزنه و میگه ابل الوحشی!
یعنی مانند شتر نسبت به تشنگی صبور و پایدار است!

تَأَبَّلَ‏ الرجل عن امرأته: إذا ترك مقاربتها،
در دورى كردن مرد از همسرش بكار مى‌‏رود.
أَبَلَ‏ الرجلُ عن امرأَته و تَأَبَّلَ‏: اجتَزأَ عنها

«اخَذَتْهُ‏ أَبَلَةُ الطَّعامِ: سنگينى غذا باعث امتلاء معده او شد.
دیگه گرسنه گناه نیست!
با نور ولایت سیر شده!
از جمع گرسنگان و تشنگان مجزّا شده!
و این میشه غلبه بر گرسنگی و تشنگی بی حد و حصر تمنّاها!
پس سیری همان ثقل است و اجتزاء همان فاصله گرفتن از صف گرسنگان و غلبه همان غلبه بر گرسنگی است!
«الاجتزاء مع الثقل»: سنگین که بشه خودش جدا میشه! این همون فطم و طوع است.

[ابل – اقامة صلاة]:
«أَبَلَتِ‏ الإِبل بالمكان‏ أُبُولًا: أَقامت»

در کتاب مقاییس اللغه سه مفهوم برای این واژه ذکر کرده: الاجتزاء، الثِّقل، الغلبة.
انگاری قلب اهل نور یقین با کسب علم و نور از صاحبان نور در دل شرایط نار آیت، رشد میکنه و از بقیه افراد و روش زندگی اونها جدا میشه «الاجتزاء»، بالا میره و غالب و برتر میشه «الغلبة» و این سنگینی نور علم ولایت است «الثِّقل» که این ویژگی ممتاز رو برای اونها ایجاد میکنه یعنی طوع و فطم و … و ابل!

أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ؟!

[ابل – قبض وبسط] :
«أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ» :
وقتی رابطه مفهومی بین هر واژه و مبحث قبض و بسط رو پیدا کنی معنای زیبایی از اون واژه استنباط میشه!
مثلا اینجا بجای واژه «ابل» علامت سوال بذار و معنا آیه را توی ذهنت جستجو کن: اون چیه که با ارزشه و باید به خلقتش نظر کنی [+ خلقا جدیدا] با توجه به معنی واژه نظر؟! اون سایه نورانی صاحبان نور است که در قلب می‌جنبد و رزق علمی اهل یقین را تغذیه می‌کند لذا با توجه به اینکه ابل نیز در کتاب لغت معنی شده: «اخَذَتْهُ‏ أَبَلَةُ الطَّعامِ: سنگينى غذا باعث امتلاء معده او شد.» انگاری همون مفهوم اخذ نور ولایت با قلب اهل یقین است که موجب سنگینی و وزین شدن قلب شده لذا براحتی از درخت معصیت کنده شده «فطم – طوع» و اینگونه واژه ابل مفهوم طوع و فطم و هزاران واژه مترادف نور ولایت را با توجه به این آیه زیبا در ذهن تداعی می‌نماید.
پس به «آیاتی و رسلی» با دقت نظر کن – تنها چیزهای با ارزش دنیا که وجودی اخروی دارند و در دنیا برای دستگیری از کسانی که در تاریکی اسیرند ارائه شده – و چشم بر ندار که ارزش واقعی یعنی نور ولایت در جوف همین نار آیت حتما به چشم اهل یقین خواهد خورد، ان شاء الله تعالی، و وجود آنها را سیراب خواهد نمود که دل از گناه بکنند و این همان «اللهم انی اسألک ان تعصمنی بولایتک عن معصیتک» است یعنی عصمت هم مفهوم فطم و طوع را تایید می‌کند چون عصمت نیز نامی زیبا از نامهای آیاتی و رسلی است.

در این حدیث مفهوم ابل رو دقت کن جناب طریحی چی فرمودند:
«تَأَبَّلَ‏ آدَمُ ع عَلَى ابْنِهِ الْمَقْتُولِ كَذَا وَ كَذَا عَاماً لَا يُصِيبُ حَوَّاءَ أي امتنع من غشيانها»
«تَأَبَّلَ‏: أي امتنع من غشيانها»
مفهوم قطع رابطه، ثانویه به چیزی، میشه همین مفهوم زیبای واژه ابل.

عبارت «أَبَلَةُ الطَّعامِ» زیباست:
وقتی غذای سنگین و چرب خورده میشه، معده نفخ میکنه و درد میکنه و سنگین میشه، اصلا میلی به غذا نداری و دنبال قرص دایجستیو و دایمتیکون میگردی زودتر این سنگینی و نفخ معده رو برطرف کنی!
ابل یعنی اون سنگینی قلب که با اخذ نور ولایت برات ایجاد میشه و نسبت به گناه بی‌میل میشی.
میوه درخت که سنگین و رسیده میشه خودش از شاخه جدا میشه می‌افته روی زمین و زیر درخت.
این فرآیند جدا شدن از تاریکی است زمانی که قلب به نور معرفة الامام سنگین و وزین گردد و مفهوم زیبای ابل اینجوری استنباط می شود.

پس ابل نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست، که اهل یقین در دل شرایط با اخذ رزق علم نورانی از نار آیات، با این نور حکمت سنگین شده و از گناه فطم می‌شوند.
این خلقت، مد نظر این آیه زیباست که «أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ».
مفهوم ایجاد ثبات نیز در این واژه زیباست،
عرب میگه «إِن فلاناً لا يأْتَبِلُ‏ أَي لا يَثْبُت على رِعْيةِ الإِبل و لا يُحْسِنُ مهْنَتَها»
پس آیه به این نکته هم اشاره دارد که:
دقت کن ببین چجوری ثبات و آرامش به سبب نور ولایت در قلب اهل یقین خلق شد!
خیلی این تعبیر زیباست، و این مفهوم «ثبات و آرامش» از واژه ابل استنباط می‌شود!

«الإِبَّوْلُ‏ طائر ينفرد من الرَّفّ و هو السطر من الطير  …
و الإِبِّيلُ‏ و الإِبَّوْل‏ و الإِبَّالَة القطعة من الطير و الخيل و الإِبل»:
لیدر «الأَبِيلُ‏: رئيس النصارى» که از بقیه کنده و جدا شده و مجزا شده، این مفهوم در واژۀ ابل است!
این مجزا شدن یعنی به آرامش رسیدن یعنی دیگه مثل بقیه اهل گناه نیست!
+ «سفر انفرادی با نور!»
این میشه همون تافته جدا بافته، میشه وحد و توحید!
پس فطم و طوع و ابل و … آخرش سر از توحید و آرامش در آورد
و می‌بینیم که همه واژه‌ها یه چیزو میگن: نور ولایت.

[سورة الغاشية (۸۸): الآيات ۱ الى ۲۶]
أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ (۱۷)
آيا به شتر نمى‌‏نگرند كه چگونه آفريده شده؟

[سورة الأنعام (۶): الآيات ۱۴۲ الى ۱۴۴]
وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (۱۴۲)
و [نيز] از دامها، حيوانات باركش و حيوانات كرك و پشم دهنده را [پديد آورد]. از آنچه خدا روزيتان كرده است بخوريد، و از پى گامهاى شيطان مرويد كه او براى شما دشمنى آشكار است.

ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (۱۴۳)
هشت زوج [آفريد و بر شما حلال كرد]: از گوسفند دو تا، و از بز دو تا. بگو: «آيا [خدا] نرها[ى آنها] را حرام كرده يا ماده را؟ يا آنچه را كه رحم آن دو ماده در بر گرفته است؟» اگر راست مى‏‌گوييد، از روى علم، به من خبر دهيد.»

وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهذا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (۱۴۴)
و از شتر دو، و از گاو دو. بگو: «آيا [خدا] نرها[ى آنها] را حرام كرده يا ماده‌‏ها را؟ يا آنچه را كه رحم آن دو ماده در بر گرفته است؟ آيا وقتى خداوند شما را به اين [تحريم‏] سفارش كرد حاضر بوديد؟» پس كيست ستمكارتر از آنكس كه بر خدا دروغ بندد، تا از روى نادانى، مردم را گمراه كند؟ آرى، خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمى‏‌كند.

[سورة الفيل (۱۰۵): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ (۱)
مگر نديدى پروردگارت با پيلداران چه كرد؟
أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ (۲)
آيا نيرنگشان را بر باد نداد؟
وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ (۳)
و بر سر آنها، دسته دسته پرندگانى «ابابيل» فرستاد.
تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ (۴)
[كه‏] بر آنان سنگهايى از گِلِ [سخت‏] مى‏‌افكندند.
فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ (۵)
و [سرانجام، خدا] آنان را مانند كاه جويده‏‌شده گردانيد.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی