دکتر محمد شعبانی راد

با نور، حال دلت خوب میشه! وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ!

With light, your heart will feel better!
Ah, that’s a lovely sentiment!
Light has a way of uplifting our spirits, doesn’t it?
Whether it’s the warmth of sunlight or the glow of a candle, it can bring comfort and hope.

با نور، حال دلت خوب میشه!
آه، این یک احساس دوست داشتنی است!
نور راهی برای بالا بردن روحیه ما دارد، اینطور نیست؟
چه گرمای نور خورشید باشد و چه درخشش یک شمع، می تواند آرامش و امید به ارمغان بیاورد.

«بول» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می نویسند:
«بَالَ: ادرار كرد، بول كرد.»

خوشحالی و بدحالی!
حال شما چطوره؟!
حالت گرفته است یا نه؟!

بال – بول:
بَالَ الإِنْسَانُ و الدابَّةُ!
بَالَ: ادرار كرد، بول كرد.
الْبَالَةُ: وعاءُ الطِيبِ ، فارسىّ معرّب، و أصله بالفارسية «بِيلَهْ»
البالَة: شيشۀ دارو، عطردان
این واژه هم، انگاری همان فرآیند نور ولایت را توضیح میدهد!
با نزدیک شدن نور ولایت به قلب، بوی خوش این نور که درون قلب واقع شده، به بیرون می‌تراود و این میشه تاثیر نور ولایت بر قلب که همان خوشحال کردن قلبِ گرفته است!
واژه بال از هزار واژه مترادف نور ولایت است که میخواهد به ما یاد دهد همانطور که مثانه پر و تحت فشار ناشی از احتباس ادرار با ادرار کردن و بول کردن خالی و راحت می شود، قلب هم وقتی به نور ولایت می رسد، عیب حسد خویش را درناژ کرده و خوشحال می شود و این نور خوشحالی از قلب او به اطراف بسط پیدا میکند.
عرب به بیماری دیابت میگه «البُوَال» چون علامت عمده و اصلی که بیمار رو مجبور میکنه بره پیش پزشک همین پلی‌اوری یا پرادراری اوست:
«البُوَال‏- (طب): بيماري ادرار و پيشاب بسيار و پيوسته، ديابت.»
«البَوْلُ‏ السكريّ: بيمارى قند»
مثلا: مثانه مثل شیشه عطری است که وقتی درشو برداری محتویاتش خارج میشه و واژه بول به این فرآیند خروج از یک جا به جای دیگر اطلاق می‌شود در حقیقت مفهوم و کانسپت واژۀ بول، مترادف نور ولایت است که در آیة الکرسی داریم:
« اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ‏ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ (257) + يَهْدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ‏ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْديهِمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (16) »
یعنی اصلا ولیّ خدا کارش همینه که « وَلِيُّ … يُخْرِجُهُمْ‏ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ » اصلاح بال « وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ » کار ولیّ خداست ، ابتکار عمل در قبض و بسط نور قلب با ولیّ خداست.
با نور، حال دلت خوب میشه! وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ!
مفهوم «بول»:
«بَالَ: ادرار كرد، بول كرد.»
یعنی چیزی که بیرون میاد ظاهر میشه پیدا میشه قبلا ناپیدا بود یهو سر و کلش پیدا شد آشکار شد دیده شد تاثیرشو گذاشت.
به حالات قلبی چون اثرشو روی تو میذاره و شخصی که بهت نگاه میکنه میگه چیه حالت گرفته است یا چیه خوشحالی‌؟!
«البال‏: انديشه و فكر» ایده ها و فکرها نیز همینطوری هستند یعنی وقتی یهو به ذهنت خطور میکنه و واریز میشه و یه چیزی می فهمی دیگه دست خودت نیست و اونو یه جوری بروز میدی ظاهرش میکنه بیرونش میریزی و این ویژگی بال و حال و فکر و اندیشه و اون چیزی است که در فضای ملکوتی قلب ناپیدای ما جولان میده.
پس حال یا به عربی بال اون ملکوت قلبه که تاثیرشو روی وجودت و جسمت میذاره و به ادرار عرب میگه بول چون از مثانه که ادرارش دیده نمیشه میاد بیرون و خارج میشه پس ادرار کردن یا بول کردن یعنی بیرون ریختن چیزی که درون توست و این میشه مفهوم زیبای واژه بول و بال … حالات ما این ویژگی  رو دارند که بیرون میریزند و همیشه مخفی نمی مانند و بالاخره دست آدم رو میشه و مشتش باز میشه و حالاتش رو میشه و این ظاهر شدن ویژگی قلبی است که اول، باطن و مخفی است بعدا ظاهر و آشکار میشه.
+ حدیث مهم مقالۀ درجات: الایمان حالات و درجات و …
«البال: القلب»: + قلبتو پیدا کن!
+ «قبض و بسط»
اللغة:
البال الحال و الشأن
و البال القلب أيضا
يقال خطر ببالي كذا
و البال لا يجمع لأنه أبهم أخواته من الحال و الشأن.
بال: الحالة الباطنيّة
الْبَالُ‏: الحال التي يكترث بها، و لذلك يقال: ما بَالَيْتُ‏ بكذا بَالَةً، أي: ما اكترثت به.
البَال‏، حالتى است كه در اثر آن حالت، توجّه و اهمّيت دادن حاصل مى‌‏شود و يا از آن پروا مى‌‏شود.
«ما بالُ‏ النِّسْوَةِ»: چی شد که حالی به حولی شدین و دستتونو بریدین؟!
[اصلاح بال = حالات میزون!]
[ما بالُ‏ النِّسْوَةِ ، فَما بالُ‏ الْقُرُونِ الْأُولى‏ ، وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ ، وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ]
[اینکه خوشحالی یا نه، حالت گرفته است!]:
«خوشحال شدن» همون «اصلاح بال» است!
همون حالتی است که وقتی چیزی رو که گم کردی، پیداش میکنی!
+ «پیدا» و «آشکار»
حالگیری!
وضعیت جسمی یا روحی انسان میشه حال! کیفیت چیزی است!
تغییر حال دادن!
در قبض و بسط باید مدام مواظب قلبت باشی ببینی چه حالی داری! خوشحالی یا حالت گرفته است؟!
+ «مود»: «mood»
توی قلب‌ها خیلی خبراست!
هر کسی توی قلبش یه جورایی مشغوله! چکار میکنه؟ الله اعلم!
کار قلب یا ایمان است یا کفر!
حالا ببین قلبت چکار داره میکنه!
[«بال» اهل یقین!]:
اهل یقین با یاد معالم ربانی «سَيَهْديهِمْ‏» حالشون خوش میشه «وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ‏» و قلبشون منور به نور نگاه آل محمد ع می‌شود «سَيَهْديهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ‏»، اهل یقین «وَ الَّذينَ آمَنُوا» به معالم ربانی و آیاتی که در تایید حقانیت این علوم برایشان مقدر می‌شود «وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ» ایمان قلبی داشته [این میشه کار قلب اونها!] و با وجود اینکه از علم غیب بی‌خبرند «ابهام»، اما بر طبق فن علمی اصول و اسرار به نور ولایت عمل می‌نمایند «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» و این اعمال صالح آنها را به حیات طیبة جاویدان رهنمون نموده [خلد] و با وجودیکه در قلب، سیئه حسد دارند، اما به برکت یاد معالم ربانی آن را غیرفعال نموده و استعمال ننموده «كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ» و اینجوری قلب خود را به نور نگاه صاحبان نور روشن و آشکار می‌نمایند، کانه نور گم شده خودشونو پیدا می‌کنن! «وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ‏» و اینجوری خوشحال میشن!
+ «بشر»
و این معنی آیه:
«وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ
كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ‏» است.

مشتقات ریشۀ «بول» در آیات قرآن:

وَ قالَ الْمَلِكُ ائْتُوني‏ بِهِ فَلَمَّا جاءَهُ الرَّسُولُ قالَ ارْجِعْ إِلى‏ رَبِّكَ فَسْئَلْهُ ما بالُ‏ النِّسْوَةِ اللاَّتي‏ قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَليمٌ (50)
قالَ فَما بالُ‏ الْقُرُونِ الْأُولى‏ (51)
وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ‏ (2)
سَيَهْديهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ‏ (5)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی