Your Size – Your Destiny!
Be satisfied with your size!
Be satisfied with your destiny!
Dear customer,
are you satisfied with the size of your clothes?!
If your size is medium,
would you be looking for an X-large size?
Enjoy your size!
Please do not change it!
Now let me know:
Enjoying the blessing or destroying the blessing?!
Please read the contents of the previous post
with this title carefully again!
Are you the same customer who wants to wear clothes with a size of others or are you satisfied with your size?
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #AngelDevil #InnerVoice #services #blessing
الْمَنَى: التّقدير
«قدر» و «منی» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«المَنَا: الذي يُوزن به، ظروف مدرّج»
«الْمَنَى: التّقدير،
يقال: مَنَى لك الْمَانِي، أي: قدّر لك المقدّر، برايت سرنوشتى معين كرد».
«قَدَرْتُ عليه الثوبَ قَدْرًا فانْقَدَرَ، أى جاء على المِقْدَارِ»
«تَقَدَّرَ الثوبُ عليه: پيراهن به اندازه تن او بود.»
«هَذَا قَدْرُ ذاك: اين چيز به مقدار و اندازه آن چيز است.»
«قَدَرْتُ اللّحم: طبخته في الْقِدْر،
انگاری گوشت خام رو توی این دیگ، پُرُو میکنن تا خوب اندازه بشه و پخته بشه!»
قلب، با نور تقدیرات، یعنی نور «آیاتی و رسلی» پخته و باتجربه میشه!
حسود، راضی به تقدیرات خدا نیست!
«الحاسد جاحد لانه لم یرض بقضاء الله»
«فَلَمْ يَرْضَوْا بِتَقْدِيرِي»
حسود، نمیخواد عیبش درمان بشه!
با عیب حسد هیچکس رو به بهشت راه نمیدن!
حسود، خودش آگاهانه، در بین الامرین، مسیر جهنم رو انتخاب میکنه!
+ «ناشِئَةَ اللَّيْلِ» + «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»
سایز شما – سرنوشت شما!
از اندازه خود راضی باشید! از سرنوشت خود راضی باشید!
مشتری گرامی، آیا از اندازه لباس خود راضی هستید؟!
اگر اندازه شما متوسط است، آیا به دنبال سایز بزرگ XL هستید؟
از اندازه خودتان لذت ببرید!
لطفا بدنبال تغییر آن نباشید!
حالا به من اطلاع دهید:
آیا از نعمت لذت میبرید یا نعمت را از بین میبرید؟!
لطفاً مطالب پست قبلی با این عنوان را با دقت دوباره بخوانید!
آیا شما همان مشتری هستید که میخواهید به سایز دیگران لباس بپوشید یا از اندازه خود راضی هستید؟
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم
وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ
[سورة النساء (۴): آية ۳۲]
وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ
لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ
وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً (۳۲)
و زنهار، آنچه را خداوند به [سببِ] آن، بعضى از شما را بر بعضى [ديگر] برترى داده آرزو مكنيد.
براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كردهاند بهرهاى است،
و براى زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كردهاند بهرهاى است.
و از فضل خدا درخواست كنيد، كه خدا به هر چيزى داناست.
Enjoying the blessing or destroying the blessing?!
Importance of following your own treatment plan!
Pay attention to your therapeutic appointments!
Why is it important to follow your treatment plan?
Do you believe in your illness?
And do you understand its dangers?
Do you accept or deny it?
Your good friends will help you to accept it.
But is the person who inspires you to deny it your friend?
What do we need to prevent and treat illness?
How much do we believe in and feel the need
for access to a responsible doctor?
How much do we believe in and implement his treatment prescription?
Imagine a patient who has gone through all these steps and now he sees this doctor in front of him, instead of benefiting from him, intends to kill him! What do you think about this patient’s personality?
از نعمت لذت می برید یا نعمت را از بین می برید؟!
اهمیت پیروی از برنامه درمانی خود!
به قرارهای درمانی خود توجه کنید!
چرا رعایت برنامه درمانی مهم است؟
آیا به بیماری خود اعتقاد دارید؟ و آیا خطرات آن را می فهمید؟
آیا آن را قبول دارید یا انکار می کنید؟
دوستان خوب شما در پذیرفتن آن به شما کمک می کنند.
اما آیا شخصی که به شما القا میکند آن را انکار کنید دوست شما است؟
برای پیشگیری و درمان بیماری به چه مواردی نیاز داریم؟
ما چقدر به دسترسی به یک پزشک مسئول اعتقاد داریم و احساس نیاز می کنیم؟
چقدر نسخه درمانی وی را باور داریم و اجرا می کنیم؟
بیماری را تصور کنید که همه این مراحل را پشت سر گذاشته است
و اکنون این پزشک را در مقابل خود می بیند،
به جای اینکه از او سود ببرد قصد دارد او را بکشد!
نظر شما در مورد شخصیت این بیمار چیست؟
وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً
و فرمان خدا همواره به اندازه مقرّر [و متناسب با توانايى] است.
[سورة الأحزاب (۳۳): الآيات ۳۶ الى ۴۰]
وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ
وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِيناً (۳۶)
و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستادهاش به كارى فرمان دهند،
براى آنان در كارشان اختيارى باشد؛
و هر كس خدا و فرستادهاش را نافرمانى كند قطعاً دچار گمراهىِ آشكارى گرديده است.
وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمَّا قَضى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها لِكَيْ لا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً (۳۷)
و آنگاه كه به كسى كه خدا بر او نعمت ارزانى داشته بود و تو [نيز] به او نعمت داده بودى، مىگفتى: «همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار» و آنچه را كه خدا آشكاركننده آن بود، در دل خود نهان مىكردى و از مردم مىترسيدى، با آنكه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى. پس چون زيد از آن [زن] كام برگرفت [و او را ترك گفت] وى را به نكاح تو درآورديم تا [در آينده] در مورد ازدواج مؤمنان با زنانِ پسرخواندگانشان -چون آنان را طلاق گفتند- گناهى نباشد، و فرمان خدا صورت اجرا پذيرد.
ما كانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ
وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً (۳۸)
بر پيامبر در آنچه خدا براى او فرض گردانيده گناهى نيست.
[اين] سنّت خداست كه از ديرباز در ميان گذشتگان [معمول] بوده،
و فرمان خدا همواره به اندازه مقرّر [و متناسب با توانايى] است.
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ
وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِيباً (۳۹)
همان كسانى كه پيامهاى خدا را ابلاغ مىكنند و از او مىترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند.
و خدا براى حسابرسى كفايت مىكند.
ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ
وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً (۴۰)
محمّد پدر هيچ يك از مردان شما نيست، ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است.
و خدا همواره بر هر چيزى داناست.
[سورة فصلت (41): الآيات 6 الى 10] : « وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها »
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ (6)
بگو: «من، بشرى چون شمايم، جز اينكه به من وحى مىشود كه خداى شما خدايى يگانه است. پس مستقيماً به سوى او بشتابيد و از او آمرزش بخواهيد. و واى بر مشركان.»
الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ (7)
همان كسانى كه زكات نمىدهند و آنان كه به آخرت ناباورند.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ (8)
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند آنان را پاداشى بىپايان است.
قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِكَ رَبُّ الْعالَمِينَ (9)
بگو: «آيا اين شماييد كه واقعاً به آن كسى كه زمين را در دو هنگام آفريد، كفر مىورزيد و براى او همتايانى قرار مىدهيد؟ اين است پروردگار جهانيان.»
وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِينَ (10)
و در [زمين]، از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد و در آن خير فراوان پديد آورد، و مواد خوراكى آن را در چهار روز اندازهگيرى كرد [كه] براى خواهندگان،درست [و متناسب با نيازهايشان] است.
[سورة الحديد (57): الآيات 11 الى 15] : « وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ »
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ (11)
كيست آن كس كه به خدا وامى نيكو دهد تا [نتيجهاش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد؟
يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (12)
آن روز كه مردان و زنان مؤمن را مىبينى كه نورشان پيشاپيششان و به جانب راستشان دوان است. [به آنان گويند:] «امروز شما را مژده باد به باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است؛ در آنها جاودانيد. اين است همان كاميابى بزرگ.
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ (13)
آن روز، مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آوردهاند مىگويند: «ما را مهلت دهيد تا از نورتان [اندكى] برگيريم.» گفته مىشود: «بازپس برگرديد و نورى درخواست كنيد.» آنگاه ميان آنها ديوارى زده مىشود كه آن را دروازهاى است : باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد.
يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (14)
[دو رويان،] آنان را ندا درمىدهند: «آيا ما با شما نبوديم؟» مىگويند: «چرا، ولى شما خودتان را در بلا افكنديد و امروز و فردا كرديد و ترديد آورديد و آرزوها شما را غرّه كرد تا فرمان خدا آمد و [شيطانِ] مغروركننده، شما را درباره خدا بفريفت.
فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (15)
پس امروز نه از شما و نه از كسانى كه كافر شدهاند عوضى پذيرفته نمىشود: جايگاهتان آتش است؛ آن سزاوار شماست و چه بد سرانجامى است.»
[سورة الأعلى (87): الآيات 1 الى 19] : « وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى (1)
نام پروردگار والاىِ خود را به پاكى بستاى:
الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى (2)
همان كه آفريد و هماهنگى بخشيد.
وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى (3)
و آنكه اندازهگيرى كرد و راه نمود.
وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى (4)
و آنكه چمنزار را برآورد؛
فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى (5)
و پس [از چندى] آن را خاشاكى تيرهگون گردانيد.
سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى (6)
ما بزودى [آيات خود را به وسيله سروش غيبى] بر تو خواهيم خواند، تا فراموش نكنى؛
إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى (7)
جز آنچه خدا خواهد، كه او آشكار و آنچه را كه نهان است مىداند.
وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى (8)
و براى تو آسانترين [راه] را فراهم مىگردانيم.
فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى (9)
پس پند ده، اگر پند سود بخشد.
سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى (10)
آن كس كه ترسد، بزودى عبرت گيرد.
وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى (11)
و نگونبخت، خود را از آن دور مىدارد؛
الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى (12)
همان كس كه در آتشى بزرگ درآيد؛
ثُمَّ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى (13)
آنگاه نه در آن مىميرد و نه زندگانى مىيابد.
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى (14)
رستگار آن كس كه خود را پاك گردانيد؛
وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (15)
و نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گزارد.
بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا (16)
ليكن [شما] زندگى دنيا را بر مىگزينيد؛
وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى (17)
با آنكه [جهان] آخرت نيكوتر و پايدارتر است.
إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى (18)
قطعاً در صحيفههاى گذشته اين [معنى] هست،
صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى (19)
صحيفههاى ابراهيم و موسى.
حكمت نامه عيسى بن مريم «عليهما السلام» ؛ ص200
كَيفَ يَكُونُ مِن أَهلِ العِلمِ مَنِ اتَّهَمَ اللَّهَ فِيما قَضى لَهُ؛ فَلَيسَ يَرضى شَيئاً أَصابَهُ؟!
چگونه از اهل دانش [و معرفت] باشد كسى كه خدا را در آنچه براى او مقدّر فرموده است، متهم مىسازد و به آنچه به وى مىرسد، رضايت نمىدهد؟!
اللَّهُمَّ رَضِّنِى بِقَضَائِك، وَ صَبِّرنِى عَلَى بَلَائِك، وَ بارِك فِى أقدَارِك، حَتّى لا أُحِبَّ تَعجيلَ شَىءٍ أخَّرتَهُ، وَ لا تَأخيرَ شَىءٍ عَجَّلْتَهُ.
خدايا! مرا به قضايت خشنود كن و بر بلايت، شكيبا ساز و تقديرهايت را برايم مبارك گردان، تا جلو افتادن چيزى را كه به تأخير انداختهاى و تأخيرافتادن چيزى را كه جلو انداختهاى، دوست نداشته باشم.
امام على عليه السلام مىفرمايند:
الْمُؤْمِنُ … حَياؤُهُ يَعْلُو شَهْوَتَهُ وَ وُدُّهُ يَعْلُو حَسَدَهُ.
حياى مؤمن، بر شهوتش غلبه دارد و دوستى او بر حسدش غالب است.
لِلَّهِ دَرُّ الْحَسَدِ مَا أَعْدَلَهُ بَدَأَ بِصَاحِبِهِ فَقَتَلَهُ.
خير زياد بر حسد باد چقدر حسد عادل و دادگر است كه اول صاحبش را ميكشد.
الحاسد جاحد لانه لم یرض بقضاء الله.
الْحَسُودُ غَضْبَانُ عَلَى الْقَدَرِ.
أَشرَفُ الغِنى تَركُ المُنى.
شريفترين توانگرى، ترك آرزوست.
إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُصَابُ … إِلَّا بِالتَّسْلِيمِ.
إِيَّاكُمَا أَنْ تَنْظُرَا إِلَيْهِمْ بِعَيْنِ الْحَسَدِ وَ تَتَمَنَّيَا مَنْزِلَتَهُمْ عِنْدِي وَ مَحَلَّهُمْ مِنْ كَرَامَتِي.
إِنَّكُمَا ظَلَمْتُمَا أَنْفُسَكُمَا بِتَمَنِّي مَنْزِلَةِ مَنْ فُضِّلَ عَلَيْكُمَا.
[سورة النساء (4): الآيات 123 الى 124] : « لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ »
لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً (123)
[پاداش و كيفر] به دلخواه شما و به دلخواه اهل كتاب نيست؛ هر كس بدى كند، در برابر آن كيفر مىبيند، و جز خدا براى خود يار و مددكارى نمىيابد.
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً (124)
و كسانى كه كارهاى شايسته كنند -چه مرد باشند يا آن- در حالى كه مؤمن باشند، آنان داخل بهشت مىشوند، و به قدر گودى پشت هسته خرمايى مورد ستم قرار نمىگيرند.
[سورة النساء (4): الآيات 117 الى 121] : « وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ »
إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ إِناثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلاَّ شَيْطاناً مَرِيداً (117)
[مشركان]، به جاى او، جز بتهاى مادينه را [به دعا] نمىخوانند، و جز شيطانِ سركش را نمىخوانند.
لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً (118)
خدا لعنتش كند، [وقتى كه] گفت: «بىگمان، از ميان بندگانت نصيبى معيّن [براى خود] برخواهم گرفت.
وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً (119)
و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد، و وادارشان مىكنم تا گوشهاى دامها را شكاف دهند، و وادارشان مىكنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند.» و[لى] هر كس به جاى خدا، شيطان را دوست گيرد، قطعاً دستخوش زيان آشكارى شده است.
يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً (120)
[آرى،] شيطان به آنان وعده مىدهد، و ايشان را در آرزوها مىافكند، و جز فريب به آنان وعده نمىدهد.
أُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا يَجِدُونَ عَنْها مَحِيصاً (121)
آنان جايگاهشان جهنّم است، و از آن راه گريزى ندارند.
[سورة الفجر (89): الآيات 1 الى 30] : « راضِيَةً مَرْضِيَّةً »
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (27)
اى نفس مطمئنّه،
ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً (28)
خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد،
فَادْخُلِي فِي عِبادِي (29)
و در ميان بندگان من درآى،
وَ ادْخُلِي جَنَّتِي (30)
و در بهشت من داخل شو.
+ « كُنْ رَاضِياً تَكُنْ مَرْضِيّاً »
+ « الْحَاسِدُ جَاحِدٌ لِأَنَّهُ لَمْ يَرْضَ بِقَضَاءِ اللَّهِ »
[سورة القدر (97): الآيات 1 الى 5]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (1)
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم.
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ (2)
و از شب قدر، چه آگاهت كرد.
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (3)
شبِ قدر از هزار ماه ارجمندتر است.
تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (4)
در آن [شب] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براى هر كارى [كه مقرّر شده است] فرود آيند؛
سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (5)
[آن شب] تا دَمِ صُبح، صلح و سلام است.
+ « سُمِّيَتْ لَيْلَةَ الْقَدْرِ لِأَنَّهُ أُنْزِلَ فِيهَا كِتَابٌ ذُو قَدْرٍ إِلَى رَسُولٍ ذِي قَدْرٍ لِأَجْلِ أُمَّةٍ ذَاتَ قَدْرٍ عَلَى يَدَيْ مَلَكٍ ذِي قَدْرٍ »
«قدر» یکی از هزار واژه مترادف «نور».