brighter and brighter until he stops at infinity!
«نسک» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«نَسَكْتُ الشئ: غسلتُه بالماء و طهّرته، فهو مَنْسُوكٌ.»
«نَسَكَ الثّوبَ: جامه را شست و پاك كرد.»
+ «حور – حوّرت الثیاب»
+ «رویکرد نورانی!»: پله اوّل، گام اوّل، رویکرد نورانی اوّل!
«فقط جلوی پاتو نگاه کن! – «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ»
«نسكتُ الشاة: ذبحتها، النسيكة: الذبيحة»
«نسک: عِبادةٍ و تقرُّب إلى اللَّه تعالى.»
«رجلٌ ناسك»
«الذَّبيحة التي تَتَقرَّب بها إلى اللَّه نَسِيكة.»
«المَنْسَك: الموضع يذبَح فيه النَّسائِك، و لا يكون ذلك إلّا في القُرْبان.»
«مَنَاسِكُ الْحَجِّ: عِبَادَاتُهُ»
«عُشْبٌ ناسِكٌ: گياه بسيار سبز»
«أَرضٌ ناسكَةٌ: سرزمين سبز كه تازه بر آن باران آمده باشد.»
تغییر جهت دادن از تاریکی به نور میشه نسک! میشه هزار واژه!
به این میگن عبادت! به این میگن نسک!
پرستش خدا بدون درک مکانیسم نورانی – که نقش هموار نمودن و ایجاد و احداث راهی برای عبودیت است – غیر ممکن خواهد بود. «تعبید الطریق»
در واقع، پرستش خدا بدون آشنایی با نور امام (علیه السلام) غیر ممکن است.
«الْمَنْسَكُ هُوَ الْإِمَامُ»
«لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ»
«وَ الْمَنْسَكُ هُوَ الْإِمَامُ لِكُلِّ أُمَّةٍ بَعْدَ نَبِيِّهَا حَتَّى يُدْرِكَهُ نَبِيٌّ … هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع»
قلب اهل نور، با نور صاحبان نور، در دل شرایط آیات،
پاک و پاکتر میشه، نورانی و نورانیتر میشه و با طراوت و شادابتر میشه.
اینکه گام به گام به هدف والا و نورانی ، نزدیک و نزدیکتر بشی «نَسَكَ للّهِ: تَطَوَّعَ بِقُرْبَةٍ»،
یعنی رسیدن به اوج خودت! رسیدن به نقطه اپتیموم! و توقف در بینهایت!
عبادتی که توام با سرگرمیهای دنیایی (تمنّاها) باشه، بدرد نمی خوره!
مثل تنفس در هوای کثیف و آلوده و پر دود است!
اما وقتی بارون میاد و هوا تمیز میشه و گل و گیاه، سرسبز و با صفا و با طراوت میشن ، آیا از نفس کشیدن در این هوای پاک و فرحبخش سیر میشوی؟! از این جهت به عبادت واژه نسک اطلاق شده که در واقع باید کسی که واقعا میخواهد توجهش به نور، خالصانه باشد، دست از هر گونه سرگرمی دنیاییِ بازدارنده از آخرت، بردارد و پس از اینکه دست از دلخواههایش و سرگرمی هایش برداشت، مثل این است که گویا باران دلربای نورانی، چنان قلب و عقلش را شستشو داده و با طراوت نموده «أَرضٌ ناسكَةٌ» که حالا عبادت کردن، مزه میدهد و انگاری تا دیروز ما با آن عبادت توام با سرگرمیهای دنیایی خود را علاف کرده بودیم و از عبادت و نور، هیچ نفهمیده بودیم!
در واقع لباس چرکین قلب و عقل ما که آلوده به سرگرمیهای دنیاست، باید با دستان نورانی، شستشو داده شود «گازور: نَسَكَ الثّوبَ» و سرزمین آلوده به هر نجاستی از برکت باران رحمت الهی پاک شود و بوی عطر گل و سبزه به مشام برسد «عُشْبٌ ناسِكٌ»،
حالا وقت عبادت است، حالا وقت نور علی نور شدن است، حالا از عبادت سیر نمیشی!
وقتی دست از سرگرمیهای پوچ دنیایی خودت برداشتی و قلبت با درک نور، باطراوت شد «فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ»، حالا اجازه داری سرگرم نگاه نورانی مربّی خودت بشی «فَاذْكُرُوا اللَّهَ».
مناسک حج: نمادهای عبادتی که هر کدام به نوعی اشاره به دست بر داشتن از سرگرمیهای دنیایی دارند، و نماد نهایی و غایت آن ذبح قربانی «الذبيحة الّتى تتقرّب به الى اللّه نسيكة» است که در واقع با ذبح هوای نفس (غیرفعال شدن حسد)، دست از تمامی سرگرمیهای لذتبخش هوای نفست بر میداری!
در واقع نسک عبادتی است که نتیجه آن دست بر داشتن از سرگرمیهای دنیوی و توجه و سرگرم شدن به نور صاحبان نور است «نتيجة التنسّك حصول حالة التذكّر و التوجّه الباطنىّ الى اللّه المتعال، و تحقّق العبوديّة و التذلّل، و ترك التعلّقات الدنيويّة».
روزبهروز، نورانیتر شو! درجا نزن!
واژه «نسک» میخواد بگه فرایندِ نورِ عبادت،
یک فرایند رو به جلو و رو به بالا و بدون توقف،
با کنار گذاشتن تمناها و سربریدن هوای نفس و دلخواهها
و لحظه به لحظه نزدیک شدن و قرب به منبع نور و نورانیتر شدن،
و نهایتا توقف در بینهایتِ درجه نورانی خودت.
این میشه نسک!
یکی دیگه از هزار واژه مترادف نور!
[سورة البقرة (۲): آية ۱۲۸]
رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ
وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (۱۲۸)
پروردگارا، ما را تسليم [فرمان] خود قرار ده؛ و از نسل ما، امتى فرمانبردار خود [پديد آر]؛
و آداب دينى ما را به ما نشان ده؛
و بر ما ببخشاى، كه تويى توبهپذير مهربان.
[سورة البقرة (۲): آية ۱۹۶]
وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ
فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ (۱۹۶)
و براى خدا حجّ و عمره را به پايان رسانيد، و اگر [به علت موانعى] بازداشته شديد، آنچه از قربانى ميسّر است [قربانى كنيد]؛ و تا قربانى به قربانگاه نرسيده سر خود را مَتراشيد؛ و هر كس از شما بيمار باشد يا در سر ناراحتيى داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به كفّاره [آن، بايد] روزهاى بدارد، يا صدقهاى دهد، يا قربانيى بكند؛
و چون ايمنى يافتيد، پس هر كس از [اعمال] عمره به حجّ پرداخت، [بايد] آنچه از قربانى ميسّر است [قربانى كند]، و آن كس كه [قربانى] نيافت [بايد] در هنگام حجّ، سه روز روزه [بدارد]؛ و چون برگشتيد هفت [روز ديگر روزه بداريد]؛ اين ده [روزِ] تمام است. اين [حجّ تمتّع] براى كسى است كه اهل مسجد الحرام [=مكّه] نباشد؛ و از خدا بترسيد، و بدانيد كه خدا سختكيفر است.
[سورة البقرة (۲): آية ۲۰۰]
فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً
فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ (۲۰۰)
و چون آداب ويژه حجّ خود را به جاى آورديد، همان گونه كه پدران خود را به ياد مىآوريد، يا با يادكردنى بيشتر، خدا را به ياد آوريد.
و از مردم كسى است كه مىگويد: «پروردگارا، به ما، در همين دنيا عطا كن» و حال آنكه براى او در آخرت نصيبى نيست.
[سورة الأنعام (۶): الآيات ۱۶۱ الى ۱۶۳]
قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (۱۶۲)
بگو: «در حقيقت، نماز من و [ساير] عبادات من و زندگى و مرگ من، براى خدا، پروردگار جهانيان است.
[سورة الحج (۲۲): الآيات ۳۱ الى ۳۵]
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ
فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ (۳۴)
و براى هر امتى مناسكى قرار داديم، تا نام خدا را بر دامهاى زبانبستهاى كه روزى آنها گردانيده ياد كنند.
پس [بدانيد كه] خداى شما خدايى يگانه است، پس به [فرمان] او گردن نهيد. و فروتنان را بشارت ده.
[سورة الحج (۲۲): الآيات ۶۶ الى ۷۰]
لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ
فَلا يُنازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ
وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ
إِنَّكَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقِيمٍ (۶۷)
براى هر امتى مناسكى قرار داديم كه آنها بدان عمل مىكنند،
پس نبايد در اين امر با تو به ستيزه برخيزند،
به راه پروردگارت دعوت كن،
زيرا تو بر راهى راست قرار دارى.
امام کاظم علیه السلام:
لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآيَةُ:
لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنٰا مَنْسَكاً هُمْ نٰاسِكُوهُ
جَمَعَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ ثُمَّ قَالَ
يَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ
إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنٰا مَنْسَكاً هُمْ نٰاسِكُوهُ
وَ اَلْمَنْسَكُ هُوَ اَلْإِمَامُ
لِكُلِّ أُمَّةٍ بَعْدَ نَبِيِّهَا حَتَّى يُدْرِكَهُ نَبِيٌّ
أَلاَ وَ إِنَّ لُزُومَ اَلْإِمَامِ وَ طَاعَتَهُ هُوَ اَلدِّينُ وَ هُوَ اَلْمَنْسَكُ
وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِمَامُكُمْ بَعْدِي
فَإِنِّي أَدْعُوكُمْ إِلَى هُدَاهُ وَ إِنَّهُ عَلَى هُدًى مُسْتَقِيمٍ
فَقَامَ اَلْقَوْمُ يَتَعَجَّبُونَ مِنْ ذَلِكَ وَ يَقُولُونَ
وَ اَللَّهِ إِذاً لَنُنَازِعُنَّ اَلْأَمْرَ وَ لاَ نَرْضَى طَاعَتَهُ أَبَداً
فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:
اُدْعُ إِلىٰ رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلىٰ هُدىً مُسْتَقِيمٍ
وَ إِنْ جٰادَلُوكَ فَقُلِ اَللّٰهُ أَعْلَمُ بِمٰا تَعْمَلُونَ
اَللّٰهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمٰا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اَللّٰهَ يَعْلَمُ مٰا فِي اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ
إِنَّ ذٰلِكَ فِي كِتٰابٍ إِنَّ ذٰلِكَ عَلَى اَللّٰهِ يَسِيرٌ.
از حضرت موسى بن جعفر از پدر بزرگوارش نقل شده كه وقتى اين آيه نازل شد:
«لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنٰا مَنْسَكاً هُمْ نٰاسِكُوهُ»
پيامبر اكرم مردم را جمع نموده فرمود مهاجرين انصار! خداوند مىفرمايد:
«لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنٰا مَنْسَكاً هُمْ نٰاسِكُوهُ»
منسك همان امام است كه براى هر امتى پس از پيامبرشان تا آمدن پيامبر ديگر هست
بايد توجه داشته باشيد كه اطاعت از امام و پيروى از او دين است و منسك همان است و آن امام علي بن ابى طالب است بعد از من. به شما دستور مىدهم از راهنمائى او استفاده كنيد كه او رهبرى درست و در راه مستقيم است.
مردم از شنيدن سخنان پيامبر در شگفت شدند و از جاى حركت كرده مىگفتند:
بخدا قسم با او پيكار مىكنیم و هرگز به فرمانروائى او تن در نمىدهیم.
خداوند اين آيه را نازل كرد:
«اُدْعُ إِلىٰ رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلىٰ هُدىً مُسْتَقِيمٍ،
وَ إِنْ جٰادَلُوكَ فَقُلِ اَللّٰهُ أَعْلَمُ بِمٰا تَعْمَلُونَ،
اَللّٰهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ اَلْقِيٰامَةِ فِيمٰا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اَللّٰهَ يَعْلَمُ مٰا فِي اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ
إِنَّ ذٰلِكَ فِي كِتٰابٍ إِنَّ ذٰلِكَ عَلَى اَللّٰهِ يَسِيرٌ» .