دکتر محمد شعبانی راد

بیمار نشدن فرزند

تمنا: بیمار نشدن فرزند
تقدیر: دو شب پشت سر هم آراد تب می‌کنه وصبح شنبه برای درمان به پزشک روبروی منزل مراجعه میکنیم.
کلام شیطان👿 : تو قبلا با منشی بداخلاق این دکتر برخورد داشتی ومیدونی بدخلقیش زبانزد همه هست،،،بهتره بری درمانگاه شبانه روزی اون طرف خیابون.دور هم نیست.تحمل کردن رفتار این منشی کار سختیه.ولش کن نرو…مگه مجبوری؟ حالا خوبه فقط منشی دکتره…اگر دکتر بود چکار میکرد؟؟ اینقدر بد زبون وغرغرو…یک نفر هم ازش راضی نیست….ولش کن
کلام فرشته مهربان جان😇 : اول اینکه تشخیص این پزشک دقیقتر از پزشکان درمانگاه شبانه روزی هست ودر تجربه این موضوع بهت ثابت شده،
دوم اینکه مطب دقیقا روبروی خونته ونمیخواد از خیابون شلوغ با دوتا بچه بگذ ری،امنیت بیشتری دارید…
سوم اینکه با نور توانایی تولید عمل صالح رو داری …خدا این ویژگی رو دربطن وجود کسانیکه خالصانه وبا یقین کامل نورشونو باور دارن قرار داده،،،یعنی اگر دفعه ی قبل با مهربانی وصبر وتحمل وکلام پر مهر تونستی سد اخم وسخت ظاهر و باطن این منشی بداخلاقو بشکنی و با نور مهربانی معجزه کنی وخاری رو تبدیل به گل کنی،ولبخندشو ببینی،پس باز هم میتونی،،،فقط کافیه با یقین بخوای وعمل کنی…نور معجزه می‌کنه .
خلاصه با توکل به خدا و با حمایت فرشته مهربون وارد مطب شدیم…خانم منشی به شدت جدی وعصبانی ،غر غر کنان ،پشت میز مشغول کارش بود.
رفتم جلو وخیلی با آرامش سلام وعرض ادب کردم وگفتم : خانم زیبا یه نوبت ویزیت برای پسرم میخوام ،خیلی جدی گفت: اسم و فامیل.گفتم آراد خالدی…سرشو بالا آورد ونگاهم کرد وگل لبخندش شکفت😊 وبلند شد و احوالپرسی گرمی کرد وعذر خواهی …
و فرشته مهربان گفت دیدی معجزه نورو،،،دیدی به چشمات دوباره خاری به گل تبدیل شد،،. ! 💐 ➡️ 🌵
دیدی با نور مهربانی قلبت چراغ خاموش قلب تاریک منشی بداخلاق روشن شد!
این خانم منشی اون خاطره ی نورانی ( سلام خانم زیبا….) اون دفعه هنوز یادشه چون صادقانه با نور قلبت بهش محبت کردی …
شنیدی میگن از محبت خارها گل میشود!این دقیقا همونه.
خلاصه نشستیم تا نوبتمون بشه ،مطب حسابی شلوغ بود ویک تایم طولانی منتظر شدیم…در طی این زمان،منشی با اکثر مریض ها (که همه ی مریض ها )به عناوین مختلف درگیر میشد وصدای داد وبیداد وغر غر کردنش مدام میومد…وهر وقت سرشو میچرخوند سمت ما لبخندی یا چشمکی میزد…..حتی گاهی با دستش بوسه میفرستاد😂😂 واین تضاد شخصیتی او در لحظه اصلا باور کردنی نبود….
آراد کنار من آروم نشسته بود وتمام این صحنه ها رو از اول ورود به مطب زیر نظر داشت…
آروم چادرمو کشید وگفت مامان….یه سوال دارم ازتون، چرا خانم منشی با همه دعوا می‌کنه وعصبانیه ولی با شما فقط مهربونه ؟🧐 واسه اینکه شما بهش گفتین سلام خانم زیباااااا!؟؟؟
نگاهش کردم ولبخندی زدم…
فرشته مهربان به سرعت نور اومد ودر قلبم گفت: تمام تقدیر امروز و مأموریت تو ازین تقدیر ،کلام تاثیر گذار نورانی توهست درقلب آراد ،،،که در عمل معجزه تبدیل شدن خاری به گل را دیده است به مهر….
واو هرگز ،هرگز ،هرگز این خاطره ی نورانی از ترا فراموش نخواهد کرد و انشالله در زندگی خودش کاربردی خواهد کرد ،
حس رضایت وخوشحالی زیادی در دل ،
ولبخند شیرینی برلبانم نشانده شد .
بسم الله الرحمن الرحیم معنا وتفهیم شد برای آراد به ظاهر کوچک من، حالا او معنای معجزه ی تبدیل شدن خاری به گلی زیبا وخوشبو را با مهربانی آموخته است
واین با ارزشترین درسی بود که خدای تبارک روزی قلب زیبای او نمود در این تب ولرز وبیماری ،اینکه با دقت وسکوت ببیند ،بشنود،درک کند وعمل کند انشالله.
پاسخ خوبی دیگران فقط با مهربانی،مهربانی،مهربانی
وپاسخ بدی دیگران هم با مهربانی، مهربانی،مهربانی….
نور مهربانی زیباترین مخلوق خالق دانا
مهربانی بر هر درد بی درمان دوا
وباز حس خوب رضایت وخوشحالی وپرواز با فرشته مهربان در ملکوت🕊
سپااااااس ،سپاس،سپاس🙏🌹

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی