Our Invisible Inside!
«بطن» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«بِطَانَةُ الثَّوبِ: آسترى جامه»
«بطن»: آستر لباس!
«the lining of a coat»
«بِطَانَه: آستر لباس و باطن آن است»
باطن نورانی یا باطن ظلمانی؟! اصلا معلوم نیست!
کی میبینه آستر کتی که پوشیدی چه رنگیه؟!
«بَطَّنْتُ ثوبي بآخر: جعلته تحته،
آنرا با ديگر لباسم آستر كردم و پوشاندم.»
«بِطانَه، بر خلاف ظهاره: يعنى آستر هر چيز.»
«بُطْنَان القدر و ظهرانها: توى ديگ و پشت ديگ.»
+ «قلبت الثوب»
نور باطن!
البطن النّور!
«بِطَانَة: بصورت استعاره براى كسى كه از باطن كار تو با اطّلاع است.»
«استبطن الفَحْلُ الشَّوْلَ: إذا ضربها كلَّها فلُقحت، كأنه أودع نُطفَته بطونها»
«تبطّن الرجل جاريتَه: إذا باشرها و لَمَسها»
یعنی فرایند نور الولایة همان کاشتن نطفههای علمی درون قلب سلیم است!
«بَطَنْتُه: عَرَفْتُه»
«بطَنْتُ هذا الأمْرَ: إذا عرفْتَ باطنَه»
«اسْتَبْطَنَ الأمرَ: باطن و حقيقت امر را دانست.»
«هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ»
+ «اسماء الله الحسنی!»
أَبْطَنْتُهُ يَعْنِي خَبَّرْتُهُ وَ عَلِمْتُ مَكْتُومَ سِرِّهِ!
امام رضا علیه السلام:
وَ أَمَّا الْبَاطِنُ
فَلَيْسَ عَلَى مَعْنَى الِاسْتِبْطَانِ لِلْأَشْيَاءِ بِأَنْ يَغُورَ فِيهَا
وَ لَكِنْ ذَلِكَ مِنْهُ عَلَى اسْتِبْطَانِهِ لِلْأَشْيَاءِ عِلْماً وَ حِفْظاً وَ تَدْبِيراً
كَقَوْلِ الْقَائِلِ أَبْطَنْتُهُ يَعْنِي خَبَّرْتُهُ وَ عَلِمْتُ مَكْتُومَ سِرِّهِ
وَ الْبَاطِنُ مِنَّا بِمَعْنَى الْغَائِرِ فِي الشَّيْءِ الْمُسْتَتِرِ بِهِ
فَقَدْ جَمَعَنَا الِاسْمُ وَ اخْتَلَفَ الْمَعْنَى.
و اما باطن بودن خدا به معنی درون چيزها بودن نيست،
بلكه به اين معنی است كه
علم و نگهداری و تدبيرش به درون چيزها راه دارد،
چنان كه كسی گويد «ابطنته»
يعنی خوب آگاه شدم و راز پنهانش دانستم.
و باطن در ميان ما كسی است كه در چيزی نهان و پوشيده گشته،
پس در اسم شريكيم و معنی مختلف است.
واژه بطن میخواد بگه نور ولایت فرایند درِگوشی حرف زدنه!
«تهِ دِلِت چه خبره؟!»
«باطَنَهُ: با او راز گفت و دوستى خالصانه كرد.»
مفهوم «محرمانه» از واژه بطن و هزار واژه مترادف نور الولایة استنباط می شود.
«هُوَ الْباطِنُ»: سر درون از اوست!
نور ولایت محرمانۀ داخل قلب را، او خلق می کند!
در واقع فرایند نور ولایت و اصلاح و تربیت (فضای رواندرمانی) باید کاملا خصوصی و محرمانه باشد و این فضای خصوصی یک فضای دو نفره است!
+ «زوج»: «درمانگر – درمانجو»
«جامعه دوتایی»!
«سفر انفرادی با نور!»
انسان موجودی اجتماعی است و جمعی زندگی میکند!
کوچکترین مقیاس، بزرگترین مقیاس و بزرگترین مقیاس، کوچکترین مقیاس است،
یعنی همان اجتماع اهل نور یقین و صاحبان نورشان، یعنی همان فرمول زندگی، یعنی همان مفهوم فرایند نور ولایت یعنی همان واژه و کلمه جامعی که هزار واژه در تببین آن خلق شده «نور الولایة»!
این «درمانگر – درمانجو» در مدل زیبای جامعۀ زنبور ملکه عسل میشه ملکه «امیر النحل» که نطفهگذاری علمی فقط توسط او صورت میگیرد و بقیه زنبورهای کندو همه کارگر هستند و کارشان تولید عمل صالح شفابخش عسل است و هیچکس جز زنبور ملکه اظهار نظر نمیکند و نظر همه زنبوران کندو همان نظر ملکه است و هیچکس با دیگری اختلاف نظر نداشته و همه یک نظریۀ واحد و مشترک دارند و این زندگی اجتماعی زنبوران عسل با این شیوه زیبا، مثال و خلقتی زیبا از خالق آفرینش است برای عبرت گرفتن انسانها از شیوه صحیح زندگی اجتماعی در این دنیا که به صراحت در قرآن به این فرایند اشاره شده است.
پس روابط اجتماعی و انسانی این کلونی عظیم انسانها زمانی توام با صلح و امنیت و آرامش خواهد بود که این کندوی واحد عظیم، یک ملکۀ فرمانده داشته باشد و بقیه اعضاء همه تابع او و تحت فرمان او مشغول کارها طبق نظر او و رای او باشند و این مجموعه زیبا تحت سرپرستی این ملکۀ نورانی، نیاز به هیچ سرپرست دیگر و یا کمک سرپرست دیگری ندارد و نیاز به رواندرمانی و درمانگری جز صاحبان نور از آل محمد ع ندارد که آنهم با این شرایط زیبا در این مثال شگفت انگیز در حال انجام و تولید عسل است.
فرهنگ حاکم در کندوی صاحبان نور و اهل نورش، همان فرهنگی است که از جانب آل محمد ع بر این قلوب نورانی دیکته میشود «وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ»
+ « ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»
داستان وحی بر نحل و وحی بر رسول خدا ص چه جای تدبر زیبا و مهمی دارد.
تا زمانی که این شیوه و روش زندگی پیاده و اجرا نشود، هیچ گرهای از مشکلات زندگی باز نخواهد شد و متوجه روش غلط خود در تشخیص و درمان عیب خود نمیشویم.
در واقع نور الولایة همان فرایندی است که رابطه انسان را با عوامل محیطی اصلاح میکند، نه اینکه روابط انسانی تابعی از محیط پیرامون باشد.
عوامل محیطی هر چی تلاش کنن تا بهت بدی کنن، تو با اندیشهای که از صاحبان نور – در ملک و در ملکوت – آموختهای یعنی «فهم قبض و بسط نور قلب»، جواب بدی اونا رو با خوبی میدی، لذا نه تنها محیط بر تو غلبه نمیکنه، بلکه این تو هستی که در محیط پیرامون خودت با کمک نور ولایت، تغییرات اساسی ایجاد میکنی و همه رو به سمت خودت یعنی به سمت علوم نورانی آل محمد ع، عملا ترغیب و تشویق مینمایی و مانکن با عرضهای میشوی که اندیشه اهل بیت ع را در معرض دید همگان قرار داده و در حالیکه اجباری به آنها برای قبول این اندیشه نمیکنی، اما اونها رو سر دوراهی انتخابی سرنوشت ساز قرار میدی و باهاشون اتمام حجت میشه که یا باید تغییر بینش بدهند و مثل تو زندگی کنند یا باید به روش حسادت خود استمرار دهند و سر از جهنم در بیاورند!
[سورة آلعمران (۳): آية ۱۱۸]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ
لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً
وَدُّوا ما عَنِتُّمْ
قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ
وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ
قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (۱۱۸)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد،
از غير خودتان، [دوست و] همراز مگيريد.
[آنان] از هيچ نابكارى در حق شما كوتاهى نمىورزند.
آرزو دارند كه در رنج بيفتيد.
دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است؛
و آنچه سينههايشان نهان مىدارد، بزرگتر است.
در حقيقت، ما نشانهها[ى دشمنى آنان] را براى شما بيان كرديم، اگر تعقل كنيد.
بِطَانَتَانِ: بِطَانَة خَيْرِ وَ بِطَانَة شَرِّ
قلبی سلیم و آنلاین میخواهد که بتواند این لیبلها را بچسباند!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
مَا بَعَثَ اللَّهُ مِنْ نَبِيٍّ وَ لَا اسْتَخْلَفَ مِنْ خَلِيفَةٍ إِلَّا كَانَتْ لَهُ بِطَانَتَانِ:
بِطَانَةٌ تَأْمُرُهُ بِالْخَيْرِ وَ تَحُضُّهُ عَلَيْهِ،
وَ بِطَانَةٌ تَأْمُرُهُ بِالشَّرِّ وَ تَحُثُّهُ عَلَيْهِ،
و الْمَعصُومُ من عَصَمَ اللَّهُ.
الله متعال هيچ پيامبری مبعوث نکرد و هيچ خليفهای را به خلافت نرساند،
مگر اينکه دو همنشين (مشاور) برای هريک قرار داد
که يکی او را به کار نيک فرمان میداد و به عمل شايسته تشويقش می کرد
و ديگری او را به کار بد فرا میخواند و به کار ناشايست تشويقش مینمود.
و معصوم کسی است که الله او را- از گناه و معصيت- حفظ کند».
+ «داستان لیلة المبیت»:
داستان تکراری همراهی صاحبان نور با اهل نور و اهل حسد!
امر الله: «تُبِيتَ عَلِيّاً – تَسْتَصْحِبَ أَبَا بَكْرٍ»
أَنْتُمُ … الْبِطَانَةُ دُونَ النَّاسِ
امام علی علیه السلام:
أَنْتُمُ الْأَنْصَارُ عَلَى الْحَقِّ وَ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ وَ الْجُنَنُ يَوْمَ الْبَأْسِ وَ الْبِطَانَةُ دُونَ النَّاسِ،
بِكُمْ أَضْرِبُ الْمُدْبِرَ وَ أَرْجُو طَاعَةَ الْمُقْبِلِ.
فَأَعِينُونِي بِمُنَاصَحَةٍ خَلِيَّةٍ مِنَ الْغِشِّ، سَلِيمَةٍ مِنَ الرَّيْبِ،
فَوَاللَّهِ إِنِّي لَأَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ.
شما ياران حق و برادران دينى من مى باشيد،
در روز جنگ چون سپر محافظ دور كننده ضربت ها،
و در خلوتها محرم اسرار منيد،
با كمك شما پشتكنندگان به حق را مىكوبم و به راه مىآورم،
و فرمانبردارى استقبال كنندگان را اميدوارم،
پس مرا، با خير خواهى خالصانه، و سالم از هر گونه شك و ترديد، يارى كنيد.
به خدا سوگند من به مردم از خودشان سزاوارترم.
رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما فِي بَطْنِي مُحَرَّراً
وقتی با قلبت اوامر نورانی خدای مهربان خودتو میفهمی و اجرا میکنی، نذرتو ادا میکنی!
این نذر و عمل صالح تولید شده مقبول درگاه خدای مهربان قرار خواهد گرفت، ان شاء الله تعالی.
تولید اعمال صالح نورانی با علوم ربانی ماخوذ از ذرّیّة مریم و ذرّیّة زهرا سلام الله علیهما!
[سورة آلعمران (۳): الآيات ۳۵ الى ۳۶]
إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ
رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما فِي بَطْنِي مُحَرَّراً
فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (۳۵)
چون زنِ عمران گفت:
«پروردگارا، آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد شده [از مشاغل دنيا و پرستشگر تو] باشد؛
پس، از من بپذير كه تو خود شنواى دانايى.»
فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى
وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ (۳۶)
پس چون فرزندش را بزاد، گفت:
«پروردگارا، من دختر زادهام -و خدا به آنچه او زاييد داناتر بود- و پسر چون دختر نيست؛
و من نامش را مريم نهادم، و او و فرزندانش را از شيطان رانده شده، به تو پناه مىدهم.»
مطالعه آیات زیر به علاقمندان توصیه میشود.
إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَليلاً أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (174)
إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً (10)
وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ إِنَّ الَّذينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِما كانُوا يَقْتَرِفُونَ (120)
وَ قالُوا ما في بُطُونِ هذِهِ الْأَنْعامِ خالِصَةٌ لِذُكُورِنا وَ مُحَرَّمٌ عَلى أَزْواجِنا وَ إِنْ يَكُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فيهِ شُرَكاءُ سَيَجْزيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكيمٌ عَليمٌ (139)
قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (151)
قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (33)
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقيكُمْ مِمَّا في بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبينَ (66)
ثُمَّ كُلي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (69)
وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (78)
يُصْهَرُ بِهِ ما في بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ (20)
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقيكُمْ مِمَّا في بُطُونِها وَ لَكُمْ فيها مَنافِعُ كَثيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (21)
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشي عَلى بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشي عَلى رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشي عَلى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ (45)
أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا كِتابٍ مُنيرٍ (20)
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ (66)
لَلَبِثَ في بَطْنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (144)
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ في بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ في ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ (6)
كَالْمُهْلِ يَغْلي فِي الْبُطُونِ (45)
وَ هُوَ الَّذي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيراً (24)
الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ في بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى (32)
مُتَّكِئينَ عَلى فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ (54)
فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ (53)
هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ (3)
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ (13)
بِبَطْنِ مَكَّةَ
وَ ذَلِكَ أَنَّ رَجُلًا كَانَ فِي غَنَمِهِ يَرْعَاهَا فَأَغْفَلَهَا سُوَيْعَةً مِنْ نَهَارِهِ فَعَرَضَ ذِئْبٌ فَأَخَذَ مِنْهَا شَاةً فَأَقْبَلَ يَعْدُو خَلْفَهُ فَطَرَحَ الذِّئْبُ الشَّاةَ ثُمَّ كَلَّمَهُ بِكَلَامٍ فَصِيحٍ فَقَالَ تَمْنَعُنِي رِزْقاً سَاقَهُ اللَّهُ إِلَيَّ فَقَالَ الرَّجُلُ يَا عَجَبَا الذِّئْبُ يَتَكَلَّمُ فَقَالَ أَنْتُمْ أَعْجَبُ وَ فِي شَأْنِكُمْ لِلْمُعْتَبِرِينَ عِبْرَةٌ هَذَا مُحَمَّدٌ يَدْعُو إِلَى الْحَقِّ بِبَطْنِ مَكَّةَ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ لَاهُونَ فَأَبْصَرَ الرَّجُلُ رُشْدَهُ وَ أَقْبَلَ حَتَّى أَسْلَمَ وَ أَبْقَى لِعَقِبِهِ شَرَفاً لَا تَخْلُقُهُ الْأَيَّامُ يَفْخَرُونَ بِهِ عَلَى الْعَرَبِ وَ الْعَجَمُ يَقُولُونَ إِنَّا بَنُو مُكَلِّمِ الذِّئْبِ.
وَ رُوِيَ عَنِ الْمُعَلَّى أَيْضاً قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي صَبِيحَةِ يَوْمِ النَّيْرُوزِ فَقَالَ يَا مُعَلَّى أَ تَعْرِفُ هَذَا الْيَوْمَ قُلْتُ لَا وَ لَكِنَّهُ يَوْمٌ يُعَظِّمُهُ الْعَجَمُ وَ تَتَبَارَكُ فِيهِ قَالَ كَلَّا وَ الْبَيْتِ الْعَتِيقِ الَّذِي بِبَطْنِ مَكَّةَ مَا هَذَا الْيَوْمُ إِلَّا لِأَمْرٍ قَدِيمٍ أُفَسِّرُهُ لَكَ حَتَّى تَعْلَمَهُ فَقُلْتُ لَعِلْمِي هَذَا مِنْ عِنْدِكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَعِيشَ أَبَداً وَ يُهْلِكُ اللَّهُ أَعْدَاءَكُمْ قَالَ يَا مُعَلَّى يَوْمُ النَّيْرُوزِ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَخَذَ اللَّهُ فِيهِ مِيثَاقَ الْعِبَادِ أَنْ يَعْبُدُوهُ وَ لَا يُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ أَنْ يَدِينُوا فِيهِ بِرُسُلِهِ وَ حُجَجِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ أَوَّلُ يَوْمٍ طَلَعَتْ فِيهِ الشَّمْسُ وَ هَبَّتْ فِيهِ الرِّيَاحُ اللَّوَاقِحُ وَ خُلِقَتْ فِيهِ زَهْرَةُ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي اسْتَوَتْ فِيهِ سَفِينَةُ نُوحٍ عَلَى الْجُودِيِ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَحْيَا اللَّهُ فِيهِ الْقَوْمَ- الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي هَبَطَ فِيهِ جَبْرَئِيلُ عَلَى النَّبِيِّ ص وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي كَسَرَ فِيهِ إِبْرَاهِيمُ أَصْنَامَ قَوْمِهِ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي حَمَلَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ ص أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَى مَنْكِبَيْهِ حَتَّى رَمَى أَصْنَامَ قُرَيْشٍ مِنْ فَوْقِ الْبَيْتِ الْحَرَامِ فَهَشَمَهَا.
وَ هُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ ايدي كفّار مكّة وَ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ في داخل مكّة مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ القمّي اي من بعد ان أممتم من المدينة الى الحرم و طلبوا منكم الصلح من بعد ان كانوا يغزونكم بالمدينة صاروا يطلبون الصلح بعد ان كنتم تطلبون الصلح منهم وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً من مقاتلتهم اوّلا طاعة لرسوله و كفّهم ثانياً لتعظيم بيته و قرئ بالياء.