دکتر محمد شعبانی راد

نورِ بی‌عیب و نقص! عصمت نورانی! وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ!

the impeccability light!

«عصم» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«عَصَمَهُ‏ الطَّعَامُ: منَعه من الجُوع»
«العصمة، المنع، النّور»
«العِصَام‏ مِنَ الْقِرْبَة: بند مشك»
«العِصَام مِن الوِعَاء: دسته ظرف»

نورِ بی‌عیب و نقص!
نورِ بی‌عیبی!
نورِ عصمت!
«الشُّكْرُ عِصْمَةٌ مِنَ الْفِتْنَةِ»
معصومیت «impeccability»، بی‌نقصی، بی‌گناهی، بی‌عیبی
+ «اشتباه حتمیه!»

«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ»
«إِنَّ لِشِيعَتِنَا بِوَلَايَتِنَا لَعِصْمَةً»
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ … وَ أَيِّدْنِي بِالْعِصْمَةِ»
«اللَّهُمَّ انّی أَسْأَلُكَ أَنْ تَعْصِمَنِي … بولايتك عن معصيتك‏»
«عصمت نورانی!»

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ ذَنْبٍ … يَهْتِكُ الْعِصْمَةَ»
«اشتباه مرگبار!»
تهمت به صاحبان نور، اشتباه مرگبار حسودی است که برای همیشه نورِ عاریه‌اش، سلب میشه!

ای خدای مهربان! همراه من نورى از رحمتت را برانگيز!

دعاى حضرت فاطمه عليها السّلام:
فَابْعَثْ مَعِي يَا رَبِّ نُوراً مِنْ رَحْمَتِكَ‏
يَسْعَى بَيْنَ يَدَيَّ وَ عَنْ يَمِينِي تُؤْمِنُنِي بِهِ وَ تَرْبِطُ بِهِ عَلَى قَلْبِي وَ تُظْهِرُ بِهِ عُذْرِي وَ تُبَيِّضُ بِهِ وَجْهِي وَ تُصَدِّقُ بِهِ حَدِيثِي وَ تُفْلِجُ بِهِ حُجَّتِي وَ تُبْلِغُنِي بِهِ الْعُرْوَةَ الْقُصْوَى مِنْ رَحْمَتِكَ وَ تَحُلَّنِي الدَّرَجَةَ الْعُلْيَا مِنْ جَنَّتِكَ وَ تَرْزُقُنِي بِهِ مُرَافَقَةَ مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ فِي أَعْلَى الْجَنَّةِ دَرَجَةً وَ أَبْلَغَهَا فَضِيلَةً وَ أَبَرَّهَا عَطِيَّةً وَ أَرْفَعَهَا نُفْسَةً مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ‏
مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً.
و خداوندا ! همراه من نورى از رحمتت را برانگيز،
تا پيشاپيش و از طرف راست من حركت كند، و مرا در امنيت خود قرار داده، قلبم را مطمئن سازد، و عذرم را ظاهر كرده، چهره‌‏ام را درخشان نموده، گفتارم را تصديق و دليلم را قاطع گرداند، و مرا به آخرين درجه رحمتت برساند، و به برترين مرتبه بهشت نايل گرداند، و مرا همنشين محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كه بنده و رسول توست قرار دهد، و در با فضيلت‏‌ترين قسمت آن، و نيكوترين مرتبه آن، و بالاترين بخش آن ساكن گرداند، و مرا با كسانى كه نعمتت را بر آنان ارزانى نموده‌‏اى، از پيامبران و صدّيقين و شهدا و صالحين همنشين ساز، كه اينان بهترين دوستان هستند.

اعتصام به تقدیرات – اعتصام به تمنّاها!

امام صادق علیه السلام:
أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ مَا اِعْتَصَمَ بِي عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي دُونَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِي عَرَفْتُ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ ثُمَّ تَكِيدُهُ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ إِلاَّ جَعَلْتُ لَهُ اَلْمَخْرَجَ مِنْ بَيْنِهِنَّ
وَ مَا اِعْتَصَمَ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِي عَرَفْتُ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ إِلاَّ قَطَعْتُ أَسْبَابَ اَلسَّمَاوَاتِ مِنْ يَدَيْهِ وَ أَسَخْتُ اَلْأَرْضَ مِنْ تَحْتِهِ وَ لَمْ أُبَالِ بِأَيِّ وَادٍ هَلَكَ.

خداوند متعال بحضرت داود وحى نمود.هر بنده‌اى از بندگان من كه جدا و واقعا با نيت خالص و قلب صادق مستمسك بمن گردد و هيچ نظرى بمخلوق نداشته باشد اگر آسمان و زمين و آنچه در آنها است براى او مكر و حيله كنند من براى او راه نجات قرار ميدهم.
و هر بنده‌اى از بندگان من كه در دلش توجه و اميد بغير من باشد و توسل بيكى از مخلوق بنمايد من اسباب و وسائل آسمان را از دستش ميگيرم و زمين هم در زير پاى او قرار نخواهد گرفت(و اسخت الارض من تحته) و هيچ باكى ندارم كه در كدام بيابانى به هلاكت برسد.

عصمة الامام علیه السلام!

نور عصمت، امری پنهان، درون قلبهاست!

قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ:
لاٰ يَنٰالُ عَهْدِي اَلظّٰالِمِينَ
عَنَى بِهِ أَنَّ اَلْإِمَامَةَ لاَ تَصْلُحُ لِمَنْ قَدْ عَبَدَ صَنَماً أَوْ وَثَناً أَوْ أَشْرَكَ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ
وَ إِنْ أَسْلَمَ بَعْدَ ذَلِكَ

وَ اَلظُّلْمُ وَضْعُ اَلشَّيْءِ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ
وَ أَعْظَمُ اَلظُّلْمِ اَلشِّرْكُ
قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:
إِنَّ اَلشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ
وَ كَذَلِكَ لاَ تَصْلُحُ اَلْإِمَامَةُ لِمَنْ قَدِ اِرْتَكَبَ مِنَ اَلْمَحَارِمِ شَيْئاً صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً
وَ إِنْ تَابَ مِنْهُ بَعْدَ ذَلِكَ
وَ كَذَلِكَ لاَ يُقِيمُ اَلْحَدَّ مَنْ فِي جَنْبِهِ حَدُّ
فَإِذاً لاَ يَكُونُ اَلْإِمَامُ إِلاَّ
 مَعْصُوماً
وَ لاَ تُعْلَمُ عِصْمَتُهُ إِلاَّ بِنَصِّ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ عَلَى لِسَانِ نَبِيِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ 
لِأَنَّ اَلْعِصْمَةَ لَيْسَتْ فِي ظَاهِرِ اَلْخِلْقَةِ فَتُرَى كَالسَّوَادِ وَ اَلْبَيَاضِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ
وَ هِيَ مَغِيبَةٌ لاَ تُعْرَفُ إِلاَّ بِتَعْرِيفِ عَلاَّمِ اَلْغُيُوبِ عَزَّ وَ جَلَّ
.
«لاٰ يَنٰالُ‌ عَهْدِي اَلظّٰالِمِينَ‌»
معنى آيه اينست كه امامت بكسى كه يك لحظه بت‌پرست بوده يا براى خدا شريك قائل شده نميرسد گر چه بعد اسلام آورده باشد.
معنى ظلم قرار دادن چيزى است در غير محل خودش
و بزرگترين ظلم شرك بخدا است.
چنانچه اين آيه مى‌فرمايد:
«إِنَّ‌ اَلشِّرْكَ‌ لَظُلْمٌ‌ عَظِيمٌ‌»
و نيز صلاحيت امامت را ندارد كسى كه مرتكب كارهاى حرام شده باشد چه گناه صغيره باشد يا كبيره گر چه بعد توبه كرده باشد
و همين طور نميتواند كسى كه بر گردن خود او حدّ است حد جارى كند.
وقتى امام بايد حتما معصوم باشد و عصمت او جز بوسيله نص و تصريح خدا بوسيله پيامبر تشخيص داده نميشود
چون عصمت از قيافه و شكل ظاهرى مانند سفيدى و سياهى باز شناخته نميگردد و از اسرار درونى است كه خدا فقط‍‌ ميداند.

امام على عليه السلام:
إنَّما النّاسُ مَعَ المُلوكِ و الدّنيا ، إلاّ مَن عَصَمَ اللّهُ.
مردم در حقيقت با پادشاهان و دنيايند، مگر آن كسى كه خدا او را حفظ كند.
امام على عليه السلام:
النّاسُ مَنقوصُونَ مَدخولونَ إلاّ مَن عَصَمَ اللّه ُ ، سائلُهُم مُتَعَنِّتٌ ، و مُجيبُهُم مُتَكَلِّفٌ ، يَكادُ أفضَلُهُم رَأيا يَرُدُّهُ عَن فَضلِ رَأيِهِ الرِّضا و السُخطُ ، و يَكادُ أصلَبُهُم عُودا تَنكَؤهُ اللَّحظَةُ و تَستَحيلُهُ . الكَلِمَةُ الواحِدَةُ .
خِرد مردم دستخوش خلل و كاستى است، جز آن كس كه خداوند مصونش بدارد؛ پرسش كننده آنان آزار دهنده و مجادله گر است و پاسخ دهنده شان فضل فروش و متكلّف؛ آن كه در ميان آنان انديشه اش برتر (خوش فكرتر) است بسا كه به علّت خشم و خشنودى از نظر درست خود باز مى گردد [و خلاف حقيقت را اظهار مى كند] و پابرجاترينشان با نيم نگاهى از جا در مى رود و يك كلمه [تهديد يا تطميع ]او را عوض مى كند.
امام على عليه السلام:
من اُلهِمَ العِصمَةَ أمِنَ الزَّلَلَ.
هر كه عصمت به او الهام شود، از لغزشها در امان ماند.
امام على عليه السلام:
كَيفَ يَصبِرُ عَنِ الشَّهوَةِ مَن لَم تُعِنهُ العِصمَةُ؟!
چگونه از شهوت خوددارى كند كسى كه عصمت ياريش نكرده باشد؟!
امام على عليه السلام:
عنه عليه السلام ـ في صِفَةِ المَلائكَةِ ـ :
و عَصَمَهُم مِن رَيبِ الشُّبُهاتِ، فَما مِنهُم زائغٌ عَن سَبيلِ مَرضاتِهِ .
امام على عليه السلام ـ در وصف فرشتگان ـ فرمود:
و آنان را از ترديد حاصل از شبهات نگه داشت؛
از اين رو، هيچ كدام از آنها از راه خشنودى خدا منحرف نمى شود.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
إنَّ اللّه َ عزَّ ذِكرُهُ يَعصِمُ مَن أطاعَهُ،
و لا يَعتَصِمُ بِهِ مَن عَصاهُ
خداى بلند نام كسى را كه اطاعتش كند [از هر گونه شر و مكروهى ]حفظ مى كند و كسى كه او را نافرمانى كند، به وسيله خدا حفظ نمى شود.
امام على عليه السلام:
الاعِتبارُ يُثمِرُ العِصمَةَ.
عبرت آموزى، عصمت (لغزش ناپذيرى) به بار مى آورد.
امام على عليه السلام:
إنَّ التَّقوى عِصمَةٌ لَكَ في حَياتِكَ ، و زُلفى لَكَ بَعدَ مَماتِكَ.
پرهيزگارى، در زمان حياتت مايه عصمت و نگهدارى تو [از گناه] است و بعد از مرگ موجب قرب منزلت تو مى شود.
امام على عليه السلام:
بِالتَّقوى قُرِنَتِ العِصمَةُ
عصمت، با تقوا قرين شده است.
امام على عليه السلام:
الحِكمَةُ عِصمَةٌ، العِصمَةُ نِعمَةٌ.
حكمت [مايه] عصمت است و عصمت يك نعمت.
امام على عليه السلام:
عنه عليه السلام ـ في مُناجاتِهِ ـ :
إلهي ، لا سَبيلَ إلى الاحتِراسِ مِنَ الذَّنبِ إلّا بِعِصمَتِكَ ،
و لا وُصولَ إلى عَمَلِ الخَيراتِ إلّا بِمَشِيئَتِكَ،
فكَيفَ لي بِإفادَهِ ما أسلَفتَني فيهِ مَشيئَتَكَ؟!
و كَيفَ لي بِالاحتِراسِ مِنَ الذَّنبِ ما إن لَم تُدرِكْني فيهِ عِصمَتُكَ؟!
امام على عليه السلام ـ در مناجات ـ گفت :
خدايا! براى خويشتندارى از گناه راهى جز نگهداشت تو نيست
و رسيدن به كارهاى نيك جز با خواست تو ميسّر نمى باشد.
پس، چگونه توانم به بهره اى دست يابم كه خواست تو بر آن نيست
و چگونه خود را از گناه نگه دارم اگر نگهداشت تو به دادم نرسد؟
امام باقر عليه السلام:
إذا عَلِمَ اللّهُ تَعالى حُسنَ نِيَّهٍ مِن أحَدٍ اكتَنَفَهُ بِالعِصمَةِ.
هر گاه خداوند متعال بداند كسى حسن نيّت دارد، او را در پناه خود حفظ كند.
 
امام على عليه السلام:
لا تُخلِ نَفسَكَ مِن فِكرَةٍ تَزيدُكَ حِكمَةً ،
و عِبرَةٍ تُفيدُكَ عِصمَةً .
خود را از انديشه اى كه بر فرزانگيت مى افزايد و از عبرت آموختنى كه عصمت (لغزش ناپذيرى) به تو مى بخشد، خالى مدار.
امام على عليه السلام:
التَّصَبُّرُ عَلَى المَكروهِ يَعصِمُ القَلبَ .
وا داشتن خود به صبر در برابر ناملايمات، دل را مصون مى دارد.
امام على عليه السلام:
اُوصيكُم عِبادَ اللّه ِ بِتَقوَى اللّه ِ ؛ فإنَّها الزِّمامُ و القِوامُ ، فتَمَسَّكوا بِوَثائقِها ، و اعتَصِموا بِحَقائقِها ، تَؤلُ بِكُم إلى أكنانِ الدَّعَةِ و أوطانِ السَّعَةِ .
اى بندگان خدا! شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم؛ زيرا كه تقوا همان مهار و ستون است. پس به بندهاى آن بياويزيد و به حقايقش چنگ در زنيد، تا شما را به نهانگاههاى آسايش و جايگاههاى رفاه برساند.
امام على عليه السلام:
فَاعتَصِموا بِتَقوى اللّه ِ ؛ فإنَّ لَها حَبلاً وَثيقا عُروَتُهُ ، و مَعقِلاً مَنيعا ذُروَتُهُ .
به تقواى الهى چنگ زنيد؛ كه تقوا ريسمانى دارد كه دستگيره اش استوار است و پناهگاهى كه بلندايش تسخير نا پذير است .
امام على عليه السلام:
 عنه عليه السلام ـ مِن كِتابِهِ إلى أهلِ مِصرَ ـ :
عَصَمَكُمُ اللّه ُ بِالهُدى و ثَبَّتَكُم بِالتَّقوى .
امام على عليه السلام ـ در نامه خود به مصريان ـ نوشت :
خداوند شما را با هدايت خود [از گناه و لغزش ]نگه دارد و با تقوا استوارتان بدارد.
امام على عليه السلام:
لا حِكمَةَ إلاّ بِعِصمَةٍ .
هيچ حكمتى نباشد، مگر به سبب عصمتى (خويشتندارى از گناه).
امام على عليه السلام:
قُرِنَتِ الحِكمَةُ بِالعِصمَةِ .
حكمت، با عصمت قرين گشته است.
امام على عليه السلام:
إنَّ في سُلطانِ اللّه ِ عِصمَةً لأِمرِكُم ، فأعطوهُ طاعَتَكُم غَيرَ مُلَوَّمةٍ (مُتَلَوِّمينَ) و لا مُستَكرَهٍ بِها .
همانا حكومتى كه از جانب خداست نگاهبان كار شما است.
پس بى‌سرزنش و اكراه، از آن فرمان بريد.
امام على عليه السلام:
عَلَيكُم بِكِتابِ اللّه ِ ، فإنّهُ الحَبلُ المَتينُ ··· و العِصمَةُ لِلمُتَمَسِّكِ .
پايبند كتاب خدا باشيد؛ زيرا كه آن ريسمان محكم است··· و مايه حفظ كسى كه بدان چنگ در زند.
امام على عليه السلام:
فَعَصَمَ السُّعَداءَ بِالإيمانِ، و خَذَلَ الأشقِياءَ بِالعِصيانِ ، مِن بَعدِ اتِّجاهِ الحُجَّةِ عَلَيهِم بِالبَيانِ .
[خداوند] بعد از آن كه حجّت را بر آنان آشكار كرد، نيكبختان را به سبب ايمان حفظ كرد و شور بختان را به سبب نافرمانى، به خودشان وا گذاشت.
امام على عليه السلام:
عن نَـوفٍ البُكاليِّ : 
رَأيتُ أميرَ المُؤمِنينَ صَلواتُ اللّه ِ عَلَيهِ مُوَلِّـيا مُبادِرا ، فقُلتُ : أينَ تُريدُ يا مَولايَ ؟ فقالَ : دَعني يا نَـوفُ ؛ إنَّ آمالي تَقَدَّمُني في المَحبوبِ
فقُلتُ : يا مَولايَ ، و ما آمالُكَ ؟ قالَ : قد عَلِمَها المَأمولُ و استَغنَيتُ عَن تَبيينِها لِغَيرِهِ ، و كَفى بِالعَبدِ أدَبا أن لا يُشرِكَ في نِعَمِهِ و أرَبِهِ غَيرَ رَبِّهِ
فقُلتُ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، إنّي خائفٌ عَلى نَفسي مِنَ الشَّرَهِ ، و التَّطَلُّعِ إلى طَمَعٍ مِن أطماعِ الدّنيا ، فقالَ لي : و أينَ أنتَ عَن عِصمَةِ الخائفينَ ، و كَهفِ العارِفينَ ؟ !
فقُلتُ : دُلَّني عَلَيهِ ، قالَ : اللّه ُ العَلِيُّ العَظيمُ ، تَصِلُ أمَلَكَ بِحُسنِ تَفَضُّلِهِ ، و تُقبِلُ عَلَيهِ بِهَمِّكَ ، و أعرِضْ عَنِ النّازِلَةِ في قَلبِكَ ، فإن أجَّلَكَ بِها فأنا الضّامِنُ مِن مَورِدِها ، وَ انقَطِعْ إلَى اللّه ِ سُبحانَهُ فإنَّهُ يَقولُ : و عِزَّتي و جَلالي لَأقطَعَنَّ أمَلَ كُلِّ مَن يُؤَمِّلُ غَيري بِاليَأسِ ، و لأَكسُوَنَّهُ ثَوبَ المَذَلَّةِ في النّاسِ ، و لاَُبَعِدَنّهُ مِن قُربي ، و لَأقطَعَنَّهُ عَن وَصلي·
ثُمّ قالَ عَلَيهِ و عَلى آلِه السَّلامُ لي :
يا نَوفُ ، اُدعُ بِهذا الدُّعاءِ :
إلهي ، إن حَمِدتُكَ فبِمَواهِبِكَ ، و إن مَجَّدتُكَ فبِمُرادِكَ ، و إن قَدَّستُكَ فبِقُوَّتِكَ ، و إن هَلَّلتُكَ فبِقُدرَتِكَ ، و إن نَظَرتُ فإلى رَحمَتِكَ ، و إن عَضَضتُ فعَلى نِعمَتِكَ

إلهي إنَّهُ مَن لَم يَشـغَلْهُ الوُلوعُ بِذِكرِكَ ، و لَم يَزْوِهِ السَّفَرُ بِقُربِكَ ، كانَت حَياتُهُ عَلَيهِ مِيتَةً ، و مِيتَتُهُ عَلَيهِ حَسرَةً .
به نقل از نوف بكالى:
امير المؤمنين صلوات اللّه عليه، را ديدم كه به سرعت مى رود. عرض كردم: كجا مى رويد، سرورم؟ فرمود: رهايم كن اى نوف، كه اميد و آرزوهايم مرا به سمت معشوق مى برد. عرض كردم: سرورم! آرزوهايتان چيست؟ فرمود: آن كه اميد و آرزويم به اوست خود مى داند و نيازى نيست براى جز او باز گويم. در ادب بنده همين بس كه در خوشى ها و نيازهايش كسى جز خداوندگار خود را شريك نگرداند. عرض كردم: اى امير المؤمنين! من از آزمندى و چشمداشت به طمعهاى دنيوى بر خود بيمناكم
حضرت فرمود: چرا به پناهگاه خائفان و غار عارفان پناه نمى برى؟ عرض كردم: مرا به آن راهنمايى فرما. حضرت فرمود: خداوند، علىِّ عظيم است؛ اميدت را به حُسن تفضّل او پيوند زن، و همّ و غمّ خود را متوجّه او گردان، و از هر خطورى كه در دلت مى گذرد روي گردان شو، اگر عرصه را بر تو تنگ كرد، من گشايش آن را ضمانت مى كنم، و با تمام وجود به خداوند سبحان روى كن؛ زيرا او مى فرمايد: به عزّت و جلالم سوگند، اميد هر كس را كه به غير من اميد بندد به يأس تبديل مى كنم و جامه خوارى در ميان مردم بر قامت او مى پوشانم و او را از نزديك خودم دور مى سازم و پيوندم را از او مى بُرم···
سپس امام، عليه و على آله السلام، به من فرمود: اى نوف! با اين دعا خدا را بخوان: خداى من! اگر تو را مى ستايم براى موهبتهاى توست و اگر تو را تمجيد مى كنم به اراده و خواست خود توست و اگر تو را تقديس مى كنم، به توان توست و اگر تهليل مى گويم به نيروى توست و اگر مى نگرم به رحمت تو مى نگرم و اگر مى جَوم، نعمت تو را مى جَوم. خداى من! هر كه اشتياق ياد تو، او را به خود مشغول ندارد و رخت سفر به مقام قرب تو نبندد، زندگيش براى او مرگ است و مرگش مايه حسرت او.
امام سجاد عليه السلام: 
الإمامُ زينَ العابدينُ عليه السلام ـ مِن دُعائهِ عِندَ خَتمِ القُرآنِ ـ :
لا تَنالُ أيدي الهَلَكاتِ مَن تَعَلَّقَ بِعُروَةِ عِصمَتِهِ .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعاى ختم قرآن ـ گفت :
دستهاى هلاكت و تباهى به كسى كه به دستگيره عصمت بخش قرآن چنگ آويزد، نمى رسد.
امام سجاد عليه السلام:
عنه عليه السلام ـ في مناجاتِهِ ـ :
إلهي ، في هذِهِ الدّنيا هُمومٌ و أحزانٌ و غُمومٌ و بَلاءٌ ، و في الآخِرَةِ حِسابٌ و عِقابٌ ، فأينَ الرّاحَةُ و الفَرَجُ ؟ ! إلهي ، خَلَقتَني بِغَيرِ أمري ، و تُميتُني بِغَيرِ إذني ، و وَكّلتَ فِيَّ عَدُوّا لي لَهُ عَلَيَّ سُلطانٌ ، يَسلُكُ بِيَ البَلايا مَغرورا ، و قُلتَ لي : اِستَمسِكْ ، فكَيفَ أستَمسِكُ إن لَم تُمسِكْني؟!
امام زين العابدين عليه السلام ـ در مناجاتش ـ گفت :
خداى من! در اين دنيا، غم و اندوه و رنج و بلا و در آخرت حساب و كيفر است . پس، آسايش و گشايش كجاست؟ خداى من! بى دستورم مرا آفريدى و بى اجازه ام مرا مى ميرانى و دشمنى مقتدر و چيره را بر من گماشتى كه فريبكارانه مرا به سوى بلاها و گرفتاريها مى كشاند و آن گاه فرمودى: خود را نگاه دار، و من چگونه خود را نگاه دارم اگر تو نگاهم ندارى؟
امام سجاد عليه السلام:
عنه عليه السلام ـ أيضا ـ : إلهي ، لا حَولَ لي و لا قُوَّةَ إلاّ بِقُدرَتِكَ ، و لا نَجاةَ لي مِن مَكارِهِ الدّنيا إلاّ بِعِصمَتِكَ ، فأسألُكَ بِبَلاغَةِ حِكمَتِكَ و نَفاذِ مَشيئَتِكَ أن لا تَجعَلَني لِغَيرِ جودِكَ مُتَعَرِّضا··· وَ كُن لي ··· مِنَ البَلايا واقِيا ، و عَنِ المَعاصي عاصِما .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در مناجات ـ گفت :
خداى من! مرا هيچ نيرو و توانى نيست، مگر به نيروى تو و از نا خوشيها و زشتيهاى دنيا نجات نيابم جز با نگه داشت تو. پس، به حكمت رسايت و به خواست و مشيّت روانت [سوگندت مى دهم و ]از تو مسألت دارم كه دست مرا جز به دامن جود و بخشندگى خودت حوالت مده و از بلاها نگهم دار و از گناهان حفظم كن.
امام سجاد عليه السلام:
عنه عليه السلام ـ أيضا ـ :
إلهي ، فلا تُخلِنا مِن حِمايَتِكَ ، و لا تَعْرِنا مِن رِعايَتِكَ ··· أسألُكَ بِأهلِ خاصَّتِكَ مِن مَلائكَتِكَ و الصّالِحينَ مِن بَرِيَّتِكَ ، أن تَجعَلَ عَلَينا واقِيَةً تُنْجينا مِنَ الهَلَكاتِ ، و تُجِنُّنا مِنَ الآفاتِ ··· و أن تَحوِيَنا في أكنافِ عِصمَتِكَ .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در مناجات ـ گفت :
خداى من! ما را از حمايت خود بى بهره مگردان و از پشتيبانى و توجّه خود بى نصيب مفرما··· به فرشتگان و بندگان نيكو كارت كه خاصّان درگاه تو هستند، [سوگندت مى دهم و] از تو مى خواهم كه براى ما حفاظى قرار دهى تا ما را از هلاكتها برهاند و در برابر آفتها و آسيبها سپر ما گردد··· و ما را در پناه گاههاى عصمت و محافظت خود درآورى.
امام سجاد عليه السلام:
عنه عليه السلام ـ أيضا ـ :
إلهي ، أسكَنتَنا دارا حَفَرتْ لَنا حُفَرَ مَكرِها ··· بِكَ نَعتَصِمُ مِنَ الاغتِرارِ بِزَخارِفِ زينَتِها ··· إلهي فزَهِّدنا فيها و سَلِّمنا مِنها بِتَوفيقِكَ و عِصمَتِكَ .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در مناجات ـ گفت : الهى! ما را در سرايى جاى دادى كه گودالهاى مكر و فريبكارى خود را براى ما كنده است··· از فريفته شدن به زرق و برق زيورهاى آن به تو پناه مى بريم··· خداى من! ما را به اين سرا و فريبندگيهاى آن بى اعتنا فرما و با توفيق و محافظت خود ما را از آن به سلامت دار.
امام سجاد عليه السلام:
 عنه عليه السلام ـ أيضا ـ :
اللّهُمّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ ، وَ احفَظْنا مِن بَينِ أيدينا و مِن خَلفِنا ، و عَن أيمانِنا و عَن شَمائلِنا ، و مِن جَميعِ نَواحينا ، حِفظا عاصِما مِن مَعصِيَتِكَ ، هادِيا إلى طاعَتِكَ ، مُستَعمِلاً لِمَحَبَّتِكَ .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در مناجات ـ گفت :
بار خدايا! بر محمد و خاندان او درود فرست و ما را از پيش رو و از پشت سر و از راست و از چپ و از همه سويمان چنان محافظت فرما كه ما را از نافرمانى تو نگاه دارد و به فرمان بردن از تو رهنمون شود و در راه محبّت تو به كارمان گيرد.
امام سجاد عليه السلام:
عنه عليه السلام ـ أيضا ـ : و طَهِّرْني بِالتَّوبَةِ ، و أيِّدْني بِالعِصمَةِ ، و استَصلِحْني بِالعافِيَةِ.
امام زين العابدين عليه السلام ـ در مناجات ـ گفت :
مرا با توبه پاك گردان و با نگاه داشت و مراقبت [خود] كمك فرما و با عافيت [بخشى خود از بلا و گناه] مرا به صلاح و درستى درآور.
امام سجاد عليه السلام:
 عنه عليه السلام ـ أيضا ـ : اللّهُمَّ ، خُذْ لِنَفسِكَ مِن نَفسـي ما يُخَلِّصُها ؛ و أبقِ لِنَفسي مِن نَفسي ما يُصلِحُها ، فإنَّ نَفسي هالِكَةٌ أو تَعصِمَها .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در مناجات ـ گفت : بار خدايا! از نفّس من آن چه او را مى رهاند و خالص مى گرداند، براى خود بگير و آن چه او را به صلاح و درستى مى كشاند، براى من بگذار؛ زيرا نفْس من در معرض هلاكت است، مگر اين كه تو آن را نگاه دارى.
امام سجاد عليه السلام: 
عنه عليه السلام ـ مِن دُعائهِ في يَومِ عَرَفةَ ـ :
و هَبْ لي عِصمَةً تُدنِيني مِن خَشيَتِكَ ، و تَقطَعُني عَن رُكوبِ مَحارِمِكَ ، و تَفُكُّني مِن أسرِ العَظائم ، و هَبْ لِيَ التَّطهيرَ مِن دَنَسِ العِصيانِ .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعاى روز عرفه ـ گفت :
مرا نگهدارى و مصونيتى بخش كه به ترس از تو نزديكم گرداند و از ارتكاب حرامهاى تو بازم دارد و از بندِ گناهان بزرگ آزادم سازد و از پلشتىِ گناه و نافرمانى، پاكيزه ام گردان.
امام باقر عليه السلام:
إذا عَلِمَ اللّه ُ تَعالى حُسنَ نِيَّةٍ مِن أحَدٍ اكتَنَفَهُ بِالعِصمَةِ .
هر گاه خداوند متعال بداند كسى حسن نيّت دارد، او را در پناه خود حفظ كند.
امام صادق عليه السلام:
أيُّما مُؤمِنٍ أقبَلَ قِبَلَ ما يُحِبُّ اللّه ُ ، أقبَلَ اللّه ُ عَلَيهِ قِبَلَ كُلِّ ما يُحِبُّ ، و مَنِ اعتَصَمَ بِاللّه ِ بِتَقواهُ عَصَمَهُ اللّه ُ ، و مَن أقبَلَ اللّه ُ عَلَيهِ و عَصَمَهُ لَم يُبالِ لَو سَقَطَتِ السَّماءُ عَلَى الأرضِ ، و إن نَزَلَت نازِلَةٌ عَلى أهلِ الأرضِ فشَـمِلَهُم بَلِيَّةٌ كانَ في حِرزِ اللّه ِ بِالتَّقوى مِن كُلِّ بَلِيَّةٍ ، أ لَيسَ اللّه ُ تَعالى يَقولُ : «إنَّ المُتَّقينَ في مَقامٍ أمينٍ»؟!
هر مؤمنى كه به سوى آن چه خدا دوست دارد روى آورد، خداوند نيز به سوى هر چه او دوست دارد روى كند و هر كه با تقواى خدا به او پناه جويد، خداوند او را [از گناه] نگاه دارد و هر كه خدا به او روى كند و نگهش دارد، اگر آسمان هم به زمين افتد، ديگر برايش اهميتى ندارد و اگر بلايى بر زمينيان فرود آيد و همه آنها را فرا گيرد، او به سبب تقوا از هر گونه بلايى در پناه خداست. مگر نه اين كه خداوند متعال مى فرمايد: «همانا پرهيزگاران در جايگاهى امن هستند»؟
اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی