From the Barren Valley to the Radiant Field of Divine Guardianship! “And plantations and a noble station” (Qur’an 44:26).
The Qur’an often speaks to the heart through the language of nature: barren valleys, flowing rivers, fertile soil, and blossoming fields. These are not only descriptions of the outer world but mirrors of the inner world of the human heart.
The heart, left to itself, is a “wādī ghayr dhī zar‘”—a valley without cultivation, dry and fruitless. Without divine guidance, it produces nothing but weeds of desire and thorns of envy. Yet, when the heavenly rain of divine knowledge, carried through the lineage of the Prophet Muhammad and his blessed Household (peace be upon them), descends upon it, even the most barren soil can be transformed into a lush field of light.
This is the true meaning of the Qur’anic promise:
“Allah is the Guardian of those who believe; He brings them out of darkness into light” (2:257).
The journey of the heart is like the pilgrimage (ḥajj) and like the spiritual night of destiny (laylat al-qadr):
At ‘Arafāt, the heart acknowledges its poverty—confessing its dry barrenness before its Lord.
In Muzdalifah (al-Mash‘ar), under the descent of angels and the Spirit, it gathers pebbles of divine insight, preparing to resist the whisperings of Shayṭān.
In Minā, the heart sacrifices its lower desires and is reborn, green and fruitful.
This is nothing but the heart’s own laylat al-qadr: angels descend, the Word of Light is heard, and if obeyed, dawn breaks—“until the rising of the dawn” (97:5).
The Qur’an paints this transformation with the image of cultivation:
The barren valley—a symbol of the heart without guidance.
The sprouting seed—the descent of divine words, planted by the hand of a heavenly teacher.
The flourishing crop—the community of believers who support one another in truth, described in Sūrat al-Fatḥ: “Like a seed that sends forth its shoot, then strengthens it, so it becomes thick and stands firm upon its stalks, delighting the farmers…” (48:29).
The final harvest—“And plantations and a noble station” (44:26), where the faithful gather in the gardens of eternity.
Thus, the barren valley of the heart is not the end of the story. Through divine guardianship (wilāya), through knowledge taken from the blessed “visible towns” that God has made between us and the blessed sanctuary—“And We placed between them and the towns which We had blessed, visible towns, and We measured the journey therein: travel through them by night and day in security” (34:18)—the heart can be guided step by step, night and day, toward its noble station.
🌱 The heart, once barren, becomes a radiant field under the guardianship of Allah, producing fruits of faith and blossoms of righteous action.
«زرع» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«زَرَعَ الْحَرَّاثُ الْأَرْضَ: حَرَثَهَا لِلزّرَاعَةِ»
«الزَّرع: طرح البَذْر فى الأرض»
+ «حرث»
«أصل الزرع التنمية» + «نمو»
«الزرع: الإنبات» + «نبت»
دون پاشیدن، کار صاحبان نور است.
«جريان طرح البذر في الأرض الى أن ينبت النبات» + «implant»
نور الولایة فرایند «کاشت، داشت، برداشت» است.
نور الولایة فرایند کشاورزی است!
اهل نور، کشاورزان پرتلاشی هستند که از بذرهای علمی ماخوذ از صاحبان نور خود،
در زمین قلبشان کشت میکنند و محصولات نورانی عمل صالح برداشت مینمایند.
«ربّ الزارع أرضه»
مزرعهی نورانیِ نمونه!
کاشت بذر نورانی، در زمین قلب سلیم!
«أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»
«فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً»
«وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ»
امام صادق علیه السّلام:
الزّارِعُونَ كُنوزُ الأنامِ.
كشاورزان گنجهای مردمان اند.
«مزرعۀ نورانی ولایت؛
از قلبِ ‹بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ› تا ‹كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ› و قلبِ ‹وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ›!»
«از وادی غیر ذی زرع تا مزرعۀ نورانی ولایت!»
«زرع نور؛ از دل خشک تا امت شکوفا!»
«قلبِ غیر ذی زرع، تا زرعِ ولایت!»
حرکت و سیر قلب:
(از خشکی تا شکوفایی).
وادی غیر ذی زرع (ابراهیم/۳۷) → قلب خشک.
كزرع أخرج شطأه (فتح/۲۹) → امت نورانی.
و زروع و مقام کریم (دخان/۲۶) → بهشت و مقام جاوید.
…
حرکت و سیر قلب:
(از خشکی تا شکوفایی):
از لیلۀ قدر تا مطلع الفجر!
از شب عرفات تا صبح منا!
از نفس امارۀ بالسوء تا نفس مطمئنّه!
قراره در این دل شب، کلام فرشتۀ مهربان شنیده بشه و بهش عمل بشه تا صبح فرج طلوع نماید!
لیلۀ قدر میشه شب عرفات!
و مطلع الفجر میشه صبح منا!
«از وادی غیر ذی زرع، تا لیلة القدر و شب عرفات؛ سفر دل به سوی مطلع الفجر و صبح منی»
🌱 سیر قلب: از خشکی تا شکوفایی
قرآن کریم بارها با واژههای مختلف، این سیر قلب از تاریکی به روشنایی را بیان کرده و نشان داده است که قلب انسان وادی غیر ذی زرع است؛ سرزمینی خشک و بیثمر که تا باران علوم نورانی آل محمد علیهمالسلام بر آن نبارد، چیزی جز خار حسد و تمنّا در آن نمیروید. اما وقتی این باران نازل میشود، دل به زرع نورانی تبدیل میشود؛ سبز، زنده و شکوفا.
این حرکت قلب، مسیری دارد:
از خشکی و تاریکی آغاز میشود،
با بارش نور، به سبزی و آرامش میرسد،
و نهایتاً در مزرعهٔ ولایت شکوفا میشود؛
جایی که «الله ولیّ الذین آمنوا» شامل حال اهل ایمان میگردد.
پیوند با سورهٔ قدر: از لیلة القدر تا مطلع الفجر
این حرکت قلب، همان مسیر شب قدر است:
-
شب تاریک (لیل): دل خشک و بیثمر، اسیر ظلمات حسد و تمنّا. و ناراضی به تقدیراتش!
-
تنزل الملائکة و الروح: فرشتهٔ مهربان و روح، در دل شب، کلام نورانی را بر قلب مینشانند. این همان لحظهٔ بذر افشانی در مزرعهٔ دل است.
-
عمل به کلام نور: اگر دل، دعوت نور را اجابت کند، این بذر در زمینش کاشته میشود.
-
مطلع الفجر: صبح فرج، طلوع میکند؛ دل، سبز و شکوفا میشود و از ظلمات به نور خارج میگردد: «یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» (بقره/۲۵۷).
🔹 پس هر بار که قلب ما به نور معلم ربانی گوش میسپارد، در واقع یک لیلة القدر را تجربه میکند و به سمت مطلع الفجر حرکت میکند.
🕋 سیر قلب در حج: از عرفات تا مشعر و منی
-
شب عرفات
ایستادن در سرزمین عرفه، با قلبی خشک و فقیر؛ همان «وادی غیر ذی زرع» درون.
عرفات محل شناخت و اعتراف است؛ جایی که انسان به فقر و نیاز خود اقرار میکند و با زمزمهٔ دعا و توبه، باران نخستین بر دل خشک میبارد. -
مشعر (مزدلفه)
در میانهٔ شب، دل به مشعر میرسد؛ جایی که شعور حقیقی عطا میشود.
اینجا همان لحظهٔ «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ» (قدر/۴) است؛
فرشتگان نور، سنگریزههای شعور علمی را در دست دل میگذارند،
تا فردا با آنها تکلمات و وسوسههای شیطان را رمی کند.
مشعر یعنی بیداری شبانه، تهجّد، و ذخیره کردن سلاح نورانی برای نبرد با تاریکی. -
صبح منی
پس از عرفات و مشعر، صبح منی طلوع میکند.
دل، سبک و سبز میشود؛ آمادهٔ قربانی کردن تمنّاهایش،
و تولدی تازه مییابد.
منی یعنی پایان و ثمرهٔ این مسیر: جایی که قربانی تمنّا، زمینهساز رویش نور میشود.
سفر حج، تصویری بیرونی از همان سیر درونی دل است:
در عرفات: اعتراف به خشکی دل.
در مشعر: نزول ملائکه و دریافت شعور نورانی.
در منی: رهایی از تمنّا و ورود به صبح سبزِ حیات طیبه.
این همان مسیر زرع نورانی است که قرآن از آن سخن گفت:
از وادی بیکشت آغاز میشود،
به شعور و باران ملائکه در شب قدر و مشعر میرسد،
و نهایتاً در مزرعهٔ ولایت شکوفا میشود.
🌿 ولایت، باغبان قلب
وقتی قرآن میفرماید: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» (بقره/۲۵۷)،
در حقیقت، ولایت خدا باغبانی است که مزرعهٔ دل را از تاریکی حسد و تعصب بیرون میآورد و آن را سبز و نورانی میگرداند.
این ولایت، همان باران و همان خورشید است که از آسمان میبارد و بر خاک دل میتابد.
شرطش این است که دل، تسلیم باشد؛ بذر نور را بپذیرد، و به آن عمل کند.
💖 دلنوشته
پروردگارا،
قلب ما، وادی غیر ذی زرع است؛ خشک و تاریک.
اما تو وعده دادی: «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها».
پس فرشتهٔ مهربان را با روح علم آنلاین، بر دل ما نازل کن،
کلام نورانیشان را به گوش ما برسان،
و توفیق عمل به آن را به ما عطا کن،
تا صبح فرج بر دل ما طلوع کند.
ای خدای عرفات،
دلهای ما را از شب تاریک تمنّا و حسد،
به صبح روشن منی برسان.
ما را در صف مؤمنانی قرار ده
که «الله ولیّهم» است
و آنان را از ظلمات به نور بیرون میآورد.
🌱 «رَبَّنَا اجْعَلْ قُلُوبَنَا مَطْلَعَ الْفَجْرِ، وَ زُرُوعَنَا مَقاماً كَرِيماً.»
این دلنوشته احساسی و دعاگونه کامل از همین مطالب مهمی که گفتیم یعنی از لیله قدر تا مطلع الفجر که در این وسط تنزل الملائکه و الروح میشه، از شب عرفات تا صبح منا که این وسط در مشعر به شعور علمی باید رسید، از نفس اماره تا نفس مطمئنه، خروج از تاریکی و ورود به نور با ولایت الله؛ از وادی غیر ذی زرع تا زروع و مقام کریم ، از خشکی قلب تا سرسبزی و طراوت و شکوفایی قلب در مسیر مزرعه نورانی ولایت…
این مفاهیم و تشبیهات زیبا در این دلنوشته نشون میده که چقدر قرآن زیبا این مسیر رو توصیف میکنه. و این آیه: و جعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قری ظاهره و قدرنا فیها السیر سیرو فیها لیالی و ایاما آمنین یعنی این سیر از تاریکی به نور فقط با اخذ علم از قرای ظاهره امکان پذیره تا قلب رو به قبلۀ قرای مبارکه حرکت کنه و به درجات خودش به این مقام کریم برسه ان شاء الله تعالی.
دلنوشته: از شب تاریک تا صبح نورانی مزرعه ولایت
پروردگارا،
قلب ما، وادی غیر ذی زرع است؛ خشک، بیثمر و تشنه.
اگر تو نبارانی، چیزی جز خار تمنّا و علفهای هرز حسد در آن نخواهد رویید.
اما وعده دادی که شب تاریک، پایانی دارد؛
«تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها»؛
در میانهی شب، فرشتهٔ مهربانت و روح، کلامی نورانی بر دل نازل میکنند،
و این همان بذر آسمانی است که در خاک خشک قلب ما افشانده میشود.
ای خدای قدر،
ما را از آنان قرار ده که شب قدرشان، لیلۀ وصل باشد
و صبحشان، مطلع الفجرِ فرج.
قلب ما را از نفس اماره که در تاریکی تمنّا سرگردان است،
به نفس مطمئنه برسان؛ دلی که در آرامش نور،
صدای تو را بشنود: «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ».
پروردگارا،
این همان سفر حج دل است:
شب عرفات: ایستادن در خشکی قلب، اعتراف به فقر و نیاز.
مشعر: جایی که شعور میبارد؛ همانجا که فرشتگان میآیند و سنگریزههای نورانی شعور علمی را در دست ما میگذارند،
تا با آن تکلمات شیطان را رمی کنیم.
صبح منی: جایی که تمنّا را قربانی میکنیم و به تولدی تازه میرسیم.
خدایا،
از این سفر عرفات تا منی، از این شب قدر تا مطلع الفجر،
ما را در قافلهٔ ولایت خود بدار.
تو فرمودی: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»؛
ولایت تو باغبان این مزرعهٔ خشک است،
که آن را از تاریکی بیرون میآورد و در سبزی نور مینشاند.
ای خدای راه،
خودت فرمودی:
«وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيها قُرًى ظَاهِرَةً وَ قَدَّرْنَا فِيها السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ» (سبأ/۱۸).
این سیر از تاریکی به نور،
فقط با اخذ علم از قُری ظاهره ممکن است؛
همان معلمان نورانی که تو میان ما و قریههای مبارک ولایت قرار دادی.
دل ما باید رو به این قبلۀ مرئی باشد، تا در حقیقت رو به آن قبلهٔ قریههای مبارک باشد،
تا به تدریج، در امنیت حاصل از علم آنلاین شب و روز، به مقام کریم برسد.
پروردگارا،
از خشکی دل به سوی طراوت ولایت ما را ببر.
از وادی غیر ذی زرع، به زروع و مقام کریم.
از تاریکی نفس اماره، به روشنایی نفس مطمئنه.
از شب قدرِ انتظار، به صبح فرج.
و از شب عرفات، به صبح منی.
🌱 خدایا،
بگذار قلب ما مزرعهای نورانی شود،
که فرشتههای شعور، در آن بذر افشانند،
و عمل صالح، میوههایش باشد.
و ما در سایهٔ ولایت تو، در آن مزرعه سبز شویم،
تا تو ما را در شمار اهل نور بنویسی.
🌱 مزرعهی نورانیِ نمونه!
وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ!
معنای لغوی «زرع»
«زَرَعَ الحَرّاثُ الأرض» = زمین را برای زراعت آماده کرد.
«الزرع: طرح البذر في الأرض» = افشاندن بذر در زمین.
اصل زرع: تنمیه (رشد دادن).
«الزرع: الإنبات» = رویانیدن.
زرع یعنی فرایند «کاشت، داشت، برداشت»؛
یعنی حرکت زندگیبخش از بذر تا محصول. + «دَوَلَ – دولت»
زرع در قرآن
«أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» (واقعه/۶۴)
یعنی شما میکارید یا ما هستیم که میرویانیم؟
اما رویاندن از آنِ خداست.«فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً» (یونس/۲۴)
یعنی ما با باران، زرع را میرویانیم.«وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ» (دخان/۲۶)
اشاره به زراعتهای پرثمر و مقامهای کریمانه.
زرع در معنای ممدوح (نور الولایة)
زرع = نماد رشد و شکوفایی در پرتو نور ولایت.
معلم ربانی همان کشاورز الهی است که بذر نورانی علم را در دل شاگرد میکارد.
قلب شاگرد زمین آماده است؛ با مراقبت، آبیاری و صبر، بذر تبدیل به درخت پرثمر میشود.
محصول این مزرعه = اعمال صالح.
اهل نور، کشاورزان پرتلاشند.
آنها بذرهای علمیِ مأخوذ از صاحبان نور خود را در زمین قلبشان کشت میکنند و محصول نورانی عمل صالح برداشت مینمایند.
زرع در معنای مذموم (حسد)
اگر بذر نور کاشته نشود یا زمین قلب در اختیار حسد قرار گیرد، آنگاه بذرهای مسموم کینه و تمنّا کاشته میشود.
این همان «زرع شیطانی» است: بذرهایی که محصولشان گناه، ظلم، و دوری از نور است.
قرآن میگوید: «مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ» (ابراهیم/۲۶).
پیوند با حرث و نبت
زرع = افشاندن بذر.
حرث = شخم زدن و آماده کردن زمین.
نبت = روییدن.
یعنی نور ولایت یک فرایند کامل کشاورزی است:
از آمادهسازی زمین (تطهیر قلب)،
تا افشاندن بذر (تعلیم نورانی)،
و رویش (اعمال صالح).
«زرع» استعارهای قرآنی برای حیات قلب است.
کشاورز واقعی = معلم ربانی.
زمین = قلب شاگرد.
بذر = علوم نورانی.
محصول = اعمال صالح.
مزرعهی نورانیِ نمونه یعنی همان قلبی که بذر نورانی علم در آن کاشته شده و محصولش بهشتی است:
«الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ … لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» (بقره/۲۵).
🌱 دلنوشته: مزرعهٔ دل
پروردگارا،
زمین قلب من خشک و بیثمر است،
مگر آنکه تو بر آن باران رحمت ببارانی،
و معلم ربانیات در آن بذر نور بیفشاند.
ای زارع حقیقی!
تو گفتی: «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»،
و من میدانم هیچ بذری جز به دست تو نمیروید.
ای مهربان،
مزرعهٔ دل مرا از خارهای حسد و تمنّا پاک کن،
و به جای آن بذرهای علم نورانی اهلبیتت را برویان.
مگذار قلبم کشتزار شیطان شود،
و ثمرهاش جز غفلت و پژمردگی نباشد.
بلکه باغی پرثمرش کن از اعمال صالح،
که هر دانهاش شکرگزاری از تو باشد.
ای ربّ الزارع،
من را در زمرهٔ کسانی قرار ده که
هر لحظه مشغول «کاشتِ نور»،
«داشتِ ایمان»،
و «برداشتِ عمل صالح»اند.
و عاقبت مرا به همان مزرعهٔ جاویدان برسان:
«وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ» 🌿✨
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
اللَّهُمَّ اجْعَلِ الْعِلْمَ وَ الْفِقْهَ فِي عَقِبِي وَ عَقِبِ عَقِبِي وَ فِي زَرْعِي وَ زَرْعِ زَرْعِي.
خدایا! علم و فهم را در اعقاب و نسل و فرزندان و فرزندان فرزندان، من قرار بده.
🌱 زرع نورانی در نسلها
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«اللَّهُمَّ اجْعَلِ الْعِلْمَ وَ الْفِقْهَ فِي عَقِبِي وَ عَقِبِ عَقِبِي وَ فِي زَرْعِي وَ زَرْعِ زَرْعِي.»
یعنی: خدایا! علم و فهم را در نسل و نسلهای بعدی من، و در فرزندان و فرزندان فرزندانم قرار بده.
این دعا نشان میدهد که «زرع» تنها به معنای کاشتن بذر در زمین نیست؛
بلکه استعارهای است از کاشتن بذر نورانی علم و ایمان در وجود نسلها.
زرع در زمین = بذر گیاه که میروید و محصول میدهد.
زرع در نسل = بذر علم و ایمان که در دل فرزندان کاشته میشود و آثارش در نسلهای بعد شکوفا میگردد.
✨ پیام این دعا
همانطور که کشاورز برای ثمرهٔ زرعش برنامهریزی میکند، اهل نور نیز برای آیندهٔ نسلهای خود دعا میکنند که وارث علم و ایمان باشند.
بزرگترین میراث برای فرزند، زمین و مال نیست؛ بلکه زرع علم و نور است.
اگر این بذر در نسلها کاشته شود، محصولش نسلهای مؤمن و عالم خواهد بود که چراغ هدایت در جامعهاند.
🌿 دلنوشته دعاگونه
پروردگارا،
همانطور که پیامبرت دعا کرد،
من نیز از تو میخواهم:
ای کاشتگر نور،
علم و معرفت را در من بکار،
و سپس در نسل و فرزندانم،
و در نسلهای بعد از آنها،
تا هرگز این بذر نورانی قطع نشود.
خدایا،
نمیخواهم مزرعهٔ نسل من فقط زرع مادی باشد،
بلکه میخواهم سرشار از بذر ایمان، محبت، و اعمال صالح باشد؛
تا روزی که به ملاقاتت میروم،
نسل من خود دلیلی بر دعای مستجاب پیامبرت باشد.
🌱 «اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِنْ زَرْعِ أَنْبِيَائِكَ الَّذِينَ يَحْصُدُونَ ثِمَارَ الْجَنَّةِ.»
امام باقر عليه السلام:
«وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا عِلْمَ كَطَلَبِ السَّلَامَةِ وَ لَا سَلَامَةَ كَسَلَامَةِ الْقَلْبِ»
بدان كه هيچ دانشى چون طلب سلامتى نيست و هيچ سلامتىاى مانند سلامت دل نمىباشد.
علمی که سلامتی قلب رو تضمین میکنه، دانستن نور و ظلمت قلبه!
🌱 زرع نورانی و سلامت قلب
امام باقر علیهالسلام فرمودند:
«وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا عِلْمَ كَطَلَبِ السَّلَامَةِ وَ لَا سَلَامَةَ كَسَلَامَةِ الْقَلْبِ.»
🔹 یعنی: بدان که هیچ دانشی چون طلب سلامت نیست و هیچ سلامتی مانند سلامت دل نمیباشد.
این حدیث ما را به حقیقت زرع قلبی میرساند:
علم حقیقی همان است که سلامت قلب را تضمین کند.
و سلامت قلب در دانستن نور و ظلمت است؛
شناختن بذر نورانی که باید کاشته شود،
و بذرهای مسموم حسد و تمنّا که باید دور ریخته شود.
✨ پیوند با زرع
زمین قلب، اگر بذر نور در آن کاشته شود، سلامت و طراوت پیدا میکند.
اما اگر بذرهای مسموم حسد در آن افشانده شود، پژمرده و بیمار میشود.
بنابراین، بزرگترین کشاورزی در قرآن و ولایت، کاشتن علم نورانی برای رسیدن به «سلامت قلب» است.
🌿 دلنوشته دعاگونه
پروردگارا،
به من علمی عطا کن که سلامت قلبم را تضمین کند؛
علمی که نور را از ظلمت بشناسم،
و در مزرعهٔ دلم، جز بذر محبت و عمل صالح نکارم.
ای خدای زارع دلها،
زمین قلب مرا پاکیزه نگه دار،
از خارهای حسد و غفلت خالی کن،
و بر آن باران رحمتت ببار،
تا محصولش چیزی جز سلامت، آرامش و طراوت نباشد.
🌱 «اللَّهُمَّ زَيِّنْ قَلْبِي بِنُورِ الْوِلَايَةِ، وَ احْفَظْهُ مِنْ بُذُورِ الْحَسَدِ وَ الظُّلْمَةِ.»
امام علی عليه السلام:
«يَا كُمَيْلُ اللِّسَانُ يَنْزَحُ مِنَ الْقَلْبِ وَ الْقَلْبُ يَقُومُ بِالْغِذَاءِ
فَانْظُرْ فِيمَا تُغَذِّي قَلْبَكَ وَ جِسْمَكَ
فَإِنْ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ حَلَالًا لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَسْبِيحَكَ وَ لَا شُكْرَك.»
«اي کميل، زبان از قلب سرچشمه ميگيرد و قلب نيروي خود را از غذا به دست ميآورد
پس غذايي که به قلب و جسم ميدهي دقت کن
و آگاه باش که اگر آن غذاي حلال نباشد،
خداوند ستايش و شکر گذاريت را نخواهد پذيرفت.»
🌱 زرع قلب و تغذیه دل
امیرالمؤمنین علیهالسلام به کمیل فرمودند:
«يَا كُمَيْلُ، اللِّسَانُ يَنْزَحُ مِنَ الْقَلْبِ، وَ الْقَلْبُ يَقُومُ بِالْغِذَاءِ. فَانْظُرْ فِيمَا تُغَذِّي قَلْبَكَ وَ جِسْمَكَ. فَإِنْ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ حَلَالًا لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَسْبِيحَكَ وَ لَا شُكْرَك.»
🔹 یعنی: ای کمیل! زبان از قلب میجوشد، و قلب به وسیلهٔ غذا برپا میماند. پس بنگر با چه چیزی قلب و جسمت را تغذیه میکنی. اگر آن غذا حلال نباشد، خدا نه تسبیح تو را میپذیرد و نه شکرت را.
✨ پیوند با زرع
قلب هم مثل مزرعه است؛ هر بذری که در آن بیفشانی، همان محصول را برداشت خواهی کرد.
غذای حلال، غذای علمیِ نورانی، بذر ایمان و عمل صالح → اینها زمین دل را بارور و سالم میکنند.
غذای حرام، بذرهای مسموم حسد و غفلت → اینها زمین دل را میپژمرانند و محصولی جز باطل نمیدهند.
پس «زرع قلب» یعنی توجه به اینکه چه چیزی وارد قلب میکنی.
اگر نور ولایت باشد، زبانت تسبیحی مقبول برمیآورد.
اما اگر غذای دل آمیخته با ظلمت باشد، حتی ذکر و شکر تو رنگی از قبولی نخواهد داشت.
🌿 دلنوشته دعاگونه
پروردگارا،
زمین دلم تشنهٔ تغذیهٔ نورانی است.
به من توفیق بده که قلب و جانم را جز با بذر حلال و نور ولایت تغذیه نکنم.
ای مهربان،
مگذار بر زبانم تسبیحی جاری شود،
در حالی که زمین دلم با غذای باطل کاشته شده باشد.
به من علمی عطا کن که
قلبم را چون مزرعهای پاک آماده سازم،
و در آن جز بذر ایمان و عمل صالح نکارم.
🌱 «خدایا! زبانم را بازتاب نور قلبم قرار ده، و قلبم را بر غذای حلال و نورانی پابرجا ساز.»
حضرت ابو طالب عليه السلام:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنْ زَرْعِ إِبْرَاهِيمَ وَ ذُرِّيَّةِ إِسْمَاعِيلَ
وَ جَعَلَ لَنَا بَيْتاً مَحْجُوجاً وَ حَرَماً آمِناً يُجْبى إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْءٍ.»
در جلسه خواستگارى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله از خانم خديجه دختر خويلد، رحمها اللَّه،
أبو طالب در اجتماع قريش حضور يافت و خطبه عقد را اين چنين آغاز كرد:
سپاس خداى را كه ما را از نسل ابراهيم و ذرّيّه اسماعيل قرار داد،
و براى ما خانهاى نهاد كه مردمان گرد او طواف كنند،
و نيز حرم امنى كه از اطراف جهان نعمتها به سوى آن ميآورند.
زرع ابراهیم و ذریه اسماعیل
زرع در اینجا استعاره از «نسل» است؛ همان معنایی که در دعای پیامبر (ص) هم آمده بود: «اللهم اجعل العلم في عقبي و زرعي».
حضرت ابوطالب شکر میگذارد که او و خاندانش از بذر پاک ابراهیم و نسل نورانی اسماعیلاند.
یعنی سرشت و ریشهٔ آنان از شجرهٔ طیبهای است که خداوند در قرآن ستوده: «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ» (ابراهیم/۲۴).
بیت محجوج و حرم امن
خداوند خانهای را در اختیار این خاندان قرار داده که محل حج و زیارت جهانیان است.
این خانه (کعبه) نه تنها مکانی برای عبادت است، بلکه نماد امنیت و وحدت است.
همانطور که زرع به آب و امنیت نیاز دارد، دین و امت هم بدون «خانه امن» و محوریت توحید، رشد نمیکنند.
ثمرات همهچیز به سوی آن آورده میشود
اشاره به وعدهٔ قرآن دربارۀ مکه: «يُجْبى إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْءٍ» (قصص/۵۷).
کعبه مرکز تجلی رزق و ثمرات الهی است؛ نه فقط میوههای ظاهری، بلکه میوههای معرفت و هدایت هم به سوی آن میآیند.
حضرت ابوطالب علیهالسلام به ما یاد میدهد که «زرع نورانی» یعنی ریشه داشتن در شجرهٔ پاک ابراهیم و اسماعیل، و این افتخار، مسئولیت بزرگی برای حفظ و باروری این بذر دارد.
کعبه و حرم امن، مزرعهای است که در آن ثمرات ایمان و عبادت شکوفا میشود.
همانطور که کشاورز از زرع خود مراقبت میکند، اهل ایمان هم باید از میراث ابراهیم و اسماعیل محافظت کنند، تا محصولش همان ثمرات هدایت و ولایت باشد.
🌸 دلنوشته دعاگونه
پروردگارا،
سپاس تو را که ما را از زرع ابراهیم و نسل اسماعیل به نور ولایت آشنا کردی.
ای خدای خانهٔ محجوج و حرم امن،
دلهای ما را هم خانهای امن برای بذر نور قرار ده.
و ثمرات ایمان، محبت، و عمل صالح را از این مزرعهٔ دل به بار آور،
تا روزی در جوار کعبهٔ حقیقیات در بهشت،
طعم شیرین محصول این زرع را بچشیم. 🌿✨
وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ
… كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ
و كشتزار با ميوههاى گوناگون آن
… از ميوه آن -چون ثمر داد- بخوريد.
[سورة الأنعام (۶): آية ۱۴۱]
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ
كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ
وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ
وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (۱۴۱)
و اوست كسى كه باغهايى با داربست و بدون داربست، و خرمابن، و كشتزار با ميوههاى گوناگون آن، و زيتون، و انار، شبيه به يكديگر و غير شبيه پديد آورد.
از ميوه آن -چون ثمر داد- بخوريد،
و حق [بينوايان از] آن را روز بهرهبردارى از آن بدهيد،
و[لى] زيادهروى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد.
این آیهٔ شریفه از سوره انعام (آیه ۱۴۱) یکی از کلیدیترین آیات در فهم واژهٔ زرع است و به زیبایی مفاهیم «کاشت، داشت، برداشت» را در پیوند با حق الهی و عمل صالح نشان میدهد.
🌱 زرع و باغهای نورانی
«وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ، كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» (انعام/۱۴۱)
✨ شرح و پیوند با زرع
۱. جنّات معروشات و غیر معروشات
معروشات: باغهایی که با داربست برپا میشوند؛ نشانهٔ تربیت و مراقبت معلم.
غیر معروشات: باغهایی که خودجوش میرویند؛ نشانهٔ دلهایی که بدون مراقبت خاص، تنها به اندازه ظرفیت طبیعیشان ثمر میدهند.
🔹 یعنی رشد حقیقی، وقتی شکوفا میشود که نور معلم ربانی همانند داربست، مسیر رشد را هدایت کند.
۲. نخل و زرع
نخل = ثمرهٔ بلند و شیرین.
زرع = کشتهای گوناگون با طعمهای متفاوت.
🔹 همانطور که در کشاورزی، تنوع محصول وجود دارد، در مزرعهٔ دلها نیز اعمال صالح و میوههای نورانی گوناگون میرویند؛ هر دلی به اندازهٔ ظرف خویش.
زیتون و رمان، متشابهاً و غیر متشابه
شباهت در ظاهر، تفاوت در باطن.
دو دل ممکن است شبیه به هم به نظر برسند، اما یکی از نور ولایت سرشار است و دیگری خشکیده از حسد.
کلوا من ثمره اذا أثمر
بخورید از میوهاش، چون ثمر داد.
🔹 یعنی: وقتی دل نورانی شد و میوهٔ عمل صالح داد، توشهاش را برگیر. علم و ایمان وقتی ارزش دارد که به ثمر عمل برسد.
و آتوا حقه یوم حصاده
حق آن را در روز برداشت بپردازید.
🔹 محصول مزرعهٔ دل فقط برای خود ما نیست؛ باید حق نیازمندان را نیز ادا کنیم. عمل صالح، وقتی نورانی است که با بخشش و مهربانی همراه باشد.
ولا تسرفوا
اسراف یعنی هدر دادن سرمایهها، چه در دنیا و چه در دل.
اگر بذر نور را هدر بدهیم، یا محصول دل را بیهوده خرج کنیم، این اسراف است.
او اسرافکاران را دوست ندارد.
این آیه یک تصویر کامل از «کشاورزی قلب» به دست میدهد:
داربست نور = معلم ربانی
زمین = دل انسان
بذر = علم نورانی
میوه = عمل صالح
حق محصول = مهربانی با دیگران و انفاق
نهی از اسراف = استفادهٔ درست از سرمایههای علمی و معنوی
💖 دلنوشته دعاگونه
پروردگارا،
تو باغها را میرویانی،
تو بذرها را سبز میکنی،
و تویی که دلها را سرسبز و بارور میگردانی.
ای خدای نخلهای بلند و زرعهای رنگارنگ،
قلب مرا در میان باغ نورانی معلمانت قرار ده،
و برای دل خشکیدهام داربستی از ولایت بساز،
تا شاخههایش به آسمان برسد.
خدایا،
چون ثمرهٔ نورانی دلم رسید،
یاد بده که حقّش را بدهم،
و دست نیازمندان را پر کنم،
و از اسراف در نور و نعمتت بپرهیزم.
🌱 «رَبَّنَا اجْعَلْ قُلُوبَنَا جَنّاتٍ مَعْرُوشاتٍ بِنُورِكَ، وَ ثِمَارَنَا أَعْمَالًا صَالِحَةً، وَ اجعلنا نُؤْتِي حَقَّهَا يَوْمَ حَصادِهَا.»
[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۴۳ الى ۴۹]
وَ قالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ
وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ
يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُءْيايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّءْيا تَعْبُرُونَ (۴۳)
و پادشاه [مصر] گفت:
«من [در خواب] ديدم هفت گاو فربه است كه هفت [گاو] لاغر آنها را مىخورند،
و هفت خوشه سبز و [هفت خوشه] خشگيده ديگر.
اى سران قوم، اگر خواب تعبير مىكنيد، در باره خواب من، به من نظر دهيد.»
قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ وَ ما نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلامِ بِعالِمِينَ (۴۴)
گفتند: «خوابهايى است پريشان، و ما به تعبير خوابهاى آشفته دانا نيستيم.»
وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُكُمْ بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ (۴۵)
و آن كس از آن دو [زندانى] كه نجات يافته و پس از چندى [يوسف را] به خاطر آورده بود گفت:
«مرا به [زندان] بفرستيد تا شما را از تعبير آن خبر دهم.»
يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنا فِي سَبْعِ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ
وَ سَبْعِ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ
لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ (۴۶)
«اى يوسف، اى مرد راستگوى، در باره [اين خواب كه] هفت گاو فربه، هفت [گاو] لاغر آنها را مىخورند، و هفت خوشه سبز و [هفت خوشه] خشکيده ديگر؛ به ما نظر ده،
تا به سوى مردم برگردم، شايد آنان [تعبيرش را] بدانند.»
قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَباً فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّا تَأْكُلُونَ (۴۷)
گفت:
«هفت سال پى در پى مىكاريد، و آنچه را درويديد -جز اندكى را كه مىخوريد- در خوشهاش واگذاريد.
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ سَبْعٌ شِدادٌ يَأْكُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّا تُحْصِنُونَ (۴۸)
آنگاه پس از آن، هفت سال سخت مىآيد كه آنچه را براى آن [سالها] از پيش نهادهايد -جز اندكى را كه ذخيره مىكنيد- همه را خواهند خورد.
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ (۴۹)
آنگاه پس از آن، سالى فرا مىرسد كه به مردم در آن [سال] باران مىرسد و در آن آب ميوه مىگيرند.»
این آیات شریفه (یوسف ۴۳ تا ۴۹) در دل داستان یوسف علیهالسلام و رؤیای پادشاه مصر، یکی از عمیقترین تمثیلهای قرآنی از زرع نورانی و زرع حسد را به ما نشان میدهد.
🌱 زرع در رؤیای پادشاه مصر
پادشاه در خواب دید:
هفت گاو فربه که نماد برکت، رزق فراوان و دوران نورانی است،
و هفت گاو لاغر که آنها را میخورند؛ نماد حسد، حرص و نابودی برکت.
هفت خوشه سبز، نشاندهندهٔ دلهای نورانی و اعمال صالحِ زنده.
هفت خوشه خشکیده، نماد دلهای پژمرده و حسود.
وقتی درباریان عاجز شدند، آن کسی که نجات یافته بود، یوسف را به یاد آورد و گفت:
«یُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنا…» (یوسف/۴۶)
🔹 یعنی: ای یوسفِ راستگو! تعبیر این خواب را برای ما بگو.
✨ تعبیر یوسف علیهالسلام
یوسف فرمود:
«تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَباً…» (یوسف/۴۷)
یعنی در هفت سال، به صورت پیوسته بکارید.
محصول را در خوشه نگه دارید؛ چون روزهای سخت خواهد آمد.
بعد از آن هفت سال قحطی، تنها همان ذخیرهٔ نورانی است که شما را نجات خواهد داد.
سپس سالی خواهد آمد که مردم بار دیگر از باران رحمت سیراب میشوند و «یُعصَرون»؛ یعنی هم زمین میرویاند و هم دلها میجوشند و ثمر میدهند.
🌿 پیوند با مفهوم زرع نور و یبس حسد
هفت خوشه سبز = اهل نور، دلهای سرشار از ولایت، بذرهای زندهای که عمل صالح میدهند.
هفت خوشه خشکیده = اهل حسد، دلهای بیثمر که برکت دیگران را میخورند و چیزی برای خود نمیگذارند.
ذخیرهسازی در خوشه = محافظت از علوم نورانی در قلب تا در سختیها مایهٔ نجات شود.
سالهای سخت قحطی = لحظات اضطراب و امتحان در زندگی روزمره.
سال رحمت و باران = زمانی که قلب آمادهٔ درک نور میشود و ثمرهٔ حیات طیبه میدهد.
💖 پیام این آیات
دنیا پر از هفت سالهای سبز و هفت سالهای سخت است.
نجات در گرو این است که در دوران برکت، بذر نورانی علم را بکاریم و محصولش را در خوشهٔ ولایت حفظ کنیم.
وقتی دوران قحطی و آزمایش فرا میرسد، همان ذخیرهها دست ما را میگیرند.
این همان است که قرآن وعده داد:
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» (نحل/۹۷)
🌸 دلنوشته دعاگونه
پروردگارا،
روزهای سبز زندگیام را ضایع نکنم،
بذری بیفشانم که در قحطیها مرا زنده نگاه دارد.
ای خدای باران و زرع،
مبادا خوشههای دلم، خشک و بیثمر بماند،
و مبادا حسد، گاو لاغری شود
که تمام برکتهای عمرم را ببلعد.
خدایا،
به من توفیق بده بذرهای نور را در دل بکارم،
ثمرهاش را در خوشهٔ ولایت نگه دارم،
و روزی که قحطی آزمون فرا میرسد،
از همان ذخیرهها سیراب شوم.
🌱 اللَّهُمَّ اجعل زرعَ قلوبنا خُضْراً مثمراً، و احفظ ثمار أعمالنا في سُنبُلِ وِلایتک، حتّى نبلغَ حَياةً طَيِّبَةً عندك.
[سورة الرعد (۱۳): الآيات ۳ الى ۴]
وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ وَ أَنْهاراً
وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ
يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (۳)
و اوست كسى كه زمين را گسترانيد و در آن، كوهها و رودها نهاد،
و از هر گونه ميوهاى در آن، جُفت جُفت قرار داد.
روز را به شب مىپوشاند.
قطعاً در اين [امور] براى مردمى كه تفكر مىكنند نشانههايى وجود دارد.
وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ
وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ
صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ
وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (۴)
و در زمين قطعاتى است كنار هم،
و باغهايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما،
چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه، كه با يك آب سيراب مىگردند،
و [با اين همه] برخى از آنها را در ميوه [از حيث مزه و نوع و كيفيت] بر برخى ديگر برترى مىدهيم.
بى گمان در اين [امر نيز] براى مردمى كه تعقّل مىكنند دلايل [روشنى] است.
🌱 زرعِ متفاوت، ثمرات گوناگون
«وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ وَ أَنْهاراً وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (رعد/۳)
«وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (رعد/۴)
خداوند زمین را گسترانید، کوهها و رودها را قرار داد، و از هر نوع میوه، جفت جفت آفرید.
همهٔ اینها از یک زمین میرویند، از یک آب سیراب میشوند،
اما طعم و کیفیت میوهها با یکدیگر متفاوت است.
این آیات پرده از یک حقیقت بزرگ برمیدارند:
مبدأ همهٔ رویشها یکی است: آب واحد، رحمت واحد، نور واحد.
با این حال، زمینها متفاوتاند؛ یکی حاصلخیز است و دیگری خشک.
یکی خوشهای سبز میدهد، دیگری دانهای خشک و بیثمر.
👈این تفاوت از درون خاک است، نه از آسمان باران.👉
🌿 پیوند با زرع نور
قلب انسان هم زمینی است که یا با نور ولایت زنده میشود و سبز میگردد،
یا اگر گرفتار حسد و غفلت شود، به «یابس» تبدیل میشود و میوه نمیدهد.
آب واحد = همان نور الهی است که بر همه دلها میبارد.
زمینهای متفاوت = قلبهایی که برخی با تواضع میپذیرند و برخی با تکبر میخشکند.
ثمرهٔ گوناگون = هر دل به اندازهٔ ظرفیت و صداقت خویش، میوهٔ معرفت و عمل صالح میدهد.
پس «زرع» نشانهای است برای اهل اندیشه؛ نشانهای که به ما میگوید:
👈حیات دل، وابسته به انتخاب توست:
بذری که در زمین قلبت میکاری، یا نور را میرویاند یا پژمردگی را.👉
💖 دلنوشته دعاگونه
ای خدای زندهکنندهٔ زمین و دل!
تو هستی که زمین را گستردی، کوهها را برپا کردی،
و از یک آب، هزاران ثمرهٔ رنگارنگ رویاندی.
دل ما را نیز زمین سبز ولایت قرار ده،
تا از باران نور، خوشههای ایمان برویاند.
ای نزدیکترین یاور،
مگذار دل ما در حسد خشک شود و به خار تبدیل گردد.
🌱 خدایا، به حق محمد و آل محمد،
بر دلهای ما «طریق یَبَس» امن و استوار بگشا،
و از هر بذر علم، ثمرهای نورانی برویان،
تا در روز برداشت، دست ما خالی نباشد،
و ما را در زمرهٔ «الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ… لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» (بقره/۲۵) قرار دهی.
[سورة إبراهيم (۱۴): الآيات ۳۵ الى ۴۱]
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ (۳۵)
و [ياد كن] هنگامى را كه ابراهيم گفت: «پروردگارا، اين شهر را ايمن گردان، و مرا و فرزندانم را از پرستيدن بتان دور دار.
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۳۶)
پروردگارا، آنها بسيارى از مردم را گمراه كردند. پس هر كه از من پيروى كند، بى گمان، او از من است، و هر كه مرا نافرمانى كند، به يقين، تو آمرزنده و مهربانى.
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ (۳۷)
پروردگارا، من [يكى از] فرزندانم را در درّهاى بىكشت، نزد خانه محترم تو، سكونت دادم. پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [مورد نيازشان] روزى ده، باشد كه سپاسگزارى كنند.
رَبَّنا إِنَّكَ تَعْلَمُ ما نُخْفِي وَ ما نُعْلِنُ وَ ما يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ (۳۸)
پروردگارا، بىگمان تو آنچه را كه پنهان مىداريم و آنچه را كه آشكار مىسازيم مىدانى، و چيزى در زمين و در آسمان بر خدا پوشيده نمىماند.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعاءِ (۳۹)
سپاس خداى را كه با وجود سالخوردگى، اسماعيل و اسحاق را به من بخشيد. به راستى پروردگار من شنونده دعاست.
رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ (۴۰)
پروردگارا، مرا برپادارنده نماز قرار ده، و از فرزندان من نيز. پروردگارا، و دعاى مرا بپذير.
رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ (۴۱)
پروردگارا، روزى كه حساب برپا مىشود، بر من و پدر و مادرم و بر مؤمنان ببخشاى.»
🔹 آیه ۳۵ – امنیت در برابر بتپرستی
«رَبِّ اجْعَلْ هذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ»
ابراهیم امنیت حقیقی را نه در دیوار شهر و نه در سلاح، بلکه در دوری از بتها میبیند.
بت، نماد تمنّا و حسد است؛ هر چیزی که جای خدا را بگیرد.
یعنی اولین شرط رشد زرع دل، امنیت در برابر بتپرستی درونی است.
🔹 آیه ۳۶ – پیروی یا مخالفت
«فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»
سعادت در اتباع نور است.
کسی که پیروی کند، به شجرهٔ ابراهیمی وصل میشود و بخشی از «زرع نورانی» اوست.
و اگر نافرمانی کند، باز درِ رحمت خدا باز است.
🔹 آیه ۳۷ – نقطهٔ کلیدی: «بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ»
«رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ…»
ابراهیم ذریهاش را در وادی غیر ذی زرع سکونت داد؛ یعنی در سرزمینی خشک، بیکشت، بیثمر.
این تصویر نماد قلب انسان است؛ قلب ما در آغاز، «غیر ذی زرع» است: هیچ علم و ثمری در آن نیست.
تنها وقتی که علوم آل محمد علیهمالسلام بر آن ببارد، این زمین خشک سرسبز میشود.
«بیتک المحرم» یعنی مرکز اتصال به خدا؛ یعنی تا وقتی این دل به خانهٔ خدا گره نخورد، زمین خشک باقی میماند.
«فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ»
دعای ابراهیم این است: پروردگارا، دلهای مردم را به سوی این ذریه جذب کن.
«تهوی» یعنی کشیده شدن با عشق و شوق.
این همان علامت سعادت است: دلی که با دیدن معلم ربانی در ملک یا ملکوت، سیر نمیشود؛ بلکه پیوسته به سوی او کشیده میشود.
«وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ»
ثمرات = همان علوم نورانی و معارف اهلبیت علیهمالسلام.
روزی حقیقی برای این قلوب، نه مال و نه مقام، بلکه ثمرات علم نورانی است که باید به آنها برسد.
هدف: «لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ»؛ یعنی شکر عملی با اقامهٔ نماز و عمل صالح.
🔹 آیه ۳۸ – علم خدا
«رَبَّنا إِنَّكَ تَعْلَمُ ما نُخْفِي وَ ما نُعْلِنُ…»
خدا هم باطن و هم ظاهر ما را میداند.
اگر زمین دل ما واقعاً «غیر ذی زرع» است، او از ما پنهان نیست؛ باید صادقانه بپذیریم و از او بخواهیم بباراند.
🔹 آیه ۳۹ – رزق فرزندان نورانی
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحاقَ…»
خداوند، فرزندان نورانی را به ابراهیم بخشید؛ یعنی تداوم زرع الهی در نسلها.
این رزق، نشانهٔ شنیده شدن دعاست.
🔹 آیات ۴۰ و ۴۱ – اقامهٔ نماز و مغفرت
«رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ…»
هدف زرع نورانی این است که انسان برپادارندهٔ نماز شود؛ یعنی وصل دائم به نور.
و در پایان، ابراهیم برای خودش، والدینش و همهٔ مؤمنان طلب مغفرت میکند.
قلب انسان وادی غیر ذی زرع است؛ بدون علوم آل محمد علیهمالسلام خشک و بیثمر میماند.
با بارش این علوم، دل سبز و شکوفا میشود.
نشانهٔ سعادت این است که دل، «تهوی» به سوی معلم نورانی داشته باشد؛ یعنی هرگز از شنیدن علوم او سیر نشود.
روزی حقیقی، ثمرات علم اهلبیت است.
و نهایت این مسیر، اقامهٔ نماز، شکر عملی، و مغفرت الهی است.
💖 دلنوشته دعاگونه
پروردگارا،
دلهای ما وادی غیر ذی زرع است،
خشک و بیثمر،
مگر اینکه باران علوم آل محمد علیهمالسلام بر آن ببارد.
ای خدای مهربان،
دل ما را از آنان قرار ده که به سوی معلمان نورانی «تهوی» میشوند،
هرگز سیر نمیشوند از شنیدن کلامشان،
و به این نشانهٔ سعادت زندهاند.
ای خالق باران،
ثمرات علم و عمل صالح را بر دلهای ما ارزانی کن،
تا در وادی خشکمان، گلهای نور برویند،
و در روز حساب، در زمرهٔ شاکران و نمازگزاران باشیم.
🌱 «رَبَّنَا اجْعَلْ أَفْئِدَتَنَا تَهْوِي إِلَى أَوْلِيَائِكَ، وَ ارْزُقْنَا مِنْ ثَمَراتِ عِلْمِهِمْ، لَعَلَّنَا نَشْكُرُ.»
🌸 دلنوشته: وادی غیر ذی زرع دل
پروردگارا،
قلب ما، بیابانی خشک است؛ «بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ».
نه آب دارد، نه رویش، نه طراوت.
دل ما، اگر تنها رها شود، چیزی جز خاکی بیثمر نیست.
امّا تو، ای خدای مهربان، وعده دادی که بر زمینهای خشک نیز باران رحمت ببارانی.
ای خدای ابراهیم،
او ذریهاش را در وادی غیر ذی زرع سکونت داد، نزد خانهٔ تو.
و دعایش این بود: «لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ»؛
یعنی هدف این بود که این دلهای خشک، در پرتو اتصال به خانهٔ تو، اهل نماز شوند،
اهل وصل و بندگی گردند.
خدایا،
ما هم ذرّیهٔ ابراهیمیم،
اما در دلهایمان هنوز خشکی موج میزند.
اگر باران علوم آلمحمد علیهمالسلام بر ما نبارد،
زمین دلمان به مزرعهٔ خار تبدیل میشود،
و هیچ ثمری جز حسد و تمنّا نخواهد داد.
ای خدای نور،
همانگونه که ابراهیم دعا کرد:
«فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ»،
ما هم از تو میخواهیم دلهای ما را به سوی اولیای خودت پرواز دهی.
دلی که به سوی معلم ربانی «تهوی» شود،
نشانهٔ سعادت یافته است،
زیرا هرگز از شنیدن کلام نورانی او سیر نمیشود،
و هر روز تشنهتر میگردد.
این عطش، علامت حیات طیبه است.
پروردگارا،
ما میدانیم که رزق حقیقی،
همان ثمراتی است که ابراهیم برای ذریهاش خواست:
«وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ».
این ثمرات نه تنها نان و میوهٔ ظاهری،
بلکه ثمرات علم و معرفت اهلبیت علیهمالسلام است.
این همان روزی واجب قلب است که ما را زنده نگاه میدارد.
ای دانای آشکار و پنهان،
تو میدانی چه در دل پنهان کردهایم،
و چه بر زبان میآوریم.
تو میدانی که ما خشک و بیثمر ماندهایم،
و تو میدانی که تنها امیدمان به باران توست.
پروردگارا،
همانطور که بر ابراهیم، اسماعیل و اسحاق را در پیری روزی کردی،
ما را نیز در کهنگی و خشکی دلمان،
ثمرات جدید عطا کن؛
میوههایی نورانی از علم، ایمان، و عمل صالح.
ای خدای شنوندهٔ دعا،
دعای ابراهیم این بود:
«رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي».
پروردگارا، ما را نیز از اقامهکنندگان نماز قرار بده؛
نه فقط نمازی بر لب،
بلکه نمازی که محصول مزرعهٔ دل است،
نمازی که با بذر نور اهلبیت کاشته شده و با باران رحمت تو آبیاری شده است.
خدایا،
روز حساب خواهد رسید،
همان روزی که ابراهیم گفت:
«رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ».
ما هم امروز با تمام خشکی دل و فقر درونیمان،
همین را از تو میخواهیم:
ما را در وادی غیر ذی زرع رها مکن.
باران علم و نور بباران،
ما را به زرع نورانی تبدیل کن،
و در روز حساب، ما را با اولیای نور محشور گردان.
🌱 خدایا!
دل ما را سبز کن،
ثمرات علم آلمحمد را روزی ما کن،
و شوقی عطا فرما که دلهایمان همیشه به سوی آنان «تهوی» شود.
آمین یا رب العالمین.
@@@
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۸ الى ۱۳]
وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوها وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ (۸)
و اسبان و استران و خران را [آفريد] تا بر آنها سوار شويد و [براى شما] تجمّلى [باشد]، و آنچه را نمىدانيد مىآفريند.
وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْها جائِرٌ وَ لَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ (۹)
و نمودن راه راست بر عهده خداست، و برخى از آن [راهها] كژ است، و اگر [خدا] مىخواست مسلماً همه شما را هدايت مىكرد.
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ (۱۰)
اوست كسى كه از آسمان، آبى فرود آورد كه [آب] آشاميدنى شما از آن است، و روييدنى[هايى] كه [رمههاى خود را] در آن مىچرانيد [نيز] از آن است.
يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (۱۱)
به وسيله آن، كشت و زيتون و درختان خرما و انگور و از هر گونه محصولات [ديگر] براى شما مىروياند. قطعاً در اينها براى مردمى كه انديشه مىكنند نشانهاى است.
وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (۱۲)
و شب و روز و خورشيد و ماه را براى شما رام گردانيد، و ستارگان به فرمان او مسخّر شدهاند. مسلماً در اين [امور] براى مردمى كه تعقل مىكنند نشانههاست.
وَ ما ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ (۱۳)
و [همچنين] آنچه را در زمين به رنگهاى گوناگون براى شما پديد آورد [مسخّر شما ساخت]. بىترديد، در اين [امور] براى مردمى كه پند مىگيرند نشانهاى است.
[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۳۲ الى ۳۶]
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً رَجُلَيْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُما زَرْعاً (۳۲)
و براى آنان، آن دو مرد را مَثَل بزن كه به يكى از آنها دو باغ انگور داديم
و پيرامون آن دو [باغ] را با درختان خرما پوشانديم،
و ميان آن دو را كشتزارى قرار داديم.
كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئاً وَ فَجَّرْنا خِلالَهُما نَهَراً (۳۳)
هر يك از اين دو باغ محصول خود را [به موقع] مىداد و از [صاحبش] چيزى دريغ نمىورزيد،
و ميان آن دو [باغ] نهرى روان كرده بوديم.
وَ كانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مالاً وَ أَعَزُّ نَفَراً (۳۴)
و براى او ميوه فراوان بود. پس به رفيقش -در حالى كه با او گفت و گو مىكرد- گفت:
«مال من از تو بيشتر است و از حيث افراد از تو نيرومندترم.»
وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً (۳۵)
و در حالى كه او به خويشتن ستمكار بود، داخل باغ شد [و] گفت:
«گمان نمىكنم اين نعمت هرگز زوال پذيرد.»
وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْراً مِنْها مُنْقَلَباً (۳۶)
و گمان نمىكنم كه رستاخيز بر پا شود،
و اگر هم به سوى پروردگارم بازگردانده شوم قطعاً بهتر از اين را در بازگشت، خواهم يافت.
[سورة الشعراء (۲۶): الآيات ۱۴۱ الى ۱۵۹]
كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ (۱۴۱)
ثموديان، پيامبران [خدا] را تكذيب كردند؛
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ (۱۴۲)
آنگاه كه برادرشان صالح به آنان گفت: «آيا پروا نداريد؟
إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (۱۴۳)
من براى شما فرستادهاى درخور اعتمادم.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (۱۴۴)
از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد.
وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (۱۴۵)
و بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمىكنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست.
أَ تُتْرَكُونَ فِي ما هاهُنا آمِنِينَ (۱۴۶)
آيا شما را در آنچه اينجا داريد آسوده رها مىكنند؟
فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (۱۴۷)
در باغها و در كنار چشمهساران،
وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ (۱۴۸)
و كشتزارها و خرمابُنانى كه شكوفههايشان لطيف است؟
وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً فارِهِينَ (۱۴۹)
و هنرمندانه [براى خود] از كوهها خانههايى مىتراشيد.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (۱۵۰)
از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد.
وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ (۱۵۱)
و فرمان افراطگران را پيروى مكنيد:
الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ (۱۵۲)
آنان كه در زمين فساد مىكنند و اصلاح نمىكنند.»
قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (۱۵۳)
گفتند: «قطعاً تو از افسونشدگانى.
ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (۱۵۴)
تو جز بشرى مانند ما [بيش] نيستى. اگر راست مىگويى معجزهاى بياور.»
قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (۱۵۵)
گفت: «اين مادهشترى است كه نوبتى از آب او راست و روزى معيّن نوبت آب شماست.
وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ (۱۵۶)
و به آن گزندى مرسانيد كه عذابِ روزى هولناك شما را فرومىگيرد.»
فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ (۱۵۷)
پس آن را پى كردند و پشيمان گشتند.
فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (۱۵۸)
آنگاه آنان را عذاب فروگرفت. قطعاً در اين [ماجرا] عبرتى است، و[لى] بيشترشان ايمانآورنده نبودند.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (۱۵۹)
و در حقيقت، پروردگار تو همان شكستناپذير مهربان است.
[سورة السجده (۳۲): الآيات ۲۶ الى ۳۰]
أَ وَ لَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَساكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ أَ فَلا يَسْمَعُونَ (۲۶)
آيا براى آنان روشن نگرديده كه چه بسيار نسلها را پيش از آنها نابود گردانيديم [كه اينان] در سراهايشان راه مىروند؟ قطعاً در اين [امر] عبرتهاست، مگر نمىشنوند؟
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا يُبْصِرُونَ (۲۷)
آيا ننگريستهاند كه ما باران را به سوى زمينِ باير مىرانيم، و به وسيله آن كِشتهاى را برمىآوريم كه دامهايشان و خودشان از آن مىخورند؟ مگر نمىبينند؟
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْفَتْحُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (۲۸)
و مىپرسند: «اگر راست مىگوييد، اين پيروزى [شما] چه وقت است؟»
قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمانُهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ (۲۹)
بگو: «روز پيروزى، ايمان كسانى كه كافر شدهاند سود نمىبخشد و آنان مهلت نمىيابند.»
فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ (۳۰)
پس، از ايشان روى برتاب و منتظر باش كه آنها نيز در انتظارند.
[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ (۲۱)
مگر نديدهاى كه خدا از آسمان، آبى فرود آورد پس آن را به چشمههايى كه در [طبقات زيرينِ] زمين است راه داد، آنگاه به وسيله آن كشتزارى را كه رنگهاى آن گوناگون است بيرون مىآورد، سپس خشك مىگردد، آنگاه آن را زرد مىبينى، سپس خاشاكش مىگرداند. قطعاً در اين [دگرگونيها] براى صاحبان خرد عبرتى است.
أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (۲۲)
پس آيا كسى كه خدا سينهاش را براى [پذيرش] اسلام گشاده، و [در نتيجه] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مىباشد [همانند فرد تاريكدل است]؟ پس واى بر آنان كه از سختدلى ياد خدا نمىكنند؛ اينانند كه در گمراهى آشكارند.
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (۲۳)
خدا زيباترين سخن را [به صورت] كتابى متشابه، متضمّن وعده و وعيد، نازل كرده است. آنان كه از پروردگارشان مىهراسند، پوست بدنشان از آن به لرزه مىافتد، سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم مىگردد. اين است هدايت خدا، هر كه را بخواهد، به آن راه نمايد، و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست.
أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ (۲۴)
پس آيا آن كس كه [به جاى دستها] با چهره خود، گزند عذاب را روز قيامت دفع مىكند [مانند كسى است كه از عذاب ايمن است]؟
و به ستمگران گفته مىشود: «آنچه را كه دستاوردتان بوده است بچشيد.»
كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (۲۵)
كسانى [هم] كه پيش از آنان بودند به تكذيب پرداختند،
و از آنجا كه حدس نمىزدند عذاب برايشان آمد.
[سورة الدخان (۴۴): الآيات ۲۲ الى ۲۹]
فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ (۲۲)
پس پروردگار خود را خواند كه: «اينها مردمى گناهكارند.»
فَأَسْرِ بِعِبادِي لَيْلاً إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ (۲۳)
[فرمود:] «بندگانم را شبانه ببر، زيرا شما مورد تعقيب واقع خواهيد شد.
وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ (۲۴)
و دريا را هنگامى كه آرام است پشت سر بگذار، كه آنان سپاهى غرقشدنىاند.»
كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (۲۵)
[وه!] چه باغها و چشمهسارانى [كه آنها بعد از خود] بر جاى نهادند،
وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ (۲۶)
و كشتزارها و جايگاههاى نيكو،
وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ (۲۷)
و نعمتى كه از آن برخوردار بودند.
كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِينَ (۲۸)
[آرى،] اين چنين [بود] و آنها را به مردمى ديگر ميراث داديم.
فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِينَ (۲۹)
و آسمان و زمين بر آنان زارى نكردند و مهلت نيافتند.
[سورة الفتح (۴۸): الآيات ۲۶ الى ۲۹]
إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً (۲۶)
آنگاه كه كافران در دلهاى خود، تعصّب [آن هم] تعصّب جاهليّت ورزيدند، پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خويش و بر مؤمنان فرو فرستاد، و آرمان تقوا را ملازم آنان ساخت، و [در واقع] آنان به [رعايت] آن [آرمان] سزاوارتر و شايسته [اتّصاف به] آن بودند، و خدا همواره بر هر چيزى داناست.
لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً (۲۷)
حقّاً خدا رؤياى پيامبر خود را تحقّق بخشيد [كه ديده بود:] شما بدون شك، به خواست خدا در حالى كه سر تراشيده و موى [و ناخن] كوتاه كردهايد، با خاطرى آسوده در مسجد الحرام درخواهيد آمد. خدا آنچه را كه نمىدانستيد دانست، و غير از اين، پيروزى نزديكى [براى شما] قرار داد.
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً (۲۸)
اوست كسى كه پيامبر خود را به [قصد] هدايت، با آيين درست روانه ساخت، تا آن را بر تمام اديان پيروز گرداند و گواهبودن خدا كفايت مىكند.
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً (۲۹)
محمّد (ص) پيامبر خداست؛ و كسانى كه با اويند، بر كافران، سختگير [و] با همديگر مهربانند. آنان را در ركوع و سجود مىبينى. فضل و خشنودى خدا را خواستارند. علامتِ [مشخصّه] آنان بر اثر سجود در چهرههايشان است. اين صفت ايشان است در تورات، و مَثَلِ آنها در انجيل چون كشتهاى است كه جوانه خود برآورد و آن را مايه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد، تا از [انبوهىِ] آنان [خدا] كافران را به خشم دراندازد. خدا به كسانى از آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده است.
این بخش از سوره فتح (۲۶–۲۹) یک حلقه طلایی است که مفهوم زرع را به اوج میرساند و تصویر نهایی «امت نورانی» را ترسیم میکند.
✨ آیه ۲۶ – سکینه در برابر حمیت جاهلیه
«إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ … فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ…»
کافران قلبشان مزرعهای از حمیت و تعصب جاهلی بود.
در برابر این خشکی و آتش تعصب، خداوند «سکینه» و آرامش را بر پیامبر و مؤمنان فرو فرستاد.
سکینه همان باران رحمت است که زمین دل مؤمن را نرم و حاصلخیز میکند.
✨ آیه ۲۷ – تحقق وعدهٔ الهی
«لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ…»
خدا وعده داد که همانگونه که خواب پیامبر محقق شد، آنان وارد مسجدالحرام خواهند شد.
یعنی زرع نورانی در نهایت به ثمر میرسد؛ حتی اگر مدتی در محاصرهٔ خشکیها باشد.
«فتح قریب» یعنی درهای رحمت برای اهل ایمان همیشه نزدیک است.
✨ آیه ۲۸ – غلبه دین حق
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ…»
این زرع نورانی محدود به یک باغ کوچک نیست؛ قرار است سراسر زمین را بپوشاند.
همان بارانی که بر زمین خشک نازل شد، تمام خاکهای عالم را زنده خواهد کرد.
✨ آیه ۲۹ – امت زرع نورانی
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ … كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ…»
اینجا قرآن با زیباترین تشبیه، امت محمد صلیاللهعلیهوآله را به زرع تشبیه میکند:
زرع: بذر اولیه، پیامبر است.
شطأه: شاخهها و جوانهها، اهلبیت و یاران حقیقیاند.
فآزره: یکدیگر را یاری میدهند، مثل ساقههایی که همدیگر را نگه میدارند.
فاستغلظ: رشد میکنند و استوار میشوند.
فاستوی علی سوقه: بر ساقههای خود میایستند؛ امت بالنده و مستقل میشود.
یعجب الزراع: کشاورزان (معلمان ربانی) از دیدن این رویش خوشحال میشوند.
لیغیظ بهم الکفار: همین رویش نورانی، کفار را میسوزاند.
🔹 این آیه، تصویری کامل از «مزرعهٔ ولایت» است:
پیامبر، بذر؛
اهلبیت، شاخهها؛
یاران راستین، خوشهها؛
و محصول نهایی، امت نورانی است.
🌿 پیوند با بحث «زرع»
همانطور که در آیهٔ ابراهیم (۱۴:۳۷) گفتیم، دل ما وادی غیر ذی زرع است.
باران علوم آلمحمد بر آن میبارد، و از دل خشک، باغی سرسبز روییده میشود.
در سوره فتح، این باغ به اوج میرسد: جامعهٔ ایمانی که یک «زرع کامل» است؛ استوار، بالنده و بهجتآفرین.
💖 دلنوشته دعاگونه
پروردگارا،
دلهای ما خشک و گرفتار حمیت جاهلیه است؛
اما تو وعده دادی که سکینهات را فرو میفرستی.
ای خدای رحمت، بر قلب ما هم باران سکینه ببار،
تا خاک تعصب و حسد نرم شود و بذر نور بروید.
ای زارع بزرگ،
ما را بخشی از آن زرع نورانی قرار ده،
که شطأهاش از پیامبر و اهلبیتش برمیخیزد،
و هر شاخهاش دیگری را یاری میدهد.
خدایا،
بگذار ما از کسانی باشیم که چهرههایشان نشانهٔ سجده دارد،
و زبان و دلشان تنها فضل و رضوان تو را میطلبد.
ما را خوشههایی نورانی در این مزرعهٔ بزرگ قرار ده،
تا معلمان ربانی از دیدن ما شاد شوند،
و کفار از استواری ما به خشم آیند.
🌱 «اللَّهُمَّ اجعلنا مِن زَرْعِ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، نَنمُو بِنُورِهِم، و نَثْمِرُ بأعمالٍ صالحةٍ، حتّى نَحظى بمغفرةٍ و أجراً عظيماً.»
[سورة الواقعة (۵۶): الآيات ۵۷ الى ۷۴]
نَحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ (۵۷)
ماييم كه شما را آفريدهايم، پس چرا تصديق نمىكنيد؟
أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ (۵۸)
آيا آنچه را [كه به صورت نطفه] فرو مىريزيد ديدهايد؟
أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ (۵۹)
آيا شما آن را خلق مىكنيد يا ما آفرينندهايم؟
نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ (۶۰)
ماييم كه ميان شما مرگ را مقدّر كردهايم و بر ما سبقت نتوانيد جست؛
عَلى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ فِي ما لا تَعْلَمُونَ (۶۱)
[و مىتوانيم] امثال شما را به جاى شما قرار دهيم و شما را [به صورت] آنچه نمىدانيد پديدار گردانيم.
وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولى فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ (۶۲)
و قطعاً پديدار شدنِ نخستين خود را شناختيد؛ پس چرا سَرِ عبرت گرفتن نداريد؟
أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ (۶۳)
آيا آنچه را كِشت مىكنيد، ملاحظه كردهايد؟
أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ (۶۴)
آيا شما آن را [بىيارى ما] زراعت مىكنيد، يا ماييم كه زراعت مىكنيم؟
لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ (۶۵)
اگر بخواهيم قطعاً خاشاكش مىگردانيم، پس در افسوس [و تعجّب] مىاُفتيد.
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ (۶۶)
[و مىگوييد:] «واقعاً ما زيان زدهايم،
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ (۶۷)
بلكه ما محروم شدگانيم.»
أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ (۶۸)
آيا آبى را كه مىنوشيد ديدهايد؟
أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ (۶۹)
آيا شما آن را از [دلِ] ابرِ سپيد فرود آوردهايد، يا ما فرودآورندهايم؟
لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ (۷۰)
اگر بخواهيم آن را تلخ مىگردانيم، پس چرا سپاس نمىداريد؟
أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ (۷۱)
آيا آن آتشى را كه برمىافروزيد ملاحظه كردهايد؟
أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ (۷۲)
آيا شما [چوبِ] درختِ آن را پديدار كردهايد، يا ما پديدآورندهايم؟
نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ (۷۳)
ما آن را [مايه] عبرت و [وسيله] استفاده براى بيابانگردان قرار دادهايم.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ (۷۴)
پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى.
مشتقات ریشۀ «زرع» در آیات قرآن:
وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ (141)
قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنينَ دَأَباً فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ في سُنْبُلِهِ إِلاَّ قَليلاً مِمَّا تَأْكُلُونَ (47)
وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (4)
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ (37)
يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (11)
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً رَجُلَيْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُما زَرْعاً (32)
وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضيمٌ (148)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا يُبْصِرُونَ (27)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ في ذلِكَ لَذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ (21)
وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَريمٍ (26)
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً (29)
أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ (64)
از وادیِ بیکِشت تا مزرعۀ نورانیِ ولایت! وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ (دخان/۲۶)
قرآن بارها با زبان طبیعت با دل انسان سخن میگوید: وادیهای خشک، رودهای جاری، خاکهای حاصلخیز و مزارع شکوفا. اینها تنها توصیف جهان بیرونی نیستند، بلکه آینهای از جهان درونیِ قلب انساناند.
قلب، اگر به حال خود رها شود، «وادی غیر ذی زرع» است؛ درهای بیکِشت و بیثمر. بدون هدایت الهی، چیزی جز علفهای هرز تمنّا و خارهای حسد در آن نمیروید. اما هنگامی که باران علوم آسمانی – که از طریق پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و اهلبیت نورانی او علیهمالسلام جاری میشود – بر آن ببارد، حتی خشکترین خاک نیز به مزرعهای سرسبز و نورانی تبدیل خواهد شد.
این همان معنای وعده قرآن است:
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» (بقره/۲۵۷).
سفر قلب همچون حج و شب قدر است:
در عرفات، دل فقر و خشکی خود را اقرار میکند؛ اعتراف به وادی بیکشت درونی.
در مشعر (مزدلفه)، زیر نزول فرشتگان و روح، سنگریزههای شعور علمی در دل نهاده میشود تا با آنها وسوسههای شیطان را رمی کند.
در منی، دل تمنّاهایش را قربانی میکند و تولدی تازه مییابد.
این همان شب قدرِ دل است: فرشتگان فرود میآیند، کلام نورانی شنیده میشود، و اگر به آن عمل شود، صبح فرج طلوع میکند: «سلامٌ هی حتی مطلع الفجر» (قدر/۵).
قرآن این دگرگونی را با تصویر زراعت ترسیم میکند:
وادی بیکشت: نماد دلِ بیهدایت.
بذر جوانهزننده: نزول کلمات الهی به دست معلم آسمانی.
کشتزار شکوفا: جامعهٔ مؤمنانی که یکدیگر را در حق یاری میدهند، همانگونه که در سوره فتح آمده: «مانند کِشتهای که شاخهٔ خود را برآورد، سپس آن را نیرومند کرد تا ستبر شد و بر ساقههای خود ایستاد و کشاورزان را به شگفت آورد…» (فتح/۲۹).
برداشت نهایی: همان «وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ» (دخان/۲۶) که وعدهٔ بهشت جاویدان است.
پس، وادی بیکشت قلب، پایان داستان نیست. بهوسیلهٔ ولایت الهی، با بهرهمندی از علومی که از «قرای ظاهره» – یعنی معلمان نورانی – دریافت میکنیم، قدم به قدم، شب و روز، در امنیت سیر میکنیم، تا به قبلهٔ قریههای مبارک برسیم و در مقام کریم جای گیریم:
«وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيها قُرًى ظَاهِرَةً وَ قَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ» (سبأ/۱۸).
🌱 آری، قلبی که روزی خشک و بیثمر بود، زیر سایۀ ولایت الهی به مزرعهای نورانی بدل میشود؛ مزرعهای که ثمراتش ایمان و شکوفههایش اعمال صالح است.