The darkness of naivety!
Rumors are often spread by naive people!
تاریکیِ سادهلوحیِ جاهل! «جاهل القلب»: نادانْدل!
اینقدر سادهلوح نباش! «نقاد باش!»: «فَتَبَيَّنُوا»
[سورة الحجرات (۴۹): الآيات ۶ الى ۱۰]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ (۶)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد، مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد،] از آنچه كردهايد پشيمان شويد.
سادهلوحی از این بدتر که اون اشتباه مرگبار رو مرتکب بشی؟!
امام علی علیه السلام:
قَطَعَ ظَهْرِي رَجُلاَنِ مِنَ اَلدُّنْيَا
رَجُلٌ عَلِيمُ اَللِّسَانِ فَاسِقٌ
وَ رَجُلٌ جَاهِلُ اَلْقَلْبِ نَاسِكٌ
هَذَا يَصُدُّ بِلِسَانِهِ عَنْ فِسْقِهِ
وَ هَذَا بِنُسُكِهِ عَنْ جَهْلِهِ
فَاتَّقُوا اَلْفَاسِقَ مِنَ اَلْعُلَمَاءِ وَ اَلْجَاهِلَ مِنَ اَلْمُتَعَبِّدِينَ أُولَئِكَ فِتْنَةُ كُلِّ مَفْتُونٍ
فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ
يَا عَلِيُّ هَلاَكُ أُمَّتِي عَلَى يَدَيِ كُلِّ مُنَافِقٍ عَلِيمِ اَللِّسَانِ.
دو گروه از مردم دنيا پشت مرا شكستهاند،
گروهى كه به زبان، دانا، و در نهان فاسقند
و گروهى كه نادان و پارسايند.
آن يكى با زبان خود فسق خويش را پوشيده مىدارد
و اين يكى با زهد خويش نادانى خود را،
بنا بر اين از عالم تبهكار و پارساى نادان پرهيز كنيد كه اينان مايۀ فتنۀ هر فريبخوردهاند
و من شنيدم رسول خدا صلّى الله عليه و آله مىفرمود:
اى على! هلاك امت من به دست منافقان داناست.
«جهل» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در مقاله «مکانیسم نورانی»، واژه «جهل» گفته شد:
«استجهلت الرِّيحُ الغُصْنَ: إذا حرّكَتْه فاضطَرَب».
حسود «جاهل القلب» است!
«إِنَّ الْكَذَّابَ يَهْلِكُ بِالْبَيِّنَاتِ، وَ يَهْلِكُ أَتْبَاعُهُ بِالشُّبُهَاتِ».
حسودِ کذّاب، همان علیم اللّسانِ فاسق است که مغرضانه مکر میکند و متّبعینش، مردودین جاهل القلب و سادهلوحِ زودباورِ گوسالهپرستی هستند که براحتی مورد سوء استفاده قرار میگیرند و با مکر و خدعهی او، فریب میخورند!
حسود، بجای اینکه قلبشو از رزق نورانی سیراب کنه «كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ» متاسفانه حسادتش اونو سوق میده به سمت پرستش گوساله «وَ أُشْرِبُوا في قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ».
مصاحبت و همنشینی با افراد سادهلوح، کار خطرناکی است! چون اگه حواست به قلبت نباشه، شومی گناهی که این افراد مرتکب میشن، دامن تو رو هم میگیره «الذّنب شؤم على غير فاعله» و ریسک خطر تاریکی و زمین خوردن بسیار بالاست! در مقاله «قلب سلیم، نورباران می شود!» حدیث زیبای سرگینغلطانک اشاره به همین مطلب مهم دارد. «إِنَّ اللَّهَ لَيُعَذِّبُ الْجُعَلَ فِي جُحْرِهَا بِحَبْسِ الْمَطَرِ عَنِ الْأَرْضِ الَّتِي هِيَ بِمَحَلَّتِهَا لِخَطَايَا مَنْ بِحَضْرَتِهَا وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لَهَا السَّبِيلَ إِلَى مَسْلَكٍ سِوَى مَحَلَّةِ أَهْلِ الْمَعَاصِي؛
خداوند سرگینغلطانک را در لانهاش – که در محل گنهکاران انتخاب کرده – با حبس باران عذاب می کند، زیرا خداوند براى او راهى در غير محله گنهكاران قرار داده است.»
پیامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم:
«الذّنب شؤم على غير فاعله إن عيّره ابتلي به و إن اغتابه أثم و إن رضي به شاركه؛ گناه براى غير گناهكار نيز شوم است. اگر گنهكار را سرزنش كند به آن مبتلا مىشود اگر از او غيبت كند گنهكار شود و اگر به گناه او راضى باشد شریک وى است.»
«سادهلوح نباش! از خودت هم باید پرهیز کنی تا چه رسد به دیگران!»
«احْذَرِ النَّاسَ وَ نَفْسَکَ … از مردم و از خودت بپرهیز!»
امام صادق علیه السلام:
عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ:
یَا عَبْدَ السَّلَامِ احْذَرِ النَّاسَ وَ نَفْسَکَ
فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَمَّا النَّاسُ فَقَدْ أَقْدِرُ عَلَی أَنْ أَحْذَرَهُمْ وَ أَمَّا نَفْسِی فَکَیْفَ
قَالَ إِنَّ الْخَبِیثَ یَسْتَرِقُ السَّمْعَ یَجِیئُک فَیَسْتَرِقُ ثُمَ یَخْرُجُ فِی صُورَهًِْ آدَمِیٍ فَیَقُولُ قَالَ عَبْدُ السَّلَامِ
فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی هَذَا مَا لَا حِیلَهًَْ لَهُ
قَالَ هُوَ ذَاک.
عبدالسّلام از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود:
«ای عبدالسّلام! از مردم و از خودت بپرهیز»!
عرض کردم: «پدر و مادرم به فدایت! من میتوانم از مردم پرهیز کنم، امّا از خودم چگونه»؟
فرمود: «شیطان پلید که استراقسمع میکند نزد تو میآید و سخن تو را دزدانه گوش میدهد؛ سپس به شکل انسانی در میان مردم ظاهر شده و میگوید: عبدالسّلام چنین گفت».
عرض کردم: «پدر و مادرم به فدایت! از این کار راه فراری وجود ندارد»!
فرمود: «این است که گفتم [از خودت پرهیز کن]».
شایعات، اغلب توسط افراد سادهلوح منتشر می شود!
چکیده مقالهای از دانشگاه تربیت مدرس با عنوان: شایعه در قرآن و روایات و امنیت جامعه.
يکي از مباحثي که در قرآن کريم و روايات ائمه (ع) بدان پرداخته شده است، مبحث شايعه و انتشار خبرهاي دروغين است.
شايعه، خبري دروغين است که به راحتي در جامعه جريان مي يابد و باعث تبيين واقعيت به صورتي دگرگون مي شود و بيشتر درباره برجستگان و خواص جامعه صورت مي گيرد.
همچنين از شايعه در جنگ نرم و جنگ هاي رواني بسيار استفاده مي شود.
دو اصل اهميت و ابهام، محورهاي اصلي پديد آمدن شايعه اند.
به عبارت ديگر اصولا شايعه نسبت به اموري صورت مي گيرد که از حساسيت بالايي براي مخاطب برخوردار باشد و همين حساسيت و ابهام، زمينه گسترش آن را فراهم مي آورد.
شايعه داراي انواع گوناگون است از جمله:
1- شايعات عليه شخصيت رسول خدا (ص) با عناوين
الف) شايعه شاعر، مجنون، ساحر، مسحور و دروغ گو
ب) شايعه خيانت
ج) شايعه بي عدالتي
د) شايعه سادگي و زودباوري پيامبر (ص) است.
2- شايعات عليه خانواده پيامبر (ص) (ناموسي و اخلاقي) که در داستان افک مطرح است.
3- شايعات مرتبط با اصول امنيتي جامعه (شايعات نظامي، اجتماعي، سياسي) که اغلب توسط افراد ساده لوح و ضعيف الايمان، تحت تاثير سخنان منافقان منتشر مي شد که بيشتر حاوي اخبار مربوط به جنگ هاست که از جمله آن ها شايعات در جنگ احد (شايعه شهادت پيامبر (ص))،جنگ تبوک (شايعه شکست سپاه اسلام) و جنگ احزاب را مي توان ذکر کرد.
از منظر اسلام، حفظ سلامت اجتماع، براي حفظ سلامت فرد، اهميت فراوان دارد، لذا به شدت با شايعه پردازان مقابله شده است. و خداوند در قرآن کريم، آن را گناهي بزرگ برشمرده و براي شايعه سازي و شايعه پراکني، مجازاتي در دنيا و آخرت در نظر گرفته است.
قصه گوساله پرستی سادهلوحان، در آیات قرآن!
[سورة البقرة (۲): آية ۵۱]
وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ (۵۱)
و آنگاه كه با موسى چهل شب قرار گذاشتيم؛ آنگاه در غياب وى، شما گوساله را [به پرستش] گرفتيد، در حالى كه ستمكار بوديد.
امام عسکری علیه السلام:
سامری به نزد نادانان و مستضعفین بنیاسرائیل رفت و به آنها گفت: «موسی (علیه السلام) به شما وعده داده که بعد از چهلروز باز گردد؛ بیستشب و بیستروز گذشته و چهلروز تمام شده و موسی (علیه السلام) باز نگشته است. حتماً موسی (علیه السلام) از امر پروردگار نافرمانی کرده و پروردگارتان اراده کرده تا به شما نشاندهد که میتواند خودش به تنهایی و بدون واسطهی او شما را دعوت کند و احتیاجی به فرستادن موسی (علیه السلام) ندارد». در آن وقت گوسالهای را که خودش ساختهبود به آنها نشان داد. آنها گفتند: «چگونه این گوساله میتواند معبود ما باشد»؟ سامری گفت: «پروردگارتان بهواسطهی این گوساله با شما سخن میگوید؛ همانطور که با موسی از ورای درخت سخن میگفت». آنها با شنیدن صدای گوساله [که بر اثر وزش باد در آن ایجاد میشد] گفتند: «پروردگار ما در گوساله است؛ همانطور که در درخت بود و به این ترتیب هم خود گمراه شدند و هم دیگران را گمراه کردند». زمانی که موسی (علیه السلام) به سوی قومش بازگشت متوجّه گوساله شد و در حضور مردم به آن خطاب کرد: «ای گوساله! آیا همانطور که این مردم گمان کردهاند، پروردگار ما در تو حلول کرده»؟ گوساله پاسخ داد: «ای موسی (علیه السلام)! به خدا قسم! پروردگار ما از اینکه گوساله یا چیزی مثل درخت یا هر مکان دیگری او را در بر بگیرد و بر او مشتمل شود، منزّه است». امّا سامری گوساله را در کنار دیوار قرارداد و از جانب دیگر از زیر زمین بعضی از پیروان مرتدّ خود را مخفی کرد و آنها دهانشان را بر سوراخ پشت گوساله گذاشته و خود به جای او چنین سخن گفتند «این معبود شما و معبود موسی (علیه السلام) است»! امّا گوساله به سخن آمد و گفت: «ای موسی (علیه السلام)! این بندگان خدا بدبخت و مبتلا نشدند مگر به جهت اینکه در درود فرستادن بر محمّد و آل محمّد (علیهم السلام) سستی کردند و در دوستی او و وصیّ او انکار ورزیدند تا اینکه کارشان به جایی کشیده شد که مرا به خدایی برگزیدند». امام (علیه السلام) در این هنگام فرمود: «حال که خداوند بهواسطهی سستی در صلوات بر پیامبر اسلام و اهل بیت پاکش (علیهم السلام) آنها را به گوسالهپرستی مبتلا نمود، چگونه شما از بدبختی بزرگتر و دشمنی با محمّد و علی (علیه السلام) نمیترسید؛ درحالیکه آیات و دلائل آشکار حقانیّت آنها را مشاهده کردهاید»؟!
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (۵۴)
و چون موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من، شما با [به پرستش] گرفتن گوساله، برخود ستم كرديد، پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد، و [خطاكاران] خودتان را به قتل برسانيد، كه اين [كار] نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است.» پس [خدا] توبه شما را پذيرفت، كه او توبهپذير مهربان است.
امام عسکری (علیه السلام):
ای قوم بنیاسرائیل! به یادآورید …
و این قصّه چنان بود که چون خداوند توسّط موسی (علیه السلام) ناحقبودن ماجرای گوساله را آشکار نمود و گوساله را به سخن درآورد تا از حیلهی سامری خبر دهد، به موسی (علیه السلام) امر فرمود «کسانی که گوساله را نپرستیدهاند، کسانی را که آن را پرستیدهاند، به قتل برسانند». بسیاری از آنان ادّعای بیگناهی کرده و گفتند: «ما آن را نپرستیدهایم». خداوند عزّوجلّ به موسی (علیه السلام) فرمود: «این گوساله را با سوهانی آهنین ریزریز کن و به دریا بریز». هرکس از آب آن بنوشد [و گوساله را پرستیدهباشد]، لبها و بینی او سیاه و گناهش آشکار میشود. موسی (علیه السلام) چنین کرد و اینگونه آنان که گوساله را پرستیدهبودند مشخّص شدند. خداوند متعال به دوازدههزار نفر که بیگناه بودند فرمان داد تا شمشیر برکشند و بر دیگران هجوم برند و آنان را بکُشند. در این هنگام منادی خداوند نیز ندا سر داد: «لعنت خداوند بر آن کسی است که دست و پایی تکان دهد تا مانع از کشتهشدن به دست ایشان شود و از آن سو نیز لعنت خداوند بر آن کسی است که به مقتول بنگرد تا اگر دوست یا خویشاوند وی بود او را واگذارد و از او بهسوی فرد دیگری که آشنای او نیست درگذرد»! پس گناهکاران تسلیم شدند و بیگناهان گفتند: «این مصیبت بر ما دشوارتر است تا بر اینان! چرا که باید به دست خود پدران، فرزندان، برادران و خویشان خود را بکشیم و اینگونه ما که گوساله را نپرستیدهایم و اینان که پرستیدهاند به مصیبتی یکسان دچار میشویم». خداوند متعال به موسی (علیه السلام) وحی کرد: «ای موسی (علیه السلام)! من این بیگناهان را به چنین بلایی دچار ساختم؛ چون از کسانی که گوساله را پرستیدند دوری نجسته و آنها را ترک نگفتند و در این کار با آنان دشمنی نکردند. پس به آن بیگناهان بگو هرکس خدا را به حقّ محمّد (و خاندان پاک او (علیهم السلام) بخواند، کشتن کسی که بهخاطر آن گناه مستحقّ مرگ شده بر او آسان میشود». آنان چنین دعا کردند و خداوند نیز آن کار را برایشان آسان نمود و از کشتن گناهکاران، هیچ دردی احساس نکردند. کشتار در میان آنان بالا گرفت؛ حال آنکه به جز دوازدههزار نفری که گوساله را نپرستیدهبودند، ششهزار تن دیگر نیز در آن جمع حضور داشتند. در آن هنگام برخی از کسانی که هنوز کشته نشدهبودند از توفیق الهی بهرهمند شده و به یکدیگر گفتند: «آیا چنین است که خداوند توسّل به محمّد (و خاندان پاکش (علیهم السلام) را امری میشمرد که با آن هیچ امیدی ناامید نمیشود و هیچ درخواستی بیپاسخ نمیماند؟ افزون بر این، پیامبران نیز به آنها چنگ زدهاند پس چرا ما به ایشان توسّل نجوییم»؟ سپس همگی جمع شده و فریاد برآوردند: «پروردگارا! به حقّ شکوه محمّد (ص) که گرامیترین آفریدگان است و به حقّ شکوه علی (علیه السلام) که برترین و والاترین آنهاست و به حقّ شکوه فاطمه (سلام الله علیها)، آن زن بافضیلت و عصمت و به حقّ شکوه حسن و حسین (علیها السلام) نوادگان سرور پیغمبران (علیهم السلام) و سرور تمامی جوانان اهل بهشت و به حقّ شکوه خاندان پاک و پاکدامن آلطه و یاسین تو را قسم میدهیم گناهان ما را بیامرز و از کیفر ما درگذر و این کشتار را از ما دور گردان»! در آن هنگام از آسمان به موسی (علیه السلام) ندا رسید: «این کشتار را به پایان رسان؛ چون برخی از آنها از من چنین خواستند و مرا قسمی دادند که اگر آن گوسالهپرستان مرا چنین قسمی داده و از من خواستهبودند تا آنها را از گناه به دور دارم، حتماً چنین میکردم تا آن گوساله را نپرستند؛ حتّی اگر شیطان مرا این چنین قسم میداد، حتماً هدایتش میکردم و اگر نمرود و فرعون مرا چنان قسمی میدادند، حتماً آنها را نجات میدادم». سپس خداوند کشتار را از میان بنیاسرائیل برچید. آنها گفتند: «افسوس که پیشتر به محمّد (و خاندان پاکش (علیهم السلام) توسّل نجستیم تا خداوند ما را از شرّ این فتنه دور کند و ما را از گناه به دور دارد».
[سورة البقرة (۲): آية ۹۲]
وَ لَقَدْ جاءَكُمْ مُوسى بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ (۹۲)
و قطعاً موسى براى شما معجزات آشكارى آورد، سپس آن گوساله را در غياب وى [به خدايى] گرفتيد، و ستمكار شديد.
امام عسکری (علیه السلام):
پس از آنکه موسی (علیه السلام) بهسوی کوه رهسپار شد گوساله را به عنوان خدا، برگزیدید و با جانشینش یعنی هارون (علیه السلام) که در میان شما [به عنوان خلیفه] به جای گذاشت و به اطاعت از او فرمان داد، مخالفتکردید.
[سورة البقرة (۲): آية ۹۳]
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (۹۳)
و آنگاه كه از شما پيمان محكم گرفتيم، و [كوه] طور را بر فراز شما برافراشتيم، [و گفتيم:] «آنچه را به شما دادهايم به جد و جهد بگيريد، و [به دستورهاى آن] گوش فرا دهيد.» گفتند: «شنيديم و نافرمانى كرديم.» و بر اثر كفرشان، [مِهر] گوساله در دلشان سرشته شد. بگو: «اگر مؤمنيد [بدانيد كه] ايمانتان شما را به بد چيزى وامىدارد.»
امام عسکری (علیه السلام):
گفتند: کلام تو را با گوشهایمان شنیدیم امّا با قلبهایمان نافرمانی میکنیم، گرچه در ظاهر همگی به خواری و زبونی، اظهار اطاعت میکردند. ( و دل های آنها، با محبت گوساله آمیخته شد: أَیْ أَحَبُّوا الْعِجْلَ حَتَّی عَبَدُوهُ. یعنی گوساله را دوست داشتند که به عبادتش پرداختند.)
امام باقر (علیه السلام):
وقتی موسی (علیه السلام) با پروردگارش [در کوه طور] نجوا میکرد، خدا به وی وحی فرمود: «ای موسی (علیه السلام)! من قومت را در امتحانی انداختهام». عرض کرد: «پروردگارا! چگونه»؟ فرمود: «از طریق سامری». عرض کرد: «سامری چه کرده است؟» فرمود: «با زیورآلات آنها گوسالهای برایشان ساخته است». عرض کرد: «پروردگارا! میتوان با زیورآلات آنها آهو یا مجسّمه یا گوسالهای ساخت امّا چگونه آنها را آزمودهای»؟ فرمود: «او گوسالهای ساخته است که بانگ گاو سر میدهد.» عرض کرد: «پروردگارا! چه کسی این صدا را از او در میآورد؟» فرمود: «من»! در آن هنگام موسی (علیه السلام) عرض کرد: این، جز آزمایش تو، چیز دیگر نیست که هرکس را بخواهی [و مستحق بدانی]، بهوسیله آن گمراه میسازی و هرکس را بخواهی [و شایسته ببینی]، هدایت میکنی! قطعاً این آزمون توست که [به این طریق] هرکه را بخواهی گمراه و هرکه را بخواهی هدایت میکنی. چون موسی (علیه السلام) بهسوی قوم خود بازگشت و آنها را در حال پرستش گوساله دید، الواحی را که در دست داشت بر زمین زد و آنها تکّهتکّه شدند. شایسته بود همان هنگامی که پروردگار این خبر را به موسی (علیه السلام) داد او این کار را میکرد. موسی (علیه السلام) مصمّم شد و گوساله را از بینی تا به دُم، ریزریز کرد؛ سپس آن را به آتش کشید و در دریا رها کرد. امّا آنان [یکی پس از دیگری] در حالیکه نیاز به رفتن به دل آب را نداشتند وارد آب میشدند و [به این شکل] به خاکستری که از آن [مجسّمهی گوساله] بر آب بود میرسیدند و از آن مینوشیدند و این همان کلام خداست که فرمود: وَأُشْرِبُواْ فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ.
[سورة النساء (۴): الآيات ۱۵۳ الى ۱۵۴]
يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبِيناً (۱۵۳)
اهل كتاب از تو مىخواهند كه كتابى از آسمان [يكباره] بر آنان فرود آورى. البتّه از موسى بزرگتر از اين را خواستند و گفتند: «خدا را آشكارا به ما بنماى.» پس به سزاى ظلمشان صاعقه آنان را فرو گرفت. سپس، بعد از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد، گوساله را [به پرستش] گرفتند، و ما از آن هم درگذشتيم و به موسى برهانى روشن عطا كرديم.
[سورة الأعراف (۷): آية ۱۴۸]
وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْديهِمْ سَبيلاً اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمينَ (۱۴۸)
و قوم موسى پس از [عزيمت] او، از زيورهاى خود مجسّمه گوسالهاى براى خود ساختند كه صداى گاو داشت. آيا نديدند كه آن [گوساله] با ايشان سخن نمىگويد و راهى بدانها نمىنمايد؟ آن را [به پرستش] گرفتند و ستمكار بودند.
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۵۲ الى ۱۵۴]
إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ (۱۵۲)
آرى، كسانى كه گوساله را [به پرستش] گرفتند، به زودى خشمى از پروردگارشان و ذلّتى در زندگى دنيا به ايشان خواهد رسيد؛ و ما اين گونه، دروغپردازان را كيفر مىدهيم.
[سورة طه (۲۰): الآيات ۸۷ الى ۹۶]
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى فَنَسِيَ (۸۸)
پس براى آنان پيكر گوسالهاى كه صدايى داشت بيرون آورد، و [او و پيروانش] گفتند: «اين خداى شما و خداى موسى است، و [پيمان خدا را] فراموش كرد.»
امام باقر ع:
موسی ع در یکی از مناجاتهایش عرض کرد: «خداوندا، این سامری یک گوساله صدادهندهای را ساخت»؟ خطاب آمد: «ای موسی! این آزمایش من بود، دربارهی آن جستجو مکن».
+ «أَنَا صَانِعُ الْعِجْلِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ».
+ «اجْتَمَعَ أَهْلُ الْعِجْلِ عَلَى الْعِجْلِ».