Dawning!
Luminous unfolding!
«طلع» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«طُلوع الأسنان: دندان درآوردن کودک»
«teething baby»
«أَطْلَعَهُ على سِرِّهِ : راز او را آشكار كرد.»
از هزار واژه مترادف نور، این مفهوم «العلوّ و الظهور على شيء» استنباط میشود.
طلوع نور معرفت امام علیه السلام در قلب سلیم
یعنی قلبی که در شناخت نور و ظلمت، سالم است.
بسط نور «فَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَشْوِيقٌ»، آیت و نشانه انفسی لبخند ولیّ خداست،
و قبض نور «وَ إِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَخْوِيفٌ»، آیت و نشانه انفسی اخم ولیّ خداست:
«سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»
امام علی علیه السلام:
«أَمَّا اللَّيْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ،
تَالِينَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلًا،
يُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ يَسْتَثِيرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ؛
فَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَشْوِيقٌ،
رَكَنُوا إِلَيْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَيْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ؛
وَ إِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَخْوِيفٌ،
أَصْغَوْا إِلَيْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِيرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِيقَهَا فِي أُصُولِ آذَانِهِمْ؛
فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَكُفِّهِمْ وَ رُكَبِهِمْ وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ،
يَطْلُبُونَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِي فَكَاكِ رِقَابِهِمْ.»
پرهيزكاران در شب بر پا ايستاده مشغول نمازند،
قرآن را جزء جزء و با تفكّر و انديشه مى خوانند،
با قرآن جان خود را محزون و داروى درد خود را مىيابند.
وقتى به آيهاى برسند كه تشويقى در آن است،
با شوق و طمع بهشت به آن روى آورند، و با جان پر شوق در آن خيره شوند،
و گمان مىبرند كه نعمتهاى بهشت برابر ديدگانشان قرار دارد،
و هر گاه به آيهاى مى رسند كه ترس از خدا در آن باشد،
گوش دل به آن مى سپارند،
و گويا صداى بر هم خوردن شعلههاى آتش، در گوششان طنينافكن است،
پس قامت به شكل ركوع خم كرده، پيشانى و دست و پا بر خاك ماليده،
و از خدا آزادى خود را از آتش جهنّم مى طلبند.
سپیدهدم!
طلع – نجم – النّور الولایة
نور، فرایند «unfolding» است.
+ «سلو – آنباکسینگ!»
+ «شکوفههای نور!»
+ «نور، راز شادابی!»