With light, a vast spectrum of knowledge is opened to the heart!
Indeed! Light, with its immense spectrum, reveals the hidden wonders of the universe.
با نور، طیف وسیعی از دانش به روی قلب باز میشود!
در واقع! نور، با طیف عظیم خود، شگفتیهای پنهان جهان را آشکار میکند.
«فجو» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«قوس فَجْوَاءٌ: إذا بانَ وَتَرُها عن كَبِدِها»
«وَتَرُ القَوْسِ: زه كمان»
«كَبِدُ القَوْسِ: ميان دو طرف قبضه كمان»
مفهوم «open space»
+ «جزع»
مفردات ألفاظ القرآن، جلد 1، صفحه 626
و قيل: موضع لا يصيبه الشمس،
و الجمع “فجوات” مثل شهوة و شهوات.
مجمع البحرين، جلد 1، صفحه 326
ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن، جلد 3، صفحه 19
شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، جلد 8، صفحه 5101
و الفَجْوة، و الفَجْواء، ممدود: ما اتَّسع من الأرض.
و قيل: ما اتسع منها و انخفض.
المحکم و المحیط الأعظم، جلد 7، صفحه 564
المحکم و المحیط الأعظم، جلد 7، صفحه 564
تقول منه: تَفَاجَى الشيءُ صار له فَجْوَة.
و في حديث الحج: كان يَسيرُ العَنَقَ فإِذا وَجَد فَجْوَةً نَصَّ. ;
الفَجْوَةُ: الموضع المتسع بين الشيئين.
و في حديث ابن مسعود: لا يُصَلِّينَّ أَحدكم و بينه و بين القِبلة فَجْوَة. أَي لا يَبْعُد من قبلته و لا سترته لئلاَّ يمر بين يديه أَحد.
و فَجَا الشيءَ: فَتَحَه.
و الفَجْوَةُ في المكان: فَتْحٌ فيه.
لسان العرب، جلد 15، صفحه 148
و قيل: ما اتسع منها و انخفض.
و في التنزيل العزيز: وَ هُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ; قال الأَخفش: في سَعة، و جمعه فَجَوَات و فِجَاء،
و فسره ثعلب بأَنه ما انْخفضَ من الأَرض و اتسع.
و فَجْوَةُ الدَّارِ: ساحتها.
و فَجْوَةُ الحافِر: ما بين الحَوامي.
لسان العرب، جلد 15، صفحه 148
«الساحة الواسعة»
قاموس قرآن، جلد 5، صفحه 153
فجو – فجا:
قوس فَجَّاءُ و فَجْوَاءٌ !!!
قوس فجواء !!!
+ «ولایت، نور گسترده»
با نور، در یسر و فراخ و آرامش! وَ هُمْ في فَجْوَةٍ مِنْهُ!
با نور، طیف وسیعی از علم، برای قلب گشوده میشود! وَ هُمْ في فَجْوَةٍ مِنْهُ!
« وَ هُمْ في فَجْوَةٍ مِنْهُ » :
یعنی اهل یقین با عمل به معالم ربانی در یسر و فراخی و آرامش « في فَجْوَةٍ » حاصل از فهم کلام نورانی مربی خود و تولید نور عمل صالح قرار گرفته اند و موجب گسترش نور ولایت می شوند، به این جای فراخی که برایشان باز شده [طیف وسیع نور علم] فجوة گویند. تفقه قلوب اصحاب کهف نسبت به فهم این نیکی ناگهانی و بدی ناگهانی [فَجأَةِ الخَيرِ – فَجأَةِ الشَّرِّ … نيكى ناگهانى – بدىِ ناگهانى] یعنی قبض و بسطی که مافوق و مربی اونها یهو براشون ایجاد میکنه و اونا هم این کلام نورانی علمی رو فورا می گیرن و می فهمن چکار باید بکنن این فرآیند رو واژه فجو در این قسمت از این آیه زیبا میفهماند.
جای فراخ اشاره به همان طیف وسیع بین نور مطلق و تاریکی مطلق دارد که بی نهایت رنگ را شامل می شود و هر رنگی یک حس و حالی خاص خود داشته و مطلبی علمی از آن را قلب سلیم با توجه به شرایطی که این پیام نورانی به دستش می رسد متوجه می شود.
+ «جزع – الْجَزْعِ الْيَمَانِيِّ »
انگشتری که نگینش رگه های سیاه و سفید داره !!!
میخواد کنتراست قلبتو یادت بندازه !
میخواد قبض و بسط رو یادت بده !!!
قلب هم همینجور «تاریک روشن» میشه !!!
+ «فجا»
در مرز نور و تاریکی حرکت از تاریکی به سمت نور در اون طیفهای خاص که بتدریج پردههای تیره لایه لایه روشن و روشنتر میشود.
+ «وعظ» : این همان «وعظ – موعظه» است.
یعنی قلب اهل یقین با یاد معالم ربانی دائما در حال شنیدن موعظه است.
این موعظه همان کلام نورانی ولی خداست که این قلب با معرفة الامام بالنورانیة به داشتن این فضیلت مفتخر گردیده است، الحمد لله رب العالمین.
+ «دخل – مداخله»:
«سرزده» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست!
+ «نبأ»
ناگهانی! یهو میبینی یه پیامک میاد! یهو تاریک میشی! یهو روشن میشی!
«آیاتی و رسلی» ویژگی ناگهانی دارند! «sudden death»
حادثه خبر نمی کند!
کتاب لغت فارسی به عربی: سرزده: فجأة بلا اعلام سابق، دَخَل فُجأَةً، مُباشَرة، بِلا إذن، بِدون إنذار …
+ «فجأ – فجأة»
«وَ هُمْ في فَجْوَةٍ مِنْهُ»
«أخذ الشيء بغتة»
«يَا مُفَاجِئاً بِنَكَالِهِ الظَّالِمِينَ»
قبض و بسط یه همچین ویژگی داره!
این واژه زیبا در قصه غار اصحاب کهف یک بار اومده.
«وَ هُمْ في فَجْوَةٍ مِنْهُ»:
از اول اینجوری جای راحتی نبوده، کمکم به این وضع در اومده!
اشاره به اینکه مهلا مهلا اتبعوا امر الله، تا اینکه شرح صدر رو تدریجا با ازدیاد یقین بدست بیاری.
اول که نگاه کنی شاید اصلا فکرشو هم نکنی که تو اینجا جا بشی! اما اونا برات جا باز می کنن طوریکه براحتی جا بشی و بشینی! در واقع واژه فجو نشون میده کی اهل یقینه و از دور به محدودیت های ولایت فکر نمیکنه بلکه با ایمان به غیبی که داره دل از گناه می کنه و بقیه اش رو میسپاره به آل محمد ع، ناگاه میبینه چنان یسر و آرامشی براش فراهم کردن که اصلا فکرشو هم نمی کرد و این همان جا باز کردن قوس و کمانش می باشد که در نگاه اول به هم چسبیده و تنگ است. اما بدان، کشیدن این قوس و کمان زحمت و از خود گذشتگی زیادی می خواهد و باید از خیلی از دلخواهها بگذری تا جا «آرامش» برای خودت و دیگران باز کنی ، تا قلبت کلام نورانی رو متوجه بشه.
[مفهوم ناگهانی در واژه فجأ زیباست + فرآیند قبض و بسط] :
[فَجأَةِ الخَيرِ – فَجأَةِ الشَّرِّ … نيكى ناگهانى – بدىِ ناگهانى] :
رسول اللَّه صلى الله عليه و آله:
مِن دُعائِهِ إذا أصبَحَ و إذا أمسى:
اللَّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن فَجأَةِ الخَيرِ، وأعوذُ بِكَ مِن فَجأَةِ الشَّرِّ؛
فَإِنَّ العَبدَ لا يَدري ما يَفجَؤُهُ إذا أصبَحَ وإذا أمسى.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله- در دعاى صبح و شام خود-:
پروردگارا ! از تو نيكى ناگهانى مىخواهم و از بدىِ ناگهانى به تو پناه مىبرم؛
چرا كه بنده، وقتى صبح و شام مىكند، نمىداند با چه چيزى رو به رو خواهد شد.
فجا:
[«مَاتَ دَاوُدُ النَّبِيُّ ع … مَفْجُوءاً»]:
+ «مَوْتُ الْفَجْأَةِ رَاحَةٌ لِلْمُؤْمِنِ»
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
مَاتَ دَاوُدُ النَّبِيُّ ع يَوْمَ السَّبْتِ مَفْجُوءاً فَأَظَلَّتْهُ الطَّيْرُ بِأَجْنِحَتِهَا
وَ مَاتَ مُوسَى كَلِيمُ اللَّهِ فِي التِّيهِ فَصَاحَ صَائِحٌ مِنَ السَّمَاءِ مَاتَ مُوسَى وَ أَيُّ نَفْسٍ لَا تَمُوتُ.»
مشتقات ریشۀ «فجو» در آیات قرآن:
[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۱۷ الى ۱۸]
وَ تَرى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَزاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذاتَ الْيَمِينِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ وَ هُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً (۱۷)
و آفتاب را مىبينى كه چون برمىآيد، از غارشان به سمت راست مايل است، و چون فرو مىشود از سمت چپ دامن برمىچيند، در حالى كه آنان در جايى فراخ از آن [غار قرار گرفته]اند. اين از نشانههاى [قدرت] خداست. خدا هر كه را راهنمايى كند او راهيافته است، و هر كه را بىراه گذارد، هرگز براى او يارى راهبر نخواهى يافت.