دکتر محمد شعبانی راد

استخدام جانشین شایسته! خلیفة الله!

A worthy successor!
Hiring a worthy successor!
Find, Recruitment, and Hiring a leader.
Spend the light of God!

وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ

و از آنچه که خدا شما را در [استفاده از] آن، جانشين [خود] قرار داده، انفاق كنيد.
نور خدا را انفاق کنید!

+ «مهربانی – بسم الله الرحمن الرحیم»
+ «قرض»

خلیفة الله!

«خلف» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لعات عربی می‌نویسند:
«خَلَفَ‏ فَمُ الصَّائِمِ خُلُوفاً: تَغَيَّرَتْ رِيحُهُ … دهان روزه‌‏دار بدبو شد .
[روزه باعث شد بوی دهان تغییر کند]
مفهوم «تغییر» از واژه «خلف» استنباط می‌شود.
خاصیت نور اینه که تاریکی قلب رو به سمت روشنایی، تغییرش میده!
«لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»
اگه این پدیده در دنیای قلبت رخ بدهد، جانشین شایسته‌ای برای خدا خواهی بود!
بوی تغییر قلب رو، قلب سلیم استشمام میکنه! شامه قوی قلب اهل یقین!
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ
وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ‏ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ
أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ»

خَلَفَ‏ فَمُ الصَّائِمِ خُلُوفاً: تَغَيَّرَتْ رِيحُهُ

جانشین شایسته!
استخدام جانشین شایسته!
«Hiring a worthy successor»
مستخدَم خدا! برای خدا کار کن! به استخدام خدا دربیا!
منتخَب خدا!

در هر امتحان زندگی، خدا نور رو بهت نشون میده و بعنوان جانشین و خلیفه انتخابت میکنه تا در این موضوع از طرف خدا و اونجوری که خدا میخواد، رفتاری خداپسندانه انجام بدهی و انگاری جانشین خوبی برای خدا باشی تا خدا با طرف مقابل (که میشه طرف مقابل تو و خدا)، بخوبی اتمام حجت کنه!
مبادا خودسرانه رفتار کنی!
گوشاتو خوب باز کن ببین خدا ازت چی میخواد فقط همونو اجرا کن. + «پاداش نورانی!».
عملا باید شایستگیتو به خدا نشون بدی که خلف و جانشین خوب و شایسته‌ای برای او در کارها هستی، «انی جاعلک فی الارض خلیفه».
جانشین شایسته!
الگوی نظام جانشین‌پروری الهی، مبتنی بر شایستگی است.
جانشین شایسته خدا باش!
شایسته سالاری در نظام الهی بر مبنای درکِ «گفتگوی محرمانه و اعمال نورانی» است.
یک جانشین شایسته برای خدای خودت باش!
خدا انتخابت کرده و کاندیدت کرده و روی تو انگشت گذاشته و برای این منظور روی تو حساب کرده که این نور رو بهت داده تا تو «أَقْرِضْهُمْ‏ مِنْ‏ عِرْضِكَ‏ لِيَوْمِ فَقْرِكَ» نمایی، پس خوب حواستو جمع کن مبادا اشتباه کنی و اشتباهت اینه که راضی به تقدیر نباشی، چون این تقدیر رو خدا مقدر کرده و اگه راضی به تقدیر نباشی، از خدا ناراضی هستی و این همون استعمال حسده. « الْحَاسِدُ جَاحِدٌ لِأَنَّهُ لَمْ يَرْضَ بِقَضَاءِ اللَّهِ: آدم حسود – در حقیقت – یک آدم لَجوج و ستیزه‌جو است. زیرا او به قضا و مقدرات الهی تن نمی‌دهد.»
پس با این دید به موضوع نگاه کنیم که باید جانشینی شایسته برای خدای خود در اموراتمان باشیم و حسادت و خودرایی رو بذاریم کنار! «مانکن با عرضه» خوبی باش!
مبادا خدا آخر کار بهمون بگه جانشین شایسته خوبی برای من نبودی!
قلبی که مکانیسم نورانی اش فعال شده، متوجه نشانه‌های متقاعد‌کننده نورانی میشه و ماموریت خودشو میشناسه و میفهمه برای چه کاری استخدام شده و تلاش میکنه شایستگی‌هاشو نشون بده، و نشون بده که جانشین و منتخب شایسته‌ای برای این ماموریت الهی بوده.
خیلی باید حواست باشه از این اوامر نورانی، تخطّی نکنی «فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ» [سورة النور (۲۴): الآيات ۶۲ الى ۶۴].
«اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ … مُخَالَفَةِ الْهُدَى ( بار خدايا، به تو پناه مى‌‏برم از … مخالفت با نور هدايتت )»

مطالعه و تدبر در 29 آیه سوره حدید با توجه به مفهوم «قبض و بسط نور»
[سورة الحديد (57): الآيات 1 الى 29]

[سورة الحديد (57): الآيات 7 الى 10]

آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ (7)
به خدا و پيامبر او ايمان آوريد، و از آنچه شما را در [استفاده از] آن، جانشين [خود] كرده، انفاق كنيد. پس كسانى از شما كه ايمان آورده و انفاق كرده باشند، پاداش بزرگى خواهند داشت.

وَ ما لَكُمْ لا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَ قَدْ أَخَذَ مِيثاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (8)
و شما را چه شده كه به خدا ايمان نمى‌‏آوريد و [حال آنكه‏] پيامبر [خدا] شما را دعوت مى‌‏كند تا به پروردگارتان ايمان آوريد، و اگر مؤمن باشيد، بى‌‏شكّ [خدا] از شما پيمان گرفته است.

هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلى‏ عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (9)
او همان كسى است كه بر بنده خود آيات روشنى فرو مى‏‌فرستد، تا شما را از تاريكيها به سوى نور بيرون كشاند. و در حقيقت، خدا [نسبت‏] به شما سخت رؤوف و مهربان است.

وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى‏ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (10)
و شما را چه شده كه در راه خدا انفاق نمى‏‌كنيد و [حال آنكه‏] ميراث آسمانها و زمين به خدا تعلّق دارد؟ كسانى از شما كه پيش از فتح [مكّه‏] انفاق و جهاد كرده‌‏اند، [با ديگران‏] يكسان نيستند. آنان از [حيث‏] درجه بزرگتر از كسانى‏‌اند كه بعداً به انفاق و جهاد پرداخته‏‌اند. و خداوند به هر كدام وعده نيكو داده است، و خدا به آنچه مى‏‌كنيد آگاه است.

[سورة الحديد (57): الآيات 11 الى 15]

مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ (11)
كيست آن كس كه به خدا وامى نيكو دهد تا [نتيجه‌‏اش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد؟
يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (12)
آن روز كه مردان و زنان مؤمن را مى‌‏بينى كه نورشان پيشاپيششان و به جانب راستشان دوان است. [به آنان گويند:] «امروز شما را مژده باد به باغهايى كه از زير [درختان‏] آن نهرها روان است؛ در آنها جاودانيد. اين است همان كاميابى بزرگ.
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ (13)
آن روز، مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آورده‏‌اند مى‌‏گويند: «ما را مهلت دهيد تا از نورتان [اندكى‏] برگيريم.» گفته مى‏‌شود: «بازپس برگرديد و نورى درخواست كنيد.» آنگاه ميان آنها ديوارى زده مى‌‏شود كه آن را دروازه‌‏اى است : باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد.
يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى‏ وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (14)
[دو رويان،] آنان را ندا درمى‌‏دهند: «آيا ما با شما نبوديم؟» مى‌‏گويند: «چرا، ولى شما خودتان را در بلا افكنديد و امروز و فردا كرديد و ترديد آورديد و آرزوها شما را غرّه كرد تا فرمان خدا آمد و [شيطانِ‏] مغروركننده، شما را درباره خدا بفريفت.
فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (15)
پس امروز نه از شما و نه از كسانى كه كافر شده‌‏اند عوضى پذيرفته نمى‌‏شود: جايگاهتان آتش است؛ آن سزاوار شماست و چه بد سرانجامى است.»

[سورة الحديد (57): الآيات 16 الى 20]

أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ (16)
آيا براى كسانى كه ايمان آورده‏‌اند هنگام آن نرسيده كه دلهايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده نرم [و فروتن‏] گردد و مانند كسانى نباشند كه از پيش بدانها كتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا كشيد، و دلهايشان سخت گرديد و بسيارى از آنها فاسق بودند؟
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (17)
بدانيد كه خدا زمين را پس از مرگش زنده مى‏‌گرداند. به راستى آيات [خود] را براى شما روشن گردانيده‌‏ايم، باشد كه بينديشيد.
إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ (18)
در حقيقت، مردان و زنان صدقه‏‌دهنده و [آنان كه‏] به خدا وامى نيكو داده‌‏اند، ايشان را [پاداش‏] دوچندان گردد، و اجرى نيكو خواهند داشت.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ (19)
و كسانى كه به خدا و پيامبران وى ايمان آورده‏‌اند، آنان همان راستينانند و پيش پروردگارشان گواه خواهند بود [و] ايشان راست اجر و نورشان؛ و كسانى كه كفر ورزيده و آيات ما را تكذيب كرده‌‏اند آنان همدمان آتشند.
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ (20)
بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشىِ شما به يكديگر و فزون‏جويى در اموال و فرزندان است. [مَثَل آنها] چون مثل بارانى است كه كشاورزان را رُستنى آن [باران‏] به شگفتى اندازد، سپس [آن كشت‏] خشك شود و آن را زرد بينى، آنگاه خاشاك شود. و در آخرت [دنيا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنيا جز كالاى فريبنده نيست.

[سورة النور (۲۴): الآيات ۵۳ الى ۵۵]

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (۵۵)
خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد؛ همان گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد، و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند، و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند، و هر كس پس از آن به كفر گرايد؛ آنانند كه نافرمانند.

[سورة البقرة (۲): آية ۳۰]

وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ (۳۰)
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمين جانشينى خواهم گماشت»، [فرشتگان‏] گفتند: «آيا در آن كسى را مى‏‌گمارى كه در آن فساد انگيزد، و خونها بريزد؟ و حال آنكه ما با ستايش تو، [تو را] تنزيه مى‏‌كنيم؛ و به تقديست مى‏‌پردازيم.» فرمود: «من چيزى مى‌‏دانم كه شما نمى‏‌دانيد.»

[سورة ص (۳۸): الآيات ۲۶ الى ۲۹]

يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‏ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ (۲۶)
اى داوود، ما تو را در زمين خليفه [و جانشين‏] گردانيديم؛ پس ميان مردم به حقّ داورى كن، و زنهار از هوس پيروى مكن كه تو را از راه خدا به دركند. در حقيقت كسانى كه از راه خدا به در مى‌‏روند، به [سزاى‏] آنكه روز حساب را فراموش كرده‌‏اند عذابى سخت خواهند داشت.

[سورة الأنعام (۶): الآيات ۱۳۳ الى ۱۳۵]

وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ ما يَشاءُ كَما أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ (۱۳۳)
و پروردگار تو بى‏‌نياز و رحمتگر است. اگر بخواهد شما را مى‌‏برد، و پس از شما، هر كه را بخواهد جانشين مى‏‌كند؛ همچنانكه شما را از نسل گروهى ديگر پديد آورده است.

[سورة الأنعام (۶): الآيات ۱۶۴ الى ۱۶۵]

وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (۱۶۵)
و اوست كسى كه شما را در زمين جانشين قرار داد، و بعضى از شما را بر برخى ديگر به درجاتى برترى داد تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد. آرى، پروردگار تو زود كيفر است، و [هم‏] او بس آمرزنده مهربان است.

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۶۵ الى ۷۲]

أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى‏ رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (69)
آيا تعجب كرديد كه بر مردى از خودتان، پندى از جانب پروردگارتان براى شما آمده تا شما را هشدار دهد؟ و به خاطر آوريد زمانى را كه [خداوند] شما را پس از قوم نوح، جانشينان قرار داد، و در خلقت، بر قوّت شما افزود. پس نعمتهاى خدا را به ياد آوريد، باشد كه رستگار شويد.»

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۷۳ الى ۷۹]
وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُيُوتاً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ (74)
و به ياد آوريد هنگامى را كه شما را پس از [قوم‏] عاد جانشينان گردانيد، و در زمين به شما جاى [مناسب‏] داد. در دشتهاى آن [براى خود] كاخهايى اختيار مى كرديد، و از كوهها خانه‌‏هايى [زمستانى‏] مى‌‏تراشيديد. پس نعمتهاى خدا را به ياد آوريد و در زمين سر به فساد برمداريد.»

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۲۸ الى ۱۲۹]

قالُوا أُوذينا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا قالَ عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَ يَسْتَخْلِفَكُمْ‏ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ (129)
[قوم موسى‏] گفتند: «پيش از آنكه تو نزد ما بيايى و [حتى‏] بعد از آنكه به سوى ما آمدى مورد آزار قرار گرفتيم.» گفت: «اميد است كه پروردگارتان دشمن شما را هلاك كند و شما را روى زمين جانشين سازد؛ آنگاه بنگرد تا چگونه عمل مى‌‏كنيد.»

[سورة الأعراف (۷): آية ۱۴۲]

وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى‏ لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ (۱۴۲)
و با موسى، سى شب وعده گذاشتيم و آن را با دَه شب ديگر تمام كرديم. تا آنكه وقت معينِ پروردگارش در چهل شب به سر آمد. و موسى [هنگام رفتن به كوه طور] به برادرش هارون گفت: «در ميان قوم من جانشينم باش، و [كار آنان را] اصلاح كن، و راه فسادگران را پيروى مكن.»

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۵۰ الى ۱۵۱]

وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى‏ إِلى‏ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُوني‏ مِنْ بَعْدي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُوني‏ وَ كادُوا يَقْتُلُونَني‏ فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْني‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ (150)
و چون موسى، خشمناك و اندوهگين به سوى قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من چه بد جانشينى براى من بوديد! آيا بر فرمان پروردگارتان پيشى گرفتيد؟ و الواح را افكند و [موى‏] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود كشيد. [هارون ] گفت: « اى فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند؛ پس مرا دشمن‏‌شاد مكن و مرا در شمار گروه ستمكاران قرار مده.»

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۶۹ الى ۱۷۰]

فَخَلَفَ‏ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ‏ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى‏ وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ ميثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فيهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (169)
آنگاه بعد از آنان، جانشينانى وارث كتاب [آسمانى‏] شدند كه متاع اين دنياى پست را مى‌‏گيرند و مى‌‏گويند: «بخشيده خواهيم شد.» و اگر متاعى مانند آن به ايشان برسد [باز] آن را مى‌‏ستانند. آيا از آنان پيمان كتاب [آسمانى‏] گرفته نشده كه جز به حقّ نسبت به خدا سخن نگويند، با اينكه آنچه را كه در آن [كتاب‏] است آموخته‏‌اند؟ و سراى آخرت براى كسانى كه پروا پيشه مى‌‏كنند بهتر است. آيا باز تعقّل نمى‏‌كنيد؟

[سورة يونس (۱۰): الآيات ۱۳ الى ۱۴]

ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ‏ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ (14)
آنگاه شما را پس از آنان در زمين جانشين قرار داديم تا بنگريم چگونه رفتار مى‌‏كنيد.

[سورة يونس (۱۰): الآيات ۷۱ الى ۷۳]

فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ‏ وَ أَغْرَقْنَا الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرينَ (73)
پس او را تكذيب كردند. آنگاه وى را با كسانى كه در كشتى همراه او بودند نجات داديم، و آنان را جانشين ساختيم، و كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند غرق كرديم. پس بنگر كه فرجام بيم‏‌داده‌‏شدگان چگونه بود.


[سورة مريم (۱۹): الآيات ۵۶ الى ۶۰]

فَخَلَفَ‏ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ‏ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا (59)
آنگاه، پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوسها پيروى كردند، و به زودى [سزاى‏] گمراهىِ [خود] را خواهند ديد.

خدا دنبال یکی میگرده که برای اجرای اوامر نورانیش، استخدامش کنه!
آیا حاضری به استخدام خدا دربیایی؟!
باید هر چی دیدی، صدات در نیاد و راضی به تقدیرات باشی‌ها!
کار ساده‌ای نیست‌ها!
موسی ع هم نشون داد که کار سختیه و از پَسِش نمیشه بر اومد!
«[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۶۵ الى ۷۵
قالَ لَهُ مُوسى‏ هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً (۶۶)
موسى به او گفت: «آيا تو را -به شرط اينكه از بينشى كه آموخته شده‌‏اى به من ياد دهى- پيروى كنم؟»
قالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً (۶۷)
گفت: «تو هرگز نمى‌‏توانى همپاى من صبر كنى.

وقتی مکانیسم نورانی قلبت فعال میشه، خودت میفهمی که به استخدام خدا در اومدی!
خودت میفهمی که خدا اَزَت میخواد جانشین شایسته‌ای برای او باشی!
هر وقت کم‌کاری میکنی، تاریک میشی و اخم فرشته نگهبانتو حس میکنی!
و هر وقت لبخند رضایت اونو درک میکنی، شوق پرواز بِهِت دست میده!

از اون عده زیادی که در صف استخدامی قرار میگیرن تا به خدمت خدا در بِیان،
خیلی ها مردود میشن و فقط اندکی توفیق پذیرفته شدن اعمالشون نصیبشون میشه! 

باید سعی کنی مستخدم خوب و حرف شنوئی باشی و هر چی ازت میخوانو، بی کم و کاست اجرا کنی!

در شرایط سخت و امتحانات زندگی، استعدادتو نشون بده ببینیم چقدر روی پای خودت ایستادی و آیا برای خودت مردی شدی یا نه؟!

خدا دنبال یکی میگرده که اوامر نورانیشو، مو‌به‌مو اجرا کنه!
سرِ‌نخ نورانی رو ول نکنه و بی چون و چرا، هر چی تقدیر میشه، با رضایت کامل بپذیره و به‌پیش بره!

خدا میگه: بالاخره میخوای بیای تو تیم ما، یا در قبیله شیطان بیتوته میکنی؟!
میخوای برگی از درخت شجره طیبه باشی یا نه؟!
میخوای جانشین شایسته‌ای برای منِ خدا باشی یا نه؟!
«سلمان منّا اهل البیت علیهم السلام»

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی