A lot of light!
You cannot believe it!
The Light of God’s Destinations!
«کثر» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الْكَثَرُ: الجُمَّارُ و يُقَالُ الطَّلْعُ»
«الكَثَرُ: جُمَّارُ النخْل، و يقال طَلْعها.»
«الْكَثَرُ: الجمّار الكثير»
«الْكَثَرُ: شاخهها و شكوفههاى زياد خرما بن»
«أَكْثَرَ النخلُ: أى أَطْلَعَ، نخل شكوفه بر آورد.»
+ «نوّر الشّجر»: «الْكَوْثَرَ: الْنُّور»
«إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ»: «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْنُّور»
قلبی که نور و ظلمتشو بفهمه، خیلی چیزا گیرش میاد!
به این میگن نور کوثر!
انگاری نور اینجوری داره زیاد میشه! تکثیر نسل دادن!
«تَكَوْثَرَ الشيءُ: كَثُرَ كَثْرَةً متناهية، بىنهايت افزون شد.»
«توقف در بینهایت»
نور الولایة فرایند تکثیر عملی اندیشه آل محمد ع است، در دل شرایط، توسط اهل نور.
+ «عبد – تعبید الطریق»
به این میگن عبادت!
+ «تطویر»
+ «برّ – نیکوکاری»
+ «سبع سنابل»
+ «بلغ»
+ «بسط»
+ «دَوَل – دولت – چرخه دانه تا دانه»
+ 1000 واژه مترادف نور.
مفهوم «تکثیر»:
«prolifration» – «expantion»
+ «ثری – ثروت»
الكَثَرُ: جُمَّارُ النخْل، الجمّار الكثير، شاخهها و شكوفههاى زياد خرما بن.
«أَكْثَرَ النخلُ: نخل شكوفه بر آورد.»+ «نوّر الشّجر!»
نطفههای بسیار زیاد علوم ربانی!
اشاره به کثرت علوم ربانی صاحبان نور داره که از منبع بیانتهای علم آل محمد ع تغذیه میشه،
لذا «انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انهر ان شانئک هو الابتر» اشاره به این داره که ما آل محمد ع برای شما اهل نور و اهل حسد، با قرار دادن صاحبان نور بر سر راهتون «لقط»، در حقیقت خیر کثیری به شما عنایت کردیم.
به این میگن کوثر!
«الكَوْثَر: الرّجلُ المِعطاء»، «الكَوثَرُ من الرجال: السيِّد الكَثِيرُ الخير»،
و با این نعمت فراوان، حجّت تمام میشود «قضی الامر».
این شما و این علوم ربانی در ملک و در ملکوت،
آیا مصلّی خوبی برای نور خواهید بود یا نه؟!
آیا این اسامی نورانی را در زندگی روزمره خود، معنا میکنید؟!
+ «بیایید اسم نور را معنا کنیم!»
+ واژههای: نور و زهر و فرج و قلب و … 1000 واژه.
با فهم قبض و بسط، نور کثیری به قلب اهل یقین واریز میشود و قلب، با این علوم کثیر، شکوفا میشود و فرج یعنی همین نورباران دنیای قلب با یاد صاحبان نور و استعمال اندیشه آنها در دل شرایط سخت زندگی، و این فرایند نزدیک شدن قلب اهل یقین به نور صاحبان نور در ملکوت است و این نزدیک شدن همان «ولی» است.
مثال زیبای دوچرخه دو نفره!
این همان مفهوم اخوت است! و تلو و عقب و …
کاربرد ممدوح و مذموم واژه «کثر»:
«إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» – «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ»
نور کوثر کجا و تاریکی تکاثر تمناها کجا؟!
[سورة الكوثر (۱۰۸): الآيات ۱ الى ۳]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ (۱)
ما تو را [چشمه] كوثر داديم،
فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ (۲)
پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن.
إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ (۳)
دشمنت خود بىتبار خواهد بود.
أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ
[سورة التكاثر (۱۰۲): الآيات ۱ الى ۸]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ (۱)
تفاخر به بيشترداشتن، شما را غافل داشت.
حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ (۲)
تا كارتان [و پايتان] به گورستان رسيد.
كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ (۳)
نه چنين است، زودا كه بدانيد.
ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ (۴)
باز هم نه چنين است، زودا كه بدانيد.
كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ (۵)
هرگز چنين نيست، اگر علماليقين داشتيد!
لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (۶)
به يقين دوزخ را مىبينيد.
ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ (۷)
سپس آن را قطعاً به عيناليقين درمىيابيد.
ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (۸)
سپس در همان روز است كه از نعمتِ [روى زمين] پرسيده خواهيد شد.
أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا … تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ
[سورة الحديد (۵۷): الآيات ۱۶ الى ۲۰]
أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ
وَ لا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ
وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ (۱۶)
آيا براى كسانى كه ايمان آوردهاند هنگام آن نرسيده كه دلهايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده نرم [و فروتن] گردد
و مانند كسانى نباشند كه از پيش بدانها كتاب داده شد
و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا كشيد، و دلهايشان سخت گرديد
و بسيارى از آنها فاسق بودند؟
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها
قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (۱۷)
بدانيد كه خدا زمين را پس از مرگش زنده مىگرداند.
به راستى آيات [خود] را براى شما روشن گردانيدهايم، باشد كه بينديشيد.
إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ (۱۸)
در حقيقت، مردان و زنان صدقهدهنده و [آنان كه] به خدا وامى نيكو دادهاند،
ايشان را [پاداش] دوچندان گردد، و اجرى نيكو خواهند داشت.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ
وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ
لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ (۱۹)
و كسانى كه به خدا و پيامبران وى ايمان آوردهاند، آنان همان راستينانند
و پيش پروردگارشان گواه خواهند بود
[و] ايشان راست اجر و نورشان؛
و كسانى كه كفر ورزيده و آيات ما را تكذيب كردهاند آنان همدمان آتشند.
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ
وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ
كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ
ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً
وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ
وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ
وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ (۲۰)
بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش
و فخرفروشىِ شما به يكديگر
و فزونجويى در اموال و فرزندان است.
[مَثَل آنها] چون مثل بارانى است كه كشاورزان را رُستنى آن [باران] به شگفتى اندازد،
سپس [آن كشت] خشك شود و آن را زرد بينى، آنگاه خاشاك شود.
و در آخرت [دنيا پرستان را] عذابى سخت است
و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است،
و زندگانى دنيا جز كالاى فريبنده نيست.