دکتر محمد شعبانی راد

بازگشت به اصل نورانی خود، با نور! حسود به اصل آتشین خود ری‌استور می‌شود! بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ يَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلاً!

“Returning to one’s true essence.”
Returning to one’s luminous origin, with light!
The jealous person is restored to their fiery origin!

“بازگشت به ذات واقعی خود.”
بازگشت به مبدأ نورانی خود، با نور!
شخص حسود به اصل آتشین خود باز می‌گردد!

«وئل» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«فلان يُوائِل إلى مَوْضعه»
شنیدی میگن: برگشتیم سر جای اولمون!!!
+ «انا لله و انا الیه راجعون»
مفهوم «escape» و «restore»
+ «اول – نورِ اوّل! هُوَ الْأَوَّلُ!»

المَوْئِل [وءل] 
أي منجا و ملجأ.

مجمع البحرين، جلد 5، صفحه 489

 الليث: المآل و المَوْئِل: المَلْجأ.
قال الفراء: المَوْئِل: المَنْجَى، و هو المَلْجأ.
و العرب تقول: فلان يُوائِل إلى مَوْضعه. يريد: يذهب إلى موضعه و حِرزه.

 

تهذیب اللغة، جلد 15، صفحه 318

المَوْئِل: الملجأ.
و قال أبو عبيدة: هو المَنْجى.

شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، جلد 11، صفحه 7327

موئل: پناهگاه.

قاموس قرآن، جلد 7، صفحه 176

اَلْمَوْئِلُ‌: الملجأ من وَأَلَ‌ إليه يَئِلُ‌ وَأْلاً و وُؤُولاً: إذا لجأ إليه.

مجمع البحرين، جلد 5، صفحه 489

قال الفراء: المَوْئِل المَنْجَى و هو المَلْجأُ،
و العرب تقول: إِنه لَيُوَائِل إِلى موضعه يريدون يذهب إِلى موضعه و حرزه.
الليث: المَآلُ‌ و المَوْئِلُ‌ المَلْجأُ.
يقال من المَوْئِل وَأَلْتُ‌ مثل وَعَلْت و من المآل أُلْتُ‌ مثل عُلْت مآلاً، بوزن مَعَالاً.

لسان العرب، جلد 11، صفحه 715

وءل :‏
الوَأْلَة : البَنَّة من البَعر المتجمِّع.
الْوَأْلَةُ : أبعار الغنم قد اختلطت بأبوالها في مرابضها
الوَأْلَةُ : الدِّمْنةُ و السِّرْجِينُ … أَبْعارُ الغنم و الإِبلِ جميعاً تجتمع و تَتَلَبَّد
أَوْأَلَتِ‏ الماشيةُ في المكان ، على أَفْعَلَتْ، أَثَّرت فيه بأَبْوالها و أَبْعارها
الوَأْلَة- [وأل‏] : سرگين و پشكل گوسفند و شتر كه انباشته شود.
وَأَلَ المَكَانُ : آنجا پر از پشكل گوسفند و شتران شد.
[همه این پشکلها در اصطبل (طویله) ری‌استور میشود و هر از چندگاهی انبارگردانی صورت می گیرد!]
بازگشت به اصل نورانی خود، با نور! حسود به اصل آتشین خود ری‌استور می‌شود!
بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ يَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلاً!
«باز گرداندن» : «restoration» : بازگشتن به اصل خود!
مفهوم بازگرداندن، اعاده، استرداد، تجدید، …
به عربی : استعادة – ترمیم – اعادة – تجدید – احیاء – ارجاع – بعث – شفاء …
به یک ماشین درب و داغون نگاه نکن!
اولش برای خودش گزینه ای بوده!
اگه میشد برگرده به روز اولش اونوقت می فهمیدی چقدر خوب و زیبا بوده!
همینطور یک خانم پیر زن سالخورده فرتوت پوست چروکیده بدون دندان!
اگه عکس جوونیهاشو ببینی اونوقت تعجب میکنی از تاویل این حوادث!
حوادث همان وضعیت الآن و شرایط کنونی و در این مبحث ما، گزینه دومی هستند و ما باید به گزینه اولی فکر کنیم و برسیم به اول این دومی! باید اول این حادثه رو ببینیم! و این دیدن تاویل حادثه فقط کار قلب سلیم اهل یقین است.
[تاویل الاحادیث – یادآوری معالم ربانی صاحبان نور]:
[تاویل – موئل] :
اوّل، نور است، اهل یقین مصلی و دومی این اول هستند.
کلمۀ «اوّل» در اصل (اوءل) بوده که ادغام شده و شده اوّل.
و «هو الاول» برای ما که باید دومی خوبی برایش باشیم، معالم ربانی صاحبان نور منا اهل البیت ع است و موئل همان صاحب نور است و اولی است و پناهگاهی است که در شدائد، با یادآوری این معالم ربانی و با یاد این اولی، قلب به نور آرامش می رسد، انگاری ندانسته، راسخ در علم می‌شوی و به تأویل – هر چه باشد، گرچه ندانی، اما با یاد معالم ربانی که اولی و موئل است – به آرامش می‌رسی و وقتی تاویل را دانستی به آرامش می رسی و این تاویل دانستن به معنای علم غیب دانستن نیست و در قرآن از کسانی که با یقین صد به معالم ربانی صاحبان نور خود اقرار دارند و متبع آنها هستند و با یاد آنها دل از گناه کنده و قلبشان به نور آرامش می رسد بعنوان الراسخون فی العلم یاد شده:
«وَ ما يَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَهُ‏ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ »
و علم تاویل الاحادیث همان رسیدن به نور معالم ربانی است و بمحض رسیدن به این نور، قلب به آرامش می رسد و چنانچه صلاح باشد، دانستن تاویل این حادثه و تنزیل، نیز محقق خواهد شد.
تعمق در رای، درست نیست!
اینکه تا ندانیم علت این حادثه چیست، باور و قبول نداشته باشیم، کار غلطی است و پیش آگهی بدی دارد بلکه با ایمان به غیب نه علم غیب یعنی با ایمان به اینکه این حادثه از عیب خود من خبر می دهد و من تقصیر را به گردن دیگران نمی اندازم، و اینجوری انگاری مصلی و دومی خوبی بودی که به نور اولی وصل شدی و این یعنی به تاویل حادثه رسیدن و قلب نورانی می شود با فن یاد معالم ربانی که تاویل الاحادیث ماست!
پس تاویل هم یکی از نامهای زیبای معالم ربانی صاحبان نور است.
« هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ‏ يَوْمَ يَأْتِي‏ تَأْوِيلُهُ »
کما اینکه موئل و اول از همین ریشه برای صاحبان نور کاربرد دارد.
پس آنجا که یوسف ع می فرماید: علمنی تاویل الحادیث، یعنی آل محمد ع منِ یوسف را بعنوان «اولی» برای شماها قرار داده اند تا دومی خوبی برای منِ اول باشید تا به نور آرامش آل محمد ع برسید و اولی برای دومی همیشه الگو و «اسوة» و مافوق و صمد و آقا بالاسر و «ربّ» و … است و تمام واژه های قرآن در این خصوص و به این معنا که برای ما، صاحبان نور همان سید و مافوق می‌باشند.

مشتقات ریشۀ «وئل» در آیات قرآن:

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۵۷ الى ۵۹]
وَ رَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤاخِذُهُمْ بِما كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذابَ بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ يَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلاً (۵۸)
و پروردگار تو آمرزنده [و] صاحب رحمت است. اگر به [جرم‏] آنچه مرتكب شده‌‏اند، آنها را مؤاخذه مى‏‌كرد، قطعاً در عذاب آنان تعجيل مى‏‌نمود [ولى چنين نمى كند] بلكه براى آنها سر رسيدى است كه هرگز از برابر آن راه گريزى نمى‏‌يابند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی