دکتر محمد شعبانی راد

بگوش باش! بهوش باش! عجب نوری! وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ!

Listen attentively!
Listen to the voice of your guardian angel.
An “attentive ear” is required.
A dynamic heart is necessary.
Take the first step!
Hearing and seeing and understanding the luminous words of the guardian angel
is the first step that requires paying attention.
A healthy heart that understands its light and darkness is the attentive ear that understands and obeys divine commands.
The concept “connection and attention” is inferred from the word “وعی”.
Thank you for your “attention”.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #attentiveness #connection #ownership

«وعی» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«وعى العظم: إذا انجبر بعد كسر، یعنی استخوان شکسته جوش خورد و خوب شد.»
در واقع قلب تاریک با یاد نور فرشته نگهبان خود، یهو نورانی و شاداب می شود
و این مفهوم از واژه «وعی» استنباط می‌شود.
عبارت «أُذُنٌ واعِيَةٌ» یعنی «گوش شنوا» و در حقیقت یعنی «قلبی پویا» که مدام گوش‌به‌زنگ است
تا کلام نورانی فرشته نگهبان خود را بشنود و بفهمد و طبق آن عمل نماید.

بگوش باش! بهوش باش! عجب نوری!

با دقت گوش کنید!
به صدای فرشته نگهبان خود گوش فرا دهید.
اینجا و در ملکوت قلب، داشتن “گوش شنوا” بسیار حیاتی و لازم است.
در واقع «قلب پویا» لازم است.
پس قدم اول را بردارید! گام اول کنار گذاشتن تاریکی حسادت است.
شنیدن و دیدن و درک سخنان نورانی فرشته نگهبان،
نتیجه قبول اشتباه و اقرار به نیاز، به کانون نور آرامش الهی است.
قلب سالم که نور و تاریکی خود را درک کند،
گوش شنوایی است که دستورات الهی را درک کرده و از آنها اطاعت می‌کند.
مفهوم “اتصال و توجه” از کلمه “وعی” استنباط می شود.
با تشکر از گوش شنوای شما!
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم
# زبان احساسی # حسادت # توجه # ارتباط # مالکیت

أَنَا قَلْبُ اَللَّهِ اَلْوَاعِي!

امام علی عليه السّلام:
عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: 
خَطَبَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ عَلَيْهِ فَقَالَ فِيمَا يَقُولُ
أَيُّهَا اَلنَّاسُ
سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي
أَيُّهَا اَلنَّاسُ 
أَنَا قَلْبُ اَللَّهِ اَلْوَاعِي
وَ لِسَانُهُ اَلنَّاطِقُ
وَ أَمِينُهُ عَلَى سِرِّهِ
وَ حُجَّتُهُ عَلَى خَلْقِهِ
وَ خَلِيفَتُهُ عَلَى عِبَادِهِ
وَ عَيْنُهُ اَلنَّاظِرَةُ فِي بَرِيَّتِهِ
وَ يَدُهُ اَلْمَبْسُوطَةُ بِالرَّأْفَةِ وَ اَلرَّحْمَةِ وَ دِينُهُ
اَلَّذِي لاَ يُصَدِّقُنِي إِلاَّ مَنْ مَحَضَ اَلْإِيمَانَ مَحْضاً
وَ لاَ يُكَذِّبُنِي إِلاَّ مَنْ مَحَضَ اَلْكُفْرَ مَحْضاً.
امام صادق عليه السّلام:
امير المؤمنين عليه السّلام در ضمن خطبه‌اى فرمود:
از من سؤال كنيد قبل از اينكه مرا نيابيد.
مردم!
من قلب نگهبان و حافظ‍‌ خدايم
و زبان گوياى او
و امين اسرارش
و حجت بر مردم
و خليفه او ميان بندگان
و چشم بينا بين جهانيان
و دست گشاده به رأفت و رحمت
و دين و آئين اويم
كه تصديق مرا نخواهد كرد مگر كسى كه ايمان خالص داشته باشد،
و تكذيب مرا نخواهد نمود مگر كسى كه كافر خالص باشد.

[سورة الحاقة (69): الآيات 11 الى 24] :
«وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ»

إِنَّا لَمَّا طَغَى الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ (11)
ما، چون آب طغيان كرد، شما را بر كشتى سوار نموديم.
لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ (12)
تا آن را براى شما [مايه‏] تذكّرى گردانيم و گوشهاى شنوا آن را نگاه دارد.
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ (13)
پس آنگاه كه در صور يك بار دميده شود. وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً (14)
و زمين و كوه‏ها از جاى خود برداشته شوند و هر دوى آنها با يك تكان ريز ريز گردند.
فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ (15)
پس آن روز است كه واقعه [آنچنانى‏] وقوع يابد.
وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ (16)
و آسمان از هم بشكافد، و در آن روز است كه آن از هم گسسته باشد.
وَ الْمَلَكُ عَلى‏ أَرْجائِها وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ (17)
و فرشتگان در اطراف [آسمان‏]اند، و عرش پروردگارت را آن روز، هشت [فرشته‏] بر سر خود بر مى‌‏دارند.
يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفى‏ مِنْكُمْ خافِيَةٌ (18)
در آن روز، شما [به پيشگاه خدا] عرضه مى‌‏شويد، [و] پوشيده‏‌اى از شما پوشيده نمى‏‌ماند.
فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ (19)
امّا كسى كه كارنامه‌‏اش به دست راستش داده شود، گويد: «بياييد و كتابم را بخوانيد.
إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ (20)
من يقين داشتم كه به حساب خود مى‌‏رسم.»
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ (21)
پس او در يك زندگى خوش است:
فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ (22)
در بهشتى برين،
قُطُوفُها دانِيَةٌ (23)
[كه‏] ميوه‏‌هايش در دسترس است.
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ (24)
بخوريد و بنوشيد، گواراتان باد، به [پاداش‏] آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد.

[سورة الأعراف (7): الآيات 201 الى 203] :
« إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ »

إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (201)
در حقيقت، كسانى كه [از خدا] پروا دارند، چون وسوسه‏‌اى از جانب شيطان بديشان رسد [خدا را] به ياد آورند و بناگاه بينا شوند.
وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ (202)
و يارانشان آنان را به گمراهى مى‌‏كشانند و كوتاهى نمى‌‏كنند.
وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى‏ إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (203)
و هر گاه براى آنان آياتى نياورى، مى‌‏گويند: «چرا آن را خود برنگزيدى؟ »بگو: من فقط آنچه را كه از پروردگارم به من وحى مى‌‏شود پيروى مى‌‏كنم. اين [قرآن‏] رهنمودى است از جانب پروردگار شما و براى گروهى كه ايمان مى‌‏آورند هدايت و رحمتى است.

مشتقات ریشۀ «وعی» در آیات قرآن:

فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ‏ قَبْلَ وِعاءِ أَخيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخيهِ كَذلِكَ كِدْنا لِيُوسُفَ ما كانَ لِيَأْخُذَ أَخاهُ في‏ دينِ الْمَلِكِ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ وَ فَوْقَ كُلِّ ذي عِلْمٍ عَليمٌ (76)
لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ (12)
وَ جَمَعَ فَأَوْعى‏ (18)
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ‏ (23)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی