تمنا: دمدمای غروب بود به همسر زنگ زدم که اگر ممکنه امشب بریم دنبال خریدای عقب افتاده من، ایشون هم قبول کردن اومدن دنبالم و رفتیم … جای پارک نبود و خیابون حسابی شلوغ بود، من پیاده شدم و گفتم سریع میرم و برمیگردم، تازه وارد فروشگاه شده بودم و فروشنده داشت منو راهنمایی میکرد …
تقدیر : همسر تماس گرفتن و پرسیدن چقدر کارت طول میکشه؟ من الان یادم اومد امشب یک قرار کاری با یکی از دوستان دارم، گفتم کارم زود انجام میشه و میام. گوشیو قطع کردم و…
و شیطان😈 خوووووشحال اومد کنار گوشم و شروع کرد😈: که ببین خوبه بعد اینهمه وقت تو به خودتم فکر کردی! میبینی؟ اینه جواب خدمت کردنات؟! 😈 من که یه چیزی میگم تو میخوای بزنی توی دهنم … بفرما تحویل بگیر بیشتر کنیزی کن 😈 …
خانم فروشنده داشتن توضیح میدادن که دیدم همسر وارد فروشگاه شد و من متوجه شدم گویا عجله دارن و من باید زودتر کارمو انجام بدم.
فرشته مهربان 😇 با اشاره ی نورانی در قلبم به من فهموند که زودتر برو ، 👉 سمعنا واطعنا 👈 سریع حساب کردم و برگشتیم خونه …
همسر آماده شد و رفت و گفت زود برمیگردم …
حالا حقیقت امرو بخوام بگم، شیطان زیر گوشم همچین با احتیاط و نرم نرمک پچ پچه ای میکرد … تا بلکه منو بهم بریزه و به هدفش برسه … دیالوگهای تکراری …
😈میگفت: دیر کرد … زنگ بزن و … یعنی چی که …
نور فرشته مهربان 😇 تنها دلگرمی که منو به صبر دعوت میکرد و در دلم میگفت نکنه زنگ بزنی و حرفی بزنی که نباید بزنی❌
این تقدیر برای سنجش صبر تو هست، برای سنجش عیار مهربانیت، عیار گذشت از دلخواهت، عیار خلوص ارادتت نسب به اهل بیت ع، عیار اثبات بندگیت به خدای مهربان … نکنه درصد سنجش این عیارهای با ارزش ملکوتی را به بی ارزشهای دنیای فانی (با استعمال حسد و معنا کردن واژه های هم معنیش) بفروشی. اصلا آب توی دلت تکون نخوره و نگاهت به اون نور رضایت عالم بالا باشه نه تمناهای بی ارزش دنیای فانی … لبیک یا حسین الان باید معنا بشه، همین لحظه ی جهاد بین دو کلام نور و ظلمت و فهم قبض و بسط قلبت، بین حق ( امام حسین ع و یارانش )👈نور✨
و باطل (کوفیان بیوفا) 👈ظلمت …
وفاداریت را الان در لحظه ثابت کن …
برای ترفیع درجات، برای رسیدن به اون آرزوی قلبی ملکوتی باید از تمناهای دنیا دل بکنی.
نور کلام فرشته ی مهربان 😇 در قلبم مثال چلچراغی روشن روشن بود دلنواز، زیبا، دلنشین …
حالا با این نور چقدر آسون میشه از دلخواه گذشت، میشه راضی به تقدیرات شد، میشه تغافل کرد و لبخند زد، میشه مهربانی رو معنا کرد و نام زیبای (حب) رو صاحب شد. واژه ی (ح ب ب) رو معنا کرد 👉
«فَاعْتَصِمْ بِحَبْلِ اللَّهِ الْأَوْثَقِ»
پس به حبل محكم خداوند متعال چنگ بزن، و بر این اطاعت و بندگیش استوار باش.
و از این نعمت بزرگ فهم قبض و بسط قلبت در آیت های زندگی به لطفش بهره مند شو
و در مسیر مستقیم از نقطه ی عبودیت تا نور ربوبیت این راه یکی یه دونه را بپیما، راه نورانی ولایت علی بن ابیطالب ع 👈 (اهدنا صراط المستقیم) در پیمودن این راه نورانی تا رسیدن به مقصد، مراقبت و مواظبت و استقامت بسیار لازم است، 👉
توشهی این سفر انفرادی، نور است. توشهات را برگیر و برو …
بارالها🤲 در پیمودن این مسیر نورانی انفرادی، تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم (ایاک نعبد وایاک نستعین)
لحظههای نورانی شنیدن کلام پر مهرت چه زیبا و دلنشین بر لوح قلبم حک میشوند ای نور عزیز و چه سخاوتمندانه قلبم را از نور کلامت روشن مینمایی و این همان توشهی راهم هست در این سفر ✨✨✨✨
سپاس🙏🌹سپاس🙏🌹 سپاس🙏🌹❤️