دکتر محمد شعبانی راد

یارکشی! فهرست اهل نور، فهرست اهل حسادت! وَ اللَّيْلِ وَ ما وَسَقَ وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ!

Rosters selection!

«وسق» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند: 
«وَسَقَ‏ الْبَعيرَ: شتر را بار كرد.»
«وَسَقَ السّفينةَ: كشتي را بارگيرى كرد و براه انداخت.»
«وَسَقَتِ‏ العينُ الماءَ، وَسَقَتْ‏ عيني الماءَ: چشمانم پر آب شد.»
[میگن: اشک تو چشاش حلقه زد!]
«الاتّساق: الانتظام و الاجتماع» + «نظم»
[وَسَقَ‏ – اتَّسَقَ]:
«الوسق: و هو الجمع و الحمل»
«الاتّساق: فهو افتعال و يدلّ على اختيار و قصد في الجمع و الحمل»
+ «شفق»
فرق اهل نور و اهل حسد، در همین مفهوم باب افتعال است!
یعنی اهل نور اختیارا دل از گناه کنده و تغییر قبله و جهت میدن
و پشت به معاصی و تمنا، و رو به نور نموده،
لذا اختیارا به سبب نور صاحبان نور، خودشونو در بار با ارزش آل محمد ع قرار میدن!
پس اکتیو باش نه پسیو!
اگه پسیو باشی، خودبخود میری تو بار دانه درشت‌های قبیله شیطان!
اما اگه میخوای از مارپیچ مرگ اونها نجات پیدا کنی، باید خلاف جهت همه شنا کنی،
و این نیاز به سعی و کدح داره!
که در سوره انشقاق به اون تاکید شده!
یعنی باید دلت به حال خودت بسوزه تا از گناه رویگردان بشی و زائر نور بشی!
این دگرگونی را باید اختیارا خودت خواهان باشی
و استطاعت انجام این کار و حول و قوه لازم،
به سبب یاد علوم نورانی صاحبان نور،
برای اهل نوری که دلشون خواهان این نور باشه، حاصل می‌شود، ان شاء الله تعالی.
+ «زمر»

یارکشی! یارگیری!
تیم اهل نور در مقابل تیم اهل حسادت!
فهرست اهل نور – فهرست اهل حسادت!
«Rosters Selection»
سیاهه نویسی!

NBA All-Star Game

یارکشی و تشکیل دو تیم برای بازی:
در بازی‌های گروهی که بازیکنان، در دو تیم مقابل هم بازی می‌کنند،
نیاز است ابتدا سرگروه هر تیم یارکشی کرده و افراد تیم خود را انتخاب کنند.

لبران جیمز و کوین دورنت در یارکشی مسابقه آل استار 2021 حاضر شدند
و به عنوان کاپیتان، بازیکنان تیم خود را انتخاب کردند.
بازی آل-استار ان‌بی‌ای (NBA All-Star) تورنمنت سالانه‌ای است
که توسط انجمن ملی بسکتبال با حضور بازیکنان ستاره لیگ‌ها از کنفرانس شرق
در برابر همتایان خود از کنفرانس غرب و سلبريتي‌ها در 3 شب برگزار می‌شود.
از سال ۲۰۱۸، بازیکنان با بیشترین آراء در هر کنفرانس به عنوان کاپیتان تیم تعیین می‌شوند
و می‌توانند اعضای تیم خود را بدون توجه به کنفرانس انتخاب کنند. 
لبرون جیمز و استفان کری اولين بازيکناني بودند که کاپيتان تيم شدند
و اعضاي تيم خود را انتخاب کردند.

وَ اللَّيْلِ وَ ما وَسَقَ وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ

[سورة الانشقاق (۸۴): الآيات ۱ الى ۲۵]
فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ (۱۶)
نه، نه، سوگند به شَفَق،
وَ اللَّيْلِ وَ ما وَسَقَ (۱۷)
سوگند به شب و آنچه [شب‏] فروپوشاند،
وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ (۱۸)
سوگند به ماه چون [بَدْرِ] تمام شود،
لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ (۱۹)
كه قطعاً از حالى به حالى برخواهيد نشست.

«وسق – اتّسق: یارکشی!»: غربال و تمحیص!
+ «قبولی خرداد! مردودین شهریور!»
+ «نورِ از دست رفته!»
+ «مارپیچ مرگ خودباختگان!»
اکثرا آخرین فرصت شهریور رو «خودخواسته» به هدر میدن و برای همیشه مردود میشن!
«وَ ارْتَدَّ كَثِيرٌ»، «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ‏»
در داستان زیبای بلوهر و یوذاسف:
«فَفِيهِمْ قَوْمٌ يَنْتَحِلُونَ الدِّينَ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لَمْ يَسْتَحِقُّوهُ بِأَعْمَالِهِمْ»
«در ميان آنها، گروهی هستند كه با زبان ادعاى دين ميكنند، ولى با عمل استحقاق آن را ندارند.»

هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ

«تقابل دو بینش»: داستان تکراری کربلا!

[سورة الحج (۲۲): الآيات ۱۹ الى ۲۴]
هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ
فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ
يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِيمُ (۱۹)
اين دو [گروه،] دشمنان يكديگرند كه در باره پروردگارشان با هم ستيزه مى‌‏كنند،
و كسانى كه كفر ورزيدند، جامه‌‏هايى از آتش برايشان بريده شده است
[و] از بالاى سرشان آب جوشان ريخته مى‌‏شود.
يُصْهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ (۲۰)
آنچه در شكم آنهاست با پوست [بدن‏]شان بدان گداخته مى‏‌گردد.
وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ (۲۱)
و براى [وارد كردن ضربت بر سر] آنان گُرزهايى آهنين است.
كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها
وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ (۲۲)
هر بار بخواهند از [شدت‏] غم، از آن بيرون روند در آن باز گردانيده مى‏‌شوند
[كه هان‏] بچشيد عذاب آتش سوزان را.
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ
يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً
وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ (۲۳)
خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند
در باغهايى كه از زير [درختان‏] آن نهرها روان است درمى‏‌آورد:
در آنجا با دستبندهايى از طلا و مرواريد آراسته مى‌‏شوند،
و لباسشان در آنجا از پرنيان است.
وَ هُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ
وَ هُدُوا إِلى‏ صِراطِ الْحَمِيدِ (۲۴)
و به گفتار پاك هدايت مى‌‏شوند
و به سوى راه [خداى‏] ستوده هدايت مى‌‏گردند.

وسق: بارگیری، یارگیری، یارکشی!

«وَسَقَ‏ الْبَعيرَ : شتر را بار كرد.»
«وَسَقَ السّفينةَ : كشتي را بارگيرى كرد و براه انداخت.»
«الاتّساق: الانتظام و الاجتماع»

وقتی دو تا خانواده با دو تا ماشین، میریم مسافرت و چند روزی با هم هستیم،
موقع برگشت بارهامونو که این مدت با هم قاطی پاتی شده و استفاده می کردیم رو از هم تفکیک می‌کنیم و اینجا خانمها خیلی واردن و تا نمکدونها و … رو میشناسن، کدوم مال کیه!
لذا تفکیک وسایل با خانمهاست و بعد دستور میدن که آقایانشان این بارها را حمل نموده
و در پشت ماشینها جای دهند تا برگردیم به وطن!
این داستان واقعی و تکراری، بین اهل نور و اهل حسد اتفاق می‌افتد
و مدتی اهل نور و اهل حسادت، با هم، دور صاحبان نور جمع میشن و خوش میگذرانند
و در این مدت، برای اهل نور فرصتی برای بالا بردن کیفیت نورانی قلب آنهاست
و برای اهل شک و حسد، فرصتی برای بداء است!
لذا وقتی زمان رفق و مسافرت تمام می‌شود،
بالاخره هر یک از این عده باید در بار و فهرست یکی از دو کاپیتان و سرگروه قرار بگیرند.
اهل نور که از اول هم در بار صاحبان نور خود بوده‌اند و خواهند بود.
اما اهل حسادت به دو گروه تقسیم می شوند:
غالبا در شک و سرگردانی، فرصتها را از دست داده
و نهایتا، پَسیو عمل نموده و در بار و فهرست دانه درشت‌های قبیله شیطان، بسته‌بندی می‌شوند!
فقط عده قلیلی از آنها به این اندیشه نورانی، راغب شده و اکتیو عمل نموده
و اهل نجات و بداء می‌شوند.
لذا این بازی، در دنیا، نهایتا به نفع اهل نور تمام می‌شود
و آمار آنها، هنگام خروج از دنیا نسبت به بدو ورود آنها به دنیا،
تفاوت دارد و قدری افزایش یافته است.
در واقع، نهایتا از اهل حسادت، کم شده و به اهل نور افزوده می شود،
و این معنای آیه «ننقصها من اطرافها» است.

«أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ‏ أَطْرافِها
وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ هُوَ سَريعُ الْحِسابِ
»
«بَلْ مَتَّعْنا هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّى طالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ
أَ فَلا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ‏ أَطْرافِها أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ
»

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی